اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
کریستین بوبن؛ فرانسوی محبوب
پس از سه داستان «بخش گمشده»، «انسان شادکام» و «قاتلی به پاکی برف» کریستین بوین، دو اثر دیگر از این نویسنده نیز با ترجمهی فرزانه مهری به کتابفروشیها میرسد.
فرزانه مهری (مترجم) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، با اعلام این خبر گفت: «همه گرفتارند» و «قدیس فرودستان» از کریستین بوبن نیز بالاخره مجوز چاپ دریافت کردهاند و به گفتهی نشر ثالث هفتهی آینده منتشر میشود. این دو کتاب با وجود اینکه ترجمههایی از آنها قبلا منتشر شده؛ بنا به درخواست ناشر ترجمه شده و به زیر چاپ رفتهاند.
مترجم آثار بوین سپس داستان «همه گرفتارند» را یک داستان فانتزی دربارهی زنی رها از دغدغههای همیشگی زندگی دانست و ادامه داد: کاراکتر اصلی «همه گرفتارند» زنی است که با همان دیدگاه بوینی زندگی میکند و وارد درگیریهای ذهنی و روانی روزمره عمومی نمیشود. نگرش کاراکتر اصلی داستان به عشق و روابط عاطفی هم نگاهی فرازمینی و فراتر از زندگی است. او خیلی آسمانی به این مقولات نگاه میکند. درواقع «همه گرفتارند» هم داستانی فانتزی است و هم مستندی از واقعیتهای ناب زندگی.
او همچنین برای معرفی داستان «قدیس فرودستان» هم تاکید کرد: این داستان روایتی از زندگی فرانچسکو قدیس به زبان بوبن است. تاکنون داستانها و روایتها متعددی دربارهی فرانچسکو نوشته شده است و حتی چند فیلم از زندگی این قدیس ساختهاند. بوبن اما تنها به تعریف زندگی رومزه فرانچسکو نپرداخته و از زاویه دیدی متفاوت به کل حیات و معنویت این فرد توجه کرده است. بوین اصلا با همین کتاب به شهرت رسید و معروف شد. البته این داستانها نیز مثل دیگر آثار بوبن همچون زنجیر به هم پیوستهاند، هریک تصویر دیگری را روشن ساخته و در کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل میدهند.
به گفتهی مهری همزمان با چاپ دو ترجمهی جدید از «همه گرفتارند» و «قدیس فرودستان» کریستین بوبن، سه ترجمهی قبلی او از کارهای این نویسنده، یعنی «بخش گمشده»، «انسان شادکام» و «قاتلی به پاکی برف» نیز به چاپ دوم رسیدهاند که در هفتههای آتی روی پیشخوان کتابفروشیها قرار میگیرند.
کریستین بوبن به اعتقاد مهری نویسندهای است که نگاه خاصی به دنیا دارد و از دریچه امید به زندگی نگاه میکند، در آثارش حتی جزئیات ریز و خوشیهای کوچک زندگی را هم توصیف میکند. میتوان گفت بوبن خودش را از جامعه جدا کرده و از چند پله بالاتر به زندگی نگاه میکند و درگیر جزئیات زندگی نمیشود. اساسا این نویسنده زندگی را عاری از تمام حواشیهای شاد و غمگین میبیند و خود زندگی را لمس میکند.
ویدیو مرتبط :
اموزش دریبل محبوب کریستین رونالدو
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آقا رضای محبوب ایران و «رد كارپت» فرانسوی
اخبارفرهنگی - آقا رضای محبوب ایران و «رد كارپت» فرانسوی
جشنواره كن مهمترین اتفاق سینمایی در مجامع هنری سینماست و به دلیل اهمیتش در آینده سینماگران و علاقهمندان بسیاری تلاش میكنند تا در این جشنواره حضور داشته باشند.
