مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

حرّ، آزادمرد نینوا



حرّ,حر بن یزید ریاحی,حر بن یزید

 

« حر بن یزید ریاحی » از سران کوفه به شمار می‌رفت که در میان قوم خود از عزت و احترام زیادی برخوردار بود.

ابن زیاد او را برای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد.
«شیخ ابن نما» گزارش می کند: هنگامی که حر از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شد تا به استقبال امام بیاید، ندایی را شنید که از پشت سر می‎گوید: ای حر! تو را به بهشت بشارت باد. او به پشت سر نگریست و کسی را ندید. با خود گفت: به خدا قسم، این بشارت نیست در حالی که من اسیر به جنگ با حسین هستم. او پیوسته این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت امام رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته‎ای.(1)
حرّ علی‌رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، اما رفتارش خالی از ادب نبود. در روز دوم محرم الحرام سال 61 هجری هنگامی که راه را بر امام حسین علیه السلام بست و مانع از بازگشت ایشان به مدینه گردید. امام علیه‎السلام به حرّ فرمود: مادرت به عزایت بنشیند چه قصدی داری؟ حر گفت: آگاه باشید که به خدا قسم اگر غیر شما از عرب به من آن عبارت را می‎گفت - در حالی که وضعیت او چون شما باشد - همین عبارت را به او باز می‎گفتم اما به خدا قسم برای من این (حق) نیست که یاد مادر شما کنم مگر به نیکوترین وجهی که می‎توانم.(2)

هنگامه درنگ
هنگامی که حر فریاد غریبانه امام حسین علیه السلام را که طلب یاری می‎کرد شنید، نزد عمرسعد رفت و پرسید: آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟ عمر گفت: آری به خدا قسم، با او جنگی خواهیم داشت که دست کم، سرها قطع گردد و دست‎ها جدا گردد.

حر گفت: شما چه خواهید کرد؟ آیا پیشنهاد او مورد پسند شما نیست؟ ابن سعد گفت: اگر کار دست من بود (هر آینه از جنگ با او) دست می‎کشیدم. اما امیر تو (ابن زیاد) از این کار سر باز می‎زند.
حر او را ترک کرد و به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به امام حسین علیه السلام قدری نزدیک شد. مهاجر پسر اوس به حر گفت: آیا تو می‎خواهی که حمله کنی؟ در پاسخ این سوال حر ساکت شد و بر خود می‎لرزید، پس در حالی که مهاجر از این حال حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: اگر از من درباره شجاع‎ترین مرد کوفه سوال می‎شد، تو را معرفی می‎کردم، این چه حالتی است که در تو می‎بینم؟ حر گفت: همانا خود را بین بهشت و دوزخ متحیر می‎بینم، به خدا سوگند اگر مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد. پس از آن با شلاق به اسب خود نواخت و به سوی امام حسین علیه السلام رهسپار شد.
 حر بن ریاحی
لحظه لقا
او به سبب آن چه پیش از آن به آل رسول روا داشته بود و آنها را در مکانی بی آب و گیاه وانهاده بود، سر از خجالت به پایین انداخته بود و به سوی آنها پیش می‎رفت. وقتی نزد امام حسین علیه السلام رسید به امام عرض کرد: «فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی‌کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی‌زدم. اکنون از کرده‌ام به سوی خدا توبه می‌کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟»
حسین علیه السلام فرمود:« آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا.»
حر گفت:« من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می‌خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری‌ات بجنگم تا کشته شوم.»(3)
حر با اذن امام به میدان رفت و در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت:« ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده‌ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟
راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره‌اش کرده‌اید و از رفتنش به سوی سرزمین‌ها و شهرهای الهی جلوگیری می‌کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک‌های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته‌اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده‌اند.
چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند!»
چیزی نمانده بود كه سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین علیه السلام منصرف سازد، كه سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد امام بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت.(4)
 عروج آزادگی
حر بن یزید به اتفاق زهیر بن قین با دشمن پیکار می کردند. هر گاه یکی از آنها در محاصره دشمن قرار می گرفت، دیگری او را از محاصره بیرون می آورد، و مدتی به این گونه پیکار کردند. اسب حرّ زخمی شد اما او همچنان سواره پیکار می کرد و رجز می خواند تا این که مردی به نام "یزید بن سفیان" که با حر دشمنی دیرینه داشت به او حمله کرد ولی حرّ به او هم امان نداد و او را از دم شمشیر گذراند. پس از آن فردی به نام "ایوب بن شرح" تیری به اسب حر زد و آن را از پای در آورد. حرّ بناچار از اسب پیاده شد و پیاده رزمید تا بیش از چهل نفر را به قتل رساند. در این هنگام بود که لشگر پیاده نظام عمر بن سعد بر او حمله ور شدند و او را به شهادت رساندند. (5)
یاران امام او را در برابر خیمه شهدایی که در راه حسین علیه السلام شهید می‎شدند قرار دادند. امام فرمود: شهادت او چون شهادت انبیا و خاندان انبیاست.(6) سپس امام نظری به جانب حر افکند، او هنوز جان در بدن داشت. امام خون از صورت او برگرفت و فرمود: تو آزاده‎ای! همان طور که مادرت تو را نامیده است و تو در دنیا و آخرت آزاده‎ای (7).
پس از آن مردی از یاران حسین در رثا و غم حرّ اشعاری را سرود که گفته شد او علی بن الحسین علیه السلام بود(8) و برخی گفته‎اند که خود اباعبدالله الحسین علیه‎السلام برای او اشعاری را سروده که اینگونه است:
چه آزاده‎ای است حرّ پسر ریاح؛ او در هنگام فرورفتگی تیرها بسیار شکیباست. آری آزاده خوبی است هنگامی که حسین فریاد و ندایش بلند شد، او از جانش در صبحگاهان گذشت.(9)
گفتنی است که قطب عالم امکان حضرت ولی عصر (عج) در زیارت ناحیه مقدسه به حرّ سلام داده اند.(10)
 
