دانش و فناوری


2 دقیقه پیش

گرفتن ویزای انگلیس در ایران

از زمانی که اخذ وقت سفارت انگلیس در تهران ممکن شد، بسیاری از مشکلات متقاضیان این ویزا نیز به فراموشی سپرده شد. اگر چه هنوز هم بعضی از متقاضیان این ویزا، به جهت تسریع مراحل ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...

نخستین انسانی که رنگ ها را از طریق صدا می بیند/ برقراری ارتباط جمجمه به جمجمه(+عکس)




اخبار علمی - نخستین انسانی که رنگ ها را از طریق صدا می بیند/ برقراری ارتباط جمجمه به جمجمه

یک هنرمند کور رنگ مدعی است با کاشت یک آنتن به جمجمه اش اکنون نخستین انسان سایبورگی است که رنگ ها را از طریق امواج صوت درک می کند.

  به گزارش مهر، "نیل هاربیسون" سی ساله ، به مدت 10 سال از یک چشم الکترونیکی خارجی استفاده می کرد که فرکانس های رنگی را از طریق دوربین گرفته و آنها را به امواج صوتی تبدیل می کرده است.

هربیسون که اهل لندن است به بیماری مادرزادی کور رنگی مبتلا است و دنیا را سیاه و سفید می بیند.

اما اکنون وی، جراحان را متقاعد کرده است تا تراشه ای درون جمجمه اش بکارند به طوری که وی بتواند رنگ های پیچیده تری را ببیند.

یک اتصال وای فای درون این تراشه به وی امکان می دهد تصاویر ارسال شده از یک تلفن همراه را بشنود بدون آنکه به آنها نگاه کند.

این آنتن سایبورگ از یک دوربین بر روی یک انتها و یک ورودی صوتی در انتهای دیگر تشکیل شده است. بخش ورودی صوتی که اکنون در پشت جمجمه وی کاشته شده است به وی امکان می دهد طیف بصری گرفته شده توسط دوربین را از طریق لرزش های استخوانی دریافت کند.

 

اخبار,اخبار علمی,نخستین انسان سایبورگی

 

اخبار,اخبار علمی,نخستین انسان سایبورگی

 

هر رنگ لرزش خاص خود را دارد یعنی نقاشی، تصاویر و حتی چهره ها، صدای مختلفی دارند.

این ورودی صوتی زمانی بیرون سر وی قرار می گرفت اما اکنون مانند حلزون گوش درون جمجمه اش کاشته شده و وی را به درک رنگی عمیق تری رسانده است.

این اتصال های وای فای و بلوتوث درون این تراشه همچنین به معنای آن است که وی نخستین فرد در جهان است که تصاویر را بدون دیدن واقعی آنها می بیند.

وی این ایمپلنت را در طول یک سری جراحی ها در بارسلون اسپانیا بین دسامبر گذشته و ماه جاری انجام داده است.

این هنرمند می گوید اعلام کاری که وی کرده است اعلام یک محصول یا عرضه فناوری جدید نیست بلکه عرضه بخش جدیدی از بدن است که به ما امکان می دهد احساسات خود را به شیوه غیر قابل تصوری توسعه دهیم.

یک نکته مهم در مورد کاری که وی کرده است این است که اکنون او می تواند با دیگر وسایل نیز مرتبط شود. یعنی وی اکنون نه تنها می تواند رنگهای که پیش چشمش هستند درک کند بلکه قادر به دیدن رنگهایی است که دیگران بر روی تلفن های همراه خود می بینند.

یعنی نیل قادر است  با آنهایی که این ایمپلنت را دارند ارتباط جمجمه به جمجمه برقرار کند اما در حال حاضر وی تنها کسی است که این از ایمپلنت برخوردار است.
 اخبار علمی - مهر

 


ویدیو مرتبط :
جمجمه های بلوری- جمجمه کریستالی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ارتباط مدل جمجمه افراد با شخصیتشان



 

 

روانشناسی,شخصیت شناسی,مدل جمجمه افراد

 

آیا برآمدگی پشت کلّة شما سرنخی از شخصیت درونی شما به دست می‌دهد؟ این ایده، زمینه اصلی یک موضوع «شبه علمی» به نام جمجمه‌شناسی روانی (phrenology) بود که سعی در ارتباط دادن برآمدگی‌های سر افراد به جنبه‌های خاصی از شخصیت آنان داشت.

