اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

پاسخ کیهان به روحانی درباره عینک ظریف


حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان با عنوان «سخن از کت و عینک نیست!» نوشت: ضمن تقدیر از زحمات شبانه‌روزی دیپلمات‌های محترم کشورمان، باید از جناب روحانی پرسید، غیر از خود شما چه‌کس دیگری به «کج‌ بودن کت آقای ظریف»! یا «فلان‌طور بودن عینک» ایشان انتقاد کرده است؟!

 حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان با عنوان «سخن از کت و عینک نیست!» نوشت:

1- روز جمعه آقای روحانی رئیس‌جمهور محترم در مراسم تجلیل از مدال‌آوران بازی‌های آسیایی و پارا‌ آسیایی بار دیگر منتقدان دولت را به باد انتقاد گرفت و ضمن متهم کردن آنان به همصدایی با دشمنان، خطاب به ورزشکاران پرسید؛ «اگر کسی - در‌ مسابقات- با طرفداران حریف همصدا شود، برای شما قابل قبول است؟» و در توضیح بیشتر گفت «اگر آنجا ورزشکار ایرانی پیروزی به دست نیاورد، حریفان کف بزنند و کسی با آنها همصدا شود، آیا این موضوع نزد ایرانیان قابل قبول است؟ هیچکس نمی‌پذیرد تا تحت پوشش انتقاد برای حریف کف بزند»!

درباره این اظهارنظر آقای دکتر روحانی که معطوف به منتقدان هسته‌ای بود و دیروز در جشنواره فارابی نیز به گونه دیگری تکرار شد، گفتنی است؛
اولا: ایشان تلویحا می‌فرمایند که در مذاکرات هسته‌ای یکسال‌و چند ماهه اخیر، تیم هسته‌ای کشورمان بازنده و پیروزی با 5+1 بوده است، «اگر آنجا که ورزشکار ایرانی پیروزی به دست‌نیاورد و...»!

ثانیا: ایشان کدام منتقدی را می‌توانند آدرس بدهند و دستکم  یک نمونه - تاکید می‌شود فقط یک نمونه - بیاورند که برای پیروزی حریف کف زده و گروه 5+1 را تشویق کرده باشد؟! و این در حالی است که همه شواهد مستند و موجود حکایت از آن دارد که منتقدان برخلاف اظهارات آقای روحانی، در همه موارد - بدون‌استثناء- زیاده‌طلبی، باج‌خواهی و قانون‌شکنی حریف را به شدت محکوم کرده‌اند، آیا نمونه‌ای غیر از این سراغ دارند؟!

ثالثا: فقط نیم‌نگاهی به انبوه پرحجم اخبار و گزارش‌ها، به وضوح نشان می‌دهد که مقامات رسمی و رسانه‌های حریف هربار بعد از هر مذاکره، به خاطر امتیازات نقدی که دریافت کرده‌اند، برای جناب دکتر روحانی و تیم هسته‌ای کشورمان کف زده و نرمش بی‌جای منجر به امتیازدهی آنان را ستوده‌اند! و در همان حال به منتقدان، با اهانت‌آمیزترین عبارات و اظهارنظرها حمله کرده‌اند.

رابعا: با توجه به نکات یاد شده و ضمن پوزش از رئیس‌جمهور محترم، ایشان در تمثیل مورد اشاره خویش، صورت‌مسئله را تغییر داده‌اند و حال آن که باید می‌پرسیدند و یا باید از ایشان پرسید؛ اگر در یک مسابقه فوتبال، یکی از اعضای تیم کشورمان، چندین بار متوالی به دروازه خودی گل بزند! واکنش منطقی و عاقلانه تماشاگران و منتقدان چه خواهد بود؟ و چه باید باشد؟ آیا غیر از این است که از سرمربی می‌خواهند بازیکن خطاکار و یا غیرحرفه‌ای را «تعویض»! کند؟! اما اگر معلوم شود خطای بازیکن مورد اشاره به علت راهنمایی‌ها و راهکارهای غیرحرفه‌ای و غلطی بوده است که خود سرمربی به وی ارائه کرده بود، از تماشاگران و منتقدان چه انتظاری هست؟ آیا انتقاد - و حتی نه اعتراض- به سرمربی کمترین و ابتدایی‌ترین حقی نیست که بایستی تماشاگران و منتقدان دلسوز از آن برخوردار باشند؟! بدیهی است در هیچیک از دو حالت یاد شده- که حالت سومی هم ندارد- هیچکس حریف را تشویق نمی‌کند، که نکرده است و البته هیچکس هم برای بازیکنی که به دروازه‌ خودی گل می‌زند و سرمربی که به وی راهکارهای خطا می‌دهد، کف نمی‌زند و نباید بزند!