پی نوشت:
1)      مثیرالاحزان، ص60
2)      مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص232 .
3)      ابصارالیعین، ص205.
4)      ارشاد مفید، ج 2، ص 103.
5)      تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص437- 440 .
6)      بحارالانوار، ج10، ص117.
7)      مقتل الحسین مقرم، ص303 .
8)      مقتل العوالم، ص 85 .
9)      امالی الصدوق، ص414، مجلس 30.
10)   اقبال الاعمال، ج3، ص 78 و 344 .


منابع:
پایگاه تخصصی تاریخ اسلام
دانشنامه رشد


ویدیو مرتبط :
درمان سکته مغزی با طب سوزنی (آقای آزادمرد)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

فرمانده حوزه 117 نینوا درباره حوادث سال 88: آشوبگران را از کمر به پایین هدف قرار دادیم



اخبار,فرمانده حوزه 117 نینوا


اخبار سیاسی - فرمانده حوزه 117 نینوا درباره حوادث سال 88: آشوبگران را از کمر به پایین هدف قرار دادیم

سایت بسیج‌پرس نوشت: فرمانده حوزه 117 نینوا ناحیه قدس سپاه تهران در اغتشاشات سال 88 اتفاقات 25 خرداد سال 88 را اینگونه روایت می کند: 25 خرداد سال 88 تجمع غیر قانونی در میدان آزادی توسط طرفدارهای فتنه سبز شروع شد، لذا به بچه ها اعلام کردیم تا اطلاع ثانوی به هیچ وجه در حوزه تردد نکنند و به جهت اینکه مورد خاصی پیش نیاید حوزه را تقریبا مسکوت کردیم تا این تجمع تمام بشود

در همین حین سر و صداهایی شنیدیم و پس از رصد اوضاع از پشت بام حوزه دیدیم جمعیت در حال سر دادن شعار به سمت ما می آمدند  و شروع به پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف به سمت شیشه های حوزه کردند،  وقتی دیدیم که واقعه سنگین شد به مسئولین بالا اطلاع دادیم و اوضاع و شرایط پیش آمده را توضیح دادیم لذا من بلندگوی دستی را گرفتم اقدام به تذکر قانونی کردم که تعرض به مقر نظامی پیگرد قانونی دارد و هرچه زودتر از جلوی مقر نظامی پراکنده شوید، آشوب و بلوا به پا نکنید؛ هر چقدر این موارد را تکرار کردم متاسفانه فایده ای نداشت لذا در حال تذکر دادن بودم که  احساس کردم شئ ای به بلندگوی دستی من اصابت کرد و اینقدر شدید بود دست من لرزید و بلند گو از دستم به حیاط حوزه افتاد.

