مذهبی
2 دقیقه پیش | دعای مشلول همراه ترجمهدعای مشلول همراه ترجمه موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ... |
2 دقیقه پیش | رمزی برای استجابت دعایکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ... |
راز تاخیر ظهور حضرت ولیعصر(عج) چیست؟
به واسطه کثرت گناهان ما ممکن است، امر فرج تأخیر بیفتد. خدا میداند. انسان مؤمن، باید مقداری بیشتر حواسش را جمع کند و به حضرت، بیشتر دعا کند.
در روایات متعدد آمده است که برای تعجیل در فرج دعا کنید.[۳] خداوند امر فرج را به یک شب اصلاح میکند؛[۴] یعنی اگر حضرت حق اراده کند، مطلب تمام است. اراده حق هم متوقف بر تقاضای من و شما است. اگر تقاضا باشد، قطعاً عرضه خواهد بود. داستانهای متعددی در این زمینه نقل شده است. روایت شده است که ...
آیتالله ناصری از اساتید اخلاق حوزه علمیه اصفهان طی سخنانی، راز تاخیر ظهور حضرت ولیعصر (عج) را با بهرهگیری از آیات و روایات تشریح کرده است.
متن سخنان این استاد حوزه که دوماهنامه خُلُق آن را منتشر کرده است به شرح ذیل است.
الْكَلَامُ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ وَقَعَ عَلَى الْقَلْبِ وَ إِذَا خَرَجَ مِنَ اللِّسَانِ لَمْ یُجَاوِزِ الْآذَان؛[۱]
سخن وقتی از قلب خارج شود، به قلب هم مینشیند و اگر فقط از زبان خارج شود، از گوشها هم تجاوز نمیکند.
اگر کسی وصل شود، هرچه از خدا، انبیا و ائمه بگوید، در قلب مینشیند؛ اما آنهایی که مثل من وصل نیستند، فقط حرف میزنند و حرفشان از این گوشها تجاوز نمیکند، از این گوش میرود و از آن گوش در میآید. ما قابل نیستیم که بخواهیم فضایل امام زمان (عج) را بگوییم؛ لکن در عین حال «تا ریشه به آب است امید ثمری هست». امیدواریم حضرت، ما را هدایت فرماید.
* حکمت تأخیر فرج حضرت بقیة الله (عج)
یکی از سؤالات مطرح دربارة حضرت مهدی (عج) این است که حکمت تأخیر فرج چیست؟
در روایات و زیارات متعددی میفرماید:
یَمْلَاُ الْأرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما؛[۲]
[حضرت] دنیا را پر از عدل و داد میکند، بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده است.
عدل واقعی را که از زمان حضرت آدم تا الآن پیاده نشده است، حضرت بقیةالله (عج) پیاده میکنند.
اما حالا که ظلم و جور همه دنیا را گرفته است؛ پس چرا حضرت تشریف نمیآورد؟ چقدر دعای ندبه میخوانیم! چقدر به جمکران و حرمهای اهلبیت (ع) میرویم و «یا بن الحسن، یا بن الحسن» میگوییم! چرا حضرت نمیآید؟
* ظهور حضرت به خواست خدا است
در جواب، عرض میکنیم: اولاً امر ظهور به دست حضرت حق است. هر موقعی که پروردگار مصلحت بداند، حضرت ظهور میکند. خداوند متعال که حکیم است و هر کاری بکند، طبق حکمت و مصلحت است.
ظهور حضرت بقیةالله یکی از احکام الهی است. حضرت حق، باید حکم بکند تا حضرت بقیة الله -روحی له الفداء- ظهور کند. چرا خداوند متعال اجازه ظهور نداده است؟ حکمتش چیست؟ ما نمیدانیم. همانطور که حکمت احکام دیگر را نمیدانیم. مثلاً نماز ظهر و نماز عصر چهار رکعت است، نماز مغرب سه رکعت است. چرا؟ ما علت احکام الهی را نمیفهمیم. زکات به نُه چیز تعلق میگیرد. یکی از آنها گوسفند است. کسانی که گوسفند دارند با شرایطش، اگر تعدادشان چهل تا شد باید یکی از آنها را زکات بدهند و اگر تعدادشان به صد و بیست و یک رسید باید دو رأس گوسفند زکات بدهند. حالا چرا صد و بیست و یک گوسفند باید باشد، حکمتش را خدا میداند.
