مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

نگاهی به زندگی علامه امینی(ره)



علامه امینی,زندگی علامه امینی,زندگینامه علامه امینی,زندگینامه علامه امینی

نگاهی به زندگی علامه امینی(ره)
در سال 1320 ه. ق برابر با 1281 ه. ش ستاره‌ای در شهر تبریز، در خانه‌ای سرشار از علم و تقوا بدرخشید و افراد خانواده‌ را سرشار از شادی و شعف نمود.
فرزند را عبدالحسین نامیدند تا همواره سینه‌اش سرشار از عشق اهل‌بیت علیهم السلام باشد؛ پیوسته در مسیر ایشان گام بردارد و همچون مولایش امام حسین علیه‌السلام، شمیم روح افزای ولایت را پراكنده سازد. آری، عبدالحسین به دنیا آمد و الغدیر با او جان گرفت.
 خاندان پاك علامه
شیخ احمد امینی تبریزی،(1) پدر بزرگوار علامه امینی از عالمان با تقوا بود و مردم به ایشان همواره به دیده احترام می‌نگریستند. ایشان در سال 1287 هـ.ق در سَردها از توابع تبریز به دنیا آمد. میرزا احمد از فقها و مجتهدین زمان خود و در زهد و پارسایی زبانزد عموم بود. او در سال 1304 ه.ق به تبریز مهاجرت نمود و برای همیشه ساکن آنجا گردید.
برخی آثار به یادگار مانده از ایشان عبارتند از: شرحی بر قصیده المفجع و تعلیقاتی بر مكاسب شیخ انصاری. این مرد بزرگ در سال 1370 ه. ق، دیده از جهان فرو بست و در قبرستان نو شهر مقدس قم دفن گردید.
علامه امینی(ره) در مقام اجتهاد، منزلت و جایگاه والایی داشتند و بیشتر ساعات ایشان به تحقیق و مطالعه می‌گذشت. و از منابع علمی اسلامی توشه  برمی‌گرفت. ایشان در تفسیر، حدیث، تاریخ و علم رجال صاحب‌نظر بودند.
پدربزرگ علامه امینی، مولی نجفقلی مشهور به امین الشرع بود كه نام خانوادگی علامه نیز از همین لقب گرفته شده است. ایشان در سال 1257ه. ق، در روستای سَردها ـ از توابع تبریز پا به عرصه هستی نهاد و به یادگیری دانش و ادب پرداخت. وی نیز بعدها ساکن شهر تبریز گردید. مردی زاهد، فاضل، پرهیزگار و ادیبی برجسته بود كه به گردآوری اخبار ائمه اطهار علیهم السلام علاقه بسیاری داشت و چند مجموعه روایت نیز تدوین كرده و اشعاری به فارسی و تركی از وی به جا مانده است. او در شعر خود به "واثق" تخلص می‌کرد و نقش مُهر او - آن طوری که در پشت برخی از رسائلش مشهود است - " الواثق بالله الغنیِ عبدهُ نجفقلی" بوده است . وی در سن 83 سالگی در سال 1340ه. ق از دنیا رفت و در وادی السلام نجف اشرف به خاك سپرده شد.(2)
واقعه عجیبی در مورد مرحوم نجفقلی نقل می‌کنند که ایشان بعد از رحلت، در تبریز دفن شدند اما بنا بر وصیت خود ایشان، جنازه آن بزرگوار پس از گذشت 13 سال به نجف اشرف منتقل گردید و در قبرستان وادی السلام آرام گرفت.(3) کسانی که در آن روز حضور داشتند نقل می‌کنند که پیکر ایشان پس از 13 سال کاملا سالم بود. (4)     

