اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

گقتگوی طنز ظریف: دیپلمات های خارجی فسنجان ما را دوست دارند/ پیشهاد ظریف برای درمان کمردرد



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

محمد جواد ظریف در یک گفتگوی طنز درباره موضوعاتی صحبت کرده که تا کنون کمتر به آنها پرداخته شده است.

در ادامه خلاصه ای از گفتگوی روزنامه قانون با وزیر خارجه ایران را می‌خوانید:

تنها یک چیز می‌توانست دو طنزنویس چاق و تنبل را ساعت شش صبح از خواب بیدار کند و آن چیزی نبود جز گفت‌وگویی طنز با یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های سیاسی سی‌و هفت سال اخیر، محمدجواد ظریف. حول و حوش ساعت هشت صبح به دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملل وزارت امور خارجه در نیاوران می‌رسیم. وارد باغ زیبایی می‌شویم که سرسبزی و طراوتش آدم را یاد جاده شمال می‌اندازد. یک لحظه هوس می‌کنیم پیاده شویم و آبی به بدن بزنیم که با دیدن محافظ‌ها و تیم امنیتی وزیر به خودمان می‌آییم و آرام و سربه‌زیر وارد خانه‌ای قدیمی می‌شویم. یکی از اعضای تیم حفاظت با نگاهش ما را ورانداز می‌کند، ما هم نگاهش می‌کنیم و می‌گوییم: چیه برادر؟ نگاه می‌کنی! به ما می‌خوره خطرناک باشیم؟ ما اصلا حال ترور و تنش و خطرآفرینی داریم؟ اصلا وزن ما اجازه فرار بعد از عملیات را می‌دهد؟ ولی متاسفانه توضیحات قانع‌کننده ما کارگر نمی‌افتد و دو گوشی از سه گوشی اجازه ورود به اتاق مصاحبه را پیدا نمی‌کنند. تیم حفاظت با اون بالا کلاغه رو نگاه کن و من یه دقیقه برم دستشویی و موبایلم ناراحتی قلبی داره، نباید تنها باشه هم گول نمی‌خورند و ما با یک گوشی که هم باید سوالات را از توی آن می‌پرسیدیم و هم صدای مصاحبه را ضبط می‌کردیم، با استقبال آقای وزیر به اتاقی در ساختمان انتهای باغ وارد می‌شویم. یکی از اعضای تیم حفاظت که خیلی مسئله را جدی گرفته است با ما وارد اتاق می‌شود. ما می‌نشینیم و ایشان به حالت آماده‌باش رو به ما و پشت به در می‌ایستد.

 

مصاحبه که شروع می‌شود ظریف که فهمیده بود ما موجودات بی‌آزاری هستیم و اگر بخواهیم هم به دلیل شرایط فیزیکی نمی‌توانیم مشکل‌ساز بشویم، به مرد امنیتی لبخندی می‌زند تو این مایه‌ها که: برو برادر! اینا خسته‌تر از این حرفان! مرد امنیتی خارج می‌شود و آنقدر از کرده خود پشیمان می‌شود که حتی گوشی من(سیارسریع!) را هم بهم پس می‌دهد و مصاحبه شروع می‌شود:

*آقای دکتر؛ طنزها و کارتون‌های متعددی در ایام مذاکرات با موضوع مذاکرات منتشر شده، چقدر پیگیری می‌کردید؟
عرض کنم که، من فرصت زیادی برای پیگیری ندارم، اصولا بیشتر از روی اینترنت و ایمیل می‌خوانم. ولی دوستانی هستند که اطمینان حاصل می‌کنند تا هر مطلب خیلی خوب و یا هر مطلب خیلی بدی که در مورد من نوشته می‌شود را من حتما ببینم و چون عموما طنزها خیلی شیرین بودند، به رفع فشارهایی که بود کمک می‌کردند. معمولا طنزها را برای من می‌فرستادند و کم‌و‌بیش دنبال کردم. کاریکاتورهایی هم که از من کشیده شده، عمومشان را روی کامپیوترم حفظ کرده‌ام تا بعدها بتوانم به آنها مراجعه کنم.

*آیا مورد خاصی از آنها در خاطرتان مانده است؟
نه. معمولا از چیزهایی که می‌خوانم خیلی چیزی در خاطرم نمی‌ماند ولی یادم هست که خیلی نوشتند.

*آقای دکتر علت اقبال طنزنویس‌ها و کاریکاتوریست‌ها به شما چیست؟
نمی‌دانم. شاید قیافه‌ام شوخی است که کاریکاتوریست‌ها دنبالش می‌گردند. محبت دارند.

*کمتر سیاستمداری داریم که این همه مورد توجه طنزنویس‌ها و کارتونیست‌ها باشد و این توجه بیشتر از اینکه از باب نقد باشد، جنبه حمایت و تحسین دارد.
بله، معمولا محبت است. این هم لطفی هست، خدا هم کمک کرده و دوستان نسبت به من داشته‌اند. به هر حال مردم نیاز دارند که سوژه داشته باشند برای اینکه لبخند بزنند، بخندند، خوشحال باشند. من امیدوارم ما در دولت بتوانیم کاری کنیم که مردم همیشه شاد باشند و طنزپردازها کمک کنند به شادی مردم. نه اینکه مردم در حالت غمگینی باشند و طنزپردازها فقط لحظه‌هایی از شادی در دریایی از غم را برای مردم فراهم کنند.

*شما قبل از اینکه وزیر امورخارجه بشوید، طنز را به صورت جدی دنبال می‌کردید؟ اصلا به این حوزه علاقه‌ای دارید؟
من از طنز مودبانه و سالم و انتقادی لذت می‌برم.

*مثلا گل‌آقا می‌خواندید؟
بله. ببینید از زمانی که همه‌چیز روی اینترنت آمده، من فقط روی اینترنت می‌خوانم. آن زمان که گل‌آقا بود شاید تنها نشریه‌ای که عادت داشتم بخرم گل‌آقا بود و حتما می‌گرفتم و نگاه می‌کردم.

*آیا شما به عنوان یک دیپلمات در مذاکرات سخت و نفسگیر از طنز هم بهره می‌برید؟ اصولاً طنز در دیپلماسی چه جایگاهی می‌تواند داشته باشد؟
حتما در دیپلماسی نیاز است که شما لحظات سخت را آرام بکنید. البته بعضی دیپلمات‌ها هستند که از طنز یا به قول بعضی‌ها جوک استفاده می‌کنند. ولی این کار بیشتر به درد زمانی می‌خورد که شما دارید سخنرانی می‌کنید. در مذاکره نیاز است که بعضی وقت‌ها با چند کلمه که خشکی و تلخی مذاکرات را از بین می‌برد، تغییر ذائقه ایجاد کنید. خب من این روش را دارم که زمانی که مذاکرات سخت می‌شود، به خصوص زمانی که خود من مقداری تند می‌شوم، با فاصله کمی بعد از نتیجه‌ای که از آن حرکت به دست آمد، فضا را مقداری تلطیف می‌کنم. الزاما نه با جوک گفتن، با یکی دو کلمه که بتواند فضا را عوض کند.

*از این موارد چیزی در خاطرتان هست؟
یادم نمی‌آید

*شوخ‌طبع‌ترین همکار شما و مسئول جمهوری اسلامی چه کسی است؟ به‌خصوص افرادی که همراه شما در مذاکرات بودند و یا دوستان وزارت امور خارجه؟
آقای حسین فریدون از کسانی است که خوب می‌تواند فضای جلسه را با طبع شیرین خودش مقداری تلطیف کند.

*در طول مذاکرات اتفاق بامزه‌ای پیش آمد؟
اتفاق بامزه شاید همان اتفاقی است که در عین حال تند هم تلقی می‌شود، پرت شدن قلم از دست آقای کری بود و بعد هم که آقای عراقچی بدتر برش گرداند. این ماجرا ضمن اینکه خیلی در لحظات تلخ و تندی بود، مقداری هم حالت طنزآمیزی داشت.

