اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

پرونده عروس خون‌ بس دوباره خبرساز شد


رسیدگی مجدد به پرونده عروس خون‌بس كه به اتهام قتل دختری نوجوان به قصاص محكوم شده یك‌بار دیگر در دیوان عالی‌كشور در حالی آغاز شد كه مدارك جدیدی در تلاش برای تبرئه وی به قضات ارایه شده ‌است.

 شرق: رسیدگی مجدد به پرونده عروس خون‌بس كه به اتهام قتل دختری نوجوان به قصاص محكوم شده یك‌بار دیگر در دیوان عالی‌كشور در حالی آغاز شد كه مدارك جدیدی در تلاش برای تبرئه وی به قضات ارایه شده ‌است.

 مریم زن 27ساله كه از سال 85 در زندان عادل‌آباد شیراز به سر می‌برد متهم است دختری 16ساله را كه فكر می‌كرد با شوهرش رابطه دارد به قتل رساند. این زن ماه گذشته دو بار پای چوبه‌دار رفت اما هر دفعه به طرز معجزه‌آسایی دوباره به سلولش برگشت.

مریم كه به دلیل پایان دادن به اختلافات خونبار دو قبیله در استان فارس عروس خون‌بس شده بود چهارشنبه 10 خرداد پای چوبه‌دار برده ‌شد تا حكمش اجرا شود. او در آخرین لحظات اجازه یافت تا با وكیلش تماس بگیرد و اجرای حكم را به وی اطلاع بدهد.

این در حالی بود كه قضات دیوان عالی كشور به دلیل اعتراض مریم به رای صادره، پرونده را برای بررسی خواسته بودند اما شعبه اجرای احكام زندان عادل‌آباد اعلام كرد نامه‌ای از دیوان عالی كشور به دست آنها نرسیده و اجرای حكم بلامانع است. به این ترتیب مریم برای اجرا پای چوبه‌دار رفت.

لحظاتی بعد نامه‌ای از شعبه 4 دیوان عالی كشور به دفتر رییس زندان عادل‌آباد شیراز فاكس شد كه نشان می‌داد این شعبه برای بررسی مجدد درخواست كرده تا یك‌بار دیگر پرونده را به تهران بفرستند. بنابراین حكم متوقف شد. در حالی‌كه تصور می‌رفت این زن فعلا از مجازات دور شده ‌است، صبح روز بعد دوباره مریم را برای اجرای حكم پای چوبه ‌دار بردند.

 این بار هم‌بندی‌های عروس ‌خون‌بس وكلای او را خبر كردند و دو وكیل مدافع بلافاصله خود را به زندان رساندند تا آخرین تلاش‌هایشان را برای نجات مریم انجام بدهند اما این بار مسوولان اجرای احكام با این استدلال كه نامه دیوان عالی كشور نشان‌دهنده آن نیست كه حكم باید متوقف شود و قضات فقط خواهان ارسال پرونده به تهران شده‌اند اجرای حكم را بلامانع تشخیص دادند.

در این مراسم چند نفر از مسوولان بلندپایه قضایی استان فارس به همراه مادر، برادر و خواهر مقتول حضور داشتند. وكیل مدافع مریم از مسوولان اجرای احكام خواست تا اجازه بدهند این زن نماز بخواند و برای آخرین بار در این دنیا با خدا صحبت كند. بعد از وضو گرفتن و نماز خواندن مریم این بار وكیل مدافع او بود كه به سراغ اولیای‌دم رفت و درخواست بخشش كرد اما مادر مقتول نپذیرفت.

 لحظاتی بعد در حالی‌كه مریم با جثه‌ای نحیف و پاهایی لرزان به سمت چوبه‌دار می‌رفت رو به خواهر مقتول كرد و از او خواست حلالش كنند. متهم گفت قاتل نیست اما مرگ را می‌پذیرد. در یك اتفاق نادر این بار خواهر مقتول بود كه سراغ مریم رفت و پیشانی او را بوسید و گفت راضی به این قصاص نیست اما چاره‌ای هم ندارد.

مریم سپس از مادر مقتول درخواست بخشش كرد و گفت قاتل نیست اما به دلیل اینكه مقتول را به خانه‌اش كشاند درخواست بخشش دارد. در این هنگام مادر مقتول گفت از من چه می‌خواهی محكوم شدی و باید قصاص شوی. در نهایت با وساطت حاضران پیرزن كه به شدت گریه می‌كرد با تعویق اجرای حكم موافقت كرد و به مریم گفت اگر مدركی ‌داری كه نشان می‌دهد قاتل دخترم نیستی ارایه بده اما اگر نتوانستی ثابت كنی باید قصاص شوی.

