اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
کمال تبریزی: میرحسین موسوی اشتباه کرد
کارگردان فیلم توقیفی «خیابانهای آرام» گفت:من معتقدم اگر میرحسین موسوی جلوی احساسش را میگرفت، منطقی اعتراض میکرد، حرفهایش را میزد اما به احترام نظام و کشور سکوت میکرد و ادامه نمیداد، در دورهی بعدی رئیسجمهور میشد.
تبریزی در بخشی از این مصاحبه صریح و چالشی، به بهانه بررسی فیلم «خیابانهای آرام» به بیان نظراتش پیرامون فتنه 88 و اتفاقات پس از آن پرداخت. وی در این مصاحبه هر چند که روی مواضعش مبنی بر مخالفت با احمدی نژاد تاکید دارد ولی اذعان می کند که ریشه ناآرامی های سال 88، نبود تعقل و غلبه احساسات بود.
با این که تبریزی در این مصاحبه سعی می کند به شیوه های مختلف از تصریح پیرامون مقصر بودن جریان سیاسی محبوبش در فتنه، شانه خالی کند ولی تلویحا تایید می کند که رفتار سیاسی میرحسین موسوی در آن سال "غیرمنطقی" و حرکاتی "احساساتی" بوده است.
* ریشه آشوبهای خیابانی، نبود تعقل بود
هنوز معتقدید در ماجرای سال 88 عدهای دیوانه به خیابانها آمدند؟ یعنی آدمی مدیریت کرده بود تا اوضاع را به هم بریزند و چند بیگناه را متهم کنند ولی کار خود را جلو ببرند؟
تبریزی: در «خیابانهای آرام» میخواستم بگویم چنین اتفاقی به دلیل نبود تعقل است. شاید بتوانید این را به هر کسی نسبت دهید. وقتی تعقل جایش را به احساسات دهد و آدم از حالت عقلانی خارج شود، چنین اتفاقهایی میافتد. ریشهی آشوبها و درگیریهای خیابانی همیشه به دلیل نبود تعقل درست و احساس است.
اما این انصاف و تعادل و در نظر گرفتن سهم اشتباه هر دو طرف در فیلم شما دیده نمیشود. بیشتر اتفاقات و دیالوگهای فیلم انتقاد از احمدینژاد است، بهویژه صحنهای که با تمسخر دربارهی یک دختر مخترع انرژی اتمی در پارک صحبت میشود.
تبریزی: بله چون مخالفم. من مخالفتم را پنهان نکردم. نبود تعقل این است که با احساس بخواهید مملکت را اداره کنید.
یعنی هیچوقت به این نتیجه نرسیدید که طرف سیاسی مطلوب شما هم مرتکب اشتباهات جبرانناپذیری شد؟
تبریزی: من فکر میکنم کسی که قدرت دارد، مسئولیت بیشتری هم دارد.
منظور من همان تذکر مشهور رهبری در خطبههای نماز جمعهی 29 خرداد 88 است. ایشان به کسانی که اردوکشی خیابانی را باب میکنند، تذکر دادند که: «...اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرجها، آنهایند».
تبریزی: دقیقاً. کسانی که در هر موقعیتی در مسند قدرت مینشینند، مسئولیت بیشتری دارند، چون قدرت دارند. پس باید بر اساس تعقل، تدبیر و اعتدال حرکت کنند. زیادهروی در هر حالتی مشکل ایجاد میکند.
پس مخاطب «خیابانهای آرام» باید بداند که مولف فیلم برای هر دو طرف ماجرا سهمی از اشتباه قائل است؛ هر دو طرفی که باعث شدند جامعه از مسیر اعتدال خارج شود. حتی اگر این تعادل و انصاف در فیلمش حس نشود، چون به زعم او کسی که قدرت دارد، مسئولیت بیشتری دارد.
تبریزی: کسی که مسئولیت، قدرت و تریبون بیشتری داشت، جرم بیشتری مرتکب شده است. گناه او سنگینتر است.
