اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

کودک 9 ساله قربانی شکنجه وحشیانه پدر شد


پسربچه‌ای 9ساله که به شدت مورد شکنجه و آزار قرار گرفته بود روی تخت بیمارستان جان باخت. دو شب قبل مردی کودک 9ساله خود را به بیمارستان رساند و مدعی شد پسرک زمین خورده و از حال رفته است.

پسربچه‌ای 9ساله که به شدت مورد شکنجه و آزار قرار گرفته بود روی تخت بیمارستان جان باخت.
دو شب قبل مردی کودک 9ساله خود را به بیمارستان رساند و مدعی شد پسرک زمین خورده و از حال رفته است.

 وضعیت بد کودک باعث شد بلافاصله پرستاران و پزشکان بیمارستان باهنر کرج بالای سر کودک حاضر شوند. آنها وقتی او را مورد معاینه قرار دادند متوجه شدند جراحات این کودک بر اثر زمین خوردن یا افتادن از بلندی نیست بلکه او شکنجه شده و مورد آزار‌های شدید قرار گرفته است.

وقتی پرستاران به پرونده این کودک مراجعه کردند متوجه شدند این بچه 9 سال دارد و نامش علی است و پدرش او را به بیمارستان رسانده است بنابراین بهترین کسی که می‌توانست در مورد علی اطلاعاتی به پرستاران بدهد و بگوید چرا این کودک تا این حد آثار سوختگی و کبودی دارد، پدرش بود. از بلندگوی بیمارستان چندین بار پدر علی به پذیرش فراخوانده شد اما فایده‌ای نداشت چراکه این مرد بعد از رساندن علی به بیمارستان متواری شده ‌بود.

حالا دیگر شکی برای پرستاران باقی نمانده‌ بود که علی قربانی کودک‌آزاری شده است. جسم نیمه‌جان پسربچه بار دیگر به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد این کودک آثار کبودی‌ها و زخم‌های کهنه‌ای دارد و نشان می‌دهد او در زمان‌های مختلف مورد آزار جسمی قرار گرفته‌ است. همچنین آثار سوختگی‌های متعددی روی بدن این کودک وجود داشت.

سوختگی‌ها بیشتر روی پاهای علی مشهود بود و فاش می‌کرد این کودک با آتش سیگار شکنجه ‌شده‌ است. بعضی از این سوختگی‌ها بر اثر مرور زمان درمان شده‌ اما جای آن باقی مانده ‌بود ولی بعضی‌های دیگر هنوز تازه ‌بود و زخم و تاول داشت.

در ادامه به دستور پزشک معالج علی به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل و دستگاه‌ها بر بدن نحیف و زخمی این کودک وصل شد و پزشک معالج دستور داد آزمایش‌های لازم برای تشخیص علت بیهوش شدن علی انجام شود اما دقایقی بعد سوت ممتد دستگاه‌ها پرستاران را به بالای سر پسربچه فراخواند. این صدا خبر می‌داد علی دیگر جان ندارد.

با این حال پرستاران و پزشکان بلافاصله‌ دستگاه شوک را بر بدن این کودک وصل کردند تا شاید بتوانند او را احیا کنند اما نتوانستند و قلب علی برای همیشه از تپش ایستاد.

زمانی که پرستاران داشتند دستگاه‌ها را از بدن علی جدا می‌کردند و جسم بی‌جان او را برای تنظیم گزارش مرگ بررسی می‌کردند متوجه شدند آثاری شبیه به تجاوز روی بدن این کودک دیده می‌شود. بنابراین در گزارش مرگ علی نوشته ‌شد احتمال دارد این کودک مورد آزار جنسی هم قرار گرفته ‌باشد.

با اعلام خبر این واقعه از سوی حراست بیمارستان، ماموران پلیس و بازپرس ویژه قتل کرج در جریان قرار گرفتند و جسد علی به دستور بازپرس به پزشکی قانونی انتقال یافت تا درصد آسیب وارده به این کودک، مدت‌زمانی که او مورد آزار قرار می‌گرفته‌ و علت اصلی مرگ تعیین شود. این درحالی است که پدر علی هم تحت تعقیب قرار گرفته‌ و تحقیقات برای بازداشت او ادامه ‌دارد.


منبع: شرق



ویدیو مرتبط :
‫شکنجه های وحشیانه کودک شش ساله به دستان کثیف ناپدری: مادرم می دید اما سکوت می کرد‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

کودک 2​ساله قربانی شکنجه وحشیانه +عکس


کودکی 2 ساله که توسط یک مرد کارتن‌خواب در میان زباله‌ها بی‌هوش پیدا شده بود، با تلاش پزشکان بیمارستان شهدای تجریش در شمال تهران زنده ماند.

جام جم: کودکی 2 ساله که توسط یک مرد کارتن‌خواب در میان زباله‌ها بی‌هوش پیدا شده بود، با تلاش پزشکان بیمارستان شهدای تجریش در شمال تهران زنده ماند.

