دانش و فناوری


2 دقیقه پیش

گرفتن ویزای انگلیس در ایران

از زمانی که اخذ وقت سفارت انگلیس در تهران ممکن شد، بسیاری از مشکلات متقاضیان این ویزا نیز به فراموشی سپرده شد. اگر چه هنوز هم بعضی از متقاضیان این ویزا، به جهت تسریع مراحل ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...

آیا کله پاچه به جوش خوردن سریع استخوان‌های شکسته کمک می‌کند؟



آیا کله پاچه به جوش خوردن سریع استخوان‌های شکسته کمک می‌کند؟

عضو هیات مدیره انجمن علمی جراحان ارتوپدی ایران، با بیان اینکه تاکنون هیچ مطالعه علمی مبنی بر تاثیر کله پاچه در بهبود شکستگی استخوان‌ها انجام نشده است، گفت: بنابراین نمی‌شود آن را تایید کرد اما درباره بی تاثیر بودن آن نیز نمی‌توان با اطمینان سخن گفت. مسلم است که کله پاچه حاوی پروتئین بوده و در بهبود استخوان جوش خورده موثر است.

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

دکتر رضا شهریار کامرانی در گفت‌وگو باایسنا، درباره خارج کردن وسایلی نظیر پلاتین، پلاک و پیچ که برای درمان شکستگی‌ها در استخوان کار گذاشته می‌شوند، اظهار کرد: در برخی موارد عدم خروج پلاک‌ها از اندام تحتانی باعث پوکی استخوان می‌شود.

وی افزود: تا 10 سال گذشته، پیشنهاد کلی این بود که هر وسیله‌ای در اندام تحتانی کار گذاشته می‌شود بایستی خارج شود، ولی در حال حاضر اگر میله داخل کانال استخوان باشد چون نیرو را به استخوان منتقل می‌کند نیازی به خارج کردن آن نیست، اما اگر پلاکی باشد که روی استخوان باشد، خارج کردن آن در اولویت است.

این متخصص ارتوپدی با اشاره به این که در اندام فوقانی نیازی به خارج کردن وسیله از استخوان نیست، عنوان کرد: اما اشخاصی که به انجام ورزش‌های تماسی چون تکواندو مشغول هستند، نیاز است وسیله را خارج کنند.

کامرانی افزود: هیچ‌گاه نباید تصور شود خارج کردن وسیله یک عمل ساده است، بلکه یک عمل جراحی غیرقابل پیش‌بینی است و ممکن است دو تا سه ساعت به طول بیانجامد و با این حال در برخی موارد عوارضی بر جای بگذارد. به عنوان مثال ممکن است گاهی در حین خارج کردن پیچ و پلاک برخی قطعات شکسته داخل استخوان باقی بماند. البته برخلاف پلاک که توصیه می‌کنیم از اندام تحتانی خارج شود، پیچ‌هایی که در داخل استخوان می‌ماند عارضه‌ای برای بیمار ایجاد نمی‌کند.

عضو هیات مدیره انجمن علمی جراحان ارتوپدی درباره نقش تغذیه در جوش خوردن استخوان‌های شکسته گفت: اگر فردی از یک رژیم غذایی معمولی برخوردار باشد، ممکن است مواد غذایی که مصرف می‌کند به قدری موثر و غنی باشد که نیاز به درمان اضافه وجود نداشته باشد. بدن ما در بهترین شرایط خودش ترمیم استخوان را انجام می‌دهد.

وی افزود: اما اگر رژیم غذایی داشته باشیم که کم ویتامین، پروتئین و کلسیم باشد و علاوه بر آن فرد مبتلا به بیماری‌های مزمن همراه دیگری باشد، استفاده از مکمل‌هایی چون ویتامین ث، کلسیم و منیزیم به ترمیم بهتر زخم کمک می‌کند.

کامرانی در پاسخ به اینکه آیا کله پاچه که در باور عامه برای جوش خوردن استخوانها مورد استفاده قرار می گیرد، از نظر علمی نیز توصیه می‌شود؟ گفت: این یک برداشت عمومی است. هیچ مطالعه علمی مبنی بر تاثیر این غذا در بهبود شکستگی استخوانها انجام نشده است، بنابراین نمی‌شود آن را تایید کرد اما درباره بی تاثیر بودن آن نیز نمی توان با اطمینان سخن گفت. مسلم است که کله پاچه حاوی پروتئین بوده و در بهبود استخوان جوش خورده موثر است. به هر روی باید توجه داشت که این غذا حاوی مواد چربی و ژلاتینی هم هست که ممکن است برای سلامت فرد مضر باشد./ایسنا

 


ویدیو مرتبط :
سریع جوش خوردن استخوان شکسته(طب اسلامی)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سجاد انوشیروانی: کله پاچه خوردن از وزنه زدن سخت تر است


دیروز خیلی خجالت کشیدم. نتوانستم درست و حسابی بخورم. همه نگاهت می کنند. می آیند امضا می گیرند ازت. معذب می شوی و لقمه از گلویت پایین نمی رود.

