اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
گزینه های روی میز زیر پای سربازان خدا
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهر روز یکشنبه با پاسداران جوان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که با شجاعت در مقابل ورود نظامیان آمریکایی به آبهای جمهوری اسلامی ایران، اقدام و متجاوزان را بازداشت کرده بودند، دیدار کردند و آنان را از نزدیک مورد تفقد قرار دادند.
حاشیههای منتشر شده از این دیدار به شرح زیر است:
دیروز بیت رهبری مهمانهای ویژهای داشت؛ از جنوبیترین نقطه کشور. مرزدارانی سبزپوش که خط مرزیشان آب است و خط قرمزشان هم! همانهایی که صدای ضرب شستشان هنوز در گوش قدرتها و رسانههای دنیاست و رهبرشان اینگونه آنها را میستاید: «این حرکتی که جوانهای عزیز سپاه پاسداران ما در دریا کردند و در مقابل تجاوز دشمن از خودشان هویّت و قدرت نشان دادند - که تا حالا فرصت نشده که از اینها تشکّر بکنم؛ و واقعاً هم تشکّر میکنم از اینها - کار بسیار درستی کردند؛ دشمن تجاوز کرد به آبهای ما، اینها رفتند دشمن را محصور کردند. کسانی که مسئولین سیاست هستند، در همه عرصههای جهانی همینجور عمل کنند؛ مراقب تجاوز دشمن باشند و ببینند کجا تجاوز میکند، کجا دارد از خطوط تجاوز میکند، و با قدرت جلویش را بگیرند. (30/دی/94)» حالا فرصتی شده برای تشکر حضوری.
دست و صورتشان سرخ است؛ سرخ نگه داشتهاند با آفتاب خلیج همیشه فارس، تا در لحظه «بهنگام»، دست و صورت هر متجاوزی را داغ کنند. نماز که تمام میشود، یکی یکی به آقا معرفی میشوند؛ یکی از سرداران، با لحن آرام و مطمئنش، از گزینههای روی میز ما میگوید: «تمام ناوها، شناورها و هواپیماهایشان به صورت نقطهای در تیررس ما هستند و ما منتظریم تا دست از پا خطا کنند و آن وقت...!»
آن یکی که لبخند شیرنش از ابّهت چهرهاش کم نکرده، با افتخار و اقتدار توضیح میدهد: «با بالگرد تا 500 متری ناوهای آمریکاییها رفتیم. کُپ کرده بودند و هیچ کاری هم نمیتوانستند بکنند.» لبخند رضایت آقا، حسابی راضیش میکند.
پاسدار بعدی با حرارت از ترس و ضعف سربازان آمریکایی میگوید: «من 31 سال سابقه خدمت دارم؛ (خارجیها) همواره نیروهای آمریکایی را برای ما گنده کردهاند! اما با چشم خودم دیدم با وجود اینکه بهترین قدرت بدنی را داشته و آموزشهای لازم را دیده بودند اما در مقابل پاسداران ما بدل به ترسوترین و بزدلترین آدمها شدند» آقا برایش رمزگشایی میکنند: «باید هم بترسند! شما خدا دارید و آنها خدا ندارند.» دریادلان سپاه، قدرت هالیوودی کماندوهای امریکایی را با اتصالشان به خدا، کاریکاتوری کردهاند.
نوبت به معرفی پاسداری میرسد که در عکس منتشر شده از محل نگهداری متجاوزان هم دیده شده و چهره جهانی شده بود؛ همان عکسی که سربازان امریکایی را نشسته در اتاقی نشان میداد و یک پاسدار را نیز در جمع آنان. سردار فدوی میگوید او به چهار زبان دنیا مسلط است و در این ماجرا با لحن محکم و مقتدرانه با امریکاییها صحبت کرد که حساب کار دستشان آمد؛ آقا با لبخند میگویند: «اگر خود ایشان را هم میدیدند بیشتر میترسیدند.» صدای خنده همه بلند میشود و عکس ماندگاری از لبخند دلنشین آقا ثبت میشود.
نوبت به جوانترها رسیده. فرمانده جوان ناوچه تندر از برگهای برندهای که در این حادثه رو کردند، میگوید: «آمریکاییها را مجبور کردیم 20 دقیقه با ما فارسی صحبت کنند و به آنها گفتیم که به هیچ کدام از درخواستهایتان پاسخ نمیدهیم تا آنچه را گفتیم انجام دهید. آنها هم مجبور به اطاعت شدند» خلیج فارس است دیگر!
جوانی ترکهای با چهرهای آفتاب سوخته، اولین پاسداری است که در روز حادثه به شناور آمریکاییها میرسد؛ و حالا توضیح میدهد که تا با به شناورهایشان رسیدیم، دستهایشان را بالای سر گرفتند و بدون هیچ مقاومتی، تسلیم شدند.