متوجه شدیم که این ها مسلح هستند و به سمت ما شلیک می کنند، تعدادی از لیدر ها مسلح بودند و به صورت نامحسوس از لابه لای جمعیت شلیک می کردند و بعضی ها نیز نامحسوس مردم را می زدند که آنها را تحریک کنند پس از آن ما به صورت مشقی چند تیر  هوایی شلیک کردیم تا جمعیت را متفرق کنیم که به حوزه تعرض نکنند چون نرده های دیواره حوزه را شکسته بودند و عملا به مقر نظامی وارد شدند و وارد حیاط حوزه شدند حتی عده ای از مردم بنا به اسناد، مدارک و شواهد موجود بالا می آمدند و می گفتند که ما می دانیم این تیراندازی شما مشقی است ولی از سوی دیگر عده ای از مردم تیر می خوردند.

این مساله  نشان می دهد که  آشوبگران و اوباش با برنامه و طرح قبلی مردم را تحریک می کردند و لیدرهای اصلی با برنامه ریزی و دوره های دیده شده و متخصص در این حوزه مردم را تهییج می کردند  و عملا با حملاتی که انجام دادند ما مجبور به دفاع شدیم  و مجبور شدیم  چند نفر از آشوبگرانی که داخل حوزه وارد شده بودند را از کمر به پایین هدف قرار بدهیم  و باعث شد که جمعیت  متفرق شود.

این درگیری حدود 4ساعت و نیم طول کشید حوالی ساعت 6ونیم بعد ازظهر شروع شد و تقریبا تا 12شب ادامه داشت.  در این درگیری 3 نفر از اعضای حوزه مجروح شدند که روند درمانی یکی از مجروحین به دلیل شدتی که داشت نسبتا طولانی شد. در طول درگیری از سمت لیدرها به سمت ما شلیک شد که ما مجبور به دفاع شدیم. اگر تیر اندازی نمی شد درگیری به سرعت پایان می‌یافت.

 

تعدادی از  دستگیر شدگان اعتراف کردند که قرار بوده این حوزه  را  به تصرف درآورند. در ابتدای حمله به حوزه برق و تلفن قطع شد که این مسئله نشان می دهد این حمله حساب شده بوده است، حتی سیم رابط بیسیم دکل را با توجه به اینکه برق اضطراری داشتیم و می شد 2 تا 3 ساعت با این برق بی سیم را روشن نگه داشت با پرتاب کوکتل مولوتف از بین بردند.

شرایط دشواری بود. بیش از  600 -700 کوکتول مولوتف که برخی از آنها  آلمانی بود به سمت ما پرتاب شد. ویژگی این کوکتل مولوتف ها این است که  به صورت نارنجک از خشاب کشیده می‌شود، تعدادی هم دست ساز بود که پشت کیف هایشان مخفی کرده بودند. این حملات منجر به آتش سوزی شد و وسعت این آتش سوزی به اندازه ای بود که با 12 کپسول اطفاء حریق نیز مهار نشد.

در ابتدا تلاش کردند که درب را بشکنند و وارد حیاط شوند زمانی که موفق نشدند نرده ها را شکسته و وارد حیاط شدند. بسیجیان تلاش زیادی کردند تا حوزه سقوط نکند. حفظ آبروی نظام و بسیج برای ما بسیار مهم بود و به همین دلیل همه تلاش خود را کردیم.

وی در پاسخ به خبرنگار بسیج پرس مبنی بر اینکه چرا حوزه های دیگر بسیج  که در مسیر راهپیمایی قرار داشتند مورد تعرض قرار نگرفت گفت: ما برای دامن نزدن به درگیری ها و جلوگیری از تحریک تظاهر کنندگان تردد به حوزه را محدود کردیم.

 

ورود این افراد و ایجاد درگیری نشان دهنده برنامه ریزی قبلی در این زمینه بود. در اعترافاتی که دستگیر شدگان این غائله داشتند مشخص شد تصمیم داشته اند به هر قیمتی حوزه را تصرف کنند و با ضبط سلاح ها آشوب گران را مسلح کنند که اگر محقق می شد شاهد جنگ شهری بودیم. دلیل دیگری که به این حوزه حمله شد و به ناحیه مقداد که کاملا در مسیر خیابان آزادی قرار دارد حمله نشد امکانات و توان دفاعی ناحیه مقداد بود که قطعا تصرف ناحیه مقداد در توان حمله کنندگان نبود.