 علامه امینی,زندگی علامه امینی,زندگینامه علامه امینی,زندگینامه علامه امینی

  دوران كودكی و جوانی علامه
كودكی عبدالحسین مانند دیگر همسالانش سپری نشد، بلكه او از همان كودكی، استعداد و تیزهوشی عجیبی از خود نشان می‌داد. وی از آغاز زندگی، با حافظه قوی و سرعت عجیبش در درك مسائل دینی،(5) همه نگاه‌ها را به خویش جلب كرد. روح پرسشگر و جست و جوگر عبدالحسین نمی‌گذاشت تا او مانند دیگر كودكان باشد. هر كس در كودكی او را درك می‌كرد، از تیزهوشی وی خبر می‌داد.(6)
خانوده مذهبی و علاقه‌مند به دانش و معرفت علامه نیز، زمینه رشد و تعالی عبدالحسین را آماده كردند. ایشان شاگردی و یادگیری را در محضر پدر بزرگوارش آغاز نمود و با مبانی دانش آشنا شد.
پدر؛ ادبیات فارسی، عربی، منطق و تا اندازه‌ای فقه و اصول را به فرزندش آموخت. در كنار اینها، عبدالحسین به كتاب‌های حدیثی و اعتقادی نیز اشتیاق زیادی داشت، ولی با این همه، «قرآن و نهج‌البلاغه دو كتاب گرانقدر برای آموزش این محصل جوان بود.»(7)
از همان كودكی، وجود عبدالحسین از آیه‌های قرآن و سخنان والای امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و امامان دیگر پر شد. پس، عشق به اهل‌بیت علیهم السلام در تار و پود وجودش نفود كرد.
بدین ترتیب، علامه امینی با كوشش علمی و با استعداد و پشتكار خویش، خانواده و اطرافیانش را به آینده خود امیدوار می‌ساخت.
علامه در سن 16 سالگی برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و تا حدود سن 32 سالگی در آنجا مشغول کسب معارف الهی بود. در این سالها در محضر اساتیدی چون: آیة الله سید محمدبن محمدباقر الحسینی فیروزآبادی، آیة الله سید ابوتراب بن ابوالقاسم خوانساری، آیة الله میرزا علی بن عبدالحسین ایروانی و آیة الله میرزا ابوالحسن بن عبدالحسین مشکینی زانوی ادب زده و کسب علم نمودند .
توکل و انقطاع علامه امینی از غیر، زبانزد عام و خاص بود. علامه هرگاه با مشکلی مواجه می‌شدند متوسل به اهل‌بیت، خصوصا امیرالمومنین علی علیه السلام می‌شدند.
ایشان در سن 32 سالگی به زادگاه خود تبریز مراجعت نموده و برای مدت کوتاهی در آنجا ماندگار شد. اوقات ایشان در آن ایام به تدریس و تحقیق مصروف گردید و در آن زمان بود که کتاب نفیس تفسیر فاتحة الکتاب توسط ایشان به نگارش درآمد.
علامه امینی(ره) که عشق امیرالمومنین علی علیه السلام در جانش شعله‌ور بود، بیش از این در فراق از حضرتش تاب نیاورده و مجدداً راهی نجف اشرف شد.
ایشان در نجف ضمن تحقیق و مطالعه فراوان در مجالس اساتید برجسته و مراجع تقلید آن روزگار به استمرار حاضر می‌شدند و در ضمن آن بود که از جهت علمی و تقوا به مرتبه والای اجتهاد نائل گردیده و همچنین از علما و مجتهدین بزرگ آن عصر اجازه روایت نیز دریافت داشتند. بعضی از مشایخ روایت ایشان عبارتند از:
آیة الله سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، آیة الله شیخ علی اصغر ملکی تبریزی، آیة الله شیخ محمد محسن (آقا بزرگ) تهرانی.
علامه امینی(ره) در مقام اجتهاد، منزلت و جایگاه والایی داشتند و بیشتر ساعات ایشان به تحقیق و مطالعه می‌گذشت. و از منابع علمی اسلامی توشه برمی‌گرفت. ایشان در تفسیر، حدیث، تاریخ و علم رجال صاحب‌نظر بودند. (8)

