مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

زندگینامه ملا محمد مهدی نراقی



زندگینامه ملا محمد مهدی نراقی,بیوگرافی ملا محمد مهدی نراقی,آثار ملا محمد مهدی نراقی

زندگینامه ملا محمد مهدی نراقی
حاج ملا محمدمهدی بن ابی‌ذر فاضل نراقی معروف به «محقق نراقی» کنار فرزندش ملا احمد نراقی در نجف اشرف مدفون است. این دو به فاضلین نراقی معروف اند. او از مهادی اربعه است.

 

تولد ملا محمدمهدی نراقی
شهر زیبا و تاریخی كاشان در طول تاریخ به «دارالمؤمنین» معروف بوده است. همواره عالمان بزرگ و نامیِ فراوانی از آن ظهور كرده‌اند و جهان اسلام از وجود نورانی آنان بهره‌های چشمگیری برده است.[۱] دانشمندانی كه هر كدام با تألیفات خود در رشته‌های گوناگون چراغ هدایت شدند و یكی پس از دیگری در عرصه‌های علم و حكمت درخشیدند و بر زیبایی‌های این شهر جلوه دیگر بخشیدند.


در این شهر با افول هر ستاره، ستاره‌ای دیگر طلوع می‌كند. در سال 1091 ق. هنگامی كه دانشمند توانگر ملا محسن فیض كاشانی چشم از دنیا فرومی‌بندد. از آن پس فروغ و نشاط معنوی شهر كاشان رو به افول و خمودی می‌نهد. این شهر حدود چهل سال زانوی غم به بغل می‌گیرد و به انتظار طلوع ستاره درخشان دیگر می‌نشیند.[۲] تا این كه در سال 1128 ق. در نراق ـ یكی از روستاهای اطراف كاشان ـ نوزادی از مادر متولد می‌شود. پدر وی كه ابوذر نام داشت و از كارگزاران ساده دولتی بود به امید این كه فرزندش از ناشران حقیقی شریعت محمدی صلی الله علیه و آله و از منتظران واقعی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف باشد نام او را «محمدمهدی» می‌گذارد.[۳]


تحصیلات ملا محمدمهدی نراقی
این فرزند دوران كودكی و نوجوانی را در روستای نراق سپری می‌كند. در همان اوان نوجوانی علاقه شدیدی نسبت به تحصیل علم و آگاهی از واقعیت‌های هستی در وجود خود احساس می‌كند. پس فرصت را از دست نداده، با ذوق و شوق فراوان آماده یادگیری علوم و معارف اسلامی می‌شود. بدین سان محمدمهدی آوای هجرت سر می‌دهد و برای ثبت نام در مدرسه علوم دینی كاشان به سوی آن دیار روانه می‌گردد.


حوزه‌های علمیه آن دوران از نظر پذیرش، برنامه روشن و ثابتی نداشت. هر علاقه‌مندی تنها با مراجعه و معرفی آوردن از سوی روحانی محل می‌توانست به آسانی وارد مدرسه شود و از همان روز در پای درس استاد، حق حضور داشته باشد. او نیز این مرحله را پشت سر می‌گذارد و یكی از حجره‌های مدرسه را برای مطالعه و اقامت شبانه‌روزی خود انتخاب می‌كند.


البته سادگی ورود عاشقان حقیقت به حوزه‌های علمیه بدان معنا هم نبود كه از هیچ نوع نظم و برنامه‌ای برخوردار نباشد، بلكه طلاب علاوه بر این كه زیر نظر استادان دلسوز و پرتلاش راهنمایی شده، پرورش می‌یافتند. در طول دوران تحصیل خود، امتحان‌های سخت و گوناگونی از قبیل فقر، بیماری، كمبود استاد و مشكلات خانوادگی و... را یكی پس از دیگری از سر می‌گذراندند. به این ترتیب تنها افرادی می‌توانستند در این مرحله حساس قبول شده، نمره عالی بدست آورند كه از روحیه قوی، علاقه، پشتكار و انگیزه الهی برخوردار باشند و تنها این گروه بودند كه تا آخر نیز در این سنگر پرخطر می‌ماندند و از كیان اسلام و مسلمانان دفاع می‌كردند.


هنور نتیجه این مرحله از آزمون در مورد محمدمهدی درست روشن نشده بود. معلوم نبود وی در جرگه كدام یك از این دو گروه قرار خواهد گرفت. آیا به سرنوشت آن كسانی دچار خواهد شد كه با اندك گرفتاری و دشواری، درس و بحث و مدرسه را رها كردند و رفتند یا این كه آستین همت بالا زده، طریق عشق و عرفان در پیش می‌گیرد؟ در هر صورت او با توكل به خداوند یكتا و تكیه بر اراده آهنین، تلاش مخلصانه خویش را پی می‌گیرد و در حلقه درس اندیشمند توانا مرحوم «ملا جعفر بیدگلی» حاضر می‌شود. چندین سال از محضر پرفیض این عالم فرزانه خوشه‌های علم و حكمت می‌چیند و دوره مقدمات، سطح و مقداری از دروس عالی را در شهر كاشان به پایان می‌رساند.[۴]

 

