اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

کلاس درس با چاشنی مشت و لگد!



اخبار,اخبار اجتماعی , تنبیه بدنی دانش آموز

 معلمی شغل شریفی بوده و هست. هدف از نوشتن این جملات نیز برچسب زدن به همه معلمان هم نیست اما تنها با مرور چند فیلم و عکس اخیر، باید این سئوال را پرسید که آموزش و پرورش در کنار هم آیا معنایی می‌یابد؟ ضرب و شتم دانش آموزان چه تاثیراتی می‌تواند در روحیه آنها داشته باشد. دانش آموزی که کوله رنگی‌اش را به دوش می‌کشد و به سمت مدرسه راهی می‌شود و نمی‌داند که سیلی و مشت و لگد معلم در انتظارش نشسته است.

یک لحظه اگر خودمان را به جای والدین این دانش آموزان بگذاریم و به ناگاه در پی سکوت فرزندشان، فیلمی از این کتک‌ها به دست شان برسد، عمق فاجعه چند برابر می‌شود. روزی هم ما در جایگاه شاگردی بودیم و با تمام استرس‌ها و فراموش کاری‌ها و بازیگوشی‌های مدرسه آشنا. تنبیه شدن در هر مرحله‌ای از زندگی برای مان وجود دارد اما آیا تعریفی برای حد و حدود این تنبیهات وجود ندارد؟ از گوشه کلاس ایستادن برای در هم شکستن غرورمان گرفته تا تنبیه بدنی با خط کش و خودکار هیچ گاه از یادمان نرفته است.

 

رفته رفته و با جلو آمدن زمانه، تصورمان این بود که دیگر از آن تنبیهات بدنی و روانی خبری نیست. رسم و رسوماتی که از کتک خوردن‌ها با کابل و شلنگ تا شنیدن بدترین الفاظ، بار خود را بسته بود و از مدارس گریخته بود. اما انتشار فیلم ها، حکایت دیگری دارد. نگاهی شاید، باید به تنبیهات اخیر در مدارس انداخت تا ببینیم چه بر سر پرورش یا آموزش آمده است! چند سال قبل بود که در یکی از استان‌های مرزی کشور، معلمی به خاطر تکرار بی نظمی‌های یک دانش آموز، با کتاب بر سر نوجوان می‌کوبد غافل از اینکه تیغه سفت کتاب بر فرق سر دانش آموز فرود آمده و نوجوان از سردرد شدید راهی بیمارستان می‌شود و در نهایت، جان خود را از دست می‌دهد.


از کودک آزاری اردبیل تا ...
سال پیش بود که فیلمی از کودک آزاری در یکی از مهدکودک‌های اردبیل به سرعت برق و باد در فضای مجازی منتشر شد. این فیلم که به صورت مخفیانه گرفته شده بود، آنقدر دردناک بود که واکنش بسیاری را دربرداشت.

 

فیلمی که نشان می‌داد، مربی مهدکودک پای خود را روی تن کودک گذاشته و با یک دست بینی وی را گرفته و با دست دیگر غذا یا دارو به او می‌خوراند. البته بگذریم که این مربی دستگیر و مهدکودک نیز پلمپ شد. اما باید دید که چه بلایی بر سر روح و روان آن کودک معصوم آمده است. خلیل، یک معلم بازنشسته است. وی در این مورد به خبرنگار اجتماعی روزنامه ابتکار می‌گوید: در زمان قدیم برای اشتغال در آموزش و پرورش و مهدهای کودک، دوره‌های آموزشی رسمی برگزار می‌کردند.

 

مثل مراکز تربیت معلم و مربی کودک و اگر کسی مورد اخلاقی یا روانی داشت، در طول گذراندن این دوره ها، خود را نشان می‌داد و اجازه کار را به وی نمی‌دادند. الان وضعیت استخدام‌ها و جذب نیروها بسیار بی برنامه و نابسامان شده است و متاسفانه کسانی به کار گرفته می‌شوند که برخی از آنها صلاحیت لازم را ندارند. چند سال پیش بود که وزارت آموزش و پرورش عده‌ای نیروی انسانی را جذب کرد و در بدو ورود با حقوق کامل این استخدام صورت گرفت بدون اینکه این افراد کمترین دوره‌ای را در ارتباط با آموزش و پرورش کودک دیده باشند. همان نیرو به نیرویی شبیه خودش که در مدرسه ما مشغول به تدریس بود گفته بود، تو که خوب شانس آورده‌ای و بین یک عده معلم با تجربه شروع به کار کرده ای.

