مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

اولین مخالف غدیر چه کسی بود و چگونه عذاب شد؟



حدیث غدیر,غدیر در قرآن

واقعه غدیر خم در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام (ص)  رخ داد

 

حارث بن نعمان فهرى پس از مخالفت آشكار خطاب به رسول خدا صلی الله و علیه وآله گفت: "اى محمد! ما را به خدا خواندى پذیرفتم، نبوت خود را مطرح كردى، لااله الاالله و محمد رسول الله گفتیم، ما را به اسلام دعوت كردى اجابت كردیم، گفتى، نماز در پنج وقت بخوانید خواندیم، به زكات و روزه و حج و جهاد سفارش كردى اطاعت كردیم، حال پسر عموى خود را امیر ما ساختى كه نمى دانیم این حكم از طرف خداست یا با اراده شخصى شما پیدا شده است؟"

رسول خدا صلی الله و علیه وآله پاسخ داد سوگند به خدا كه جز او پروردگارى نیست، این دستور از طرف اوست.


حارث بن نعمان فهرى با غروری که تمام وجودش را فرا گرفته بود تقاضاى عذاب كرد. بیچاره فکر می کرد قدرتى وجود ندارد تا او را كیفر دهد.

سر به آسمان بلند كرد و گفت: "خدایا اگر آنچه را كه محمد صلوات الله علیه درباره على علیه السلام مى گوید از طرف تو است و به امر توست، سنگى از آسمانى بر من فرود آید و مرا عذاب كند" هنوز سخنانش به پایان نرسیده بود كه از آسمان سنگى بر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند كه آیات 1 و 2 سوره معراج نازل شد. (تذكره الخواص ص 19: ابن جوزى حنفى و تفسیر المنارج ج 6 ص 464)

در حقیقت مخالفان غدیر در هیچ برهه و زمانی از حرکت و تلاش باز نایستاده اند و همیشه در همه ی زمان ها به فراخور موقعیت های مختلف به نقشه کشی پرداخته اند.


اگر بخواهیم مخالفان غدیر را بشناسیم در دو جبهه می توان آن ها را توصیف کرد:


جبهه ی اول
در اولین جبهه که مخالفین بر روی غدیر کار کردند، این بود که اصل روایت غدیر، به فراموشی سپرده شود. کار به جایی می رسد که وقتی معاویه به ابن عباس می گوید: شنیدم فضایل علی را می گویی، شنیدم غدیر می گویی، بترس و از این کار بپرهیز.


ابن عباس می گوید: من فقط قرآن می خوانم، آیات ولایت را بیان می کنم.


معاویه می گوید: آیات را بخوان، امّا تفسیر آیات برای تو ممنوع است.


وقتی جوّ جامعه این می شود که حتّی آیات قرآن تفسیر نشود، پیدا است که روایت غدیر به چه سرنوشتی گرفتار می شود.


جبهه ی دوم
در این جبهه سعی کردند محتوا را از میان بردارند. می گویند: به فرض، حدیث غدیر را قبول کردیم و قول راویان را و این همه عدد را پذیرفتیم و تسلیم شدیم، امّا غدیر چیز تازه ای ندارد و سخن فقط از محبت علی است، سخن از یار و یاور علی بودن است؛ یعنی علی دوست شما است، علی یار و یاور شما است.

و این مخالفان همیشه در مقابل انبوهی از سؤالات قرار می گیرند که باید جواب بدهند؛ از جمله  «یا اَیهَا الرَّسول بَلِّغْ ما انْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه وَاللَّه یعْصِمکَ مِنَ النَّاسِ»

مفسّران اسلام که به این آیه می رسند خودشان را در مقابل دو سؤال مهم می بینند:


سؤال اوّل
چه برنامه ی تبلیغی بوده که تا آخر عمر پیغمبر صلی الله علیه وآله زمین مانده بود و لازم بوده است ابلاغ بشود که با کلمه ی «بلّغ» اصرار شده است.

