اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
پایان خونین رابطه پنهانی
به گزارش شرق، این پرونده که دیروز در شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران موردرسیدگی قرار گرفت، یک سال قبل با اعلام شکایت خانوادهای افغان تشکیل شد. آنها در گزارشی که به پلیس دادند اعلام کردند جسد فرزندشان به نام عظیم را از میان سنگهای کوهی در منطقه بیبیشهربانو پیدا کردهاند و مرگ او را برادر قاتل به آنها گزارش داده است. برادر مقتول گفت: «چند روز پیش، از ایران با من تماسی گرفته شد و پسرعمویم گفت برادرم عظیم را در جریان انتقامگیری عشقی به قتل رسانده است.
من اصلا باور نمیکردم رحیم چنین کاری کرده باشد چون آنها رابطه خوبی با هم داشتند و مرتب با هم رفتوآمد داشتند. برای پیداکردن جسد برادرم به ایران آمدم و بعد از چند روز جستوجو توانستم جنازهاش را از میان سنگهای کوهی در بیبیشهربانو درحالیکه بدنش بهشدت خونی بود، پیدا کنم». با اعلام این شکایت رحیم بازداشت شد. او از رابطه همسر ایرانیاش با پسرعمویش پرده برداشت و گفت: «یک شب متوجه شدم زنم تلفن همراه خودش را به رختخواب آورده است. از صدای پیامکی که آمد متوجه این موضوع شدم. وقتی پیگیری کردم متوجه شدم پسرعمویم با او رابطه دارد و بههمینخاطر هم نقشه قتل را طراحی کردم».
وقتی رعنا - زن ایرانی- موردبازجویی قرار گرفت، جزئیات بیشتری از این رابطه را توضیح داد. او گفت: « یک شب که عظیم -پسرعموی شوهرم -به خانه ما آمده بود، تلفن همراهش را جا گذاشت. فردای آن روز متوجه شدم تلفن زنگ میخورد چون من تلفن همراه نداشتم و شوهرم هم در خانه نبود، متوجه شدم عظیم تلفن را در خانه ما جا گذاشته است. برای اینکه خیالش راحت شود تلفنش گم نشده، تماس را جواب دادم. عظیم پشت خط بود گفت تلفن را مخصوصا در خانه ما جا گذاشته تا واقعیتهایی را در مورد شوهرم به من بگوید و با من قرار گذاشت به خانه بیاید. او گفت شوهرت به تو خیانت میکند و با زنان دیگر رابطه دارد.
عظیم وقتی دید من خیلی ناراحت شدم، به من تعرض کرد و گفت تو هم با این کار تلافی میکنی. بعد از آن تهدیدم کرد موضوع را به شوهرم نگویم و بعد هم کمکم رابطه بین ما بیشتر شد و عاشق هم شدیم. عظیم برای من پیامکهای عاشقانه میفرستاد تا اینکه یک شب وقتی تلفن همراه را با خودم به رختخواب برده و در لباسم مخفی کرده بودم، صدای پیامک باعث شد شوهرم متوجه تلفن شود و وقتی آن را چک کرد پیامکهای عاشقانه ما را خواند. فردای آن روز با خانوادهام در شهرستان تماس گرفت و موضوع را اطلاع داد و بعد از آنها خواست به تهران بیایند.
وقتی پدر و برادرم آمدند او نقشه قتل را با برادرم طراحی کرد؛ آنها میوه خریدند و عظیم را برای تفریح به بیرون دعوت کردند؛ درحالیکه او از چیزی خبر نداشت و وقتی برگشتند به من گفتند عظیم را کشتهاند. بعد شوهرم موضوع را به برادر عظیم خبر داد و برادرش هم خانواده عمویش را مطلع کرد». این زن در ادامه گفت: «وقتی از برادرم پرسیدم چه اتفاقی افتاد، او گفت رحیم آنها را به کوههای بیبیشهربانو برد و در آنجا اول پیامکها را به عظیم نشان داد و بعد با او درگیر شد و شاهرگش را زد که همین کار باعث پرتشدن عظیم از بالای کوه و افتادن وسط سنگها شد».