 

همه ما بی تجربه هستیم و نمی‌دانیم چه باید بکنیم. فقط وقتی از پس کلاس بر نمی‌آییم چوبی بر می‌داریم و با آن بچه‌ها را تنبیه می‌کنیم تا ساکت شوند. درد ما اینجاست، بی تعهدی مسئولان رده بالا و دسته بازی‌های سیاسی و دخالت‌هایی در امر استخدام نیروها! مریم، زنی خانه دار است وی در گفتگو با روزنامه ابتکار می‌گوید: واقعا به کجا رسیده ایم؟ اگر نتوانیم حتی به مدرسه‌ها و مهدکودک‌ها اعتماد کنیم، چگونه باید انتظار داشته باشیم که افراد بچه دار شوند؟ چرا کسانی که در این امر فعالیت دارند،

 

توسط روانشناسان خبره بررسی نمی‌شوند تا صلاحیت آنها مورد تایید قرار بگیرد؟ رضا می‌گوید: وقتی تعدادی از افراد که تخصص لازم را نداشته و صرفا برای نان درآوردن، این شغل را تقبل می‌کنند و باید با کودکان سر و کله بزنند، نتیجه این می‌شود. خود من بارها گفته ام کارکنان مرتبط با بچه‌ها و مردم. حالا می‌خواهد بخش تدریس باشد یا مدیریت. اما حتما باید از پزشکان معتمد تاییدیه سلامت روان و از سوی دیگر تجربه کار را داشته باشند تا به مرحله استخدام برسند. اما انگار گوش شنوایی وجود ندارد. متاسفانه در برخی از موارد، کادر آموزشی خیال می‌کنند که تام الاختیار هستند و می‌توانند از والدین طلبکار باشند. مشکلات رفتاری و انحرافی در حال افزایش است.


قصوری به وسعت آسیب
تمام این صحبت‌ها مرور می‌شود. تا جایی که فیلم دیگری دست به دست می‌چرخد و نام تنبیه بدنی معلم الیگودرزی به خود می‌گیرد. فیلمی که در یکی از پلان هایش، لگد معلم را بر سر دانش آموز می‌توانیم ببینیم. لگدی که با دوربین موبایل یکی از دانش آموزان دیگر شکار شده و به لطف سرعت بالای برنامه‌های فضای مجازی، به سرعت در کل کشور که هیچ فراتر از آن می‌رود. فیلمی که آه افسوس معلمان دلسوز و زحمتکش را برمی آورد. تا جایی که خود زبان به گله می‌گشایند که چرا باید یک حرکت اشتباه و تاسف بار معلمی، جامعه معلمی را تحت‌الشعاع و در سیطره خود گیرد.

 

پاپایی، معاون رسانه‌ای وزارت آموزش و پرورش در این رابطه می‌گوید: قانون اجازه تنبیه بدنی دانش آموز را به هیچ عنوان به همکاران فرهنگی نمی‌دهد. آموزش و پرورش به کرات از طریق بخش نامه‌های متعدد این موضوع را به اطلاع فرهنگیان رسانده و اگر موردی خلاف آن مشاهده شود، تخلف است و مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در برخورد با قصور و عدم انجام مسئولیت دانش آموختگی قانون به همکاران فرهنگی در ابتدا اجازه تذکر و اخطار شفافی به صورت خصوصی، در جمع و سپس تغییر کلاس می‌دهد و در نهایت اگر این روند توسط دانش آموز ادامه پیدا کند، اخراج موقت وی از مدرسه و مدارس حوزه مربوطه را در پی دارد. اگر این موضوع شدت پیدا کرده و اخطارهای در نظر گرفته شده، موثر نباشد، دانش آموز از تحصیل در کلیه مدارس محروم می‌شود.