*بعد این قضیه یک ایرانی را تهدید نکن، اگر تهدید می‌کردند عکس‌العملتان چه بود؟
نه وقتی ما گفتیم تهدید نکن، اتفاق بامزه بعدش این بود که وزیر خارجه روسیه هم گفت و نیز یک روسی را و جماعت زد زیر خنده.

*حالا اگر آنها به تهدیدشان ادامه می‌دادند، چه عکس‌العملی نشان می‌دادید؟
بالاخره هر بحثی یک نتیجه‌ای دارد. بعد از اینکه ما آن صحبت را کردیم دیگر روند به سمتی رفت که مذاکره ادامه پیدا بکند. ولی خب طبیعی است که طرف‌های مذاکره در لحظاتی تلخ می‌شوند و در لحظاتی روش دیگری دارند. ولی خب در آن لحظه گفته شده بود که برویم خانه‌هایمان، ما هم گفتیم خب برویم.

*ما گاهی برنامه‌های کاری شما را که می‌بینیم، وحشت می‌کنیم. مثلاً ده شب با خانم موگرینی دیدار می‌کنید، دوازده شب شام کاری با وزیر خارجه سوئیس، بعد یکهو دو شب آقای جان کری زنگ می‌زند، شش صبح هم باید برید استقبال نخست وزیر گواتمالا. کلاً به خواب اعتقاد دارید؟
(خنده) کمی. من معمولا عادت دارم شب‌ها بین 10 تا 11 می‌خوابم و صبح‌ها هم چهارونیم و پنج بیدار می‌شوم. این خوابی است که معمولا دارم. ولی خب اگر بیکار هم باشم خیلی بیشتر از این خوابم نمی‌برد اما اگر کار باشد ممکن است شبی دو ساعت یا کمتر بخوابم.

*ما واقعا نگرانتان می‌شدیم. جان کری 2 شب زنگ می‌زد، می‌گفتیم این چه وقت زنگ زدن است.
تازه من 15 سال از آقای جان کری جوان‌تر هستم و ایشان 15 سال از من پیرتر است... اما آن جلسه 9ساعته را ایشان پابه‌پای من بیدار بود و در جلسه بود. فقط به خاطر سن و سالش بیشتر از من دستشویی می‌رفت.(خنده!)

*می‌خواستید رکورد بزنید؟
نه. کار بود. اصلا در خط رکورد زدن و این حرف‌ها نبودیم. یعنی وقتی کار باشد آدرنالین تزریق می‌شود و بدن ترشح می‌کند و آدم دیگر نمی‌فهمد. سال ۱۳۷۲ یک جلسه در اجلاس جهانی حقوق بشر بود، ما ساعت 9 صبح رفتیم فردا ساعت 6 صبح از جلسه بیرون آمدیم. یعنی یک شبانه روز نماز را در سالن اجلاس خواندیم. این اتفاقات زیاد در عالم دیپلماسی می‌افتد و چیز عجیب و غریبی نیست.

*مدیر هتل کوبورگ از طولانی‌شدن مذاکرات شاکی نشده بود، نمی‌خواست که زودتر مذاکرات را تمام کنید؟
مدیر هتل کوبورگ که از خدایش بود. به خاطر اینکه هتل کوبورگ یک وجهه و شناسایی بین‌المللی پیدا کرد. در آن دوران که مذاکرات بود با توجه به اینکه هتل کوبورگ هتل خیلی بزرگی نیست(و قبلا یک قصر بوده که تبدیل به هتل شده و اتاق زیادی ندارد) تمام اتاق‌هایش پر بود. یعنی شما حساب کنید هفت تیم مذاکره‌کننده، هفت کشور، به اضافه تیم مذاکره‌کننده اروپا حضور داشتند و همه اتاق‌ها پر. مدیر هتل حتما خوشحال بود.

*در واقع مشتری دیگری نداشتند در آن ایام.
نه در آن دوران اگر مشتری دیگری می‌داشتند، مجبور بودند به خاطر ما عذرش را بخواهند.

*به خاطر همان دیپلماسی بالکنی، وقتی خبرنگاران داد می‌زدند، آرامش بقیه از بین می‌رفت.
نه. مشتری دیگری نبود که آرامشش بهم بخورد. مشتری‌های دیگری هم بودند که احتمالا در بالکن‌های خودشان داشتند گوش می‌کردند ببینند ما چه می‌گوییم! (خنده)

*آن ناهارهای کاری معروف را کدام طرف حساب می‌کرد؟
ناهارها را هتل حساب می‌کرد. یعنی دولت اتریش که ما را مهمان کرده بود، از هر هیاتی دو یا سه اتاق مهمان دولت اتریش بودند در هتل کوبورگ و ناهار و شام و صبحانه هم همراه با اتاق بود. البته در دو سالن ناهار می‌خوردیم. چون ما هم حاضر نبودیم مشروب در حین غذا خوردنمان سرو شود و هم اینکه غذای حلال برای ما می‌آوردند. لذا بقیه هیات‌ها در سالن مجاور ما غذا می‌خوردند و غذای ما را هتل به هزینه خودش از یک رستوران ایرانی که غذای حلال می‌فروخت، می‌گرفت. جالب بود، هیات‌های دیگر می‌آمدند دم سالن غذاخوری ما، سرک می‌کشیدند که ما دعوتشان کنیم بیایند با ما ناهار بخورند(خنده!) ما هم عموما دعوت می‌کردیم، چون غذای ما خیلی بهتر از غذای آن طرف بود. روزهای اول خیلی اطوکشیده در اتاق خودشان غذا می‌خوردند تا اینکه ما گفتیم یک روز بیایید با ما غذا بخورید.(خنده)

*آمدند و خوششان آمد؟
آمدند و دیگر مشتری شدند! هر دفعه می‌آمدند.

*کدام غذاهای ایرانی را بیشتر دوست دارند؟
معمولا کباب‌های ما را خیلی دوست دارند. خورشت فسنجان ما را خیلی دوست دارند. مخلفاتی که ما استفاده می کنیم مثل حلیم‌بادمجان و ماست و خیار را دوست دارند.

*دلتان برای بالکن هتل کوبورگ تنگ نشده؟
به هیچ‌وجه.(خنده)

*آنقدر سخت گذشته؟
خب روزهای دشواری را ما در هتل کوبورگ به سر بردیم و بالکن در واقع تنها فضای تنفسی ما بود. یعنی واقعا هم دیپلماسی بالکنی با یک اضطرار شروع شد. چون از هتل که بیرون نمی‌رفتیم و در طول برخی مذاکرات شاید سه یا چهار بار کلا ما از هتل خارج می‌شدیم، بیست‌وچند روز آنجا بودیم و آن هم برای کار. مثلا می‌رفتیم سازمان ملل یا مثلا دو، سه شب احیا را به مسجد وین رفتیم برای احیا. آن هم فکر نکنم هر سه شب را توانسته باشیم. یک یا دو شب توانستیم. به هر حال شرایط جوری بود که نیاز بود برای نفس کشیدن به بالکن برویم.

*پس کلا از بالکن خاطره خوبی ندارید؟
فقط از بالکن هتل کوبورگ! اتفاقا بالکن خوب است. بالکن باعث می‌شد بتوانیم نفس بکشیم. خبرنگاران آن پایین صبح تا شب، بعضی وقت‌ها تا نیمه‌های شب جلوی چادری که آنجا زده بودند می‌ایستادند. اطلاعاتی نداشتند و گاهی خبرهای نادرست به آنها القا می‌شد از جاهای مختلف. بعضی‌ها از داخل مذاکرات هیات‌های دیگر به آنها القا می‌کردند و گاهی اوقات هم از داخل کشور به آنها خط القا می‌شد. لذا آنها در یک حالت خیلی بدی بودند و نیاز بود که با آنها ارتباط برقرار شود.

