كتاب «شكلگیری انقلاب اسلامی» نوشته محسن میلانی و ترجمه مجتبی عطارزاده از سال 1381 از سوی انتشارات گام نو وارد بازار كتابهای فارسیزبان شده است. این كتاب یكی دیگر از مجموعه كتابهایی است كه در سه دهه اخیر تلاش كرده تا از زاویهای تازه و متفاوت به بررسی و شناخت انقلاب اسلامی مبادرت ورزد.
روزنامه قانون: كتاب «شكلگیری انقلاب اسلامی» نوشته محسن میلانی و ترجمه مجتبی عطارزاده از سال 1381 از سوی انتشارات گام نو وارد بازار كتابهای فارسیزبان شده است. این كتاب یكی دیگر از مجموعه كتابهایی است كه در سه دهه اخیر تلاش كرده تا از زاویهای تازه و متفاوت به بررسی و شناخت انقلاب اسلامی مبادرت ورزد.
كتاب میلانی با این پیشفرض كه انقلاب اسلامی به خاطر رویكرد نوین به دین و خداشناسی نوین و نیز شرایط وقوع آن اساساً متفاوت از تمامی انقلابهایی است كه در قرون اخیر اتفاق افتاده است از این رو هیچ یك از تئوریهای رایج انقلابها به تنهایی قادر به توصیف و تبیین علل و فرآیند وقوع آن نیست و برای این منظور باید از نظریهای كلیگرایانه یا به عبارتی تلفیقی از همه تئوریها استفاده كرد.
كتاب شكلگیری انقلاب اسلامی وقوع انقلاب ایران را در زمینههای تاریخی و نیز در بستر پیششرطهای سیاسی، عقیدتی و اقتصادی آن بررسی میكند.
چارچوب مفهومی
نویسنده در تعریف انقلاب آن را «تغییر سریع و زیربنایی ساختارهای اجتماعی و نیز دستاندركاران، نهادها و منابع مشروعیت حكومت میداند» و البته توضیح میدهد كه ایرانیان حتی در دوره مشروطیت نیز به خاطر سازگاری مذهب و سلطنت از به كارگیری واژه انقلاب پرهیز داشتهاند و فقط حاكمیت دیكتاتوری پهلوی بود كه افسانه انقلاب را عامهپسند كرد.
همچنین درباره علل عدم پیش بینی انقلاب اسلامی از سوی تئوریسینها ی غربی به دو عامل عمده اشاره میكند. نخست ضعف تئوریك حاكم بر مجامع غربی ناشی از خطی دیدن توسعه و مدرنیزاسیون در همه جا و تلقی جهانی از الگوی غربی است كه با تأكید بر نقشآفرینی طبقه متوسط و سكولاریزم مانع از تلقی دین به عنوان عامل جنبش میشد. دوم تصویری كه رژیم پهلوی و حامیانش در آمریكا از ثبات حكومت ارائه كرده بودند كه در این كتاب «سندرم ابرشاه» نامیده میشود.
در مجموع این كتاب معتقد است كه برای توضیح انقلاب اسلامی باید از چكیده و تلفیقی از تئوریها استفاده كرد چرا كه عمده تئوریها بر عوامل ساختاری و نیز وجود طبقهای انقلاب كننده تأكید دارد در صورتی که در انقلاب ایران ثابت شد كه هیچ طبقهای به تنهایی قادر به انقلاب نیست و ایدئولوژی انقلاب شیعه بود كه باعث اتحاد مخالفان حكومت شد. بنابراین برای توضیح انقلاب ایران همزمان می توان از تئوری هانتینگتن كه رشد اقتصادی بدون نهادسازی را عامل انقلاب میداند و تئوری جیمز دیویس كه ركود اقتصادی بعد از رشد سریع را عامل انقلاب میداند استفاده كرد.
زمینههای تاریخی انقلاب اسلامی
در بخش زمینههای تاریخی نویسنده به مجموعه رویدادهایی همچون رویارویی ایرانیان با غرب، جنبش مشروطیت، اصلاحات رضاشاه، كودتای 28 مرداد، اصلاحات ارضی، انقلاب سفید و قیام 15 خرداد اشاره میكند كه هریك به شیوهای و به درجه متفاوت به نضج و رشد انقلاب اسلامی كمك كرده است، اگرچه در اواخر قرن 19 كشور ایران به دلیل رقابت روسیه و انگلستان هیچگاه مستعمره نشد اما واگذاری امتیازات خارجی و پیوند اقتصاد محلی ایران با اقتصاد جهانی باعث ورشكستگی تجار ایرانی و عدم پاسخگویی حكومت و در نتیجه پناه بردن آنها به علما و نهایتاً ارتقای جایگاه سیاسی علما شد
اما علما هنوز طرحی برای اصلاح یا اداره كشور نداشتند، جنبش مشروطیت با مدیریت سیاسی مصلحان غیردینی و مشروعیت مذهبی علما شكل گرفت اما قانون اساسی سكولار این ائتلاف را به هم زد و نوسازی با برنامههای غربی ادامه یافت، رضاشاه با حمایت انگلیس، علما و ارتش به قدرت رسید تلاش كرد تا از نقش علما در سیاست بكاهد از این رو ایران اولین كشور اسلامی بود كه حجاب را امری غیرقانونی اعلام كرد.