هجرت به اصفهان
چون درس‌های موجود در كاشان نمی‌توانست خواسته‌های علمی و مشكلات درسی او را پاسخ دهد به ناچار برای تكمیل اندوخته‌های علمی، راهی حوزه علمیه اصفهان می‌شود. در آنجا پس از مدتی اقامت و جستجو در بین عالمان تراز اول، حكیم پارسا مرحوم «مولی اسماعیل خواجویی» را به استادی انتخاب می‌كند و در حدود سی سال توقف در آن شهر از كرسی درس وی از جمله: فقه، اصول، كلام، فلسفه، حساب، هندسه و نجوم استفاده‌های شایان می‌برد. همچنین از محضر استاد كل فلسفه مرحوم «محمد زمان كاشانی» و «شیخ محمدمهدی هرندی» نیز بهره‌های فراوان كسب می‌كند.[۵]


این دوره از تحصیل ایشان در اصفهان نقش بسزایی در رشد و نبوغ علمی وی برجای می‌نهد و استعدادهای نهفته‌اش را به خوبی شكوفا كرده، او را به مرحله باروری می‌نشاند. دیری نمی‌پاید كه در زمره عالمان و استادان بزرگ حوزه اصفهان قرار گرفته، در میان آنان همانند ستاره پرنور می‌درخشد. ملا مهدی نراقی در آنجا علاوه بر تحصیل، تدریس و تحقیق به تبلیغ و ارشاد مردم نیز همت می‌گمارد و حتی با یادگیری خط و زبان عبری و لاتین نزد عالمان یهودی با رهبران مذهبی اقلیت‌ها وارد بحث و مناظره می‌شود و از متن كتب مذهبی آنان با خط عبری مطالبی را بر حقانیت رسالت پیامبر بزرگ اسلام ‌صلی الله علیه و آله نقل و ترجمه می‌كند.[۶]


بازگشت به كاشان
نابغه نراق ، پس از سى سال تلاش بى امان در شهر اصفهان و استفاده از حضور استادان نامى آن سامان با یك دنیا علم و حكمت و با كوله بارى از تجربه و عرفان براى خدمت به هموطنان خود عازم كاشان مى شود و این در حالى است كه این شهر نفس هاى آخر حیات خود را مى كشد و به طور آشكارا از جنبش و نشاط باز مانده است.[۷]


با ورود او مردم كاشان یوسف گمگشته خویش را - كه چندین سال در فراقش یعقوب وار به انتظار نشسته بودن - باز مى یابند. مانند پروانه به دور شمع وجودش طواف مى كنند و ملا مهدى نراقى پرچم هدایت را به دوش ‍ مى گیرد. نخست در حوزه علمیه كاشان ، كرسى درس و بحث بر پا مى دارد و نهر نور و معرفت بر سینه تشنگان حقیقت جارى مى سازد. سپس از مسجد، سنگر استوارى پدید مى آورد كه در محراب و منبر آن با اقامه نماز و ایراد خطبه هاى روح انگیز نشاط و امید را در دل اهالى شهر و حومه زنده نگه داشته، جنب و جوش روزگار (فیض كاشانى ) را دوباره به فضاى شهر باز مى گرداند.[۸]


در حریم ولایت
این اندیشمند فرزانه بعد از مدتى - كه تاریخ دقیق آن روشن نیست - براى پیوستن به كبوتران حرم قدسى و علوى (نجف و كربلا) شهر كاشان را به سوى عراق ترك مى گوید.
ایشان در كنار بارگاه حضرت امام على و امام حسین علیهم السلام مدت زیادى توشه علم و عمل مى گیرد. او با شركت در درسهاى فقه و اصول بزرگانى همچون آیات عظام وحید بهبهانی ، شیخ یوسف بحرانى و شیخ محمدمهدى فتونى رونق دیگرى به محفل هر كدام داده، خود نیز به قله هاى سر به فلك كشیده نور و معرفت مى رساند.[۹] او هم اینك غواصى ماهر و تیزهوش مبدل گشته است كه مى تواند با تجهیزات لازم و كافى كه به همراه دارد به عمق اقیانوسهاى نور سفر كند و از اعماق آنها گوهرهاى هدایت و مرجانهاى زندگى براى امت مسلمان ارمغان آورد.

 

خدمت به مردم
نراقی پس از سال‌ها تلاش و تحقیق در نجف و كربلا، دوباره به وطن خود كاشان باز می‌گردد تا جان در بدن دارد در خدمت مردم قرار گیرد. او در حل مشكلات آنان لحظه‌ای درنگ نمی‌كند و منزل ساده وی پناهگاه هر دردمند و مظلوم قرار گرفته، گره كور و نزاع‌های ریشه‌دار در خانه باصفای وی بازگشته، به صلح و محبت تبدیل می‌شوند و این بدان سبب است كه او همیشه در تلخی‌ها و خوشی‌های زندگی در كنار آنان قرار می‌گرفت.


آثار ماندگار
علامه نراقى آراء و نظریات خود را در دعوت بر اخلاق و حكمت عملى بر اساس ذوق اسلامى گزارده كه از احادیث نبویه و اخبار و آثار اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بدست آورده است و باید با صراحت اظهار نموده كه وى در عین حال اساسى را هدم و از بین برده و اساس و بناى صحیح را بنیانگذارى كرده است.


