اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

پایان سلطه گری‌های 2 برادر شرور بر داماد ثروتمند



پایان سلطه گری‌های 2 برادر شرور بر داماد ثروتمند

2 برادر زن مدیرعامل یک شرکت، وی را به سر قرار کشاندند و با تهدید به قتل خواستار حقوق ماهانه 3 میلیونی شدند. خواهر این تبهکاران وقتی واقعیت را شنید از شوهرش خواست از سلطه برادرانش خارج شده و پلیس را در جریان بگذارد.

به گزارش وطن امروز، مرد شیک پوش پس از اینکه با دختری در شرکتش آشنا شد از «پریسا» خواست با هم ازدواج کنند. «پویا» که مدیرعامل شرکت بود تصور داشت زندگی ای رویایی خواهند داشت تا اینکه پریسا از همسرش که مدیرشرکت بود خواست برای 2 برادر بیکارش شغلی در شرکت پیدا کند اما پویا که از شرور بودن 2 برادرزنش خبر داشت این پیشنهاد را نپذیرفت غافل از اینکه سرنوشت عجیبی در انتظارش است. «مسعود» و «پدرام» وقتی از خواهرشان شنیدند داماد پولدارشان حاضر نشده آنها را در شرکت مشغول به کار کند نقشه یک سناریوی اخاذی را طراحی کردند.

2 برادرزن 26و 28 ساله با گذشت یک ماه از این برخورد دامادشان توطئه ای چیدند و پس از جلب اعتماد دامادشان، در تماس تلفنی از وی خواستند برای یک موضوع کاری به خانه شان برود. 2 برادر وقتی از آمدن دامادشان مطمئن شدند خواستند درباره ملاقاتشان با خواهرشان حرفی نزند.

پویا که نمی دانست این 2 برادرزن چه دسیسه ای طراحی کرده اند وقتی از علت بی اطلاع بودن پریسا از این ماجرا پرسید آنها ادعا کردند تصمیم دارند خواهرشان را سورپرایز کنند. داماد شیک پوش وقتی پا در خانه پدرزنش گذاشت دید تنها 2 برادرزن در خانه هستند و همه چیز مرموز به نظر می رسید. پویا که می دانست مسعود و پدرام شرورند احساس خطر می کرد و ترس را پشت لبخندهایش پنهان کرده بود تا اینکه مسعود با حالتی عصبانی به سمت پویا حمله کرد و پدرام نیز جلوی دهان داماد را گرفت تا سر و صدا نکند.

در این لحظه داماد پولدار سردی لوله تپانچه ای را روی سرش حس کرد، دستانش شروع به لرزیدن کرد و مرگ را در یک قدمی خود دید و در حالی که دهانش بسته بود التماس کرد اما 2 برادر از دامادشان خواستند آرام باشد و با تهدید به مرگ به خاطر کینه ای که داشتند وی را به باد کتک گرفتند.

بعد از مدتی که پویا نمی دانست علت این کتک کاری ها و تهدید با تپانچه چیست، در حالی که روی صندلی نشسته بود مسعود خواست هر ماه 2 میلیون تومان به حسابش واریز شود، در غیر این صورت وی را با تپانچه خواهند کشت.

با گذشت یک ساعت از این ماجرا 2 برادرزن داماد را سوار خودرویش کرده و زمانی که پویا می خواست به سمت خانه برود پدرام در آخرین لحظه گفت نباید از این ماجرا کسی باخبر شود وگرنه آینده سیاهی در انتظارش است! 2 ماه بعد در حالی که پویا سر برج 2 میلیون تومان به 2 برادرزنش پرداخت می کرد از آنان شنید که باید از این به بعد 3 میلیون تومان پرداخت کند.

با گذشت 5 ماه پریسا که می دانست برادرهایش بیکار هستند به ولخرجی ها و رفتار آنان مشکوک شد و وقتی از مادرش شنید پویا ادعا کرده که مسعود و پدرام مثل برادرانش هستند و به آنها پول می دهد شوکه شد. پریسا سراغ همسرش رفت، ابتدا پویا منکر پرداخت پول به برادرهای وی شد اما زن جوان که نمی دانست چه کسی راست می گوید با اصرارهای زیاد به همسرش از ماجرای اخاذی برادرانش باخبر شد.

پریسا که از شرارت های برادرانش خسته شده بود تصمیم گرفت برای پایان دادن به این اخاذی ها با همسرش نزد پلیس بروند و از سناریوی اخاذی مسعود و پدرام خبر دادند. پلیس در گام نخست برای اثبات این اخاذی ها به سرنخ نیاز داشت و بعد از آموزش های پلیس به داماد پولدار قرار شد پویا در تماس تلفنی با مسعود از نپرداختن پول در ماه ششم خبر دهد.

 

مسعود وقتی شنید دامادشان قصد مخالفت دارد با پدرام تصمیم گرفتند وی را دوباره تهدید کنند و این بار قصد داشتند در خانه خواهرشان این کار را عملی کنند. عصر روز شنبه 15 بهمن ماه 2 برادر که از رفت و آمدهای دامادشان باخبر بودند وی را زمانی که قصد داشت از خانه خارج شود به دام انداختند.

در این لحظه که ماموران پلیس به صورت نامحسوس رفتارهای این 2 برادر شرور را زیر نظر داشت در اقدامی غافلگیرانه آنها در دام خود گرفتار کردند. با دستگیری این 2 برادرزن، آنها اصرار بر بی گناهی و سعی بر گمراه کردن پلیس از سناریوی اخاذی را داشتند اما زمانی که خود را برابر شواهد و مدارک پلیس دیدند ناچار لب به اعتراف گشودند.