* رفتار موسوی، "غیرمنطقی" و "احساسی" بود
از این بابت اصرار دارم که توضیح بدهید چون بعد از انتخابات، به همراه آقایان «برزیده»، مجیدی و «میرکریمی» نامهای سرگشاده خطاب به آقای «موسوی» منتشر و با لفظ «منتخب محبوب ملت» از او یاد کردید. همچنین ایشان را برندهی صداقت و اخلاق دانستید. کسانی که این نامه را خوانده باشند و خیابانهای آرام را با گزارههای یکسویهاش ببینند، شاید احساس کند که شما بیانصافید و از نیت خیر شما آگاه نشوند. با اینکه شما دو طرف را مقصر میدانید.
تبریزی: صد درصد. من معتقدم اگر میرحسین موسوی جلوی احساسش را میگرفت، منطقی اعتراض میکرد، حرفهایش را میزد اما به احترام نظام و کشور سکوت میکرد و ادامه نمیداد، در دوره بعدی رئیسجمهور میشد.
تا از این بحث عبور نکردهایم، دوست دارم بدانم که چقدر با ورود هنرمندان –که انسانهای احساساتی هستند و کفهی اقبال و ادبارشان به سرعت تغییر وزن میدهد – به عرصه جدی سیاست موافقید؟
تبریزی: هنرمندان نباید وارد فضای سیاست شوند. البته فیلم ساختن برای یک کاندیدا فرق میکند؛ خود من برای آقای «هاشمی» فیلم انتخاباتی ساختم....
و فکر میکنم باعث رأی نیاوردن ایشان در سال 84 شدید.
تبریزی: چطور؟
هر کسی آن نمای پرسپکتیو انتهایی را میدید، نمیفهمید که اینجا خانه حاجآقاست یا پارک نیاوران و احتمالاً اشکها و دغدغههای ایشان را هم برای مردم مستضعف باور نمیکرد!
تبریزی:(خنده) ... مقاطع انتخابات را باید جداگانه تحلیل کرد. بهعنوان مثال افرادی که برای «سیدمحمد خاتمی» فیلم ساختند سیاسی نبودند.
* تبدیل پاتوقهای صنفی به اتاق عملیات سیاسی درست نیست
قبول! اما تبدیل کردن پاتوقهای صنفی به اتاقهای عملیات سیاسی درست است؟
تبریزی: درست نیست. اما باید توجه داشت که هنرمندانی که پایگاه مردمی دارند، باید هنگام اتفاقهای اجتماعی که به حقوق مردم مربوط میشود، کنار مردم باشند. این متفاوت است. این اتفاق خوبی است که از انرژی هنرمندان استفاده کنیم و شور و هیجان به وجود آوریم. اشکالی ندارد هنرمندان از تواناییشان و حس مردم استفاده کنند، طرفدار نامزدی شوند و برای او تبلیغ کنند. این تعیین کننده است و امکان رأی آوردن چنین نامزدی بیشتر میشود. شرایط بد موقعی است که هنرمندان نسبت به انتخابات واکنشی نداشته باشند. ورود هنرمندان به حوزههای تبلیغی اشکالی ندارد؛ در صورتی که درست باشد و از اعتدال خارج نشود.
ورود هنرمندان –بهویژه سینماگران- به کارزارهای سیاسی تصمیمی است که باید خودشان بگیرند. نکتهی من این است که سینماگری که از یک طرف احساسی است و از طرف دیگر به ابزار قدرتمندی مثل سینما دسترسی دارد، اگر نتواند ناکامیهای مرسوم دنیای سیاست را -که برای سیاسیون امری متداول است- هضم کند و افسرده بشود، چه بلایی سر مخاطب فیلمهایش خواهد آمد؟ آیا سینماگر حق دارد تحفهی این تجربهی تلخش را که چند سال ناراحتی و افسردگی است، روی پردهی سینما ببرد؟ بهعنوان هنرمندی که پایگاه اجتماعی دارد، این حق را دارد؟
تبریزی: این کارها برای هنرمندان تجربه است. قبلتر که این تجربهها وجود نداشته است؛ چون انتخابات مولود انقلاب اسلامی است. اینها مشق دموکراسی است. باید از گذشته تجربه بگیریم و رو به آینده حرکت کنیم. خود من در همان دوره تصمیم گرفتم برای کسی و نامزدی فیلم نسازم. باید فرزند زمان خویشتن بود. یک موقعهایی باید ورود کرد و یک موقعهایی باید پرهیز کرد. البته بستگی به موقعیت، روش و منش هنرمند هم دارد و اینکه ببیند جامعه از او چه انتظاری دارد و چه چیزی به صلاح است.