 علامه امینی,زندگی علامه امینی,زندگینامه علامه امینی,زندگینامه علامه امینی

زهد و عبادت علامه
ایشان در زهد و تقوا و ورع مراقبت شدید داشتند. در امور دینی، متعبد و تسلیم در مقابل اوامر الهی بودند. اخلاق خوش و همت بالایی داشتند و شاید همین همت ایشان، باعث موفقیت‌شان شده، چرا که در مسیر رسیدن به هدفشان، موانع، باعث عقب نشینی و ناامیدی ایشان نمی‌شد. با داشتن این همه علم و دانش متواضع بوده و کبر و غروری در وجود ایشان دیده نمی‌شد.
مرحوم علامه بسیار مراقب زبان خود بودند نقل شده است که هیچگاه کسی حرف رکیکی از ایشان نشنیده بود. در مورد پدرشان نیز می‌گویند آنقدر با اخلاق و سلیم النفس بودند که کسی ایشان را جز در مسائل مذهبی، خشمگین ندید. و چنان آداب را رعایت می‌نمودند که کسی کلام زشتی هرگز از ایشان نشیند.
توکل و انقطاع علامه امینی از غیر، زبانزد عام و خاص بود. علامه هرگاه با مشکلی مواجه می‌شدند متوسل به اهل‌بیت، خصوصا امیرالمومنین علی علیه السلام می‌شدند.
واقعه عجیبی در مورد مرحوم نجفقلی، جد بزرگوار علامه امینی نقل می‌کنند که ایشان بعد از رحلت، در تبریز دفن شدند اما بنا بر وصیت خود ایشان، جنازه آن بزرگوار پس از گذشت 13 سال به نجف اشرف منتقل گردید و در قبرستان وادی السلام آرام گرفت. کسانی که در آن روز حضور داشتند نقل می‌کنند که پیکر ایشان پس از 13 سال کاملا سالم بود.                       
علامه امینی عقیده‌شان بر این بود که اساس خلقت بنا بر محبت است. ایشان می‌گفتند که تمام عبادات ناشی از محبت است. (هل الدین الا الحب). هر چقدر محبت به خدا بیشتر باشد، از معاصی و گناهان بیشتر دوری می‌شود. مرحوم علامه می‌گفتند: کسی که توجه‌اش در نماز کم است مشکل محبتی دارد.
ایشان در عبادات هم کوشا بوده و به اقامه نماز شب مقید بودند. همواره پس از نماز صبح، مشغول قرائت قرآن می‌شدند که با تدبر و تامل همراه بود.
علامه امینی یکی از مسائل اساسی که در زندگیشان خیلی مهم بوده توجه به قرائت قرآن و انس با قرآن بوده است. ایشان در ماه مبارک رمضان خود را برای روزه‌داری و عبادات از کارهای دیگر فارغ می‌کردند و در این ماه 15 ختم قرآن داشتند. چهارده ختم به نیت چهارده معصوم علیهم السلام و یک ختم به نیت پدر و مادر خود. و در ماههای دیگر حداقل یک ختم قرآن داشتند. تاثیر این قرائت‌ها و انس با قرآن در قلم ایشان دیده می‌شود چرا که نوشته‌های ایشان بسیار روان و محکم است و البته تاثیر آن در الغدیر بسیار مشهود می‌باشد که استشهادهایی که ایشان در الغدیر به آیات قرآن داشته‌اند به گونه‌ای بوده که انگار این آیه برای آن موضوع مطروحه نازل شده است.(9)
علامه امینی روی توسلات خیلی تکیه می‌کردند. ایشان شدیداً به زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله و زیارت عاشورا معتقد و مقید به خواندنش بودند. و بسیاری از ادعیه را حفظ بودند.