*شما هم گهگاه با یک توییت کل معادلات را بهم می‌زدید.
حالا معادلات را بهم نمی‌زدیم ولی نقش خودمان را ایفا می‌کردیم.

دیپلماسی امروز در دنیا، ملغمه و مجموعه‌ای از همه چیز است. یک وقتی بود که دیپلماسی در اتاق‌های دربسته و با سیگارهای برگ و پیپ شکل می‌گرفت. امروز اینطور نیست. امروز دیپلماسی مجموعه‌ای از ابزارهای نفوذ است که شما همزمان باید استفاده بکنید و هر کدامشان به اندازه دیگر ابزارها می‌تواند موثر باشد. در این عرصه هم بازیگرها زیاد شده‌اند و هم ابزارهای بازی.

*مذاکرات با خارجی‌ها سخت‌تر بود یا توجیه منتقدان داخلی؟
بالاخره مورد اول به نتیجه رسید و مورد دوم به نتیجه نرسید! (خنده) شما می‌توانید نتیجه بگیرید که کدام سخت‌تر بود.

*چه روش درمانی‌ای را برای کمردردهای بعد از خواندن تیترهای کیهان پیشنهاد می‌کنید؟
نخواندنش! (خنده) پیشگیری بهتر از درمان است. معمولا هم همین روش را دارم ولی بالاخره فشارهای عصبی مخصوصا در شرایط ما که بدن به خاطر بی‌حرکتی آمادگی خودش را از دست می‌دهد، می‌تواند تاثیرات زیادی داشته باشد. لذا باید یکی از این کارها را کرد؛ یا عصبانی نشد یا نخواند، یا تحرک داشت و یا درد را تحمل کرد!

*در جایی فرموده بودید که با آقای لاوروف رفاقت بیست‌ساله دارید، با کدام یک از چهره‌های دیگر بین‌المللی رفاقت دارید؟
عرض کنم به حضورتان که من با آقای کوفی عنان از دیرباز رفیق هستم. با آقای الیاسان که الان قائم مقام دبیر کل شورا است، الان نزدیک به سی سال است که رفاقت داریم. با تعدادی از وزرای خارجه، مخصوصا آنهایی که کار بین‌المللی کرده‌اند یا از داخل وزارت امور خارجه آمده‌اند. سال‌هاست ما با هم آشناییم. وزرای خارجه سابق مصر مثل آقای عمرو موسی که مدتی دبیرکل اتحادیه عرب بود. وزرای خارجه پاکستان، سفرای پاکستان، با کشورهای منطقه رفاقت قدیمی داریم. با امیر کویت شاید نزدیک به 30 سال است که رفاقت داریم. با مرحوم آقای سعود الفیصل با اینکه سیاست‌هایمان اختلاف داشت، سلام و علیک گرم داشتیم.

*پس می‌شود سیاست‌ها متفاوت باشد اما رفاقت هم باشد؟
بله. حتماً می شود. رفاقت هم به معنی این نیست که صبح و شب با هم فالوده بخوریم. سلام و علیک گرم داریم. همدیگر را خوب می‌شناسیم. زوایای اخلاقی همدیگر را خوب می‌دانیم. با تعداد قابل توجهی از این افراد رفاقت دارم. چون من خیلی جوان بودم که وارد این حوزه شدم. حدودا 20 سالم بود و الان خیلی وقت است که در این کار هستم. لذا خیلی از افرادی که با من ارتباط کاری داشتند، الان یا به رحمت خدا رفته‌اند یا بازنشسته شده‌اند. زمانی که کاردار جمهوری اسلامی ایران در نمایندگی‌مان در نیویورک بودم، بقیه کسانی که من با آنها مذاکره می کردم، متوسط سنشان بین 50 تا 60 بود. یادم نمی‌رود، یک‌بار به عنوان کاردار با سفیر انگلیس ملاقات داشتم، در زمان تدوین قطعنامه 598 بین 25 تا 26 سالم بود و ایشان مذاکره را اینطور شروع کرد: «در طول 25سالی که من در وزارت خارجه انگلیس دیپلماتم»، یعنی این جوری می‌خواست بگوید، سن تو به اندازه سابقه من است. یادم نمی‌رود، اوایل انقلاب یک سفیر خارجی می‌خواست یکی از همکاران ما را که مدیر کل بود تحقیر کند، پرسیده بود تو چند سال است که دیپلماتی؟ ایشان جواب داد من 30ساله که دیپلمات هستم! ‌پرسید: یعنی تو از زمان شاه دیپلمات بودی؟ جواب داد: نه، من این ده سال اخیر را سه‌شیفت کار کرده‌ام! (خنده)

*من دو سال پیش از قول یکی از نماینده‌ها شنیدم که می‌گفتند چرا آقای ظریف انگلیسی حرف می‌زند. مگر فارسی خودمان چه ایرادی دارد؟ این از آن نقدهایی بود که نمی‌توانستم منطقش را هضم کنم.
بالاخره وقتی بخواهند نقدی بکنند که یک لعاب میهن‌پرستی هم به آن بدهند، از این حرف‌ها می‌زنند و آدم نمی‌تواند جواب هم بدهد. من به آن برادری که این صحبت را کردند، چند بار توضیح علمی دادم که در ترجمه معمولا اگر بهترین مترجم هم حرف شما را ترجمه کند، سی درصد از حرف شما از بین می‌رود. این ثابت شده است. الان در زبان‌هایی که من خیلی به آنها تسلط ندارم وقتی به ترجمه آن گوش می‌کنم احساس می‌کنم تکه‌هایی از حرف من افتاده است و تاکید می‌کنم که باید این را می‌گفتی. حالا در این مذاکرات سخت کارشناسی که تخصص کاری من از هر مترجم دیگری در آن حوزه بیشتر است، چرا از این امکان استفاده نکنم و اجازه بدهم که طرف مقابل متوجه نشود که ما می‌خواهیم چه بگوییم. من این‌ها را برایشان توضیح داده بودم ولی خب ظاهر امر این بود که ایشان تمایل دارند نقدشان را به هر شکلی که شده مطرح کنند.

*این معضلی که فرمودید و اینکه در ترجمه به هر حال حتما نواقصی وجود دارد و دیپلمات باید اشراف کامل داشته باشد، در دوره قبل مذاکرات فکر می‌کنید این مشکل می‌توانسته خللی وارد کند به روند مذاکرات؟
البته من فکر نمی‌کنم معضل اصلی در دور قبلی مذاکرات این بوده که به فارسی مذاکره می‌کردند اما بالاخره یکی از مشکلات این است که شما وقتی از طریق مترجم مذاکره می‌کنید، مفاهمه‌ای صورت نمی‌گیرد و در حد همان بیانیه خواندن و تکرار مواضع است. برای اینکه وارد مفاهمه و مذاکره در سطح بین‌المللی شوید، ماجرا به عبارات می‌رسد و اینکه دقیقا با آن موضوع چه کنیم؟ ریزه‌کاری‌ها و پرداختن به جزئیات از طریق مترجم امکان ندارد. خیلی جالب است، در سازمان ملل متحد شش زبان رسمی وجود دارد و همه می‌توانند با زبان‌های رسمی سخنرانی کنند، ولی وقتی مذاکره می‌شود، با یک زبان مذاکره می‌کنند. چون نمی‌شود همزمان با شش زبان مذاکره کنید. خنده‌دار می‌شود.