بعد از تجربه سال 88، نهتنها من، بلکه خیلیها به این نتیجه رسیدند که اینگونه عمل کنند. بسیاری از اهالی سینما گفتهاند که فعلاً به این موضوعات کاری نداریم. شاید در مقطع دیگری دوباره این شور ایجاد بشود.
*نمیخواهیم تا اطلاع ثانوی وارد مسائل سیاسی شویم
پس باید امیدوار باشیم که در سالهای بعد، این جملات تکراری «حالم خوب است» و «حالم بد است» را کمتر از سینماگران بشنویم؟
تبریزی: حال خوب و بد، واقعیتی دربارهی اهالی هنر است. متأسفانه چنین چیزی وجود دارد. بیشتر هنرمندان حساساند. هنرمند حس ظریف و لطیفی دارد؛ به همین دلیل هنرمند شده است و این طبیعی است. منتها خود هنرمندان هم در این مسیر رشد عقلانی پیدا میکنند. البته نه به این معنی که بتوانند رهبری جامعه را به دست بگیرند.
اما با همهی این اوصاف، اگر همهی هنرمندان را در نظر بگیرید، برآیند رفتارشان قابل قبول است. کسانی که دلشان برای این مملکت میتپد و دلشان میخواهد آسیب اجتماعی کمتر و رشد و پیشرفت بیشتری در مملکتشان باشد. منتها مهم است از چه مسیری میخواهند این مفهومها را به منصهی ظهور برسانند. این مسیرها میتواند متفاوت باشد. الآن بیشتر هنرمندان به این نتیجه رسیدهاند که سعی کنیم در این مقطع، از سیاست دوری کنیم. البته به این معنا نیست که دربارهی سیاست فیلم نسازیم. انتخابات اخیر «خانهی سینما» هم پیام واضح و آشکاری داشت. یعنی نمیخواهیم تا اطلاع ثانوی وارد مسائل سیاسی شویم؛ ممکن است مشکل سیاسی داشته باشیم ولی از آن مهمتر مشکل معیشتی، شغلی، امنیتی و بیکاری خودمان است. ابتدا مشکل صنفیمان را حل کنیم بعد به مشکلهای دیگر توجه کنیم.
* صدای مردم بودن هنرمندان، فقط یک ادعاست
معمولاً در ایران هنرمندان مثل آمریکا در لحظههای حساس موضعگیری نمیکنند. در کشوری مانند آمریکا در دورهای، «ریگان» را مجبور میکنند و پشت جبهه میفرستند. سینمای هالیوود شهید جنگ هم داده است. خیلی از هنرمندان ما اینطور نیستند. برای فیلمبرداری از تهران بیرون نمیروند. اگر فیلمبرداری نزدیک سیستان و بلوچستان باشد و بمبی منفجر شود، کار را تعطیل میکنند. سال 88 و در ماجرای تحریمها، فرانسه در مذاکرههایمان کارشکنی کرد اما حتی همان سال هنرمندانمان جشنوارهی کن را تحریم نکردند. داروهایمان تحریم شد اما «مهتاب کرامتی» که سفیر صلح است، بیانیهای نداد ولی «آنجلیا جولی» برای امنیت ملی کشورش بیانیه داد یا به پاکستان رفت. حتی کسانی مثل «نیکی کریمی» و «لیلا حاتمی» که وجههی بینالمللی دارند، بیتفاوت ماندند و بیانیهای ندادند. چرا هنرمندان ما اینقدر بیتفاوتاند؟
تبریزی: به دقت نمیتوانم درباره آن نظر بدهم اما میتوانم بگویم فاصلهای میان قشر هنرمند و روشنفکر، و مردم ایجاد شده. البته این فاصله نسبت به گذشته کمتر شده. هرچه این فاصله بین قشر روشنفکر و مردم کمتر شود، هنرمندان واکنشهای بیشتری در برابر جریانهای اجتماعی و سیاسی نشان میدهند.