تأخیر ظهور حضرت بقیةالله -روحی له الفداء- که به اجازة حق است، طبق حکمت حق است. او این طور مصلحت میداند.
* نبود تقاضا به اندازه کافی
در روایات متعدد آمده است که برای تعجیل در فرج دعا کنید.[۳] خداوند امر فرج را به یک شب اصلاح میکند؛[۴] یعنی اگر حضرت حق اراده کند، مطلب تمام است. اراده حق هم متوقف بر تقاضای من و شما است. اگر تقاضا باشد، قطعاً عرضه خواهد بود. داستانهای متعددی در این زمینه نقل شده است. روایت شده است که قوم بنیاسرائیل در کمال شدت و ناراحتی قرار گرفته بودند و میدانستند که رفع گرفتاری آنها به آمدن حضرت موسی (ع) است. مدتی از شهر بیرون آمدند و شروع کردند به استغاثه کردن. به واسطه همین تضرع و زاری، خداوند از چهارصد سال که قرار بودن سرگردان باشند، صد و هفتاد سال کم کرد.
حضرت صادق (ع) میفرمود: خداوند به حضرت ابراهیم وحى فرستاد كه به زودى فرزندى براى تو متولد خواهد شد. ابراهیم هم به ساره (همسرش) خبر داد. ساره گفت: «من پیر زن هستم». با این وصف خداوند به سوى ابراهیم وحى فرستاد كه ساره به زودى فرزندى مىآورد و اولادش چهار صد سال گرفتار خواهند بود.آنگاه حضرت فرمود: چون گرفتارى بنى اسرائیل به طول انجامید، چهل صبح به درگاه الهى رو آورده، به گریه و زارى پرداختند. خدا هم به موسى [و برادرش] هارون وحى فرستاد كه [با امداد غیبى] آنها را از شر فرعون نجات دهند و صد و هفتاد سال از چهار صد سال گرفتارى آنها را برداشت.
* امام ششم (ع) فرمود:
شما هم اگر مثل بنى اسرائیل در درگاه خداوند به گریه و زارى بپردازید، خداوند فرج ما (اهل بیت (ع) )را نزدیك خواهد كرد؛ اما اگر چنین نباشید، این سختى تا پایان مدتش، طول خواهد کشید.[۵]
وقتی تقاضا باشد، عرضه هم به دنبالش میآید. اگر ما فرج کلی را از حضرت حق درخواست کردیم، حضرت حق عنایت میکند؛ و گرنه از فیوضات خاص خداوند و امام زمان (عج) محروم میشویم.
مرحوم حاج محمد علی فشندی نقل میکرد: در مسجد جمكران قم اعمال را به جا آورده، با همسرم میآمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شد و قصد دارد به طرف مسجد برود.
با خودم گفتم: «این سید در این هوای گرم تابستان، از راه رسیده و تشنه است».
ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آنكه ظرف آب را پس داد، گفتم: «آقا شما دعا كنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید، تا امر فرجش نزدیك شود».
فرمود: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمیخواهند. اگر بخواهند، دعا میكنند و فرج ما میرسد».
این را فرمود و تا نگاه كردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان (عج) را زیارت كردم و حضرتش امر به دعا کرده است».
* خارج شدن مؤمنان از صلب پدران
در جنگ صفین، امیرالمؤمنین (ع) با معاویه جنگ کرد. این جنگ، طولانیترین جنگ در صدر اسلام شد. البته در زمان ظهور امام زمان (عج)، جنگهای ۷، ۸، ۹ ساله اتفاق میافتد و در ،نهایت اسلام پیروز میشود. حدود ۱۸ ماه جنگ صفین طول کشید. مردم در طول این مدت ۱۸ ماه معجزههایی از حضرت امیر (ع) دیدند.
یک شب معاویه تصمیم گرفت جنگ را یک سره کند. شجاعان لشکرش را که هزاران نفر بودند انتخاب کرده، غرق آهن نمود و به خط مقدم فرستاد، تا جنگ یک سره شود. اصحاب بلند شدند تا بجنگند. حضرت فرمود: «کار من است، شما کنار بروید». حضرت به جنگ آمد و هر کسی را که به درک میفرستاد، یک تکبیر میگفت. آن شب هزار تکبیر از حضرت شنیده شد.