   علامه امینی,زندگی علامه امینی,زندگینامه علامه امینی,زندگینامه علامه امینی

زیارات و توسلات
علامه امینی می‌فرمودند که موضوع "زیارات" و "ادعیه" بدان گونه‌ که در مکتب تشیع مطرح شده در هیچ دین و مذهبی طرح نگردیده است. و اگر کسی با این زیارات و ادعیه مانوس بشود و متوجه باشد که چه می‌خواند و فلسفه و حکمتش را بداند، این فرد، شیعه بی‌سوادی نمی‌شود. ایشان می‌گفتند کسی که زیارت جامعه کبیره را بخواند و بداند که چه می‌گوید این فرد، شیعه بی‌سواد نیست. چرا که می‌فهمد دین یعنی چه.
علامه امینی روی توسلات خیلی تکیه می‌کردند. ایشان شدیداً به زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله و زیارت عاشورا معتقد و مقید به خواندنش بودند. و بسیاری از ادعیه را حفظ بودند.
یک قسمت عظیمی از زندگی مرحوم علامه را ادعیه و توسلات و تمنای از اهل‌بیت و خصوصاً زیارات پر کرده بود. ایشان هر شب به زیارت حرم امیرالمومنین علی علیه السلام مشرف می‌شدند و آنقدر آداب را در زیارت رعایت می‌کردند که مردم می‌ایستادند و به ایشان می‌نگریستند که آداب را بیاموزند. ایشان با کمال خضوع و خشوع و با حزن، بالای سر امام می‌نشستند و با برخی الفاظِ زیارات با امام سخن می‌گفتند و آنقدر اشک می‌ریختند که بر روی محاسن‌شان جاری می‌شد و آنقدر غرق زیارت می‌شدند که اکثراً از یک ساعت هم می‌گذشت.
علامه امینی وقتی در حرم این الفاظ را می‌خواند که: ‌اشهد انّک تسمع کلامی و ترد سلامی، یقین داشت که مقابل حضرت نشسته و با ایشان صحبت می‌کند و جوابش را نیز از حضرت می‌گیرد. و این رتبه‌ی خیلی بالایی در ولایت است.
ایشان اکثراً وقتی به زیارت حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف می‌شدند با پای پیاده می‌رفتند. و مسئله قابل توجه اینست که ایشان از راه اصلی نمی‌رفتند بلکه مسیر را از میان روستاها انتخاب می‌کردند و شب را به صورت ناشناس در منزل آنها می‌ماندند و در آنجا به سخنرانی در باب معارف دین و اهل‌بیت علیهم السلام می‌پرداختند و بدین وسیله طعم شیرین معارف الهی را به کامشان می‌نشاندند.

  یقین به جواب در توسل
فردی به نام دکتر محمد عبدالغنی حسن که شاعر برجسته عرب و از علمای مصر بودند بعد از این که آقای امینی، الغدیر را برای ایشان فرستادند یک شعری برای علامه سرود و فرستاد که از ایشان تقدیر کردند.
آقای امینی نامه‌ای برایشان فرستادند که من از شما ممنونم که این شعر را برای من سروده و فرستادید. اما چرا اصل را گذاشتید و فرع را گرفتید. ای کاش شما غدیریه می‌سرودید و نام خود را میان غدیریه سراها مضبوط و ماندگار می‌کردید و دوستی خود را نسبت به امیرالمومنین نشان می‌دادید.
می‌گویند که 2 ماه پاسخ نداد بعد از 2 ماه نامه ایشان آمد که من به این علت پاسخ نامه شما را دیر دادم که در این دنیا یک دختر بیشتر ندارم و او نیز بیمار شده و اطباء نیز از مداوا کردن او ناامید شده‌اند و دخترم در حال احتضار است. به این علت اصلاً حال شعر گفتن نداشتم. ولی چون شما امر کرده بودید با چشم گریان این غدیریه را سروده‌ام و برایتان فرستاده‌ام.
این نامه روز پنج شنبه به دست علامه رسیده بود. علامه امینی شب به حرم امیرالمومنین علی علیه‌السلام مشرف شدند. فردای آن روز نامه‌ای به فرزندشان حاج آقا رضا دادند و گفتند که این نامه را برای محمد عبدالغنی حسن پست کن. من دیشب که به حرم رفتم غدیریه این فرد را برای امیرالمومنین علیه السلام  خواندم و فکر می‌کنم ان شاءالله شفای دختر را گرفتم.
این ماجرا به این معناست که علامه اینقدر با اطمینان از ارتباط شان با امام صحبت می‌کردند.
نامه علامه ارسال شد و دو هفته بعد جواب محمد عبدالغنی حسن رسید که سبحان الله، همان شبی که شما می‌گویید در حرم غدیریه مرا خواندید، دخترم تب شدیدی کرد و بعد از آن بهبود یافت. و الان شکوفه خانه من است و این از معجزات مولا امیرالمومنین است.
مرحوم علامه می‌گفتند کسی که زیارت جامعه کبیره را بخواند و بداند که چه می‌گوید این فرد، شیعه بی‌سواد نیست. چرا که می‌فهمد دین یعنی چه.

