مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

گزیده ای از اخلاق و رفتار امام حسین علیه السلام



امام حسین علیه السلام,زندگینامه امام حسین علیه السلام,اخلاق و رفتار امام حسین (ع)

گزیده ای از اخلاق و رفتار امام حسین علیه السلام
با نگاهى اجمالى به 56 سال زندگى سراسر خداخواهى و خداجویى حسین (ع ), درمی یابیم كه هماره وقت او به پاكدامنى و بندگى و نشر رسالت احمدى و مفاهیم عمیقى والاتراز درك و دید ما گذشته است .اكنون مرورى كوتاه به زوایاى زندگانى آن عزیز, كه پیش روى ما است :
جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیارى داشت.گاهى در شبانه روز صدها ركعت نماز می گزاشت . (1) و حتى در آخرین شب زندگى دست از نیاز و دعا برنداشت , و خوانده ایم كه از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداى خویش به خلوت بنشیند. و فرمود: خدا می داند كه من نماز و تلاوت قرآن و دعاى زیاد و استغفار را دوست دارم . (2)


حضرتش بارها پیاده به خانه كعبه شتافت و مراسم حج را برگزار كرد.(3) ابن اثیر در كتاب اسد الغابة می نویسد: كان الحسین رضى الله عنه فاضلا كثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها. (4) حسین (ع ) بسیار روزه می گرفت و نماز میگزارد و به حج میرفت و صدقه میداد و همه كارهاى پسندیده را انجام میداد.
شخصیت حسین بن على (ع ) آن چنان بلند و دور از دسترس و پرشكوه بود كه وقتى با برادرش امام مجتبى (ع ) پیاده به كعبه می رفتند, همه بزرگان و شخصیت هاى اسلامى به احترامشان از مركب پیاده شده , همراه آنان راه می پیمودند. (5)


احترامى كه جامعه براى حسین (ع ) قائل بود, بدان جهت بود كه او با مردم زندگى میكرد - از مردم و معاشرتشان كناره نمی جست- با جان جامعه هماهنگ بود, چونان دیگران از مواهب و مصائب یك اجتماع برخوردار بود, و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند, او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود. و گرنه , او نه كاخ هاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ, و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی بستند.


این روایت یك نمونه از اخلاق اجتماعى اوست , بخوانیم :

روزى از محلى عبور می فرمود, عده اى از فقرا بر عباهاى پهن شده شان نشسته بودند ونان پاره هاى خشكى می خوردند, امام حسین (ع ) می گذشت كه تعارفش كردند و او هم پذیرفت , نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : ان الله لا یحب المتكبرین , (6) خداوند متكبران را دوست نمیدارد. سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت كردم , شما هم دعوت مرا اجابت كنید. آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند.حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند, (7) و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد, و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت.


شعیب بن عبدالرحمن خزاعى می گوید: چون حسین بن على (ع ) به شهادت رسید, بر پشت مباركش آثار پینه مشاهده كردند, علتش را از امام زین العابدین (ع ) پرسیدند, فرمود این پینه ها اثر كیسه هاى غذایى است كه پدرم شب ها به دوش می كشید و به خانه زن هاى شوهرمرده و كودكان یتیم و فقرا می رسانید.(8)


 شدت علاقه امام حسین (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستمدیدگان می توان در داستان ارینب وهمسرش عبدالله بن سلام دریافت , كه اجمال و فشرده اش را در این جا متذكر میشویم : یزید به زمان ولایتعهدى , با این كه همه نوع وسایل شهوت رانى و كام جویى و كامروایى از قبیل پول , مقام , كنیزان رقاصه و... در اختیار داشت , چشم ناپاك و هرزه اش را به بانوى شوهردار عفیفى دوخته بود.

 

پدرش معاویه به جاى این كه در برابر این رفتار زشت و ننگین عكس العمل كوبنده اى نشان دهد, با حیله گرى و دروغ پردازى و فریبكارى ,مقدماتى فراهم ساخت تا زن پاكدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش یزید بكشاند.حسین بن على(ع) از قضیه باخبر شد, در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یكى از قوانین اسلام , زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدى و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاكیزه اى قطع نمود و با این كار همت و غیرت الهی اش را نمایان و علاقه مندى خودرا به حفظ نوامیس جامعه مسلمانان ابراز داشت , و این رفتار داستانى شد كه درمفاخر آل على (ع ) و دنائت و ستمگرى بنى امیه , براى همیشه در تاریخ به یادگار ماند. (9)


علائلى در كتاب سمو المعنى می نویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگى برخورد می كنیم كه هر كدام در جبهه و جهتى عظمت و بزرگى خویش را جهانگیر ساخته اند, یكى در شجاعت , دیگرى در زهد, آن دیگرى در سخاوت , و... اما شكوه و بزرگى امام حسین (ع ) حجم عظیمى است كه ابعاد بی نهایتش هر یك مشخص كننده یك عظمت فراز تاریخ است , گویا او جامع همه والایی ها و فرازمندی ها است . (10)


آرى , مردى كه وارث بی كرانگى نبوت محمدى است ,مردى كه وارث عظمت عدل و مروت پدرى چون حضرت على (ع ) است و وارث جلال و درخشندگى فضیلت مادرى چون حضرت فاطمه (س ) است ,چگونه نمونه برتر و والاى عظمت انسان و نشانه آشكار فضیلت هاى خدایى نباشد. درود ما بر او باد كه باید او را سمبل اعمال و كردارمان قرار دهیم.

