اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
پازل گمشده
اخباراجتماعی - رنج های پنهان یک زن که نامش در فهرست قربانیان ایدز ثبت شد
پازل گمشده
24 سال از عمرش سپری شده بود که دل به مردی داد که 10 سال از عمرش را پشت میلههای زندان سپری کرده بود. میگفت مرد زندگیام را پیدا کردهام. هر چند به جرم حمل مواد مخدر در زندان کرمان دوران محکومیتاش را سپری کرده ولی معتاد نشده و این اراده بزرگترین پشتوانه زندگی من میشود. مهسا با هزار امید و آرزو پای سفره عقد نشست.
میگوید: وقتی به خانه خسرو پا گذاشتم احساس کردم تمام سختیهای زندگیام به پایان رسیده است اما افسوس که رویاهای رنگی زندگیام خیلی زود رنگ باخت. پدر و مادرم که از دنیا رفتند احساس کردم برای همیشه تنها شدهام.
به دنبال کسی بودم که بتوانم از تنهایی بیرون بیایم. وقتی خسرو به خواستگاریام آمد کسی باور نمیکرد جوابم مثبت باشد. خسرو 10 سال از عمرش را به جرم حمل مواد مخدر در زندان کرمان سپری کرده بود. اما یک ویژگی مثبتی داشت که باعث شد چشمانم را بر گذشته تاریک او ببندم. خسرو معتاد نشده بود. دستفروشی میکرد و وقتی هوا تاریک میشد به خانه میآمد. مهربان که به دنیا آمد آسمان زندگیمان آبیتر شده بود.
آرزوی بزرگ
خورشید آرزوهای مهسا زود غروب کرد. وقتی فهمید به ایدز مبتلا شده است تنها به کودکی که در آغوش داشت فکر میکرد. «چند ماه بعد از به دنیا آمدن مهربان همسرم برای جراحی چشم بستری شد اما دو روز بعد بدون اینکه جراحی کند برگشت. از چشمانش خواندم اتفاق بدی افتاده است. از من خواست هرچه زودتر آزمایش خون بدهم. مهربان را در آغوش گرفتم و همراهش به آزمایشگاه بیمارستان رفتیم. خسرو وقتی با برگه جواب آزمایش برگشت. سرش را پایین گرفته و سعی میکرد تا از نگاه من فرار کند. برگه را گرفتم و وقتی در میان گزینهها چشمم به علامت مثبت مقابل HIV افتاد اتاق دور سرم چرخید. پاهایم سست شد و بر سرنوشت سیاهم نالیدم.
فریاد میکشیدم خدایا چرا من؟ خسرو سعی میکرد آرامم کند. او گفت زمانی که در زندان بوده خالکوبی کرده و احتمالاً سوزنی که با آن خالکوبی کرده به ویروس ایدز آلوده بوده است. خسرو میگفت اطلاعی از این موضوع نداشته و وقتی برای عمل چشم از او آزمایش خون گرفتند متوجه این واقعیت تلخ شده است. خسرو خودش را مقصر میدانست.
با صدای گریه مهربان به خود آمده بود. دخترک از گرسنگی به خود می پیچید. در آن لحظه فکر میکرد او هم به این بیماری مبتلا شده است؟ میگوید نمیدانستم میتوانم بازهم به او شیر بدهم یا نه؟ مهربان را به آغوش کشیدم و به بیمارستان رفتم. از پزشک خواستم خون دخترم را نیز آزمایش کنند.
عقربههای ساعت به کندی میگذشت و چشمان مهسا به در اتاقی دوخته شده بود که مراحل آزمایش خون در آن انجام میشد تا چند دقیقه بعد سرنوشت دخترکش مشخص میشد. در آن لحظه فقط دعا میکرد. میگوید: نیمه شعبان بود نذر کردم اگر سالم باشد هر سال شیرینی پخش کنم. چند دقیقه بعد جواب آزمایش را گرفتم و با دیدن کلمه منفی مقابل HIV اشک شوق ریختم. دیگر بیماری خود را فراموش کرده بودم.
سخت است که درد داشته باشی ولی نتوانی برای خود همدرد پیدا کنی. سخت است نتوانی دردت را به کسی بگویی. سخت است برای بهانههای دخترت، برای برادر و یا خواهر جوابی نداشته باشی. سخت است نتوانی به دخترت شیر بدهی و....