از اینجا باید یادآور شد كه كتاب «جامع السعادات» امتیاز بسزایى از «احیاء العلوم» غزالى دارد زیرا غزالى بناى خودش را در اخلاق بر اساس روح تصوف سنى گرى گذارده است كه از اخبار موضوعه امثال ابوهریره‏ها بدست آورده است و علامه نراقى در حسن انتخابش در «جامع السعادات» كه بناى اخلاق را بر اساس علمى و فلسفى دینى مأخوذ از اهل بیت علیهم السلام گذاشته در میان علماى امامیه بعد از ابن مسكویه متوفى (421 ه) و علامه فیض كاشانى متوفى (1091) هجرى در درجه اول قرار گرفته است. و در فقاهت و اجتهاد در احكام شرعیه چنانچه از مطالعه كتاب «معتمد الشیعة» و «لوامع الاحكام» آن فقید سعید معلوم مى شود اعلا درجه اجتهاد را با احراز مقام تحقیق و اجتهاد در مبنى حائز بوده است كه در میان فقهاء نظائرش كمتر است.

از این عالم توانمند تألیفات گرانبهای دیگری در رشته‌های گوناگون به یادگار مانده كه هر كدام آن‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

 

فهرست اجمالی آن به شرح زیر است:
الف. فقه:
-لوامع الاحكام
- معتمد الشیعه
- انیس التجار
- انیس الحجاج
 المناسك المكیه
- صلاه الجمعه
- تحفه رضویه


ب. اصول فقه:
- تجرید الاصول
-  جامعه الاصول
- رساله الاجماع
- انیس المجتهدین 


ج. فلسفه و حكمت:
- جامع الافكار و فاقد الانظار
- اللمعه الالهیه فی الحكمه المتعالیه
- شرح الالهیات من كتاب الشفاء
- قره العیون فی الوجود والماهیه
- لمعات العرشیه
- الكلمات الوجیزه
- انیس الحكماء
- انیس الموحدین 


ح. ریاضیات و هیئت:
- توضیح الاشكال (هندسه اقلیدسی)
- رساله تحریر اكرثاذر سینوس
- رساله عقود انامل
- المستقصی (هیئت)
- المحصل (هیئت)
-معراج السماء (هیئت) 


س. اخلاق:
- جامع السعادات
- جامع المواعظ 


ش. متفرقات:
- محرق القلوب (مقتل)
- مشكلات العلوم (كشكول)
- نخبه البیان (تشبیه، استعاره و محسنات بدیعه)
- طائر قدسی (دیوان اشعار)
- حواشی و تعلیقات بر آثار علمای پیشین 


بیشتر این كتاب‌های گرانسنگ به صورت نسخه‌های خطی در كتابخانه‌های مختلف نگهداری می‌شود و تنها حدود 10 مورد از آن به مرحله چاپ و نشر رسیده[۱۰] و بعضی از آن‌ها نیز مانند «انیس التجار» چندین بار چاپ شده و از سوی مراجع بزرگ همچون آیات عظام سید محمدكاظم طباطبائی یزدی، سید اسماعیل صدر و شیخ عبدالكریم حائری یزدی حاشیه‌هایی بر آن زده شده است.[۱۱]


وفات ملا محمدمهدی نراقی
این عالم خدمتگزار پس از سال‌ها فداكاری و خدمت، روز شنبه 18 شعبان 1209 در هشتاد و یك سالگی در شهر كاشان به دیار ابدی می‌شتابد و با پرواز جاودانی خویش ملت مسلمان عصر خود را به عزا و ماتم می‌نشاند. در آن حال پیكر پاك و مطهر نراقی باشكوه و عظمت فراوان در این شهر تشییع می‌شود و سپس به نجف اشراف منتقل گشته، در كنار حرم امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام سر بر آستان علوی می‌گذارد[۱۲] و برای همیشه در آن مكان مقدس آرام می‌گیرد. رضوان خدا بر روان او باد.

 

-----------------------------------
پانویس
1- ر.ك: «تاریخ كاشان» و «مردان بزرگ كاشان» از سهیل كاشانی و كوروش زعیم.
2- مرحوم آیت الله مجاهد سید ابوالقاسم كاشانی در تقریظ خود بر كتاب «لباب الالقاب» و همچنین صاحب كتاب پرارزش «اعیان الشیعه» به این مطلب به طور صریح اشاره می‌كنند.
3-  مقدمه جامع السعادات، محمدمهدی نراقی، ج 1، (محمدرضا مظفر).
4- مقدمه اللمعه الالهیه، محمدمهدی نراقی، حسن نراقی، ص 7، چاپ انتشارات انجم فلسفه، 1357 ق. (از حسن نراقی).
5- همان، ص8.
6- انیس الموحدین، ص 116، انتشارات الزهرا، 1363 ه‍ـ.ش.
7- اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج10، ص143.
8- لباب الالقاب، ص 93.
9- مقدمه شرح الالهیات من كتاب الشفاء، محمد مهدى نراقى ، ص 22. (از حسن نراقى)
10- برای توضیح بیشتر در مورد كتاب‌های ایشان، ر.ك: ملا مهدی نراقی، «منادی اخلاق» شماره 5 دیدار با ابرار.
11- همان، ص 66.
12- ریحانه الادب، محمدعلی مدرس، ج 6، ص 163 و شرح الالهیات، مقدمه از حسن نراقی.