دستاوردهای او در اقتصاد از موقعیتهای مشروطه و استبداد او نشانه شكست مشروطیت بود با شكست او دوره «سیاست تودهها» آغاز شد.
سالهای 20 تا 32 دوره دموكراسی پارلمانی ایران است. نزدیك شدن شاه به آمریكا بعد از خروج شوروی از آذربایجان باعث شكلگیری جریانهای ماركسیستی، اسلامی و ملی شد. مصدق نماد جریان ملی بود كه خواهان اجرای اصول مشروطه در كشور بود. علما از ترس اینكه مدارای مصدق با حزب توده باعث تسلط این حزب بر کشور شود از حمایت او دست كشیدند. غربیها هم از ملیگرایی مصدق هراس داشتند.
كودتای 28 مرداد وابستگی روانی شاه به آمریكا را افزایش و اعتبار سیاسی آمریكا را به شدت كاهش داد.
اصلاحات ارضی ایران در دوره كندی با هدف پیشگیری از
«انقلاب زمین» اتفاق افتاد. شاه اصلاحات ارضی را با شعار انقلاب سفید و با هدف جلب حمایت دهقانان ادامه داد. اما اصلاحات ارضی زمینداران بزرگ را از بین برد و دولت را جایگزین آنها كرد و با روانه كردن نیروهای آزاد شده از روستاها به شهرها «پیاده نظام انقلاب» را پدید آورد، لایحه انجمنهای ایالتی ولایتی به عنوان یكی از اصول انقلاب سفید در زمان علم و نیز لایحه كاپیتولاسیون در زمان نخستوزیری منصور با اعتراض علما مواجه شد.
امامخمینی(س) رفراندوم انقلاب سفید را محكوم كرد و برای نخستین بار شخص شاه را مورد حمله و اعتراض قرار داد.
قیام 15 خرداد امام خمینی(س) را به رهبر سیاسی و مذهبی و حتی اسطوره ملی مورد قبول دیگر گروهها تبدیل كرد. شجاعت او یك نسل از علما را سیاسی كرد و شكست قیام ثابت كرد كه برای شكست شاه باید با دیگر گروهها ائتلاف كرد.
پیششرطهای انقلاب اسلامی
توسعه اقتصادی رژیمشاه در دهه 40 و 50 هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه سیاسی و فكری پیامدهایی دربرداشت. تحرك اجتماعی سریع دهه 40 و 50 هنجارها و معیارها را تغییر داد و تنشهای سیاسی را افزایش داد.
تحول اجتماعی نیز در درخواست برای مشاركت سیاسی را افزایش داد اما «مدل دیكتاتور مآبانه توسعه» اجازه مشاركت به طبقه متوسط نمیداد و در عوض شاه درصدد جلب حمایت طبقه پایین و نیز تشكیل احزاب فرمایشی بود. در مجموع شاه با اینكه سیاست سكولاریزه كردن كشور را در پیش گرفت اما نتوانست پیشینه سنتی جامعه را از بین برده و نقش علما را كاهش دهد.
توسعه نامتوازن و بدون پشتوانه ایدئولوژیك شاه نهایتا علما، بازرگانان و زمینداران را از او جدا كرد. سركوب طبقه متوسط و معتدل جریانات چپ و تندرو را فعالتر كرد و فشارهای سیاسی شاه در دهه 40 و 50 باعث برانگیختن سه واكنش سیاسی مارکسیستی ، ناسیونالیستی و اسلامی شد، از میان تشكلات ماركسیستی در این دوره حزب توده به دلیل خیانت به مصدق خائن نامیده میشد و محبوبیتی نداشت.
افرادی نظیر بازرگان، آلاحمد، شریعتی و شادمان شیعه را ایدئولوژی ترقیخواه و رهاییساز میدانستند كه میتواند سلطه غرب را خنثی كند.
