مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

پرتوى از سیره و سیماى امام موسى كاظم(علیه السلام)



امام موسى كاظم(ع),شهادت امام موسی کاظم (ع),شهادت امام هفتم

پرتوى از سیره و سیماى امام موسى كاظم(علیه السلام)
حضرت امام موسى بن جعفر(علیه السلام)، معروف به كاظم و باب الحوائج و عبد صالح در روز یكشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى «ابواء»، دهى در بین مكّه و مدینه، متولّد گردید.
نام مادر آن حضرت، حمیده است. آن حضرت در 25 رجب سال 183 قمرى، در زندان هارون الرّشید عبّاسى در بغداد، در 55 سالگى به دستور هارون مسموم گردید و به شهادت رسید.
مرقد شریفش در كاظمین، نزدیك بغداد، زیارتگاه شیفتگان حضرتش مى باشد.
امام موسى بن جعفر همان راه و روش پدرش حضرت صادق(علیه السلام) را بر محور برنامه ریزى فكرى و آگاهى عقیدتى و مبارزه با عقاید انحرافى، ادامه داد. آن حضرت با دلائل استوار، بى مایگىِ افكار اِلحادى را نشان مى داد و منحرفان را به اشتباه راه و روش شان آگاه مى ساخت.


كمكم جنبش فكرى امام(علیه السلام)درخشندگى یافت و قدرت علمى اش دانشمندان را تحت الشعاع خود قرار داد. این كار بر حاكمان حكومت عبّاسى سخت و گران آمد و به همین دلیل با شیفتگان مكتبش با شدّت و فشار و شكنجه برخورد كردند.
از اینرو،امام كاظم(علیه السلام) به یكى از شاگردان معروفش به نام هشام هشدار داد به خاطر خطرهاى موجود، از سخن گفتن خوددارى كند و هشام هم تا هنگام مرگ خلیفه از بحث و گفتگو خوددارى كرد.

 

ابن حجر هیتمى گوید:«موسى كاظم وارث علوم و دانش هاى پدر و داراى فضل و كمال او بود وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق العاده كه در رفتار با مردمِ نادانِ زمان از خود نشان داد، لقب كاظم یافت، و در زمان او هیچ كس در معارف الهى و دانش و بخشش به پایه او نمى رسید.»
امام كاظم(علیه السلام) در برابر دستگاه ظلم و ستم عبّاسى موضع سلبى و منفى را در پیش گرفت و دستور داد تا شیعیان در دعاوى و منازعات خود، به دستگاه دولتى روى نیارند و به آنان شكایت نبرند و سعى كنند با قرار دادن قاضى تحكیم در میان خویش، منازعات را فیصله دهند.


امام(علیه السلام) درباره حاكمان غاصب زمانش فرمود: «هر كس بقاى آنان را دوست داشته باشد از آنان است و هر كس از آنان باشد وارد آتش گردد.» بدین وسیله آن حضرت، خشم و نارضایتى خود را از حكومت هارون پیاپى ابراز مى فرمود و همكارى با آنان را در هر صورت حرام مى دانست و اعتماد و تكیه بر آنان را منع مى كرد و مى فرمود:
«برآنان كه ستمكاراند تكیه مكنید كه گرفتار دوزخ مى شوید.»امام كاظم(علیه السلام)، على بن یقطین، یكى از یاران نزدیك خویش را از این فرمان استثنا كرد و اجازت داد تا منصب وزرات را در روزگار هارون عهده دار گردد و پیش از او، منصب زمامدارى را در ایّام مهدى بپذیرد.


او نزد امام موسى(علیه السلام)رفت و از او اجازت خواست تا استعفا دهد و منصب خود را ترك كند، امّا امام او را از این كار بازداشت و به او گفت: «چنین مكن، برادران تو به سبب تو عزّت دارند و به تو افتخار مى كنند، شاید به یارى خدا بتوانى شكست ها را درمان كنى و دست بینوایى را بگیرى یا به دست تو، مخالفان خدا درهم شكسته شوند.
اى على! كفّاره و تاوان شما، خوبى كردن به برادران است، یك مورد را براى من تضمین كن، سه مورد را برایت تضمین م ىكنم، نزد من ضامن شو كه هر یك از دوستان ما را دیدى نیاز او را برآورى و او را گرامى دارى و من ضامن مى شوم كه هرگز سقف زندانى بر تو سایه نیفكند و دم هیچ شمشیر به تو نرسد و هرگز فقر به سراى تو پاى نگذارد.