جشنواره كن مهمترین اتفاق سینمایی در مجامع هنری سینماست و به دلیل اهمیتش در آینده سینماگران و علاقهمندان بسیاری تلاش میكنند تا در این جشنواره حضور داشته باشند. افرادی كه با هزار و یك رویا و سودای هنری به این جشنواره پا میگذارند تا یكی از برگزیدگان یا تماشاگرانی باشند كه این بخت را دارند تا از نزدیك شاهد این رویداد سینمایی باشند.
رضا عطاران در فیلم «رد كارپت» همین شور و شوق را دستمایه قرار داد تا كمدی دلنشینی را بسازد بدون آنكه تحت تاثیر جو اصطلاحا هنری و پرهیاهوی جشنواره كن قرار بگیرد. عطاران روایتی شخصی، سرراست و دوستداشتنی را از جشنواره كن ارائه میدهد كه دست بر قضا محدوده مخاطبانش فقط سینماگران حرفهیی یا علاقهمندان سرسخت فیلمهای جشنوارهیی نیستند بلكه هر تماشاگر علاقهمندی به سینما و هر فردی كه بخواهد دو ساعت را با یك كمدی سرزنده بگذراند، میتواند به تماشای این فیلم بنشیند. گفتوگوی پیش رو چند و چونی است در باب اینكه چگونه میشود در جشنواره فیلم كن اسیر وسوسه فیلم هنری ساختن نشد اما یك كمدی خوب برای تماشاگران سینما ساخت.
با توجه به شرایط خاص تولید فیلم «رد كارپت» كه در محدوده زمانی جشنواره فیلم كن ساخته شد، روند تولید، شكلگیری ایده و ساخت فیلم در آن شرایط خاص چگونه بود؟
ایده اصلی فیلم برای آقای احمدی است كه چند دوره قبلتر در جشنواره فیلم كن حضور و طرحی داشتند كه آدمی معمولی دوست دارد به جشنواره فیلم كن برود و به فرش قرمز برسد. آقای احمدی این طرح را برای ساخت فیلمی كوتاه و هنری در نظر داشتند و با من در میان گذاشتند و من گفتم هستم. پس از اینكه این طرح را مطرح كردند و چند باری درباره طرح صحبت كردیم كمكم قرار شد از آن چارچوب فیلم كوتاه و هنری مرسوم فاصله بگیریم و در قالب این طرح میتوانیم حرفهای دیگری هم بزنیم.
از آن به بعد سعی كردیم به مقولات و مسائل دیگری مثل مسائل فرهنگی، اجتماعی و مسائلی كه در سینمای ایران وجود دارد نیز بپردازیم. به این نتیجه رسیدیم كه شخصیت اصلیمان میتواند هنرور سینما باشد. آدمی كه متوهم است و دوست دارد در كن ارتباطاتی برقرار كند و به جایگاهی برسد كه نهچندان عقلانی است و نه امكانپذیر. این وضعیت تنها به حرفه سینما و افرادی كه در این حوزه شاغل هستند محدود نمیشود. این وضعیت میتواند مبتلا به همه افراد جامعه در هر حوزه و جایگاهی باشد. همان طور كه شخصیت اصلی فیلم «رد كارپت» دوست دارد به جایگاهی بهتر برسد ما هم دوست داریم به جایگاه بالاتری برسیم، اتفاقات بهتری برای ما بیفتد و ارتباطات بهتری برای ما مهیا شود تا زندگی بهتر و كارهای قابل توجهتری داشته باشیم. كارهایی كه در سطح جهانی دیده شود. بنابراین میشود گفت كه زندگی این طوری است و در تمام سطوح زندگی این خواست و حس وجود دارد كه از وضعیت حال و موجود رضایت نداریم و میخواهیم به سطح بالاتری برسیم.