منابع :
 تلخیص از مجموعه گلشن ابرار، جلد1، زندگی نامه "ملا محمدمهدی نراقی"
wiki.ahlolbait.com


ویدیو مرتبط :
ملا محمد فصولی کربلایی و ملا نزار قطری -صفر1429-شب چهارم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگینامه ابوریحان محمد بن احمد بیرونی



تولد :12 ذالحجهُ 362 هجری كاث، خوارزم ( شهر كارا ـ كلپاكسكایا كنونی وا قع در ا زبكستان)

 

وفا ت : 4 رجب 440 هجری غزنه ( غزنه كنونی در ا فغا نستان )

 

مجسمه ابوریحان بیرونی

 

ابو ریحان بیرونی در خوارزم ،منطقه ای كه در مجاورت دریا ی آرال قرار دارد و امروزه همه آن را به نام كارا كلپاكسكایا می شناسند ، به دنیا آمد . كاث و جورجانیه دو شهر بزرگ این منطقه به شمار می رفتند . بیرونی در نزدیكی كاث به دنیا آمد و نام شهری كه در آن متولد شد را به افتخار او ، بیرونی نام نهادند .او در هر دو شهر كاث و جورجانیه زندگی كرد و پرورش یافت ومطالعه و تحصیل علم را درحالی كه خیلی جوان بود تحت نظر ریاضی دان و ستاره شناس مشهوری به نام ابو نصر منصور آغاز نمود .بی تردید بیرونی از سن 17 سالگی به انجام فعالیتهای علمی مهم و ویژه ای پرداخت .وی در سال 379 با مشاهده بیشترین ارتفاع خورشید ،عرض جغرافیایی شهر كاث را محاسبه كرد .

 

فعالیتهای دیگری كه بیرونی به عنوان یك مرد جوان و كم تجربه انجام داد ،بیشتر نظری بود .قبل از سال 384 ( وقتی كه22ساله بود) چندین اثركوتاه ازخود برجای گذاشت .یكی ازآثارموجوداوتحت عنوان" نقشه كشی"( Cartography ) اثری است كه در آن به بررسی نقشه های جغرافیایی پرداخته است .در این اثر , او علاوه بر این كه نقشه نیم كره را روی صفحه سطح ترسیم كرده است ،نشان داده كه تا سن 22 سالگی بسیار مطالعه داشته ,چرا كه او مجموعه كاملی از نقشه هایی كه دیگران رسم كرده اند را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و موارد مربوط به آنها را دراین رساله مورد بحث قرار داده است . زندگی نسبتا ْ آرام بیرونی تا این مرحله ، پایان غیرمنتظره ای به همراه داشت .

 

در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پنجم در عالم اسلام شورش عظیمی بر پا شد و در منطقه ای كه بیرونی در آن زندگی می كرد ،جنگ های داخلی در حال وقوع بود .در این زمان خوارزم بخشی از فرمانروایی سامانیان و بخارا مركز آن به شمار می رفت .حكومت زیار با پایتختش در گرگان در كنار دریای خزر از دیگر حكومت های این منطقه بود .از طرف غرب ،خاندان آل بویه بر سراسر ناحیه بین دریای خزر و خلیج فارس و همچنین بین ا لنهرین حكومت می كرد .سلسله پادشاهی دیگری كه به سرعت طلوع كرد ، سلسله غزنویان بود كه پایتختشان را شهر غزنه در افغانستان اختیار كردند .این حكومت نقش مهمی را در زندگی بیرونی ایفا كرد .

 

بنو عراق از جمله فرمانروایان منطقه خوارزم بود و ابو نصر منصور ـ استاد بیرونی ـ یكی از امیران آن خاندان به شمار می رفت . در سال 384 حكومت بنو عراق با یك قیام سرنگون شد . بیرونی به هنگام شروع جنگ داخلی از آن منطقه گریخت اما اینكه برای ستاد بیرونی ـ ابو نصر منصور ـ چه اتفاقی افتاد ، معلوم نیست .


بعد ها ، بیرونی در مورد این وقایع نوشت :

بعد از اینكه چند سال در آن منطقه به سختی زندگی كردم ،با اجازه حاكم وقت به زادگاه خودبازگشتم اما مرا وادار به انجام امور مادی و دنیوی كردند كه موجب حسادت ورزیدن ابلهان گردید اما خردمندان از این امر متاسف شدند .

 

دقیقا معلوم نیست كه ابوریحان بیرونی به هنگام گریختن از خوارزم به كجا رفت . او باید به شهر ری رفته باشد و بدون تردید مدتی را در شهر ری زندگی كرده است . بر اساس نوشته هایش ،او هیچ پشتیبانی نداشت و با فقر و تنگدستی در شهر ری زندگی می كرد . خجندی ستاره شناسی بود كه با دستگاه بسیار بزرگی كار می كرد او خودش این دستگاه را ساخته و آن را روی كوهی بالا تر از شهر ری قرار داده بود تا بدینوسیله عبور نصف النهاری خورشید را نزدیك انقلابین مشاهده كند . او در روزهای4 و 5 جمادی الاول سال 384 انقلاب تابستانی را مشاهده كرد و در روزهای 8 و 9 ذیقعده سال 384 شاهد انقلاب زمستانی بود و بدین ترتیب او توانست مایل بودن دایرهْ البروج و همچنین عرض جغرافیایی شهر ری را محاسبه كند اما هیچ یك از این دو محاسبه دقیق نبود .

