اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

پشت پرده مافیای بازار علا‌ء الدین


اگر فکر می‌کردید دست‌فروشی موبایل روشی است که فقط گروهی آدم فقیر از طریق آن امرار معاش می‌کنند، کمی خوش‌بین بوده‌اید. این شغل هم مثل بسیاری از مشاغل کاذب دیگر در این کشور، صاحب و پدرخوانده دارد.

 آی تی آنالیز: اگر فکر می‌کردید دست‌فروشی موبایل روشی است که فقط گروهی آدم فقیر از طریق آن امرار معاش می‌کنند، کمی خوش‌بین بوده‌اید. این شغل هم مثل بسیاری از مشاغل کاذب دیگر در این کشور، صاحب و پدرخوانده دارد.

 این گزارش را بخوانید تا کمی بیشتر دستگیرتان شود.

 چند سالی بود که نمای بزرگ‌‌ترین مرکز تجاری تلفن همراه را حضور دستفروشان زشت کرده بود و این قضیه اعتراض نمایندگان رسمی و فروشگاه‌ها را بر انگیخته بود؛ البته تنها آنهایی معترض بودند که خود در میان دستفروشان نماینده‌ای نداشتند. به این ترتیب ورود و خروج به پاساژ برای خریداران به سختی انجام می‌شد.

حضور این دلالان حتی باعث شده‌ بود که پاساژ به مرکز خریدی مردانه تبدیل شود و کمتر خانمی رغبت می‌کرد از میان سیل جمعیت وارد این مرکز تجاری شود. از سوی دیگر با توجه به اجاره‌ بهای 14 تا 15 میلیون تومانی مغازه‌های این مرکز تجاری که طبیعتا روی قیمت گوشی هم اثر می‌گذارد، وجود چنین دلالانی جلو پاساژ باعث می‌شد که بسیاری از فروشگاه‌ها مشتریان خود را از دست بدهند.


 اما از یکی دو سال گذشته حضور این دلالان کمرنگ‌ و تعداد آنها آنقدر کم شده بود که گاهی عجیب به نظر می‌رسید. البته دلالان همچنان داخل راهروهای پاساژ جولان می‌دهند و بدون پرداخت اجاره‌ بها و مالیات به راحتی برای خود کاسبی می‌کنند.

 به گفته فعالان بازار موبایل علاءالدین، از چندین سال گذشته بسیاری از فروشندگان اعتراض گسترده‌ای به وجود این دلالان کردند، اما نتوانستند به نتیجه دلخواه‌ برسند، تا اینکه سال گذشته فروشگاه‌هایی که به خیابان نزدیک‌تر بودند اقدام به شکایت و تشکیل پرونده برای جمع آوری دلالان جلوی در اصلی پاساژ کردندکه در نهایت، نیروی انتظامی وارد عمل شد و یک‌باره همه آنها را جمع کرد و مقابل این مرکز تجاری، خالی از تجمع دست‌فروشان شد. اما این فقط ظاهر ماجرا است.

 برای اینکه به واقعیت ماجرا پی ببرید کافی است کمی راه‌تان را کج کنید و از مقابل بازار علاالدین به سمت خیابان ولیعصر بروید. اینجاست که باز هم می‌توانید در پیاده رو تجمع دست‌فروشان موبایل را به نظاره بنشینید و به دلیل خلوت شدن مقابل علاءالدین از حضور دست‌فروشان پی ببرید.

 ماجرا از این قرار است؛ دست‌فروشانی که زمانی جلوی پاساژ پرسه می‌‌زدند و یک‌باره نیست شدند، در واقع پراکنده نشده‌ بودند، بلکه از مکانی به مکان دیگر کوچ کرده‌‌اند.

 این دلالان دیگر جلوی پاساژ نمی‌ایستند بلکه چند صد متر دورتر از پاساژ به معامله می‌پردازند.

** بازار غیرقانونی اما پررونق

 این بخش از خیابان جمهوری انگار تمام بار خلوتی پاساژ علاالدین را بر دوش می‌کشد و انبوه جمعیت خریدار گوشی و دست‌فروشانی که ایستاده تجارت می‌‌کنند و برخی دیگر که بساط پهن کرده‌اند، نمایی از یک بازار غیر رسمی و پر رونق را در مجاورت بزرگ‌ترین بازار رسمی موبایل تهران به نمایش می‌گذارد. مقابل هر یک از آنهایی که کنار پیاده‌رو بخشی را به خود اختصاص داده‌اند، جعبه‌ای قرار دارد و روی هر کدام محصول خاصی دیده می‌شود، عده‌ای فقط در کار لوازم جانبی هستند و عده‌ای دیگر گوشی می‌فروشند.