*کمیسیون برجام که بعد از برجام در مجلس تشکیل شد، ایرادات زبان انگلیسی و ایهام‌هایی که در کلمات وجود داشت، می‌گرفتند. آنجا چیزی برایتان عجیب نبود؟
نه خیلی عجیب نبود به خاطر اینکه هر کسی تنها به قاضی برود، راضی برمی‌گردد. دوستان با خودشان مذاکره می‌کردند، بعد می‌گفتند اگر این کلمه به جایش این کلمه بود، بهتر بود. بعضی موارد اشتباه می‌کردند. یعنی کلمه‌ای که آنها می‌گفتند در واقع تمام ابعاد مفهومی‌اش را در زبان اصلی متوجه نمی‌شدند. یعنی یا رفته بودند فرهنگ لغات نگاه کرده بودند یا گوگل ترنسلیت. در بعضی مواقع هم درست می‌گفتند. اما یک نکته‌ای را فراموش کرده بودند که این حاصل مذاکره است. من مقاله ننوشته بودم. دوستان همیشه متن مذاکراتی را با سخنرانی اشتباه می‌گرفتند. فکر می‌کردند که متن مذاکراتی باید هر کلمه‌اش دربرگیرنده مواضع ما باشد، در صورتی‌که متن مذاکراتی هیچ کلمه‌ایش دربرگیرنده مواضع ما و طرف مقابل نمی‌تواند باشد. حد وسط است.

*آقای ظریف شما سی‌سال آمریکا زندگی کرده‌اید، در عرصه سیاسی ایران وقتی می‌خواهند یک ناسزای سیاسی بگویند، می‌گویند لیبرال خودفروخته. آنجا که قالب افراد لیبرال هستند از چه ناسزایی استفاده می‌کنند؟
البته آنجا هم لیبرال بودن برای یک گروهی توهین تلقی می‌شود. یعنی گروه‌های تندروی آمریکایی، لیبرال بودن را فحش تلقی می‌کنند. به هر کجا که بروی، آسمان همین رنگ است!

*منظورتان نئوکان‌ها هستند؟
نئوکان‌ها در واقع اصطلاحی بود که در اواخر دهه نود میلادی و اوایل قرن جدید به یک گروهی که دیدگاه‌های تندروانه‌ای در حوزه استفاده از ابزار سخت برای نهادینه کردن قدرت آمریکا داشتند، به کار می‌رفت. علی‌القاعده آنها همواره تندروترین قشر جامعه سیاسی آمریکا نبودند. در دوران‌هایی گروه‌هایی دیگر، مثلا یک زمانی کسانی که ضد کمونیست بودند که الزاما نئوکان هم نبودند، افراد تندرو بودند. در دوران جنگ سرد، در دورانی که در آمریکا به دوران مک‌کارتیزم معروف است و در واقع مردم را تفتیش عقاید می‌کردند که آیا گرایشی به سوسیالیسم دارند یا نه. خیلی هم قدیمی نیست. برای دهه پنجاه و شصت میلادی است. به هر حال در آن زمان، آن دیدگاه، دیدگاه تندرو بود و به کسانی که دیدگاه این‌طرفی داشتند، می‌گفتند کمونیست و یا لیبرال. من یادم هست که در آن دوران برای اینکه به کسی بگویند کمونیست به مسخره می‌گفتند کامی.

*خیلی از مسئولان کشور اکانت های رسمی توئیتر و فیسبوک دارند(سایت‌هایی که در کشور فیلترند) و ظاهراً آن دوستانی که اکانت رسمی ندارند، هرازگاهی با اکانت فیک سر می‌زنند و از ماجراها باخبرند. این وسط به غیر از فروشندگان فیلترشکن، چه کسانی بر فیلترینگ اصرار دارند؟
بالاخره در کشور دیدگاه‌ها و نظرات متفاوتی وجود دارد و آنچه که در صحنه بروز و ظهور پیدا می‌کند، حاصل این تعاملات است. وزارت خارجه طبق مقررات اجازه دارد که به فضای مجازی دسترسی داشته باشد. من از توییتر بیشتر برای رساندن پیام به خارج استفاده می‌کنم و دیده‌اید که بقیه مسئولان عالی‌رتبه کشور هم از این ابزارها کم‌وبیش استفاده می‌کنند. ولی دغدغه‌هایی بین مسئولان مختلف در مورد سوءاستفاده‌های اخلاقی و غیراخلاقی که از این زمینه ممکن است بشود، وجود دارد.

*کامنتی زیر پست‌های فیسبوکتان یا توییتر دیده‌اید که خیلی شما را بخنداند؟
خیلی کم، ولی دیده‌ام. البته بعضی‌هایش آدم در مرحله اول می‌خندد و بعد می‌گوید خوب بود که این نبود. مخصوصا در توییتر.
چون در کامنت‌ها یک مناظره‌ای می‌شود بین آنهایی که طرفداری می‌کنند و آنهایی که مخالفت می‌کنند. بعد بعضی وقت‌ها این دعوا ادامه پیدا می‌کند. این به آن حرف قلمبه‌سلمبه می‌زند، آن یکی جواب می‌دهد. بعد بعضی وقت‌ها اینها یک مقداری هم خنده‌دار می‌شود از جهت الفاظی که برای یکدیگر به کار می‌برند. گاهی همه‌شان هم خارجی هستند، یعنی دو طرف دعوا خارجی هستند.

*شده تا به حال غیر ایرانی و به زبان انگلیسی از شما حمایت بکند؟
اووه. فراوان. خیلی زیادند. با هم دعوا می‌کنند سر قضایا.

*از چه کشورهایی هستند؟
معلوم نمی‌شود ولی بینشان آمریکایی زیاد هست. اروپایی هم هستند.

*دیدگاهی که دولت یازدهم دارد و شما ترویج می‌کنید، یعنی صلح، دوستی، گفت‌وگو و حل مشکلات از طریق مذاکره، به نظرتان در آمریکا طرفداران زیادی پیدا کرده؟
نمی‌توانیم بگویم که امروز دولت ایران در آمریکا محبوب شده است، چون فضای ضد ایرانی همچنان قوی و وسیع است که زمان زیادی کار می‌برد تا این فضا تعدیل شود. اما من احساس می‌کنم، گروه‌هایی هستند در اقشار و در نخبگان آمریکا و در نخبگان غرب که متوجه ضرورت روی آوردن به رویکرد ما شده‌اند و این را مطرح می‌کنند. در منطقه خودمان هم همینطور است. ولی خب یک فضای تندی هم از قبل وجود داشته و کماکان هم یک گروهی تلاش می‌کنند آن فضا را به هر قیمتی که شده زنده نگه دارند.

*شما تصور می کردید آقای دونالد ترامپ تا این مرحله رای بیاورد و بالا بیاید؟
نه واقعا. نه من تصور می‌کردم و نه خیلی دیگر از ناظران سیاسی. برای همین است که الان می‌بینیم که در بدنه و در بخش نخبگی جمهوری‌خواه تعجب و نگرانی ایجاد شده است و حتی امروز خواندم که آقای ترامپ گفته اگر این برخوردها ادامه پیدا بکند، به عنوان مستقل در انتخابات شرکت می‌کنم. البته در گذشته هم یکی، دو مورد مشابه آقای ترامپ داشتیم که افرادی که وضع مالی بسیار خوبی داشتند از حزب جمهوری‌خواه وارد کارزار مقدماتی انتخاباتی شدند و بعد حزب آنها را برنتابید، اقبال مردم را هم داشتند ولی چون حزب آنها را برنتابید رفتند و به عنوان مستقل وارد مبارزات انتخاباتی شدند و توفیقی هم نداشتند، به خاطر ماهیت دوحزبی سیستم سیاسی آمریکا.

*در بچگی وقتی همه بچه‌ها دوست داشتند دکتر و مهندس شوند، شما دوست داشتید وزیر امور خارجه شوید؟
نه، به هیچ‌وجه. من همیشه می‌خواستم پزشک شوم. بعد فهمیدم که خیلی با خون رابطه خوبی ندارم و دلم نمی‌آید چنین کاری بکنم. در مدرسه شاگرد خوبی بودم و همیشه معدلم بالای 19 بود. بعد تصمیم گرفتم بروم در رشته‌های فنی چون ریاضی‌ام هم خوب بود و وقتی هم که وارد دانشگاه شدم، رشته کامپیوتر رفتم. بعد از آن بود که گروهی از دوستان تشویق کردند که رشته‌ام را عوض کنم. حتی آن زمان هم که می‌خواستم رشته‌ام را عوض کنم، بیشتر به سیاق افرادی که تبعیت از مرحوم دکتر شریعتی می‌رفتند جامعه‌شناسی بخوانند، اول رفتم جامعه‌شناسی.