بازرگان عقبماندگی را ناشی از استبداد و ناآگاهی میدانست و خواهان شکل گیری دولت شیعی به رهبری روشنفكران بود. فخرالدین شادمان میگفت قبل از سیطره تمدن غرب جنبههای سودمند آن را بگیریم اما با غربگراها یا به گفته او «فكلیها» مخالف بود.
آل احمد خواهان ائتلاف علمای شیعه و روشنفكران برای جنگ با استبداد و امپریالیزم بود. شریعتی جنبههایی از دموكراسی اجتماعی غرب را با تشیع و ماركسیسم در آمیخته بود. او نگران افول شیعه به خاطر ورود ماركسیسم و ناسیونالیزم بود و باور داشت كه جامعه آرمانی را روشنفكران شیعه میسازند و علما در نشر حقایق شیعه موفق نبوده اند.
افزایش درآمدهای نفتی در دهه 50 و توسعه سریع اقتصادی باعث شور و هیجانی شد كه «بحران ثروت» نامیده میشود. رشد قیمتها و وعدههای شاه مبنی بر تمدن بزرگ باعث بالا رفتن آمال مردم و نهایتاً محرومیت نسبی شد. با پایین رفتن قیمت نفت و كسری بودجه شاه برنامههای مردم مدارانه ای در پیش گرفت وبا شعار مبارزه با گرانفروشی با تجار و برخی به گفته او «فئودالهای صنعتی» در افتاد. تورم بالا رفت و برنامه تمدن بزرگ ناتمام ماند.
سازوكار انتقال قدرت
روی كار آمدن كارتر و سیاست حقوق بشر او شاه را مجبور كرد تا در داخل «آزادسازی سیاسی» انجام دهد. افراد دولت كارتر در مواجهه با حكومت شاه پیشنهادهای متفاوتی ارائه كردند. برخی آزادسازی سیاسی را مقدمه بیثباتی و برخی اجرای آن را منتهی به ثبات رژیم میدانستند بنابراین كارتر دربحبوحه انقلاب نتوانست سازوكار مشخصی اتخاذ كند.
در داخل نیز این تصور كه آمریكا از حمایت شاه دست برداشته باعث افزایش روحیه مخالفان شد بنابراین فضای باز سیاسی سالهای 55و56 نقطه آغاز نهضتی شد كه نهایتاً به سرنگونی شاه انجامید.
با دیدار كارتر از ایران در سال 1978 و انتشار مقاله روزنامه اطلاعات علیه
آیت ا...خمینی(س) فضا تند شد. پلیس ایران كه برای كنترل درگیریهای داخلی آموزش ندیده بود از آمریكا درخواست گاز اشكآور كرد كه پاسخ نشنید. عملكرد پلیس منجر به كشته شدن چند نفر شد که برگزاری چهلم آنها در تبریز منجر به درگیری و خشونت شد .
اعتصابهای بخش نفت و برق رژیم را مختل كرد. شاه از سنجابی و جبهه ملی درخواست كمك كرد اما سنجابی در ملاقات با امام درخواست شاه را رد كرد و خود را متحد روحانیون خواند .
راهپیمایی تاسوعا و عاشورا و ناتوانی ازهاری در كنترل اوضاع باعث شد تا آمریكاییها دو پیشنهاد به شاه ارائه كنند.
برژینسكی خواهان مشت آهنین و جورج بال، سولیوان و ونس خواهان یافتن راه حل میدانی برای حفظ ارتش حتی به قیمت سقوط شاه شدند. بنابراین شاه به دنبال دولت غیرنظامی بختیار رفت. بختیار خواستار خروج شاه از كشور شد، با خروج شاه احتمال كودتای ارتش قوت گرفت. مخالفان از آمریكا خواستند تا مانع كودتا شود.
آمریكا هایزر را برای این منظور و نیز پیشگیری از افتادن تجهیزات پیشرفته ایران به دست شوروی به تهران فرستاد سولیوان و ونس خواهان تشكیل ائتلافی از بختیار، نیروهای مسلح و طرفداران آیتا... خمینی(س) شدند. شاه در این زمان چون فكر میكرد آمریكا برای بازگرداندن سلطنت به او یا فرزندش بالاخره كاری خواهد كرد دست به هیچ اقدامی نمیزند، بازگشت امام منجر به حاكمیت دوگانه بختیار و بازرگان شد.
ارتش بعد از درگیری گارد جاویدان با همافران از بیم خونریزی بیشتر اعلام بیطرفی كرد. بعد از بیطرفی نیروهای مسلح آمریكا خواهان كودتا شد كه خیلی دیر شده بود.