2- این واقعیت اگرچه تلخ و ناگوار است ولی متأسفانه قابل انکار نیست که انتقاد اخیر رئیس‌جمهور محترم از منتقدان- باز‌هم با عرض پوزش- به دولت ایشان باز می‌گردد. زیرا جناب روحانی و برخی از دولتمردان ایشان بوده‌اند که طی یکسال و چند ماه گذشته، برای پیروزی‌های حریف کف زده‌اند! و بی‌آن‌که امتیازی بگیرند، حریف را پس از هر امتیازی که دریافت داشته است تشویق کرده‌اند و بدیهی است این تشویق‌های نابجا با «تحقیر»! هرچند ناخواسته دولت و ملت ایران همراه و همزاد بوده است که برشمردن موارد آن به درازا می‌کشد ولی به عنوان تازه‌ترین نمونه می‌توان به تسلیم ایشان در برابر زورگویی و خواسته غیرقانونی آمریکا اشاره کرد که از صدور ویزا برای آقای حمید ابوطالبی به عنوان نماینده رسمی ایران در سازمان ملل متحد خودداری کرده بود و جناب رئیس‌جمهور با عقب‌نشینی آشکار، آقای خوشرو را به جای او معرفی کرد. این عقب‌نشینی در حالی است که آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود بر حفظ اعتبار و حرمت پاسپورت ایرانی تأکید کرده بود و باید پرسید، آیا تن دادن به بی‌احترامی آمریکا نسبت به پاسپورت ایرانی آنهم در مقیاس خودداری از صدور ویزا برای نماینده رسمی رئیس‌جمهور کشورمان که در تاریخ سی‌و چند ساله انقلاب سابقه نداشته است، تشویق حریف به این حرمت‌شکنی در سطوح دیگر نیست؟! اوایل سال جاری، پلیس‌امنیت نروژ در اقدامی غیرقانونی، 64 تن از دانشجویان ایرانی را که به تحصیل در رشته‌های فناوری هسته‌ای مشغول بودند، اخراج کرد. دولت حافظ حرمت پاسپورت ایرانی چه واکنشی نشان داد؟! و...

3- آقای دکتر روحانی در دفاع از اقدام نابجای راهپیمایی ظریف و کری نیز متأسفانه صورت مسئله را تغییر داده و می‌فرمایند؛ «این که بگوئیم یک دیپلمات تند راه رفت یا کتش کج بود، عینکش چه طور بود که حرف نشد، باید به دیپلمات‌های شجاعمان افتخار کنیم».

