اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

گفتگو با پزشک نویسنده نسخه معروف


چند روزی است که در فضای مجازی صحبت از پزشکی است که نسخه‌ای خاص برای بیمارش تجویز کرده و از داروخانه خواسته بود که اگر بیمار در پرداخت هزینه دارو با مشکل مواجه شد با او تماس بگیرند، با پزشک تماسی گرفته نشد اما تصویری از نسخه دست به دست در گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی چرخید و میلیون‌ها نفر در جریان آن قرار گرفتند تا دوباره به دست خودش رسید.

خبرگزاری ایسنا: چند روزی است که در فضای مجازی صحبت از پزشکی است که نسخه‌ای خاص برای بیمارش تجویز کرده و از داروخانه خواسته بود که اگر بیمار در پرداخت هزینه دارو با مشکل مواجه شد با او تماس بگیرند، با پزشک تماسی گرفته نشد اما تصویری از نسخه دست به دست در گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی چرخید و میلیون‌ها نفر در جریان آن قرار گرفتند تا دوباره به دست خودش رسید.

دکتر علیرضا صلحی، همان پزشک معروف است که البته پیش از این نسخه دیگرش هم سر و صدای زیادی در فضای مجازی به راه انداخته بود، تجویز صدای شجریان برای بیمار!

گفتگو با پزشک نویسنده نسخه معروف

اوایل هفته جاری بود که تصویری از یک نامه در فضای مجازی منتشر شد، نامه‌ای که درکنار نسخه یک بیمار بی‌سواد منتشر شده و از مسئول داروخانه خواسته شده بود که اگر این فرد در پرداخت هزینه داروهایش به مشکل برخورد با او تماس بگیرند، علیرضا صلحی پزشک عمومی ساکن تبریز که در بهمن ماه 63 به دنیا آمده است و در گفت‌وگو با ایسنا از روز مراجعه بیمار می‌گوید:

چه شد که آن نسخه معروف را نوشتید؟

قرار نبود این نامه رسانه‌ای شود و احتمالا داروخانه آن را رسانه‌ای کرده است، 15 فروردین ماه بود که در راهروی مرکز سلامت شهید تیموری، مردی میانسال توجه مرا به خودش جلب کرد، او از متصدی مرکز می‌خواست که با پرداخت هزینه 2700 تومان ویزیت شود اما چون فاقد دفترچه بیمه بود یا حداقل در آن زمان دفترچه همراهش نبود باید 9700 تومان پرداخت می‌کرد و قادر به پرداخت این مبلغ نبود. مدتی بعد او به اتاق من آمد تا ویزیت شود، دیابت داشت و باید پنج یا شش قلم دارو برایش تجویز می‌شد اما دفترچه‌ای هم همراش نبود که من در آن برایش نسخه‌ای بنویسم. در همان مدت از زندگی‌اش گفت و اینکه سواد ندارد و با از دست دادن شغلش در یکی از شهرستان‌های اطراف مجبور به مهاجرت به تبریز شده است. پس از صحبت با مرد بیمار با توجه به اینکه دیابت داشت باید چند دقیقه‌ای به مشاور تغذیه مراجعه می‌کرد که در همین فرصت من آن نامه را در کنار نسخه‌اش نوشتم و همانطور که گفتم هیچوقت فکر نمی کردم رسانه‌ای شود.

چه شد که از انتشار نامه در فضای مجازی با خبر شدید؟


چند روز بعد فکر می‌کنم بیستم فروردین ماه بود که یکی از دوستانم این نامه را برایم فرستاد و من آنجا بود که متوجه این اتفاق شدم و البته خیلی جا خوردم.

از داروخانه با شما تماسی گرفته نشد؟

نه داروخانه با من تماسی گرفت و نه بیمار، چند روز بعد از تجویز نسخه وقتی دیدم داروخانه با من تماسی نگرفت احساس کردم حتما بیمار نسخه را تهیه کرده و مشکلی هم پیش نیامده است.