مهسا این سختیها را با تمام وجود لمس کرده است. میگوید: وقتی فهمیدم به بیماری ایدز مبتلا هستم چند روز گریه کردم. تا آن روز از این بیماری اطلاعات کمی داشتم. فقط میدانستم ویروس آن از طریق آمیزش جنسی منتقل میشود. میدانستم کسی حرف من را باور نخواهد کرد. چگونه باید میگفتم همسرم در زندان مبتلا شده و به من منتقل کرده است. به توصیه پزشک به دخترم شیر نمیدادم و خشک شدن شیرم را بهانهای برای پاسخ به سؤال های اطرافیان قرار دادم. همسرم را مقصر میدانستم.
بارها به او گفتم زندگیام را تباه کردی و هر بار سرش را پایین میانداخت. شب و روزهایم در انتظار رسیدن مرگ سپری می شد و همسرم که بشدت ضعیف شده بود. سل هم گرفته بود. دوماه در بیمارستان بستری بود و از او پرستاری میکردم. او را باعث همه بدبختیهای زندگیام میدانستم اما نمیتوانستم او را رها کنم. دخترم هر روز بزرگ و بزرگتر میشد و هر روز بهانه میگرفت. میگفت تنها است و دلش یک همبازی میخواهد. بهانهام بیماری قلبی بود ولی دخترم باور نمیکرد تا این که بعداز 8 سال تصمیم گرفتم واقعیت را به او بگویم. ابتدا باور نکرد ولی بالاخره متوجه شد و پذیرفت.
می گوید: در این 10 سالی که به بیماری ایدز مبتلا هستم بجز خانوادهام کسی از این موضوع خبر ندارد. وقتی در جمع همسایهها یا اقوام میشنوم که از این بیماری با چه ترسی یاد میکنند بغض میکنم. بارها تلاش کردهام که ذهن آنها را نسبت به این بیماری عوض کنم. دلم میخواست فریاد بزنم من یکی از قربانیان این بیماری هستم ولی نمیتوانستم. بعد از چند سال موضوع را به خواهر و برادرانم گفتم. همه شوکه شدند و از من خواستند شوهرم را ترک کنم اما قبول نکردم. همسرم از اینکه من را آلوده کرده بود خودش را سرزنش میکند. یک سال است که وضع جسمی او رو به وخامت رفته و بشدت لاغر شده است. احساس میکنم به روزهای آخر نزدیک شده است.
مهسا سختترین روزهای زندگیاش را زمانی میداند که باید برای تهیه دارو به مرکز درمانی برود. میگوید: وقتی به مرکز درمانی میروم زنان و مردان خیابانی مبتلا نیز برای تهیه دارو به آنجا میآیند. بیماری مشترک ما باعث شده خجالت بکشم. فکر میکنم با آنها مقایسه میشوم. این فکر آزارم میدهد.
تنها دغدغه زندگی مهسا دخترش است. میگوید هیچ آرزویی ندارم. خودم را فدا کردم و با تمام مشکلات مالی که این روزها با آن دست به گریبان هستم زندگی را اداره میکنم. دلم میخواهد دخترم سرنوشت خوبی پیدا کند و با آرامش خاطر این دنیا را ترک کنم.
اخباراجتماعی - ایران
ویدیو مرتبط :
تکه های گمشده ی پازل یمن
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
انیمیشن، تکه پازل گمشده سینمای ایران
این روزها در میان فیلمهای اكران شده در سینما، انیمیشن «شاهزاده روم» رنگ و بوی دیگری دارد.
این فیلم سینمایی كه پنجمین اثر سینمایی ایرانی است كه در این ژانر تهیه و با استقبال خوبی هم مواجه شده، در ابتدای راه انیمیشنسازی است و حالا با دیدن آن میتوان انتظار آثار متفاوتتری در این حوزه را داشت.