کلمه ی «بلّغ» که به تأکید اشاره دارد، فقط یک بار در قرآن مجید آمده است.


چه برنامه ای بوده که خداوند با این لحن داغ به پیامبر صلی الله علیه وآله می گوید: «إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه» اگر ابلاغ نکنی، رسالت خدا را ابلاغ نکرده ای.


سؤال دوّم
چه برنامه ای بوده که ابلاغش ترس آور بوده است تا خداوند بفرماید: «وَاللَّه یعْصِمکَ مِنَ النَّاسِ» پیغمبر! غم به خود راه مده و از کسی نترس. تو در حفظ الهی هستی، پس برنامه را تبلیغ کن.
تمام مفسّران اهل سنت در مقابل این دو سؤال مانده اند که چه جواب بدهند. آیا مسأله ی گوشت های حلال و حرام بوده که در سوره ی مائده مطرح شده است؟ آیا مسأله ی مهم دیگری بوده، اگر جهاد بوده است که سالیان دراز مسلمانان جهاد می کردند. اگر اصل مسأله ی توحید و یگانگی خدا بوده که رسول خدا صلی الله علیه وآله 23 سال روی آن زحمت کشیده و تبلیغ کرده بود. پس چه پیام مهمّی بوده که «إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه»؟

چه حادثه ی مهمی بوده که عده ای مخالفش بودند و ممکن بود برای پیامبر صلی الله علیه وآله توطئه بچینند که خداوند پیغمبرش را در امن و امان خودش قرار می دهد؛ «وَاللَّه یعْصِمکَ مِنَ النَّاسِ»؟


تا به امروز جواب این سؤالات باقی مانده. چرا؟ برای این که ریشه ی مطلب که داستان غدیر است، یا از نظر روایت یا از نظر محتوا و معنا پوشانده شد.


این بخش عظیم از تاریخ اسلام، وقتی در تاریکی فرو رفت، سؤال های مربوط به آیات قرآن بدون جواب باقی ماند.

باید بگوییم اگر همه ی عالم را بگردیم، تمام آیات و روایات را ببینیم و تمام تاریخ اسلام را بررسی کنیم تا داستان غدیر را در کنار آیه 67 مائده قرار ندهیم، تفسیر این آیه برای ما غیر ممکن است. (به نقل از سخنان آیة الله العظمی مکارم شیرازی دام ظله) 


به راستی اگر مخافان غدیر با خلافت امیر المؤمنین علیه السلام مخالفت نمی كردند ، چه می شد؟


در کتب اهل سنت به روشنی آمده است كه با كوچكترین دقت معلوم می شود كه اگر چنان كه حضرت امیر علیه السلام خلیفه می شد چه اتفاقی می افتاد ...  اینك به برخی از این روایات اشاره می كنیم:


1 - هدایت مردم به صراط مستقیم و بهشت :
به اقرار اهل سنت و طبق روایات ایشان در صورتی که امیر مومنان علیه السلام را به خلافت می رساندند ، مردم را به راه راست و به سوی بهشت هدایت می نمودند.


ابن مسعود از رسول خدا صلی الله و علیه وآله نقل کرده است که فرمودند: گمان می کنم که مرگ من نزدیک شده است؛ عرضه داشتم: ای رسول خدا صلوات الله علیه، آیا ابوبکر را به جانشینی تعیین نمی کنید؟ پس از من روی برگرداندند و چنین به نظر من رسید که ایشان با این کار موافق نیستند ؛ پرسیدم :آیا عمر را تعیین نمی کنید ؟ باز روی از من برگرداندند و چنین به نظر من رسید که با این کار موافق نیستند ؛ گفتم : ای رسول خدا، آیا علی را به جانشینی تعیین نمی فرمایید ؟ پاسخ دادند : همین است قسم به خدایی که جز او نیست ؛ اگر با او بیعت کنید و از او اطاعت نمایید همه شما را به بهشت رهنمون خواهد ساخت . ( المعجم الكبیر ج10/ص67)