 این‌گونه بود كه عروس خون‌بس بار دیگر به زندگی بازگشت. در مهلت 10روزه‌ای كه به مریم برای اثبات بی‌گناهی‌اش داده ‌شد وكلای او تلاش خود را برای رساندن مدارك جدید به دیوان عالی كشور آغاز كردند. آنها با جمع‌آوری مداركی كه نشان می‌دهد قاتل اصلی فرد دیگری ‌است به دیوان عالی كشور رفتند. در حالی‌كه تصور می‌رفت پرونده در شعبه 4 رسیدگی می‌شود با توجه به اینكه حكم قبلا در شعبه 17 مورد رسیدگی و تایید قرار گرفته بود باز هم همین شعبه 17 باید آن را بررسی كند.

 بنابراین مدارك به قضات این شعبه ارایه شد و اكنون رسیدگی مجدد به این پرونده برای بررسی مدارك جدید آغاز شده ‌است. مریم متهم است سال 85 دختری را كه تصور می‌كرد به خانواده‌اش ضربه وارد كرده و قصد دارد با شوهرش ازدواج كند به قتل رسانده و جسدش را به آتش كشیده ‌است. او در بازجویی‌های اولیه گفت مردی همدست او بود و قاتل اصلی همان مرد است اما چند روز بعد این اعترافات را پس گرفت و گفت خودش قاتل است.

 او در جلسه دادگاهش گفت: من دخترك را به خانه كشاندم تا مرد جوان با او رابطه داشته باشد و از او فیلمبرداری كنیم و از این راه هم او را از شوهرم دور و هم ضربه‌ای را كه به خانواده‌ام زده ‌است جبران كنم اما با هم درگیر شدیم و سر آن دختر به دیوار برخورد كرد و بیهوش شد. مرد جوانی كه برای برقراری رابطه با او آمده ‌بود دخترك را خفه كرد. بعد از خانه بیرون رفت.

 من هم خانه را آتش زدم و فرار كردم. مریم مدعی ‌است در زمانی كه در اداره آگاهی بود تحت فشار قرار گرفت و ضمن اینكه بعد از اعترافش علیه مرد جوان خانواده او كه از افراد بانفوذ شهر بودند به دیدارش رفتند و قول دادند تا برای مریم رضایت بگیرند به شرط اینكه اعترافش را علیه همدستش پس بگیرد. مریم و مردی كه مدعی‌ است همدستش بود توسط برادران عروس خون‌بس مورد سوءقصد قرار گرفتند و به گلوله‌ بسته ‌شدند اما هیچ‌كدام علیه دو برادر مریم شكایتی نكردند.

 وكلای مریم می‌گویند اگر مرد جوان در این پرونده بی‌گناه است دلیلی نداشت شكایتی علیه برادران مریم ارایه ندهد. آنها همچنین مداركی ارایه دادند که نشان می‌دهد مریم از سوی زندانیان مورد آزار قرار گرفته و همین امر باعث سقط جنین او شده‌ است.

وكلای مریم بعد از ارایه مدارك جدید خود به شعبه 17 دیوان عالی كشور به نقض حكم بسیار امیدوار هستند. سارا نجیمی و فرشید روفگران گفتند: مداركی كه ارایه دادیم دلایل محكمی برای نقض حكم است و ما بسیار امیدواریم با تیزبینی و شم‌ قضایی بسیار بالایی كه قضات دیوان‌عالی كشور دارند دستور محاكمه مجدد موكل‌مان صادر شود.
    


ویدیو مرتبط :
عروس خانم وکیلم؟... لایک!/پرونده ای ویژه عروس و دامادها

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

عروس خون‌بس: قربانی قبیله‌ام هستم



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب



عروس خون‌بس: قربانی قبیله‌ام هستم

شرق - عروس خون‌بس كه اجرای حكم قصاصش به طور موقت متوقف شده‌است، جزییات زندگی‌اش و آنچه را از او یك متهم به قتل ساخت، توضیح داد.

مریم، زن 28ساله كه از سال 85 در زندان مركزی شیراز به سر می‌برد بعد از متوقف شدن حكم قصاص، تلاش خود را برای جلب رضایت اولیای‌دم آغاز كرده‌ است اما به خاطر اصرار خانواده خودش بر اجرای حكم، هنوز نتوانسته اولیای‌دم را راضی به گذشت كند.

مریم متهم است شش سال قبل دختری جوان را كه فكر می‌كرده با شوهرش رابطه دارد و باعث هتك‌حرمت خواهرش شده‌، به قتل رسانده است.

 

او در اعترافات اولیه‌اش گفت: قرار بود این دختر را به خانه بكشیم و مردی كه هم‌جرم من است با او رابطه داشته باشد و ما فیلمبرداری كنیم اما من با او دعوا كردم و هلش دادم. دخترك بیهوش شد و بعد هم‌جرمم او را با دست خفه كرد. من هم خانه را آتش زدم و فرار كردم.