در ایران وضعیت تولید انیمیشن رشد زیادی داشته و كسانی كه در این حوزه فعالیت میكنند، به تنهایی یا در گروههای كوچك توانستهاند خودشان را در سطح جهانی نیز مطرح كنند. روانبخش صادقی، رییس آسیفا با تاكید بر اینكه به هر حال انیمیشن تابع شرایط اقتصادی جامعه بوده و در سالهایی حتی تا مرز نابودی رفته است، به «اعتماد» میگوید: «همین اواخر در حدود ٧٠، ٨٠ درصد استودیوهای انیمیشن تهران تعطیل شدند، البته فقط بحث انیمیشن نبود، بلكه هرجایی كه تولید داشت، به دلیل مشكلات مالی نتوانست سرپا بایستد و حمایتكنندههایی كه عمدتا دولتی بودند، نتوانستند به حمایت مالی ادامه دهند و همین دلیل بر تعطیل شدن استودیوهای جوانتر بود.
اما این موضوع باعث شد كسانی كه در انیمیشن فعالیت میكنند، كارهای انفرادی انجام دهند و بخش هنری این صنعت افزایش تولید و كیفیت پیدا كند و تمرین روی كارهای كوچك و انجام پروژههای تك نفره سطح كارشان را بالا برد.»صادقی فعالیتهای اقتصادی در زمینه انیمیشن را مهم توصیف میكند و معتقد است همانطور كه صنعت انیمیشن در كشورهای دیگر اشتغالزا است و جزو شغلهای پردرآمد محسوب میشود، در ایران هم همین شرایط میتواند رقم خورده و بخشی از درآمدهای كشور را بر عهده داشته باشد. چون در كشور علاوه بر پتانسیل هنری و نیروی متخصص، هم ابزارهای مناسب و بهروزی داریم و هم برخی دیگر را میتوانیم خریداری كنیم.
از حمایت صرفا دولتی رها شویم
رییس آسیفا با اشاره به اینكه حمایتها نباید صرفا دولتی باشند، ادامه میدهد: «البته دولت موظف است كه حمایتهایی را داشته باشد، چون انیمیشن كالای فرهنگی-هنری است كه محصول آن نسلی را پرورش میدهد و در آموزش، آگاهسازی، اشاعه فرهنگ و رفتارهای صحیح اجتماعی موثر است و اگر حمایت صحیح اتفاق بیفتد، قابل فروش هم خواهد بود.»«انیمیشن تنها هنری است كه در ایران و این روزها قابلیت صنعتی شدن دارد.»
این جمله را صادقی با تاكید بسیار میگوید و میافزاید: «این صنعتی شدن در حیطه تولید انبوه و عموما برای تولیدات تلویزیونی اتفاق میافتد، البته منظور تنها شبكهای تلویزیونی كه میبینیم نیست، بخش زیادی از این شبكهها، شبكههای كابلی، مجازی، اینترنت، موبایل و VOD را شامل میشوند و از طریق آنها میتوان محصولات را عرضه كرد و در بازار رقابت حضور داشت كه البته این اتفاق برای گروههای انفرادی بچههای انیمیشن افتاده است.»
او در پاسخ به اینكه بزرگترین مشكل در بازار انیمیشن ایران چیست، توضیح میدهد: «با وجود اینكه مشكلات مالی در حوزه انیمیشن وجود دارد و میزان بودجهای كه برای آن در كل كشور اختصاص داده میشود زیاد نیست با این حال همین مقدار كم هم عمدتا به صورت غیركارشناسانه و ناعادلانه توزیع شده و در بسیاری موارد در جیب برخی افراد غیرمتخصص و نامربوط رفته است. از همین رو شاید بتوان گفت انیمیشن بیشتر از سوءمدیریتها در بحث كلان رنج میبرد.
جشنوارههای انیمیشنی
تنها جشنواره تخصصی كه در زمینه انیمیشن در كشور برگزار میشود، دوسالانه پویانمایی است كه كانون پرورش فكری كودكان و نوجوان متولی برگزاری آن محسوب میشود. این دوسالانه سال گذشته دوره هشتم خود را پشت سر گذاشت و محمدرضا كریمی صارمی، دبیر آن در گفتوگو با «اعتماد» از روند تولید انیمیشن در سالهای برگزاری جشنواره ابراز خشنودی میكند و میگوید: «در اولین دورهای كه جشنواره برگزار شد، چیزی در حدود ۳۰ اثر به دبیرخانه آمده بود، اما با گذشت دورههای مختلفی كه جشنواره به شكل مستمر برگزار شد، حالا ۱۸۰۰ اثر میرسد كه نشان از فعالیت گروههای مختلف در این عرصه دارد.»
