اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
پایان دلهره 6 ساله مرد محکوم به اعدام
پاهایش میلرزید و توان راه رفتن نداشت، در دلش خدا خدا میكرد كه او را ببخشند. اما از طرفی به خانواده مقتول حق میداد، او نمك را خورده بود و نمكدان را شكسته بود.
پسر جوان روی چهارپایه رفت و پدر و مادر مقتول دو طرفه چهارپایه را گرفتند تا حكم را اجرا كنند. خورشید طلوع كرده بود و از رییس واحد ویژه مصالحه قتل عمد شوراهای حل اختلاف قزوین خواسته شد تا سوره «الشمس» را قرائت كند. صدای قرآن در میان همهمهیی كه به پا بود به گوش میرسید. همهچیز آماده اجرای حكم بود منشی دادگاه شروع به خواندن حكم كرد. خانواده مقتول همچنان خواهان قصاص بودند، از طرفی دو نفر از روحانیون از آنها میخواستند كه رضایت دهند، نفسها در سینه حبس شده بود و همه منتظر بودند تا بدانند سرانجام پسر جوان چه میشود. آیا او بخشیده میشود یا این آخرین باری است كه طلوع خورشید را میبیند؟
ناگهان مادر مقتول فریاد زد میبخشم به احترام امام صادق(ع)، به احترام حضرت فاطمه و به احترام علی اكبر حسین(ع) میبخشم و به دنبال آن صدای پدر مقتول بود كه از خون پسرش گذشت كرد. سال 87 مرد میانسالی به اداره آگاهی رفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد. تحقیقات برای یافتن مرد جوان ادامه داشت تا اینكه كشف جسدی در كانال آبی در قزوین به پلیس گزارش شد. با حضور ماموران در محل آنها با جسد مرد جوانی مواجه شدند كه با ضربات متعدد چاقو و جسم سنگینی به قتل رسیده بود. در بررسیها مشخص شد جسد متعلق به مرد جوانی است كه مدتی قبل ناپدید شده است.
در ادامه بررسیها كارآگاهان به پسری به نام سعید مشكوك شده و او را بازداشت كردند. پسر 33 ساله در همان مراحل اول تحقیقات به قتل اعتراف كرد و گفت: «به خاطر اختلافاتی كه با مقتول داشتهام، با او قرار گذاشتم و او را به اطراف قزوین بردم و از غفلت او استفاده كرده با یك لوله چند ضربه به سرش زدم وقتی از حال رفت چاقو را در آوردم و مكرر به شكم، گردن و... زدم. پس از صدور قرار مجرمیت و صدور كیفرخواست از سوی شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب قزوین، پرونده به شعبه دوم كیفری استان ارسال شد. پنج قاضی دادگاه كیفری پس از شنیدن آخرین دفاعیات متهم و درخواست قصاص از سوی خانواده مقتول، سعید را به اتهام قتل عمد به قصاص محكوم كردند.
با تایید این رای در دیوانعالی كشور روز چهارشنبه 29 مرداد امسال پسر جوان پای چوبهدار رفت تا حكم اجرا شود. اما درست دقایق آخر زمانی كه خانواده مقتول چهارپایه را گرفته بودند تا با صدور اجازه از سوی قاضی اجرای حكم آن را بكشند، پدر و مادر مقتول با صدایی كه در آن بغض موج میزد اعلام كردند كه به حرمت امام صادق، حضرت فاطمه و علی اكبر امام حسین از خون پسرشان گذشتند.
حجتالاسلام صادقی نیاركی، دادستان عمومی و انقلاب قزوین در این رابطه میگوید: «با حضور معاون اینجانب و دادیار اجرای احكام و تعدادی از روحانیون تبلیغی و مستقر در ندامتگاه مركزی قزوین با انجام مذاكره با اولیای دم و استناد به آیات و روایات خواستار اعلام رضایت اولیای دم مقتول میشوند كه اولیای دم نیز به حرمت لباس روحانیت و سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) و حضرت علی اكبر(ع) بدون هیچ تقاضای مالی از قصاص قاتل صرف نظر میكنند. زمانی كه خانواده مقتول از خون قاتل گذشتند، پسر جوان با همان قدمهای لرزانی كه بالا رفته بود از چهارپایه پایین آمد و گفت: «از كاری كه انجام دادهام پشیمانم و حتی با رضایت اولیای دم نیز دچار عذاب وجدان هستم.
همیشه فكر میكردم هر كاری كه انجام میدهم درست است ولی اینطور نیست انسان دچار اشتباه میشود و حتی اشتباهاتی جبرانناپذیر. این حادثه باعث شد تا هر كاری را كه میخواهم انجام بدهم یا هر تصمیمی كه بخواهم بگیرم قبل از آن مشورت كنم و از راه درست و قانونی آن وارد شوم.
