اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
چرا زبان یاد نمیگیریم؟
اخباراجتماعی - چرا زبان یاد نمیگیریم؟
تحولات و پیشرفتهای علمی در جهان با چنان سیر شتابانی در جریان هستند که توانایی مبادله اطلاعات و برقراری ارتباط با دیگران به یکی از ویژگیهای انسان توسعه یافته در عصر حاضر مبدل شده است و این در حالی است که یادگیری زبان انگلیسی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. زبان انگلیسی به عنوان یک زبان جهانی یکی از مهم ترین ابزارهای ارتباطی برای استفاده از منابع و مآخذ علمی، پژوهشی و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفت، از اساسیترین مهارتهای مورد نیاز برای زندگی در جهان امروز است. گو اینکه باید به سمتی رفت که زبان فارسی به یک زبان علمی در سطح جهانی تبدیل شود اما فعلاً این،زبان انگلیسی است که زبان مفاهمه بین المللی است.
به گزارش ایران، متأسفانه هر ساله در کشور میلیاردها ریال بودجه برای آموزش زبان انگلیسی دانشجویان و دانشآموزان در نظامهای رسمی و غیررسمی آموزش هزینه میشود، اما همچنان بسیاری از آنان ناامیدانه در پی راهی برای یادگیری و بهرهگیری از تلاشها و هزینههای خود میگردند.
زبان شناسان و متخصصان زبانآموزی معتقدند، در نظام آموزشی کشور ما آنگونه که باید به یادگیری این زبان توجه لازم نمیشود و این در حالی است که ناکارآمدی نظام آموزشی یک کشور به ناکارآمدی نیروی انسانی وهدر رفتن منابع انسانی منجر میشود.
در این باره ایران گفتوگویی داشته با دکتر حسن بشیرنژاد دکترای زبان شناسی که مدت بیست سال است درآموزشگاههای وابسته به آموزش و پرورش و مؤسسات آموزش عالی کشور در دورههای کارشناسی و تحصیلات تکمیلی مشغول به تدریس است.
آقای دکتر بشیرنژاد لطفاً در مورد اهمیت فراگیری زبان انگلیسی توضیحاتی بفرمایید؟
اهمیت فراگیری زبانهای خارجه و بویژه زبان انگلیسی بر کسی پوشیده نیست. در دنیای امروز و در عصری که رسانههای الکترونیکی و دیجیتال تمام مردم دنیا را به هم مرتبط کردهاند تسلط به یک زبان ارتباطی مشترک ضروری به نظر میرسد.
با توجه به نقش و جایگاه زبان انگلیسی به عنوان یک زبان میانجی در ارتباطات بینالملل و با توجه به اینکه در بیش از چهل کشور دنیا به عنوان زبان رسمی (به تنهایی یا در کنار زبان بومی آن کشور) به رسمیت شناخته شده و با در نظر گرفتن این حقیقت که زبان آموزش، تجارت و دیپلماسی در بسیاری از کشورهاست، آشنایی با این زبان از ضروریات حضور موفق در دنیای کنونی است. از طرف دیگر، انگلیسی به عنوان زبان علم لازمه پیشرفت در حوزههای علم و فناوری است چرا که بیشترین تولیدات علمی به این زبان صورت میپذیرد.
به نظر شما زبان آموزی در کشور با چه مشکلاتی روبهرو است و چگونه میتوان آن را برطرف کرد؟
شاید درست نباشد که بگوییم برنامه آموزش زبان در کشور به طور کلی با مشکل مواجه است اما آنچه مسلم است این است که برنامه زبان آموزی در نظام آموزشی وابسته به آموزش و پرورش موفق عمل نکرده است و گواه آن میزان توانمندی و خروجی این نظام است.
اگر بخواهیم مهم ترین مسائلی را که موجب ناکارآمدی برنامه آموزش زبان در نظام آموزشی ما شدهاند نام ببریم باید به آغاز دیرهنگام زبان آموزی در مدارس، کافی نبودن زمان اختصاص یافته برای آموزش زبان، مناسب نبودن روش و محتوای آموزشی و سازگار نبودن آن با اهداف آموزشی تعریف شده، نبود انگیزه کافی در بین یادگیرندگان، توجه نکردن همزمان به مهارتهای چهارگانه زبانی و برخی ضعفها و ناتوانیهای معلمان اشاره کرد.
