اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

پورعرب؛ ستاره ای که بازگشت


ابوالفضل پورعرب ستاره بلامنازع دهه هفتاد سینمای ایران است. ستاره‌ای که مثل خیلی از ستاره‌ها بالا و پایین‌های بسیاری را از سر گذراند.

خبرآنلاین: ابوالفضل پورعرب ستاره بلامنازع دهه هفتاد سینمای ایران است. ستاره‌ای که مثل خیلی از ستاره‌ها بالا و پایین‌های بسیاری را از سر گذراند.

 داشت تئاترش را بازی می کرد که یکی از دست اندکاران  غیر مسوول دنیای ستاره سازی  در سینما سراغش آمد.تئاتر شهر بود ،با مجید مظفری و جهانگیر الماسی و و یکی دو تا از جوان‌های آن روز نمایش ؛تئاتر«حاکم یک شبه » را روی صحنه برده بودند که از طرف افخمی آمدند و برای داماد «عروس» او را کشاندند به سینما.

قبل از آن پورعرب ده سال تمام در تئاتر، خاک صحنه خورد و کسی نمی شناختش،  اما به محض رفتن روی پرده نقره‌ای یکهو شد سوپر استار سینما.  آن هم در شروع یک دوران تازه از فیلم‌هایی که بعد از سینمای ضد«ضد انقلابی» کم کم می رفت به سمت اجتماعی‌سازی و ملودرام های سنگین.کم کم کارگردان‌ها و تهیه کننده‌ها سراغش می‌آمدند و او را روی دست می بردند چون شده بود جوان اول سینمای ایران که اسم و چهره اش روی سردرسینماها گیشه را فتح می‌کرد و بازگشت سرمایه با استفاده از او در هر فیلمی قابل باور بود.

پورعرب در تمام آن سال‌های دهه طلایی دوران بازیگری‌اش پرکار بود و فعال، تا جایی که بعضا سالی سه یا چهار فیلم روی پرده داشت. با عروس روی پرده درخشید و فیلم‌های خوب بعدی‌اش یکی بعد از دیگری روی پرده می رفت. «نرگس»، «سوء ظن» ، «آواز تهران»، «مهاجران»، «دو روی سکه»  و ... اما از جایزه خبری نبود.

برای بازی درخشان در «عروس» افخمی سیمرغ نگرفت و فقط تمجیدش کردند .برای نرگس هم همین طور.هنوز از اتفاقات آن روز دل چرکین است.درست مثل نیکی کریمی زوج هنری‌اش در «عروس» فکر می کند سال ها کاندیدا شدن و جایزه نبردن جفا بوده در حقش. خودش می گوید بعد از 7 سال، نامزد شدن و بعد جایزه بردن حس عجیبی برایش به همراه داشته آنقدر که وقتی برای اولین و آخرین بار روی سن سیمرغ به دست گرفته به سنگینی تندیس اشاره کرده که یعنی چقدر برایش غریب بوده است این جایزه.

سال 75 بود که سیمرغ گرفت.برای «مرد بارانی»  سعید سهیلی که به عشق یک بچه بسیجی بازی اش کرده بود. بعد از آن همچنان پرکار بود اما حالا وقتی از پرکاری‌اش می گوید ناراحت است که چرا آن روزها بازیگران پرکار دون شان بودند و حالا برعکس این جریان در سینما و رسانه برقرار است.

شاید «دست های آلوده» آخرین نقش دوست داشتنی‌اش در سینما بود و آخرین سال دهه طلایی 70 با نقش‌آفرینی ماندگارش در سریال «مسافر»  گذشت .دهه 80 برایش خوب شروع نشد و خوب پیش نرفت.از 80 تا 89 کلا در 6 فیلم بازی کرد و در تلویزیون هم چند سریال متوسط بازی کرد اما در آخرین سال‌های این دهه کم کم بیماری نای کار کردن را از او گرفت .اوضاع و احوال ناخوش امانش را برید و از سینما بیشتر و بیشتر دورش کرد. سرطان گرفته بود و کم کم اثنی عشر و کبدش داشت از بین می رفت.

انتشار عکس‌، پورعرب را بعد از سال‌ها به صدر اخبار برگرداند اما این بازگشت پرسر و صدا نه خوشایند خودش بود نه دوستداران سینما. رفته بود به مراسم انزجار سینماگران از هتاکی به ساحت پیامبر (ص) که عکس‌های خموده و در هم ریخته‌اش  رسید به خبرگزاری ها و البته رفت روی جلد مجله‌ها.