فرمانده حوزه 117 نینوا ناحیه قدس سپاه تهران در اغتشاشات سال 88 علت حمله به بسیج و کینه دشمنان نسبت به بسیج را اینگونه تشریح کرد: یکی از پشتیبان های اصلی این نظام بسیج است و دشمن این موضوع را خوب فهمیده است که بسیج در تمام صحنه ها حضور دارد. دشمنان با حمله  و خلع سلاح به دنبال ایجاد رعب و وحشت  و خارج کردن بسیجیان ولایتمدار از صحنه بودند که ناکام ماندند.

وی در ادامه  با اشاره به تعداد حاضرین در حوزه گفت: آن روز تعداد معدودی درحوزه بودند  و برای آنکه جلب توجه نشود بیشتر نیروها را در پایگاهی نزدیک به حوزه ساماندهی کرده بودیم. در ماجرای طبس حضرت امام بیانیه ای داشتند که فرمودند من در قائله طبس امداد غیبی را پشت این نظام لمس کردم در حادثه ای که در این حوزه رخ داد نیز می شود گفت  با عده  قلیلی که در حوزه حضور داشتند دفاع کردیم و آن روز امداد غیبی به ما کمک کرد چون تجربه  مواجهه با این موضوعات را نداشتیم. از خودگذشتگی و نیت پاک سربازان امام زمان باعث شد بتوانند با جان و دل از حوزه دفاع و روحیه خود را حفظ کنند.

 در ساعات اولیه درگیری، نزدیک به ساعت 9 شب، 16 موتور سوار یگان ویژه ناجا برای کمک به ما در محل حاضر شدند اما ازدیاد جمعیت  مانع از کمک آن ها به حوزه شد و حتی ما مجبور شدیم درب حوزه را برای کمک باز کنیم زیرا تعدادی از آنها نیز مجروح شده بودند.

فرمانده حوزه 117 نینوا ناحیه قدس سپاه تهران در سال 88 در ادامه در خصوص تعداد کشته های اعلام شده در روز حمله  اعلام کرد: باید تأکید کنم شلیک به سمت مردم و کشتن جمعیت دروغ محض است و کشته شدن 7 نفر در درگیری‌های آن روز توسط همان آشوبگران و فتنه‌گران بود که مردم را برای حمله به حوزه تحریک می کردند. ما قریب به 1 ساعت و نیم تا 2 ساعت از تیرهای مشقی استفاده کردیم و تیر هوایی شلیک می کردیم و سلاح ها در اختیار  چندنفر خاص که توانمند بودند قرار داشت. در این درگیری تنها چند اغتشاشگر که بدون توجه به هشدارها وارد محوطه حوزه شده بودند از ناحیه پا مورد هدف قرار گرفتند.

وی در پایان با اشاره به حماسه 9 دی گفت: بصیرت مردم باعث شد که فتنه گران و دست های بیگانگان که از طریق کشورهای خارجی که به دنبال ایجاد انقلاب مخملی در ایران بودند در روز 9 دی سیلی محکمی بخورند.  مردم  با همه تفکرات و سلایق در روز 9دی به این نتیجه رسیده بودند که از اعتقادات، نظام و ولایتشان نمی توانند چشم پوشی کنند و دشمنان متوجه ناتوانی خود شدند. روز 9 دی نمود عینی فرمایش مقام معظم رهبری بود که  هر جا بصیرت  و آگاهی و هوشیاری باشد مردم می توانند کشور را مدیریت کنند.

فرمانده حوزه 117 نینوا ناحیه قدس سپاه تهران در فتنه 88 با اشاره به خاطرات تلخ و شیرین روزهای مسولیت در حوزه تحت نظرش  گفت: دوران خوبی با بچه های بسیج در آن حوزه داشتیم ، حوزه 117 نینوا از حوزه های نمونه ی تهران بود ما رتبه اول تهران را در کل حوزه های مقاومت خواهران و برادران در سال 86 داشتیم .

 

خوشحالم که با عنایت خدا و فداکاری سربازان ولایت توانستیم حوزه را ادر روز درگیری حفظ کنیم زیرا آشوب گران با هدف سقوط حوزه و رعب و وحشت بسیجیان حمله کردند و این را می دانستند اگر بسیج را از صحنه فتنه حذف کنندعملا می توانند بر تهران مسلط شوند و واقعا هم تصور من اینست که اگر آن روز حوزه سقوط می کرد و  سلاح های ما دست آنها می افتاد شاید اوضاع مانند سوریه می شد.

اخبار سیاسی - سایت تیک