در این وضعیت برخی توهمات بیشتری نسبت به تغییر شرایط و بهبود اوضاع دارند و برخی نه. آدمی كه در قصه ما هست توهمات بسیاری نسبت به تغییر شرایط دارد، چنان كه فكر میكند میتواند طرح فیلمنامه بعدی وودیآلن را به خود وودی آلن ارائه كند، میتواند با استیون اسپیلبرگ كار و حتی میتواند برای اسپیلبرگ خط مشی كاری تعیین كند تا آنجایی كه در فیلم هم میبینیم كه شخصیت اصلی داستان متنی را آماده میكند و میگوید بازیگران ایرانی نباید در صحنههای غیراخلاقی بازی كنند، بنابراین تو هم (اسپیلبرگ) نباید چنین فیلمهایی بسازی و هنرمندان سرمشق جوانان و آیندگان هستند و... پس میبینیم كه تو هم شخصیت اصلی فیلم چقدر شدید است. شاید در زندگی واقعیمان چنین شخصیتهایی نباشیم اما حتما چنین آدمهایی را در زندگیمان دیدهایم، من كه دیدهام و فكر میكنم شما هم دیده باشید. فكر ما این بود كه چنین شخصیتی را پرورش دهیم تا از طریق دیدگاه این شخصیت و مواجههاش با موقعیتهای مختلف بتوانیم به طرح برخی مشكلات چندساله اخیر جامعه و سینمایمان بپردازیم.
میخواستیم به مسائل دیگری همچون غربت این سفرها، اختلافات فرهنگی و به مواجهاتی كه در این سفرها پیش میآید پرداخته شود. همچنین بر اساس فیلمهایی كه احمد احمدی از دورههای قبلی جشنواره فیلم كن گرفته بود و همهشان را با هم دیدیم و خیلی از لوكیشنها بر اساس همین فیلمهایی كه دیدیم انتخاب شدند غیر از این فیلمها و سفر به كن مشكلات مشتركی در سفر به خارج از كشور وجود دارد كه تصمیم گرفتیم از آنها در فیلم استفاده كنیم، مثل قضیه شلنگ كه در فیلم استفاده كردیم، بر اساس همین تجربه سفر برخی از ایرانیها به خارج از كشور شكل گرفت.
پیشتولید این فیلم بر عهده آقای احمدی بود و آشناهایی كه ایشان در كن داشتند و سه، چهار ماه پیش از شروع كار تماسهای لازم گرفته شد و ما میدانستیم جاهایی كه باید برویم كجا هستند، رفتیم و آشناهایی را كه باید با آنها كار میكردیم، میشناختیم. به جز بازیگران كه اغلب همان جا مشخص میشدند بنابراین مرحله پیشتولید تا پیش از سفر به كن به طور كامل انجام گرفت. بزرگترین ویژگی این كار سادگی این كار بود كه ما این ویژگی را چه در مورد وسایل و چه در مورد عوامل رعایت كردیم.
فیلم «رد كارپت» با توجه به آنچه در فیلم میبینیم و آنچه به طور كلی درباه شرایط تولید فیلم گفتید، چند درصد از فیلمنامه به طور كامل در ایران نوشته شد و چند درصد از آن بر اساس موقعیتهای بداهه در كن شكل گرفت؟
اصلی كه به آن در فیلمنامه وفادار بودیم كلیت روند فیلمنامه بود كه به طور كامل در ایران شكل گرفته و ابتدا و انتهای فیلمنامه برای ما مشخص بود و كلیت فیلمنامه را مشخص كرده بودیم اما در مورد جزییات به خودمان اجازه ندادیم كه خیلی حساب شده پیش برویم چراكه شرایط تولید ما در كن به گونهیی نبود كه بخواهیم همه چیز را به ترتیب و دقت مشخص كنیم، ما نمیتوانستیم در فیلمنامه بگوییم محل اقامت شخصیت اصلی اتاقی 10 متری با مشخصاتی خاص است و آن وقت به كن میرفتیم و به احتمال زیاد نمیتوانستیم دقیقا به چنین اتاقی با چنین مشخصاتی برسیم و به مشكل برمیخوردیم. بنابراین بخش انتخاب لوكشینها و انتخاب بازیگرها به طور كامل در كن صورت گرفت. به این ترتیب هر لوكشینی كه شرایط فضایی و مالیاش با شرایط و نیازهای ما متناسبتر بود را انتخاب میكردیم البته این نكته مهم را در نظر بگیرید كه بخشی از فیلم به شكل مستند به دست آمده و گرفته شده است و بخش دیگری از فیلم هم به شكل نمایشی انجام شد و به دست آمد.