 

 

تاریخچه مختصری از جمجمه‌شناسی روانی

 

جمجمه‌شناسی روانی در اواخر قرن هجدهم توسط یک پزشک آلمانی به نام فرانتس ژوزف گال به وجود آمد. گال متوجه شد که قشر مخ انسان‌ها بزرگ‌تر از حیوانات است و به عقیدة او همین عامل برتری ذهنی انسان‌ها بود. او نهایتاً متقاعد شد که ویژگی‌های فیزیکی قشر مخ از روی شکل و اندازه جمجمه نیز قابل مشاهده است.

 

گال پس از بررسی و آزمایش سر تعدادی از جیب‌بُران جوان دریافت که بسیاری از آنان دارای برآمدگی در جمجمه‌هایشان، درست بالای گوش‌هایشان بودند. او سپس این ایده را مطرح ساخت که برآمدگی، فرورفتگی و شکل جمجمه می‌تواند به جنبه‌های مختلف شخصیت و توانایی‌های فرد ارتباط داشته باشد. برای مثال، او با بررسی سر جیب‌بران جوان به این نتیجه رسید که برآمدگی پشت گوش‌ها به گرایش به دزدی، دروغ‌گویی و فریبکاری ارتباط دارد.

 

گال در کتابش در مورد جمجمه‌شناسی روانی گفته است:

 

•   استعدادهای ذهنی و اخلاقی، ذاتی هستند.

 

•   پرورش یا بروز این استعدادها به سازماندهی آن‌ها بستگی دارند.

 

•   مغز کلیه گرایش‌ها، احساسات و استعدادها را کنترل می‌کند.

 

•   مغز از قسمت‌هایی تشکیل شده که هر قسمت مسئول یکی از گرایش‌ها، احساسات و استعدادهای مختلف است.

 

•   شکل جمجمه نشانگر شکل و نحوه توسعه قسمت‌های مختلف مغز است.

 

گال با اندازه‌گیری جمجمه افراد مختلف در زندان‌ها، بیمارستان‌ها و پناهگاه‌ها، به ویژه کسانی که دارای سرهایی با شکل غیرمعمولی بودند، به دنبال تأییدیه برای ایده‌هایش بود. گال بر اساس یافته‌هایش، سیستمی متشکل از 27 «قوه ذهنی» مختلف به وجود آورد که عقیده داشت با ارزیابی قسمت‌های مختلف سر، مستقیماً قابل تشخیص می‌باشند.

او شکلی را کشید که نشان می‌داد کدام ناحیه جمجمه به چه ویژگی شخصیتی ارتباط دارد.

 

27 «قوه ذهنی» در جمجمه‌شناسی روانی

 

1- غریزه تولید مثل

 

2- عشق به فرزند

 

3- عاطفه و دوستی

 

4- دفاع از خود، شهامت و جنگجویی

 

5- غریزه خشونت و جنایت

 

6- نیرنگ، فریبکاری، هوشمندی

 

7- حس تملّک، گرایش به دزدی

 

8- غرور، تکبّر، عشق به اِعمال قدرت، بلندپروازی

 

9- جاه‌طلبی، عشق به پیروزی

 

10- احتیاط، آینده‌نگری

 

11- تحصیل و آموزش دیدن

 

12- حس مکانی

 

13- یادآوری دیگران

 

14- حافظه کلامی

 

15- توانایی زبانی

 

16- حس رنگ‌ها

 

17- حس صوتی و استعداد موسیقیایی

 

18- توانایی‌های ریاضی

 

19- توانایی‌های فنی

 

20- زیرکی

 

21- متافیزیک

 

22- طنز و شوخ‌طبعی

 

23- استعداد شاعری

 