که ضمن تقدیر از زحمات شبانه‌روزی دیپلمات‌های محترم کشورمان، باید از جناب روحانی پرسید، غیر از خود شما چه‌کس دیگری به «کج‌ بودن کت آقای ظریف»! یا «فلان‌طور بودن عینک» ایشان انتقاد کرده است؟! چرا به جای پوزش از ملت به خاطر اقدام نابجای وزیر محترم امور خارجه که اهانت به حیثیت نظام و مردم بود، صورت مسئله را به گونه‌ای تغییر می‌دهید که بتوانید با استناد به آن منتقدان را مسخره کنید و از کنار این حرکت ناشایست که مفهومی جز مسخره کردن ملت نداشت، بی‌پاسخ عبور کنید؟! قدم‌زدن آقای ظریف با جان کری در ژنو که بلافاصله روی آنتن رسانه‌ها رفت برخلاف آنچه جنابعالی می‌فرمائید یک اقدام بشردوستانه! نبود، بلکه دقیقا همانگونه که دشمنان نیز - برای آن کف‌زدند و هورا کشیدند- به مفهوم آن بود که؛ علی‌رغم نظر انقلاب و نظام و مردم ایران که با ارائه هزاران سند غیرقابل تردید، آمریکا را قاتل صدها هزار ایرانی بی‌گناه، غارتگر ثروت ملی ایرانیان، حامی آشکار تروریست‌ها، طراح و مجری دهها توطئه و... می‌دانند، دولت جنابعالی هیچ مانعی برای دوستی صمیمانه با آمریکا در میان نمی‌بیند! این اقدام بی‌آن‌که آقای ظریف بداند و یا بخواهد، دهن‌کجی به انقلاب و نظام و مردم و مخصوصا صدها هزار شهیدی است که خون پاکشان به دست آمریکای جلاد بر زمین ریخته شده است... کت و عینک‌ آقای ظریف در کدام نقطه این ماجرا مطرح بوده است که حضرتعالی به آن اشاره می‌فرمائید؟!

و یا حضور وزیرخارجه محترم در پاریس، آنهم دقیقا در حالی که دولت فرانسه نمایش زشت حمایت از کاریکاتور موهن علیه رسول‌خدا(ص) را برپا کرده و برای چاپ این کاریکاتور موهن مبلغ یک میلیون یورو به نشریه شارلی کمک مالی کرده بود، چگونه قابل توجیه است؟ و کدام «عقل سلیمی» که حضرتعالی به آن اشاره فرموده‌اید می‌تواند این حرکت را تائید کند.

4- و بالاخره، این نکته نیز گفتنی است که معمولا کسانی به هنگام مناظره یا احتجاج بر «بدیهیات» تأکید می‌کنند که قصد دارند، منتقد خود را به انکار آن موضوع یا امر بدیهی متهم کنند. مثلا کسی که در جریان یک مناظره یا مباحثه می‌گوید «آقایان باور بفرمائید که الان روز است» به طور آگاهانه یا ناخودآگاه این گزاره را به مخاطبان القاء می‌کند که گویی طرف انتقاد کننده، این امر بدیهی را منکر شده و روز روشن را «شب»! می‌داند! متأسفانه بخشی از سخنان رئیس‌جمهور محترم - حتی اگر ایشان نخواسته باشند نیز- می‌تواند مصداق نکته فوق‌الذکر باشد، از جمله این که «ما نیاز به آزادی داریم که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی که سر می‌دهیم، بخشی از آن مربوط به آزادی محیط دانشگاه است» و باید پرسید؛ مگر در دانشگاه‌ها آزادی وجود ندارد؟! و...


ویدیو مرتبط :
پاسخ جالب روحانی به کیهان در مورد فتنه!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

انتقادات صریح کیهان علیه مواضع آیت‌الله هاشمی، روحانی و ظریف درباره اسرائیل



اخبار,اخبارجدید,اخبار جالب

انتقادات صریح کیهان علیه مواضع آیت‌الله هاشمی، روحانی و ظریف درباره اسرائیل

سؤال این است که چرا باید رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات صورت گرفته در نیویورک عصبانی باشد؟!

روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری نوشت:

این روزها، برخی از دولتمردان محترم کشورمان اصرار دارند که ابراز ناخشنودی توأم با عصبانیت نتانیاهو و سایر مقامات رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات هیئت بلندپایه جمهوری اسلامی ایران در سفر اخیر به نیویورک را نشانه موفقیت‌آمیز بودن این سفر ارزیابی کنند و در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای خود با اشاره به دشمنی و کینه‌توزی رژیم اشغالگر قدس نسبت به ایران اسلامی، اعلام می‌دارند که اگر سفر نیویورک با موفقیت و دستاوردهای برجسته و درخور توجهی برای کشورمان همراه نبود، عصبانیت بارها اعلام شده نتانیاهو و هشدارهای پی در پی او به اوباما و سایر دولتمردان آمریکایی کمترین توضیح و توجیهی نداشت!