میتوانید به شكل كمی بگویید چند درصد از فیلم مستند بوده و چند درصد نمایشی؟
60 درصد از فیلم مستند است و 40 درصد از فیلم نمایشی. در واقع بخشهای نمایشی فیلم علاوه بر پیشبرد قصه و درام فیلم این كاركرد را نیز داشت كه بخشهای مستند فیلم را به یكدیگر مرتبط و كلیتی واحد را ایجاد كند. به همین دلیل بر مبنای بخشهای مستندی كه داشتیم و به دست میآوردیم، هر شب بخشهای دراماتیك فیلمنامه را مینوشتم تا بخشهای مستند به هم پیوند بخورند.
به طور مثال در سكانس نردبانها ما اول صحنه جایگیری نردبانها را گرفتیم و بعد من صحنه قبل و بعدش را نوشتم كه شخصیت اصلی چگونه این نردبان را جور میكند و موفق میشود كه از نردبان بالا برود یا مثلا صحنههایی كه پلیس هیچ جا مرا راه نمیدهد كاملا مستند است. مثال دیگر برخوردم با جیم جارموش و تیلدا سویینتون است كه ما ابتدا صحنه این برخورد را به شكل مستند گرفتیم و سپس صحنه قبل و بعدش را به شكل نمایشی نوشتم. صحنه قبلیاش این بود كه با كارت خانه سینما میرفتم وارد سالنی میشدم كه جیم جارموش و تیلدا سویینتون در آن حضور داشتند و صحنه بعدش هم این بود كه من در مورد برخوردم با این دو نفر صحبت میكردم كه من توانستم جارموش و سویینتون را ببینم اما نتوانستم طرح را به آنها بگویم چون زبانم بند آمد به این نحو ارتباط بین بخشهای مستند و بخشهای نمایشی را برقرار میكردم.
پیش از این هم تجربه كار مستند و مواجهه با چنین موقعیتهایی را داشتید؟
این شكل تجربه كار مستند را نداشتم ولی همیشه واقعی بودن و واقعیت را در سینما خیلی دوست دارم حتی در سریالها و فیلمهایی كه بازی میكنم سعی میكنم بازیام برای هر نقش واقعی و درست باشد. به دلیل همین تعلق خاطرم به واقعیت، مستند را خیلی دوست دارم. احساس میكنم هر چقدر به واقعیت نزدیك شوید هم نتیجه كار درستتر میشود و هم بیشتر بر دل مینشیند و تاثیر میگذارد.
آیا این علاقه به مستند باعث نشد كه از چارچوب كلی كه برای فیلمنامه و فیلم «رد كارپت» در نظر گرفته بودید، خارج شوید و در همان فضای مستند حركت كنید؟
چرا این طور بوده است. مثلا همان سكانس نردبان كه اشاره كردم، قرار بود كه نردبانی را به هر ترتیب به دست آورم و نردبان را به محل فرش قرمز ببرم و از نردبام بالا نروم و فرش قرمز را ببینم قرار بود در آن سكانس فقط همان اتفاق باشد اما ناگهان آقایی آمد كه از نردبان من بالا برود و دید من هستم و میخواست برود كه من صدایش كردم و صحنه نوع دیگری ادامه یافت و شكل دیگری شد. از این دست موارد در بخشهای مستند فیلم بسیار پیش آمد و از آنها استفاده كردم.
چه میزان از این اتفاقات مستند و بداههپردازانه در نسخه نهایی فیلم به كار گرفته شد؟
آنچه در نسخه نهایی فیلم اتفاق افتاده این است كه شما نمیتوانید تشخیص دهید كه كدام بخشها مستند و كدام بخشها نمایشی است. كدام بازیگرها بازی كردهاند و كدام بخشها اصلا بازیگر نیستند و بازی نكردهاند. تشخیص این تفاوت كار سختی شده است و در طول كار سعی كردم كه این اختلاف سطح بازیها به چشم نیاید. همان طور كه گفتم 60 درصد فیلم واقعا مستند است و از بین این همه آدم كه در فیلم میبینیم 7، 8 نفر هستند كه میدانند بازی میكنند.