 

کتاب ابوریحان بیرونی

 

خجندی در مورد مشاهداتش و همچنین دستگاه ذات السُدس ( sextantدستگاه سنجش ارتفاع خورشید و ستارگان ) با ابوریحان بیرونی به بحث و بررسی می پرداخته . پس از آن بیرونی در مورد مشاهدات خجندی در كتاب " تحدید النهایات الاماكن " Tahdid)) خود گزارشی نوشت و ادعا كرد كه در طول مشاهدات خجندی ، دیافراگم دستگاه ذات السُدس بدلیل وزن دستگاه 9 اینچ تنظیم شده است . ابوریحان بیرونی تقریبا علت خطاهای خجندی را دقیق و درست تشخیص می داد . از آنجایی كه خجندی در سال 389 از دنیا رفت می توان به این نتیجه رسید كه ابوریحان بیرونی سالهای بین 384 تا 386 را در شهر ری سپری كرده است .او همچنین باید مدتی از این زمان را در گیلان كه دریای خزر آن را از شمال احاطه كرده است ، زندگی كرده باشد چرا كه حدودا در همین زمان كتابی را به حاكم گیلان , ابن رستم تقدیم كرده . ابن رستم با حكومت زیار در ارتباط بود .

 

تاریخهای معینی را در زندگی ابوریحان بیرونی با اطمینان می دانیم چرا كه او در آثارش وقایع نجومی را شرح داده است و بدین ترتیب این امكان را به ما می دهد تا زمانها و مكانهای دقیق را تعیین كنیم .شرح و توصیف او از ماه گرفتگی روز 13 جمادی الاول سال 387 كه او در كاث شاهد آن بوده است نشان می دهد كه او تا آن زمان به كشور خود باز گشته بوده است . این ماه گرفتگی در بغداد نیز قابل رویت بود و بیرونی ترتیبی داد كه به همراه ابووفا بوزجانی در بغداد شاهد این رویداد گردند . مقایسه زمانها آنها را قادر كرد تا تفاوت طول جغرافیایی بین دو شهر را محاسبه كنند . بر این امر نیز واقفیم كه در طول این مدت بیرونی بسیار زیاد نقل مكان می كرده است چرا كه تا سال 389 او در گرگان بوده و قابوس ـ حاكم حكومت زیار ـ از او حمایت می كرد . او تقریبا در سال 389 كتاب " آثارالباقیهِ "(Chronology) خود را به قابوس تقدیم كرد و در روزهای 13 ربیع الثانی سال 393 و همچنین 12 شوال سال 393 به هنگام ماه گرفتگی در گرگان بوده . شایان ذكر است كه بیرونی در كتاب " آثارالباقیهِ " خود به هفت اثر قبلی اش اشاره كرده است : یك كتاب در مورد دستگاه اعشاری ،كتابی در مورد اسطرلاب ،یك كتاب در مورد مشاهدات نجومی ،سه كتاب در مورد اخترگویی و نهایتا دو كتاب در مورد تاریخ .

 

تا 12 شعبان سال 394 بیرونی به وطن خود باز گشته , چرا كه در آن روز شاهد ماه گرفتگی دیگری در جورجانیه بوده .علی بن مامون فرمانروای خوارزم به شمار می رفت و تا زمانی بر این مقام بود كه برادرش ابوعباس مامون به عنوان حاكم ،جانشین وی شد .این دو برادر با دو خواهر محمود كه فرمانروای حكومت قدرتمند غزنه بود ، ازدواج كردند . بدین ترتیب ،عاقبت سلسله پادشاهی ابو عباس مامون تحت كنترل فرمانروایان حكومت غزنه قرار گرفت .

 

علی بن مامون و ابو عباس مامون هر دو حامی علم بودند و از تعدادی از دانشمندان عالی رتبه و نخبه در دستگاه حكومتی خود حمایت می كردند . ابو عباس مامون تا سال 394 فرمانروایی می كرد و از آثار علمی بیرونی بسیار حمایت می نمود . نه تنها بیرونی ،بلكه ابو نصر منصور ـ استاد سابق بیرونی ـ نیز در این دستگاه حكومتی كار می كرد . بدین ترتیب به هر دو این امكان داده شد تا دوباره با یكدیگر همكاری كنند . ابوریحان بیرونی توانست با حمایت ابو عباس مامون در جورجانیه دستگاهی بسازد كه بوسیله آن عبور نصف النهاری خورشیدی را مشاهده كند .او از 28 ذالحجه سال 406 تا 4 رجب سال 407 با این دستگاه 15 مشاهده به انجام رساند .