متوجه نشدید چه کسی نامه را منتشر کرد؟

نه ولی شاید یکی از متصدیان داروخانه این کار را کرده‌اند، چون آن پیرمرد سواد این کار را نداشت. پیگیری هم کردم که چه کسی آن را منتشر کرده اما به جواب مشخصی نرسیدم.

گفتگو با پزشک نویسنده نسخه معروف

قطعا اینکه بپرسم چرا این کار را کردید پاسخش روشن است، اما می‌خواهم جواب برخی از منتقدان را بدهید، شما عامدانه و برای مطرح کردن خودتان این نامه را نوشتید؟

جوابی ندارم بدهم. من فکر می‌کنم اگر هرفرد دیگری جای من بود و آن بیمار را می‌دید حتما همین کار را انجام می‌داد، وقتی یک پزشک نسخه‌ای می نویسد یعنی بیمار به آن احتیاج دارد و باید آن را تهیه کند، در حقیقت نسخه نوشته می‌شود برای تهیه شدن، هیچ پزشکی برای یادگاری در دفترچه بیمارش نسخه نمی‌نویسد و من هم چون نیاز بیمار به دارو را می‌دانستم این کار را انجام دادم و حالا در این بین اگر پزشکی نمی‌تواند چنین کاری انجام دهد و به سلامت بیمارش اهمیت دهد باید از او بپرسیم که چرا اینگونه است، البته من فکر نمی‌کنم که چنین پزشکی داشته باشیم. کاری که من انجام دادم یک کار بدیهی بود و نباید از انجامش تعجب کنیم.

نمیخواهید کارخیریه‌ منظمی برای بیماران نیازمند انجام دهید؟ مثلا یک انجمن تشکیل دهید؟

توان من همین کاری بود که انجام دادم، البته موسسات خیریه زیادی هستند اما اگر اقدامات آنها کافی بود دیگر نباید چنین بیمارانی داشته باشیم، درهر حال اگر موسسه یا انجمنی باشد من هم حاضرم در حد وسع و توانم به آنها کمک کنم.

سال گذشته هم نسخه دیگری از شما در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد، برای بیمارتان صدای استاد شجریان را تجویز کرده بودید.


بله، البته آن چیزی که شهریور ماه پارسال منتشر شد نسخه نبود، در بعضی از شبکه‌های اجتماعی اینطور گفتند اما واقعیت این است که در یک جمع دوستانه این نامه را در سربرگ دانشگاه محل تحصیلم نوشتم و بعد در چند شبکه اجتماعی منتشر شد اما خیلی زود دست به دست چرخید و بازخوردهای زیادی داشت.

پس یک نسخه واقعی نبود؟


خیر.

اگر بیماری پیش شما بیاید ممکن است برایش صدای شجریان را تجویز کنید؟

من عاشق صدای استاد شجریان هستم و بدترین خبری که امسال شنیدم بیماری ایشان بود که امیدوارم هرچه زودتر سلامتیشان را به دست بیاورند، اما اگر بیماری به من مراجعه کند من به او صدای شجریان را تجویز نمی کنم اما حتما توصیه می‌کنم که به این صدا گوش کند.

ویژگی مشترک هر دو نسخه شما، به غیر از جنجالی شدنش، خط خوشش بود، واقعا پزشک خوش خطی هستید؟


خط فارسی‌ام همان چیزی است که در نامه اخیر دیدید، اما اگر بخواهم انگلیسی را با آن خط بنویسم زمان زیادی می‌برد و بنابراین کمی خطم متفاوت است اما خط انگلیسی ام هم خواناست.


ویدیو مرتبط :
گفتگو و مصاحبه با برایان تریسی نویسنده معروف آمریکایی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگینامه ویلیام فالکنر نویسنده معروف



 

زندگینامه ویلیام فالکنر

 

ویلیام فالکنر یکی از بزرگترین و پر آوازه ترین نویسندگانی است که امریکا به خود دیده است. نویسنده ای که با قلم بینظیرش همواره حماسه انسانهای معمولی ولی شگفت انگیز امریکا را روایت می کند.او همزمان صاحب حماسه هومر،شیوایی تولستوی و قدرت هوگو است تا با حماسه ای چون خشم و هیاهو که هر کس آن را می نوشت و دیگر هیچ نمی نوشت بیگمان یک نویسنده برتر بود اما او آثار بسیاری با همان قدرت پدید آورده است.