با توجه به آنچه درباره روند شكلگیری فیلمنامه و تولید فیلم توضیح دادید، تدوین چقدر در نتیجه نهایی فیلم «رد كارپت» تاثیر داشت؟
تدوین تاثیر زیادی داشته است، طوری كه بخشهای نمایشی كه به كلیت فیلم لطمه میزده در تدوین حذف كردیم و بیشتر به حفظ وحدت كلیت و لحن فیلم توجه داشتیم. به عنوان مثال در سكانس نهایی فیلم كه پولم دزدیده شده بود و دربهدر میشوم، نامزد همسایهام مرا در ساحل حسابی كتك میزند اما این كتكخوری مفصل حذف شده است. به همین دلیل است كه در پایان فیلم میلنگم. این صحنه نمایشی را حذف كردیم چراكه به كلیت فیلم لطمه میزد و میخواستیم یكدستی فیلم را حفظ كنیم.
سادگیای كه گفتید در این فیلم برای شما خیلی اهمیت داشت مشخصا مربوط به چه بخشها و عناصری از فیلم میشود؟
سادگی عنصر اساسی تولید فیلم «رد كارپت» است، چه در نسخه نهایی فیلم و چه در فرآیند تولید فیلم. تا جایی كه ما در مورد وسایلی كه با خود به كن بردیم این سادگی را لحاظ كردیم ما میتوانستیم تجهیزات زیادی برای فیلمبرداری ببریم اما حتی تجهیزات نورپردازی نیز با خود نبردیم.
یكی از دلایل كاربرد این سادگی نزدیك شدن به همان وجه مستند و اسنادی فیلم است كه برایم خیلی مهم بود. در مقابل سعی كردیم با حداقل وسایل ضروری مثل دو دوربین «50» و یك پایه دوربین و تجهیزات معمول و مرسوم صدا كارمان را انجام دهیم. این معیار را در مورد انتخاب بازیگر نیز لحاظ و از انتخاب بازیگرانی كه خیلی نمایشی بودند پرهیز كردیم و در هدایت بازیگران سعی كردیم خیلی راحت باشند. مثلا آن زنی كه نقش صاحبخانه را بازی میكند، از او خواستیم تا لباس خودش را سر صحنه بیاورد و استفاده كند. همچنین در خیلی از مواقع انتخابهایم در مورد بازیگران مبتنی بر امكانات محدودی بود كه در آن شرایط موجود بود و من از بین سه گزینه برای بازیگر باید یكی را انتخاب میكردم كه فقط كمی از دو تای دیگر بهتر بود.
برای ارتباط برقرار كردن و هدایت بازیگران خارجی دستیار ویژهیی داشتید؟
همان آقایی كه نقش دزد را بازی میكرد، به زبان فرانسه مسلط بود و در هدایت بازیگران به من كمك میكرد.
خودش بازیگر بود؟
نه «رد كارپت» اولین فیلمش بود. آنچه در طول تولید فیلم در كن برایم جالب بود همكاری و تعامل آدمهایی بود كه در كن بودند. مثلا قرار بود بیرون رستورانی، فیلمبرداری كنیم در همان حین كه مشغول فیلمبرداری بودیم مدیریت رستوران آمد و به ما گفت اگر بخواهید میتوانید در رستوران هم فیلمبرداری كنید و از این موارد همكاری خیلی زیاد پیش آمد و به نظرم فوقالعاده بود.
آیا در طول تولید فیلم در كن بنیاد سینمایی فارابی و نهادهای دولتی ایران همكاری مشخصی داشتند كه كارهای تولید فیلم بهتر پیش رود؟
در مرحله پیشتولید كارهای مربوط به دعوتنامه توسط فارابی انجام شد اما در طول مدت تولید در كن همكاری از سوی فارابی صورت نگرفت. با اینكه ما دوست داشتیم چنین همكاری موجود باشد شاید آنها هم دوست داشتند اما عملا اتفاقی نیفتاد و همه كارها را خودمان انجام دادیم.