آموزشی بدون پرورش
در نهایت صحت این فیلم از طرف محمدی، رییس اداره آموزش و پرورش شهرستان الیگودرز تایید می‌شود و تنها اظهار پشیمانی و ندامت معلم خاطی را خبر می‌دهد و می‌گوید از دانش آموزان و خانواده‌های آنها دلجویی شده است. چرخش این فیلم به فانی، وزیر آموزش و پرورش هم رسید. وی در واکنش به انتشار این فیلم، گفت: من از طریق صدا و سیما این فیلم را مشاهده کردم و من هم متاثر شدم.

 

عذرخواهی می‌کنم که هنوز چنین اتفاقاتی را در بعضی از مدارس شاهد هستیم و امیدوارم مسیر حرکت و روالی که پیش می‌رود رو به کاهش باشد و به صفر برسد. اداره رسیدگی به تخلفات اداری آموزش و پرورش با این معلم خاطی به شدت برخورد کرده‌است و امیدواریم دیگر شاهد چنین اتفاقاتی در مدارس نباشیم. یک عذرخواهی، یک برخورد با معلم خاطی و دوباره سیر تسلسلی که نمی‌دانیم باید نام باطل بر آن نهاد یا نه! قوانینی که شاید از مرحله بالقوه به مرحله بالفعل نرسیده است. پشیمانی‌هایی که در پی هم می‌آیند و صدماتی که در مشت‌ها و لگدها حواله دانش آموزان شده و بعد در آینده‌ای نه چندان دور، به دنبال ریشه یابی این آسیب‌ها می‌گردیم و نام بزه را بر آن می‌نهیم. آیا واقعا فیلتر قوی تری برای استخدام معلمان وجود ندارد؟ یا اگر دارد، آیا قوانین بازدارنده‌ای نمی‌تواند جلوی این اتفاقات را بگیرد؟ آیا وزارت آموزش و پرورش تنها وظیفه آموزش را دارد؟ پرورش در کجای داستان قرار می‌گیرد؟


 اخبار  اجتماعی   -   ابتکار 


ویدیو مرتبط :
کارت قرمز با چاشنی لگد | در کرکره ای اتوماتیک آچیلاردر

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

کلاس درس با چاشنی مشت و لگد


معلمی شغل شریفی بوده و هست. هدف از نوشتن این جملات نیز برچسب زدن به همه معلمان هم نیست اما تنها با مرور چند فیلم و عکس اخیر، باید این سئوال را پرسید که آموزش و پرورش در کنار هم آیا معنایی می‌یابد؟

 روزنامه ابتکار: معلمی شغل شریفی بوده و هست. هدف از نوشتن این جملات نیز برچسب زدن به همه معلمان هم نیست اما تنها با مرور چند فیلم و عکس اخیر، باید این سئوال را پرسید که آموزش و پرورش در کنار هم آیا معنایی می‌یابد؟ ضرب و شتم دانش آموزان چه تاثیراتی می‌تواند در روحیه آنها داشته باشد. دانش آموزی که کوله رنگی‌اش را به دوش می‌کشد و به سمت مدرسه راهی می‌شود و نمی‌داند که سیلی و مشت و لگد معلم در انتظارش نشسته است. یک لحظه اگر خودمان را به جای والدین این دانش آموزان بگذاریم و به ناگاه در پی سکوت فرزندشان، فیلمی از این کتک‌ها به دست شان برسد، عمق فاجعه چند برابر می‌شود.

 روزی هم ما در جایگاه شاگردی بودیم و با تمام استرس‌ها و فراموش کاری‌ها و بازیگوشی‌های مدرسه آشنا. تنبیه شدن در هر مرحله‌ای از زندگی برای مان وجود دارد اما آیا تعریفی برای حد و حدود این تنبیهات وجود ندارد؟ از گوشه کلاس ایستادن برای در هم شکستن غرورمان گرفته تا تنبیه بدنی با خط کش و خودکار هیچ گاه از یادمان نرفته است. رفته رفته و با جلو آمدن زمانه، تصورمان این بود که دیگر از آن تنبیهات بدنی و روانی خبری نیست.

