مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

آثار اعتقاد به معاد



دوزخ,برزخ

 معاد به معناى بازگشتن و بازگشت است و یكى از اصول دین اسلام به شمار مى رود

 

این جهان، مزرعه آخرت است و انسان، ثمره تلاش خود را به طور كامل در جهان آخرت برداشت مى كند و نتیجه زحمت ها، خدمت ها و عبادت هاى تمام سال هاى عمر خود را مى بیند و خشنودى خدا و بهشت به او بخشیده مى شود.

 

«معاد» به معناى بازگشتن و بازگشت است و یكى از اصول دین مقدس اسلام به شمار مى رود.


انسان بعد از مرگ، زنده مى شود و در واقع بعد از مدتى، از این جهان مسافرت كرده و به جهانى دیگر مى شتابد. این برگشتن را در اصطلاح «معاد» مى گویند. تمام انسان ها در جهان آخرت حاضر مى شوند، تا به اعمال آنها رسیدگى شود.


انسان آن چه را در این جهان كاشته است در قیامت برداشت مى كند. نعمت هاى جهان آخرت نصیب كسانى خواهد شد كه از نعمت هاى این جهان به درستى استفاده نمایند و از یاد خدا و اطاعت او غفلت نكنند.


خداوند مهربان مى فرماید: هر نفسى طعم مرگ را مى چشد و آن گاه به سوى ما بازگشت داده مى شوید ...[عنكبوت، آیه 57]

چون آفرینش انسان و جهان بى هدف و بیهوده نیست تا به بیهودگى و نیستى پایان پذیرد، از طرفى انسان موجودى جاودانه و همیشگى است كه از این جهان به دنیاى باقى و آخرت مى رود و در آن جا به كارهاى خوب و بد او رسیدگى مى شود. [ر.ك: محسن قرائتى، معاد; شهید عبدالحسین دستغیب، معاد]


قرآن كریم، توجه ویژه اى نیز به «معاد» دارد تا آن جا كه در بیش از 1500 آیه درباره معاد سخن گفته است و همواره به مناسبت هاى مختلف، این اصل از اصول دین را به انسان ها تذكر مى دهد كه مبادا آن را فراموش كنند; آیاتى مثل: 41 ابراهیم; 12 روم; 7 حج; 25 حجر; 1 27 قیامت و ... درباره «معاد» و روز قیامت بحث مى كند.


آثار اعتقاد به معاد

اگر اعتقاد به «معاد» انسان را از انحراف و گناه باز مى دارد; پس چرا در جوامع مذهبى این همه انحراف دیده مى شود؟


بى تردید اعتقاد به معاد، انسان را از گناه باز مى دارد. خداوند فراموشى معاد و روز حساب را از عوامل گمراهى مى داند. (... اِنَّ الَّذینَ یَضِلّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ لَهُم عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسوا یَومَ الحِساب) [ص، آیه 26]; ... در حقیقت كسانى كه از راه خدا گمراه مى شوند چون روز حساب را از یاد برده اند عذاب سختى دارند.


جامعه اى كه تنها علم و آگاهى به معاد داشته باشد، ولى آن را باور نكرده و به مرحله یقین نرسیده باشد، از انحراف، ستم و تعدّى مصون نخواهد بود. هنگامى كه انسان به چیزى یقین پیدا كرد و باور نمود، دیگر آن را فراموش نمى كند و یقین به معاد است كه از انحرافات جلوگیرى مى كند.


داشتن عنوان مذهبى به تنهایى دلیل نمى شود كه در جامعه انحرافى نباشد. در جامعه اى كه اكثر مردم معاد را باور كنند، انحرافات كاهش مى یابد. نمونه آن ماه رمضان در جوامع اسلامى است، چون در این ماه مردم بیش از ماه هاى دیگر به یاد معاد هستند، میزان بزهكارهاى اجتماعى كاهش مى یابد.


تأثیر معاد در رهبرى و كنترل غرایز
اعتقاد به معاد و كیفرهاى الهى، غرایز را مهار كرده و انسان را به گونه اى تربیت مى كند كه در اتاق خلوت، در برابر زن جوان و زیبا كه او را به گناه دعوت مى كند، سرسختانه مقاومت كرده و زن متجاوز را، پند و اندرز مى دهد و مى گوید: به خدا پناه مى برم: (وَ رَ وَدَتْهُ الَّتِى هُوَ فِى بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِى وَ غَلَّقَتِ الاْبْوَ بَ وَ قَالَتْ هَیْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُو رَبِّى أَحْسَنَ مَثْوَاىَ إِنَّهُو لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) [یوسف، آیه 23]; و آن [بانو] كه وى [یوسف] در خانه اش بود خواست از او كام گیرد و درها را [پیاپى] چفت كرد و گفت: بیا كه از آنِ توام. [یوسف] گفت: پناه بر خدا، او آقاى من است. به من جاى نیكو داده است. قطعاً ستمكاران رستگار نمى شوند.