 

جنگهای آن منطقه در فعالیتهای علمی بیرونی و ابو نصر منصور وقفه ایجاد كرد و باعث شد عاقبت آن دو خوارزم را تقریبا در سال 407 ترك كنند . محمود نفوذ خود را درغزنه بیشتر می كرد و در سال 404 از ابو عباس مامون خواست تا خطبه نماز جمعه را به نام او بخوانند .این خواسته او نشان می داد كه خواستار پایان بخشیدن به حكومت مامون است و تلاش می كرد تا كنترل آن منطقه را بدست آورد . بعد از اینكه مامون تقریبا با درخواست محمود موافقت كرد ، توسط سپاه خود به قتل رسید چرا كه آنها این عمل او را خیانت تلقی كردند . پس از آن ، محمود سپاه خود را به آن منطقه برد و در روز 5 صفر سال 408كنترل كاث را بدست گرفت . به این ترتیب ، بیرونی و ابو نصر منصور به عنوان اسیرهای محمود فاتح وظایف را به وی واگذار كردند .

 

نوشته ابوریحان بیرونی

 

نوشته های بیرونی مدركی است كه نشان می دهد او یك دوره غیر عادی و عجیبی را در زندگی پشت سر گذاشته و درد و رنج زیادی را متحمل شده است . اما ظاهراً محمود نیز بخاطر برخی از فعالیتهای علمی اش از او حمایت كرده است . گزارشات مربوط به ظلم كردن محمود به بیرونی علی رغم حمایتی كه بیرونی از طرف وی دریافت می كرد ، مستند می باشد . از شرح و توصیف وقایع نجومی كه بیرونی به ثبت رسانده است می توان برخی از زمانها و مكانها را در این دوره تعیین كرد . در روز 30 جمادی الاول سال 409 او در كابل بوده و علی رغم نداشتن هیچ ابزاری برای مشاهداتش ، قادر بود باز هم مشاهداتی به انجام برساند به این ترتیب كه او با ابزاری كه در اختیار داشت ، خلاقیت به خرج داد و دستگاهی ساخت كه به وسیله آن بتواند مشاهدات خود را دنبال نماید . در روز 29 ذیقعده سال 409 او در لامقان كه در شمال كابل واقع شده است ، شاهد یك خورشید گرفتگی بود .

 

وی اینگونه نوشته است :

به هنگام طلوع خورشید دیدیم كه تقریبا بر یك سوم خورشید سایه انداخته شد تا اینكه خورشیدگرفتگی كامل شد .

 

در طول سالهای 408 تا 410 در حالی كه بیرونی تحت حمایت محمود به سر می برد ،در شهر غزنه مشاهداتی به انجام رسانید و بدین ترتیب توانست به طور دقیق عرض جغرافیایی آنجا را تعیین كند . در روز 14 جمادی الاول سال 410 بیرونی در شهر غزنه شاهد یك ماه گرفتگی بود .

 

ارتباط مابین ابوریحان بیرونی و محمود نیز جالب است . احتمالا بیرونی بنا به ضرورت در دست محمود اسیر به شمار می رفت و برای ترك آن منطقه نیز اختیاری از خود نداشت . با این وجود ،رفتن نظامیان محمود به هند نشان می دهد كه بیرونی را به آن كشور بردند . شواهد كمی وجود دارد كه نشان می دهد بیرونی در هند بهره بیشتری می برده است . بیرونی آرزو می كرد محمود رفتار بهتری با او داشته باشد اما بدون شك فعالیتهای علمی بیرونی مفید واقع می شد . حدودا از سال 412 سپاه محمود موفق شد كنترل بخشهای شمالی كشور هند را بدست آورد و در سال 416 سپاه او به اقیانوس هند راه پیدا كرد . بیرونی ظاهرا در بخشهای شمالی هند به سر برده است . تعداد بازدیدهای او معلوم نیست اما مشاهداتش او را قادر ساخت تا عرض جغرافیایی یازده شهر در اطراف پنجاب و شهرهای هم مرز با كشمیر را تعیین كند . او معروف ترین اثرش را تحت عنوان "ماللهند "(India) زمانی ارایه داد كه در ان كشور به سر می برد . او این كتاب را در نتیجه مطالعات كامل خود نوشت .

 

" ماللهند " (India) كتاب حجیم و برجسته ای است كه بسیاری از ابعاد مختلف این كشور را در بر می گیرد . بیرونی در این كتاب به شرح و توصیف دین و فلسفه هند ، نظام طبقاتی ( طبقه اجتماعی موروثی در هند ) و آداب و رسوم ازدواج در هند پرداخته است . او همچنین قبل از اینكه وضعیت جغرافیایی این كشور را مورد بررسی قرار دهد ، دستگاههای نگارش و اعداد هندی ها را مطالعه كرد . علاوه بر این ، بیرونی در این كتاب به ستاره شناسی ، اخترگویی و سالنامه هندی ها اشاره كرده و مواردی را پیرامون این سه موضوع مورد بررسی و تحقیق قرار داده است .

 

بیرونی ادبیات هند را به زبان اصلی مطالعه نمود و چندین متن را از زبان سنسكریت به زبان عربی ترجمه كرد . او همچنین چندین رساله در مورد ابعاد ویژه ستاره شناسی و ریاضیات هند نوشت كه برای خودش اهمیت خاصی داشت . او فوق العاده اهل مطالعه بود و در موضوعات : اختر گویی ،ستاره شناسی ،تاریخ شناسی ،جغرافیا ،دستور زبان ،ریاضیات ،پزشكی ،فلسفه ،دین و مذهب ،اوزان و مقیاسات ,از ادبیات سنسكریت احاطه داشت .