 

مخصوصا آن که نخست‌وزیر رژیم کودک‌کش بلافاصله بعد از بازگشت رئیس‌جمهور محترم کشورمان به ایران، با عجله راهی آمریکا شد و در آستانه سفر خویش اعلام کرد برای مقابله با روند جدید روابط ایران و آمریکا و هشدار نسبت به نزدیکی این دو کشور به یکدیگر عازم واشنگتن است!

پیش از این طی یادداشتی در کیهان 7 مهرماه 92 با عنوان «چه دادیم و چه گرفتیم؟!» به ارزیابی مستند سفر رئیس‌جمهور محترم به نیویورک پرداخته و ضمن اشاره به برخی از نکات مثبت این سفر، نمونه‌های -متاسفانه - خسارت‌باری از نتایج آن را برشمرده بودیم.

 

از این روی، درباره سفر نیویورک و ابعاد و آثار آن، اگرچه هنوز هم گفتنی‌هایی هست ولی موضوع یادداشت پیش روی، اشاره به ترفندی است که رژیم صهیونیستی و دولتمردان آمریکایی در یک پروژه دو سویه علیه جمهوری اسلامی ایران به صحنه آورده و در کمال تعجب دیده می‌‌شود برخی از دولتمردان کشورمان نیز در چرخه این «عملیات فریب» افتاده‌اند. بخوانید؛

1- در گرماگرم جنگ تحمیلی و بعد از آن که رزمندگان اسلام با چند خیز‌بلند و عملیات موفق، ارتش تا بن دندان مسلح و مورد حمایت همه‌جانبه شرق و غرب را وادار به عقب‌نشینی کردند و در حالی که آمریکا و متحدانش از احتمال شکست‌های پی‌درپی دیگر صدام که اسطوره‌ شدن ایران اسلامی را درپی داشت به هراس افتاده بودند، رژیم صهیونیستی در خبری که بلافاصله در صدر اخبار رسانه‌های غربی و عربی جای گرفت از فروش اسلحه به ایران خبر داد!

 

در آن هنگام حضرت امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه طی سخنانی ماندگار، فرمودند؛ اسرائیل می‌داند به اندازه‌ای پلید و نجس است که اگر انگشتش را به بحر محیط (اقیانوس) هم بزند، نجس می‌شود، چون این را احساس کرده است می‌خواهد با اینکه من کمک کرده‌ام! ایران را بدنام بکند.

این سخن حضرت امام(ره) که علاوه بر جایگاه ملکوتی ایشان، سخنی منطقی و همه فهم نیز بود، به وضوح نشان می‌داد که رژیم صهیونیستی با ادعای دروغ «ارسال اسلحه به ایران»! به شگرد معروف «نعل وارونه» متوسل شده و در پی بدنام کردن ایران اسلامی است.

همین جا باید توضیح داد که ممکن است گفته شود چرا حمایت آشکار مثلث آمریکا،‌ اسرائیل و انگلیس از مدعیان اصلاحات در جریان فتنه 88 را «نعل وارونه» تلقی نمی‌کنید و این حمایت را نشانه وابستگی فتنه‌گران به دشمنان بیرونی می‌دانید؟!

 

در پاسخ این پرسش باید گفت؛ اگر اقدامات و حرکت یک جریان سیاسی با اهداف رسماً اعلام شده دشمن همخوانی داشت، بایستی تعریف و تمجید دشمن را «واقعی» و نشانه همراهی جریان مزبور با خواسته‌های دشمن دانست ولی چنانچه مسیر حرکت یک جریان با اهداف رسماً اعلام شده دشمن در تناقض بود، بدیهی است که تعریف و تمجید صورت گرفته را، باید از نوع «نعل‌وارونه» تلقی کرد.