نام جشنواره كن به هرحال به عنوان فیلم هنری گره خورده است و در ابتدای صحبتهایتان اشاره كردید طرح اولیه برای تولید فیلمی كوتاه و هنری بوده است، آیا در طول تولید فیلم وسوسه نشدید فیلمی هنری بسازید؟
به هر حال در جشنواره كن تحت تاثیر فضای هنری قرار میگیرید ولی تولید ما طوری برنامهریزی شده بود و پیش میرفت كه اگر هم وسوسه میشدم برای ساختن فیلم هنری دیر بود، باید با همان روالی كه در نظر داشتیم پیش میرفتیم و اگر میخواستم به این وسوسه فیلم هنری بپردازم در نهایت با فیلمی چندپاره مواجه میشدیم و فكر میكنم اتفاق خوبی نمیافتاد.
از میان كارگردانانهایی كه میدانستید حتما در فیلم خواهند بود فقط استیون اسپیلبرگ قطعی بود یا كارگردانهای دیگری هم قرار بود در فیلم باشند؟
بله، خیلی هم خوشحال بودیم كه استیون اسپیلبرگ رییس هیات داوران كن است چرا كه نام آشنایی در جامعه ما است، برخلاف امسال كه جین كمپیون، رییس هیات داوران بود و به اندازه اسپیلبرگ آشنا و مشهور نیست و این شانس بزرگی برای ما بود.
حضور استیون اسپیلبرگ در جشنواره كن قطعی بود و در روند فیلم متوجه میشویم كه قرار است شخصیت اصلی فیلم با استیون اسپیلبرگ دیدار كند اما در نهایت مواجهه شخصیت اصلی با اسپیلبرگ كماثر است و توقعات تماشاگر را برآورده نمیكند، آیا محدودیتهای تولید سبب این اتفاق شد؟
آنچه برایم مهم بود واقعی بودن این برخورد و اتفاق بود و آنچه در فیلم میبینید خیلی واقعی است. در كن این امكان را داشتیم تا صحنههای مفصلتری با آدمهایی كه میشناختیم داشته باشیم. مثلا میتوانستیم با آقای فرهادی صحنه مفصلی داشته باشیم یا میتوانستیم در موقعیت دیگری اسپیلبرگ را ببینیم اما میخواستیم وضعیتی واقعی را داشته باشیم تا با كلیت فیلم هماهنگ باشد و نمیخواستیم صحنهیی نمایشی با اسپیلبرگ داشته باشیم و به فضای مستند فیلم لطمه بخورد.
در فرآیند تولید ایده یا طرحی بود كه خیلی دوست داشته باشید حتما اجرا شود و در فیلم باشد اما موفق نشدید كه آن رادر فیلم داشته باشید؟
بله، میخواستم زمانی كه اسپیلبرگ روی فرش قرمز میآید با شاخهیی گل به سمت او بروم اما دیدم كه نیروهای امنیتی همه با اسلحه دور اسپیلبرگ را گرفتهاند و این اتفاق امكانپذیر نشد.
بله، اما باتوجه به اینكه این برخورد جزو نقاط اوج فیلم هم محسوب میشود، به نظر میآید كه میتوانست صحنه مفصلتر و موثرتری باشد؟
بله، در ذهن ما نیز چنین وضعیتی بود اما موانعی باعث شد كه نتوانیم به آن وضع دست یابیم. نمیدانم خبردارید یا نه، در جشنواره كن سال گذشته یكی از حاضران در جشنواره كن به كریستف والتذ (از داوران جشنواره كن) با چاقو حملهور و همین مساله باعث شد تا حفاظت و امنیت در جشنواره تشدید شود. این وضعیت باعث شد تا شرایط برای صحنه برخورد با اسپیلبرگ خیلی سختتر شود.