24- مهربانی، ترحّم، حس اخلاقی

 

25- تقلید و همرنگی

 

26- دین‌داری، افراطی‌گری مذهبی

 

27- پشتکار، استقامت، پایداری

 

البته روش گال از لحاظ دقت و موشکافی علمی دچار کمبود بود و او به سادگی هر شاهدی که با ایده‌هایش تناقض داشت را کنار می‌گذاشت. با وجود این، جمجمه‌شناسی روانی بسیار محبوبیت پیدا کرد و این محبوبیت تا اوایل قرن بیستم هم ادامه داشت. ایده‌های گال پیروان زیادی پیدا کرد امّا رفته‌رفته با انتقادهای بسیاری از سوی دانشمندان و دیگر گروه‌ها روبرو شد. کلیسای کاتولیک عقیده داشت که نظر گال مبنی بر وجود قسمتی در مغز برای دین‌داری، کفرآمیز است و در سال 1802 کلیة کتاب‌ها و انتشارات او به «فهرست کتاب‌های ممنوعه» افزوده شد. پس از مرگ گال در سال 1828، برخی از پیروان نظریه او، جمجمه‌شناسی روانی را توسعه دادند و آن را از یک موضوع علمی که گال سعی در اثبات آن داشت به صورت یک فرقه و آئین در آوردند. ارجاع به جمجمه‌شناسی روانی در فرهنگ عامه نیز رفته‌رفته رواج پیدا کرد.

 

علیرغم محبوبیت سریع، جمجمه‌شناسی روانی نهایتاً به صورت یک موضوعی «شبه علمی» نظیر ستاره‌شناسی، عددشناسی و کف‌بینی درآمد. انتقادهایی که از سوی برخی از معروف‌ترین و بهترین پژوهشگران مغز انسان نسبت به جمجمه‌شناسی روانی به عمل آمد، نقش مهمی در این تغییر دیدگاه بازی کرد. در سال 1843، پیر فلورن کشف کرد که فرضیه بنیادی جمجمه‌شناسی روانی- یعنی این که شکل و فرم جمجمه به شکل مغز ارتباط دارد- اشتباه است. فرانسوا ماژندی فیزیولوژزیست در «رساله مقدماتی درباره فیزیولوژی انسان» در رد جمجمه‌شناسی روانی چنین نوشته است:

 

جمجمه‌شناسی روانی یک موضوع شبه علمی در عصر حاضر است که مشابه ستاره‌شناسی، ارتباط با مردگان و کیمیاگری در دوران‌های گذشته می‌باشد. جمجمه‌شناسی روانی ادعا می‌کند که توانسته در مغز انسان انواع مختلف حافظه را شناسایی کند. اما این صرفاً یک ادعاست که هیچ پشتوانه علمی ندارد.

 

تأثیر جمجمه‌شناسی روانی

 

با وجودی که جمجمه‌شناسی روانی به عنوان یک موضوع شبه علمی قلمداد شده امّا به علم عصب‌شناسی (نورولوژی) کمک شایانی کرده است. پژوهشگران با الهام از ایدة جمجمه‌شناسی روانی به مفهوم موضع‌یابی قشر مخ، یعنی ایده‌ای که می‌گوید برخی از فعالیت‌های ذهنی در ناحیه‌های خاصی از مغز صورت می‌گیرند، علاقه‌مند شدند. با وجودی که گال و دیگر پیروان او به غلط اعتقاد داشتند که برآمدگی‌های سر به شخصیت و قابلیت‌های فرد ارتباط دارد، امّا در اعتقاد به این که قابلیت‌های ذهنی مختلف به ناحیه‌های مختلف مغز وابسته است حق داشتند. روش‌های پژوهشی جدید به دانشمندان اجازه می‌دهد که با استفاده از ابزارهای پیچیده نظیر اسکن‌های MRI و PET اطلاعات بیشتری درباره موضع‌یابی عملیات و وفعالیت‌ها در درون مغز به دست آورند.

منبع : کلینیک الکترونیکی روان‌یار