 

این زن بعد از مدتی اعترافش را پس گرفت و گفت به تنهایی دست به قتل زده‌است اما در دادگاه یك‌بار دیگر نام مرد جوان را آورد و او را هم‌دست خودش معرفی كرد.

عروس خون‌بس در 16سالگی برای پایان دادن به درگیری‌های خونبار دو قبیله، به اجبار ازدواج كرد. او در گفت‌وگویی در مورد چرایی اصرار خانواده‌اش بر قصاص و ازدواجش در زندان توضیح داد. البته این پرونده پیچیدگی‌های زیادی دارد و آنچه می‌خوانید روایت متهم از ماجراست.

 

روزهایت را در زندان چطور می‌گذرانی؟

فكر می‌كنید آدمی كه باید هر یكشنبه و چهارشنبه منتظر اجرای حكم قصاصش باشد و چشمش به بلندگوی زندان باشد كه اسمش را بخوانند، چه حالی می‌تواند داشته باشد. اولیای‌دم به اجرای احكام می‌آیند و اصرار دارند حكم اجرا شود. من اینجا زندگی ندارم.

 

چرا خانواده‌ات اصرار دارند تو اعدام شوی؟

آنها می‌گویند چرا در دادگاه اسم‌ جاری و برادرشوهرم را به عنوان متهم پرونده نیاوردم تا آنها بتوانند انتقام بگیرند. تنها به من فشار می‌آوردند این كار را بكنم چون قبول نكردم می‌گویند باید اعدام شوی.

 

این دو نفر چه نقشی در قتل داشتند؟

نقشی در قتل نداشتند، جاری‌ام فقط مردی را كه هم‌جرمم است به من معرفی كرد. برادرشوهرم هم اصلا در این ماجرا دخالت نداشت.

 

پس اصرار خانواده‌ات برای معرفی آنها به خاطر چیست؟

من عروس خون‌بس بودم. من را به قبیله‌ای دادند كه با قبیله من درگیری داشتند و در سال‌هایی كه این درگیری ادامه داشت، خیلی آدم از هر دو قبیله كشته ‌شدند.

وقتی كه قتل اتفاق افتاد، مادرم گفت: باید اسم جاری‌ات و شوهرش را هم بیاوری اما من قبول نكردم. اگر اسم آنها را می‌آوردم دوباره كشتار شروع می‌شد. قبیله من خونخواهی می‌كرد و می‌گفت دختر ما را شما به زندان انداختید و به این راه كشاندید.

بنابراین تصمیم گرفتم سكوت كنم. ضمن اینكه شوهرم من را طلاق داده ‌بود و این سرشكستگی بزرگی برای خانواده من و پدرم كه بزرگ قبیله بود، محسوب می‌شد. وقتی كه من در دادگاه اسم برادرشوهر و جاری‌ام را نیاوردم، آنها بهانه‌ای برای انتقام‌گیری نداشتند و مجبور به سكوت شدند همین موضوع خانواده‌ام را ناراحت كرد.

 

چرا آن دختر را كشتی؟

من نمی‌خواستم بكشمش. فقط می‌خواستم كاری كنم كه پایش را از زندگی‌ام بیرون بكشد. البته جاری‌ام مردی را كه از اقوامش بود، به من معرفی كرد و گفت: او حاضر است كمك كند تا آن دختر را به خانه بكشیم و از او فیلمبرداری كنیم.

خانواده‌ام می‌گفتند: باید اسم جاری‌ات را بیاوری و بگویی او تو را تشویق كرد در حالی‌كه این درست نبود. جاری‌ام فقط آن مرد را به من معرفی كرد. مرد جوان در قتل نقش داشت، اما جاری‌ام هیچ ‌نقشی نداشت و من هم نمی‌خواستم بی‌دلیل اسم او را در پرونده مطرح كنم. البته در اداره آگاهی نامش را آوردم و مواجهه حضوری هم شدیم اما در دادگاه نامش را نیاوردم.

 

گفته می‌شود برادرت در زندان به تو حمله و شلیك كرده‌است، چرا او این كار را كرد؟

وقتی من زندانی شدم خانواده‌ام من را طرد كردند. من خیلی تنها شدم. خانواده‌ام می‌گفتند باید اعدام شوی چون مطابق خواسته ما عمل نكردی. برای زنده ماندن دست‌وپا می‌زدم و دنبال كسی می‌گشتم كه كمكم كند تا اینكه دوست پدرم كه رقابتی هم با او داشت، از من خواستگاری كرد. او مرد ثروتمندی بود و از قاضی ناظر زندان خواسته ‌بود كه پیام خواستگاری‌اش را به من برساند.