 "گوشی می‌خواهید. تبلت می‌خواهید؟ گوشی می‌فروشید؟ قیمت دارید؟ تبلت ارزان دارم. گوشی هوشمند با قیمت مناسب دارم. علاءالدین سرتان کلاه می‌گذارند، مبادا سراغ فروشندگان پاساژ بروید. نو می‌خواهید یا دست دوم. گوشی اصل دارم. گوشی چینی هم هست. کار خوب چینی برابر اصل دارم. با جعبه یا بدون جعبه می‌خواهید. اصلا من خودم داخل پاساژ مغازه دارم اما ترجیح می‌دهم اینجا کار کنم." اینها جملاتی است که اگر فردی با شکل و شمایل خریدار در این جمع دست فروشان ظاهر شود با آن احاطه می‌شود.


** باند دلالان حرفه‌ای

 در واقع اینها دلالان حرفه‌ای هستند که در گروه‌های 7 یا 8 نفره تجارت می‌کنند. فقط کافی است تشخیص دهند که خریدار هستید، این درست زمانی است که وارد عمل می‌شوند و به معامله گوشی گران‌قیمتی می‌پردازند، آنقدر ماهرانه معامله را جوش می‌دهند که نظر هر خریداری جلب می‌شود.

این‌جاست که به راحتی گوشی‌های دزدی، تقلبی یا چینی را به افراد قالب می‌کنند و فرد خریدار از خریدی که کرده راضی و خشنود است و فکر می‌‌کند که سود هم کرده است، اما همین که گوشی را به مغازه‌های داخل پاساژ نشان می‌دهد و می‌فهمد که سرش چه کلاه بزرگی رفته، بر می‌گردد، اما دیگر اثری از آثار دلالان نمی‌یابد. در این میان اگر خریدار هوشمند باشد، کافی است چند سوال تخصصی درباره گوشی یا نام دقیق گوشی‌ها از این فعالان غیرمجاز بپرسد تا متوجه شود که آنها اطلاعات چندانی درباره محصولی که به فروش می‌رسانند، ندارند.


** پدرخوانده وارد می شود

 دلالان درباره حضور همیشگی‌شان در این مکان، می‌گویند که حتی روزهای تعطیل هم بساط دارند و ساعت کاری‌شان از مغازه‌داران هم بیشتر است.

 سوال من از آنها این بود که حضورشان را چطور تضمین می‌کنند. جوابی که برای این سوال گرفتم من را به مسیری هدایت کرد که به "پدرخوانده" منتهی می‌شد. بله، هر اتفاقی که در این محدوده دستفروشان و دلالان می‌افتد، زیر نظر پدرخوانده‌ای است که او را "آقای کارگر" خطاب می‌کنند. مشخصاتش را پرسیدم، مردی حدود 40-42 ساله با سری تاس و بسیار خوش پوش. پیدا کردنش آسان بود. از دور می‌شد دید که آقایی با پیراهن قرمز گران قیمت، بین جمعیت می‌چرخد. حواسش به همه جا بود و او بود که به سراغ من آمد.

 چکار داری؟ گوشی میخوای؟

 گفتم گوشی دارم و می‌خواهم بفروشم.

 گوشی‌ام را که گرفت تا بررسی کند، از فرصت استفاده کردم و چند سوالی از او پرسیدم.

 پرسیدم: این دلال‌ها از کجا آمده‌اند. گفت: تعدادی از این افراد همان دلالان قدیمی و کهنه‌کار پاساژ علاءالدین هستند، اما تعداد زیادی هم از مولوی و جاهای دیگر تهران به خیابان جمهوری‌ آمده‌اند.

 گفت که حالا دیگر این دست فروشان سازمان یافته شده‌اند و در خصوص مکان استقرار در پیاده روها باید از او مجوز بگیرند.

کارگر می‌گوید: اینها از من اجازه می‌گیرند اینجا می نشینند. دقیقا تعدادشان مشخص است و هر کسی هم نمی‌تواند اینجا کاسبی کند.