نقد و ارزیابی كتاب
كتاب «شكلگیری انقلاب اسلامی» نوشته محسن میلانی رویكردی متفاوت به علل و فرآیند پیروزی انقلاب اسلامی و تحولات بعد از آن است كه گزارش ها و اطلاعات ارزشمندی نیز به مخاطب ارائه میكند. با این حال در نقد و ارزیابی كتاب حاضر میتوان گفت: مخاطب اصلی كتاب گویا دستگاه سیاست خارجی آمریكاست كه از آنها میخواهد در تنظیم سیاستهای آتی خود با ایران و حفظ منافع آمریکا در رفتارهای گذشته تجدیدنظر کرده و توصیه های این نویسنده را به کار گیرند .
مواضع این کتاب شبیه مواضع انتقادی بازها علیه کبوترها در امریکاست، اگرچه نویسنده با رویكرد كل گرایانه و تلفیقی به مطالعه انقلاب ایران پرداخته اما قادر به توضیح کامل انقلاب ایران نبوده است .
ضمن اینکه اساسا رویکرد تلفیقی اختراع یا یافتهای جدید برای مطالعه انقلاب ها به حساب نمی آید هر انقلابی را می توان با گلچینی از تئوریهای انقلاب مطالعه و بررسی کرد .
نویسنده به خاطر اینكه توضیح دهد انقلاب ایران علل ساختاری ندارد سعی كرده ایدئولوژی شیعی را از ساختارهای فرهنگی و مذهبی آن جدا كرده و آن را تا سر حد ذهنیت و ابزار كارگزاران انقلاب تقلیل دهد، هرچند با تشریح ساختار و عملكرد رژیم پهلوی شكلگیری و پیروزی انقلاب ایران را گریزناپذیر میداند در عین حال به كرات شاه را سرزنش میكند كه چرا برای پیشگیری از انقلاب به ظاهر گریز ناپذیركاری جدی صورت نداده است.
ویدیو مرتبط :
انقلاب انقلاب انقلاب اسلامی؛ ای خونبهای شهیدان
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آیا تنبیه بدنی آخرین چاره است؟
بعضی از والدین آخرین راه چاره را در تربیت فرزندان ، تنبیه بدنی می دانند؛ اما همواره به جای تنبیه و اعمال خشونت راه بهتری هم می توان پیدا كرد. چون تنبیه بدنی عوارض متعددی در رفتار و روحیه فرزند شما به جای خواهد گذاشت. حتی اگر بسیار به ندرت كودك خود را تنبیه می كنید، حتماً این مطلب را مطالعه كنید.
بسیاری از والدین عمداً دست به تنبیه بدنی نمی زنند. معمولاً هنگامی این رفتار از بزرگترها سر می زند كه كنترل خود را از دست بدهند یا احساس ناامیدی كنند.
ممكن است بابا به خاطر این كه سه بار از كودك خواسته تلویزیون را خاموش كند و او توجهی نكرده عصبانی شود و كتكش بزند. یا وقتی پسر كوچولوی چهار ساله به وسط خیابان می دود شاید مامان او را بزند تا حواسش بیشتر جمع باشد.
همه پدر و مادرها می دانند كه گوش نكردن كودك به حرف آنها چقدر ناراحت كننده است؛ نگرانی و دلهره از به خطر افتادن سلامت بچه هم به همین صورت. مادری كه گفتیم، از این كه پسرش دوباره به وسط خیابان بدود و مثل این دفعه شانس نیاورد! خیلی نگران است.
اكثر والدین حداقل یك بار فرزندشان را تنبیه بدنی كرده اند یا احساس كرده اند او یك كتك مفصل لازم دارد. اما به راستی چرا این تعداد از پدر و مادرها از تنبیه بدنی استفاده می كنند؟ شاید بگویید: چون مؤثر است. ولی واقعیت این است كه اگر تنبیه بدنی مؤثر باشد فقط و فقط در كوتاه مدت تأثیرگذار است.
مادر سمیرا كوچولو گهگاه او را تنبیه بدنی می كند، ولی آن سوی ماجرا اینست که ، مربی او در مهدكودك مرتب باید مراقبش باشد تا بچه های دیگر را آزار ندهد!
در سال 2002 یك تحقیق وسیع در مورد آثار و عوارض تنبیه به عمل آمد. خانم «الیزابت تامسون» از مركز ملی كودكان فقیر در دانشگاه كلمبیا، اطلاعات گردآوری شده طی 62 سال را مورد بررسی قرار داد و دریافت كه: هر قدر كودك بیشتر تنبیه شود احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در او بیشتر می شود.