*پس در شیطنت‌های کودکی هم مذاکره می‌کردید و اهل دعوا نبودید.
آره. اهل دعوا که نبودم ولی اهل وزیر خارجه شدن هم نبودم!

*غیر از آن کمردرد معروفتان، عجیب‌ترین شرایطی که در آن بیمار شدید چه بوده؟ چون در شغل شما خیلی مهم است که شمایلی که از شما رسانه‌ای می‌شود، سالم و قوی باشد.
اتفاقا قبل از اینکه شما شمایل را بگویید خودم هم می‌خواستم به همین اشاره کنم. من یک مدتی شش تا از دندان‌های پایین جلوی صورتم را مجبور شدم عمل کنم و برخلاف تصوری که اول می‌کردم، یک مدت زیادی دندان‌های پایینی جلو را نداشتم. حالا نمی‌دانم چقدر توجه شده باشد، از بعد از برجام تا نزدیک‌های دی‌ماه و خب آن وقت برای من حضور در صحنه‌ها خیلی مشکل بود. یادم هست اولین بار در شورای روابط خارجی خودمان، شورای راهبردی روابط خارجی، یک سخنرانی کردم که خیلی سخت بود. چون مجبور بودم کاری بکنم که دندان‌ها خیلی معلوم نباشد.

*وقتی خیلی عصبانی بشوید، چه می‌کنید؟
معمولا خیلی عصبانی نمی‌شوم، مخصوصا از خارجی‌ها. چون از خارجی‌ها توقع دارم که برخوردشان برای منافع خودشان باشد. از داخلی‌ها بعضی وقت‌ها هم عصبانی می‌شوم و هم می‌رنجم. چون توقع ندارم از آنها که چنین باشند. اما بعد از یک مدتی تمام می‌شود و می‌گذرد.

*فرزندان شما اهل موسیقی‌اند. چه شد که اهل لغو موسیقی و لغو کنسرت نشدند؟!
(خنده) ما آنچه که بر اساس فتوای حضرت امام مبانی شرعی بوده، روی همان‌ها ایستادگی کرده‌ایم و تلاش نکرده‌ایم که جلوتر از امام و رهبری حرکت کنیم.

*آقای دکتر بالا رفتن از دیوار سفارت بیشتر شما را اذیت می‌کند یا حمله به پیج‌های شخصیت‌های بین‌المللی؟
هر دوی اینها بد است ولی بالا رفتن از سفارت توهین به حاکمیت خودمان است. یعنی کسانی که اقدام بر علیه امنیت سفارتخانه‌های تهران می‌کنند، قبل از اینکه به آن کشور توهین کرده باشند، به امنیت ملی جمهوری اسلامی توهین می‌کنند که نمی‌تواند از میهمانانش حفاظت کند و این تصویر بسیار بدی است. لذا کمتر چیزی این اندازه من را زجر می‌دهد که اقدامی تا این میزان هم از نظر بین‌المللی مخرب باشد و هم توهین به کشور باشد.

*آقای دکتر به عنوان سوال آخر روزنامه «بی‌قانون» را تا به حال دیده‌اید؟
روی سایت از طریق تصویرهایی که دوستان برایم می‌فرستند و پیشخوان مجازی، دیده‌ام.

 

اخبار سیاسی - قانون

 


ویدیو مرتبط :
ظریف دیپلمات نه سرهنگ

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

صالحی: خاتمی و هاشمی از بزرگان نظام هستند/ "ظریف" یک دیپلمات با تجربه است



وزیران دولت دهم,علی‌اکبر صالحی,شاخص‌های اجتماعی

در مراسم خداحافظی با خبرنگاران؛
صالحی: خاتمی و هاشمی از بزرگان نظام هستند/ "ظریف" یک دیپلمات با تجربه است

در آخرین روزهای فعالیت وزیران دولت دهم علی‌اکبر صالحی وزیر امور خارجه در نشستی صمیمی با خبرنگاران به بیان دیدگاه‌های خود درباره برخی تحولات منطقه و همکاری و فعالیت‌های رسانه‌ها در زمان دوره وزارتش در دولت دهم پرداخت.

به گزارش ایسنا، علی‌اکبر صالحی در آخرین نشست خود با خبرنگاران در کنار رامین‌مهمان‌پرست رییس مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای و سیدعباس عراقچی سخنگوی وزارت خارجه حضور پیدا کرد. در این نشست البته حسن قشقاوی سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه نیز به عنوان معاون کنسولی این وزارتخانه حضور داشت.

وی در این نشست که به نوعی گفت‌وگویی صمیمی با خبرنگاران بود؛ با بیان دغدغه‌های خود درباره فضای رسانه‌ای کشور سالگرد شهادت یکی از خبرنگاران در مزار شریف را گرامی داشت و گفت: ایران در انتخابات ریاست جمهوری با حماسه‌آفرینی سیاسی بار دیگر ارزش و اقتدار و عزت خود را به رخ جهانیان کشاند؛ هیچ‌کس باور نمی‌کرد که ملتی اینچنین تحت فشار از جانب دیگران با وجود تحمیل تحریم‌ها ظالمانه و غیرقابل توجیح و تبلیغات وسیع علیه آن‌ها در پای صندوق‌های رای چنین گسترده ظاهر شوند و 73 درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کنند و رای به ایده‌ای با عنوان اعتدال و تدبیر دهند.

وی گفت: ایران مراحلی را گذارنده تا به اینجا رسیده است؛ از دوره مشروطه برانگیخته ایرانیان آغاز شد و در انقلاب اسلامی تجلی یافت. 34 سال دوره بالندگی را طی کرد و در این مدت مفتخر است در دولت‌های منطقه و جهان افتخارآفرینی را به جهانیان نشان داده است. در این 34 سال نمونه‌های فراوانی از قبل این ملت به جامعه بین‌المللی عرضه شد که از جمله شیوه حکومت‌رانی جدیدی بوده است که کارآیی خود را در این‌باره در همه بحران‌ها و تحولات شاهدیم.

وزیر امور خارجه گفت: عدالت‌گستری و تحولات چشم‌گیر،‌ارتقا شاخص‌های اجتماعی را در ایران شاهد بوده‌ایم و در آخرین گزارش سازمان ملل، ایران بالاترین رشد شاخص‌های اجتماعی پس از کره‌جنوبی را کسب کرد. ما دوران بالندگی را علیرغم برخی مشکلات و کاستی‌ها شاهدیم و البته بسیاری از کاستی‌ها ناشی از مدیران بوده است و این ملت هیچگاه جهت را فراموش نکرده‌اند و در جهت درستی پیش رفته‌اند؛ هرچند گاهی با سرعت و گاه با کندی حرکت کرده‌اند اما کندی‌ها ناشی از مدیران بوده است.

وی یادآور شد: چند ماه پیش گفتم که سال 92 آغاز دوره جدیدی برای ایران خواهد بود؛ البته این اثر پیش‌گویی نبود، اما مثلا برخی رسانه‌ها از جمله در برنامه 20:30 تلویزیون مرا وزیر پیشگو نامیدند. این موضوع را من به دلیل برخی شواهد و مستنداتی که وجود داشت مطرح کردم؛ این‌که فاز جدیدی از تحولات سیاسی و اجتماعی رخ می‌دهد که ایران وارد دوره جدیدی می‌شود، این نوید را می‌دهم که ایران سریع‌تر از گذشته روبه پیشرفت و اعتدال و اقتدار خواهد رفت این نوید بی‌پایه و اساس نیست.