 

امام حسین (ع ) و حكایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد كردارش نه تنها نمونه یك بزرگمرد تاریخ را براى ما مجسم می سازد, بلكه او با همه خویشتن , آیینه تمام نماى فضیلت ها, بزرگمنشی ها, فداكاری ها, جانبازی ها, خداخواهی ها وخداجویی هامی باشد. او به تنهایى می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت راضامن گردد. بودن و رفتنش , معنویت و فضیلت هاى انسان را ارجمند نمود.

پی نوشت ها:

-------------------------------------
(1) عقد الفرید, ج 3, ص 143.
(2) ارشاد مفید, ص 214.
(3) مناقب ابن شهرآشوب , ج 3, ص 224 - اسد الغابة , ج 2, ص 20.
(4) اسد الغابة , ج 2, ص 20.
(5) ذكرى الحسین , ج 1, ص 152, به نقل از ریاض الجنان , چاپ بمبئى , ص 241 -انساب الاشراف .
(6) سوره نحل , آیه 22.
(7) تفسیر عیاشى , ج 2, ص 257.
(8) مناقب , ج 2, ص 222.
(9) الامامة والسیاسة , ج 1, ص 253 به بعد.
(10) از كتاب سمو المعنى , ص 104 به بعد, نقل به معنى شده است
منبع:aviny.com


ویدیو مرتبط :
لبیک یا حسین گفتن خدام امام حسین علیه السلام در صحن امام حسین علیه السلام

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سخنانی از امام حسین علیه السلام



 

 

امام حسین(ع)

 

1. ل تقولنّ في أخیک إذا تواری عنک إلاّ ما تحب أن یقول فیک إذا تواریت عنه.

برای برادری که شما را ترک کرده است چیزی نگوئید آنچه را که دوست دارید برای شما بگویند در هنگام ترک کردن بگویند.

 

2. للسلام سبعون حسنة تسع و ستون للمبتدیء و واحدة للراد.

برای سلام کردن هفتاد حسنه است. شصت و نه حسنه برای ابتداء کننده به سلام و یک حسنه برای کسی که جواب می دهد.

 

3. الناس عبید الدنی و الدین لعق علی ألسنتهم یحوطونه ما درّت معائشهم فإذا محّصوا بالبلاء قل الدیّانون.

مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه ای است بر زبانشان و آن را همان طور که زندگیشان بگذرد تغییر می دهند. پس هنگامی که به بلا گرفتار می شوند دینداران کم هستند.

 

4. قال و هو یوصي ابنه: أي بني، إیاک و ظلم من لا یجد علیک ناصراً إلا الله جل و عز.

در وصیت به فرزندشان فرمودند: ای فرزندم بر حذر باش از ظلم به کسی که در مقابل تو کسی را جز خدای عزّوجلّ ندارد.

 

5. إیاک و ما تعتذر منه فإن المؤمن لا یسيء و لا یعتذر و المنافق کل یوم یسيء و یعتذر.

بر حذر باش از آنچه باید به خاطرش عذرخواهی کنی چرا که مؤمن خطائی نمی کند که معذرت خواهی کند و منافق هر روز خطاء می کند و معذرت خواهی می کند.

 

6. ل یکمل العقل إلا باتّباع الحق.

عقل کامل نمی شود مگر با تبعیت کردن از حق.

 

7. العلم لقاح المعرفة، و طول التجارب زیادة في العقل، و الشرف التقوی و القنوع راحة لأبدان، و من أحبک نهاک...

علم ماده و ریشه معرفت است و تجربه های طولانی عقل را زیاد می کند و شرافت تقوا و قناعت، راحتی جسم را به دنبال دارد و هر که تو را دوست دارد تو را (از بدی ها) نهی می کند.

 

8. قیل له کیف أصبحت یابن رسول الله؟ قال: أصبحت ولي رب فوقی، و النار أمامي، و الموت یطلبني، و الحساب محدق بي و أنا مرتهن بعملي، لا أجد ما أحب، و لا أدفع ما أکره، و الأمور بيد غیري فإن شاء عذّبني، و إن شاء عفا عنّي، فأيّ فقیر أفقر مني؟!...

به حضرت خطاب شد چگونه صبح کردید یابن رسول الله؟ فرمودند صبح کردم در حالی که برای من پروردگاری است در بالای سرم و آتشی در مقابل من و مرگ مرا می طلبد و حساب مرا از هر طرف احاطه کرده است و من در گرو عمل خود هستم. نمی یابم هر آنچه را که دوست دارم و دفع نمی کنم آنچه را که دوست ندارم و امور من به دست غیر من است پس اگر بخواهد عذابم می کند و اگر بخواهد مرا می بخشد پس چه فقیری فقیرتر از من است؟!

 

9. افعل خمسة اشیاء و أذنب ما شئت، فأول ذلک: لا تأکل رزق الله و اذنب ما شئت و الثاني أخرج من ولاية الله و أذنب من شئت، و الثالث: اطلب موضعاً لا یراک الله و أذنب ما شئت و الرابع: إذا جاء ملک الموت لیقض روحک فادفعه عن نفسک و اذنب ما شئت و الخامس: إذا أدخلک مالک في النار فلا تدخل في النار و أذنب ما شئت.

پنج عمل انجام بده و بعد هر چه می خواهی گناه کن: اول اینکه رزق خدا را نخور و دوم از ولایت و حکومت خدا خارج شو و سوم جائی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و چهارم هنگامی که ملک الموت را برای قبض روحت می آید آن را از خود دور کن و پنجم زمانی که تو را می خواهند وارد آتش کنند داخل در آتش (جهنم) نشو.

 

10. یابن آدم إنّم أنت أیام کلما مضی یوم ذهب بعضک.

ای فرزند آدم همانا تو همچون روزها می باشی که هر روز که می گذرد از تو کم می شود.