مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

قوم نفرین شده ای که آدامس می جویدند!



سرگذشت قوم لوط,قوم لوط در قران

هر جا در قرآن، سخن از شخصیت یا قومیتی رفته است، بدانید پای یک نکته اخلاقی در میان است

 

در قرآن، هر جا سخن از شخصیت یا قومیتی رفته است، پای یک نکته اخلاقی در میان است. اگر از گذشتگان، سرگذشتی می آورد، برای تنبّه است و درس آموزی و نه تفنّن و بازی. با این نگاه اگر بروید سراغ قرآن، آن وقت دیگر در گیر و دار زندگی، گیر نمی کنید و در مشق های روزگار، بدون سرمشق نخواهید ماند

قوم لوط
بزرگی می گفت: عالم، کتاب تکوین خداست و قرآن کتاب تدوین او. خِرد خُرد من از این جمله این را می فهمد که قرآن، آئینه تمام نمای حقایق هستی است. هر چه در عالم خلقت، رنگ وجود به خود بگیرد می شود "شیء". و قرآن، "تبیانا لکل شیء" است. این حرف البته نباید تو را به سوی این انگاره باطل بکشاند که تصور کنی قرآن یک کتاب صرفا علمی است! نه که نیست، هست اما آنقدر که اخلاقیات در قرآن موضوعیت دارند علوم ندارند.


درست است که قرآن از جنبه علمی، هم برای عرب بادیه نشین دیروز حرف داشته است برای گفتن و هم برای بشر امروز هزاره سوم. اما فروزان ترین بعد اعجازآمیز قرآن، آموزه های اخلاقی این کتاب وحیانی است که به تعبیر علامه طباطبایی،[1] این سبک اخلاقی، در هیچ آئینی مسبوق به سابقه نبوده و نیست. با این همه، اما قرآن امروز نیز چون قرآن دیروز، همچنان غریب است و مهجور.


مهجوریت قرآن در بلاد کفر، البته عجیب نیست؛ شگفتی اینجاست که قرآن در ام القرای جهان اسلام نیز، آنگونه که باید در متن زندگی ها ساری و جاری نیست. مسلمانیم و در کسوت اسلام اما سلوکمان بر مسلک قرآن نیست. این نقشه تمام گنج های بزرگ دنیا است که حالا در پستوی خانه ها و روی طاقچه روزمرگی و عادت، به دست فراموشی اش سپرده ایم.


بگذارید یک متر و مقیاس به دستتان بدهم. هر جا در قرآن، سخن از شخصیت یا قومیتی رفته است، بدانید پای یک نکته اخلاقی در میان است. اگر از گذشتگان، سرگذشتی می آورد، صرفا برای تنبّه است و درس آموزی و نه تفنّن و بازی. با این نگاه اگر بروید سراغ قرآن، آن وقت دیگر در گیر و دار زندگی، گیر نمی کنید و در مشق های روزگار، بدون سرمشق نخواهید بود.


بیایید همینجا یک نمونه کوچک را به صورت کارگاهی، بررسی کنیم.
گفتیم در قرآن اگر از عاد و ثمود و لوط و تُبَّع، نقل حکایت می کند برای تذکار یک نکته اخلاقی است مثلا قوم عاد را کبر و استکبارشان به زمین زد که « فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَق »[2]. و قوم شعیب(اصحاب أیکه)، را کم فروشی. اما تعبیری که قرآن برای قوم لوط می آورد، وصف "فاحشه" است.

 

اصل این کلمه از ماده ف ح ش یه معنای ظهور یا زیادی است هر دو. وقتی می گویند: فلان با بهمان اختلاف فاحش دارد. (از این حسن تا آن حسن، صد گز رسن) منظور این است که اختلاف بین این دو، بسیار زیاد است؛ آنقدر که اظهر من الشمس است و بی نیاز از بیان. روی همین حساب، به سخن زشتی که با سایر سخنان عادی، زیاد فاصله دارد می گویند: فحش. در قرآن هم از عملی که دایره قبحش فراگیر است و در سرشت و سرنوشت جامعه، موج و اثر منفی ایجاد می کند، تعبیر به «فحشاء» می شود.