 

محمود در سال 420 از دنیا رفت و مسعود ـ پسر بزرگش ـ جانشین او شد . اما این جانشینی زمانی صورت گرفت كه قبل از آن وضعیت سیاسی حادی به وجود آمده بود كه دو پسر محمود سعی می كردند تا از پدرشان به عنوان فرمانروا تبعیت كنند . ظاهرا بیرونی مطمئن نبود چه كسی جانشین خواهد شد چرا كه او تصمیم گرفته بود كتاب خود را تحت عنوان " ماللهند " (India)كه در آن زمان به چاپ رسید ، به كسی تقدیم كند . بهتر بود كتاب را به كسی تقدیم نكند تا اینكه شخصی را به اشتباه بر گزیند . مسعود نشان داد كه به عنوان فرمانروا بیش از پدرش نسبت به بیرونی لطف دارد و با مهربانی با او رفتار می كند . گر چه بیرونی در زمان فرمانروایی محمود یك اسیر واقعی به شمار می رفت ، ظاهرا برای رفتن به هر جایی كه می خواست ، كاملا آزاد بود .

 

بند انگشتی بیرونی

 

تعداد كلی آثار بیرونی در طول زندگی اش تحسین برانگیز است . كندی نوشته است : بیرونی حدودا 146 اثر از خود بر جای گذاشته است كه هر كدام مجموعا شامل 13000 صفحه می باشد (هر صفحه همانند صفحات چاپی كتابهای جدید است) . برخی از اثار بیرونی را قبلا ذكر كردیم اما آثار وی در حقیقت تمام علم زمانه اش را در بر می گیرد .


كندی نوشته است :

بیرونی به مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و همچنین در وجود انسان گرایش بسیاری داشت . در بین علوم مختلف ، علاقمند به آنالیز ریاضی بود و در این زمینه استعداد زیادی داشت .

 

پیشتر به مشاهدات نجومی بیرونی بسیار اشاره كردیم . بیرونی در مقایسه با بطلمیوس در مورد خطاها نظر مساعدتری داشت . نویسنده می نویسد : بطلمیوس بر این عقیده بود كه از میان مشاهداتش ،معتبرترین را بر گزیند ( یعنی مشاهداتی را انتخاب كند كه با نظریاتش هماهنگ است ) و به خوانندگان آثارش در مورد كنار گذاشتن و نادیده گرفتن آندسته از مشاهداتش كه انتخاب نشدند ، چیزی نگوید . از طرف دیگر ، بیرونی خطاهای مشاهداتش را از نظر علمی بیشتر مورد بررسی قرار می داد وهنگامیكه برخی از آنها را به عنوان مشاهداتی كه دقیق تر بودند ،انتخاب می كرد ،دیگر مشاهداتی را كه دارای خطا بودند و كنار گذاشته می شدند را نیز ارایه می داد .او همچنین نسبت به خطاهای محاسباتش حساسیت نشان می داد و همیشه سعی می كرد تا كمیتهایی را مشاهده كند كه برای رسیدن به جواب به كمترین دستكاری نیاز دارد .

 

" سایه ها "(Shadows) یكی از مهمترین آثار بیرونی است كه حدودا در سال 411 نوشته شده است . روزنفلد به طور مفصل در مورد این اثر بیرونی نوشته است. محتوای این اثر بیرونی شامل موارد زیر است : اصطلاحات عربی سایه ها و تصویرها ، پدیده های جدید و غیر عادی از جمله تصویرها ، gnomonics ،تاریخچه تانژانت و تابع های متقاطع .

 

این كتاب به شرح مقاله هایی كه بیرونی در زمینه ریاضیات نوشته است ، می پردازد . این مقاله ها شامل موارد زیر می باشد : حساب نظری و عملی ،برآیند دسته ها ،آنالیز تركیبی ،قانون 3 ،اعداد گنگ ،نظریه خارج قسمت ،تعاریف مفاهیم جبری ،شیوه های حل معادله های جبری و مسایلی كه تنها با خط كش و پرگار حل نمی شدند ،منحنی های مخروطی ،فضاسنجی ،تصویرگنجنگاری ،مثلثات ،قانون سینوس در صفحه ،حل مثلثات كروی.

 

ابوریحان بیرونی

 

بیرونی همچنین مقاله هایی در مورد زمین پیمایی و جغرافی ارایه داد . او شیوه های اندازه گیری زمین و فاصله های روی آن را از طریق مثلث بندی معرفی نمود .او شعاع زمین را 6339.6ارزیابی كرد كه این اندازه تا قرن دهم در كشورهای غربی بدست آورده نشده بود .كتاب " قانون مسعودی"(Masudic canon) وی شامل جدولی است كه مختصات ششصد مكان را ارایه می دهد واودرمورد همه این مكانها دانش كافی داشت . البته بیرونی همه آنها را خودش اندازه گیری نكرده است . برخی از آنها را از جدول مشابهی كه خوارزمی عرضه كرده بود ،گرفته است .نویسنده اظهار می دارد كه بیرونی ظاهرا در مورد ارقامی كه خوارزمی و بطلمیوس ارایه كرده بودند ،به این نتیجه می رسد كه ارقام ارایه شده توسط خوارزمی دقیق تر است .