 "کارگر” را که گویا مدتی در طبقه زیر همکف علاءالدین مغازه داشته است همه می‌شناسند. او زمانی که می‌بیند با این شکل معامله سود بیشتری به جیب می‌زند، مغازه‌داری را رها کرده و به جمع دلالان وارد شده است. به گفته کارگر، تعدادی از فروشگا‌ه‌ها با این دلالان ارتباط مستقیم دارند و حتی بسیاری از این معاملات را داخل مغازه جور می‌کنند و پس از شکایت مشتریان و اعتراض از چنین مغازه‌هایی باز هم به فعالیت خود ادامه می‌دهند و روزانه 20 تا 30 مدل گوشی سرقتی و تقلبی به فروش می‌رسانند.

 کارگر که معلوم است آدم هوشیاری است، شک می‌کند، شماره تلفن‌اش را می‌دهد که معامله گوشی را بعدا تلفنی انجام بدهیم و از آن روز به بعد، گوشی‌اش خاموش است.         


ویدیو مرتبط :
خنده بازار ---- دستای پشت پرده

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تحلیل شریعتمداری از پشت پرده بازار ارز



 

 

شریعتمداری , تحریم های اقتصادی

 

شریعتمداری شاید با اولین نگاه به یادداشت پیش روی، كیهان را به «بدبینی»! متهم كنید ولی شواهد و قرائن موجود تردیدی باقی نمی گذارد - و یا، دستكم این احتمال را قوت می بخشد- كه افزایش بی رویه و جهشی قیمت سكه و دلار طی چند هفته و مخصوصاً چند روز اخیر پروژه ای هماهنگ با تحریم نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا بوده است و جریانی همسو با اصحاب فتنه كه چندان هم ناشناخته نیست با افزایش مصنوعی بهای سكه و دلار و نهایتاً افزایش پرشتاب قیمت سایر كالاها، در تلاش بوده است تا آثار تحریم نفتی جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریكا و سپس اتحادیه اروپا را سنگین و پرآسیب جلوه دهد! این در حالی است كه نه فقط محاسبات سیاسی و اقتصادی از بی فایده بودن تحریم های یاد شده خبر می دهند بلكه شمار قابل توجهی از صاحبنظران و اقتصاددانان بلندآوازه غربی نیز بركم اثر بودن تحریم نفتی ایران و زیان متقابل و بیشتر آمریكا و اروپا از تحریم های اخیر تأكید می ورزند. و اما، جریان مرموز مورد اشاره با كلید زدن این پروژه چه مقصودی را دنبال می كند و كدام هدف نهایی را نشانه رفته است؟! بخوانید؛

۱- روز ۲۴ اسفند ماه سال ۱۳۶۳، هنگامی كه خطیب جمعه تهران- رهبر معظم انقلاب- خطبه دوم نماز را آغاز كرده بود، بمب قوی و پرقدرتی كه در یك زیرانداز جاسازی شده و به زمین چمن دانشگاه تهران راه یافته بود، با صدای مهیبی در میان جمعیت فشرده نمازگزار منفجر شد. در پی این انفجار ۱۴ تن از نمازگزاران به شهادت رسیده و ۸۸ تن دیگر مجروح شدند. بی اثر بودن این انفجار در حضرت آقا و جمعیت نمازگزار و ادامه خطبه دوم كه حماسه ای ماندگار بود، حدیث دیگری است بیرون از محدوده این نوشته محدود. نگارنده در آن نماز جمعه توفیق حضور داشتم و تنها صدایی كه بعد از انفجار در فضا طنین انداز شد، فریاد الله اكبر جمعیت بود.