 

 

ویلیام فالکنر

 

«خشم و هیاهو»ی ویلیام فاکنر را به‌سختی می‌توان تا انتها خواند و به‌دشواری می‌توان داستانش را تمام و کمال فهمید اما این رمان پررمز و راز ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد که آن را در کنار شاهکارهای ادبیات جهان قرار می‌دهد. اما این ویژگی‌ها کدامند؟ «ویلیام فاکنر» در سال ۱۹۳۳ بر خشم و هیاهو مقدمه‌ای افزود اما فاکنر در نخستین عبارت این مقدمه، که می‌توانید آن را همراه با متن اصلی کتاب به زبان انگلیسی بخوانید، می‌نویسد: «این کتاب را نوشتم و یاد گرفتم که چطور کتاب بخوانم.»

شاید مهم‌ترین ویژگی رمان «خشم و هیاهو» در همین عبارت کوتاه فاکنر نهفته باشد، اینکه با این رمان می‌توان یاد گرفت که چطور کتاب خواند. فاکنر در ادامه‌ی این مقدمه توضیح می‌دهد که پیش از این نیز در به‌کار بردن کلمات و «زبان» و به‌تبع آن نزدیکی به آن دو محتاط بوده است، همچون احتیاط یک مقاله‌نویس در به‌کارگیری کلمات، اما با نوشتن «خشم و هیاهو» یاد گرفته که در نزدیکی به زبان و کلمه احترام یا پروای خاصی را هم داشته باشد، مثل ترس همراه با لذت نزدیک شدن به دینامیت یا پروا و احتیاط نزدیکی با یک دختر [و یا یک پسر].

«خشم و هیاهو» کارکردهای تازه‌ای از رمان و رمان‌خوانی را به خواننده معرفی می‌کند. به آدم یاد می‌دهد که رمان، روایت، دیالوگ و شخصیت‌ها می‌توانند کارکردها و ویژگی‌هایی فرای تعاریف معمول خود داشته باشند و فاکنر در این رمان این ویژگی‌های تازه را به‌کار بسته است و آن را به‌ خواننده معرفی می‌کند. در عین حال، «خشم و هیاهو» اوج سبکی‌است که در ادبیات امروز به «سبک فاکنر» معروف است. همان سبکی که فاکنر بعد از «خشم و هیاهو» نیز آن را در رمان‌هایی چون کتاب خواندنی «گور به گور» [با ترجمه‌ی خوب نجف دریابندری] و «حریم» و «آبشالوم، آبشالوم!» به‌کار گرفت اما بعدها خود اعتراف کرد که هیچ‌گاه همچون نوشتن «خشم‌ و هیاهو» در به‌کارگیری این سبک ارضا نشده است.

ویلیام فاکنر در «خشم و هیاهو» داستان زوال زندگی «کامپسون» را از سال ۱۸۹۸ تا سال ۱۹۲۸ نشان می‌دهد و از این بابت رمان فاکنر شباهت‌هایی با رمان خواندنی «بودنبروک‌ها»ی توماس مان دارد و البته با روایت‌هایی کاملا متفاوت. موسسه‌ی انتشارات نگاه ترجمه‌ی «بهمن شعله‌ور» از «خشم‌ و هیاهو» را پیش از نوروز تجدید چاپ کرده و می‌توان آن را با قیمت ۶۲۵۰ تومان از کتاب‌فروشی‌ها خرید. توضیحات «ویکیپدیا» درباره‌ی این رمان راهگشا است و خواندن مقدمه‌ی فاکنر و راهنمای این سایت بر رمان «خشم و هیاهو» بسیار مفید است.

او مخالف سرسخت برده داری بود و از آنها که هنوز از سیاهان به عنوان برده استفاده می کردند، سخت خشمگین بود و از سیاهانی که هنوز تن به برده شدن می دادند سخت آزرده دل بود. این گونه تفکر و آزادمنشی و مخالفت با هرگونه تبعیض در اکثر آثار او قابل لمس است.