وی با اشاره به رشد روزافزون رسانه‌ها در دنیا نیز گفت: بخشی از فعالیت‌های رسانه‌ها مربوط به ابعاد تکنولوژیک است و رسانه‌ها هر یک به نوعی از این ابزار بهره‌مند هستند، بعد دیگر رسانه‌ها محتوایی است. ما مدعی هستیم سیاست ما مبنای ارزشی دارد، درست است که به دنبال منافع و مصالح کشورمان هستیم اما به دنبال منفعت‌طلبی نیستیم و به هر اقدامی به صورت منفعت‌طلبانه و مادی صرف نگاه نمی‌کنیم. محوریت رسانه‌ها باید بر بنیان ارزش و اخلاق باشد، رسانه باید بی‌طرف و در عین حال مردمی باشد، باید طرف مردم و هدفش تنویر و ساختن افکار عمومی باشد؛ بنابراین رسانه باید پاک‌اندیش و بی‌طرف باشد.

وزیر امور خارجه ادامه داد: اگر قرار باشد رسانه‌ای جانبداری کند، باید عنوان کند که مثلا ارگان کدام حزب است؛ اما رسانه‌های ما عمدا می‌گویند مستقل هستند و وقتی ریشه و چکیده مطالب منعکس شده را بررسی کنیم می‌بینیم بحث بی‌طرفی چندان در آن در نظر گرفته نشده است.

وی با بیان این‌که «بگذارید رسانه‌های دنیا بی‌طرفی را در رسانه‌های ایران ببینند» گفت: زمانی که در وزارت علوم بودم افرادی را به عنوان چهره سال در حوزه‌های مختلف علمی معرفی می‌کردند، با این‌که وزارت علوم بارها تاکید کرده بود مطالبی که اعلام می‌شود درست نیست، اما همچنان رسانه‌ها به این افراد و این موضوعات می‌پرداختند و حتی صدا و سیما بسیار به این موضوع می‌پرداخت؛ بسیار تلاش شد تا توانستیم مانع آن‌ها شویم اما چقدر افکار عمومی دچار خطای اطلاعاتی کرده‌اند؟ این رفتار هنوز ادامه دارد؛ وقتی قرار باشد شخصیتی را تجمید کنند، توصیفات غلوآمیز مطرح می‌شود و اگر قرار باشد انتقادی از او انجام شود طوری مطرح می‌کنند که گویی آن فرد هیچ حسنی ندارد. ای‌نها شایسته رسانه‌های ما نیست.

وی با بیان این‌که «اگر نقدی صورت می‌گیرد باید شفاف و خداپسندانه باشد» گفت: رسانه‌های ما در چالش بزرگی با دشمن و استکبار جهانی قرار دارند و استکبار به طور طبیعی تمام تلاش خود را به کار گرفته که ایران را به عنوان یک نظام ناکارآمد جلوه دهد. زمانی که نشست سران جنبش غیرمتعهدها را در تهران برگزار کردیم یکی از وزیران خارجه گفت که قبل از این‌که به ایران بیایم تصورم از ایران کشور فقیر و دچار انواع و اقسام مشکلات و بدبختی‌ها بود، آمده بودم که فقر و بدبختی را ببینم اما وقتی وارد شدم متاثر شدم که به عنوان یک وزیر خارجه چگونه مرعوب و تحت تاثیر رسانه‌ها قرار گرفته بودم و تلاش نکرده‌ بودم اطلاعات لازم را در این‌باره بدست بیاورم. حالا قبل از هر چیز از خود شرمنده هستم.

صالحی به اظهارات خودش در دوره وزارتش در وزارت امور خارجه اشاره کرد و گفت: من وزیر امور خارجه دولت احمدی‌نژاد بودم اما همیشه از دیگران به نیکی یاد کردم؛ زمانی که آقای موسویان را بازداشت کرده و اتهام اولیه‌اش را جاسوسی مطرح کرده بودند، اعلام کردم ایشان را جاسوس نمی‌دانم. در مورد آقای اسدی زمانی که هیچکس نمی‌توانست حرفی بزند به نیکی از ایشان یاد کردم و ابزار امیدواری کردم سوءتفاهم‌ها برطرف شود. از آقای خاتمی و هاشمی که از بزرگان نظام هستند دفاع کرده ام و همیشه از آن‌ها به خوبی یاد کرده‌ام در صورتی که وزیر آقای احمدی‌نژاد بودم و تصور چیز دیگری بود، یکبار ایشان نگفت که چرا این حرف را زدید.

وی ادامه داد: نباید بزرگان را تخریب کنیم؛ ممکن است که اختلاف در رای و نظر وجود داشته باشد اما نباید دیگران را تخریب کرد. بسیاری از کشورها چون قهرمان ملی ندارند، بعضا قهرمانان ملی دیگران را به نام خود می‌زنند اما ما بعضا قهرمانان ملی خود را دفع و دفن می‌کنیم.

وی بار دیگر تاکید کرد: رسانه‌ها باید نقد صحیح داشته باشند؛ افکار را نقد کنند، نباید با بی‌حرمتی شخصیت افراد را نابود کنیم، آن هم در انقلاب اسلامی که یک انقلاب اخلاقی بود. البته در تعاملات بین‌المللی هم این اشکال را داشته‌ایم و نباید به مسوولان و روسای کشورهای دیگر بی‌حرمتی کنیم حتی اگر دشمن بالقوه و بالفعل ما باشند.

وزیر امور خارجه با بیان برخی گله‌مندی‌ها از رسانه‌ها و مسوولان و شخصیت‌های سیاسی درباره طرح برخی اظهارات گفت: وقتی بی‌حرمتی‌هایی مطرح می‌شود گرفتار می‌شویم و منافع و مصالح ملی‌مان خدشه‌دار می‌شود، وقتی در وزارت خارجه به آن‌ها انتقاد می‌کنیم و یا سعی در اصلاح آن اظهارات می‌کنیم می‌گویند از موضع انفعال است؛ در حالی که اقتدار حرف زدن و رفتار خشن و پرخاشگرانه نیست خداوند نیز به حضرت موسی(ع) فرمان داد وقتی پیش فرعون می‌روی زبان لین به کار بگیر.

وی با بیان این‌که «رسانه پل ارتباطی بین سیاست خارجی و افکار عمومی مردم جهان است» ادامه داد: رسانه‌ها رصدخانه تحولات جهان و منعکس‌کننده تحولات درون به بیرون هستند؛ امیدواریم ارتباطی که تا به امروز بوده است روزبه‌روز تقویت شود و ارتباط عاطفی‌ تر از گذشته باشد. جا دارد هر کاری که می‌کنیم حقیقت این جمهوری ناب را آن‌گونه که هست بنمایانیم.
وی با بیان این دغدغه‌ها به مسوولیت مهم رسانه‌ها اشاره کرد و گفت: «هذا ما عهدنا»، «عهدکم» شما چیست؟ امیدواریم البته این دیدار آخرین «عهد زیارت» شما نباشد.


در ادامه خبرنگاران نیز به بیان دیدگاه‌های خود درباره تعامل با وزارت امور خارجه پرداختند که البته در مواردی موضع‌گیری‌های وزارت امور خارجه درباره برخی تحولات نیز مطرح شد.

یکی از خبرنگاران درباره برگزار نشدن نشستی با خبرنگاران از سوی صالحی پرسید که وی پاسخ داد: این انتقاد وارد است کاش نشست‌های بیشتری با خبرنگاران برگزار می‌کردیم و به این شوخی ختم کرد که قول می‌دهم اگر یکبار دیگر وزیر شوم این کار انجام می‌دهم.

وی درباره این‌که مسوولیت بعدیش پس از وزارت امور خارجه چیست نیز گفت: این‌قدر که نظام و این ملت عزیز است، انسان خدمت به آن را یک عبادت می‌داند از دانشگاه آمده‌ام و به دانشگاه باز می‌گردم این قطعی است. روز گذشته تمام روز یکی از کتب درسی که برای مهرماه باید تدریس شود را می‌خواندم که به من نشاط بسیاری می‌داد. دانشگاه رفتن امر قطعی است مگر در این میانه امر دیگری باشد که به تقدیر الهی واگذار می‌کنیم.