بعد از پایان خطبه ها و آغاز نماز و در حالی كه امام جمعه به قنوت ركعت دوم مشغول بود - تقریباً نیم ساعت بعد از انفجار -هواپیماهای عراقی از راه رسیدند. شلیك پیاپی توپ های ضدهوایی با صدای انفجار بمب ها و راكت هایی كه جنگنده های عراقی- مانند همیشه- بی هدف روی شهر فرو می ریختند، در هم آمیخته بود و جماعت بی آن كه كمترین نشانه ای از وحشت و اضطراب در آنان دیده شود به ادامه نماز مشغول بودند. ماجرای نماز جمعه آن روز، همان شب با تقدیر جانانه امام راحل(ره) از صلابت حضرت آقا- امام جمعه و رئیس جمهور وقت- و شجاعت نمازگزاران روبرو شد. و اما، عاملان بمب گذاری پس از دستگیری اعتراف كردند كه قرار بود بمب كارگذاری شده هنگامی منفجر شود كه هواپیماهای عراقی برای بمباران تهران به فراز شهر رسیده باشند! یكی از افسران برجسته استخبارات ارتش بعثی- اطلاعات ارتش عراق- نیز بعد از اسارت توضیح داد كه تهدیدهای پی درپی صدام درباره بمباران نماز جمعه تهران با ناكامی روبرو شده بود و برای جبران این ناكامی قرار بود بمب كارگذاری شده در نماز جمعه، همزمان با حضور هواپیماهای عراقی برفراز شهر تهران منفجر شود تا این انفجار به حساب بمباران هوایی نوشته شده و نشانه تأثیر عملی تهدیدهای صدام درباره بمباران نمازجمعه تهران باشد.

۲- تحریم های اقتصادی، سیاسی و به كارگیری اهرم های فشار علیه جمهوری اسلامی ایران، تازگی ندارد بلكه از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاكنون به طور بی وقفه و در مقیاس گسترده با آن روبرو بوده ایم اما به گواهی آنچه پشت سر نهاده ایم، تحریم های گسترده و فشارهای بی وقفه و پیوسته نه فقط ایران اسلامی را وادار به تسلیم در مقابل باج خواهی آمریكا و متحدانش نكرده است بلكه دستاوردهای عظیم و فراوان علمی و تكنولوژیك را نیز در پی داشته است كه فناوری هسته ای، نانوتكنولوژی، ورود به باشگاه فضایی، دستاوردهای بزرگ در عرصه تولید تجهیزات پیشرفته نظامی و... تنها بخشی از نمونه های مثال زدنی و آشكار آن است. بنابراین به نوشته روزنامه آمریكایی «یو.اس.ای تودی»، گزارش سالانه «آمریكن اینترپرایز» و اعتراف بی پرده - بخوانید دردمندانه- مركز مطالعات امنیت ملی اسرائیل- INSS- و دهها نمونه مشابه دیگر كه شرح آن به درازا می كشد، «تهدیدی كه پیوست عملیاتی نداشته باشد و یا طرف مقابل- ایران- قادر به مقابله با آن باشد، نه فقط «تهدید» نیست، بلكه برای جمهوری اسلامی ایران یك «فرصت» تلقی می شود.»

در گزارش خبری امروز كیهان به نمونه هایی از اعترافات دشمنان بیرونی درباره ناكارآمدی تحریم نفتی اخیر اشاره شده است كه از تكرار آن خودداری می ورزیم. و از دو بند فوق تنها به این نتیجه بسنده می كنیم كه حریف از موثر بودن تحریم ها در مقیاس «آسیب جدی»! و یا به قول خانم هیلاری كلینتون «فلج كننده»! ناامید است و از سوی دیگر چنانكه اشاره خواهیم كرد، «تهدید» تنها گزینه ای است كه پیش روی دارد. بنابراین وقتی «تهدید» تنها گزینه باشد و این گزینه، نیز آسیب جدی نداشته و قابل دور زدن و مقابله باشد، به آسانی می توان نتیجه گرفت دشمن به «حركت» و «اقدامی» نیاز دارد كه تحریم را جدی و اثرگذار جلوه دهد.

۳- نزدیك به ۳ هفته قبل -۱۴/۱۰/۹۰- در بخش پایانی یك یادداشت با عنوان «چه كسی فریاد زد؟!» آورده بودیم؛