غروب آفتاب
تلاش بی‌وفقه علامه امینی در دوران زندگیش باعث ضعف جسمانی ایشان شده که منجر به بیماری و زمینگیر شدنشان در دو سال آخر عمر ایشان شد. خستگی‌ها و تحمل رنج‌های علامه امینی در راه اعتلای دین اسلام و مذهب تشیع و تحصیل و تدریس معارف اهل‌بیت علیهم السلام در ظهر روز جمعه 12 تیر ماه 1349ه. ش (28 ربیع الثانی 1390ه .ق) به پایان رسید و صاحب الغدیر، آن پیر فرزانه و پر مایه، پس از 68 سال تلاش و كوشش، به دیدار یار شتافت تا از دست صاحب غدیر و از چشمه زلال كوثر بیاشامد و غبار خستگی را از تن بزداید. او رفت اما الغدیر وی چراغ خانه دل‌های با صفا و مشعل هدایت امت تا طلوع خورشید ولایت شد.
استاد جلال الدین همایی می‌گوید: «كثرت كار و زحمت بی‌شماری كه امینی در راه خدمت به مذهب كشید، كم كم قوای بدنی او را ضعیف ساخت تا منتهی به مرگ ایشان گردید.»
هنگام احتضار لب‌های علامه را با آب مخلوط به تربت مقدس كربلا مرطوب ساختند و فرزندشان ـ حاج شیخ رضا امینی ـ دعاهای عدیله، مناجات متوسلین و مناجات المعتصمین را می‌خواند و علامه هم با حزن و اندوه و در حالی كه اشك از چشمانشان سرازیر بود، دعاها را تكرار می‌كردند.(10)
آخرین سخنانی كه در لحظه‌‌های آخر زندگی بر لبان آن مرد بزرگ جاری شد، این بود:
"اللهم هذه سکرات الموت قد حلّت فاقبل الیّ بوجهک الکریم، و اعنّی علی نفسی بما تعین به الصالحین علی انفسهم ... "؛ «خداوندا! این سكرات مرگ است كه به سویم می‌آید. پس به سوی من نظری كن و مرا با آن چه صالحان را كمك می‌كنی، كمك نما.»(11)
پس از ختم این دعا، ندای خداوند را لبیک می‌گوید و روح شریفش به سوی خداوند عروج می‌نماید.
بامداد روز شنبه 13 تیر ماه، پیكر علامه از خیابان شاهپور تا سه راه بوذر جمهری و از آن جا تا مسجد ارك تشییع شد. مردم همانند كسی كه عزیزترین كس خود را از دست داده باشند، در تشییع پیكر امین خود شركت كردند به گونه‌ای كه: «میدان‌ها و خیابان‌ها پر بود از جمعیت؛ همه سیاهپوش و غرق در تجلیل علم.»(12)

پس از انتقال پیکر مطهر علامه امینی به عراق، در شهرهای بغداد، كاظمین، كربلا و نجف نیز پیكر علامه با شكوه فراوانی تشییع شد و پس از طواف دادن پیكر بر گرد آستان مقدس علوی، به وصیت خودشان، در حجره‌ای از كتابخانه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ـ كه خود بنیان‌گذار آن بود ـ به خاك سپرده شد. پس از مراسم خاكسپاری، مردم تا مدت‌ها در شهرهای بزرگ ایران، عراق و دیگر كشورهای اسلامی، مجلس‌های ترحیم برگزار و از مقام علمی و معنوی آن بزرگمرد عرصه علم و تقوا تجلیل كردند.
هر چند پیكر خسته صاحب الغدیر از میان شیفتگان ایشان پنهان گشت، ولی الغدیر او مانند نگینی درخشان در عرصه دین و دانش باقی مانده است. به تعبیر استاد جلال الدین همایی: «علامه امینی در واقع نمرده، بلكه حیات جاودانی یافته است.»(13)
"امیر" مرگ چنین شهسوار عرصه علم               نه مرگ یک تن، بل مرگ یک جماعت بود