آموزش زبان در کشورهای پیشرفته بر اساس چه متدهاو الگوهایی انجام میشود؟
در کشورهای پیشرفته متدها و الگوهای آموزشی تا حدود زیادی تابع اهداف آموزشی است ولی به نظر میرسد امروزه روشها و مواد آموزشی مورد استفاده در کشورهای دنیا عمدتاً همانهایی هستند که در کشور ما هم بویژه در بخشهای خصوصی و آموزشگاههای زبان انگلیسی به کار گرفته میشوند.
آنچه بین نظام رسمی آموزش زبان در آموزش و پرورش ما و سایر کشورها تفاوت ایجاد میکند علاوه بر روشها و محتوای آموزشی، سن شروع آموزش و زمان اختصاص یافته به این امر است و همین مسائل موجب شده است که با وجود صرف زمان و هزینههای فراوان برای آموزش زبان انگلیسی در مدارس ما، فارغالتحصیلان عملاً از مهارت ابتدایی در برقراری ارتباط به زبان انگلیسی برخوردار نباشند. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان اهمیت زبان انگلیسی به حدی است که دانشآموزان در سنین قبل از15 سالگی به این زبان تسلط پیدا کرده و آن را مانند زبان مادری صحبت میکنند.
بر اساس بررسیای که به مدت شش سال از 2007 تا 2012 میلادی در 60 کشور غیر انگلیسی زبان و روی 5 میلیون نفر صورت گرفت کشورهای سوئد، نروژ، هلند، استونی، دانمارک، اتریش و فنلاند حائز بالاترین رتبهها در آموزش این زبان شدهاند در حالی که کشور ما در جایگاه چهل و یکم بعد از ترکیه و امارات متحده عربی قرار گرفت.
در مورد نامناسب بودن محتوای کتابهای درسی هم توضیحاتی بفرمایید.
به طور کلی کتابهای درسی مقطع متوسطه با ناکارآمدیهایی روبهروست و هرچند بسیار دیر اما در مجموعه جدیدی که با عنوان prospect برای پایه هفتم و هشتم تهیه شده است تا حد زیادی این ناکارآمدیها پوشش داده شده است. یکی از مشکلات کتابهای زبان انگلیسی متوسطه تمرکز آنها تنها روی مهارت خواندن و درک مفاهیم است که این رشد تک بعدی مهارت هم در عمل محقق نمیشود.
متون درک مطلب از جذابیت و تازگی برخوردار نیستند و موضوعاتشان امروزی و در حوزه علایق نسل جوان امروزی نیستند. حدود دو دهه است که هیچ بازنگری و اصلاحی در این مجموعه انجام نشده است. تأکید بیش از حد بر آموزش گرامر آن هم به شیوه استقرایی این مجموعه را برای زبان آموزان خستهکننده ساخته است. ضمناً بسیاری از واژههایی که در این مجموعه ارائه میشوند واژههای عمومی و رایجی نیستند که در ارتباط روزمره از کاربرد بالایی برخوردار باشند.
به نظر شما معلمان زبان تا چه حد در فراگیری زبان نقش دارند؟ در مورد ضعف معلمان زبان توضیحاتی بفرمایید.
معلم یکی از ارکان سه گانه مثلث برنامه آموزشی (یاد دهنده – یادگیرنده – مواد آموزشی) است. تواناییها و مهارتهای معلم از دو جنبه قابل بررسی است. نخست میزان توانمندی معلم در برقراری یک رابطه عاطفی و روانی مثبت با زبان آموزان به گونهای که هم شخصیت وی و هم موضوع درسیاش مورد پذیرش و توجه زبان آموز واقع شود.