بنابر این گزارش، 2 برادر شرور برای پیگیری شرارت هایشان در اختیار پلیس قرار گرفته اند./وطن امروز

 

 

 


ویدیو مرتبط :
پایان غم انگیز شاتل ناسا-پایان سلطه وسفر به فضا برای آمریکایی ها

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پایان مرگبار سلطه‌گری‌های سیاه بر پسر 15 ساله



اخبار,اخبار حوادث , قتل عمد

پسرنوجوان که از سلطه‌گری‌های دوستش به ستوه آمده بود دست به قتل زد و حالا در ایستگاه محاکمه قرار دارد.

ساعت 12 نیمه‌شب، دوم اردیبهشت ماه سال گذشته مأموران پلیس پایتخت هنگام گشتزنی در خیابان پیروزی به یک مرد و دو پسر نوجوان که داخل پارکی بودند و رفتارهای مرموزی داشتند، مشکوک شدند و به سمت آنها رفتند اما سه مرد مرموز با دیدن مأموران سوار یک پراید شده و با سرعت سرسام‌آور از محل گریختند و تنها یک کیسه از آنها برجای ماند. مأموران که موفق به یادداشت پلاک خودرو شده بودند موضوع را به همه تیم‌های پلیسی گزارش دادند.


دقایقی بعد وقتی مأموران خود را به کیسه رساندند و در آن را باز کردند ناگهان با جسد بی‌جان پسرجوانی روبه‌رو شدند که دو تسمه به گردنش بسته شده و بدنش سرد بود.


خیلی زود مأموران پلیس ماجرا را به بازپرس ویژه قتل تهران اطلاع دادند و تجسس‌های قضایی و پلیسی نشان داد قربانی جنایت «سهیل» نام دارد. هنوز 24 ساعت نگذشته بود که کارآگاهان با اقدامات تخصصی قاتل 17 ساله به نام «مهرداد» را دستگیر کردند.وی در بازجویی‌ها گفت: سال 90 در جشن تولد یکی از دوستانم با سهیل آشنا شدم.

 

وی از آن روز به بعد مرا تحت سلطه خواسته‌های شوم خود درآورد. من نیز از این موضوع خیلی ناراحت بودم حتی دوبار دست به خودکشی زدم اما هر دو بار دوستم پوریا که می‌دانست سهیل مرا اذیت می‌کند، نجاتم داد.وی افزود: کینه به دل گرفته بودم. عصر روز حادثه که خواب بودم سهیل با من تماس گرفته بود، وقتی بیدار شدم به او زنگ زدم و خواست برایش حشیش ببرم.من هم حشیش برایش گرفتم و به او زنگ زدم.

 

با هم قرار گذاشتیم که داخل پارک همدیگر را ببینیم.به پارک رفتم وقتی آمد حشیش را به او دادم، داخل پارک حشیش را مصرف کرد. چون نسبت به وی کینه به دل گرفته بودم، وقتی حشیش را مصرف کرد دیدم بدنش شل شده است.

 

بلافاصله تصمیم به قتل گرفتم و ابتدا دستمالی را دور گردنش انداختم و فشار دادم ناگهان روی زمین افتاد. همزمان دو تسمه نیز که همراهم بود را دور گردنش انداختم و فرار کردم. به خانه رفتم ماجرا را به پدرم گفتم. پدرم خواست موضوع را به پلیس اطلاع دهیم اما من فرار کردم و به خانه دوستم پوریا رفتم. به او گفتم سهیل را کشتم.

 

پوریا باور نمی‌کرد. به خانه‌مان برگشتیم. در آنجا وقتی پدرم متوجه شد که موضوع قتل را به پوریا گفته‌ام ناراحت شد و گفت چرا این پسر را به دردسر انداختی!کیسه خوابی را از خانه برداشتم و پدرم با پرایدش من و پوریا را سوار کرد تا جسد را به بیابان‌های اطراف تهران ببریم.وقتی وارد پارک شدیم خودم جسد را داخل کیسه خواب انداختم، وقتی خواستیم آن را داخل صندوق عقب خودرو بیندازیم گشت پلیس سر رسید و ما از ترس جسد را رها کردیم و پا به فرار گذاشتیم.

در دادگاه
صبح دیروز این پسر نوجوان در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت.


ابتدا خانواده مقتول خواهان صدور حکم قصاص شدند سپس مهرداد پشت تریبون ایستاد و در آخرین دفاع گفت: قتل را قبول دارم اما روز حادثه فقط می‌خواستم سهیل را بترسانم. وقتی دستمال را روی گردنش انداختم، بی‌حال روی زمین افتاد. خیلی ترسیده بودم چند سیلی به صورتش زدم تا ببینم چه واکنشی نشان می‌دهد.

 

از طرفی هم‌چون مرا بشدت تحت سلطه خود درآورده بود ترسیدم نکند حالش خوب شود و باز سراغم بیاید.بنابر این گزارش، قاضی باقری و چهار قاضی مستشار در جلسات پیشین محاکمه، پدر متهم به قتل و پوریا را به خاطر اخفای ادله جرم به یک سال زندان محکوم کرده بودند و قرار است در زمینه این قاتل نوجوان و کیفیت قتل بویژه اعمال ماده 91 مبنی بر تأیید رشد عقلی از سوی پزشکی قانونی تصیم‌‌گیری کنند.

اخبار حوادث - روزنامه ایران