به رسول خدا صلی الله و علیه وآله عرض کردند: ای رسول خدا ، آیا علی علیه السلام را به عنوان جانشین تعیین نمی فرمایید ؟ فرمودند : اگر علی علیه السلام را به عنوان سرپرست قبول کنید او را هدایت کننده و هدایت شده خواهید یافت که شما را به راه راست می کشاند. (حلیة الأولیاء ج1/ص64)


2 - رهنمود مردم به راه روشن هدایت :
بعد از دور شدن مردم از انتخاب امیر مومنان علیه السلام به خلافت ، در مورد راه راست نظرات مختلفی پیش آمده و هر گروه خود را بر راه راست می پندارد ؛ در این زمینه اهل سنت روایات جالبی دارند : 

حدیث غدیر,غدیر در قرآن

واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم ترین مسائل تاریخ اسلام است

 

روایت ابن ابی الحدید از ابن عباس است که عمر به او گفته بود :
! أما إن ولى أمرهم حملهم على المحجة البیضاء والصراط المستقیم : آگاه باش که اگر حاکم شود مردم را به راه روشن هدایت و راه راست هدایت خواهد کرد. (شرح نهج البلاغة: 52/12)


3 - رهنمود جامعه به سوی حق
عمر در مورد اصحاب شوری گفته است : اگر این کار را به شخص کم مو بسپارند ایشان را به حق وادار می کند اگر چه بر گردنش شمشیر برگیرد . پس به او گفتم این را از او می دانی و او را خلیفه نمی کنی؟ ... (تاریخ مدینة دمشق ج42/ص428)


شبیه این مضامین در الكامل فی التاریخ ج2/ص460 و تاریخ الطبری ج2/ص580 و تاریخ الإسلام ذهبی ج3/ص639 و... و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 13 ص 260 آمده است .


4 - احیای سنت پیامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله)
یکی از فوایدی که بر انتخاب امیر مومنان علیه السلام مترتب می گشت، احیا شدن تمامی سنت های رسول خدا صلی الله و علیه و آله بود ؛ امیر مومنان بعد از به دست گرفتن خلافت ظاهری سعی در از بین بردن بدعت های خلفا نمودند، که این قضیه با مخالفت مردم ناکام ماند؛ اما اگر از همان ابتدا حق به حضرت داده می شد حضرت سنت رسول خدا صلوات الله علیه را زنده می گردانیدند :


عمر به ابن عباس گفت : إنّ أحراهم إن ولیها أن یحملهم على كتاب اللّه  وسنّة نبیّهم صاحبك،  یعنی علیّاً.


سزاوار ترین شخص برای وادار کردن مردم بر کتاب خدا و سنت رسول خدا صاحب تو (علی علیه السلام) است. (تاریخ المدینة المنورة: 883/3)


5 - موجب اتحاد جامعه اسلامی
مهمترین عامل تفرقه در بین مسلمانان، اختلاف ایشان در مورد دین است ؛ و به همین جهت اگر کسی می توانست این اختلاف را از بین ببرد همه مسلمانان با یکدیگر متحد شده و همگی به ریسمان محکم الهی چنگ می زدند و از تفرقه دوری می کردند .