اى على! هر كس مؤمنى را شاد سازد، اوّل خداى را و دوم پیامبر را و در مرحله سوم ما را شاد كرده است.»

 

سخن چینى درباره امام موسی کاظم (علیه السلام)
پاره اى از فعّالیّت هاى امام كاظم(علیه السلام) به وسیله سخن چینان به هارون الرّشید مى رسید و این امر، كینه و خشم او را برمى انگیخت.
یك بار به او خبر دادند كه از سراسر جهان اسلام، اموالى هنگفت نزد امام موسى بن جعفر(علیه السلام) جمع آورى مى گردد و از شرق و غرب براى او حمل مى شود و او را چندین بیت المال است.
هارون به دستگیرى امام(علیه السلام) و زندانى كردن او فرمان داد، یحیى برمكى آگاه شد كه امام(علیه السلام) در پى كار خلافت براى خویش افتاده است و به پایگاه هاى خود در همه نقاط كشور اسلامى نامه مى نویسد و آنان را به سوى خویش دعوت مى كند و از مردم مى خواهد كه بر ضدّ حكومت قیام كنند، یحیى به هارون خبر داد و او را علیه امام(علیه السلام) تحریك كرد.


هارون امام را به زندان افكند و از شیعیانش جدا ساخت و امام(علیه السلام) روزگارى دراز، شاید حدود چهارده سال، در زندان هارون گذراند. امام(علیه السلام) در زندان نامه اى به هارون فرستاد و در آن نامه نفرت و خشم خود را به او ابراز فرمود، متن نامه چنین است:
«هرگز بر من روزى پربلا نمى گذرد، كه بر تو روزى شاد سپرى مى گردد، ما همه در روزى كه پایان ندارد مورد حساب قرار مى گیریم و آنجاست كه مردم فاسد زیان خواهند دید.»امام كاظم(علیه السلام) در زندان، شكنجه ها و رنجهاى فراوان را تحمّل كرد، دست و پاى مباركش را به زنجیر مى بستند و آزارهاى كشنده بر او روا مى داشتند.
سرانجام زهرى كشنده به او خوراندند و مظلومانه او را به شهادت رساندند.


صفات برجسته امام كاظم(علیه السلام)
حضرت امام موسى كاظم(علیه السلام) عابدترین و زاهدترین، فقیه ترین، سخىترین و كریمترین مردم زمان خود بود، هر گاه دو سوم از شب مى گذشت نمازهاى نافله را به جا مى آورد و تا سپیده صبح به نماز خواندن ادامه مى داد و هنگامى كه وقت نماز صبح فرا مى رسید، بعد از نماز شروع به دعا مى كرد و از ترس خدا آن چنان گریه مى كرد كه تمام محاسن شریفش به اشك آمیخته مى شد و هر گاه قرآن مى خواند مردم پیرامونش جمع مى شدند و از صداى خوش او لذّت مى بردند.


آن حضرت، صابر، صالح، امین و كاظم لقب یافته بود و به عبد صالح شناخته مى شد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به كاظم مشهور گردید. مردى از تبار عمر بن الخطاب در مدینه بود كه او را مى آزرد و على(علیه السلام) را دشنام مى داد. برخى از اطرافیان به حضرت گفتند: اجازه ده تا او را بكشیم، ولى حضرت به شدّت از این كار نهى كرد و آنان را شدیداً سرزنش فرمود.


روزى سراغ آن مرد را گرفت، گفتند: در اطراف مدینه، به كار زراعت مشغول است.
حضرت سوار بر الاغ خود وارد مزرعه وى شد.
آن مرد فریاد برآورد: زراعت ما را خراب مكن، ولى امام به حركت خود در مزرعه ادامه داد وقتى به او رسید، پیاده شد و نزد وى نشست و با او به شوخى پرداخت، آن گاه به او فرمود: چقدر در زراعت خود از این بابت زیان دیدى؟ گفت: صد دینار.
فرمود: حال انتظار دارى چه مبلغ از آن عایدت شود؟ گفت: من از غیب خبر ندارم.