هنگام سركشى هر یك از غرایز حیوانى، جز ترس از انتقام الهى و دوزخ، چیزى نمى تواند آتش خشم و غرایز انسان ها را خاموش سازد. قرآن بى اعتنایى و بى رحمى در برابر یتیمان و مستمندان را از صفات كسانى مى داند كه به قیامت اعتقاد ندارند و این، گویاى آن است كه «انسان معتقد به معاد» این گونه نیست: (أَرَءَیْتَ الَّذِى یُكَذِّبُ بِالدِّین * فَذَلِكَ الَّذِى یَدُعُّ الْیَتِیم * وَ لاَ یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِینِ) [ماعون، آیه 1 3]; آیا دیدى كسى را كه روز جزا را انكار مى كند؟ او همان كسى است كه [با كمال بى رحمى] یتیم را به سختى مى راند و افراد را به اطعام بینوایان ترغیب نمى كند. بارها پیامبر (صلی الله و علیه و آله) براى ترس مردم از گناه و دورى از اطاعت هواى نفس و غرایز حیوانى، آنان را از عذاب روز قیامت مى ترسانید. حتّى ترس خود را از عذاب الهى در روز قیامت به مردم بیان مى كرد و مى فرمود: (إِنِّى أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّى عَذَابَ یَوْم عَظِیم) [یونس، آیه 15]; من اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از مجازات روز بزرگ [قیامت] مى ترسم.


(وَ إِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّى أَخَافُ عَلَیْكُمْ عَذَابَ یَوْم كَبِیر) [هود، آیه 3.]; و اگر از [این فرمان خدا] روى گردان شوید; من بر شما، از عذاب روز بزرگ، بیمناك هستم.


(أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللَّهَ إِنِّى أَخَافُ عَلَیْكُمْ عَذَابَ یَوْم أَلِیم) [همان، آیه 26.]; جز «اللّه» را نپرستید، زیرا به شما از عذاب روز دردناكى مى ترسم!


معاد و حیات در سوره یس
در آیات 33 الی 35 قلب قرآن؛ سوره یس، خداوند به نکات کلیدی اشاره می فرماید و مواردی در باب بازگشت و قیامت بیان می شود که همان بحث معاد و بازگشت است: «وَ آیَةٌ لَّهُمُ الأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ یَأْكُلُونَ * وَ جَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَ أَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِیهَا مِنَ الْعُیُونِ * لِیَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَ مَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلاَ یَشْكُرُونَ» (یس 33- 35)


از نشانه هاى خدا براى خداشناسان، زنده كردن زمین مرده است كه از آن دانه را بیرون مى آورد و خوراك جنبندگان را فراهم مى آورد، بوستان هاى خرما و انگور و جوی هاى روان پدید مى آورد تا از میوه هاى طبیعى و نتیجه آن سركه و شیره و سایر خوراكی هاى حلال است، بهره ببرند و آفریدگار خود و آن نعمت ها را بستایند و سپاسگزار باشند.


آیات مورد بحث نشانه هایى از توحید و معاد را توأمان بیان مى كند تا وسیله ای باشد براى بیدارى منكران و ایمان به مبدا و معاد. زمین هاى مرده براى آنها نشانه آشكارى است (از مبداء و معاد) ما آن را زنده كردیم، و دانه هائى از آن خارج ساختیم و آنها از آن تغذیه مى كنند.


مساله حیات و زندگى از مهمترین دلائل توحید است که فوق العاده مرموز و پیچیده و شگفت انگیز كه عقل همه دانشمندان را به حیرت افكنده است. هنوز كسى به درستى نمى داند تحت تاثیر چه عواملى در روز نخست موجودات بی جان تبدیل به سلولهاى زنده شده است؟


هنوز كسى نمى داند كه بذرهاى گیاهان و طبقات مختلف آن دقیقا چگونه ساخته شده است؟ و چه قوانین مرموزى بر آن حاكم است كه به هنگام فراهم شدن شرائط مساعد به حركت در مى آید و رشد و نمو را آغاز مى كند، و ذرات زمین مرده را جذب وجود خود مى نماید، و از این طریق موجودات مرده را تبدیل به بافت هاى موجود زنده می كند، تا هر روز جلوه تازه اى از حیات را نشان دهد.