چنین مصیبت عظمی، نبود دانش را                     اگر دریغ و اَسف بود، اگر مصیبت بود

ز فیض بحر ولایت غریق رحمت باد                   که خود ز بحر ولایت، "غدیر" رحمت بود(14)
 
منبع: تبیان
پی‌نوشت‌ها:
1- ترجمه الغدیر، محمدتقی واحدی و دیگران، ج 1، ص 154/ علمای بزرگ شیعه، ص 410.
2- شهیدان راه فضیلت، ص 7.
3- مقدمه الغدیر، ج 1، ص 58، چاپ 1368.
4- کتاب فاطمه زهرا، دکتر محمد امینی نجفی، مقدمه، ص 20.
5- علمای بزرگ شیعه، ص 410.
6- ربع قرن مع العلامه، حسین شاكری، ص 299.
7- گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران، ج 2، ص 727.
8- مقدمه الغدیر، ج 1، ص 64 - 68، چاپ 1368.
9- مقدمه الغدیر، ج 1، صص 77 – 78، چاپ 1368 .
10- مقدمه الغدیر، ج 1، ص 122، چاپ 1368.
11- مقدمه الغدیر، ج 1، ص 122، چاپ 1368.
12- حماسه غدیر، محمدرضا حکیمی، ص 347.
13- حماسه غدیر، ص 551.
14- بخشی از قصیده مرحوم سید کریم امیری فیروزکوهی که در رثای علامه امینی سروده است.


ویدیو مرتبط :
علامه امینی(ره) اهل بیت در سیره علما

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نگاهی متفاوت به زندگی امام خمینی (ره)


نگاهی به زندگی سیاسی رهبر کبیر انقلاب انداخته ایم و نقاط عطف زندگی سیاسی ایشان را تا حد امکان در این یادداشت قید کرده ایم. بهانه هم رحلت ایشان در 14 خرداد است.

 
 
 
 
 صبح بخیر - ایمان عبدلی: نگاهی به زندگی سیاسی رهبر کبیر انقلاب انداخته ایم و نقاط عطف زندگی سیاسی ایشان را تا حد امکان در این یادداشت قید کرده ایم. بهانه هم رحلت ایشان در 14 خرداد است.

آغاز یک بیداری..

زندگی امام (ره)  به دست تقدیر از همان ابتدا درگیر با دغدغه های اجتماعی شد ؛ آنجا که پدر ایشان در جو نا امن آن روزگار به دست خوانین محلی کشته شد و این خون ، بیداری را در خانواده ی خمینی شعله ور کرد ،زندگی روح الله  زیر سایه مادر و دایه و فرزندان بزرگتر خانواده ادامه یافت ، فرزند کوچکتر خانواده نمی دانست بعدها در چه موقعیت شگرفی قرار می گیرد،او آفت های هر دو جنگ جهانی را با عمق جان درک کرد در سال هایی که حکومت مرکزی از ضعف نداشتن اقتدار رنج می برد و زیر سایه ی هجوم امپراطوری های مختلف ایران محل جولان منافع بیگانگان شده بود ، در چنین شرایطی آنچه که بی اهمیت تر ازهر چیز دیگر بود ؛ زندگی مردم بود بیماری وبا در خمین قربانی می گرفت و مادر و دایه ی ایشان هم در اثر وبا جان به جان آفرین تسلیم کردند ، پس از پدر ، مادر هم قربانی شرایط سیاه کشور شده بود ،وقت بیداری فرا رسیده بود و گویی کسی باید فکر چاره می کرد ،روح خدا از 15 سالگی دروس حوزوی را شروع کرد و این سرآغاز یک رنسانس در زندگی او و مردم یک کشور شد ، کسی خبر از آینده نداشت...

