مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

ملكا ذكر تو گویم



ملكا ذكر تو گویم,شعر درباره خدا,شعر خدا

ملكا ذكر تو گویم

 

ملكا ذكر تو گویم كه تو پاكی و خدایی
نروم جز به همان ره كه توام راهنمائی


همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم كه به توحید سزائی


تو زن و جفت نداری، تو خور و خفت نداری
احد بی‌زن و جفتی، ملك كامروایی


نه نیازت به ولادت، نه به فرزندت حاجت
تو جلیل الجبروتی،‌ تونصیر الامرایی[1]


تو حكیمی، تو عظیمی، تو كریمی، تو رحیمی
تو نماینده فضلی، تو سزاوار ثنائی


بری از رنج و گدازی، بری از درد ونیازی
بری از بیم و امیدی، بری از چون و چرائی


بری از خوردن و خفتن،‌بری از شرك و شبیهی
بری از صورت و رنگی، بری از عیب و خطائی


نتوان وصف تو گفتن كه در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن كه تو در وهم نیایی


نبُد این خلق و تو بودی، ‌نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی نه بگردی، نه بكاهی نه فزایی


همه عزی و جلالی، همه علم و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی


همه غیبی تو بدانی، ‌همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بكاهی، همه كمّی تو فزایی


احدٌ لیس كمثله، صمدٌ لیس له ضدّ
لِمَنْ المُلك[2] تو گویی كه مرآن را تو سزایی


لب و دندان «سنائی» همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی[3]

 


[1] . جلیل الجبروت ـ نصیر الامرا: ای خداوندی كه در قدرت شكوهمند و توانمند و یاور فرمانروایان الهی و پیامبران رحمت می‌باشی.
[2] . لِمَنْ المُلك: جزئی از آیه شریفه 17 از سوره مباركه مؤمن (غافر): «... لمن الملك الیوم لله الواحد القهار: (در روز قیامت كه همه پنهانیها آشكار شود و نیك و بد خلق پدید آید) (در آن روز سلطنت عالم با كیست؟ با خدای قاهر منتقم یكتاست.)
[3] . . دیوان حكیم سنایی غزنوی، به سعی و اهتمام مدرس رضوی استاد دانشگاه، از انتشارات كتابخانه سنائی، تهران،ذ ص 602.

 

 سنائی غزنوی


ویدیو مرتبط :
سیب سرخی,ذكر طوفانی ذكر ارباب

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

با تو از شب های سرد بی کسی می گویم



 

 

  شب های سرد بی کسی...

 

... و با تو از شب های سرد بی کسی می گویم

از التهاب اشک، از عبور سنگین لحظه ها و سکوت مرگ آور حسرت،

در این صحرای بی پایان، به روی ماسه های سرنوشت خویش می بارم

نه نای رفتن دارم، نه تاب ماندن

آرام و سنگین قدم بر می دارم، به کدامین سو، نمی دانم

سر به سوی آسمان می کنم،

معبودا! از این همه گذشتن خسته ام،

پناهم ده امشب، که از خویشتن گسسته ام،

به راه خود ادامه می دهم، چشمانم به دور دست ها خیره مانده،

گام هایم، آرام و آرام تر می شوند، دیگر سرما تمام وجودم را گرفته

نفس هایم به شماره افتاده و دیگر توان ایستادن ندارم،

هوای پریدن به سرم زده،

ندایی در من نجوا می کند،

باور کن فردا خواهد آمد.

 

منبع:راز و نیاز