وزیر امور خارجه البته درباره اظهارات ضدایرانی وزیر خارجه کانادا نیز گفت: اگر بخواهیم هر اظهار نظرشان را پاسخ دهیم فکر می‌کنند حرف مهمی زده‌اند او برای خود و خانواده‌اش حرف می‌زند.

موضوع رابطه با اروپا و پیام‌های تبریک به انتخاب روحانی نیز در این نشست مطرح شد که صالحی گفت: ایران در سی و چهار سال گذشته در یک چالش بزرگ بوده است، باید پرسید ما مانع چه چیزی در عرصه بین‌الملل بوده‌ایم و چرا غرب این همه نگرانی نسبت به ایران دارد. آن‌ها می‌دانند که ملت تاریخ‌ساز بودند و نخواستند در مدار سیاسی هیچ ابرقدرتی باشند و در جامعه بین‌الملل حقیقت استقلال سیاسی را به نمایش می‌گذارد.

وی گفت: از آن زمان مخالفت با ایران و منزوی کردن کشورمان آغاز شد در چند سال گذشته فشارها به اوج رسید و گفتند فشار فلج‌کننده به ایران وارد می‌کنیم. امروز غرب به این نتیجه رسیده است که دیگر کاری نمی‌تواند بکند.

صالحی با اشاره به فشارهای اقتصادی غرب به ایران گفت: در شرایط کنونی ارزش دارایی مردم 60 درصد پایین آمده است، اما وقتی انتخابات شد 73 درصد پای صندوق‌های رای رفتند چون می‌دانستند که اساس فشارها کجاست، البته ما از حیث قدرت خرید پانزدهمین کشور جهان هستیم و 14 میلیارد دلار بدهی خارجی داریم که البته این میزان با در نظر گرفتن ال‌سی‌هایی است که برای خرید باز شده و در برابر این قدرت خرید صفر است با این همه فشار این کشور کار خود را جلو برد؛ چالش بیش از حد با ایران نتیجه عکس می‌دهد.

وی با بیان این‌که «پیام روحانی تعامل بود نه تقابل» گفت: ما کشوری اهل تعامل،‌گفت‌وگو و همزیستی هستیم و با آن‌ها که به این اصول اعتقاد داشته باشند تعامل می‌کنیم. غرب به این نتیجه رسید که ایران اهل تعامل و ملتش پشتوانه دولتش است.

وی مواضع سیاست خارجی ایران در تحولات منطقه را بسیار متوازن و به دور از افراط و تفریط دانست و گفت:برخی به وزارت خارجه انتقاد و آن را به انفعال متهم می‌کردند و سرکوفت می‌زدنند، در حالی که تحولات نشان داد مواضع ایران کاملا متوازن و ایران با افراط‌گرایی مخالف بوده است. آن‌ها که در خارج در رسانه‌های‌شان به ایران تهمت می‌زدنند، چرا عذرخواهی نمی‌کنند؟

خبرنگاری درباره نقش دولتی که صالحی وزیرش بود در ایجاد شرایط امروز پرسید و گفت آیا شرایط امروز به دلیل نقش دولت بود یا جابه‌جایی که انجام شد این شرایط را ایجاد کرد؟
وزیر امور خارجه پاسخ داد: بله؛ همه ما مسوولیم برخی از مقامات کشوری مواضعی می‌گرفتند که مشکل‌آفرین می‌شد من سه بار به قطر سفر کردم و هر سه بار مصادف با موضع‌گیری یک عزیز ما در داخل درباره قطر بود. البته ما به آن‌ها اعلام می‌کردیم که مواضع رسمی از جانب مقام معظم رهبری، رییس‌جمهور و وزیر امور خارجه انجام می‌شود.

وی تاکید کرد: هر کشوری در دنیا اصول و چارچوبی برای خود دارد، اما مسوولین نیز در عملیاتی شدن آن اصول موثر هستند البته روش‌ها متفاوت است. دولت‌ها هر کدام تحولی در حوزه خود ایجاد کرده‌اند و دولت نهم و دهم هم به مفهوم عدالت پرداخت همانگونه دولت یازدهم اعتدال و تدبیر را مطرح کرد. البته این را هم قائلیم که هیچ دولتی بی‌عیب و نقص نبوده است اما در مجموع همه دولت‌ها در خدمت منافع کشورشان هستند.

خبرنگاری پرسید: بحث انتقال مذاکرات از شورای امنیت به وزارت امور خارجه مطرح شده اگر این روند در زمان شما انجام می‌شد آیا مسائل با آن‌چه که اکنون است تفاوت پیدا می‌کرد؟

صالحی پاسخ داد: از سال 2001 موضوع هسته‌یی کشورمان به طور جدی مطرح شد؛ 12 سال است این بحث وجود دارد ابتدا در وزارت امور خارجه پیگیری می‌شد بنا به توصیه وزارت خارجه آن زمان به شورای امنیت منتقل شد سال 2003 می‌خواستند پرونده را به شورای امنیت ببرنند. ما آن زمان عضو شورای حکام بودیم برای بیان دیدگاه‌مان نیاز به جایگاهی داشتیم که بتوانیم از طریق آن حرفمان را بزنیم با کمک مالزی و آفریقا جنوبی نمایندگی جنبش غیرمتعهدها در وین بوجود آمد تا مانع اجرای خواسته‌های غرب در شورای حکام شویم.

وی تاکید کرد: در بحث هسته‌یی فقط یک ارگان نیست که حرف آخر را می‌زند، بلکه جمع‌بندی در ارگان‌های مختلف انجام می‌شود، آقای جلیلی طبق اجماع کار را به پیش برد و آن‌چه انجام شد تصمیم شخصی‌ ایشان نبود اجماع نظام بود و ایشان طبق اجماع کار خود را انجام دادند، دست‌شان درد نکند به خوبی کار را انجام دادند. متاسفانه مساله به سرانجام نرسید اما به جاهای خوبی رسیده است.

وی گفت: 1+5 پس از این گفت‌وگوها اولین بار از خود انعطاف نشان داد و متوجه شده است که راهی جز تعامل با ایران نیست و البته ایران در راستای فناوری هسته‌یی آن‌چه می‌خواست به دست آورده است. اطمینان داشته باشید پرونده هسته‌یی ایران به جایی رسیده است که از این به بعد شاهد حل و فصل آن خواهیم بود و از نشانه‌های که می‌بینیم پرونده هسته‌یی روبه حل شدن است.

خبرنگار دیگری درباره همکاری وزارت امور خارجه و رسانه‌ها و برگزاری دوره‌های آموزشی پرسید که صالحی گفت: دانشکده روابط بین‌المللی به دانشگاه علوم دیپلماتیک تبدیل شده و هیات امنای جدیدی کار را دنبال می‌کنند و در زمینه تحصیلات تکمیلی فعالیت می‌کند که می‌شود با این دانشگاه برای انجام این کار هماهنگی‌هایی انجام داد.

وی همچنین درباره روابط ایران و عربستان نیز گفت: زمانی که به وزارت خارجه آمدم یک هفته پس از آن تحولات بیداری اسلامی آغاز شد، نمی‌دانم خوش قدمی من بود یا بد قدمی‌؛ از یک سو تحریم‌های فلج‌کننده‌ای که ادعا می‌کردند مطرح بود که ما تلاش کردیم نگذاریم تحریم‌ها آنگونه که آنها می‌خواهند تاثیرگذار باشد اما نمی‌توان همه موضوعات را در رسانه‌ها اعلام کرد اما در این باره تلاش‌های زیادی انجام شد.