تماشا: با نقره المپیک برگشته است. سجاد انوشیروانی گفته بود جوری وزنه می زند که اسمش در تاریخ ورزش ایران ثبت شود. او دیروز در تهران بود. روز جمعه نیامده رفته بود کله پاچه فروشی خیابان ستارخان تا یک دل سیر دوپینگ کند ... خانواده اش زودتر رفته بودند تا به افتخارش تدارک یک جشن بزرگ را در اردبیل ببینند.

سجاد هم دیروز بعدازظهر با دست پر رفت. او از یکی دو ساعتی که در کله پاچه فروشی بر او سخت گذشته، شوخی با رقبای المپیکی و خنده هایش قبل از مسابقه و رقابت با بهداد گفت. این را هم گفت که اگر زمان کم نمی آورد رقابتش با بهداد به جاهای باریک می کشید.



آقای انوشیروانی رسیدن بخیر، مدال نقره المپیک چطور بود؟


- تا آخر عمر به خاطر این موفقیت، خدا را شکر می کنم.

بقیه بچه ها رفته اند شهرهایشان، شما هنوز تهران هستید؟


- دو ساعت دیگه می روم اردبیل. پدر و مادرم با همسر و خانواده اش آمده بودند تهران برای استقبال. آنها رفتند که کارها را انجام بدهند. قرار است من هم امروز (شنبه) برم.

مثل اینکه خیلی دلتنگ شده اید؟

- بالاخره متاهلی است و این دلتنگی ها هم هست.

منظورم یک چیز دیگر بود، اینکه نیامده رفته اید کله پاچه فروشی و ...

- (بعد از کلی خندیدن) اینها را کی گفته به شما.

این جور خبرها زود می رسد. واقعا خیلی دلتنگ کله پاچه شده بودید؟


- در این مدت گرسنه مانده بودیم. نه تو هواپیما نه آنجا که بودیم، درست غذا نخوردیم. فقط همین جوری یک چیزی می خوردیم که سیر بشویم. من خودم حساسم و مزه غذا برایم خیلی مهم است. غذای آنها خیلی به مذاق من سازگار نیست. آش دوغ اردبیل و کوفته تبریزی دست پخت مادر من کجا و استیک گوشت آنجا کجا. زمین تا آسمان فرقش است. 8، 7 روز انرژی مان خالی شد، گفتیم بریم از کله پاچه انرژی بگیریم.



می گویند پاتوق تان همین گله پاچه فروشی است؟


- تهران که هستم با دوستان هفته ای یکی دو بار می روم.

آقا مواظب سلامتی ات که هستی؟


- حواسمان هست. وقتی تمرین داریم این کارها را می کنیم.

اینکه سجاد انوشیروانی را همه می شناسند و همیشه تو چشم هستید، خوب است یا بد. اذیت نمی شوید؟

- وقتی پیش مردم هستم اصلا اذیت نمی شوم. من عاشق مردمم و این کاری هم که در المپیک کردم به خاطر آنها بود. وقتی ما را می بینند خوشحال می شوند. این خوب است، اما وقتی پای خوردن وسط هست فرق می کند. دیروز خیلی خجالت کشیدم. نتوانستم درست و حسابی بخورم. همه نگاهت می کنند. می آیند امضا می گیرند ازت. معذب می شوی و لقمه از گلویت پایین نمی رود.

از وزنه زدن هم سخت تر است؟


- واقعا سخت تر است. همینطور عرق از پیشانی ام می ریخت. دوستم می گفت چرا اینقدر خجالت می کشی. گفتم بابا این همه چشم دارند من را نگاه می کنند. وقتی خوردن باشد، خجالت می کشم. کسی که وزنه بردار است خوردنش با بقیه فرق دارد.



قبل از رفتن گفته بودید که المپیک مثل همه مسابقه هاست. واقعا همینطور بود که فکر می کردی؟


- من از شما سوال می کنم. وزنه زدن های من ثابت کرد که فرقی نداشت؟

سجاد انوشیروانی بین آن همه وزنه بردار خیلی با روحیه می آمد روی تخته و وزنه می زد. این خیلی به تماشاچی هم روحیه می دهد. خودت هم کارت را انجام می دادی.

- المپیک میدان بزرگی است اما قرار نیست به خاطر یک استرس ببازم. من قبل از مسابقه با کیانوش می گفتم و می خندیدم. آقای باقری می گفت از وزنه زدنت مطمئنم اما یک کم حواست را به مسابقه جمع کن. حریفان استرس داشتند. با این کارها می خواستم بگویم خیلی آماده ام (با خنده). به آقای باقری می گفتم ذوق گرفتن مدال دارم.