مساله حیات در جهان گیاهان و حیوانات و زنده شدن زمین هاى مرده از یك سو دلیلی است بر اینكه علم و دانش عظیمى در آفرینش این جهان به كار رفته، و از سوى دیگر نشانه اى آشكار از رستاخیز است .


آیه مذکور این نكته را بیان مى كند كه بیشترین و نیز بهترین تغذیه انسان از مواد گیاهى است آنچنان كه گوئى تمام غذاى انسان را تشكیل مى دهد! (تفسیر نمونه)


در این آیات دلائلی بر وجود معاد ذکر می شود که عبارتند از:
1- هر دانه و گیاهى كه از زمین مى روید، همچون مرده اى است كه در قیامت از گور بر مى خیزد.


2- براى اثبات حقّانیّت سخن خود به نمونه ها استدلال كنیم.


3- بهترین دلیل براى عموم مردم، آن است كه دائمى، عمومى، غیر قابل انكار، ساده و همه جایى باشد.


4- بهترین راه ایمان به معاد، دقّت در آفریده هاست.


5- بخش عمده اى از غذاى انسان را دانه هاى گیاهى تشكیل مى دهد كه دقّت در آنها راهى براى خداشناسى است. (تفسیر نور)


منابع:

صفیر هدایت، حجت الاسلام ضیاء آبادی

سایت حوزه
تبیان


ویدیو مرتبط :
اعتقاد به مبدا و معاد

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سی و سه پل یکی از آثار زیبای اصفهان



 

یکی از پل های زيبا و جالبی که در دوران صفويه بر روی زاينده رود احداث شد سی و سه پل است اين پل در گذشته «پل جلفا» ناميده می شد (زيرا از اين طريق به جلفا که تازه احداث شده بود می رسيدند). به «الله ورديخان» نيز معروف است زيرا سردار مشهور شاه عباس اول که به ساختن اين پل مأمور گرديد به اين نام ناميده می شود.

 

اين پل كه در نوع خود شاهكارى بى‏نظير از آثار دوره سلطنت شاه‏ عباس اول است، به هزينه و نظارت سردار معروف او الله ‏وردى‏خان بنا شده. اين پل در حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طويل‏ ترين پل زاينده ‏رود است كه در سال 1005 هجرى ساخته شده است. در دوره‌ صفويه‌،مراسم‌ جشن‌ آبريزان‌ يا آبپاشان‌ ارامنه‌ در كنار اين‌ پل‌ صورت‌ مي‌گرفت‌. ارامنه‌ جلفا، مراسم‌ «خاج‌ شويان‌» را نيزدر محدوده‌ همين‌ پل‌ برگزار مي‌كرده‌اند. پل‌ مزبور يكي‌ از شاهكارهاي‌ معماري‌ و پل‌ سازي‌ ايران‌ و جهان‌ محسوب‌ مي‌شود.

 

 

سی سه پل

 

اين پل در سال (1011 ه.ق) باهتمام الله ورديخان سپهسالار شاه عباس و بنا به فرموده شاه مزبور شروع به ساختمان گرديد و به طورى كه در عالم آراى عباسى نوشته شده داراى چهل چشمه (دهانه) بوده كه از هر چشمه آب خارج مى‏گرديده، پلى بسيار عريض و طويل و مرتفع، شالوده آن با سنگ و آهك ريخته شده و با آجر و گچ بالا رفته و دو طرف پل غرفات و غلام گردشهاى بلند فوقانى ساخته و چشمه ‏هاى زيرينش زياد با عرض و مرتفع و طول آن 350 قدم و عرضش بيست قدم و شش معبر باين شرح داشته است:

 

1 راه وسط كه مخصوص عبور سواره و گردونه‏ها بوده است. 2 و 3 طرف پل كه از ميان گالالريها ى زيبا مى‏گذشت و به پياده‏رو تخصيص داشت. 4 و 5 پشت بامهاى گالارى از دو طر ف كه دور آن نرده داشته و موقع طغيان رود تفرجگاه باشكوهى بوده است، سرانجام گالاريهاى پل به وسيله پله‏هاى ظريف بزير پل متصل مى‏شد و از زير پل هم موقع كم آبى عبور مى‏كردند. 6 از زير پل بود.