مالک اشتر هم جنگید و از او هم نهصد و نود و نه تکبیر شنیده شد. موقعی که برگشت به حضرت عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! خسته نباشید. شما یک تکبیر بیشتر از من گفتید». حضرت فرمود: «بله؛ تو همه را از تیغ میگذراندی؛ ولی من هر کس که مقابلم میآمد تا هفتاد پشتش را نگاه میکردم، اگر یک شیعه در نسلش بود و بنا بود به دنیا بیاید، او را نمیکشتم و زخمیاش میکردم تا از صحنه جنگ کنار برود. فرق من و تو همین است»
از حضرت سجاد (ع) پرسیدند: «یابن رسول الله! چطور شد ضربات پدر شما روز عاشورا، یک ضربهای بود؟ هر کس مقابل حضرت بود، یک ضربه میخورد و احتیاج به ضربه دوم نداشت؛ اما خیلیها زخمی میشدند و کنار میرفتند، علتش چه بود؟ پدرتان بعضی را زخمی میکرد تا کنار بروند؛ اما بعضی را که یک ضربه میزد کشته میشد و در قعر جهنم قرار میگرفت؟»حضرت فرمود: «پدرم نگاه میکرد تا هفتاد پشت افراد اگر یک شیعه به دنیا میآید او را فقط زخمی میکرد؛ و گرنه ضربه های پدرم یک ضربهای بود».
همچنین حضرت نوح (ع) چند سال عمر کرد؟ دربارة سنش اختلاف است. صریح قرآن است که تبلیغش ۹۵۰ سال طول کشید. در این مدت هشتاد نفر به دین او ایمان آوردند. این تعداد را بر مدت تبلیغ حضرت نوح تقسیم کنید، ببینید سالی چند نفر به او ایمان میآوردند؟ حضرت نوح در سال چند نفر را توانسته است موحد کند. حدوداً هر دوازده سال یک نفر را توانسته به دین خدا جذب کنند. چرا؟ برای همین جهت بود؛ یعنی عذاب قوم حضرت نوح تأخیر میافتاد تا دیگر هیچ مؤمنی در صلب آنها نباشد.حضرت نوح هم در قرآن تصریح میکند:
إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً؛[۷]
چرا كه اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مىكنند و جز نسلى فاجر و كافر به وجود نمى آورند.
عذاب اینها که تا این مدت طولانی به تعویق افتاد برای همین علت بود. اینهایی که متولد میشدند، اگر ۱۰۰ سال دیگر یا ۱۵۰ سال دیگر، در نسل اینها یک مسلمان بود و بنا بود بیرون بیاید، اینها را مهلت میدادند تا آن مسلمان بیرون بیاید، بعد اینها را بکشند. اگر یک نفر مسلمان در نسل پنجاهم یا هشتادم کافری بود، آن کافر را به احترام آن شیعه نمیکشتند.
حالا هم همینطور است. خیلیها مهدور الدم هستند که اگر حضرت ظهور کند، قتلشان واجب است؛ اما ممکن است در نسل همینها که واجب القتل هستند، فرزند صالحی باشد؛ مثل خلیفه اول که وضعیتش معلوم است؛ لکن فرزندی دارد به نام محمد بن ابی بکر که بازوی امیرالمؤمنین (ع) است.
محمد بن ابی بکر آنقدر مقرب درگاه حضرت امیر (ع) بود که حضرت فرمود بگویید: محمد بن علی ممکن است در پشت خیلی از این کفار و مشرکانی که اگر به دست ما برسند، هزارتایشان را یک روزه میکشیم، شیعیانی بعداً به وجود بیایند که به درد میخورند.
لذا من حق ندارم که اشکال کنم که: خدایا! چرا حضرت را نمیفرستی؟ ما چه کاره هستیم که در کار خدا دخالت کنیم؟ ما باید تسلیم باشیم. بهترین حالات، این است که انسان تسلیم حق باشد. به حضرت حق عرض کند: پروردگارا! آنچه تو صلاح میدانی، مطیعم.
