مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

الوداع یا حسین



امام حسین,شهادت امام حسین

 

صحنة میدان از وجود مجاهدین حقیقی خالی گشته است. امام، غریب و بی‌كس بر غلاف شمشیر خویش تكیه داده و میدان را می‌نگرد. بعد، آرام آرام راهی خیام حرم می‌گردد و صدا می‌زند: «ای سكینه! ای فاطمه! ای كلثوم! ای زینب! آخرین سلامم بر شما باد. اكنون آخرین دیدارم با شماست و اندوه جانكاه به شما نزدیك شده است.» امام این جملات را ادا می‌كند، گریه‌اش خبر از لحظاتی سخت و جانسوز می‌دهد.
زینب از اشك حسین، پریشان شده و صدا می‌زند: «خدا چشمت را گریان نگرداند! چرا گریه می‌كنی؟»
امام می‌فرماید: «چگونه گریه نكنم؛ با اینكه می دانم به زودی شما را به صورت اسیر در میان دشمنان حركت می‌دهند، گریه‌ام برای خودم نیست، برای شماست كه اسیر می‌شوید.»
بانوان اهل حرم با شنیدن سخنان امام، صدا به گریه وناله بلند نموده و فریاد می‌زنند:
- الوداع الوداع! الفراق الفراق!
اكنون وقت جدایی رسیده است.
 
تل زینبیّه، تو نیز شاهد دردهای زینب بودی
خورشید امامت و طهارت در گودال قتلگاه به حالت احتضار، جد خود و پدر و مادر و حسن (علیهم السلام) را می‌بیند كه به استقبال او آمده‌اند. زینب از خیمة غربت و بی‌كسی بیرون آمده و دست ها را بر سر نهاده و از سوز دل می‌خواند:
«وا محمداه! و ابتاه! واجعفرا!»
كاش آسمان به روی زمین ویران می‌شد! ای كاش كوه ها از هم می‌پاشیدند و به بیابان ها می‌ریختند!
از فراز تل زینبیه می‌بیند كه شمر بر سینة عزیر رسول خدا نشسته و می‌خواهد بزرگ ترین جنایت بشریت را مرتكب گردد. زینب به سوی حسین می‌آید و عمر سعد از سویی دگر با خیل سپاه خود. صدای عالمة غیر معلمه برمی‌خیزد كه: «ای عمر! آیا اباعبدالله كشته می‌گردد و تو می‌نگری؟»
آن قدر سخن زینب سوزناك و جانسوز است كه عمر سعد شروع به گریستن می‌نماید و صدای گریه‌اش را لشكریانش می‌شنوند؛ به حدی كه محاسن او از اشك چشمانش تر می‌گردند؛ ولی درعین حال «صًرف وجهه عنها ولی یجها بشیء»
روی از دختر زهرا بر تافت و سكوت كرد. صدای زینب از این قساوت قلب به آسمان برخاست كه: «ویلكم اما فیكم مسلم!» وای بر شما! آیا بین شما یك نفر مسلمان نیست؟
 
آخرین كلام با خورشید
وقت آن است كه آهنگ رحیل نواخته و اسرا را راهی كوفه نمایند. با تازیانه وكعب نیزه‌ها، اهل بیت را از جنازه‌های مطهر شهدا جدا می‌سازند. آن ها با چشم گریان وداع می‌كنند. عقیلة بنی هاشم درلحظات محنت و طاقت فرسای وداع با بدن پاره پاره، حسین خود، درگودال قلتگاه می‌خواند:« برادر! اگر همه مصایب را فراموش كنم، دو مصیب را هرگز فراموش نمی كنم: اول اینكه تورا با لب تشنه شهید كردند و آب را كه مهریة مادرت بود، ازتو دریغ نمودند. دوم اینكه درموقع رفتن به میدان گفتی:" زینب پیراهن كهنه‌ای را برایم بیاور تا زیر پیراهنم بپوشم كه اگر لباسم را غارت كردند، لباس كهنه‌ای باقی باشد. امّا برادرم! لباس كهنه تورا هم از تن تو درآورده و به یغما برده‌اند."

منبع:ashoora.ir


ویدیو مرتبط :
حاج حسین سازور/ الوداع حسین(ع) جانم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سخنانی از امام حسین علیه السلام



 

 

امام حسین(ع)

 

1. ل تقولنّ في أخیک إذا تواری عنک إلاّ ما تحب أن یقول فیک إذا تواریت عنه.

