اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

یك كودك ربوده شده و قول یافتن او و 153 روز




اخبار حوادث - یك كودك ربوده شده و قول یافتن او و 153 روز

 153 روز گذشته است. نه می‌دانند كه «محمدامین» زنده است و نه دل‌شان اجازه می‌دهد كه زبان‌شان به كشته شدن او بچرخد.

به گزارش اعتماد، خانواده‌اش هنوز هم امید دارند كه پسرشان به آغوش آنها باز گردد. حالا تیم جنایی دیگر تلفن‌های آنان را هم بی‌پاسخ می‌گذارند. تیم جنایی تلفن‌های خبرنگارانی كه ماجرای ربوده شدن این پسربچه اهل شهر عقاب در خراسان رضوی را پیگیری می‌كنند را نیز بی‌جواب گذاشته‌اند.

همین شنبه هفته قبل مركز اطلاع‌رسانی نیروی انتظامی قول داده بود با مدیركل مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی كشور در این باره به گفت‌وگو بپردازد و آخرین وضعیت این پرونده بررسی شود. اما یك هفته است كه دیگر تلفن‌های خبرنگار ما جواب داده نشده است. صحبت از قول شد.

گویی فقط «كارآگاه ماتئی» داستان «قول» بر سر قولش برای یافتن آن تبهكار كودك‌آزار ماند «فردریش دورنمارت» همه قواعد را در آن داستان دیگرگون كرد تا نشان دهد كه یك كارآگاه چگونه حاضر است برای كشف حقیقت از همه‌چیز خود بگذرد.

اگر كتاب «قول» را خوانده باشید می‌فهمید كه همه محاسبه‌های كارآگاه ماتئی درست بود به جز یك حادثه. كارآگاه پرونده محمدامین اما چه محاسبه‌هایی كرده است كه هنوز نتوانسته رد او را به خود او یا جسدش برساند؟

فقط در داستان‌ها و فیلم‌ها نیست كه كارآگاهانی می‌بینیم كه برای حقیقت و زنده ‌نگاه داشتن آن تلاش می‌كنند. یكی از آنها در همین ایران زنی محكوم به اعدام را از چوبه‌ دار رهاند.

كارآگاه وی‍ژه رسیدگی به قتل بود. وقتی برای بررسی یك قتل به جزیره كیش فراخوانده شد همه نشانه‌هایی كه از محل وقوع قتل به دست آورده او را به یك مظنون زن سوق داد.

 همه آن نشانه‌ها می‌گفت قتل در دفاع از خود رخ داده است. برخلاف آنكه دادگاه دفاع از خود را نپذیرفته بود و رای به اعدام آن زن داد آن كارآگاه آنقدر موضوع را پی گرفت و مطبوعات را در جریان جزییات ماجرا قرار داد كه سرانجام آن زن پس از هفت سال آزاد شد.

پس فقط محض داستان‌پردازی و ساختن فیلم‌های جذاب و اكشن نیست كه شخصیت‌هایی چون این كارآگاه‌ها ساخته شده است.

وقتی در فیلم «بی‌خوابی» كارآگاه «دورمر» ماموریت یافته بود حل معمای یك دختر نوجوان را به عهده بگیرد نشان داد كه چگونه برای به دام انداختن یك تبهكار كه كودكی را در كمد خانه‌یی پنهان كرده بود همه قواعد را زیر پا گذاشته بود.

حالا اما 153 روز از ربوده شدن آن پسربچه سپری شده است. او حالا دیگر باید پنج ساله شده باشد.‌ای كاش كسی چون آن كارآگاه ویژه قتل پلیس آگاهی كشور خودمان مسوول بررسی این پرونده می‌شد. كسی كه خاطره «جان كریزی» در فیلم «مردی در آتش» (Man on fire )را در ذهن آدمی تداعی می‌كند.

همان ماموری كه وظیفه داشت از یك دختربچه 9 ساله در مكزیكوسیتی محافظت كند تا مبادا آدم‌رباها او را بدزدند. وقتی «پیتا» توسط آدم‌رباها ربوده شد این «جان كریزی» بود كه بعد از درمان رد كودك‌رباها را گرفت و فهمید پیتا كشته نشده است زیرا در میان تبهكاران كودك مرده ارزشی ندارد و این كودك زنده است كه می‌تواند تبدیل به پول شود.

 حالا باید امیدوار بود یك «جان كریزی» دیگر در ایران پیدا شود و جست‌وجو برای یافتن «محمدامین» را به سرانجام برساند. شاید همان كارآگاه بازنشسته دایره رسیدگی به قتل پلیس آگاهی كشور هم بتواند این مشكل را حل كند.
اخبار حوادث - اعتماد


ویدیو مرتبط :
مستند« یك روز ،یك وزیر » یك روز كاری باآقای دكتر گودرزی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مرگ كودك یك سال و نیمه در هاله‌ای از ابهام



در پی مرگ مشكوك كودكی یك سال و نیمه در جنوب تهران، بازپرس ویژه‌ی قتل دستور كالبدشكافی جسد را صادر كرد.



عصر روز پنجم دی ماه سال جاری مسوولان بیمارستان لقمان طی تماسی با مرجع انتظامی اعلام كردند كه پیكر بی‌جان كودكی یك ساله به نام رامین به این بیمارستان انتقال یافته است.



با اعلام موضوع به قاضی حسین روشن بازپرس كشیك قتل پایتخت، تحقیقات پیرامون مرگ این كودك آغاز شد و بازپرس جنایی، والدین كودك را به دادسرا احضار كرد.



مادر این كودك، صبح امروز (شنبه) با حضور در شعبه‌ی سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران به بازپرس ویژه‌ی قتل، گفت: سه روز قبل از حادثه، رامین را برای تزریق واكسن به یكی از درمانگاه‌ها بردیم.



بعد از اینكه واكسن تزریق شد و رامین را به خانه آوردیم، حوالی غروب متوجه شدیم بدنش داغ است. او را به همان درمانگاه بردیم اما پزشك درمانگاه با معاینه رامین گفت كه او تب دارد و این تب بعد از تزریق واكسن، طبیعی است. او را به خانه برگرداندیم اما تا فردای آن روز همچنان تبش ادامه داشت و مدام شدت می‌گرفت.



در همین بین یكی از اقوام‌مان كه متوجه مشكل رامین شده بود تماس گرفت و گفت برای پایین آمدن تبش، مقدار بسیار كمی تریاك به او بخورانیم. من و همسرم هم چون می‌دیدیم كه پسرمان خیلی گریه می‌كند، مقدار بسیار كمی تریاك تهیه كردیم و به او خوراندیم.



این زن ادامه داد: بعد از آنكه تریاك را به رامین دادیم، كم كم آرام شد و خوابید. معمولا برایش شیر درست می‌كردم و بالای سرش می‌گذاشتم تا وقتی بیدار شد آن را بخورد.



صبح وقتی از خواب بیدار شدیم، دیدیم كه شیر را نخورده. از همسرم پرسیدم كه آیا مجددا برای رامین شیر درست كرده كه او گفت نه. وقتی به صورت پسرمان نگاه كردیم دیدیم به شدت كبود شده و نفس نمی‌كشد. فورا او را به بیمارستان لقمان رساندیم اما پزشك اورژانس گفت كه حدود دو ساعت قبل جان باخته است.



در پی اظهارات زن جوان، قاضی روشن دستور كالبدشكافی جسد را صادر كرد تا مشخص شود كه مرگ كودك بر اثر تزریق واكسن بوده یا مصرف تریاك.