«اوباما و تیم اقتصادی او با استناد به نظرات كارشناسی اقتصاددانان برجسته آمریكایی با امضای مصوبه مجلس نمایندگان آمریكا برای تحریم بانك مركزی ایران به شدت مخالف بودند و رئیس جمهور آمریكا بعد از فشارهای پی در پی لابی صهیونیست ها -آیپك- نهایتا قول داد كه تصمیم نهایی درباره امضای این مصوبه را بعد از پایان تعطیلات سال نو مسیحی اتخاذ خواهد كرد ولی ناگهان در آخرین ساعات سال ۲۰۱۱ و قبل از شروع تعطیلات و در حالی كه مشغول گذران تعطیلات در جزایر هاوایی بود، طرح یاد شده را امضاء كرد. پرسش این است كه در این فاصله چه اتفاقی افتاده بود كه اوباما را با عجله به امضای مصوبه تحریم بانك مركزی ایران كشاند؟! نفرمائید كه فشار نئومحافظه كاران، رقبای انتخاباتی و آیپك، علت عجله اوباما و امضای ناگهانی طرح مورد اشاره بوده است! چرا كه این فشارها پیش از آن نیز وجود داشت. پس علت عجله اوباما را كجا می توان جستجو كرد؟! اگر كیهان را به بدبینی متهم نكنید به نظر می رسد كه آمریكا به اقدامی از درون ایران چشم امید دوخته بود ولی در این فاصله، اتفاقی افتاده است كه چشم طمع دشمن را كور كرده است. این اتفاق كه از اقتدار و هوشیاری مثال زدنی ایران اسلامی حكایت می كند چه بوده است؟! و كدام آرزوی دشمن را دود كرده و به هوا فرستاده است؟!»

و اكنون به سوالی كه در یادداشت ۱۴/۱۰/۹۰ بی پاسخ گذاشته بودیم پاسخ می دهیم كه برخی از ساده انگاران در پی توهم پراكنی شماری از اطرافیان خویش، شرایط كنونی كشور را با دوران «شعب ابیطالب» مقایسه كرده و راه برون رفت از آن را، گشودن باب مذاكره با آمریكا دانسته بودند! بی آن كه بدانند و قادر به درك این نكته بدیهی باشند كه درگیری جمهوری اسلامی ایران با آمریكا یك درگیری ماهوی است و از ماهیت طرفین درگیر ریشه می گیرد. با این توضیح كه تاكید ایران به اسلام ظلم ستیز، استقلال طلب و آزادی خواه در تقابل با ماهیت مستكبر، خون ریز و غارتگر آمریكاست و آمریكا كه از تقابل و تخاصم سی و چند ساله خود با ایران اسلامی طرفی نبسته است و امروزه از الگو شدن انقلاب اسلامی برای ملت های مسلمان منطقه به شدت آسیب دیده است، مذاكره را فقط برای مذاكره می خواهد و در پی آن است كه بلافاصله بعد از آغاز مذاكره، این رخداد را برای ملت های مسلمان منطقه فاكتور كرده و خطاب به آنان در شیپورهای تبلیغاتی خود بدمد كه اگر ایران اسلامی را به عنوان «الگو» برگزیده اید و نسخه انقلاب اسلامی را پیش روی خود دارید، جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از سی و چند سال مقاومت، چاره ای جز رویكرد به آمریكا نداشته است!

متاسفانه برخی از ساده اندیشان- درخوشبینانه ترین حالت- آمریكا را در فلان سریال تلویزیونی می بینند كه در آن برای نجات یك گربه از درون چاه، ۳ فروند هلی كوپتر امداد به كار گرفته شده است!! آمریكا را باید در افغانستان و عراق و غزه و گوانتانامو و ابوغریب و مصر و تونس و لیبی تا چند سال قبل و مخصوصا ایران قبل از انقلاب اسلامی دید و... و اما، در پی پاسخ قاطع و كوبنده حضرت آقا به اینگونه برداشت های گمراه كننده و پیشنهادهای برخی از افراد مرعوب و خودباخته، بود كه رئیس جمهور آمریكا را با ناامیدی به امضای مصوبه مجلس نمایندگان این كشور برای تحریم بانك مركزی ایران كشانید. مصوبه ای كه ابتدا و تا قبل از پاسخ قاطع و قدرتمندانه حضرت آقا- حفظه الله تعالی- به شدت با آن مخالف بود.

گفتنی است «درخواست مذاكره»، محور اصلی- بخوانید اصلی ترین محور- در پیام شفاهی اخیر اوباما به مسئولان بلندپایه جمهوری اسلامی ایران بود و انصراف ایران از بستن تنگه هرمز، محور دیگری از آن پیام بود كه نشاندهنده «پاشنه آشیل» آمریكا و متحدان اروپایی آن و صلابت باور شده ایران اسلامی است.
۴- اكنون به آسانی می توان حدس زد آمریكا و متحدانش بعد از ناكامی در پروژه یاد شده كه شكستن الگوی ایران اسلامی و حذف آن از میدان دید و عمل ملت های مسلمان منطقه، اصلی ترین هدف آن بوده است، چه راه كاری را پیش روی داشته اند؟