پرونده با اعترافات رحیم و برادر همسرش برای رسیدگی به شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته در جلسه محاکمه متهمان، بعد از اینکه نماینده دادستان و اولیایدم درخواست مجازات کردند، رحیم در جایگاه حاضر و مدعی شد هرچه قبلا گفته دروغ است و او قتل را انجام نداده است اما برادر همسرش که متهم به معاونت در قتل بود، اتهام را قبول کرد و گفت اعترافاتشان در اداره آگاهی درست بوده و رحیم دست به این قتل زده است. هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی، برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
اخبار حوادث - شرق
ویدیو مرتبط :
عاقبت رابطه پنهانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پایان خونین رابطه پنهانی با زن مطلقه
پایان خونین رابطه پنهانی با زن مطلقه
حوادث - به گزارش شرق، سعید - مرد 67ساله - متهم است یک سال قبل در جریان درگیری با زن 40 سالهای به نام مریم، او را با ضربه گلدان، چاقو و سیم به قتل رسانده است.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست خطاب به قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران گفت: متهم 11 اردیبهشت سال گذشته زنی به نام مریم را به قتل رسانده است.
او ابتدا با گلدان چندین ضربه به سر او زده و سپس با ضربات چاقو او را زخمی و سپس با سیمی که دور گردنش پیچیده، وی را خفه کرده است. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده، درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد، او اتهام قتل عمد را قبول کرد و گفت: چند سال بود که با مریم آشنا شده بودم. او قبل از آشنایی با من، ازدواج کرده و چند فرزند داشت اما از شوهرش جدا شده بود. من هم همسر و فرزند داشتم و نمیخواستم آنها متوجه شوند رابطهای با مریم دارم.
در این مدت بارها به خانه مریم رفتم و برای اینکه نمیتوانستم فراموشش کنم، تصمیم گرفتم او را صیغه کنم. مریم چندبار از من پول خواست و گفت این پولها را برای بچههایش میخواهد.
چند روز قبل از قتل یک روز به خانه مریم رفتم و دیدم دختری در منزل او هست پرسیدم این دختر کیست به من گفت این دختری است که پسر بزرگش میخواهد با او ازدواج کند. به من گفت چون پسرش پدر ندارد نیاز دارد من کمکش کنم.
مریم از من خواست به او کمک کنم من هم قبول کردم. فردای آن روز به خواستگاری رفتند و مریم از من خواست برای اینکه برای پسرش مراسمی بگیرد به او پول بدهم، من هم 13میلیونتومان پرداخت کردم.
یک هفته بعد دوباره به خانه مریم رفتم او از من پنج میلیونتومانپول خواست تا برای پسر کوچکش ماشین بخرد. گفتم من نمیتوانم این همه پول به تو بدهم. گفت اگر ندهی من هم موضوع را به خانوادهات میگویم.
متهم ادامه داد: آن روز من خیلی ناراحت شدم. مریم فهمیده بود من دوست ندارم خانوادهام در مورد رابطهام با او چیزی بفهمند به همین دلیل از من اخاذی میکرد و هرچه میخواست برایش تهیه میکردم تا اینکه با هم دعوا کردیم و من صیغهنامهای را که داشتیم، باطل کردم. مدتی بعد دوباره با من تماس گرفت و خواست رابطهمان را مجددا برقرار کنیم.
با اینکه میدانستم با او آیندهای نخواهم داشت اما به خانهاش رفتوآمد میکردم تا اینکه متوجه شدم بعد از اینکه ما از هم جدا شدیم او با مرد دیگری صیغه کرده و رابطهاش با من فقط به این خاطر است که پول بگیرد.
مرد میانسال در مورد روز حادثه گفت: مریم با من تماس گرفت و گفت به خانهاش بروم. مخالفت کردم اما اصرار کرد و گفت کار مهمی دارد چندینبار تماس گرفت. سفارش خرید هم داد. من هم وسایل را برایش خریدم و به خانهاش رفتم.
مدتی آنجا بودم. وقتی خواست با من صحبت کند عصبانی شدم و گفتم نمیخواهم تو را ببینم، دو سیلی به صورتش زدم او هم من را زد.
آنقدر عصبانی شدم که دیگر کارهایم دست خودم نبود. ابتدا با گلدان چندین ضربه به سرش زدم، بعد چاقو را برداشتم و با چاقو هشت ضربه به او زدم بعد سیم جاروبرقی را برداشتم و او را خفه کردم.
دستهایم را شستم و از خانه خارج شدم. 10روز بعد هم شناسایی و بازداشت شدم.
در ادامه وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد.
شاملو گفت: موکل من نزدیک به 70سال دارد و بهدلیل بیماریای که دارد، نمیتواند شرایط زندان را تحمل کند.
البته تاکید میکنم متهم در انظار، مرتکب جرم نشده بنابراین بحث اخلال در نظم عمومی که از سوی نماینده دادستان مطرح است نیز منتفی است. با توجه به رضایت اولیایدم درخواست صدور حکم با تخفیف مجازات برای موکلم را دارم. بعد از پایان جلسه رسیدگی هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند./شرق