مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

آیا زیارت کربلا در حال خوف و ترس جایز است؟



برکات زیارت کربلا, تربت کربلا

زائر حسین علیه السلام در زمره كسانى است كه خداوند با نظر رحمت به آنها مى نگرد

 

هر كس با ترس به زیارت قبر حسین (ع) بیاید، خداوند او را از ترس و وحشت ، در روزى كه مردم براى پس دادن حساب به خداوند جهانیان برمى خیزند، در امان نگه مى دارد .

 زیارت کربلا
امسال با وجود بحرانی بودن وضعیت امنیتی عراق شاهد اشتیاق بیشتر مومنین برای حضور در راهپیمایی عظیم اربعین حسینی هستیم.این امر فرهنگ نیوز را بر آن داشت تا در این رابطه از کتاب شریف خصائص الحسینة نوشته شیخ جعفر شوشتری مطالب و روایاتی را جمع آوری و به اختصار خدمت مخاطبین گرامی ارائه نماید.هر عملى با وجود خوف و ترس ، وجوب یا استحباب آن ساقط مى شود، اما درباره زیارت امام حسین علیه السلام روایاتى نقل شده است كه خلاف آن را نشان مى دهد.

معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: اى معاویه ! زیارت قبر حسین علیه السلام را به جهت خوف و ترس ، رها نكن .

در روایت دیگرى محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل كرده است كه آن حضرت از من سؤ ال كرد: آیا قبر حسین علیه السلام را زیارت كردى ؟ گفتم : بله ، اما با ترس و خوف . حضرت فرمود: ثواب این كار به اندازه ترس و خوف است . هر كس با ترس به زیارت قبر حسین علیه السلام بیاید، خداوند او را از ترس و وحشت ، در روزى كه مردم براى پس دادن حساب به خداوند جهانیان برمى خیزند، در امان نگه مى دارد و در حالى كه آمرزیده شده باز مى گردد و پیامبر صلى الله علیه و آله به دیدارش مى آید و برایش دعا مى كند و با نعمتى از خدا و فضلى باز مى گردد كه هیچ بدى ، به آنها خدشه وارد نمى كند.

در روایت دیگرى از اصم بن بكیر به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است كه به آن حضرت عرض كردم ؛ من وقتى در ارجان منزل مى كنم ، دلم شوق قبر پدرت را مى كند، آنگاه با دلى لرزان و با ترس خارج مى شوم و تا زمانى كه برمى گردم از سلطان ، بدخواهان و ارباب مصلحت ، مى ترسم . امام فرمود، اى پسر بكیر! آیا دوست ندارى كه خداوند تو را درباره ما ترسان ببیند؟ آیا نمى دانى كسى كه به خاطر ما بترسد، خداوند او را در سایه عرش خود قرار مى دهد و با حسین علیه السلام در زیر عرش هم سخن مى شود و خداوند او را در اضطراب و پریشانى هاى روز قیامت كه مردم در اضطراب و پریشانى هستند، در امان نگه مى دارد و اگر مضطرب و پریشان شود، ملائكه به او قوت قلب بدهند و با بشارت بر او قلبش را تسكین دهند.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه خداوند به حاملان عرش و ملائكه مقرب به واسطه زائران آن حضرت فخر مى فروشد و مى فرماید: آیا نمى بینید كه زائران قبر حسین با اشتیاق و علاقه به سوى او مى آیند.?

زائر حسین علیه السلام در زمره كسانى است كه خداوند با نظر رحمت به آنها مى نگرد.

زائر حسین ، مساعد و یار و یاور زهراء سلام الله علیها است ، زیرا آن حضرت هر روز حسین علیه السلام را زیارت مى كند.

سیما، گونه ، چشم و قلب زائر حسین علیه السلام مورد دعاى امام صادق علیه السلام است . آن حضرت در حال سجده با چشم گریان دعا مى فرمود و به درگاه خدا عرض ‍ مى كرد: خدایا! بر آن چهره هایى كه بر قبر ابى عبدالله نهاده شده رحم كن ، و بر آن چشم هایى كه اشك آنها جارى است رحم كن ؛ و بر آن دل هایى كه بى تابى كردند و سوختند رحمت بفرست و بر آن ناله هایى كه به خاطر ما بود، رحم كن .

زائر حسین علیه السلام ، امانت امام صادق علیه السلام نزد خداوند است ؛ زیرا آن حضرت بارها مى گفت : خدایا! من این بدن ها را نزد تو به امانت مى سپارم تا اینكه بر حوض ‍ هنگام تشنگى آنها را باز پس دهى .آن طور كه در روایات آمده ، زائر حسین علیه السلام ، زائر خدا و پیامبر خدا است .