جالب است بدانید قوم لوط، مردمی بودند که در غایت رفاه و برخورداری زندگی می کردند. با این حال، به رذیله اخلاقی بخل و خست مبتلا بودند. آنها در چند شهر ساحلی که قرآن از آن تعبیر به "مؤتفکات" می کند سکنی داشتند. شهرهاىی در نواحی فلسطین شمالی و شام، به اسم سدوم ، عامورا، دوما و صبواءیم كه سدوم بزرگ تر از همه بود و لوط هم در آن شهر زندگى مى كرد.


آنها در برخی گناهان پیشکسوت بودند و جلودار. قرآن می فرماید: وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمین [3] اینها گذشته از عمل شنیع همجنس بازی که متاسفانه غرب متمدن امروز نیز بدین بلیه خانمانسوز گرفتار است، تفریحاتی دیگری هم داشتند که با اغراضی خاص، در محافل اجتماعی و معابر عمومی انجام می دادند.

قرآن در این باره می فرماید: أَإِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبیلَ وَ تَأْتُونَ فی نادیكُمُ الْمُنْكَر...[4]


«نادی» یعنی مجلس عمومی و به اصطلاح امروز یعنی همان پارتی های شبانه و میهمانی های گناه آلود. اگر الف و لامی که بر سر کلمه "المنکر" آمده است را " عهد" بگیریم، معنا این می شود که آنها، عمل شنیع لواط را در انظار عموم مرتکب می شدند. اما اگر الف و لام را " جنس" بگیریم، یعنی همه منکراتی که تا آن روز بلد بودند را در جلوی چشم اغیار مرتکب می شدند. از لواط که بدعت ابتکاری خودشان بود، گرفته تا تفریحاتی همچون سنگ ریزه پراندن، سوت زدن، تیله بازی، یقه باز گذاشتن، سقز(آدامس) جویدن و الخ.

سرگذشت قوم لوط,قوم لوط در قران

 جویدن سقز (آدامس)، سوت زدن و باز گذاشتن دگمه هاى قبا و پیراهن از کارهای قوم لوط بود

 
طبرسی، در مجمع البیان می گوید: « مراد این است كه مجالس آنان از افعال ناشایسته و قبیح پر بود، از بدگوئیها، پستیها، كتك كاریها با دست و دستار، قماربازیها، سنگ پرانى بطرف عابرین، سازندگى و نوازندگیها، كشف عورت و انجام كارهاى زشت- و خلاصه آنچه افعال ناشایسته و منافى با مقام انسانیت بود در انجمنهاى خویش انجام میدادند-»[5]


در تایید سخن مرحوم طبرسی، از پیشوایان پاک، روایات عدیده رسیده است که از باب نمونه، به نقل یک روایت، کفایت می شود.


مرحوم حر عاملی در وسایل الشیعه، (ره ) از امیرمؤ منان(علیه السلام) روایت كرده كه شش عمل میان این امت، از اخلاق قوم لوط است: مهره بازى (تیله بازى)، تلنگر زدن، جویدن سقز (آدامس)، سوت زدن، دامن بر زمین کشیدن، و باز گذاشتن دگمه هاى قبا و پیراهن. [6]


این حدیث، شاید دلیلی باشد بر اینکه الف و لام "المنکر"، عهد ذکری نیست بلکه جنس است. با این پیش فرض، باید گفت حضرت در مقام بیان نیستند بلکه تنها پاره ای از مصادیق را از باب نمونه، ذکر کرده اند.


هرچند گناه عظیم اکتفاء مردان به مردان و زنان به زنان، علت العلل نابودی این قوم عنود و هوسباز بود اما تعبیر «المنکر» نشان می دهد که آنها در منظر و مرآی عمومی، عادات سخیف دیگری هم داشتند که ای بسا، در گرایش شان به آن عمل شنیع بی تاثیر نبوده است. عاداتی که بعضا قلم حیا می کند از بیانش. مع الاسف پاره ای از این عادات ناپسند، امروزه روز، کم و بیش، به صورت یک خرده فرهنگ ناهنجار در جامعه قابل مشاهده است همچون؛ سوت زدن، یقه باز گذاشتن و آدامس جویدن.