مطابق انتظار سرعت انتشار شایعات جورواجور و گزنده ستاره سابق را در خود غرق کرد تا جایی که یکی می گفت ایدز گرفته، دیگری می گفت معتاد شده و در جوی آب می خواید و آن یکی شایعه ساخته بود که نفس های آخر را می کشد . در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های غیر رسمی بارها و بارها او را کشتند . آن روزها که شایعه هزار باره مرگش را پخش می‌کردند اما پورعرب داشت با سرطان می‌جنگید.

خیلی قبل‌تر از تمام این شایعات کشنده خیلی ساده به دام بیماری افتاده بود. اول بار سر فیلمبرداری «بهشت پنهان»  در پاریس ضربه ای به شکمش خورد که مجبورش کرد به پیگیری و درمان. در پاریس امکان جراحی نبود و آمد تهران تا کارهای درمانی‌اش را پی بگیرد. در تهران پیگیری‌های محمدرضا شفیعی، تهیه کننده یکی از کارهایش به شدت نمک‌گیرش کرد تا جایی که 20 میلیون از دستمزد بازیگری اش را بخشید و به بعضی از بازیگران آن کار هم گفت برای گرفتن پول‌شان سراغ خودش بیایند نه تهیه کننده. بعدتر سر فیلمبرداری سریال «وضعیت سفید»  اوضاع جسمانی اش به هم ریخت و یازده روز رفت توی کما، اما ته ته ماجرا خوش بود. سرطانش خوش خیم بود و شکستش داشت . چه شکست دلچسبی بود، بعد از آن همه شایعه دردناک که بارها زجرش داده بودند.

ابوالفضل از جا بلند شد و کم کم چروک‌های صورتش از بین رفت و لبخند جای آن خمودگی را گرفت تا دوستدارانش عکس‌هایش را با افتخار این ور و آن ور منتشر کنند که ببینید آقای ستاره ایستاده و آماده است تا برگردد.

فقط 50 سال داشت که برگشت. به دوستش محسن توکلی قول داده بود که اولین بار بعد از بازگشتش جلوی دوربین او برود. کمی ناخوش احوال بود اما برای اینکه سر قولش بماند رفت بجنورد و برای تله فیلم دوستش « جاوادنگی» سختی رفتن تا شمال شرق کشور را به جان خرید تا سر قولش بماند و از قاب تلویزیون شبکه استانی بازگشتش را اعلام کند.

همان سال رفت به برنامه هفت گبرلو. با جیرانی خوب نبود و اینطوری می‌خواست دل او را بسوزاند. ماجرا به فیلم «قرمز» برمی گشت که پورعرب دست رد زده بود به سینه آقای کارگردان تا به قول خودش جیرانی در مجله اش 5 سال او را بایکوت کند و چیزی از ستاره آن روزهای سینما ننویسد.

در برنامه «هفت» از دلخوری هایش گفت،از اینکه صد بار او را کشتند و همه جور شایعه درباره اش ساختند. از اوضاع بد سینما می‌گفت. از اینکه بعد از اوج گرفتن شایعات به جایی رسیده که پیش خودش گفته کاش از اول کار نمی کرد تا این همه شایعه دنبالش نباشد. با توپ پر به هفت رفته بود. از اتمسفر حاکم بر سینمای امروز شاکی بود و حتی با فروتنی ستاره بودن خودش را هم پس می زد .ا ز اینکه ستارگی و سوپراستاری را اصلا قبول ندارد می گفت و این که اصلا دلش نمی خواهد به دنیای بازیگری برگردد و دوست دارد فیلم خودش را بسازد . از جو حاکم بر دنیای پرهیاهوی بازیگری دلخور بود و انگار دیگر برایش جذابیتی نداشت نامش بالای همه، در تیتراژ فیلم مردم را به سالن های سینما بکشاند.

خبر سلامتی اش را که داد انگار برای پیگیری فعالیت‌هایی که نزدیک به سه سال بیماری متوقفش کرده بود، اسپند روی آتش بود. از آرزوهایش گفت ؛اینکه چقدر دوست داشته در «اعتراض» بازی کند یا اینکه چقدر دلش می خواهد یک بار هم که شده جلوی دوربین مهرجویی برود.

در شروع دوباره حتی به مستندسازان شهرستانی بله گفت و برای چاپ شعرهایش آستین بالا زد . فیلمنامه خودش را هم نوشته بود به قصد کارگردانی. اسمش را گذاشته بود «طلاق». یک جورهایی ادامه‌ای بود بر «عروس». می‌گفت اگر افخمی برای ساختنش پا پیش نگذارد خودش دنبال کارگردانی‌اش می رود. شریک سرمایه‌گذار را هم پیدا کرده بود؛ فکرش را بکنید، بعد از 24 سال  دوباره با نیکی کریمی این بار به عنوان سرمایه گذاران مشترک فیلمی خاطره انگیز که کریمی و پورعرب را یکجا کرده بود ستاره قرار بود همکاری کند.