پدر مقتول نیز در این رابطه گفت: «اصلا قصد بخشش نداشتم حتی لحظاتی قبل از اعدام زمانی كه جلسهیی تشكیل شد و از ما خواسته شد تا قاتل پسرم را ببخشم بازهم به این موضوع راضی نبودم. اما وقتی رییس واحد ویژه مصالحه قتل عمد شوراهای حل اختلاف استان قزوین شروع به خواندن روضه كرد انگار باری را از روی دلم برداشتند. سنگینی كینه و خشم از دلم برداشته شد و زمانی كه قاتل را بخشیدم باری برای همیشه از روی شانههایم برداشته شد. »
موج بخشش ادامه دارد
پس از بخشش جوان قاتل از سوی پیشكسوت فوتبال در شهر نور با موجی از بخششها روبهرو بودیم كه این موج همچنان در كشور ادامه دارد. بر اساس اعلام دستگاه قضا در مرداد امسال بیش از 10 قاتل با رضایت اولیایدم از قصاص نجات پیدا كردند. برخی قاتلان پای چوبه دار و برخی دیگر در دادگاه از مجازات مرگ نجات پیدا كردند.
ویدیو مرتبط :
کودک ۱۰ ساله داعشی دو مرد روس تبار را اعدام کرد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
طنابدار پایان عشق مرد 47 ساله به دختر جوان
طنابدار پایان عشق مرد 47 ساله به دختر جوان
ماجرای عشق مرد 47 ساله به دختر بیست ساله در حالی پایانی خونین به خود گرفت كه قضات شعبه 13 دیوانعالی كشور حكم قصاص مرد قاتل را تایید كردند.
رضا كه شهریور ماه 5 سال پیش دختر مورد علاقهاش را كه از خودش بیست و هفت سال كوچكتر بود به قتل رساند به زودی پای چوبهدار قرار خواهد گرفت.
حوادث - به گزارش اعتماد، ماجرای قتل سمانه بیست ساله به ساعت 7 بعد از ظهر روز چهارم شهریور ماه سال 87 باز میگردد.
زمانی كه ماموران كلانتری 128 تهران نو طی یك تماس تلفنی از وقوع قتلی در خیابان زاهدگیلانی در دوشان تپه با خبر شدند با اعلام موضوع به بازپرس كشیك قتل تیمی از عوامل تشخیص هویت و اكیپ حفظ صحنه وارد عمل شدند.
در بررسیهای اولیه مشخص شد دختر جوانی حدودا بیست ساله به حالت دراز كش كنار تخت خواب خود در خانه افتاده است و چند قطره خون نیز در كنار جسد او مشاهد میشود. در بازرسی از جسد مشخص شد شیاری روی گردن متوفی وجود دارد كه نشان میدهد وی با طناب خفه شده است.
پس از آنكه بررسیهای اولیه از جسد و محل قتل صورت گرفت به دستور بازپرس اصغرزاده رییس وقت شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران پرونده جهت رسیدگی در اختیار كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
تحقیقات ماموران از خانواده مقتول سرنخی را به دست كارآگاهان داد كه گره این معمای جنایی را برای آنها گشود.
خانواده سمانه به ماموران گفتند كه دخترشان با مردی به نام رضا در ارتباط است و قرار است كه با هم ازدواج كنند اما از زمانی كه سمانه كشته شده است رضا هم دیگر سر و كلهاش پیدا نیست.
با به دست آمدن این سرنخ ماموران دستگیری رضا را در دستور كار خود قرار دادند و در نهایت سه روز پس از وقوع قتل موفق شدند او را دستگیر كنند.
رضا پس از دستگیری به قتل سمانه اعتراف كرد. او در جریان بازجوییها گفت: زمانی كه با سمانه آشنا شدم او فقط 15 سال سن داشت.
من خیلی به او علاقه داشتم و میخواستیم كه با هم ازدواج كنیم. اما بعدا موضوعاتی پیش آمد كه من تحمل آنها را نداشتم.
او در ادامه گفت: سمانه چندین بار با من درد دل كرده بود و گفته بود كه شوهر خواهرهایش او را مورد اذیت و آزار قرار داده بودند.
بعد از چند وقتی كه كارهای سمانه را زیر نظر داشتم متوجه شدم او با پسرهای دیگری هم در ارتباط است. او كارهای خلاف عفت میكرد و زمانی هم كه به او اعتراض میكردم با مادرش علیه من دست به یكی میكردند و با من بحث و جدل میكردند.
رضا درباره روز جنایت نیز گفت: دیگر طاقتم طاق شده بود با همه این مسائل باز هم سمانه را دوست داشتم و میخواستم با او ازدواج كنم اما او نه با من ازدواج میكرد و نه دست از این كارهای خودش بر میداشت.
من هم تصمیم گرفتم او را بكشم تا از این درد و ناراحتی راحت شوم.
آن روز زمانی كه خانواده سمانه در خانه نبودند نزد او رفتم و باز هم با هم درگیر شدیم من هم طناب رخت را برداشتم و آن را دور گردنش پیچیدم آنقدر فشار دادم كه سمانه آرام شد. بعد از آن هم طناب را داخل سطل زباله انداختم.
پس از تكمیل تحقیقات این پرونده با صدور كیفر خواستی به شعبه 113 دادگاه كیفری استان تهران ارسال شد تا برای جلسه محاكمه تعیین وقت شود.
جلسه رسیدگی به این پرونده ششم مهر ماه سال 90 در شعبه 113 به ریاست قاضی محمد سلطان همتیار برگزار شد و قضات دادگاه پس از شور رای به قصاص رضا دادند.
این حكم هفته گذشته توسط قضات شعبه 13 دیوانعالی كشور تایید شد و برای اجرای احكام به واحد مربوطه دادسرای جنایی تهران فرستاده شده است./اعتماد