ضمناً چنین كودكی بیشتر رفتارهای نادرستی مثل دروغگویی ، حقه بازی و آزار و اذیت دیگران را از خود نشان خواهد داد. كودكانی كه با تنبیه بزرگ شده اند كمتر درست و نادرست را از هم تشخیص می دهند، و در غیاب والدین خود بیشتر از سایر بچه ها رفتارهای نادرست و بی ادبانه انجام می دهند.
یكی از مادران كه معمولاً فرزندش را تنبیه بدنی می كند می گوید: «بچه من موقعی رفتارش درست است كه او را تنبیه می كنم. اما راستش، نمی دانم رفتار درست او به خاطر ترس است یا این كه واقعاً خوب و بد را از هم تشخیص داده است.»
پس چه باید كرد؟
آیا جایگزین مناسبی به جای تنبیه بدنی وجود دارد؟ رفتارهایی كه در ذیل آورده شده با این اعتقاد فهرست شده كه یك كودك سزاوار احترام است، حتی وقتی رفتارش آنگونه كه باید نیست.
سعی كنید در رفتارتان ملایم و مهربان باشید. وقتی تن (TONE) صدایتان عادی و طبیعی باشد كودك بهتر حرفتان را می شنود.
كمی تأمل كنید. یك مكث كوتاه در عكس العمل و اندكی صبر هنگام هیجان، می تواند گره گشا باشد. چه اشكالی دارد كه بگوییم: «الآن برای مواجهه و حل این مسئله خیلی ناراحت هستم و موقعیت مناسب نیست. بعداً در موردش صحبت می كنیم.»
به او بیاموزید. به جای مجازات او به خاطر كار نادرستش، كار درست را به او یاد بدهید. مثلاً بگویید: «وقتی اسباب بازی هایت را در اتاق پذیرایی رها می كنی من این كارت را نمی پسندم. دوست دارم دفعه بعد آنها را در كمد بگذاری.»
مثبت باشید. به جای آنكه بگویید :«چند مرتبه باید به تو بگویم كه دندانهایت را مسواك بزنی؟!» می توانید بگویید : «دندان های قشنگت را مسواك بزن كه همین طور قشنگ بماند. بعد منو خبر كن كه بعد از تو مسواك بزنم.»
«توضیح» به جای «تهدید». می توانید با یك توضیح مختصر، علت زشتی رفتار او را روشن كنید تا در ذهنش دلیلی برای تغییر رفتار داشته باشد.
از عصبانیت دوری كنید. به جای تمركز روی اشتباه یا رفتار نادرست كودك، كه شما را برای هیجان و عكس العمل احساسی آماده می كند، از هر یك از موارد خطای فرزندتان به عنوان موقعیت خوبی جهت راهنمایی او و فراگیری استفاده كنید.
انگیزه بدهید. به او با جملات خاصی انگیزه بدهید و صحبت های تشویق كننده داشته باشید.
انعطاف پذیر باشید. وقتی كودك می پرسد: «می تونم این برنامه تلویزیون رو تا آخر ببینم، بعد بریم بیرون؟» منطقی باشید. اگر فرصت دارید، به درخواستش جواب مثبت بدهید. بدین ترتیب كودك رفته رفته با هنر گفتگو و مذاكره آشنا می شود.
از لجبازی و زورآزمایی بپرهیزید. هیچ كاری مخربتر و بی فایده تر از زور آزمایی با فرزند نیست. او را به همكاری كردن تشویق كنید. مثلاً می توان گفت : «من مشكلی دارم. من دوست دارم تو پیراهن تمیزی بپوشی ولی می بینم كه تو بازهم همون قبلی رو می پوشی. به نظرت چطور می شه این مسئله رو رفع كرد؟». وقتی مشكل را با كودك در میان بگذارید احتمالاً بیشتر علاقه مند می شود كه در حل آن كمك كند و با شما همكاری كند.
زیرك باشید. اگر عملكرد فعلی شما اثر ندارد با زیركی راه دیگری پیدا كنید. تغییر خط مشی شما آسان تر است تا این كه همیشه بخواهید اول او تغییر كند. از خودتان بپرسید: «چه كار دیگری می توانم بكنم تا او را به عكس العمل بهتری ترغیب كند؟»
نكته: در رابطه با مجازات كودك این سه قاعده را به یاد داشته باشید:
- هنگام عصبانیت از مجازات بپرهیزید.
- برای تلافی كردن یا انتقام گرفتن، مجازات نكنید.
- همیشه مجازات شدیدتر، مجازات بهتر نیست.