 

در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، اصحاب فتنه دقیقا و بی کم و کاست خواسته‌های نه فقط اعلام شده- بلکه به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود- اهداف دیکته شده دشمنان بیرونی را دنبال می‌کردند. تا آنجا که هیچ واژه‌ای مانند «وطن‌فروشی» نمی‌تواند گویای عمق جنایت آنان باشد.

 

اما، در جریان جنگ تحمیلی، برای هیچ کس کمترین تردیدی نبود که جنگ با حمایت مستقیم و بی‌پرده آمریکا، اسرائیل و شوروی سابق به ایران‌‌اسلامی تحمیل شده است و هدف اعلام شده آن نابودی انقلاب اسلامی بوده است، بنابراین بسیار بدیهی بود که ادعای فروش اسلحه اسرائیل به ایران، نه فقط با اهداف رژیم صهیونیستی همخوانی نداشت بلکه در نقطه مقابل آن نیز بود.

2- اکنون و بعد از توضیح ضروری فوق که فقط برای یادآوری بود به سراغ ماجرا می‌رویم و این ادعای برخی از دولتمردان را پی می‌گیریم که عصبانیت نتانیاهو از روند مذاکرات را نشانه موفقیت سفر نیویورک تلقی می‌کنند.

 

گفتنی است در این نوشته فقط به شواهد و مستندات بدیهی و غیرقابل انکار اشاره شده و به وضوح نشان داده می‌شود که ابراز عصبانیت نتانیاهو از مذاکرات هیئت ایرانی در نیویورک از نوع «نعل وارونه» و صرفاً برای تحریک جمهوری اسلامی ایران به ادامه این روند است و رژیم صهیونیستی نه فقط از این روند عصبانی نیست، بلکه از آن بسیار خرسند نیز هست.

3- سؤال این است که چرا باید رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات صورت گرفته در نیویورک عصبانی باشد؟! و کدامیک از اقدامات هیئت محترم جمهوری اسلامی ایران می‌تواند خشم این رژیم کودک‌کش را برانگیخته باشد؟!

 

البته باید به این نکته ظریف توجه داشت منظور آن نیست که هیئت ایرانی علیه رژیم صهیونیستی موضعی نداشته است، بلکه با مروری بر آنچه در نیویورک و قبل از آن در جریان مقدمات سفر اتفاق افتاد، هیئت محترم کشورمان،

 

اولاً؛ علیه رژیم صهیونیستی موضع جدیدی که پیش از آن بی‌سابقه بوده است اتخاذ نکرده بنابراین، خشم نتانیاهو نمی‌تواند و نباید آنگونه که تظاهر می‌کند، به خاطر مواضع ضدصهیونیستی جدیدی باشد که در گذشته سابقه نداشته است!

 

و ثانیاً؛ هیئت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در سفر نیویورک و مقدمات اولیه آن، امتیازاتی به رژیم اشغالگر قدس داده است که تاکنون بی‌سابقه بوده است، از این روی، نتانیاهو برخلاف تظاهر به عصبانیت، باید از روند مذاکرات و اقدامات هیئت ایرانی در نیویورک بسیار خشنود نیز باشد.


4- در این گزاره‌ها دقت کنید؛
الف: چند هفته قبل از سفر نیویورک و بعد از قطعی شدن این سفر، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی - به عنوان یکی از استوانه‌های دولت جدید- در اقدامی عجیب و غیر منتظره اعلام کرد «ما، با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عرب‌ها جنگ کردند، ما کمک می‌کنیم»! آقای هاشمی با این اظهارنظر که بلافاصله بازتاب داخلی و خارجی گسترده‌ای یافت به رژیم اشغالگر قدس پیام داد دولت جدید از نظر حضرت امام(ره) که خواستار محو اسرائیل بود دست کشیده است! آیا غیر از این است؟!