پیش از بعثت حضرت خاتم، عادت نکوهیده سوت زدن، رسم مشرکان عصر جاهلی بود که در کنار خانه خدا، سوت می کشیدند و کف می زدند: « وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ....»؛[7]

در روایتی، راوی از صادق آل محمد(علیهم السلام) می پرسد: قوم لوط از کجا با خبر شدند که گروهی از مردم نزد لوط آمدند؟ و حضرت می فرمایند توسط همسر لوط که از منزل بیرون آمد و سوتی زد، وقتی صدای سوت را شنیدند وارد شدند؛ از این رو سوت زدن مکروه شده است.[8].
درباره آدامس جویدن اما مساله اندکی متفاوت است. جویدن سقز (آدامس) به تنهایی ایرادی نداشته و حتی روایاتی را می توان یافت که پیشوایان دینی نیز برای استحکام لثه به این کار مبادرت می کردند. دانش دنیای امروز هم در کنار اندکی عوارض، ده ها فایده پزشکی برای آن اثبات کرده است. جویدن آدامس به طور مطلق مورد نهی شارع مقدس نیست بلکه این کار، اخلاقا زمانی مورد مذمت است که در حضور جمع باشد و یا مانند افراد هوس باز برای تحریک شهوت، صورت پذیرد.


حال بیایید با این اِشل قیاس کنید بقیه موارد را و بگذارید روی جامعه، تا ببینید فاصله سبک زیست مسلمانی ما با آنچه قرآن می گوید، از کجاست تا به کجا؟

 

=======================
پی نوشت ها:

1. المیزان، ج1، ص593
2. فصلت/15؛ امّا قوم عاد بناحق در زمین تكبّر ورزیدند
3. اعراف/28: و لوط را فرستادیم هنگامى كه به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتى انجام مى دهید كه هیچ یك از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است
4. عنکبوت/29؛ آیا شما به سراغ مردان مى روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى كنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى دهید؟!
5. ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج 19، ص: 47
6. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 5، ص 45، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، 1409ق. و نیز : خصال، ج 1،ص 160 و 161؛ «... أَبِی الْقَاسِمِ بْنِ قُولَوَیهِ عَنِ الْأَصْبَغِ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیاً(ع) یقُولُ سِتَّةٌ مِنْ أَخْلَاقِ قَوْمِ لُوطٍ الْجُلَاهِقُ وَ هُوَ الْبُنْدُقُ وَ الْخَذْفُ وَ مَضْغُ الْعِلْکِ وَ الصَّفِیرُ وَ إِرْخَاءُ الْإِزَارِ خُیلَاءَ وَ حَلُّ الْأَزْرَارِ»

7. انفال/35؛ آنها( که مدّعى هستند ما هم نماز داریم،) نمازشان نزد خانه (خدا)، چیزى جز «سوت کشیدن» و «کف زدن» نبود، پس بچشید عذاب (الاهى) را به خاطر کفرتان.

8 . وسائل الشیعة، ج 11، ص 507

 

منبع: tebyan.net

 


ویدیو مرتبط :
آدامس ویویدنت یکی از محصولات پخش سریع تهران آدامس

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آدامس بجویم یا نجویم



 

آدامس جویدن چندان هم بی‌فایده نیست: تقويت عضلات دهان و زبان، خارج كردن باقیمانده‌هاي غذا از لابه‌لاي دندان‌ها، فعال کردن قشر مغز و . . . دكتر نيكي، متخصص تغذیه، به صراحت می‌گوید: «استفاده به اندازه از آدامس‌هاي بدون قند طبيعي، مي‌تواند مفيد باشد.» اما مشکل از آن‌جایی شروع می‌شود که بعضی‌ها در آدامس جویدن، زیاده‌روی می‌کنند. ضمن این‌که آدامس‌هایی حاوی قند طبیعی نیز در بازار وجود دارند که سلامت دهان و دندان را واقعاً تهدید می‌کنند. دکتر نیکی در این خصوص می‌گوید: «آدامس‌هايي كه حاوي قندهاي طبيعي مثل گلوكز هستند، به رشد باكتري‌هاي دهان كمك می‌کنند و خطر پوسيدگي دندان را به همراه دارند اما آدامس‌هايي که شيرين‌كننده مصنوعي دارند، قابل استفاده ميكروب‌هاي دهان نیست و خطر چنداني نخواهند داشت.»

با این وجود، افراط در جویدن هر آدامسی، چه با قند طبیعی و چه با قند مصنوعی، خطرناک است. متخصصان تغدیه معتقدند جويدن بيش از حد آدامس جلوي تشنگي فرد را می‌گیرد و بدن را در معرض خطر كم‌آبي قرار مي‌دهد. دکتر نیکی همچنین می‌افزاید: «این مسأله به خصوص درمورد كودكان ممكن است به عاملي براي كم‌غذايي و سوء تغذيه آن‌ها تبدیل شود.