برای برادری که شما را ترک کرده است چیزی نگوئید آنچه را که دوست دارید برای شما بگویند در هنگام ترک کردن بگویند.

 

2. للسلام سبعون حسنة تسع و ستون للمبتدیء و واحدة للراد.

برای سلام کردن هفتاد حسنه است. شصت و نه حسنه برای ابتداء کننده به سلام و یک حسنه برای کسی که جواب می دهد.

 

3. الناس عبید الدنی و الدین لعق علی ألسنتهم یحوطونه ما درّت معائشهم فإذا محّصوا بالبلاء قل الدیّانون.

مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه ای است بر زبانشان و آن را همان طور که زندگیشان بگذرد تغییر می دهند. پس هنگامی که به بلا گرفتار می شوند دینداران کم هستند.

 

4. قال و هو یوصي ابنه: أي بني، إیاک و ظلم من لا یجد علیک ناصراً إلا الله جل و عز.

در وصیت به فرزندشان فرمودند: ای فرزندم بر حذر باش از ظلم به کسی که در مقابل تو کسی را جز خدای عزّوجلّ ندارد.

 

5. إیاک و ما تعتذر منه فإن المؤمن لا یسيء و لا یعتذر و المنافق کل یوم یسيء و یعتذر.

بر حذر باش از آنچه باید به خاطرش عذرخواهی کنی چرا که مؤمن خطائی نمی کند که معذرت خواهی کند و منافق هر روز خطاء می کند و معذرت خواهی می کند.

 

6. ل یکمل العقل إلا باتّباع الحق.

عقل کامل نمی شود مگر با تبعیت کردن از حق.

 

7. العلم لقاح المعرفة، و طول التجارب زیادة في العقل، و الشرف التقوی و القنوع راحة لأبدان، و من أحبک نهاک...

علم ماده و ریشه معرفت است و تجربه های طولانی عقل را زیاد می کند و شرافت تقوا و قناعت، راحتی جسم را به دنبال دارد و هر که تو را دوست دارد تو را (از بدی ها) نهی می کند.

 

8. قیل له کیف أصبحت یابن رسول الله؟ قال: أصبحت ولي رب فوقی، و النار أمامي، و الموت یطلبني، و الحساب محدق بي و أنا مرتهن بعملي، لا أجد ما أحب، و لا أدفع ما أکره، و الأمور بيد غیري فإن شاء عذّبني، و إن شاء عفا عنّي، فأيّ فقیر أفقر مني؟!...

به حضرت خطاب شد چگونه صبح کردید یابن رسول الله؟ فرمودند صبح کردم در حالی که برای من پروردگاری است در بالای سرم و آتشی در مقابل من و مرگ مرا می طلبد و حساب مرا از هر طرف احاطه کرده است و من در گرو عمل خود هستم. نمی یابم هر آنچه را که دوست دارم و دفع نمی کنم آنچه را که دوست ندارم و امور من به دست غیر من است پس اگر بخواهد عذابم می کند و اگر بخواهد مرا می بخشد پس چه فقیری فقیرتر از من است؟!

 

9. افعل خمسة اشیاء و أذنب ما شئت، فأول ذلک: لا تأکل رزق الله و اذنب ما شئت و الثاني أخرج من ولاية الله و أذنب من شئت، و الثالث: اطلب موضعاً لا یراک الله و أذنب ما شئت و الرابع: إذا جاء ملک الموت لیقض روحک فادفعه عن نفسک و اذنب ما شئت و الخامس: إذا أدخلک مالک في النار فلا تدخل في النار و أذنب ما شئت.

پنج عمل انجام بده و بعد هر چه می خواهی گناه کن: اول اینکه رزق خدا را نخور و دوم از ولایت و حکومت خدا خارج شو و سوم جائی را پیدا کن که خدا تو را نبیند و چهارم هنگامی که ملک الموت را برای قبض روحت می آید آن را از خود دور کن و پنجم زمانی که تو را می خواهند وارد آتش کنند داخل در آتش (جهنم) نشو.

 

10. یابن آدم إنّم أنت أیام کلما مضی یوم ذهب بعضک.

ای فرزند آدم همانا تو همچون روزها می باشی که هر روز که می گذرد از تو کم می شود.