در این زمینه در کتب اهل سنت روایات بسیاری نقل شده است که رسول خدا صلی الله و علیه و آله فرمودند : علی علیه السلام است که برای امت من آنچه را در آن اختلاف می کنند بیان می کند؛ بنابراین اگر به ایشان فرصت بیان دین داده می شد دیگر کسی در دین اختلاف نمی کرد :


از انس بن مالک روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امیر مومنان علیه السلام فرمودند: تو هستی که بعد از من برای امتم آنچه را در آن اختلاف کردند بیان می کنی. (المستدرك: ج 3 ص 122)


منبع:tebyan.net

 


ویدیو مرتبط :
آرمان خواهی مخالف محافظه کاری است، نه مخالف واقع گرایی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اولین مخالف احمدی‌نژاد بودم و تا آخر ایستادم



اخبار, هاشمی در انتخابات

اخبار سیاسی - هاشمی: در انتخابت 76جلوی تقلب را گرفتم
اولین مخالف احمدی‌نژاد بودم و تا آخر ایستادم

آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگو با شماره اخیر نشریه «اندیشه پویا» ناگفته هایی از دوران احمدی نژاد را مطرح کرد و گفت، اولین نفری بودم که مخالفت کردم و تا آخر ایستادم.ی در این مصاحبه گفت که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ثابت شد، آنچه مردم اراده کنند، می شود.

هاشمی دو نکته را که پس از انتخابات در دیدار با روحانی مطرح کرده است، بیان کرد.


** در هشت سال دولت نهم و دهم شرایط نه برای من بلکه برای بسیاری از مردم و نظام سخت بود، چون دو دوره رییس جمهوری و چند دوره در مجلس بودم و با جزییات مسائل و ساختار آشنا بودم، می دیدم که بنای عظیم انقلاب که با زحمت، فداکاری و خون جوانان بنا شده چگونه دارد می ریزد... کسانی آمده بودند که شاید با حسن نیت ولی سوء مدیریت داشتند همه چیز را خراب می کردند. واقعاً روزانه و خیلی روشن می دیدم که هر تصمیم آنها غیرکارشناسانه و به ضرر نظام، مردم و کشور است.

** آیا تا به حال بررسی شد که چرا پس از انتخابات سال 1384 که به قول بعضی ها مردم از حضور من در سیاست خسته شدند در اولین انتخابات پس از آن (انتخابات دوره چهارم مجلس خبرگان) بین آیات و حجج اسلام مردم رأی معنی داری به من دادند؟ پس از تقاضای آیات عظام و علمای اعلام و مسوولین نظام شرکتم در انتخابات را به عدم دخالت نهادهای خاص مشروط کرده بودم. وقتی آتش توپخانه تخریب گران خاموش شد، مردم براساس شناخت قبلی رأی دادند. آن نهادها که به نفع من تبلیغ نمی کردند، فقط جلوی دخالت آنها در مراحل مختلف انتخابات گرفته شد.

** در هر انتخاباتی اگر اصرار مردم، نخبگان و حتی علما و مراجع قم و نجف نبود نمی آمدم


** آقای خاتمی که آقای احمدی نژاد را نیاورد. همان گونه که من آقای خاتمی را نیاوردم. کاری که من در آن مقطع (انتخابات سال 1376) کردم این بود که جلوی تقلب را گرفتم. تاکید من در برخورد با تقلب انتخاباتی آن چنان تاثیر داشت که بعدها تندروهای جریان مخالف خاتمی در انتقادهایی از من صراحتاً می گفتند که سخنرانی های آقای هاشمی در خطبه نماز جمعه و حضور ایشان در ستاد انتخابات وزارت کشور جلوی تقلب را گرفت. راست می گویند چون در وزارت کشور به دست اندرکاران انتخابات گفتم مجازات کوچک ترین تقلب خیلی شدید خواهد بود.