پورعرب اما تاب نیاورد و به دنیای بازیگری برگشت. انگار دلخوری‌ها را فراموش کرده و با فضای کدر این روزهای سینما کنار آمده بود. می گفت دوست دارد راننده اتوبوس آرش سجادی باشد یا در سریال آرش معیریان به نام نقطه صفر بازی کند اما کمی بعدتر می‌گفت اینها همه در حد حرف بوده و به بازیگری برنمی گردد.

کمی که گذشت عکس هایش در پشت صحنه سریال «شهرازد» درآمد. شده بود پیشکار دم دست «بزرگ آقا»ی قصه عاشقانه و پرکشش حسن فتحی. در سینما هم بازگشت کم سر و صدایی داشت اما هر طورکه بود، آمد . «سایه‌های موازی» را انتخاب کرد، فیلمی از اصغر نعیمی که شهاب حسینی و سمیرا حسن پور را کنارش می دید.

فیلم آنقدر نمایش داده نشد تا اولین اکرانش به جشنواره فجر بیافتد. حالا جشنواره امسال پورعرب دارد و حتی اگر در ظاهر ماجرا کسی روی فیلم نعیمی به عنوان فیلم مهم حساب باز نکند در این فیلم یک ستاره قرار است دوباره روی پرده نقره‌ای بدرخشد.


ویدیو مرتبط :
پورعرب همیشه پورعرب است و ستاره ،ستاره است...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

بازگشت غم‌انگیز ستاره به صدر اخبار/از فریماه فرجامی تا ابوالفضل پورعرب



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

بازگشت غم‌انگیز ستاره به صدر اخبار/ جراحی پلاستیک «حال» پورعرب را خوب می‌کند؟

نام ابوالفضل پورعرب دوباره خبرساز شد. آن هم با خبری بسیار تلخ که البته خوشبختانه خیلی زود تکذیب شد. حوالی ظهر دوشنبه خبرگزاری ایسنا به نقل از احمد میرعلایی(مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی) خبر درگذشت پورعرب را منتشر کرد. خبری که بلافاصله از سوی فرزند این بازیگر معروف تکذیب شد.

مجله مهر: «پوریا پورعرب» به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان گفت:« پدرم در حال حاضر حالش خوب بوده و در خانه در سلامت کامل به سر می برد.از شنیدن این خبر شوکه شدم و متاسفم از اینکه چرا یک خبرگزاری بدون هیچ اطلاع موثقی چنین خبری را منتشر می کند و من قطعا از این خبرگزاری شکایت خواهم کرد.»بعد هم نوبت عذرخواهی میرعلایی از خانواده پورعرب به خاطر این اشتباه بود و آرزوی سلامتی برای او.

این اما تنها حاشیه خبری مربوط به  ستاره 51 ساله دهه هفتاد سینمای ایران نبود.  چرا که چندروز پیش از این نیز نام ابوالفضل پورعرب بعد از سالها دوباره برزبان ها افتاده بود.

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

ماجرای یک عکس غم انگیز

همه چیز از انتشار یک عکس شروع شد. عکسی در حاشیه مراسم تجمع هنرمندان برای محکومیت اهانت به پیامبر اسلام که عوارض بیماری، چهره این ستاره سینمای ایران را کاملا متفاوت کرده بود. بلافاصله، این عکس به صورت گسترده در سایت ها و شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد و سیل حواشی، مصاحبه ها و تحلیل ها راجع به ستاره شکسته سینمای ایران منتشر شد. حاشیه هایی که با دلگیری شدید خانواده پورعرب هم مواجه شد. پوریا پورعرب دراین باره به مهر می گوید:« پدرم به هیچ وجه در این‌باره صحبت نمی‌کند چراکه ما هنوز اجازه نداده‌ایم حتی از این شایعه مطلع شود.»

اقبال رسانه ها در پرداختن به تغییر شدید جسمانی پورعرب، حتی به جلد یک ماهنامه عامه پسند مد و سبک زندگی هم رسید. یکی از ماهنامه‌ها با این جلد به استقبال بیماری پورعرب رفت و در کنارآن با یک متخصص زیبایی و جراحی پلاستیک نیز گفتگو کرد. گفتگویی که حول این محور می چرخد:«امکان بازگشت چهره پورعرب به حالت قبل از بیماری با انجام عمل جراحی پلاستیک».