واکنش رقبایت به این کارهای تو چی بود، مثلا همین آلبگوف روس؟
- همه نگاه می کردند. اشاره می کردند و می گفتند خیلی ok هستی. من قبل رفتن، حریفانم را بالا پایین کرده بودم. نه اینکه استرس داشته باشم. می دانستم مثلا آلبگف در دو ضرب ضعیف است یا اشتاینر در یکضرب تا 200 نمی آید. در شرایطی بودم که خودم را در حد رقابت با بهداد هم گذاشته بودم. حتی به این فکر می کردم که حریفانم وقتی حرکت اول و دوم را زدند با بهداد رقابت کنم. واقعا فکرم را گذاشته بودم روی 251 کیلوگرم.

سر حرکت آخر به نظر می رسید می توانستی 251 کیلوگرم را مهار کنی، اما انگار قرار بود بهداد اول شود و تو دوم.

- وقتی پشت صحنه بودم و آلبگف وزنه زد و نقره من قطعی شد، خوشحالی کردم اما همه چیز برای من تمام نشده بود. آقای باقری فکر می کرد من نمی خواهم وزنه بزنم. وزنه را گرفته بودند. حواسمان نبود. به من گفت می خواهی وزنه بزنی. گفتم آره. گفت فقط 35 ثانیه وقت داری. تا زانوبند و کمربندم را ببندم و بیایم روی تخته، 7 ثانیه گذشت.

اگر دقت کرده باشید در همه حرکت ها وقتی من دستم روی میله بود تایم را داشتم اما سر این حرکت وقت کم آوردم. هماهنگی بدنی نداشتم و نتوانستم هماهنگی عصبی – عضلانی را درست به وجود بیاورم. سنگین بلند شدم وگرنه بزن وزنه 251 کیلوگرم بودم و توانایی اش را داشتم.



آن وقت شرایط مسابقه هم عوض می شد. شاید هم تو می توانستی طلا بگیری؟

- اگر آن وزنه را می زدم، مساوی می کردیم. آن وقت بهداد باید با وزنه بالای 253، 254 من را می گرفت.

در یکضرب حق تو بیشتر از 202 بود؟

- توانایی من در یکضرب زیر 210 نبود اما در حرکت دوم که ضربه زدم، دستم باز شد و وزنه کج آمد وگرنه می توانستم حریفانم را بگیرم.

بهداد بعد از مسابقه گفته بود که تو با وزنه زدن هایت کمکش کرده ای؟


- هدف من و بهداد این است که به هم کمک کنیم. یک جوری وزنه بزنیم که حریفان را بیندازیم به جان هم و گولشان بزنیم. همه جا هم گفته ام که به همان اندازه که از مدال نقره خودم خوشحال شدم، برای مدال طلای بهداد هم خوشحالی کردم.

برای همه آنهایی که زحمت می کشند و ثمره اش را می گیرند هم در بقیه رشته ها خوشحالم و تبریک می گویم. در بعضی رشته ها هم که حریفان یک سر و گردن از ما بالاتر هستند، علت هم دارد. اینکه مدیریت و مربیگری ما در آن رشته ضعیف است.



درباره عملکرد بقیه بچه ها نظرت چیست. مثلا همین کیانوش که سر مسابقه ات پشت صحنه بود و سعید محمدپور که همشهری شماست و رقابت سختی با حریفانش داشت.

- کیانوش که طلا نگرفت کلاه رفت سرش. او صددرصد یک سر و گردن بالاتر از حریفانش بود اما جو مسابقه کیانوش را ترساند. اگر او 20 درصد جدیت تمریناتش را سر وزنه 214 کیلوگرم داشت، مطمئنا طلا می گرفت. حریف لهستانی حقش طلا نبود اما قسمت او بود.

درباره سعید هم باید بگویم که از بدشانسی سعید دو سه حریفش فوق آماده بودند. وزنه هایی که زدند، غیرقابل تصور بود. سعید با سن و تجربه کمش مطمئن و جدی وزنه زد. واقعا در یکضرب کار بزرگی کرد. سعید وزنه ای را که در تمرین نزده بود، به راحتی در المپیک زد. من می گویم سعید بدشانس ترین نفر کاروان ورزشی ایران بود.

یک سوال دیگر هم داشتم.

- یک ساعت به ما وقت بدهید که سوغاتی هم بگیریم.

مگر از لندن سوغاتی نیاورده اید؟


- بعد از مسابقه یک روز من و بهداد رفتیم بیرون و خرید کردیم.

معلوم است هر دو شما که متاهل هستید هر جوری شده باید دست پر بروید وگرنه ...

- همسران ما واقعا فداکاری می کنند. من در هفت ماه فقط سه روز همسرم را دیده ام. این ظلم است. باید یک جوری از دلشان دربیاوریم.