در روز قیامت هر كس در هر مقام و مرتبه اى كه باشد - به خاطر لطف و كرامت ویژه اى كه به زائران حسین علیه السلام مى شود - آرزو مى كند كه اى كاش او هم از زائران حسین علیه السلام بود.

منبع:farhangnews.ir


ویدیو مرتبط :
آیا زیارت مشاهد و مقامات جایز است؟؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

حال و هوای آیت الله هاشمی در زیارت کربلا


آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای قبل از سفر به عراق در اسفندماه سال 87 به حال و هوای خود در زیارت کربلا اشاره کرده است.

پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی: آیت الله هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای قبل از سفر به عراق در اسفندماه سال 87 به حال و هوای خود در زیارت کربلا اشاره کرده است.

در گزیده مصاحبه ایشان با گروه مستندساز سفر به عراق آمده است:

 اگر ما زیاد به دنبال موضوعات سیاسی این سفر نباشیم که دوستان و گروه‌های  برنامه ساز دیگری این مأموریت را دنبال کنند، زندگی و شهادت کدام یک از فرزندان و صحابه امام حسین(ع) را بیشتر در ذهنتان مرور می‌کنید؟

منظره کربلا در ذهن من این‌گونه است که منظومه شمسی را در نظر بگیرید، امام حسین(ع) مثل خورشید در آن جاست و اطرافش با فاصله، کراتی هستند که می‌چرخند و مجذوب جاذبه خورشید هستند. چنین منظره‌ای در ذهن من است. همه نورانی، عزیز و با فاصله های متفاوت، بعضی‌ها مثل حضرت ابوالفضل خیلی نزدیک هستند که امام حسین(ع) گفتند: با شهادتشان کمرم شکست. بعد هم با مراتبی که همه اینها دارند، به گرد ایشان هستند.

سی و سه سال از آخرین سفر شما می‌گذرد و قرار است مجدداً به آن سرزمین پا بگذارید. با توجه به احساسی که در مورد حضرت امام حسین(ع) و صحابه ایشان فرمودید، فکر می‌کنید موقعی که گنبد و بارگاه امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل را می‌بینید، چه احساسی به شما دست می‌دهد؟


در سفرهای قبلی‌ام، گاهی که به آن جا می‌رفتم، از فاصله‌ای که گنبد را از دور می‌دیدم، می‌ایستادم و خیلی صبر می‌کردم تا خودم را با حالتی که با دیدن گنبد پیدا می‌شود، تنظیم کنم. البته آدم از لحاظ روحی طور دیگری امام را در دلش می‌بیند، ولی از لحاظ جسمی تجّسم آن برای آدم خیلی معنادار است. همان جا می‌ایستادم و زیارت را - نه از آن نوعی که پای ضریح می‌رویم و می‌خوانیم - مرور می کردم. از دور حال خودم را تکرار می‌کردم. جاذبه آنها انسان را می‌گیرد. انسان وقتی به جایی عشق دارد و همیشه به آن جا فکر می‌کند و فاصله دارد، لحظه‌ای که نزدیک می‌شود، تعبیر همان شاعر است که آتش عشق تیزتر می‌گردد. چنین حالتی پیش می‌آید. کم کم که آدم به ضریح نزدیک می‌شود، انگار به معشوق می‌رسد و آرام می‌گیرد.

اگر فرصتی باشد که در کنار بارگاه امام حسین(ع) یا در نجف، کنار بارگاه حضرت علی(ع) یا در کنار بارگاه حضرت ابوالفضل روضه بخوانید، آیا این کار را می‌کنید؟


بله، حتماً می‌خوانم.

مثلاً کنار بارگاه امام حسین(ع) چه روضه‌ای را می‌خوانید؟

در این سفرها که روضه نخواندم، ولی وقتی به آن جا می‌روم، دوره حرکت امام حسین(ع) را تا کربلا و شهادت و لحظه جداشدن کاروان اسرا از قتلگاه را مرور می‌کنم و بیشتر در آن لحظه توقف می‌کنم. در ذهن خودم به آن جا که می‌رسم که بچه‌ها و اسرا فکر می کنند پشت سرشان چه می‌گذرد و به کجا می‌روند؟ این حالت تکانم می‌دهد (در این لحظه گریه مصاحبه را قطع می کند) این که مصاحبه روضه‌ای می‌شود.