در «اورلئان» با نویسندگانی آشنا شد که بعدها نقش مهمی در زندگی او داشتند. یکی از نویسندگان، بانویی بود به نام «اندرسون» که  در زندگی فالکنر نقش به سزائی را ایفا کرد. فالکنر بعد از آشنایی با این بانوی نویسنده اولین رمان خود به نام «مزد سرباز» را منتشر کرد.

فالکنر اندیشه ازدواج با خانم اندرسون را درسر می پروراند . اما اندرسون با وکیلی که از نظر مالی و مقام موقعیتی به مراتب موفق تر از فالکنر داشت ازدواج کرد . این حادثه تأثیر عمیقی بر روحیه حساس  و شاعرانه فالکنر گذاشت و دل شکسته ی او را با رویدادهای «جهان بودن» هم سو ساخت.

سرگذشت پربار فالکنر مانند رمان ها و اشعارش، سرشار از زیر و بم ها و کش و قوس های زندگیست.

فالکنر چون «دس پاسوس» و «همینگوی» اولین کتاب خود را در سال 1926 با نوشتن داستان جنگی «مزد سرباز» که قهرمان آن سربازی است که مجروح و بدبین و ناراضی به وطن برمی گردد و در اطراف خود جز خودپرستی نمی بیند شروع کرد. او داستان «خشم و هیاهو» را در سال 1929 نوشت که سرگذشت تأثر انگیز خانواده ای را شرح داده است، این کتاب نام فالکنر را بلند آوازه ساخت.

داستان دیگر این نویسنده که نام آن «سارتوری»  است نیز در 1929 منتشرشد. در این داستان موضوعی مورد بحث قرار گرفته است که بعداً اساس فکر و نوشته های این نویسنده شد و آن ترسیم جنوب آمریکا یعنی قسمت «می سی سی پی» و جنگ های انفصال است. بر اثر این جنگ ها به عقیده نویسنده ، نسل مردان شریف قدیمی منقرض شده و دسیسه کاران و اشخاص متقلب و حیله گر به روی کار می آیند. داستان «معبد» را فالکنر در سال 1931 منتشر کرد که از خشن ترین و زننده ترین داستان های وی است. این کتاب خواننده زیاد داشته است و «آندره مالرو» نویسنده ی شهیر فرانسه بر ترجمه فرانسه آن مقدمه ای نوشته و « ژان پل سارتر» نیز مقالاتی درباره آن نگاشته است.

فالکنر در سال 1927 داستان «پشه ها» را منتشر کرد که مورد توجه فراوان واقع شد. وی در سال 1931 کتاب «این اعداد سیزده» را نیز به رشته تحریر کشید. در سال 1933 وی مجموعه اشعارش را به نام «شاخه های سبز» منتشر کرد و در 1935 کتاب «برج» را منتشر نمود. در سال 1939 کتاب «نخل های جنگلی» وی با استقبال عمومی روبرو گشت. کتاب های «هملت» در 1940 و «مزاحم دربار» در 1948 نام وی را در ردیف نویسندگان بزرگ معاصر آمریکا قرار داد. فالکنردر سال 1951 «مجموعه داستان های کوتاه» و در 1953«گل سفید» و در 1954 «یک افسانه» را به رشته تحریر کشید و در 1955 «جنگل های بزرگ» و «عمو ویلی» را منتشر کرد.

آنچه در آثار این نویسنده جلب توجه می کند نخست بدبینی شدید اوست. دیگر از خصوصیات نویسندگی او تشریح و نقاشی مناظر کشتن و قطع اعضاء و نظایر این هاست. از مشخصات دیگر این نویسنده شیوه ی خاص او در توجه به زمان است که خواننده را معمولاً گیج و گمراه می کند. تقریباً هیچگاه نویسنده، داستانی را مرتب و به تدریج از ابتدا تا انتها شرح نمی دهد، بلکه اغلب از آخر مطلب شروع می کند.

