اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

گفتگو با گرافیستی که با شوهر موسیقیدانش دزدی می کرد!



 

 

 

سرقت اشیا عتیقه سرقت اتومبیل سرقت

 

 

زمانی که با جوان موسیقیدان پای سفره عقد نشست تصور نمی کرد در کمتر از دو سال به اتهام سرقت راهی زندان شود.

 

۲۷ سال سن دارد و ۲۳ ماه قبل پس از آشنایی با پویا تصمیم به ازدواج با او گرفت. خانواده اش مخالف این ازدواج بودند اما او در برابر همه ایستاد و گفت: این مرد رویایی من است. هنرمند است و می تواند مرا خوب درک کند.

برای تحقیق به دادسرا آمده بود که قبل از انتقال به زندان موفق به گفتگویی کوتاه با او شدیم. انتشار پیدا نکردن عکسش شرط او برای پاسخ دادن به پرسش های ما بود.

خودت را معرفی کن؟

سهیلا ۲۷ ساله. لیسانس گرافیک.

بچه هم داری؟

بله. یک دختر یک ساله.

الان دختر کجاست؟

خواهرم از او مراقبت می کند. خیلی دلم برایش تنگ شده.

به چه اتهامی دستگیر شدی؟

معاونت در سرقت.

به صورت باندی سرقت می کردید؟

نه. من و همسرم با هم سرقت ها را انجام می دادیم. البته من فقط برای جلب اعتماد طعمه هایش همراهش می رفتم. خودم راضی به این کار نبودم به اجبار می رفتم.

چرا اجبار؟

من برای ازدواج با پویا، شوهرم مجبور به ترک خانواده ام شدم. او دانش آموخته موسیقی بود. یک روز در آموزشگاه موسیقی با او آشنا شدم. خیلی مهربان و با احساس بود. وقتی به خواستگاریم آمد همه مخالفت کردند اما با اصرارهای من راضی شدند. البته این باعث شد ارتباطم با آنها قطع شود.

خانواده ات چرا مخالف بودند؟

پویا کاری نداشت و با تدریس خصوصی پول ناچیزی بدست می آورد که برای اداره کردن یک زندگی دو نفره کم بود.

چرا این همه احساس به اینجا رسید؟

اعتیاد . دوستان حسود. ۶ ماه بعد از عروسی پویا توانست کار خوبی پیدا کند و در کنار آن به کارهای موسیقی هم می رسید. اما دوستانش که طاقت پیشرفت او را نداشتند با نقشه شوهرم را به سمت اعتیاد کشیدند. کارش را از دست داد و مجبور به سرقت شد. می گفت اگر همراهش نروم مرا طلاق می دهد. اگر طلاق می گرفتم دیگر سرپناهی نداشتم. خانواده نیز طردم کرده بودند.

حالا از این ازدواج پشیمانی؟

بله. من فریب احساس دروغ همسرم را خوردم. او با کارهایش آینده من و دخترم را تباه کرد.

بعد از دستگیری او را دیدی؟

یک بار در دادسرا دیدم اما هیچ حرفی با هم نزدیم.

آزاد شوی چه کار می کنی؟

از پویا جدا می شوم. در رشته تحصیلی خودم کار می کنم و زندگی راحت و با آسایش برای دخترم می سازم.../مصاحبه : خبر آنلاین


ویدیو مرتبط :
دزدی عجیب از زن و شوهر..!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

افشاگری زنانه از دزدی‌های شبانه شوهر مرموز



افشاگری زنانه از دزدی‌های شبانه شوهر مرموز

حوادث امروز - زن جوان که فهمیده بود شوهرش دزدی می‌کند به دادگاه خانواده رفت و افشاگری کرد. زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده تهران از همسرش شکایت کرد و خواستار جدایی از وی شد.

این زن که بشدت از رفتار مرموز شوهرش شکایت داشت به قاضی پرونده گفت: چند سال پیش با مرد جوانی به نام «بهرام» آشنا شدم، وی چندین بار به خواستگاری‌ام آمد و برخلاف مخالفت‌های خانواده‌ام به این ازدواج با توجه به اصرارهای بهرام و وعده و وعیدهای بسیار وی و خانواده‌اش با وی ازدواج کردم و زندگی خوبی داشتیم. وی مغازه‌ای اجاره کرده بود و قطعات و لوازم یدکی خودرو می‌فروخت تا اینکه سال گذشته به دلیل برخی مشکلات ورشکسته شد و از آن زمان زندگی‌مان تبدیل به جهنم شد.

وی در ادامه افزود: چند ماه پیش با کمک پدر و برادرانم پولی به همسرم دادیم تا مغازه دیگری باز کند، وی مغازه را باز کرده ولی رفتار مرموزش تغییری نکرده و نیمه‌شب به بهانه‌های مختلف از خانه خارج می‌شود و پیش از آفتاب بازمی‌گردد.

زن جوان با اشاره به اینکه به همسرش مشکوک شده که دست به دزدی می‌زند، گفت: چند هفته پیش همسرم به خانه آمد و پای راستش دچار خونریزی شده بود، وقتی به وی اصرار کردم برای درمان به بیمارستان برویم قبول نکرد. بشدت ترسیده بود به همین منظور از خانه بیرون زدم تا از داروخانه باند و بتادین بگیرم که 2 مامور پلیس را سر کوچه دیدم. آنها ادعا کردند دزدی را با شلیک گلوله زخمی کرده‌اند و وی به این کوچه آمده است. من نیز گفتم کسی را ندیده‌ام. وقتی به راهم ادامه دادم تازه فهمیدم ماموران، همسرم را دنبال کرده‌اند و وی نیز از ترس پلیس حاضر نبود برای مداوا به بیمارستان برود. حالا نیز دیگر قادر به زندگی با وی نیستم.