اما هنرمندان ادعا میکنند صدای مردماند.
تبریزی: بله. ولی این فقط یک ادعاست. وقتی بر اساس آمار فقط پانزده درصد از مردم در سال گذشته بینندهی سینما بودند، به این معناست که ما صدای مردم نیستیم. البته به شرایط مختلفی بستگی دارد؛ پایگاهی که هنرمندان در دل مردم دارند گاهی خیلی خوب است اما گاهی از هم فاصله میگیرند. برخی از هنرمندان با مردم اُخت میشوند و بعضی نه. هنرمند باید بفهمد که محبوبیتش، حضور و تأثیرگذاریاش برای حفظ پایگاه مردمی است و به هر قیمتی باید آن را حفظ کند. اگر چنین درک، تصور و فهمی داشته باشد، واکنش نشان میدهد. جدا از اینکه یک مثلثی است که یک ضلع آن مردم، ضلع دیگر هنرمند و ضلع دیگرش سیاست است. سیاست ضلعی از این مثلث است. هنرمند نسبت به سیاست محتاط است و از آن فاصله میگیرد. همین باعث میشود واکنشی از آنها نبینید. نگرانی هنرمند از سیاسی شدن واکنشهایش است.
شاید گاهی تفسیر هنرمندان از مردم اشتباه باشد، نه؟
تبریزی: ممکن است. مثلاً دربارهی مذاکرههای هستهای، عدهای از دوستان گفتند کاری کنیم؛ بیانیه بنویسیم، نظری بدهیم و موضعمان را بگوییم. این اتفاقها خوب است بهشرطی که ریشهاش غیر سیاسی و مردمی باشد. یا از سوی انجمنهای مردمی باشد. همانطور که برای حمایت از محیط زیست جمع میشوند و حرکتهایی میکنند که تأثیری بگذارد. حرکتهایی که نگاهش بهسوی مردم است. جاهایی که چنین حرکتهایی اتفاق نمیافتد، به این دلیل است که یک جنبهاش سیاسی است. سیاست این فاصله را به وجود میآورد. اگر حرکتی فقط برای مردم باشد، همهی هنرمندان این درک و شعور را دارند که پای آن بایستند.
ویدیو مرتبط :
آخرسوتی.میرحسین موسوی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مطهری در نامهای به میرحسین موسوی
علی مطهری طی نامه یی سرگشاده خطاب به میرحسین موسوی برای فراهم آوردن بستر آرامش در راهپیمایی ۲۲ بهمن مساعدت طلبید.
متن نامه مطهری به گزارش مهر به شرح زیر است؛ با اهدای سلام، مصاحبه جنابعالی با پایگاه اطلاع رسانی کلمه که بیشتر به یک بیانیه شبیه است نظر به اینکه در آستانه راهپیمایی ۲۲ بهمن صادر شده است، طبعاً هدفدار بوده و دارای آثار عملی مثبت و منفی خواهد بود. لذا مناسب است که این نامه را به صورت سرگشاده بنگارم. آیا فکر نمی کنید که قانون شکنان و خشونت ورزان برای استمرار و توجیه تخلفات خود، خواهان ادامه وضع موجود هستند و آرامش و وحدت ملی سم مهلک برای آنها است؟ به عقیده اینجانب شما در این بیانیه دردها را خوب بیان کرده اید اما درمان را نه. روح بیانیه و جان کلام شما این است که ما برای اصلاح به میدان آمده ایم نه برای انتقام گیری یا کسب قدرت یا ویرانگری. این امر می تواند محور وحدت و هدف مشترک اطراف بحران سیاسی کنونی باشد، خصوصاً که اصلاح مستمر اجتماعی یکی از ارکان تعلیمات اسلامی است که از آن به «امر به معروف و نهی از منکر» تعبیر می شود. اما این هدف از چه راه بهتر تامین می شود؟ شما در بیانیه های خود از قانون گریزی دولت و تمایل آن به استبداد و پاسخگو نبودن آن در مقابل مجلس و قوه قضائیه سخن گفته اید، همچنان که اشارات و تصریحاتی به خشونت ورزی و کم توجهی مدیران این بحران به حقوق مردم داشته اید. آیا فکر نمی کنید خاطیان این دو حوزه برای استمرار و توجیه تخلفات خود، خواهان ادامه وضع موجود هستند و آرامش و وحدت ملی سم مهلک برای آنها است؟