اشکال ندارد، نمی‌خواهیم وارد بحث‌های سیاسی شویم. ما جدا از فضای سیاسی که دوستان دیگر کار می‌کنند، دوست داریم بعد عاطفی و دینی شما را برای بیننده‌ها و کسانی که این برنامه را می‌بینند، نشان بدهیم. یعنی شما بگویید در ماجرای تراژدی کربلا سخت‌ترین قسمت کدام است؟ واقعه وداع را جزو سخت‌ترین قسمت می‌دانید؟

بیشتر برای اهل بیت و آنهایی که می‌رفتند.

شهدایی که رفتند؟

بله، بچه‌ها و زنان اسیر هم حالات خاصی داشتند.

در این فضایی که به لحاظ عاطفی و معنوی برای شما پیش می‌آید، چه دعایی در حق مردم، کشور، ایران و خانواده شهدا می‌کنید؟


در گذشته‌ها که به زیارت می‌رفتیم، به تناسب آن زمان و آرزوها و مشکلات، دعاهای خاص خودش را داشتیم. الان در ذهن خودم فکر کردم در سفری که بعد از سال‌ها می‌روم، چه بخواهم! شما می‌گویید سی وسه سال، ولی به نظر من سی و چهار سال شد. چون من سال 54 رفتم و الان 88 است.

87 است.

بله، هنوز وارد 88 نشدیم. درست است. فکر می‌کنم در آن جا به امام حسین(ع) بگویم که به هر حال راه شما را ادامه دادیم و سرمایه ما هم دستاوردهای کربلا بود. چون همه می‌دانیم انقلاب از خون‌های مقدس شهدای کربلا، روضه ها، حسینیه‌ها و مساجد و بحث‌های محرم و امثال اینها خیلی تغذیه کرد و هنوز هم می‌کند. بهرحال در آن راه حرکت کردیم و با امدادهای الهی و توجه به ائمه، بخصوص اباعبدالله موفق شدیم و کار سختی را به نتیجه رساندیم که آن کندن ریشه شاهنشاهی و کندن ریشه آمریکا و غربی‌ها از ایران بود که چند صد سال در این جا نفوذ داشتند.

 نجات کشور و بردن آن در مسیر حکومت اهل بیت کار آسانی نبود که بالاخره به این جا رسیدیم. نمی‌دانم آنها ما را چقدر قبول دارند، ولی براساس آنچه که از اسناد، ائمه و قرآن داشتیم و می‌فهمیدیم، این نظام را تشکیل دادیم. می گویم این امانت شما پیش ماست و ما هم این را پیش خودتان امانت می‌گذاریم. توفیق بدهند، کمک کنند و از خداوند بخواهند که راه این همه شهید، جانباز و آزاده و این همه ایثارگری که مردم ما کردند، ناتمام نماند و انقلاب به اهدافش برسد.

به شهدا اشاره فرمودید. بچه‌هایی که در جنگ بودند و شما حکم فرماندهی آنها را از جانب امام داشتید، اول و آخر بیانشان عشق به کربلا بود. اگر قرار باشد از جانب یکی دو نفر از شهدایی که با شما در جنگ محشور و تحت فرمان شما بودند، نایب الزیاره باشید، آنهایی که دستشان به ضریح شش گوشه اباعبدالله نرسید، کدام یک از این شهدا را یاد می‌کنید؟ هر چند می‌دانم سئوال سختی است.

نمی‌خواهم روی فرد خاصی تکیه کنم. همه شهدا مخصوصاً گمنام‌ها به ذهنم می آیند که می‌فهمیدم عشق کربلا چقدر در سر اینها بود. خودشان را گم می‌کردند و حقیقتاً عاشق بودند. وقتی که انسان لحظات پیش از عملیات در جمع این‌ها حاضر  می‌شد، سخت می‌شد که اسم امام حسین(ع) را ببریم و اگر می‌بردیم،‌های های گریه می‌کردند و منفجر می‌شدند.

 من از طرف همه آنها زیارت می‌کنم و می‌دانم که این زیارتم قبول می‌شود. چون آنها حق زیارت داشتند. البته آنها رفتند و ان شاءالله در بزم انبیاء و اولیا با امام حسین(ع) محشورند؛ ما عقب ماندیم، ولی الان به صورت ظاهری پای قبر می‌رویم و از طرف آنها زیارت می‌کنیم و سلام آنها را می‌رسانیم. آنها از من نزدیک تر هستند و به اینکه من از آنها یاد کنم، احتیاجی ندارند. ولی برای خودم این کار را می‌کنم.