 

مساحت اين پل را سياحان انگليسى چهارصد و نود يارد تعيين كرده‏اند. هفت دهانه اين پل گرفته شده و اكنون 33 دهانه دارد و از اين رو به پل 33 چشمه شهرت دارد.

 

اين پل را بنامهاى: پل شاه عباسى - پل الله ورديخان - پل جلفا - پل چهل چشمه - پل سى و سه چشمه خوانده‏اند و وجه تسميه هر يك چنين است:

 

1- پل شاه عباسى از آن جهت گويند كه شاه عباس اول دستور بناى آن را داده است .

2-چون بمباشرت و اهتمام اللهورديخان ساخته شده به پل اللهورديخان معروف گرديده.

3-از لحاظ اينكه معبر مردم به جلفا بوده آن را پل جلف هم گفته‏اند .

4-چون در ابتداء چهل چشمه داشته پل چهل چشمه .

5- و اينك سى و سه چشمه دارد به پل سى و سه چشمه اشتهار دارد.

 

اين پل براى اتصال خيابان چهار باغ كهنه عباسى به خيابان چهارباغ بالا و باغ هزار جريب و عباس آباد ساخته شده است. اين پل در جشن آبريزگان و آب پاشان محل اجتماع شاه و بزرگان و شعراء و رجال و ساير مردم بوده است.

 

شرحى را كه سرپرسى سايكس انگليسى راجع به اين پل نوشته از نظر اينكه بسيار دقيق و وضع پل را در آخر قرن سيزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى مجسم مى‏نمايد عيناً در اينجا نقل مى‏گردد:

 

سی وسه پل

 

خيابان با شكوه چهارباغ از يك طرف به پل الله ورديخان كشيده مى‏شود، كه با اين كه حاليه روى بويرانى نهاده معذا از پل هاى درجه اول عالم به شمار مى‏آيد، اينجا از يك شاهراه سنگ فرش شده وارد مدخل عمومى پل مى‏شوند شكل فوق العاده و شگفت آور اين پل كه 388 يارد طول آنست مقابل يك جاده سنگ فرش شده‏اى به عرض 30 پا بدين قرار ايت كه در آن سه معبر در سه سطح مختلف تعبيه شده كه يكى از آنها راه معمولى روى پل است كه در دو طرف آن طاق نماهاى سرپوشيده ساخته‏اند. طاقنماها از طرفى برودخانه و از طرفى به همين جاده مشرف مى‏باشند، در بالا و پائين اين طاقنماها كه با تابلوى نقاشى شده تزيين يافته بود هر كدام يك پياده روهائى است كه با پله كانها باين راه اصلى وصل مى‏شود و در كنار سطح رودخانه معبر ديگرى است كه به طول رودخانه امتداد مى‏يابد. تنها انتقاد مخالفى كه براى ساختمان اين پل مى‏شود كرد و آن از تصوير هم نمايان است آنكه، پل مزبور در مقابل جريان ضعيف و باريك زنده رود در بيشتر فصول سال بيش از، انداغزه جنبه ظرافت دارد.

 

 

در تاريخچه ابنيه تاريخى اصفهان درباره اين پل تاريخى چنين نوشته است:

 

در انتهاى جنوبى خيابان چهارباغ پل الله ورديخان است كه به نام بانى و سازنده آن خوانده مى‏شود و در همان موقعى كه شاه عباس دستور كاشتن درختان چهارباغ را مى‏داده رفيق و سپهسالار شاه نيز در ساختمان اين پل به وسيله آجر و سنگ تراش فعاليتى به خرج مى‏داد، وضعيت اين پل با قديمش تفاوت زيادى نكرده است.

ايوانچه‏ها و غرفه‏هاى زيبا و متناسب طرفين پل كه جاى نشستن اهالى و عبور و مرور است به همان حالت اوليه باقى مانده است. طول اين پل 295 متر و عرضش 13/75 متر مى‏باشد نوشته‏اند كه در ابتدا چهل چشمه داشته و به تدريج سى و سه چشمه شده در سنوات اخير قسمت زيادى از بستر رودخانه را تصرف كرده و اشجارى غرس نموده بودند به طورى كه چند چشمه پل از عبور آب محروم گشته ممكن بود بكلى متروك شود.