در کنار آن مهارتهای حرفهای و تخصصی معلم حائز اهمیت است که خود دارای دو جنبه است؛ یکی مهارتهای معلم در انتقال مفاهیم به شیوهای درست، واضح و تأثیرگذار و دیگری دانش تخصصی او در مهارتهای عمومی چهارگانه و مهارتهای تخصصی اعم از روشها و فنون تدریس، شیوههای صحیح سنجش و اندازهگیری و دانش زبان شناسی. در تمامی مواردی که گفته شد طبیعتاً ضعفهایی در معلمان ما وجود دارد. این ضعفها در موارد نادری به این دلیل است که برخی معلمان فارغالتحصیل رشته زبان انگلیسی نیستند و در سطحی فراگیرتر به ضعفهای نظام آموزش معلمان بر میگردد.
آیا به نظر شما ساعات اختصاص یافته به آموزش زبان کافی است؟ ساعات استاندارد یادگیری زبان چقدر است؟
قطعاً نه. زمان اختصاص یافته حتی برای اینکه شما برای رفع تکلیف هم کتاب درسی را به پایان برسانید کافی نیست تا چه رسد به آموزش درست زبان انگلیسی. این کمبود زمان در پایههای اول، دوم و سوم متوسطه بیشتر از پایه چهارم (پیش دانشگاهی سابق) مشهود است. در پایه اول هفتهای سه ساعت و در پایههای دوم و سوم هفتهای دو ساعت برای آموزش زبان اختصاص داده شده است که ساعت مفید مورد استفاده با در نظر گرفتن برنامه درسی مدارس و احتساب تعطیلات رسمی و غیر رسمی عملاً به کمتر از یک ساعت میرسد. واقع بینانه ببینیم این زمان باید تا دو یا سه برابر زمان فعلی افزایش یابد.
در چه سنی باید به آموزش زبان پرداخت و رعایت نکردن مراحل یادگیری چقدر میتواند در یادگیری تأثیر بگذارد؟
از دیدگاه روانشناسی و عصب شناسی زبان گفته میشود که بهترین سن برای یادگیری زبان دوم زیر سیزده سال است. این دوره سنی را دوره حیاتی critical period نامگذاری کردهاند و اعتقاد بر این است که در این مدت نیمکرههای مغز بیشترین انعطافپذیری را برای فراگیری زبان دوم دارند. متأسفانه ما دقیقاً در پایان این دوره برنامه آموزش زبان را آغاز میکنیم. این آغاز دیرهنگام با رعایت نکردن مراحل طبیعی زبان آموزی نیز همراه است.
به عقیده من فراگیری زبان دوم تا جای ممکن باید به فراگیری زبان اول یا همان زبان آموزی کودک شبیه باشد. باید مهارتهای دریافتی در اولویت باشند. گوش دادن قبل از صحبت کردن و خواندن قبل از نوشتن. اینکه ما از مهارت خواندن و صحبت کردن آغاز کنیم یعنی مراحل طبیعی یادگیری را لحاظ نکرده ایم. البته در مجموعه جدیدی که برای پایه هفتم و هشتم در سیستم جدید تهیه شده تا حد بسیار زیادی این ضعفها پوشش داده شده است و امیدوارم که ادامه این مجموعه نیز موفق و کارآمدتر از قبل ظاهر شود.
اخباراجتماعی - ایران
ویدیو مرتبط :
چرا آنچه یاد می گیریم در ما اثر نمی کند؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
زبان کودکان را یاد بگیرید!
برقراری ارتباط کلامی مقولهای است خیلی مفصلتر از به زبان آوردن چند کلمه مختصر و مفید. و شاید همین کافی باشد تا بدانید وقتی کودک شما به حرف میافتد بیشتر از اینکه بفهمید دقیقا کدام کلمات را به زبان میآورد دنبال این هستید که زبان گفتاری او را متوجه شوید و بدانید دقیقا با این واژه میخواهد چه منظوری را برساند و چه نوع ارتباطی را با شما برقرار کند. این درست مثل زبان بزرگترهاست. زبان بچهها پیچیدگیهای خودش را دارد. به خصوص وقتی تازه میخواهند حرف بزنند. در این مواقع است که شما باید زبان آنها را درک کنید؛ زبانی که گاهی بیانگر احساسات آنهاست، گاهی خشمشان را نشان میدهد، بعضی وقتها خواستههایشان را عیان میکند و خلاصه اینکه همیشه منظور خاصی پشت زبان بیزبانی آنها نهفته، زبان گفتاری بچههایی که تازه قرار است حرف زدن را یاد بگیرند.