امام به او فرمود: پرسیدم چه مبلغ از آن عایدت شود؟ گفت: انتظار دارم دویست دینار عایدم شود. امام به او سیصد دینار داد و فرمود: زراعت تو هم سر جایش هست. آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسید و رفت. امام به مسجد رفت و در آنجا آن مرد را دید كه نشسته است. وقتى آن حضرت را دید، گفت: خداوند مى داند كه رسالتش را در كجا قرار دهد. یارانش گرد آمدند و به او گفتند: داستان از چه قرار است، تو كه تا حال خلاف این را مى گفتى.


او نیز به دشنام آنها و به دعا براى امام موسى(علیه السلام) پرداخت. امام(علیه السلام) نیز به اطرافیان خود كه قصد كشتن او را داشتند فرمود: آیا كارى كه شما مى خواستید بكنید بهتر بود یا كارى كه من با این مبلغ كردم؟و بسیارى از این گونه روایات، كه به اخلاق والا و سخاوت و شكیبایى آن حضرت بر سختیها و چشمپوشى ایشان از مال دنیا اشارت مى كند، نشانگر كمال انسانى و نهایت عفو و گذشت آن حضرت است.


بعد از شهادت
سندى بن شاهك، به دستور هارون الرّشید، سمّى را در غذاى آن حضرت گذارد و امام(علیه السلام) از آن غذا خورد و اثر آن در بدن مباركش كارگر افتاد و بیش از سه روز مهلتش نداد.
وقتى امام به شهادت رسید، سندى گروهى از فقها و بزرگان بغداد را بر سر جنازه اش آورد و به ایشان گفت: به او نگاه كنید، آیا در وى اثرى از ضربه شمشیر یا اصابت نیزه مىبینید؟گفتند: ما از این آثار چیزى نمىبینیم و از آنها خواست كه بر مرگ طبیعى او شهادت دهند و آنها نیز شهادت دادند!آن گاه جسد شریف آن حضرت را بیرون آورده و آن را بر جسر (پل) بغداد نهادند و دستور داد كه ندا دهند: این موسى بن جعفر است كه مرده است، نگاه كنید. عابران به او نگاه مى كردند و اثرى از چیزى كه نشان دهنده كشتن او باشد، نمى دیدند.


یعقوبى در تاریخش مى گوید: پس از آن كه امام كاظم(علیه السلام) مدّت درازى را در زندان هاى تاریك هارون الرّشید گذراند، به ایشان گفته شد: چطور است كه به فلان كس نامه اى بنویسى تا درباره تو با رشید صحبت كند؟
امام فرمود: پدرم به نقل از پدرانش حدیثم كرده: «خداوند به داود(علیه السلام) سفارش كرده كه هر گاه بنده اى، به یكى از بندگان من امید بست، همه درهاى آسمان به رویش بسته مى شود و زمین زیر پایش خالى مى گردد.»در مدّت زندان آن حضرت، اقوال مختلفى وجود دارد.

 

آن حضرت، چهار سال یا هفت سال یا ده سال یا به قولى چهارده سال در زندان به سر برده است.حضرت امام موسى كاظم، سى و هفت فرزند پسر و دختر از خود به جاى گذارده كه والاترینشان حضرت على بن موسى الرّضا(علیه السلام) مى باشد.
منبع : aviny.com


ویدیو مرتبط :
شهادت امام كاظم علیه السلام 1436

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پرتویى از سیره و سیماى امام سجاد (علیه السلام)



امام سجاد (علیه السلام), زندگینامه امام سجاد(ع), ویژگیهای امام سجاد(ع)

امام سجاد(ع) سه سال پیش از شهادت امام على(علیه السلام)متولّد گردید

 

پرتویى از سیره و سیماى امام سجاد (علیه السلام)
حضرت على بن الحسین ، ملقّب به سجّاد و زین العابدین، روز پنجم شعبان سال 38 هجرى یا 15 جمادى الاولى همان سال، در مدینه دیده به جهان گشود و در روز 12 و یا 25 محرّم سال 95 هجرى، درمدینه، به دسیسه هشام بن عبدالملك، مسموم گردید و در 56 سالگى به شهادت رسید.

