اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

داوطلب شدم تا اطلاعاتم را به گور نبرم!


ششمین روز از ثبت نام از داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی عصر امروز پایان یافت که با حاشیه هایی همراه بود.

خبرگزاری فارس: ششمین روز از ثبت نام از داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی عصر امروز پایان یافت که با حاشیه هایی همراه بود.

دیروز ثبت نام از انتخابات مجلس خبرگان به پایان رسید و ششمین روز از ثبت نام از داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز عصر امروز به اتمام رسید که با حاشیه هایی همراه بود.

*امروز برخلاف روزهای گذشته که چهره های معروفی به ستاد انتخابات کشور آمدند جز چند نماینده مجلس و فعال سیاسی وزارت کشور روز تقریبا آرامی را پشت سر گذاشت.

*البته میزان داوطلبانی که برای ثبت نام نمایندگی مجلس به وزارت کشورآمده بودند بیشتر از روزهای قبل بود، در این میان می توان به محمدنبی حبیبی، اسداله بادامچیان، علیرضا محجوب، فاطمه رهبر و عشرت شایق اشاره کرد.

*در بین کسانی که برای نمایندکی مجلس به ستاد انتخابات آمده بودند داوطلب 61 ساله ای که دارای دکترای علوم سیاسی بود در پاسخ به این سوال که چرا داوطلب نمایندگی مجلس شده است، گفت: می خواستم اطلاعاتم به گور نرود!

*خانواده ای که همراه فرزند سه ساله خود به ستاد انتخابات آمده بودند وقتی از آنها سوال کردیم چرا با کودکتان آمده اید گفتند که می خواهیم فرزندمان از هم اکنون در جریان موضوعات سیاسی قرار گیرد!

*محمدحسین مقیمی رئیس ستادانتخابات کشور نیز از ثبت نام 8167 نفر داوطلب برای انتخابات مجلس شورای اسلامی خبر داد.


ویدیو مرتبط :


خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

خودم هم برای اهدای عضو داوطلب شدم



اخبار ,اخبار حوادث ,اهدای عضو

 

 اخبار حوادث - گفت‌وگو با مردی که اعضای بدن فرزند 21 ماهه‌اش را اهدا کرد
خودم هم برای اهدای عضو داوطلب شدم

«علیرضا صادقی» مردی 31ساله است که پس از مرگ مغزی پسر 21ماهه‌اش به‌نام امیرحسین اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کرد. علیرضا خودش نیز وصیت کرده است که اگر مرگ مغزی شد اعضایش اهدا شود. گفت‌وگو با این مرد را بخوانید:

‌ چند فرزند داری؟
دو فرزند داشتم فرزانه که 9سال دارد و امیرحسین که 21 ماهه بود.


‌ فرزندت چطور مرگ مغزی شد؟
من سر کار و همسرم در خانه بود، فرزندمان در خواب تشنج و دهانش کف کرده بود اما چون همسرم تجربه زیادی در بچه‌داری نداشت فکر کرده بود بچه سرما خورده و همه‌چیز طبیعی است.  وقتی من به خانه برگشتم دیدم بچه سخت نفس می‌کشد. به همسرم گفتم و در نهایت او را به بیمارستان بردیم و آنجا بود که فهمیدیم بچه به کما رفته است.


‌ فرزندت بیماری خاصی داشت؟
هیچ بیماری‌ای نداشت و فقط تب کنترل‌شده داشت اما یک‌دفعه در خواب تشنج کرد و به کما رفت.


‌ چه شد که مرگ مغزی شد؟
در اثر شدت تشنج به کما رفته و به مغزش اکسیژن نرسیده بود به محض اینکه به بیمارستان رسیدیم بچه را به دستگاه وصل کردند و ماسک اکسیژن گذاشتند اما دیر شده بود و بعد از مدتی فهمیدیم اگر دستگاه نباشد قلب پسرمان از کار می‌ایستد.