این نویسنده، خواننده را در مقابل اجزای پراکنده موضوع و مسئله ای می گذارد که تعبیر و حل آن فقط پس از صحبت ها و مکالماتی که قطع شده و دوباره شروع می شود، میسر می گردد. «فالکنر» در سال 1943 به اخذ جایزه ادبی نوبل نایل آمد و در سال 1954 جایزه «پولیتزر Pulitzer» را دریافت نمود. وی نویسنده ای است که به تدریج در آمریکا کسب شهرت نموده است. آثار این نویسنده هنوز هم در این کشور خواننده کثیر و فروش زیاد ندارد، برعکس در فرانسه طبقه روشنفکر ارزش فوق العاده ای برای او قائلند.

ویلیام فاکنر (به انگلیسی: William Faulkner) ‏ (۱۸۹۷ - ۱۹۶۲) رمان‌نویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بود.

 

 

زندگی‌نامه

 

او در سال ۱۸۹۷ میلادی در نیو آلبانی میسی‌سیپی به دنیا آمد و در ۶ ژوئیه ۱۹۶۲، سه هفته بعد از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکته قلبی در آکسفورد میسی‌سیپی در گذشت.

در ۱۹۰۲ خانواده‌اش به آکسفورد، مرکز دانشگاهی میسی‌سیپی، نقل مکان کرد. به دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد ولی به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نام نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد.

وارد دانشگاه می سی‌سی پی شد و در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه انصراف داد و در ۱۹۲۵ همراه با دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا پای پیاده رهسپار آلمان و فرانسه شد.

در ژوئن ۱۹۲۹ با استل اولدم ازدواج کرد. سفرهایی به هالیوود و نیویورک داشت و درین فاصله چندین فیلمنامه و نمایشنامه نوشت.

مطالعات در مورد فاکنر در ۱۹۴۶ به صورت جدی توسط ملکم کاوی آغاز شد. در ۱۹۵۰ جایزه نوبل ادبیات به او داده شد و خطابهٔ مشهور خود را در آنجا خواند. بعدآ نیز جایزه پولیتزر را برای کتاب شهر در سال ۱۹۵۷ دریافت نمود.

 

آثار و رمان ها

 

زندگینامه ویلیام فالکنر

 

مواجب بخور و نمیر (۱۹۲۶)

پشه‌ها (۱۹۲۷)

سارتوریس (۱۹۲۹)

خشم و هیاهو (۱۹۲۹)

گوربه‌گور (۱۹۳۰)

حریم (۱۹۳۱)

روشنایی ماه اوت (۱۹۳۲)

دو دکل (۱۹۳۵)

ابشالوم، ابشالوم! (۱۹۳۶)

شکست‌ناپذیر (۱۹۳۸)

نخل‌های وحشی (۱۹۳۹)

دهکده (۱۹۴۰)

برخیز ای موسی (۱۹۴۲)

مزاحم در خاک (۱۹۴۸)

مرثیه برای راهب (۱۹۵۱)

حکایت (۱۹۵۴)

شهر (۱۹۵۷)

عمارت (۱۹۵۷)

چپاولگران (۱۹۶۲)

 

آثار ترجمه شده به زبان فارسی


گوربه‌گور. ترجمهٔ نجف دریابندری. نشر چشمه

ابشالوم، ابشالوم!. ترجمهٔ صالح حسینی. انتشارات نیلوفر

برخیز ای موسی. ترجمهٔ صالح حسینی . انتشارات نیلوفر

حریم. ترجمهٔ فرهاد غبرایی. انتشارات نیلوفر

خشم و هیاهو. ترجمهٔ صالح حسینی. انتشارات نیلوفر

داستان‌های یوکناپاتافا. ترجمهٔ عبدالله توکل، رضا سیدحسینی. انتشارات نیلوفر

یک گل سرخ برای امیلی. ترجمهٔ نجف دریابندری. انتشارات نیلوفر

نخل‌های وحشی. ترجمهٔ تورج یاراحمدی . انتشارات نیلوفر

تسخیر ناپذیر. ترجمهٔ پرویز داریوش . انتشارات امیرکبیر

 

منبع:اوکانر، ویلیام‌ون. ویلیام فاکنر. ترجمهٔ مهدی غبرایی. انتشارات کهکشان.1377