مادر مكرّمه امام سجاد(ع) بنا بر منابع تاریخ اسلامى، غزاله از مردم سند یا سجستان كه به سلافه یا سلامه نیز مشهور است، می باشد. ولى بعضى از منابع دیگر نام او را شهربانویه، شاه زنان ، شهرناز، جهان بانویه و خوله، یاد كرده اند.


امام سجّاد(علیه السلام) در بدترین زمان از زمان هایى كه بر دوران رهبرى اهل بیت گذشت می زیست، که، او با آغاز اوج انحرافى، معاصر بود كه پس از وفات رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) روى داد. امام سجاد (ع) با همه محنتها و بلاها كه در روزگار جدّ بزرگوارش امیرالمؤمنین(علیه السلام) آغاز گردیده بود همزمان بود.
امام سجاد(ع) سه سال پیش از شهادت امام على(علیه السلام)متولّد گردید، وقتى دیده به جهان گشود، جدّش امیرمؤمنان(علیه السلام)در خطِّ جهادِ جنگِ جمل، غرق گرفتارى بود و از آن پس با پدرش امام حسین(علیه السلام) در محنت و گرفتاریهاى فراوان او شریك بود. امام سجاد(ع) همه این رنج ها را طى كرد و خود به طور مستقل رویاروى گرفتاریها قرار گرفت.

 

محنت و رنج او وقتى بالا گرفت كه لشكریان یزید در مدینه وارد مسجد رسول اللّه شدند و اسب هاى خویش را در مسجد بستند، یعنى همان جایى كه انتظار آن می رفت مكتب رسالت و افكار مكتبى در آنجا انتشار یابد، امّا برعكس، آن مكان مقدّس در عهد آن امام تقوا و فضیلت، به دست سپاه منحرف بنی امیه افتاد و آنان ضمن تجاوز به نوامیس مردم مدینه و كشتار فراوان، بی پروایى را از حدّ گذراندند و حرمت مدفن مقدّس رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و مسجدش را هتك نمودند.

 

امام سجّاد(علیه السلام) براى پیش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنی امیه و افزودن مبارزه جویى با آنان، تلاش هاى مؤثّرى نمود. و هر گاه فرصتى به دست می آمد، مردم را بر ضدّ امویان تحریك می كرد و با احتیاط، برنامه حاكمان منحرف را تحت نظر قرار می داد. امام(علیه السلام) براى آگاهى مردم، اسلوب دعا را به كار برد، به طورى كه دعاهاى آن حضرت، رویدادهاى عصر او را تفسیر مى كند.


صحیفه سجّادیه كه به زبور آل محمّد مشهور است، اثر بى نظیرى است كه در جهان اسلام، جز قرآن كریم و نهج البلاغه، كتابى به این عظمت و ارزش، پدید نیامده كه پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنّفان باشد. از دیگر آثار ارزنده به جا مانده از امام سجّاد(علیه السلام)، مجموعه اى تربیتى و اخلاقى است به نام رساله حقوق كه امام(علیه السلام) در آن وظایف گوناگون انسان را در برابر خدا و خود و دیگران، با بیانى شیوا و گویا بیان كرده است. مجموعه حقوقى كه در این رساله ذكر شده جمعاً 51 حقّ مى باشد.

 

زندگینامه امام سجاد(ع),امام سجاد (علیه السلام),ویژگیهای امام سجاد(ع)

مزار امام سجاد(ع)  در مدینه در قبرستان بقیع می باشد

 

-- امام و حكومت
امام سجّاد(علیه السلام) به این امر آگاه بود كه تا وقتى از طرف پایگاه هاى مردمی پشتیبانى نشود، تنها در دست گرفتن قدرت براى تحقّق بخشیدن به عمل دگرگون سازى اجتماع اسلامى كافى نیست. پایگاههاى مردمى نیز باید به هدف هاى این قدرت آگاه باشند و به نظریه هاى او در حكومت ایمان داشته باشند و در راه حمایت از آن حركت كنند و مواضع آن را براى توده مردم تفسیر نمایند و در برابر تندبادها با استوارى و قدرت بایستند.