 رسم و رسوماتی که از کتک خوردن‌ها با کابل و شلنگ تا شنیدن بدترین الفاظ، بار خود را بسته بود و از مدارس گریخته بود. اما انتشار فیلم ها، حکایت دیگری دارد. نگاهی شاید، باید به تنبیهات اخیر در مدارس انداخت تا ببینیم چه بر سر پرورش یا آموزش آمده است! چند سال قبل بود که در یکی از استان‌های مرزی کشور، معلمی به خاطر تکرار بی نظمی‌های یک دانش آموز، با کتاب بر سر نوجوان می‌کوبد غافل از اینکه تیغه سفت کتاب بر فرق سر دانش آموز فرود آمده و نوجوان از سردرد شدید راهی بیمارستان می‌شود و در نهایت، جان خود را از دست می‌دهد.

از کودک آزاری اردبیل تا ...

سال پیش بود که فیلمی از کودک آزاری در یکی از مهدکودک‌های اردبیل به سرعت برق و باد در فضای مجازی منتشر شد. این فیلم که به صورت مخفیانه گرفته شده بود، آنقدر دردناک بود که واکنش بسیاری را دربرداشت. فیلمی که نشان می‌داد، مربی مهدکودک پای خود را روی تن کودک گذاشته و با یک دست بینی وی را گرفته و با دست دیگر غذا یا دارو به او می‌خوراند. البته بگذریم که این مربی دستگیر و مهدکودک نیز پلمپ شد. اما باید دید که چه بلایی بر سر روح و روان آن کودک معصوم آمده است. خلیل، یک معلم بازنشسته است.

 وی می‌گوید: در زمان قدیم برای اشتغال در آموزش و پرورش و مهدهای کودک، دوره‌های آموزشی رسمی برگزار می‌کردند. مثل مراکز تربیت معلم و مربی کودک و اگر کسی مورد اخلاقی یا روانی داشت، در طول گذراندن این دوره ها، خود را نشان می‌داد و اجازه کار را به وی نمی‌دادند. الان وضعیت استخدام‌ها و جذب نیروها بسیار بی برنامه و نابسامان شده است و متاسفانه کسانی به کار گرفته می‌شوند که برخی از آنها صلاحیت لازم را ندارند. چند سال پیش بود که وزارت آموزش و پرورش عده‌ای نیروی انسانی را جذب کرد و در بدو ورود با حقوق کامل این استخدام صورت گرفت بدون اینکه این افراد کمترین دوره‌ای را در ارتباط با آموزش و پرورش کودک دیده باشند. همان نیرو به نیرویی شبیه خودش که در مدرسه ما مشغول به تدریس بود گفته بود، تو که خوب شانس آورده‌ای و بین یک عده معلم با تجربه شروع به کار کرده ای. همه ما بی تجربه هستیم و نمی‌دانیم چه باید بکنیم. فقط وقتی از پس کلاس بر نمی‌آییم چوبی بر می‌داریم و با آن بچه‌ها را تنبیه می‌کنیم تا ساکت شوند.

 درد ما اینجاست، بی تعهدی مسئولان رده بالا و دسته بازی‌های سیاسی و دخالت‌هایی در امر استخدام نیروها! مریم، زنی خانه دار است وی در گفتگو با روزنامه ابتکار می‌گوید: واقعا به کجا رسیده ایم؟ اگر نتوانیم حتی به مدرسه‌ها و مهدکودک‌ها اعتماد کنیم، چگونه باید انتظار داشته باشیم که افراد بچه دار شوند؟ چرا کسانی که در این امر فعالیت دارند، توسط روانشناسان خبره بررسی نمی‌شوند تا صلاحیت آنها مورد تایید قرار بگیرد؟ رضا می‌گوید: وقتی تعدادی از افراد که تخصص لازم را نداشته و صرفا برای نان درآوردن، این شغل را تقبل می‌کنند و باید با کودکان سر و کله بزنند، نتیجه این می‌شود. خود من بارها گفته ام کارکنان مرتبط با بچه‌ها و مردم. حالا می‌خواهد بخش تدریس باشد یا مدیریت. اما حتما باید از پزشکان معتمد تاییدیه سلامت روان و از سوی دیگر تجربه کار را داشته باشند تا به مرحله استخدام برسند. اما انگار گوش شنوایی وجود ندارد. متاسفانه در برخی از موارد، کادر آموزشی خیال می‌کنند که تام الاختیار هستند و می‌توانند از والدین طلبکار باشند. مشکلات رفتاری و انحرافی در حال افزایش است.
قصوری به وسعت آسیب
تمام این صحبت‌ها مرور می‌شود. تا جایی که فیلم دیگری دست به دست می‌چرخد و نام تنبیه بدنی معلم الیگودرزی به خود می‌گیرد. فیلمی که در یکی از پلان هایش، لگد معلم را بر سر دانش آموز می‌توانیم ببینیم. لگدی که با دوربین موبایل یکی از دانش آموزان دیگر شکار شده و به لطف سرعت بالای برنامه‌های فضای مجازی، به سرعت در کل کشور که هیچ فراتر از آن می‌رود. فیلمی که آه افسوس معلمان دلسوز و زحمتکش را برمی آورد.