آیا فکر نمی کنید که وضع موجود، دست نظام و بسیاری از مصلحان مجلس و قوه قضائیه را برای برخورد با این خاطیان بسته است؟ مثلاً در شرایط عادی امکان سوال از رئیس جمهور درباره برخی قانون گریزی ها و رهاسازی و لیبرالسیم فرهنگی وجود دارد اما اکنون چون این گونه اقدامات قانونی، همراهی با سران معترض و موجب تشدید بحران تلقی می شود، زمینه پذیرش آن در میان نمایندگان مجلس و مردم ضعیف است. (البته اینها به معنی نفی نقاط مثبت و تلاش صادقانه این دولت نیست.) باید قبول کنید که جنابعالی و جناب آقای کروبی تبدیل به مانعی برای اصلاحات مورد نظر خودتان و بسیاری از دلسوزان انقلاب اسلامی شده اید. عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با بیان اینکه «اینجانب حدس قوی دارم که رهبری گرانقدر انقلاب اسلامی اگر خیالشان از ناحیه شما دو بزرگوار راحت شود به سراغ خودکامگی های دیگران، خطاهای بزرگوار سوم یعنی رئیس جمهور محترم و نیز خطاهای برخی افراطی های مدعی اصولگرایی خواهند رفت»، افزود؛ لااقل چندماهی امتحان کنید، اگر این گونه نبود به راه خود که آن را بی نتیجه و مضر می دانم ادامه دهید. خودتان در بیانیه آورده اید که حجم اخبار اقتصادی و اجتماعی در مقایسه با اخبار سیاسی اندک است.
این جمله مویدی است بر مدعای ما که بحران کنونی مانعی است برای ارزیابی و نظارت بر عملکرد اقتصادی و اجتماعی دولت و پاسخگو بودن آن. یکی از اصول قانون اساسی اصل ولایت فقیه است و مطابق آن باید در معضلات اجتماعی و سیاسی نظر رهبری را فصل الخطاب بدانیم، هرچند قانع نشده باشیم و در بیانیه شما به این اصل توجه لازم مبذول نشده است. در بیانیه شما نکات مثبت و گام هایی به سوی اتحاد و رفع بحران دیده می شود مانند محکوم کردن رسانه های بیگانه، تبری از شعارهای ضداسلام و جدا کردن راه خود از راه خارج نشینان، از همه مهم تر تاکید بر التزام به قانون اساسی، گرچه یکی از اصول قانون اساسی اصل ولایت فقیه است و مطابق آن باید در معضلات اجتماعی و سیاسی نظر رهبری را فصل الخطاب بدانیم هرچند قانع نشده باشیم و در بیانیه شما به این اصل توجه لازم مبذول نشده است.از سوی دیگر بخشی از این بیانیه نشان می دهد که جنابعالی میلی به پایان یافتن این بحران ندارید و مایلید این شعله هرچند کم سوتر همچنان افروخته باشد، البته به زعم خود برای دفاع از حقوق مردم. در حالی که با فراهم شدن زمینه مناسب برای قانون گریزی و بسته شدن دست مصلحان قانونی، حقوق مردم به شکل دیگری پایمال می شود و با بهره گیری دشمنان خارجی از این بحران، اقتدار نظام اسلامی و منافع ملی نیز آسیب می بیند. رهبر بزرگوارمان در نطق اخیر خود از اقدامات جنابعالی و جناب آقای کروبی به «غفلت» تعبیر کردند، همان چیزی که اینجانب در مناظره تلویزیونی به «لغزش سیاسی» تعبیر کردم و برخی بر من خرده گرفتند که کار اینها بالاتر از لغزش بوده است، در حالی که تعبیر «غفلت» ملایم تر به نظر می رسد. به هر حال اینها علامت هایی است که ایشان به شما می دهند برای تغییر مسیر و تقویت وحدت ملی.