برای خدا ناراحتی ها و مشکلات زمان غیبت را تحمل کن؛ اجر و مقام داری. لکن دعا برای تعجیل فرج را فراموش نکن؛ زیرا این دعا معرّف خواست قلبی ما است و از آن طرف اگر در فرج تأخیر شد، باید راضی به رضای الهی باشیم.
البته به واسطه کثرت گناهان ما ممکن است، امر فرج تأخیر بیفتد. خدا میداند. انسان مؤمن، باید مقداری بیشتر حواسش را جمع کند و به حضرت، بیشتر دعا کند.
منبع:askdin.com
ویدیو مرتبط :
استغفار گناهان برای ظهور حضرت ولیعصر(عج)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
حضرت مهدی(عج) با چه سلاحی ظهور میکند؟
خداوند در عصر ظهور، تمامی تسلیحات پیشرفته را از کارمی اندازد و مردم ناگزیرند در جنگ از همان سلاحهای ابتدایی استفاده می کنند.
یکی از سوالات مطرح در خصوص مهدویت اینکه، در احادیث آمده است که سلاح حضرت مهدی در هنگام ظهور، شمشیر خواهد بود. با توجّه به این همه پیشرفتی که بشر در زمینة نظامی کرده است چگونه ایشان با شمشیر می خواهند بر این همه سلاح مجهّز و فوق مدرنِ دشمنانش، غلبه کنند؟
جواب:
این كه سلاح حضرت، هنگام ظهور چه خواهد بود، امری است كه حقیقت آن برای ما روشن نیست؛ لذا مشخص كردن دقیق نوع سلاح ایشان، امكان ندارد. به همین دلیل در بین علمای اسلامی در این زمینه نظرات مختلفی وجود دارد که همگی در حدّ احتمال است؛ مهمترین این نظریات عبارتند از:
نظر اول: منظور از شمشیر، خود شمشیر نیست، بلکه حضرت از سلاح های روز استفاده می کنند.
نظر برخی بر آن است که روایاتی كه در آنها به (شمشیر) اشاره شده، لزوماً به معنای آن نیست كه سلاح حضرت، شمشیر است؛ بلكه معنای درست آن، اینست كه قیام امام مهدی مسلّحانه است. طبق این نظر، سلاحی كه حضرت در قیام خود از آن استفاده میكند، سلاح متعارف روز است آنها معتقدند «شمشیر» كنایه از قدرت و نیروی نظامی می باشد، همانگونه كه «قلم» كنایه از علم و فرهنگ است. دلیل این گروه آنست که چون در زمان معصومین، سلاحی جز سلاح سرد (مانند شمشیر) نبود، معنا نداشت كه ائمه برای مردم آن زمان در مورد سلاح-های پیشرفتة امروزی (مانند موشک و ...) سخن بگویند.
نظر دوم: سلاح حضرت، همان شمشیر است نه سلاح های مدرن امروزی
دستة دیگر می گویند حضرت واقعاً از خود شمشیر استفاده می کند نه سلاح های روز. دلیل این افراد اینست که سلاحهای جنگیِ فعلی ظالمانه هستند و باعث كشته شدن انسانهای فراوان دیگری كه ممكن است بیگناه هم باشند، میشوند.
البته این گروه در جواب این سؤال که حضرت چگونه می خواهد با شمشیر در مقابل این همه سلاح های قدرتمند مبارزه کند، احتمال های مختلفی را مطرح کرده اند كه همگی آنها نیز در حدّ احتمال است نه به صورت قطعی:
1ـ احتمال اول: اگر چه حضرت با شمشیر قیام میکند؛ ولی خداوند در آن شمشیر، قدرت و اعجازی نهفته که تمامی سلاحهای موجود را مغلوب نیروی خود میسازد. آری! همانگونه كه خداوند با یك قطعه چوب (عصا)
حضرت موسی را بر فرعون و لشکریانش پیروز گردانید؛ قادر است كه
امام زمان را با شمشیر بر همة دشمنانش پیروز گرداند. (إنَّ الهَف قادِرٌ عَلی کُلِّ شَیْءٍ)
2ـ احتمال دوم: خداوند در عصر ظهور، تمامی تسلیحات پیشرفته را از کارمی اندازد و مردم ناگزیرند در جنگ از همان سلاحهای ابتدایی (یعنی شمشیر و مانند آن) استفاده کنند؛ بنابراین حضرت نیز با همان شمشیر میجنگد.