‌ چه شد که تصمیم به اهدای عضو فرزندتان گرفتید؟
پسرم 15 روز به دستگاه وصل بود اما برای اینکه مرگ مغزی اعلام شود باید 72 ساعت زیرنظر باشد تا روند قطعی و بازگشت مشخص شود. روز اول که موضوع را به من گفتند چنین تصمیمی نداشتم اما در پایان 72 ساعت وقتی گفتند مرگ‌مغزی قطعی است همانجا به پزشکان گفتم می‌خواهم اعضای بدن فرزندم را اهدا کنم این روند چند روز طول کشید و بعد به ما گفتند ماجرا منتفی است چون فردی که مرگ مغزی شده است فقط تا چند روز بعد اعضای بدنش قابل اهداست و قلب و کلیه امیرحسین از کار افتاده و علایم حیاتی ندارد ما هم گفتیم هرچه خدا بخواهد همان می‌شود، شاید خدا نمی‌خواهد اعضای فرزندمان را به کسی اهدا کنیم.


‌ چه شد که در نهایت اهدا انجام شد؟
راستش وقتی من موضوع اهدا را مطرح کردم همسرم کاملا موافق نبود به همین خاطر ماجرا به تاخیر افتاد تا اینکه پس از آنکه پزشکان اهدای عضو را منتفی اعلام کردند بار دیگر همسرم خودش درخواست اهدای عضو را مطرح کرد و پزشکان قبول کردند یک‌بار دیگر موضوع را بررسی کنند.


‌ در بررسی دوباره چه اتفاقی افتاد؟
پزشکان گفته بودند کلیه‌های امیرحسین کاملا از کار افتاده است ولی به حرف یکی از پرستاران گوش کردیم و درخواست بررسی دوباره دادیم چون آن پرستار با توجه به حجم ادرار معتقد بود کلیه‌ها خراب نشده و قابلیت پیوند دارد. درنهایت پزشکانی از بیرجند آمدند و بررسی کردند و معلوم شد گفته‌های خانم پرستار و خواست ما عملی است. بلافاصله بچه را با آمبولانس به مشهد بردیم و مراحل پیوند یکی پس از دیگری طی شد.


‌ زمانی که می‌خواستید برای اهدای عضو تصمیم بگیرید چه اتفاقی افتاد؟
یکدفعه به دلم افتاد ما که وقتی هیچ کاری از دست‌مان برای دیگران بر نمی‌آید چرا نباید اهدای عضو انجام بدهیم. شاید دلیل اینکه اول پزشکان پیوند را غیرممکن دانستند و بعد گفتند نمی‌توان پیوند را انجام داد این بود که همسرم از ته قلب راضی نبود اما وقتی راضی شد و خودش نامه نوشت خدا هم به کمک ما آمد و پزشکان پیوند را بلامانع تشخیص دادند.


‌ برای افرادی که وضعی مشابه وضع شما را دارند چه حرفی دارید؟
وقتی من کاری از دستم برنمی‌آید چرا نباید دو، سه نفر و چند خانواده را خوشحال کنم. به این افراد می‌گویم حتما تقدیر الهی بوده که عزیزشان دچار مرگ مغزی شده است البته خدا نکند این اتفاق برای کسی بیفتد اما وقتی کار به اینجا رسید حتما خواست خدا بوده که اعضای خانواده این امکان را داشته باشند که بتوانند جان چندنفر را نجات بدهند چه بهتر که در این لحظه بهترین تصمیم را بگیرند. ما بعد از این کار آرامش قلبی خاصی پیدا کردیم. قطعا دیگران هم چنین چیزی را تجربه خواهند کرد.


‌ آیا خودتان هم چنین تصمیمی دارید؟
اتفاقا من و همسرم بلافاصله وصیت کردیم که اگر مرگ مغزی شدیم حتما تمام اعضای بدن‌مان که قابل استفاده است اهدا شود، چون فقط در صورت مرگ مغزی است که امکان اهدای عضو وجود دارد.
اخبار حوادث - شرق