اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

3 داستان متفاوت تپانچه شاه‌کش خانواده مرموز



 تپانچه شاه‌کش یک تبهکار، همسر و دختر جوانش را به دردسر انداخت. پلیس که توانسته بود با اقدامات اطلاعاتی مخفیگاه یک مأمور قلابی را شناسایی کند وی و اعضای خانواده‌اش را بازداشت کرد.

از چندی پیش مأموران پلیس آگاهی تهران در جریان زورگیری‌های مسلحانه یک مأمورنما در سطح تهران قرار گرفتند و عجیب اینکه برخی از رانندگان خودروها و طعمه‌های این مرد مسلح وقتی بازجویی می‌شدند همگی ادعا داشتند وی یک تپانچه کوچک همراه داشته است.


کارآگاهان با دستور قضایی به اقدامات گسترده‌ای دست زدند و با چهره‌زنی و به دست آوردن ردپا‌هایی از مرد مسلح خانه‌اش را در منطقه‌ای در جنوب تهران پیدا کردند و آنجا را تحت نظر قرار دادند.


ساعت 6 صبح دیروز -یکشنبه 24 اسفندماه- مأموران با اطمینان از حضور یک پلیس قلابی در خانه‌اش در نفوذی غافلگیرانه به خانه، وی را بازداشت کردند.


در این صحنه کارآگاهان همزمان به بازرسی از خانه دزد مسلح پرداختند تا اثری از تپانچه وی به دست آورند و وقتی ناامید شدند در کیف همسر این تبهکار با یک شاه‌کش مواجه شدند.


زن و شوهر و دختر جوانش به اتهام همکاری در سرقت‌های مسلحانه بازداشت شدند، این سه عضو خانواده در مصاحبه خبرنگار شوک هر کدام داستان‌های متفاوتی را در زمینه تپانچه شاه‌کش بیان کردند و هر سه اصرار بر بی‌گناهی داشتند.


مادر خانواده که 50 ساله است ادعا می‌کند بی‌گناه بوده و در حالی که تپانچه شاه‌کش از داخل کیف این زن پیدا شده می‌گوید تپانچه متعلق به دخترش است.


وی افزود: نمی‌دانم شوهرم چه خلافی کرده اما می‌دانم تپانچه را دخترم داخل کیفم گذاشته است.


دختر 25 ساله خانواده نیز گفت: تپانچه را وقتی در پارک چمران بودم پیدا کردم و چون نمی‌خواستم کسی از این ماجرا باخبر شود داخل کیف‌دستی مادرم گذاشتم و اصلاً فکر نمی‌کردم پلیس به خانه‌مان بیاید.


این ادعاها در حالی بود که پدر این خانواده در حالی که هنوز شلوار پلنگی نظامی به تن داشت و تحقیقات نشان می‌داد با تپانچه به سراغ طعمه‌هایش رفته و با نقش‌پردازی از آنان اقدام به اخاذی مسلحانه کرده است، ادعای دیگری کرد.


«یدالله» 60 ساله گفت: دوران جوانی‌ام دزدی، جیب‌بری و کف‌زنی می‌کردم اما دیگر دست از خلاف برداشته و توبه کرده‌ام.


وی افزود: ساعت 6 صبح بود که مأموران به خانه‌ام آمدند و دستگیرم کردند و لباس‌های نظامی را به این خاطر تن کردم که علاقه‌مند به لباس مأموران هستم و همیشه می‌پوشم.


وی در ادامه ادعایش گفت: تپانچه همیشه همراه دخترم است، چون دشمنان زیادی داریم و برای حفظ جان و امنیت زندگی‌مان اسلحه همیشه در خانه است.

 

 اخبار حوادث  - ایران 


ویدیو مرتبط :
سه شلیك متفاوت تفنگ تپانچه و اسلحه تك تیر انداز و خمپاره

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

داستان زیبای قدر خانواده ات را بدان...



داستان,داستانک,داستان قدر خانواده ات را بدان,

با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم اووه! معذرت میخوام. من هم معذرت میخوام. دقت نکردم ...

ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم

اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم

کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به اوخوردم و تقریبا انداختمش با اخم گفتم: ”اه ! ازسرراه برو کنار"

قلب کوچکش شکست و رفت

نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم

وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی

برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی. آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است.

خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی

آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه

هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی

در این لحظه احساس حقارت کردم

اشکهایم سرازیر شدند. آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم

بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟

گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم نمیبایست اونطور سرت داد بکشم گفت: اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان من هم دوستت دارم دخترم و گل ها رو هم دوست دارم مخصوصا آبیه رو

گفت: اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو ...

آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟

اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.

و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان

چه سرمایه گذاری نا عاقلانه ای! اینطور فکر نمیکنید؟!

به راستی کلمه "خانواده" یعنی چه ؟

 

منبع:asriran.com