این در حالی است که پزشکان نظر دادند او بارها شکنجه و سوزانده شده است.


روز هفتم بهمن‌ماه مرد بی‌خانمانی در شرق تهران در جستجوی غذا از میان زباله‌‌ها بود که چشمش به پسری خردسال افتاد. او چند بار کودک خردسال را تکان داد تا بیدار شود اما کودک بی‌هوش بود.

مرد که به شدت ترسیده بود، خواست از آن محل فرار کند، اما چهره معصومانه پسر کوچولو مانع از این کار شد. او را بغل گرفت و پس از طی مسافتی به بیمارستان الغدیر رساند و از پرستاران برای نجات این کودک، کمک خواست. پرستاران اورژانس بلافاصله کودک را به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل کردند و تلاش برای نجات او آغاز شد.

در پی این موضوع، مسوولان بیمارستان در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 و اورژانس اجتماعی، ماجرا را گزارش کردند و مانع از خروج مردی شدند که کودک را به بیمارستان رسانده بود.

ماموران کلانتری و مددکاران اورژانس اجتماعی با حضور در بیمارستان در تحقیق از این مرد متوجه شدند، او کودک را از میان زباله‌ها پیدا کرده و به بیمارستان آورده است.


در مرحله بعد معلوم شد آثار سوختگی و کبودی بسیاری در بدن پسر کوچولو دیده می‌شود و نشان می‌دهد او بارها شکنجه شده و ضربه سختی به سرش اصابت کرده و احتمال دادند او از بلندی سقوط کرده است.

کودک آسیب دیده پس از یک روز برای ادامه درمان به بیمارستان شهدای تجریش تهران منتقل شد.پسر خردسال که بر اثر اصابت به ناحیه سرش همچنان بی‌هوش بود، سرانجام با تلاش پزشکان پس از 4 روز در حالی که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد، در بخش مراقبت‌های ویژه به هوش آمد.

 


ردپای یک زن به عنوان تنها مظنون

در حالی که تحقیق برای مشخص شدن هویت پسر کوچولو و یافتن خانواده‌اش آغاز شده بود، یکی از مسوولان بیمارستان الغدیر با پلیس تماس گرفت و خبر داد، زنی که خود را عمه این کودک معرفی کرده، به بیمارستان آمده و ساعاتی بعد ناپدید شده است.

در ادامه تحقیقات معلوم شد چند روز پس از انتقال پسر کوچولو به بیمارستان شهدای تجریش، زنی به بیمارستان الغدیر مراجعه کرده و با معرفی خود به عنوان عمه کودک، اطلاعاتی درباره او به مسوولان بیمارستان ارائه کرده است. او گفته است این کودک علی نام داشته و 2 ساله است.

همچنین عنوان کرده والدین علی معتاد بوده و در حال حاضر در زندان به سر می‌برند. او گفته بود در این مدت از علی نگهداری می‌کرده تا این که روز حادثه پس از بازگشت به خانه متوجه غیبت کودک شده است و پس از جستجوی فراوان همسایه‌ها گفته‌اند او از بالکن خانه به پایین سقوط کرده، اما نمی‌دانند چه کسی او را با خود برده است.

 در این هنگام وقتی مسوولان بیمارستان از او مدرک هویتی خواسته‌اند به یکباره فرار کرده است.


به این ترتیب با اطلاعات به دست آمده، جستجو برای یافتن زن غریبه که ادعا می‌کرده عمه کودک آسیب‌دیده بوده، آغاز شده است تا راز این کودک‌آزاری فاش شود.

روز گذشته خبرنگار ما با مراجعه به بیمارستان شهدای تجریش تهران به ملاقات علی رفت:

در انتهای بخش اطفال بیمارستان، علی در اتاقی که 4 تخت دارد، آرام روی تخت سوم نشسته و فقط نیم نگاهی به ماشین کوچولو و خرس قهوه‌ای‌رنگش می‌اندازد.

نزدیک‌تر شدم، اما ترسید و خودش را روی تخت جمع و جور کرد. وقتی دستم را روی سرش کشیدم و دستانش را بوسیدم، به آرامی لبخند زد. نامش را که صدا زدم، دوباره خندید.


وقتی گفتم مامانت کو، بابات کو، ریز خندید و گفت: خاله، سفر سفر. پس عمه کو. در همین موقع با وحشت به اطراف نگاه کرد. می‌ترسید حرفی بزند. کمی آرامش کردم و دوباره صورت کوچولویش را بوسیدم.

دستم را به آرامی گرفت و عروسکش را به من داد. چند بار دیگر که اسمش را صدا زدم، خندید اما چشمانش پر از غصه بود. هیچ‌کس نمی‌دانست چه کسی و چرا بدن نحیف علی کوچولو را شکنجه کرده است؟


در حالی که علی با اسباب بازی‌هایش بازی می‌کرد، او را با دنیای کودکی‌اش تنها گذاشتم و از اتاق بیرون آمدم.