نگاهی مرور وار به زندگی سیاسی رهبر کبیر انقلاب
رشد زیر سایه ی محدودیت

تحصیل در حوزه ی اراک و قم و کسب فیض از محضر اساتیدی همچون آیت الله بروجردی و حائری در زیر سایه ی حکومت مقتدر اما ضد مذهب رضا خان ، امام را به سمت دغدغه های مذهبی و سیاسی اش هدایت  کرد ، او در سالهایی که عرصه ای برای جولان روحانیون نبود و حکومت دید مثبتی نسبت به آنها نداشت اندک اندک در محضر اساتید به نام قم واجد مولفه های یک رهبر مذهبی یشد، اما در دوره ی رضا خان عرصه ای برای تغییرمهیا نبود. غور دردنیای ابن عربی و آشنایی با مباحث عرفانی و درکنار آن تشکیل محفل قدرتمندی در مدرسه فیضیه جایگاه امام خمینی(ره) را تا حدی بالا برد که حساسیت ها نسبت به حضور او از سمت حکومت افزایش یافت و "فیضیه" به شکلی غیر علنی تعطیل شد، لازم به ذکر است آشنایی امام با افراد تاثیر گذاری همچون آیت الله منتظری و آیت الله مطهری در همین دوره اتفاق افتاد.

تغییر مسیر از عرفان به سیاست


پس از رفتن رضا خان و تضعیف نسبی موقعیت شاه در ساختار حکومت و جانشینی محمدرضا پهلوی حوزه توان دوباره ای گرفت و روحانیت در کنار نواندیشان دینی لزوم ایجاد حرکتی که بتواند دغدغه های مردم را نمایندگی کند حس کردند ، این نیاز پس از اتفاقات سال 1332 و برکناری فرد شایسته ای همچون «مصدق» بیشتر احساس شد ، دخالت بیگانگان و عدم وجود نهادهای قدرتمند حکومتی و کشمکش های سیاسی آزاردهنده که مابین مجلس در دوره های گوناگون و شاه که با دخالت شوروی و انگلیس و آمریکا تشدید شده بود روحانیت را به سمت حضور موثر در سیاست سوق داد و شجاعت و جسارت امام خمینی که حالا در حوزه عنصر تعیین کننده ای بود نقشی ویژه به ایشان داد. نگارش و انتشار( کشف الاسرار) که بازگوکننده ی ضعف های رژیم پهلوی بود همچنین نجات حوزه از انحلال با استمداد از آیت الله بروجردی ، از جمله اقدامات موثر امام(ره) در این سالها بود در آن سالها امام با ارتباطی که با آیت الله کاشانی داشت به شکلی غیر مستقیم در جریان ملی شدن صنعت نفت قرار گرفت .

روحانی در کنار مردم

امام معتقد بود وظیفه روحانی منحصر به درس و بحث نیست و روحانیت باید نقشی تعیین کننده در تحولات اجتماعی جامعه اش داشته باشد. سال 1341 را میتوان اولین حضور پر رنگ سیاسی آیت الله خمینی دانست جایی که ایشان در اعتراض به تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی بیانیه صادر کرد و مردم به رهبری روحانیت در اعتراض به این لایحه در بازار و مساجد و معترض شدند.

نگاهی مرور وار به زندگی سیاسی رهبر کبیر انقلاب

و پس از روزها کش و قوس در نهایت با پیگیری آیت الله خمینی این لایحه لغو شد ، اما فشارها ادامه یافت لوایح به رفراندوم گذاشته شد رفراندومی که توسط امام(ره) و روحانیون تحریم شد، افشاگری های آیت الله خمینی(ره) ادامه داشت او بی پروا نقاط ضعف رژیم را در محافل گوناگون می کرد و همین اقدامات موجب حمله به فیضیه و کشتار ساکنین آن شد؛ این کشتار اعتراضات گسترده ای را باعث شد، در خرداد 1342 که مصادف با محرم بود در روز عاشورا (13 خرداد) امام و یارانش دستگیر شدند و طی دو روز بعد؛ 14 و 15 خرداد ، اعتراضات به شدت سرکوب شد، حبس آیت الله خمینی موجی را بر انگیخت که با خشونت به طور موقت سرکوب شد. اما قیام 15 خرداد برای همیشه در تقویم جمهوری اسلامی جایگاهی خاصی یافت. بخشی از سخنان آیت الله خمینی را در فیضیه قم  خرداد ماه 42 را مرور می کنیم: «آقا من به شما نصیحت میکنم،ای آقای شاه،ای جناب شاه من به تو نصیحت میکنم،دست بردار از این کارها آقا اغفال میکنند تو را من میل ندارم که اگر یک روز بخواهند تو بروی، همه شکر کنند..»