3ـ احتمال سوم: از کجا که در زمان ظهور، این اسلحه های مهیب در اختیار بشر باقی باشد، چرا که ممکن است که در اثر جنگ های خانمانسوزِ جهانی که پیش از ظهور واقع می شود، بسیاری از این سلاح های مدرن معدوم گردد.
4ـ احتمال چهارم: پیروزی اصلی حضرت، بوسیلة افتادن رعب و وحشت در دل دشمنان است، به گونهای كه آنها نمیتوانند از ابزار خود بهره ببرند. در حدیث آمده است (او با شمشیر و ایجاد رعب و وحشت یاری میشود.) بدیهی است که شرط اولیة استفاده از توان و تجهیزات پیشرفته، داشتن روحیه است. وقتی كسی بترسد، هیچ كاری نمیتواند انجام دهد.
3ـ احتمال پنجم: امكان دارد سپاهیان دشمن وقتی كلام دلنشین امام را شنیده و معجزات ایشان را ببینند، از فرماندهان ظالم خود سرپیچی كرده و از این سلاحها استفاده نكنند.
به راستی اگر بیست سال قبل از شروع انقلاب اسلامی کسی خبر می داد که امام خمینی بدون هیچ سلاحی در برابر شاه و ارتشِ تا دندان مسلح او پیروز می شود، برای مردم قابل پذیرش بود! ولی همگان دیدید که ارتش و نیروهای مسلّح طاغوت، از فرمان فرماندهان خود سرپیچی کرده و سلاح ها را علیه مردم و انقلابیون بکار نگرفتند.
مشابه این مطلب نیز در طول تاریخ مکرّر دیده شده است؛ نمونة کوچک آن واقعة نماز باران مرحوم آیت الله خوانساری است:
قم گرفتار بی بارانی شده بود. مردم تصمیم گرفتند برای نماز به مصلّی بروند. مرحوم آیت الله خوانساری امامت جماعت را پذیرا شد و فرمود: من حاضرم برای نماز استسقاء بروم. بسیاری از مردم هم به راه افتادند؛ رودخانة شهر خشک شده بود؛ یک عده داخل رودخانه راه میرفتند و یک عده جوان خام هم متلک میگفتند، آنها میگفتند: «توی رودخانه نروید، آب شما را میبرد!» اما اینها اعتنا نکردند و رفتند. این جریان در موقع جنگ جهانی بود. پایگاه نظامیهای آمریکا در «خاکفرج» بود؛ آمریکاییها دیدند که جمعیت میآید، خیال کردند میخواهند به پایگاهشان حمله کنند، تمام مسلسل ها را سوار کردند که مردم را بکوبند، اما رئیس شهربانی نزد آمریکائیها رفت و گفت: «مردم میخواهند نماز بخوانند و دعا کنند. به شما کاری ندارند.» بالاخره مردم آمدند، آمریکاییها هم نگاه میکردند.
مرحوم سید محمد تقی خوانساری آمد دعا خواند، نماز خواند، با فاصلة کم، باران عجیبی آمد. وقتی باران آمد آمریکاییها شوکه شده بودند و بلافاصله بوسیلة رئیس شهربانی از مرحوم سید محمد تقی خوانساری وقت گرفتند، اُمراء و فرماندهان بزرگ آمریکایی آمدند مقابل آیت الله خوانساری زانو زدند، گریه کردند، التماس کردند، مترجم گفت اینها میگویند: «آقا تو مسیح زمانی! تو مستجاب الدّعوهای! تو که دعا کردی باران آمد، دعا کن، جنگ تمام شود، ما پیش زن و بچهمان برویم!»
آنها با دیدن کرامتی کوچک از آن عارف، این گونه به او دل بستند؛ حال اگر خود امام زمان که حجت بزرگ الهی است بیاید چه خواهند کرد!! (1)
----------------------------------
(1) برگرفته از کتاب: پاسخ به شبهات دینی
jamnews.ir