الف: تحریم نفتی ایران؟! این پروژه كه به اعتراف صریح آمریكایی ها و اروپایی ها ناممكن است و در صورت عملیاتی شدن، بیشترین و جدی ترین آسیب آن متوجه آمریكا و اتحادیه اروپا خواهد شد. كشورهای دوسوی اقیانوس اطلس كه به گفته برژینسكی در شورای راهبردی آتلانتیك- ۱۲ دسامبر ۲۰۱۱ در واشنگتن- بیرون از ضریب ایستادگی و آستانه تحمل آمریكا و اروپای بحران زده است.
همین جا پرسشی در میان است و آن، این كه چرا اتحادیه اروپا در مصوبه اخیر خود، زمان اجرا و عملیاتی شدن تحریم نفتی ایران را به ۶ ماه بعد- ژوئیه ۲۰۱۲- موكول كرده است؟! چرا؟! پاسخ را از مجموعه آنچه مقامات و رسانه های آمریكایی و اروپایی طی چند روز گذشته بر زبان و قلم آورده اند بشنوید؛

اول:تحریم نفتی ایران، شوك بزرگی در پی دارد و اروپای بحران زده با شرایط سخت مالی و اقتصادی خود تحمل پذیرش این شوك بزرگ را ندارد.
دوم: تحریم نفتی ایران، قیمت نفت را به گونه ای تصاعدی و جهشی افزایش خواهد داد و این افزایش قیمت منحصر به نفت ایران نخواهد بود. جهش قیمت نفت برای اقتصاد بحرانی اروپا یك كابوس وحشتناك و پدیده ای شكننده است.
سوم: اگرچه عربستان تعهد كرده است با افزایش صادرات نفتی خود، پی آمد تحریم نفتی ایران را پر كند ولی این اعلام آمادگی در حد و اندازه یك بلوف قابل ارزیابی است.

چهارم: تنها ۱۷ تا ۱۸ درصد از نفت ایران به اروپا و عمدتا ۴ كشور اسپانیا، یونان، فرانسه و ایتالیا صادر می شود و این ۴ كشور در شرایط اقتصادی شكننده ای قرار دارند. یونان با ۱۰۰۰ میلیارد یورو بدهی، ایتالیا با ۱۴۰۰ میلیارد بدهی، فرانسه با مشكل بزرگ طلب های غیرقابل وصول از یونان و اسپانیا با اقتصاد ورشكسته، كسری بودجه كلان و... روبرو هستند و از سوی دیگر، سایر كشورهای اروپایی نیز، در بحران شدید مالی به سر می برند و قادر به جبران خسارات فراوانی كه در صورت تحریم نفتی ایران به۴كشور یاد شده وارد می شود، نخواهند بود.
پنجم: پالایشگاههای ۴ كشور اسپانیا، فرانسه، یونان و ایتالیا، برای تبدیل نفت وارداتی به فرآورده های نفتی، نظیر بنزین، گازوئیل و... متناسب با «نفت ایران» ساخته شده است و جایگزین نفت ایران، مستلزم تغییر اساسی در ساختار پالایشگاهها است كه در بحران مالی كنونی كشورهای یاد شده اگر ناممكن نباشد، با صرف هزینه های كلان همراه است.
ششم: تحریم نفتی ایران می تواند بستن تنگه هرمز را در پی داشته باشد. گفتنی است كه مطابق كنوانسیون های ۱۹۵۸ ژنو و ۱۹۸۲ جامائیكا، بستن تنگه هرمز، حق مسلم جمهوری اسلامی ایران است و حتی انجام ایست و بازرسی كشتی های عبوری می تواند، افزایش جهشی قیمت نفت، نرخ بیمه، اخلال در ارسال اسلحه و مهمات به كشورهای همپیمان آمریكا در منطقه و... را در پی داشته باشد.

هفتم: یكی از اهداف اصلی تحریم نفتی ایران، آنگونه كه خانم اشتون، روز یكشنبه هفته جاری اعتراف كرد، كشاندن جمهوری اسلامی ایران به پای میز مذاكره است و این اقدام می تواند مذاكرات هسته ای را متوقف كند و توقف مذاكرات در حالی كه ایران به پیشبرد برنامه های هسته ای خود ادامه می دهد، امتیاز دیگری است كه به الگوی ایران اسلامی برای ملت های منطقه افزوده می شود.