وى در سال 1330 كه آقاى مصطفى خان مستوفى رياست شهردارى اصفهان را داشت شهامت و شجاعت به خرج داد و اراضى مزبور را از تصرف غاصبين خارج و مجراى عبور آب چشمه‏ها را باز كرد و اقدام به ساختمان ديوارهاى سنگى در طرف شما رودخانه نموده كه نوز آثارش پابرجا و عملياتش زبانزد مردم اين شهر است. در دوره صفويه ارامنه حق داشتند تا ميدانى كه اول پل احداث شده بود جمع شوند و مال‏التجاره و صنايع خويش را با صنعتگران اصفهانى تبديل نمايند و حق نداشتند از اين پل عبور كرده داخل شهر شوند در جل اين پل مجسمه رضا شاه كبير بر روى ستونى بارتفاع 5 متر ديده مى‏شود كه اسبى سوار و به طرف شما متوجه است اطراف اين مجمسه فعلاً ميدان 24 اسفند و با ميدان مجسمه ناميده مى‏شود.

 

در شمال شرقى پل يعنى اول خيابانى كه به طرف شرق امتداد دارد ساختمان آجرى است كه بياد مقبره كمال الدين اسماعيل )قبرش در جهانباره است( ساخته شده و خيابان مزبور به نام آن بزرگوار ناميده مى‏شود كه به طرف پل جوئى و خواجو امتداد دارد.

 

سرپرسى سايكس انگليسى در شرحى كه راجع به پل زاينده رود نوشته بود گفته بود كه اين پل با اينكه روى به ويرانى نهاده از پل هاى درجه اول عالم است و اما تاورنيه تعصب ملى نگذارده كه در قضاوت خود انحراف نورزد، گرچه تاورنيه در كليه موراد نظرش ساده نبود و اغلب خواسته است بناها و يدگر آثار ايران را كوچك و پست جلوه دهد و از ديگران هم استفاده كرده كه در تجليل اصفهان غلو كرده‏اند.

 

اينكه آراى مختلفى راجع به اين پل نگاشته شد براى امكان استخراج نظر صحيح و صائب درباره آن بود و اينكه درستى و نادرستى نظرهائى چون نظر تاورنيه معلوم گردد. در هر حال اكنون اين پل در اصفهان ممتاز و در درجه اول قرار دارد و چون از آثار باستانى به شمار مى‏رود زير شماره 110، به ثبت تاريخى رسيده است.

 

شاه عباس اول به طورى كه مورخان و سياحان خارجى نوشته‏اند در هر حال در جشن آبريزان شركت مى‏كرد و اگر در اصفهان بود در كنار زاينده بود برابر پل سى و سه پل و اگر در مازندران بود در كنار درياى خزر، و گاهى روى پل سى و سه چشمه برگزر مى‏كرد.

 

 

سی وسه پل

 

 

در كتاب زندگانى شاه عباس اول راجع به جشن نوروز كه شاه در سال 1018 هجرى در روى پل سى و سه پل برگزار كرده چنين نوشته است.

 

جشن نوروز غالباً از سه تا هفت شبانه روز دوام مى‏يافت. گذشته از باغ نقش جهان پل الله وردى خان را نيز آئين مى‏بستند و چراغان مى‏كردند. و گاه به فرمان شاه عباس بر سر پل مراسم گلريزان صورت مى‏گرفت، و گلهاى فراوان در راه شاه و همراهان او ريخته مى‏شد. از آن جمله در سال 1018 با آنكه جشن فروردين مصادف با ماه محرم بود، به فرمان شاه هفت شبانه روز جشن نوروزى گرفتند و بر سر پل گلريزان كردند و چون مردم اصفهان در چراغان و آئين بندى هنر نمائى بسيار كرده بودند، شاه مبلغ پانصد تومان از ماليات آن سال را به ايشان بخشيد.


ميرزا علينقى كمره‏اى متخلص به نقى كه از شعراى زمان بوده ماده تاريخى سروده كه ابيات آن چنين است:

 

فلك قدر الله و يردى كه قدر                     ز عباس شاه اندر ايام يافت

 

بامداد بيگ ويردى دادگر                          پلى كدر آغاز و انجام يافت

 

بسعى ملك سيرت آقا حسين                 بخير العمل حسن اتمام يافت

 

به دست زبر دست صعب امير                 چو بند امير اين بنا نام يافت

 

پى سال تاريخ اين پل نيافت                  كسى خوبتر از پل اتمام يافت

 

ظاهراً گفته عالم آرا اينست كه پل در سال (1011 ه.ق) ساخته شد و گفته‏هاى جابر انصارى قسمتى حاكى است كه در سال مزبور ساخته شده و قسمتى مى‏رساند كه دستور داده شده كه بسازند و در قسمت نوشته كه ساختن آن با سر در قيصريه مقارن بوده و حال آنكه ساختمان سر در قيصريه را از وقايع سال 1012 نوشته است. و هيچ اشاره بسند اين گفته‏ها هم نشده است.

