مذهبی
2 دقیقه پیش | دعای مشلول همراه ترجمهدعای مشلول همراه ترجمه موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ... |
2 دقیقه پیش | رمزی برای استجابت دعایکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ... |
بشکن ای بغض
به مناسبت شهادت امام جواد
آه! چه سخت است زندگی با دشمن؛ دشمن خانگی! دشمنی که گزندهترین سایه بر دیوار است و زشتترین خار، بر سینهی افکار.
کاش آفتاب نتابد! بر شهری که حق نمک، زهر است! و حق مهربانی، ستم!
آه، ای وسعت اندوه در بغض نگاهم! چرا نمیشکنی؛ تا مژه هایم از فانوسِ اشک لبریز شوند و لحظه هایم از عطر باران، سرشار! هوای مرثیه در سر دارم:
دلم دارد هوای گریه، امشب صفا دارد صفای گریه، امشب
ببار ای اشکِ خونین قطره قطره دو چشمم را به جای گریه، امشب
گویی «مدینه»، همیشه عهدهدار اندوه «عراق» است، که گنجینهی غم و غربت و فراق است! بارها، پیام رسانان سیه پوش، آسمان مدینه را به سوگِ ستارگانش فراخواندهاند و مویهی مادران، تبسّم از نگاه خورشید زدوده است.
اینک نوبت اندوهانِ مردی از تبار نور است؛ مولایی آراسته به خداییترین اندیشه و علم؛ که مدعیانِ فخر و وقار، در حضورش، مثل یخ، آب میشدند و تشنگان بصیرت و کمال، از سایه سار حضورش، سیراب.
ملکوت وجودش به گواهیِ دوست و دشمن، آسمانی و صداقت حضورش، آکنده از مهربانی بود. امّا به اشراق نگاهش، ایمان نداشتند و به ارتفاعِ تواضعش رشک میبردند.
سلام به اشک! سلام بر غم! سلام بر غربت تو و بر تمام تنهاییات، مظلوم، یا جواد الائمه!
هر چند دست ما از آستان تو کوتاه است؛ امّا دل بر ضریح دیر آشنای تو بستهایم؛ تا با کرامت ازلیات، گره گشای آرزومندی ما باشی. مولا جان! به صداقت اشکها قسم، که نیازمندانِ آستان توایم؛ جرعهای از دریای معرفت ما را بنوشان!
سخاوت، آبرو از نگاه تو گرفته وَ جود، مدیون دستهای توست. نفرین بر دشمنانِ نمک ناشناس تو باد؛ که بهار جوانیات را به خزان خیانت فروختند و آتشِ اندوه و اشک و حسرت، در نگاه ملکوت افروختند.
میشود تکثیر با یادت تمامِ اشکها بر تو باد، ای آسمانی دل، سلام اشکها
مثل بارانیترین فصلی که میگیرد دلم یک جهان، اندوه دیدم، در پیام اشکها
منبع:tebyan.com
ویدیو مرتبط :
بشکن چیست؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
فلفل نبین چه ریزه ، بشکن ببین چه تیزه
موشی به نام فلفلی در دشت برای خودش لانه ای درست کرد و خیالش راحت بود که زمستان را به خوبی سپری می کند .
یک روز گاوی برای علف خوردن به دشت آمد و روی لانه آقا موشه نشست و مشغول استراحت شد .
موش آمد و از آقای گاو خواهش کرد که از روی لانه اش بلند شود تا خراب نشود . ولی گاو هیچ توجهی به موش نکرد و گفت : ” تو نیم وجبی به من دستور می دهی که از اینجا بلند شوم . می دانی من کی هستم؟ می دانی من چقدر قوی و پر زورم؟ حالا برو پی کارت و بگذار استراحت کنم . “
موش دوباره خواهش و التماس کرد ولی فایده ای نداشت و گوش آقا گاوه به این حرف ها بدهکار نبود . موش پیش خودش فکر کرد حالا که با خواهش کردن مشکلش حل نشده باید کار دیگری بکند .
بعد یک دفعه روی آقا گاوه پرید . گاو از خواب بیدار شد و خودش را تکان داد . موش روی گوش گاو پرید و یک گاز محکم از گوش او گرفت . گاو از جایش بلند شد و شروع به تکان دادن سرش کرد . ولی موش روی زمین پرید و در یک سوراخ پنهان شد و گاو نتوانست کاری کند.
وقتی گاو دوباره خوابش برد، موش دم گاو را گاز گرفت و روی درخت پرید . گاو از درد بیدار شد . خیلی عصبانی بود، سعی کرد که بالا بپرد و موش را بگیرد تا ادبش کند ولی دستش به او نمی رسید .
موش گفت : ” اگه بازهم روی لانه من بخوابی، گازت می گیرم . “
گاو دید چاره ای ندارد جز اینکه از آنجا برود و جای دیگری بخوابد. پس پیش خودش گفت: ” فلفل نبین چه ریزه ، بشکن ببین چه تیزه . با این قد و قواره فسقلی اش چه جوری حریف من شد .
منبع:ettelaat.com