پاسداران جوان بیش از آنکه از رشادتهای خود بگویند، خواستههایی دارند! یکی زرنگی میکند و خارج از قول و قرارهای قبلی، چفیه آقا را میخواهد؛ آقا میگویند: «عجالتاً این چفیه را به ایشان بدهید.» یکی دیگر تسبیح آقا را میگیرد. دیگری فقط از آقا دعا میخواهد برای دو مشکلی که دارد؛ این هم از خواستههای رنگارنگ مرزداران حریم دریایی کشور!
حالا دیگر همه از نزدیک آقا را دیدهاند؛ و همانطور که ایستادهادند، فرمانده کل چند جملهای در ستایش شجاعت فرزندان خود میگوید: «بچهها شجاعت به خرج دادند، فقط هم شجاعت نبود. شجاعت همراه با ایمان و همراه با درک بهنگام. یعنی در وقت عمل کردن. خیلی از کارهای ما انجام میگیرد منتها نه در وقت خودش. وقتی در کاری تأخیر افتاد آن وقت دیگر فایدهای ندارد. شما به لحظه عمل کردید، بسیار کارتان عالی و جالب بود و درست در وقت خودش هم این کار انجام گرفت. خدای متعال پشت گردن آنها زد و آنها را به آبهای ما کشاند که شما را به جان شان بیندازد و آنطور دستهایشان را روی سرشان بگذارند. این حادثه کار خدا بود و در وقت خوبی انجام گرفت و شما هم عالی عمل کردید. زنده باشید.» رزمندههای قدیمی و سرداران، یاد آن روزی افتادهاند که امام(ره) فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.»
پاسداران جوان هم مزد شجاعت، ایمان و موقعشناسیشان را گرفتهاند و با انرژی و نشاطی چند برابر به مرزهای آبی باز میگردند؛ کارِ کارستانشان، آنقدر عالی بوده که حالا شده مثَل؛ آقا برای مسئولان، مثالشان میزند که جلوی دشمن باید اینگونه بود؛ و هر جا تجاوز کرد، با قدرت جلویش را گرفت.
ویدیو مرتبط :
گزینه های زیر میز
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قدیمی ترین زندانی زن پای میز محاکمه
قدیمی ترین زن متهم به قتل ایران پس از نقض حکمش امروز برای پنجمین بار پای میز محاکمه می رود.
به گزارش خبرنگار مهر، تیرماه سال ۷۲ ماموران پلیس با دریافت خبر مرگ مشکوک مرد جوانی به نام «مجید» ـ در یکی از بیمارستانهای جنوب تهران ـ با دستور قاضی کشیک ویژه قتل به تحقیق در این باره پرداختند. بررسیهای مقدماتی حاکی از آن بود که مجید روز قبل از مرگش به خانه یکی از بستگانش به نام «فاطمه» رفته و چند ساعت بعد در حالی که نیمه جان در خیابان رها شده بود، از سوی دوستانش به بیمارستان انتقال یافت.
این در حالی بود که مجید در میانه راه اعلام کرده بود، مسمومش کرده اند. ساعاتی بعد از انتقال مجید به بیمارستان و با وجود تلاش های تیم پزشکی، او در جدال با مرگ مغلوب شد بنابراین تلاش برای افشای راز قتل کلید خورد. تا این که فاطمه ـ ۵۳ ساله ـ فردی که آخرین بار مقتول به خانه اش رفته بود پس از دستگیری به همراه چند مظنون دیگر لب به اعتراف گشود و گفت که مجید را با خوراندن دوغ مسموم به سم گیاهی به قتل رسانده است. در پی اعتراف های متهم، کارشناسان پزشکی قانونی نیز پس از کالبد شکافی و آزمایش های سم شناسی، علت مرگ را استفاده از سم گیاهی اعلام کردند.
چند تن از اعضای خانواده و بستگان متهم نیز در تحقیقات قضایی، علیه او شهادت دادند. این در حالی بود که متهم در جلسات بازجویی منکر قتل شد و خود را بیگناه خواند.
بدین ترتیب متهم پس از چهار بار محاکمه سه بار به قصاص نفس ـ اعدام ـ محکوم شد که هر بار این احکام در دادگاه عالی نقض گردید. تا این که پس از چهارمین جلسه محاکمه، قاضی پرونده او را تبرئه و با قرار یکصد میلیون تومانی آزاد کرد. وقتی پرونده برای پنجمین بار به شعبه ۱۰۵ دادگاه عمومی ـ جزایی تهران، ارسال شد قاضی خردمند با بررسی های لازم متهم را برای چهارمین بار به قصاص نفس ـ اعدام ـ محکوم کرد اما دیوان عالی کشور باز هم رای را ابرام نکرد.
اکنون پرونده باز هم در اختیار دادگاه عمومی قرار گرفته و فاطمه در حالی روز امروز پای میز محاکمه می رود که هنوز بر بی گناهی اش اصرار دارد. فاطمه طی ۱۸ سال گذشته روزهای سختی را سپری کرده و در این مدت ۲۰ بار اقدام به خودکشی کرده است..../خبرگزارى مهر