** (در دولت نهم و دهم) در یک جلسه دو ساعته در هر استانی که می رفتند بیش از 150 طرح و مصوبه داشتند. در ظاهر آن مصوبات لطف به مردم آن استان ها بود ولی در حقیقت ظلم به آنها بود چون اولا امیدوار و سپس ناامید می شدند. ثانیا طرح های بدون پشتوانه های کارشناسی دوامی ندارد ثالثا اکثر قریب به اتفاق آن طرح ها فقط روی کاغذ بودند و یا کلنگ عملیات اجرایی آنها به زمین می خورد و به همان شکل باقی می ماند. همین الان یکی از مشکلات دولت آقای روحانی هزاران طرح غیر توجیهی و نیمه تمام و وجود افراد غیرکارشناس در جایگاه های اجرایی است... به سیاست های کلی که رهبری ناظر آن بودند و می بایست اجرا می شدند، توجهی نمی کردند و اصلا رسما اعلام می کردند که مخالف تصمیمات مجمع تشخیص مصلحت هستند... کار به جایی رسیده بود که دروغ، تهمت توهین، غیبت و بالاتر از همه ریا برای دولت فراگیر شده بود. سیاست خارجی هم به جای عقلانیت متکی به شعار بود که عواقب آن را دیدید. در سیاست خارجی منافع باندی و شعاری را بر منافع ملی ترجیح می دادند.

** (در دوران دولت احمدی نژاد) من به دعوت ملک عبدالله برای شرکت در کنفرانس گفت و گوی ادیان به مکه رفتم و درخلال سفر تفاهمات خوبی برای کم کردن اختلافات داشتیم... وقتی برگشتیم ناگهان وزیر خارجه دولت احمدی نژاد اعلام کرد که از اقای ری شهری که نماینده ولی فقیه در سازمان حج بود در فرودگاه جده انگشت نگاری شد و به ایشان توهین کردند. من موضوع را از خود آقای ری شهری پرسیدم و گفت اصلا چنین چیزی نبود. خود ایشان به آقای متکی زنگ زد که چرا چنین خبری را پخش کرده اید؟ در جواب گفت: تحت فشار بودم که چنین خبری را بسازم و بگویم. مصالح جهان اسلام و منافع کشور را فدای اختلافات سیاسی خویش کردند و پس از آن دیدید که عربستان چه رویکردی با ایران داشت و چه ضررهایی که به خاطر این تخاصم ساختگی متوجه جهان اسلام مخصوصا کشورهای اسلامی در منطقه شد.

** در اولین دیدار با دکتر روحانی که رییس جمهور شده بود، دو نکته را به ایشان گفتم. اول اینکه کسی را برای وزارت و مسوولیت های دیگر به شما پیشنهاد نمی کنم و اگر در انتخاب اشخاص از من مشورت بخواهید، نظراتم را می گویم. دوم اینکه اگر در موردی انتقادی ببینم، می گویم.

** در انتخابات ریاست جمهوری اخیر ثابت شد که آنچه مردم اراده کنند، می شود. شرط آن احترام به آزادی و آرای آنان است. در انتخابات اخیر رهبری تعبیری درباره حق الناس بودن رأی مردم داشتند... از طرفی چون ولی فقیه گفتند یک حکم شرعی است از طرف دیگر یک اصل اسلامی و انسانی و منطبق با استانداردهای دموکراسی دنیا است که حق را به اکثریت می دهد. با توجه به این اصل کسی حق ندارد با هر توجیهی در مقدمات انتخابات دخالت کند. یعنی نباید کسی را بدون دلیل رد صلاحتی کنیم. حق نداریم از ابزار حکومتی برای رأی آوردن یا نیاوردن کسی استفاده کنیم. نمی توان حق الناس را ظالمانه سلب کرد. در تبلیغات باید عادلانه رفتار شود. در شمردن آرا باید حق رعایت شود. این شرطها، شرط های رعایت حق الناس است و باید مراعات شان کنیم.

** اخیرا رهبری دو جمله گفتند که هر دو می تواند خط آینده را ترسیم کند. یکی اینکه «رأی مردم حق الناس است» که معنایش سلامت و آزادی همه انتخابات در جمهوری اسلامی است. جمله دیگر اینکه «عمیقا به اعتدال اعتقاد دارم» اگر حق الناس بودن رأی مردم پایه باشد و اعتدال روش کارهای ما باشد بهترین فضا برای سیاست داخلی به وجود می آید.

اخبار سیاسی - بهارنیوز