وقتی او تازه به دنیا آمده است....
باورتان میشود؟ این اتفاق حتی ممکن است در چند روز ابتدایی که نوزاد شما تازه پا به این دنیای پر سر و صدا گذاشته است، واقع شود. نوزاد شما در همین چند روز ابتدایی تولد در مقابل صدای شما عکسالعمل نشان میدهد و در برابر کنشهای صورت شما مانند خنده، واکنش خواهد داشت. در 2 ماهگی او برای ابراز احساساتش از صداها استفاده میکند. دقیقا وقتی این صداهای نامفهوم از دهانش خارج میشود شک نکنید که منتظر پاسخی از طرف پدر و مادرش است. همه چیز خیلی ساده است. گاهی اوقات وقتی بچه گریه میکند گرسنه است و از والدینش میخواهد که به او غذا بدهند. در واقع در همین محدوده سنی است که او متوجه میشود با صداها میتواند پیرامون آنچه اطرافش اتفاق میافتد کنترل داشته باشد! شاید باورش برای شما سخت باشد اما نوزاد شما از همان بدو تولد درصدد برقراری ارتباط است؛ به ویژه با پدر و مادرش که در دنیا برای او از هر چیز دیگری باارزشتر هستند!
وقتی او 2 ماهه میشود...
در 2 ماه اولیه تولد نوزاد صداهای مخصوص به خودش را مثل ببل یا بغ بغ را از خودش در میآورد! این صداها معمولا زمانی به گوش شما میرسد که اوضاع مرتب است و نوزاد از شرایطش راضی است. در این مواقع وقتی والدین در مقابل این صداها واکنش نشان میدهند و با نوزاد خود حرف میزنند ناخودآگاه به او یاد میدهند که چطور باید در مقابل حرفی از طرف دیگران پاسخی بدهد و به نوعی آرام آرام به او یاد میدهند که چطور باید یک ارتباط کلامی دوطرفه برقرار کند. در این مواقع باید در چشمهای نوزاد نگاه کرد و بعد با او حرف زد. در این صورت شما ارتباط چشمی و کلامی را همزمان به او یاد میدهید و برایش درونی میکنید. والدین باید در 3 ماهگی نوزاد خود شیوه صحبت را با او خیلی آرام و هوشیارانه تغییر دهند. به عنوان مثال اگر مادر به همان زبان بچگانه سوال کند: امروز حالت چطور است؟ نباید بلافاصله سراغ جمله بعدی برود بلکه باید صبر کند تا نوزاد در مقابل این سوال او واکنشی نشان بدهد. اینجاست که نوزاد یاد میگیرد باید در مقابل حرفهای مادرش واکنشی نشان بدهد. این واکنش میتواند همان صدای ببل باشد یا یک خنده صدادار یا شاید هم فقط لبخند. مهم نیست نوزاد شما دقیقا متوجه شده باشد که شما چه گفتهاید بلکه مهم این است که او بداند در برابر کنش گفتاری شما باید واکنشی نشان بدهد. در واقع شما یک قدم دیگر در راه آموزش برقراری ارتباط به او برداشتهاید.
وقتی او 3 ماهه میشود....
تغییر بزرگ بعدی در یادگیری برقراری ارتباط در حدود 3 ماهگی نوزاد شما اتفاق خواهد افتد. در این مقطع سنی توانایی نوزاد شما برای تمرکز کردن بر ارتباط چشمی بالا میرود. در واقع او در مقابل چیزهایی که برایش جالب هستند توقف میکند و چشمهایش را به آنها میدوزد. به خصوص اسباببازیهای براق با رنگهای شاد که میتوانند خیلی برای نوزاد شما جالب توجه باشند. در این مرحله پدر و مادر میتوانند اسباب بازیهای جذاب برای نوزاد را بردارند و نزدیک او ببرند و درباره آن با نوزاد خود صحبت کنند. والدین میتوانند یک عروسک را بردارند و آن را نزدیک صورت نوزاد خود بگیرند، تکانش بدهند و به نوزاد بگویند: این عروسک را نگاه کن!