وزیر امور خارجه ادامه داد: وقتی به وزارت خارجه آمدم اعلام کردم اولویت سیاست خارجی ما ارتقای روابط با همسایگان است و اسم عربستان و ترکیه را آوردم و موضوع روابط با اتحادیه اروپا در این زمینه نیز مطرح شد، حتی آن زمان انتقاد کردند که چرا اسم کشورها را آورده‌اید، در دو سال و چند ماه وزارتم می‌خواستم به عربستان بروم اما اجماع حاصل نشد، البته اجماع در سیاست خارجی منوط به اجماع تصمیم‌سازان است، مثلا در مورد آ‌مریکا مگر می‌شود بدون نظر مقام معظم رهبری تصمیمی اعلام کنیم، در مورد عربستان هم نظرم را به برخی از عزیزان که مانع شدند مطرح کردم.

صالحی همچنین درباره روابط ایران و ترکیه گفت: رابطه ایران و ترکیه بسیار خوب است، فقط اختلاف نظرمان در مورد سوریه است مخالفان نظام سوریه نیز اختلاف نظرهایی با یکدیگر دارند، بین حامیان و آدم‌خوارهایی که در سوریه با مردم سوریه می‌جنگنند اختلاف نظرهایی وجود دارد.
وی تاکید کرد: روابط ما با ترکیه بسیار عالی است ودر طول دوره مسوولیتم بیشترین تماس را با وزیر خارجه ترکیه داشته‌ام.

صالحی همچنین یادآور شد که دو ماه پیش سفری به عربستان داشته است و در گفت‌وگوی دو ساعته اش با وزیر خارجه این کشور مسائل را به صورت شفاف مطرح کرده و به آینده روابط ایران و عربستان بسیار امیدوار است.

وی همچنین درباره روابط ایران و اروپا نیز گفت: اولین باری که با وزیر خارجه انگلیس صحبتی انجام شد در نیویورک بود آن زمان روابط‌مان در حد کاردار بود، می‌خواستیم این ارتباط را به سطح سفیر برسانیم؛ وزیر خارجه انگلیس از ما خواست که برای دادن آگرمان سفیرشان پا میانی کنند این کار انجام شد سفیر آمد و به هر حال روابط در حوزه‌های مختلف روبه رشد بود، یکباره بحث سفارت انگلیس در تهران پیش آمد؛ البته وزارت خارجه در لحظات اول توانست این بحث را به خوبی مدیریت کند اما برخی در رسانه‌ها نوشتند قبل از اینکه سفارت انگلیس را بگیریم باید وزارت خارجه را می‌گرفتیم، من هنوز آن نوشته‌ها را دارم و به عنوان یادگاری نگه داشته‌ام، اتفاقات سر راه، ما را دائم دچار بحران‌ می‌کرد.

صالحی گفت: زمانی، به یکی از وزیران در یکی از کشورها گفتم اینکه شما در آن شرایط مسوولیت وزارت خارجه را بر عهده دارید کار سختی نیست بیا جاهایمان را عوض کنیم اگر توانستی دوام بیاوری آن زمان به تو می‌گویم وزیر خارجه یعنی چی؟

خبرنگاری در مورد حمایت ایران از اخوان‌المسلمین پرسید و گفت چرا این حمایت صرفا یک طرفه بود؟ صالحی پاسخ داد: در مورد مصر ایران بهترین موضع را داشت، ما پیش از این پیشنهاد کمک‌های اقتصادی و لغو یک طرفه ویزا را مطرح کردیم، حسن نیت ملت و نظام‌مان را به آنها نشان داده‌ایم، آنها بودند که خطا کردند امروز هم با آنها در تماسی فقط نگران وضع داخلی مصر هستیم که اردوکشی‌های خیابانی منجر به درگیر‌های مردمی نشود چراکه به صلاح ملت مصر و کل کشورهای منطقه و اسلام نیست.
وی تاکید کرد: ایران به اصل عدم مداخله پایبند است و می‌خواهد مصری‌ها خودشان مشکلاتشان را به خوبی حل کنند.

وزیر امور خارجه درباره آخرین پیگیری‌ها درباره موضوع کشته شدن یک ایرانی در حادثه رانندگی از سوی یک دیپلمات عربستانی در تهران گفت: بحث این مطرح بوده که مبلغی غریب به 300 میلیون تومان به عنوان دیه و به صورت علی‌الحساب به صندوق مربوط به قوه قضاییه وازیر کنند پس از نهایی شدن پرداخت خسارت‌های مورد نظر آن زمان موضوع بررسی می‌شود که امیدواریم این پول را هر چه زودتر به صورت علی‌الحساب وازیر کنند.

وی همچنین درارزیابی‌ از انتخاب محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه نیز گفت: ایشان از همکاران و دوستان قدیمی من هستند، این افتخار را داشتم که در ماموریت‌هایم با ایشان در تماس دائم و مستمر بوده‌ام، ایشان را یک دیپلمات با تجربه می‌دانم البته وزارت امور خارجه مملو از دیپلمات‌های شایسته است و تنها وزارت‌خانه‌ای است که می‌شود برای آن به راحتی وزیر انتخاب کرد و آقای ظریف در زمره این عزیزان هستند، باتجربه و سابقه‌ای که ایشان دارند مطمئن هستم که ایشان موفق خواهد بود، ایشان مورد اعتماد رییس جمهور هستند و این می‌تواند نقطه قوتی برایش باشد.

وزیر امور خارجه درباره برخی شایعات مبنی بر اینکه سازمان انرژی اتمی زیر مجموعه‌ای از وزارت نیرو شود گفت: من این موضوع را در رسانه‌ها شنیده‌ام، اطلاعاتی در این باره ندارم و کسی این مطلب را به عنوان مسوول مطرح نکرده است، ممکن است در برخی اذهان این طور مطرح شود که این سازمان،‌ سازمانی تجاری است بنابراین باید فعالیت‌اش زیر نظر وزارت نیرو باشد، باید گفت فعالیت سازمان انرژی اتمی با محوریت نیروگاه بوشهر انجام می‌شود، هویت و برنامه کل سازمان انرژی اتمی درباره نیروگاه‌ها است تصور کرده‌اند اگر زیر مجموعه وزارت نیرو باشد، شائبه غلطی که در برخی اذهان درباره فعالیت‌های این سازمان انجام می‌شود از بین می‌رود.

 

اگر نظر شخصی من را بخواهید شاید تصور اینکه سازمان انرژی اتمی غیر تجاری تلقی شود باعث شده این شائبه پیش بیاید در حالیکه سازمان انرژی اتمی محور حیاتی اش نیروگاه بوشهر و نیروگاههای آینده دیگر است.
وی افزود: با روس ها هماهنگی به عمل آمده و به زودی تفاهم نامه برای احداث نیروگاه جدید دیگر امضا خواهد شد.

صالحی یادآور شد: انرژی اتمی هویتش حول مسائل تجاری است و اگر هم غنی سازی هسته ای صورت می گیرد برای همین سوخت هسته ای در جهت تامین برق و یا رادیودارو و مسائل پزشکی است و به همین دلیل شاید برخی برای اینکه این شائبه از بین برود درصددند انرژی اتمی را به عنوان زیرمجموعه وزارت نیرو قرار دهند در حالیکه این شائبه غلط است.

به گزارش ایسنا، در ادامه این نشست رامین مهمان‌پرست سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه نیز گفت: امیدواریم در دولت جدید جایگاه وزارت خارجه ارتقاء یابد و شاهد افزایش اعتبار و اقتدار این وزارتخانه برای انجام مسوولیت‌هایش باشیم و وزیر پیشنهادی با رای بالایی به این سمت منصوب شود وشاهد دستاوردهای بزرگی برای کشور باشیم.

همچنین سیدعباس عراقچی سخنگوی وزارت امور خارجه نیز با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای رسانه در مزار شریف گفت: شهدای مزار شریف به عنوان دیپلمات‌هایی که در سنگر خود و محل نمایندگی، به شهادت رسیده‌اند سنبل همه ما در وزارت خارجه هستند و همراهی خبرنگار شهید با آنها نیز نشان همراهی همیشگی خبرنگاران و دیپلمات‌ها است.
در این نشست جمعی از معاونان و مدیران کل وزارت خارجه در بخش‌های مختلف نیز حضور داشتند./ایسنا