 

ماده تاريخ منسوب به نقى كمره‏اى هم حاكى است كه ساختمان پل امير در سال (1005 ه.ق) انجام يافته است ولى تاريخ شروع آن معلوم نيست و بايد اذعان كرد كه اگر منظور همان پل چهل چشمه و يا اللهورديخان باشد محال است كه در ظرف يكسال چينن پلى ساخته شده باشد و حدال بايد در سال (1003 ه.ق) شروع شده باشد تا در (1005 ه.ق) به اتمام برسد.

 

آنچه به نظر مى‏رسد اين است كه براى ساختمان عباس آباد مسلم است كه بايد ابتداء پل واسطه ساخته شود و سپس شروع به ساختمان آن طرف پل شود. تاريخ ساختمان چهارباغ يعنى اتمام آن مطابق ماده تاريخى كه سروده‏اند و عالم آراء نوشته است. هزار و پنج هجزرى است. كه با حساب حروف جمل با هزار و پنج مطابقت دارد و نيز تاريخ تكگائى كه در خيابان چهارباغ طبق دسترو شاه عباس ساخته شده سال هزار و يازده است كه در تذكره نصرآبادى به نقل از تاريخ جلال منجم به شاه عباس اول منسوب شده:

 

و از طرفى الله ورديخان در سال (1004 ه.ق) از طرف شاه عباس اول به ايا لت فارس منسوب گرديد و در آنجا به اداره امور و تمشيت مى‏پرداخت تا اينكه حكومت كهكيلويه هم بر حزوه حكومتش افزوده گرديد و از مجموع اين تواريخ استنباط مى‏شود كه شاه عباس پس از استقرار به سلطنت و پيش از اينكه مقر خود را صافهان قرار دهد در صدد بوده كه اصفهان را به پايتختى انتخاب كند و از اين رو دستور داده بود كه طرحهائى براى آبادى اصفهان مهيا كردن آن براى پايتختى ريخته شود و شايد اعزام الله ورديخان به فراس هم از اين نظر بوده كه اقدامات عمرانى اصفهان هم زير نظر او قرار گيرد و عمدتاً بايد عمران اصفان از بعد از تاريخ اعزام الله ورديخان يعين بعد از سال (1004 هجرى) انجام يافته باشد و تقريباً هم همين طور است چه مطابق ماده تاريخى نقى كمره‏اى هم ساختمان پل اللهورديخانه در سال (1005 ه.ق( اتمام يافته و عمران خيابان چهار باغ در (1005 ه.ق) و تكايا چهارباغ در (1011 ه.ق) و در سال (1025 ه.ق) تمام ساختمانهائى كه از زمان شاه عباس شروع شده بوده سرانجام يافته بوده است.

 

و اما اينكه گفته شده در سال (1011 ه.ق)مأمور ساختمان پل شده با تاريخ اتمام پل كه (1005 ه.ق) باشد مغاير است، مى ‏توان گفت الله ورديخان ابتداء طبقه زيرين پل را براى امكان عبور و مرور ساخته بوده كه در (1005 ه.ق) به اتمام رسيده بوده و بعد در (1011 ه.ق) مأمور شده كه پل را به اتمام برساند يعنى طبقه بالا را نيز بسازد كه در موقع طغيان رودخانه هم عبور و مرور از طبقه دوم مقدور باشد و شايد طغيان رودخانه زاينده رود موجب تكميل پل بوده است و با اين فرض ديگر مغايرتى در بين نخواهد بود.

 

نظر ديگرى هم امكان دارد و آن اين است كه بگوئيم پل موضوع ماده تاريخ نقى كمره‏اى در فارس بوده نه در اصفهان ولى چون در تاريخ چنين اشاره‏اى نشد ناچار بايد پل موضوع ماده تاريخ نقى را همان پل سى و سه پل دانست


اين بنای زيبا که با وجود مرور زمان با بزرگی و مشخصات آن سالم مانده است ارزش آن را دارد که برای ديدنش به اصفهان رفت، هر چند احتمالاً از کسی هم انتظار نمی رود که برای ديدن شايد باشکوه ترين پل جهان چنين کاری نکند.