در ادامه قاضی به تیمی از کلانتری محل زندگی زن جوان ماموریت داد سرنخی از ماجرای دزد بیابند که بر این اساس تیمی از تجسس با تعقیب و مراقبت شبانه‌روزی از این خانه رفت و آمدهای مشکوکی را زیر نظر گرفتند که شواهد نشان می‌داد یك دزد حرفه‌ای به نام «صابر» با صاحبخانه مرموز رفت و آمد دارد. تیم تجسس با بررسی گزارشات تیراندازی 2 کلانتری نزدیک خانه تحت نظر دریافتند 15 روز پیش تیمی از گشت کلانتری 2 دزد را هنگام سرقت یک خودرو شناسایی کرده‌اند كه هر دوی آنها فرار كرده‌اند و حتی یکی از دزدان با وجود مجروح شدن از ناحیه پای راست موفق به فرار شده است. بدین ترتیب با دستور قاضی، مرد مرموز که پای راستش را بانداژ کرده بود بازداشت و برای تحقیقات به کلانتری منتقل شد.

بهرام که از دستگیر شدنش شوکه شده بود مدام بر بی‌گناهی خود اصرار داشت و ادعا کرد پایش در تصادف زخمی شده است و اینکه وی تیر خورده یک‌ سوءتفاهم است! با این ادعا ماموران بهرام را به پزشکی‌قانونی بردند و پزشکان با بررسی زخم پای وی تشخیص دادند پای وی به دلیل برخورد گلوله زخمی شده و گلوله به صورت سطحی پای بهرام را مجروح کرده است. با به‌دست آمدن این سرنخ، 2 مامور پلیسی که در جریان تعقیب و گریز پای بهرام را مورد هدف قرار داده بودند نیز در مواجهه حضوری ادعا کردند یکی از دزدان فراری آن شب همان بهرام است که در یکی از کوچه‌های خیابان مولوی به طرز مرموزی ناپدید شده بود که شواهد در این باره نشان می‌داد خانه وی در همان کوچه است.

با یافته‌های جدید پلیس دزد زخمی که دیگر چاره‌ای جز بیان اعتراف نمی‌دید به آنان گفت: پس از ورشکسته شدن، همچنان به چندین تن از دوستانم بدهکار بوده و مدام از سوی آنان تحت فشار بودم، نمی‌دانستم چه‌کاری انجام بدهم، تا اینکه یکی از دوستان قدیمی‌ام که خیلی وقت بود از وی خبری نداشتم به من گفت قطعات دست دوم خودروی 206 را دارد و از من خواست آنها را بفروشم، من نیز که در کار خرید و فروش قطعات خودرو بودم، قبول کردم و پول خوبی به‌دست آوردم، دوستم چندین‌بار دیگر قطعات خودروهای دیگر را نیز برایم آورد و سود بالایی به‌دست آوردیم تا اینکه فهمیدم وی دزدی کرده و خودروهای دزدی را اسقاط می‌کند، با اصرار وی و در آن شرایط بیکاری و بدهکاری با دوستم شب‌ها برای سرقت خودرو می‌رفتیم و هر 3 هفته یا 4 هفته یکبار دست به دزدی می‌زدیم و گهگاهی شب‌ها به پارکینگ دوستم می‌رفتم و خودروی دزدی را اسقاط می‌کردیم.

وی در ادامه افزود: در طول این مدت با اصرارهای همسرم که خبر نداشت دست به دزدی می‌زدم مغازه‌ای اجاره کردم و دوباره لوازم یدکی خودرو فروختم و از آن به بعد قطعات دزدی را هم داخل مغازه می‌بردم و به عنوان قطعات دست دوم می‌فروختم و کسی هم شکی به من نمی‌کرد.

در ادامه ماموران موفق شدند در عملیاتی ضربتی همدست بهرام را که قصد خارج کردن قطعات خودروهای سرقتی از پارکینگ خانه‌اش را داشت دستگیر کنند و از داخل پارکینگ وی چندین پلاک خودرو و قطعات و لوازم دیگر خودروها که در طول چند ماه گذشته دزدیده شده بود به‌دست آوردند. دزد کهنه‌کار که صابر نام دارد در بازجویی‌ها به سرقت 6 خودرو اعتراف کرد و گفت: با همدستی بهرام هر یک ماه یکبار شب‌ها در کوچه و خیابان‌های خلوت گشتزنی می‌کردیم و خودروی مورد نظرمان را که بدون دزدگیر بودند شناسایی کرده، سپس با شگردهایی که بلد بودیم آنها را می‌دزدیدیم و شب‌ها مشغول اوراق کردن قطعات آن می‌شدیم و بهرام بسیاری از این قطعات را در مغازه‌اش به قیمت خوبی می‌فروخت.

بنابر این گزارش، با توجه به اعترافات 2 دزد حرفه‌ای، تیم تجسس در حال بررسی دیگر سرقت‌های احتمالی آنان هستند. /تابناک