برای اصغر فرهادی طرح و برنامهیی نداشتید كه بتوانید از حضور ایشان هم در فیلم استفاده كنید؟
تصمیم گرفتیم كه این كار را نكنیم، یكی به دلیل همان وضعیت امنیتی و مهمتر به این دلیل كه اگر برخورد شخصیت اصلی فیلم با آقای فرهادی به سهولت صورت میگرفت این توقع برای تماشاگر پیش میآمد كه دیدن و صحبت مفصل با اسپیلبرگ كاملا امكانپذیر است. برای اینكه وضعیت شخصیت واقعی به نظر بیاید، دزدی را قبل از دیدن استیون اسپیلبرگ قرار دادم.
فكر نمیكنید روند دراماتیك كاراكتر اصلی پس از رسیدنش به كن افت میكند و شخصیت نه با موانع جدی برخورد و نه شرایط منسجمی را طی میكند كه این سفر برای او كار كرد تحول شخصیت، دقیقتر تحول دیدگاه شخصیت را داشته باشد؟
چرا قبول دارم، فیلم كمبودهایی دارد و الان كه فیلم را میبینم متوجه این كم و كسریها میشوم و ای كاش اتفاقات دیگری میافتاد اما براساس شرایطی كه داشتیم و میخواستیم از اتفاقات واقعی بیشتر بهره ببریم و از وضعیتهای نمایشی فاصله بگیریم، فكر میكنم در نهایت به منظورمان رسیدهایم.
نسبت به فیلم اولتان «خوابم میآد» فیلم «ردكارپت» را چگونه ارزیابی میكنید و به نظرتان این فیلم در ادامه فیلم قبلی بود؟
به طور كلی این فیلم با فیلم اولم خیلی متفاوت بود و فیلم بعدیام نیز احتمالا با این دو فیلم خیلی متفاوت خواهد بود. آنچه برای من خیلی اهمیت دارد این است كه فیلمهای من شبیه فیلمهای دیگران نیست.
خود شما هم شبیه خیلیهای دیگر كه در سینمای ایران كار میكنند، نیستید.
منظورم این است كه «خوابم میآد» شبیه فیلمهایی كه معمولا در سینمای ایران ساخته میشود نبود و پس از آن هم فیلمی شبیه «خوابم میآد» ساخته نشد. به نظرم «خوابم میآد» تولید سختی داشت و «رد كارپت» هم سختیهای خودش را.
در هر دو فیلمی كه شما ساختهاید ما با آغازهای خیلی خوب، پایانهای نسبتا خوب و میانهای ناقص مواجهیم، به نظر خودتان علت این اختلاف سطح در كلیت دو فیلم چیست؟
تا حدی نظرتان را قبول دارم اما پایان هر دوفیلم خیلی خوب است، به خصوص پایان «خوابم میآد» اما پیش از پایان هر دو فیلم را میپذیرم كه نقصهایی دارد و باید سعی كنم این نقصان را در فیلمهای بعدیام برطرف كنم.
یعنی شرایط بیرونی و خارج از كار در این نقصانها و كمبودها تاثیری نداشته است؟
نه، نقصهای فیلم را نباید بر گردن چیزی بیرون از كار انداخت و كارگردان باید مسوولیتش را بپذیرد.
عدم رضایت كه گفتید در فیلم «رد كارپت» بر آن متمركزتر بودید، مواجههیی كه در فیلم از سوی شخصیت اصلی با آن شده خیلی خیرخواهانه و حتی سرخوشانه است، در حالی كه این حس عدم رضایت میتواند باعث ایجاد خطر هم بشود و شخصیت اصلی را در موقعیتهای مخاطرهآمیزتری قرار دهد؟
كاراكتر «رد كارپت» از شدت سادگی متوهم شده است و این نكته خیلی برایم مهم بود و خواستم بیشتر بر این وجوهی كه در فیلم میبینید بپردازم.
پیشبینیتان از اكران چگونه است؟
فكر میكنم اتفاقات خوبی برای اكران بیفتد و امیدوارم كه اینطور بشود، چون اگر اكران «ردكارپت» در ماه رمضان موفق باشد، میتوان از سال آینده به اكران ماه رمضان امیدوار بود.
اخبارفرهنگی - برترین ها