امام سجّاد(علیه السلام) این امكانات را نداشت و به علّت آگاهى نداشتن مردم چنین شكایت مى فرمود: «پروردگارا! در پیشامدهاى ناگوار روزگار به ناتوانى خویش نگریستم و درماندگى خود را از جهت یارى طلبیدن از مردم در برابر كسانى كه قصد جنگ با من داشتند دیدم و به تنهایى خود در برابر بسیارىِ كسانى كه با من دشمنى داشتند، نظر كردم.»


امام(علیه السلام)، از جنبه انقلابى، به صورتى كه مستقیماً عهده دار آن گردد، كناره جویى فرمود و به این بسنده كرد كه كار قیام را به كسانى واگذارد كه در این مورد برپاى مى خیزند. به طور كلى وضع اجتماعى كه هر امام در آن زیست مى كرد، شكل كار سیاسى او را محدود و مشخّص مى ساخت.

 

پیشوایان معصوم با وجود توطئه هایى كه دشمنان، علیه آنها مى نمودند تا آنان را از زمینه حكومت دور سازند، پیوسته مسئولیت خود را در نگاه دارى مكتب و تجربه اسلامى و مصون نگاه داشتن آن از فرو افتادن در ورطه انحراف و جدا شدن از مبادى و معیارها و ارزش هاى آن به گونه اى كامل ایفا مى كردند و هر وقت انحراف شدّت مى یافت و از خطر فروافتادن در ورطه نابودى بیم مى داد، پیشوایان(علیهم السلام) بر ضدّ آن حوادث تدبیرهاى لازم مى اندیشیدند، و هر گاه تجربه اسلامى و عقیدتى در تنگناى مشكلى گرفتار مى آمد و رهبرى هاى منحرف به حكم بى كفایتى از درمان آن ناتوان مى شد، امامان به نشان دادن راه حلّ و حفظ امّت از خطرهایى كه مردم را تهدید مى كرد مبادرت مى فرمودند.


-- دستگیرى از درماندگان
یكى از خدمات ارزشمند امام سجّاد(علیه السلام)، رسیدگى به درماندگان، یتیمان، تهیدستان و بردگان بوده است.
روایت شده است كه آن حضرت، هزینه زندگى صد خانواده تهیدست را عهده دار بود.
گروهى از اهل مدینه، از غذایى كه شبانه به دستشان مى رسید، گذران معیشت می كردند، امّا آورنده غذا را نمی شناختند. پس از در گذشت على بن الحسین (علیه السلام)متوجّه شدند كه آن شخص، امام زین العابدین (علیه السلام) بوده است.
او شبانه به صورت ناشناس، انبوهی نان و مواد غذایى را خود به دوش مى كشید و به در خانه فقیران و بینوایان مى برد و مى فرمود: صدقه پنهانى آتش خشم خدا را خاموش می سازد.


اهل مدینه مى گفتند: ما صدقه پنهانى را هنگامى از دست دادیم كه على بن الحسین در گذشت. او در طول سالها به قدرى انبان حاوى آرد و دیگر مواد غذایى را به دوش كشیده و به در خانه فقیران برده بود كه شانه اش پینه بسته بود، به طورى كه پس از شهادت او، هنگام غسل دادن جنازه اش ، جلب توجّه می كرد.


-- عمل سید الساجدین در ماه رمضان
على بن طاووس در كتاب اقبال الاعمال، ضمن بیان اعمال ماه رمضان مى نویسد: على بن الحسین (علیه السلام) شب آخر ماه رمضان، بیست نفر برده را آزاد مى كرد و مى فرمود: «دوست دارم خداوند ببیند كه من در دنیا بردگان خود را آزاد مى كنم، بلكه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.»او هیچ خدمتكارى را بیش از یك سال نگه نمى داشت، وقتى كه برده اى را در اوّل یا وسط سال به خانه مى آورد، شب عید فطر او را آزاد می ساخت.


بردگان سیاه پوست را مى خرید و آنان را در مراسم حجّ، به عرفات مى آورد و آن گاه به سوى مشعر كوچ مى كرد، آنان را آزاد مى كرد و جوایز مالى به آنان مى داد. تا آنجا كه در شهر مدینه گروه عظیمى از بندگان و كنیزان، آزاد شده آن حضرت بودند و آنان هم بعد از آزادى، پیوند معنوى خود را با امام(علیه السلام)قطع نمی كردند.

منبع:
کتاب امام سجاد علیه السلام؛ جمال نیایشگران
tebyan.net