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

آن هم در کنار فراخوان عمومی برای همدردی با پورعرب! کسی که به گفته حسین فرحبخش(تهیه کننده سینما):« کسانی با گونی گونی پول می رفتند پشت در خانه او می نشستند تا او بپذیرد که در فیلمشان بازی کند». کسی که در این چند سال نه خبری از او بود و نه کسی سراغش را می گرفت، چه طور ناگهانی  به کانون توجه رسانه ها رسید؟

ستاره ای برای یک دهه

موفقیت های پورعرب با درخشش در پرفروش ترین فیلم آن سال‌ها یعنی «عروس» شروع شد. ساخته سینمایی «بهروز افخمی» که با حضور پورعرب و «نیکی کریمی» روی پرده سینماها آمد، از پورعرب فوق ستاره ای ساخت که حتی نامش هم موفقیت فیلم های سینمایی را تضمین می کرد. خود او هم برای بازی در این فیلم، جایزه بهترین بازیگر«قربانی»،«آواز تهران»،‌ «نرگس»، «رابطه پنهانی»، «مهاجران»، «سوءظن»، «دوروی سکه»، «نیش»، «چهره»، «مرضیه»، «بهشت پنهان»، «در کمال خونسردی »، «بی‌قرار»، « مردی شبیه باران»، «قاصدک»، «حماسه قهرمانان»، «غریبانه»، «باد و شقایق»، «جوانی»، «مردی ازجنس بلور»، «عشق کافی نیست»، «معصوم»، «دست‌های آلوده»، «رقص شیطان»، «همسر دلخواه من»، «تیک» و «زندانی 707» از جمله فیلم هایی بود که پورعرب در آنها بازی کرد. او در سال 75 به خاطر بازی به یادماندنی اش در فیلم «مردی شبیه باران» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر  جشنواره فجر را هم از آن خود کرد.

اما با شروع دهه هشتاد،  فعالیت های پورعرب کم رنگ شد و او به بازی در سریال های تلویزیونی روی آورد که معروف‌ترین‌شان مجموعه‌های «تنهاترین سردار»، «زیر زمین» و «وضعیت سفید» بود.

از فریماه فرجامی تا ابوالفضل پورعرب

بی خبری ها از ستاره گوشه نشین سینما ادامه داشت تا آن که 30 دی ماه 89 خبر آمد پورعرب به دلیل سرطان در بیمارستان بهمن تهران بستری شده و تحت درمان قرار گرفته است. این گونه بود که آقای ستاره خانه نشین شد و کسی خبری از او نداشت تا  آن عکس های متاثر کننده از او منتشر شد.

تب رسانه ای درباره بیماری پورعرب این روزها ما را یاد ماجرای انتشار عکس های «فریماه فرجامی» بعد از سالها گوشه گیری اش می اندازد. ستاره ای که او هم بازگشتی غم انگیز و متاثرکننده داشت.

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

اما نکته عجیب و قابل تامل،  اصرار بعضی رسانه ها برای تاکید بر تغییر چهره این ستاره های سالهای نه چندان دور سینماست. بی آن که کسی بداند چه بر سر دل این هنرمندان و روحیه های از دست رفته شان آمده. اتفاقی که محسن شایانفر (تهیه کننده سینما و از دوستان نزدیک پورعرب) در گفتگو با خبرگزاری مهر به آن اشاره می کند :«روح پورعرب مکدر شده است و او به خاطر عکسی که مطبوعات از او منتشر کردند ناراحت است. آخر چرا باید با انتشار بدون هماهنگی یک عکس مردم را نگران کرد؟ بعد هم عده‌ای با غرض ورزی مطالبی در این زمینه نوشتند که به آزردگی پورعرب منتهی شد. من با او در ارتباطم و از سلامتش خبر دارم. او افسرده شده و عکس منتشر شده روحیه‌اش را از او گرفته است.»

همه این ها در شرایطی است که پورعرب برخلاف بسیاری از هم دوره ای هایش نه تنها از یادها محو نشده است، بلکه بازی خوبش در سریال وضعیت سفید (که به تازگی از تلویزیون بازپخش هم شد)  و استقبال منتقدان و کارشناسان از بازی او، نشان داد که ستاره دهه هفتاد سینمای ایران هنوز هم می تواند با نام و بازی اش بییندگان زیادی را به سینما و پای تلویزیون بکشاند.

آیا  رسانه ها می توانند باری از این غم کم کنند و  غم های شخصی هنرمندان را فدای جذابیت های ژورنالیستی نکنند؟/مهر