 

آن مرد سی‌سال از من بزرگ‌تر بود و می‌دانستم با او خوشبخت نخواهم شد. در نهایت با این شرط كه او برایم از اولیای‌دم رضایت بگیرد، قبول كردم كه با آن مرد ازدواج كنم. او هم مقابل قاضی ناظر زندان قول داد از اولیای‌دم رضایت بگیرد و قبول كرد تا یك‌میلیارد تومان هم دیه بپردازد. پدرم كه ماجرای ازدواج من را شنید عصبانی شد و به برادرم گفت: به زندان برو و خواهرت را بكش، این‌طوری سرمان را بالا می‌گیریم و می‌گوییم خودمان كشتیمش و این بی‌آبرویی را از بین می‌بریم.

 

من و برادرم رابطه خوبی با هم داشتیم، برادرم تنها كسی بود كه گاهی به دیدنم می‌آمد. وقتی آمد، خوشحال شدم و به طرفش رفتم، او به من شلیك كرد و تا پای مرگ رفتم و برگشتم. بعد از آن دیگر هیچ‌كدام از اعضای خانواده‌ام را ندیدم. آنها می‌خواستند من كشته شوم چون مطابق خواسته‌شان عمل نكردم تا بتوانند از قبیله مقابل انتقام بگیرند و از طرفی ازدواج كردم تا با كمك شخصی دیگر از قصاص نجات پیدا كنم.

 

در حال حاضر مدعی هستی قاتل فرد دیگری است، چرا این حرف‌ها را در دادگاه نگفتی؟

من در دادگاه گفتم همدست داشتم و آن مرد را معرفی كردم اما چون در مرحله دادسرا یك‌بار گفته ‌بودم این مرد در قتل نقشی نداشته، دادگاه او را تبرئه كرد. برای قاضی دادگاه سوال نبود كه چرا برادر بزرگم به این مرد حمله كرده و شش گلوله به او زده ‌است و چرا این مرد شكایت نكرد و بعد با هویت جعلی به زندگی‌اش ادامه داده است.

چرا تو در مرحله دادسرا از اعترافت برگشتی و گفتی همدستت نقشی در قتل نداشت؟

افراد خاصی به دیدنم آمدند. آنها صاحب منصب بودند و این مرد هم با آنها نسبت داشت و من فكر می‌كردم آنها به من كمك می‌كنند. به همین خاطر به خواسته آنها خودم قتل را گردن گرفتم.

 

چرا خودت با اولیای‌دم صحبت نكردی تا بتوانی رضایت بگیری؟

با برادر بزرگ مقتول كه در واقع بزرگ خانواده ‌است و همه حرفش را قبول دارند صحبت كردم. گفتم: بیا رضایت بده تو كه می‌دانی من قاتل خواهرت نیستم. گفت: می‌دانم و به اندازه‌ای كه برای خواهرم ناراحتم، برای تو هم ناراحت هستم اما حداقل یك‌بار خانواده‌ات از ما بخشش بخواهند بعد ما می‌بخشیم. هرچه من اصرار كردم فایده نداشت. او گفت: كافی ‌است یك‌بار خانواده‌ات بگویند، آن وقت ما می‌بخشیم.

 

یعنی مادرت هم می‌خواهد تو اعدام شوی؟

مادرم را عاشقانه دوست دارم. او تنها كسی است كه برای من گریه می‌كند و ناراحت است اما باز می‌گوید نمی‌شود تو اعدام نشوی. چرا اسم جاری‌ات را نیاوردی و كاری كردی كه ما نتوانیم انتقام بگیریم پس باید اعدام شوی.

 

یعنی اگر تو اعدام شوی، قبیله‌ات راضی می‌شوند؟

اگر من اعدام شوم، دوباره كشتار شروع می‌شود و قبیله‌ام به قبیله شوهرم حمله می‌كنند و دوباره از هر دو طرف افرادی كشته می‌شوند و كسی هم جلودارشان نیست. هر دو قبیله می‌دانند من قاتل نیستم و یك مرد، دخترك را كشته‌ است اما می‌گویند اگر پای مرد وسط بیاید، بی‌آبرویی می‌شود. اگر هم آزاد شوم، خودم را می‌كشند. بهترین حالت این است كه در زندان بمانم اما من دیگر طاقت ندارم.

 

فكر می‌كنی كار درستی كردی اعترافاتت را پس گرفتی؟

من اعترافم را پس گرفتم و همین باعث شد هم‌جرمم تبرئه شود اما همه واقعیت‌ را نمی‌توانم بگویم چون می‌دانم مادرم نابود می‌شود. او تنها كسی است كه من به خاطرش زندگی می‌كنم. پدرم فوت شده و اگر مادرم هم بمیرد، من نمی‌دانم باید چه كنم. به همین دلیل هم واقعیت‌هایی را فقط به وكیلم گفته‌ام./شرق