این اتفاق کمک میکند تا نوزاد بین اشیا و گفتار ارتباط برقرار کند. چون شما دقیقا با او درباره آن عروسک صحبت کردهاید. این موضوع یکی از اصول اولیه برقراری رابطه است. فراموش نکنید برای بالا بردن توانایی گفتاری نوزاد هیچ چیز مهمتر از صحبت کردن با او نیست. محققان معتقدند صحبت مستقیم درباره هر چیزی یا هر اتفاقی که توجه نوزاد شما را به خود جلب کرده است میتواند بهترین راهکار باشد. اگر شما این اصول اولیه را به خصوص در 6 ماه ابتدایی تولد نوزاد رعایت کنید و البته جدی بگیرید در واقع کمک بزرگی به او کردهاید تا توانایی ضروری برقراری ارتباط را فرا بگیرد. باور کنید این مهم کم از غذا دادن، عوض کردن پوشک و تمیز نگه داشتن نوزاد، حمام کردن او و دکتر بردنش نیست.
البته لازم نیست از این بابت خیلی نگران باشید چون محققان بر این عقیدهاند که بیشتر والدین بدون اینکه متوجه باشند این آموزش را به طور کاملا طبیعی و ناخودآگاه به نوزاد خود میدهند.
چطور قدرت سخنوری نوزاد خود را بالا ببرید!
کارشناسان هیچوقت بر سر اینکه چه مقدار از توانایی گفتاری همه ما در زمان نوزادی ذاتی است و چقدر از آن را از پدر و مادر خود یاد میگیریم، به اتفاق نظر نرسیدهاند.
در عین حال بیشتر پدر و مادرها کاملا ناخودآگاه در برابر کنش نوزادان خود بدون اینکه قصد جدی برای آموزش آنها داشته باشند، واکنش نشان میدهند. با این حال راهکارهایی وجود دارد که اگر والدین آنها را در دستور کار خود قرار دهند میتوانند توانایی گفتاری نوزاد خود را هم بالا ببرند. اصلیترین این راهکارها همان گفتوگوی مستقیم با نوزاد است که مهارت برقراری ارتباط او و البته توانایی گفتاریاش را افزایش میدهد:
1 -گفتگو را به بخش ثابت ارتباط خود با نوزادتان تبدیل کنید. مثلا وقتی او را حمام میکنید، وقتی به او غذا میدهید یا وقتی با او بازی میکنید، در همه این زمانها میتوانید با او حرف بزنید.
2- وقتی از خود صدا درآورد یا دست و پایش را برای شما تکان داد حتما پاسخ او را با حرف یا لبخند بدهید. او برای برقراری ارتباط سهم خود را انجام داده و حالا نوبت شماست که سهم خودتان را انجام بدهید.
3- از نوزاد خود سوال بپرسید، درست همانطور که از یک بچه بزرگتر که توانایی پاسخ دارد، میپرسید. البته طبیعی است که نوزاد نمیتواند جواب معقولی به شما بدهد! اگر او یک لبخند بزند، اخم بکند یا خندههای ریزی تحویل شما بدهد یعنی اینکه در تلاش است پاسخ سوال شما را بدهد و این تلاش او قطعا ستودنی است!
4- ممکن است برای نوزاد خود کتاب بخوانید، یا اینکه عکسهای داخل کتاب را به او نشان بدهید و دربارهشان صحبت کنید. در عین حال نباید توقع داشته باشید که نوزاد شما واکنشی بیشتر از دست و پا تکان دادن یا درآوردن صداهایی مثل ببل نشان بدهد هر چند هیچوقت برای اینکه نوزاد شما یاد بگیرد خواندن و گوش دادن هم جنبههای دیگری از برقراری ارتباط هستند، دیر نیست بنابراین شما تلاش خودتان را بکنید.
5- بیشتر پدر و مادرها بیصبرانه منتظر شنیدن اولین کلمه از زبان نوزادشان هستند. اگرچه کارشناسان معتقدند پدر و مادرها باید منتظر باشند تا کوچولوی آنها وقتی که با آنها صحبت میکند حواسشان را به آنها بدهند و البته صدای خوشایندی مانند خنده و قهقهه از او بشنوند.
منبع:shahrzadpress.com