ب: رئیس جمهور محترم کشورمان در نیویورک و به عنوان یک پیشنهاد اعلام کرد اسرائیل باید به معاهده NPT بپیوندد. این اظهارنظر که به نوشته روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» همه دیپلمات‌ها را مبهوت کرده بود، امتیاز بزرگی به رژیم صهیونیستی یعنی به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل بود! البته این اظهارات را می‌توان از نوع خطای بیان و سهواللسان تلقی کرد ولی متأسفانه این خطا تاکنون از سوی دولتمردان
محترم تصحیح نشده است.

آیا رژیم صهیونیستی باید از این امتیاز آنهم از زبان بلندپایه‌ترین مسئول اجرایی ایران اسلامی، عصبانی باشد؟!

ج: آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه کشورمان در آستانه سفر به نیویورک و در پاسخ به خانم «کریستی پلوسی» نوشته بود «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است» و با این حرکت خود از جایگاه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، «هدیه»ای بزرگ و باورنکردنی به رژیم اشغالگر قدس داده بود.

 

آقای ظریف در سفر نیویورک نیز در مصاحبه با شبکه ABC علاوه بر محکوم کردن هولوکاست، پای را فراتر نهاده و درباره نظر رهبر معظم انقلاب که هولوکاست را «افسانه» نامیده بودند، به خبرنگار ABC گفته بود «این واژه در نسخه انگلیسی سایت رهبر معظم انقلاب، اشتباهی ترجمه شده است»! آیا نتانیاهو و سایر مقامات رژیم کودک‌کش بایستی از این که وزیر خارجه کشورمان با اهدای این امتیاز، یکی از بزرگترین دغدغه‌های رژیم صهیونیستی را برطرف کرده است، عصبانی باشند؟!

د: دولتمردان محترم مورد اشاره در تحلیلی که با عرض پوزش فقط خنده‌دار است و در خوشبینانه‌ترین احتمال، از کم‌اطلاعی آنان حکایت می‌کند، نزدیکی ایران و آمریکا و رابطه آنها با یکدیگر را یکی از دلایل عصبانیت رژیم اشغالگر قدس معرفی کرده‌اند! که باید پرسید؛

 

آیا تصور می‌کنید آمریکا رابطه خود با اسرائیل را فدای رابطه و نزدیکی با ایران می‌کند؟! مگر نشنیدید که اوباما در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل یکی از موانع نزدیکی ایران و آمریکا را دشمنی ایران با اسرائیل دانست؟! و آیا اظهارات دو روز قبل اوباما که «اسرائیل همپیمان استراتژیک آمریکاست» را فراموش کرده‌اید؟

 

و مگر ندیدید که بعد از آن همه تبلیغ شما درباره تعامل جدید با آمریکا، مقامات آمریکایی چه پاسخی دادند؟! آنها مانند سی و چند سال گذشته با صراحت و این دفعه با صراحت بیشتر اعلام کرده‌اند که ایران «خنثی»! «دست کشیده از آرمان‌ها» و تسلیم شده در برابر باج‌خواهی آمریکا را می‌پسندند، حالا خودتان قضاوت کنید، آیا ایرانی- نستجیر بالله- با این ویژگی‌ها که آنان می‌پسندند می‌تواند برای رژیم اشغالگر قدس نگران‌کننده باشد؟!

5- با توجه به شواهد غیرقابل تردید فوق چگونه می‌توان ادعا کرد که نتانیاهو از روند مذاکرات نیویورک عصبانی است و این ادعای بی‌اساس را نشانه موفقیت بزرگ مذاکرات نیویورک تلقی کرد؟!

 

در حالی که به وضوح می‌توان دید تظاهر مقامات رژیم صهیونیستی به عصبانیت «نعل وارونه» است و هدف از آن، اولا؛ فریب اذهان عمومی در داخل و ثانیا؛ ترغیب و تشویق دولتمردان محترم به ادامه روال کنونی است! وگرنه با شرحی که گذشت نتانیاهو باید از خوشحالی در پوست خود نگنجد و با دم خود گردو بشکند! خوشبختانه اظهارات اخیر ریاست محترم جمهوری و برخی از همان دولتمردان را می‌توان و باید نشانه پی بردن آنان به محاسبه غلط پیشین تلقی کرد./نامه