هشتم: آمریكا و متحدانش می دانند كه عملیاتی كردن تحریم نفتی برای ایران اسلامی، آسیب جدی در پی نخواهد داشت ولی با تعویق اجرای آن به ۶ ماه بعد در پی آنند كه به خیال خود از این «مشت بسته» به عنوان یك اهرم برای حمایت از عوامل خود در انتخابات مجلس نهم استفاده كرده و جمهوری اسلامی ایران را به تائید صلاحیت وطن فروشان مدعی اصلاحات ترغیب كنند! و...

تمامی این شواهد و نمونه ها حكایت از آن دارند كه تحریم نفتی ایران در عمل ناممكن است و جمهوری اسلامی دهها اهرم قدرتمند برای مقابله با آن را در اختیار دارد.
۵- از آنچه گذشت می توانیم به این نتیجه منطقی برسیم كه اولا؛ تحریم نفتی ایران ناممكن و یا دستكم، بسیار كم اثر است. ثانیا؛ پی آمدهای آسیب رسان آن برای تحریم كنندگان به مراتب بیشتر از آسیب های احتمالی برای ایران است. ثالثا؛ آمریكا و متحدانش به تهدید نیاز دارند و رابعا؛ این تهدیدها زمینه ای برای پذیرش از سوی ایران ندارند.
حالا به صدر یادداشت پیش روی باز می گردیم و این پرسش را مطرح می كنیم كه آیا تنها راه پیش روی آمریكا و متحدانش برای موثرنشان دادن تحریم ها، این نیست كه در داخل كشور به ایجاد یك «فضای كاذب» از افزایش قیمت ها دست بزنند و سپس ادعا كنند این افزایش جهشی قیمت ها پی آمد تحریم هاست؟! دقیقا و در مقیاسی بزرگتر از همان ماجرای انفجار بمب در نمازجمعه تهران؟!

آیا افزایش غیرطبیعی و پرشتاب بهای سكه و دلار كه افزایش قیمت سایر كالاها و خدمات را از چند هفته قبل و مخصوصا طی چند روز گذشته در پی داشته است، همان ماموریت نیست؟ اگر هست - كه هست- این ماموریت را چه كسانی و یا كدام جریانات برعهده گرفته و عملیاتی كرده اند؟! پاسخ این سوال چندان دشوار نیست. چه كسانی شرایط كنونی كشور را با دوران شعب ابیطالب مقایسه می كردند؟ و راه برون رفت را در گشودن باب مذاكره با آمریكا می دانستند؟! كه با خروش مقتدرانه حضرت آقا روبرو شدند. چه كسانی از یكسو به افزایش مصنوعی قیمت سكه و دلار دامن می زدند و از سوی دیگر به گونه ای حسابشده، این افزایش قیمت را به حساب ایستادگی مردم و نظام در مقابل زورگویی ها و باج خواهی های آمریكا و متحدانش معرفی می كردند و مثلا اینكه اگر سپاه از بستن تنگه هرمز سخن به میان نیاورده بود یا اگر دانشجویان انقلابی خشم مقدس خود را علیه آمریكا و انگلیس مهار كرده بودند و یا... قیمت سكه و دلار افزایش نمی یافت؟!
و بگذریم از مراكز اطلاعاتی و امنیتی كشور كه جای خالی آنها در این ماجرا محسوس است!

۶- و بالاخره؛ حالا كه قرار است تحریم نفتی ایران از ۶ ماه دیگر عملیاتی شود. چرا از هم اكنون؛ صدور نفت به كشورهای اروپایی را متوقف نكرده و مشتریان پای كار و فراوان دیگری را كه آماده خرید هستند جایگزین نكنیم؟ چرا نباید از همین امروز با استناد به مواد ۱۴ تا ۲۳ كنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو و مواد ۱۷ تا ۳۷ كنوانسیون جامائیكا، ابتدا ایست و بازرسی كشتی های عبوری تنگه هرمز را كه از سال ۱۹۹۱ داوطلبانه متوقف كرده بودیم، از سر نگیریم؟ و در مرحله بعد، از حق مسلم خود برای بستن تنگه هرمز به روی كشتی های متعلق به كشورهای تحریم كننده نفت ایران استفاده نكنیم؟../فردانیوز