 تا جایی که خود زبان به گله می‌گشایند که چرا باید یک حرکت اشتباه و تاسف بار معلمی، جامعه معلمی را تحت‌الشعاع و در سیطره خود گیرد. پاپایی، معاون رسانه‌ای وزارت آموزش و پرورش در این رابطه می‌گوید: قانون اجازه تنبیه بدنی دانش آموز را به هیچ عنوان به همکاران فرهنگی نمی‌دهد. آموزش و پرورش به کرات از طریق بخش نامه‌های متعدد این موضوع را به اطلاع فرهنگیان رسانده و اگر موردی خلاف آن مشاهده شود، تخلف است و مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در برخورد با قصور و عدم انجام مسئولیت دانش آموختگی قانون به همکاران فرهنگی در ابتدا اجازه تذکر و اخطار شفافی به صورت خصوصی، در جمع و سپس تغییر کلاس می‌دهد و در نهایت اگر این روند توسط دانش آموز ادامه پیدا کند، اخراج موقت وی از مدرسه و مدارس حوزه مربوطه را در پی دارد. اگر این موضوع شدت پیدا کرده و اخطارهای در نظر گرفته شده، موثر نباشد، دانش آموز از تحصیل در کلیه مدارس محروم می‌شود.

آموزشی بدون پرورش

در نهایت صحت این فیلم از طرف محمدی، رییس اداره آموزش و پرورش شهرستان الیگودرز تایید می‌شود و تنها اظهار پشیمانی و ندامت معلم خاطی را خبر می‌دهد و می‌گوید از دانش آموزان و خانواده‌های آنها دلجویی شده است. چرخش این فیلم به فانی، وزیر آموزش و پرورش هم رسید. وی در واکنش به انتشار این فیلم، گفت: من از طریق صدا و سیما این فیلم را مشاهده کردم و من هم متاثر شدم. عذرخواهی می‌کنم که هنوز چنین اتفاقاتی را در بعضی از مدارس شاهد هستیم و امیدوارم مسیر حرکت و روالی که پیش می‌رود رو به کاهش باشد و به صفر برسد. اداره رسیدگی به تخلفات اداری آموزش و پرورش با این معلم خاطی به شدت برخورد کرده‌است و امیدواریم دیگر شاهد چنین اتفاقاتی در مدارس نباشیم. یک عذرخواهی، یک برخورد با معلم خاطی و دوباره سیر تسلسلی که نمی‌دانیم باید نام باطل بر آن نهاد یا نه! قوانینی که شاید از مرحله بالقوه به مرحله بالفعل نرسیده است.

 پشیمانی‌هایی که در پی هم می‌آیند و صدماتی که در مشت‌ها و لگدها حواله دانش آموزان شده و بعد در آینده‌ای نه چندان دور، به دنبال ریشه یابی این آسیب‌ها می‌گردیم و نام بزه را بر آن می‌نهیم. آیا واقعا فیلتر قوی تری برای استخدام معلمان وجود ندارد؟ یا اگر دارد، آیا قوانین بازدارنده‌ای نمی‌تواند جلوی این اتفاقات را بگیرد؟ آیا وزارت آموزش و پرورش تنها وظیفه آموزش را دارد؟ پرورش در کجای داستان قرار می‌گیرد؟