 

بیرونی همچنین در مورد هماهنگی زمان رساله ای نوشته است . او چندین رساله نیز در مورد اسطرلاب نوشته و به شرح و توصیف تقویم ماشینی پرداخته است .او مشاهدات جالبی در مورد سرعت نور به انجام رساند و اظهار داشت كه سرعت نور در مقایسه با سرعت صوت بسیار زیادتر است .او از كهكشان راه شیری به عنوان " مجموعه ای از اجزا بیشمار طبیعت ستارگان سحابی " یاد كرد .

 

هیدرواستاتیك موضوعی در علم فیزیك است كه بیرونی مورد مطالعه قرار داد و از وزنهای ویژه ،اندازه های دقیقی ارایه داد و به شرح نسبتهای بین چگالی طلا ،جیوه ،سرب ،نقره ،برنز ،مس ،برنج ،آهن و قلع پرداخت . او نتایج را به عنوان تركیبی از اعداد به صورت 1/n , n = 2 , 3 , 4 , ... 10 نشان داد .

 

دانشمندان دیگر بسیاری از نظریات بیرونی را در جلسات بحث و گفتگوهایشان مورد بررسی قرار دادند . ازمدتها پیش ،بیرونی با استادش ـ ابو نصر منصور ـ همكاری داشت ،هر كدام از آنها از دیگری می خواست تا بخش خاصی از كار را به عهده بگیرد تا بدین ترتیب كار خود را به تایید برساند .او به طرز ستیزه جویانه ای با ابو علی سینا در مورد ماهیت نور و گرما مكاتبه می كرد . 18 نامه از ابو علی سینا كه در جواب سوالهایی كه بیرونی مطرح كرده ، موجود می باشد . این نامه ها در بر گیرنده موضوعات زیر است : فلسفه ،ستاره شناسی و فیزیك . بیرونی با سجزی نیز از طریق نامه در ارتباط بود .همچنین نامه های نیز كه بیرونی به سجزی نوشته است موجود می باشد .این نامه ها مداركی را مبنی بر وجود نسخه های مسطح و كروی قانون سینوس در بر دارد .اظهارات بیرونی بر اساس نظریات استادش ـ ابو نصر منصور ـ بوده است .

 

نهایتا در مورد شخصیت این دانشمند برجسته باید كم سخن گفته شود .در مقایسه با آثار بسیاری از دانشمندان دیگر ،از نوشته ها و كتابهای بیرونی اطلاعات بسیار زیادی بدست آورده می شود . با وجود اینكه كمتر از یك پنجم آثار او باقی مانده است ، به تصویر واضحی از این دانشمند بزرگ دست می یابیم . او مبتكر بزرگ تئوریهای جدید ،ریاضیات و یا جز آن نبود .تنها مشاهده گر دقیقی بود كه پیشرو روش تجربی به شمار می رفت . او زبان شناس بزرگی بود كه رساله های موجود را می خواند و به وضوح شاهد پیشرفت علم به عنوان بخشی از حوادث بود .او همیشه مراقب بود این حوادث را در جای مناسب خود قرار دهد . مورخین علم به آثار و نوشته های او علاقه وافری داشتند .

 

تمبر ابوریحان بیرونی

 

علی رغم فعالیتهای زیادی كه در زمینه اختر گویی انجام داد ، ظاهرا اختر گویی را به عنوان علم قبول نداشته است اما از آن به عنوان وسیله ای برای تایید آثار علمی اش استفاده می كرده است . او نسبت به فرقه های مذهبی مختلف یا نژادهای متفاوت تعصب خاصی نشان نمی داد اما همیشه در برابر اعمال مختلفی كه آنها انجام می دادند ، حرفی برای گفتن داشت . به عنوان مثال ،عربهایی كه موفق به فتح خوارزم شدند ، متون قدیمی را از بین بردند چه گناهی می تواند برای دانشمندی همچون بیرونی كه زندگی را وقف علم و دانش و تاریخ می كند ، بدتر از آن باشد ـ بیرونی در دین مسیح مسئله عفو و بخشش را مورد توجه قرار داده است .

 

او در كتاب " ماللهند "(India) نوشته است :

قسم می خورم كه زندگی ام یك فلسفه مهم است اما همه مردمی كه در این دنیا زندگی می كنند ، فیلسوف نیستند . . . و در حقیقت از وقتیكه كنستانتین فاتح ـ امپراطور روم ـ به دین مسیح روی آورد ،شمشیر و شلاق را به كار گرفتند .

 

بیرونی به آنهایی كه فكر می كرد احمق هستند ، كنایه ای زد . این كنایه مبنی بر جوابی بود كه او به مردی مذهبی داد كه به وسیله ای كه او ساخته بود ،ایراد گرفته بود . بر روی این وسیله ماههای بیزانسی حكاكی شده بود و زمان عبادت را نشان می داد . پاسخی كه بیرونی به آن مرد داد ، در كتاب " سایه ها "(Shadows) اینگونه آورده شده است :

بیزانسی ها نیز غذا می خورند . پس شما غذا خوردن آنها را تقلید نكنید .