بیداری عمومی و تبعید به ترکیه

پس از چند دوره پرفشار حدفاصل سالهای 1342 تا 1343 که امام خمینی (ره) در زندان و تحت فشار بود، ایشان بدون اطلاع قبلی آزاد شد، اما جسارت ایشان در جهت افشاگری ادامه یافت وهمین جسارت در کنار قدرت تاثیر گذاری باعث شد دوره ی تبعید آغاز شود؛ ترکیه اولین تبعید گاه بود ،انتقال به ترکیه در جهت دوری از ایران و کم کردن تاثیر ایشان بر مردم بود ،اما غافل از اینکه
تاثیر گذاری در وجه کاریزماتیک آیت الله خمینی درونی شده بود و محدود به جغرافیا نبود، تحریرالوسیله در همین دوره به تحریر در آمد و امام کانال های ارتباطی اش را با ایران حفظ کرد، پس از یازده ماه این بار عراق مقصد تبعید بود، همانجایی که آیت الله حکیم قبلترپبیشنهاد اقامت در آنجا را به امام داده بود و ایشان مخالفت کرده بودند :نجف ،13 سال اقامت در نجف تدریس دروس خارج از فقه و موضع گیری در مورد تحولات تاثیر گذار خاورمیانه از فلسطین تا ایران باعث شد عمق حرکات تاثیر گذار آیت الله خمینی در منطقه بیشتر شود همچنین ارتباط سازمان یافته با گروه های مبارز در ایران وجهه ی رهبری ایشان را به مرور پر رنگ تر کرد، تمام گروه ها و افراد مبارز زیر لوای پرچمداری امام  مبارزه را به پیش می بردند.

انقلاب اسلامی و ظهور رهبری جهانی

حرکات خیزشی در ایران شدت گرفته بود و مردم به بهانه های مختلف با خط مشی که از امام دریافت می کردند صدای اعتراض را به گوش سران حکومت می رساندند و هر بار که این اعتراضات سرکوب میشد، شدت اعتراض گسترده تر میشد .سال 57 طبق توافقی که مابین ایران و عراق انجام شد ،آیت الله خمینی از عراق اخراج شد و کویت هم از پذیرش ایشان سرباز زد در نهایت پاریس و نوفل لوشاتو مقصد نهایی امام بود، همان جا بود که با همکاری ابراهیم یزدی ،صادق قطب زاده ،مهندس بازرگان و..پیش نویس قانون اساسی را تدوین کردند و در نهایت باشکل گیری اعتراضات گسترده امام(ره) در 12 بهمن 57 پس از 14 سال دوری به ایران بازگشت، رهبری انقلاب در آن برهه و با توجه به هجمه های گوناگون کار دشواری بود و شاید اگر وجهه سمپات و کاریزمای شخصیت ایشان نبود واقعه ای مثل تسخیر سفارت آمریکا و یا ترور های پی در پی افراد طراز اول انقلاب  ویا از همه مهمتر هشت سال جنگ تحمیلی می توانست انقلاب را ابتر کند، اما خواست مردم و وجود رهبری راه را ادامه داد ،پس از گذر از بحران ها و در روزهایی که آرامش نسبی بر فضای سیاسی کشور حاکم شده بود امام امت در 13 خرداد1368 در ساعت 20/22 پس از تحمل چند دوره بیماری و در سن 87 سالگی در گذشت.

بعدالتحریر:

اما چرایی محبوبیت ایشان را شاید بتوان مربوط به آن بعد شخصیت ایشان دانست که نوآوری و با نبض زمانه حرکت کردن را با مذهب همراه می کرد ،او بود که فقه و اجتهاد را جانی دوباره بخشید و به احکام اسلامی نگاهی منعطف داشت ، نگاه منعطف و درک مختصات زمانه و همراه مردم حرکت کردن، بدون شک بزرگترین میراث امام خمینی(ره) است.