او درباره تاثیر جشنواره در دیده شدن هنرمندان توضیح میدهد: «كسانی كه در این جشنواره برگزیده میشوند و كارهایشان مورد تقدیر قرار میگیرد، به خودی خود دیده میشوند، از طرفی برایشان بازار كار هم فراهم میشود و این نشان میدهد كه جشنواره اعتبار دارد.
با این حال خاصیت هنر این است كه كار خوب دیده میشود. ما هم در این جشنواره به دنبال همین اهداف هستیم كه پویانمایی را معرفی كنیم و آثاری كه در كشور تولید میشوند را یك جا هم به نمایش بگذاریم.»
كریمی با تاكید بر اینكه آثار پویانمایی برای همه سنین از آن جهت كه دو عنصر تخیل و فانتزی را دارا هستند، جذابیت دارند، میگوید: «۸۰ درصد از تولیداتی كه در زمینه پویانمایی در كشور وجود دارد، توسط تلویزیون و مركز صبا صورت میگیرد، بخشهای دیگر شامل تولیدات دانشجویی، مستقل و سازمانهایی مانند كانون و حوزه هنری میشوند.»
صادقی نیز كه در تلاش برای برگزاری جشنواره مستقل و بینالمللی انیمیشن در ایران است، برگزاری جشنوارهای ویژه و خاص برای انیماتورها را اتفاق خیلی خوبی میداند و میگوید: «دو سالانه پویانمایی از معدود محفلهایی است كه بچههای فعال در انیمیشن را دور یكدیگر جمع میكند و از كارها و برنامههای یكدیگر باخبر میشوند.
این درست است كه اگر در برگزاری جشنوارهها به هدف نرسیم، بودنشان زیادی است اما اگر جشنوارهای كار خودش را به شكل صحیحی انجام دهد، میتواند به آزاد شدن پتانسیلها در كشور كمك و نیروهای جوان را وارد كار كند و با در نظر گرفتن بازارهای جهانی همگام با آنها پرورششان دهد.»
او در ادامه میافزاید: «در زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متاسفانه جشنواره مستقل برای انیمیشن وجود ندارد و این درحالی است كه جشنواره فجر برای جریان اكران و جشنواره حقیقت برای مستند و نیز فیلم كوتاه تهران عمدتا برای فیلمهای داستانی جهتدهی شدهاند و عمل میكنند.
نگاه ما در این جشنواره صنفی است و میخواهیم به شكلی باشد كه هم نگاه هنری داشته باشد و هم تولیدات انبوه و فروش و بازاریابی را در نظر بگیریم.»
مكتب انیمیشن ایرانی
شناساندن انیمیشن ایرانی از كارهایی است كه باید انجام دهیم تا بتوانیم تعریف صحیحی از فعالیتهای این هنر داشته باشیم، از همین رو صادقی تاكید میكند برند ایرانی باید شناخته و خط تولیدی برای آن در نظر گرفته شود.
او در ادامه توضیح میدهد: «امروزه در بازارهای جهانی بیشتر انیمیشنهایی كه میبینیم، محصولات كشورهای ژاپن، هند، چین و كره هستند و آنها به دلیل حضور مستمر در بازار جهانی توانستهاند فعالیتهای گستردهای در این زمینه داشته باشند.
انیمیشن مانند صنایع دستی است كه اگر كسی تنهایی كار كند، فقط كاری را انجام داده و محصولی را به صورت تكی تولید كرده، اما اگر همین محصول خط تولید داشته باشد، در اقتصاد كشور برایش طراحی انجام شده باشد و افراد متخصص بینرشتهای برای به ثمر رسیدن آن تلاش كرده باشند، علاوه بر حضور پررنگ گروهها، اثرات فعالیتهای هنری، فرهنگی و اقتصادی آنها را هم خواهیم دید.»
او در ادامه با بیان اینكه امروزه برخی از افراد حاضر در حوزه انیمیشن كارهایی را به صورت تولید مشترك انجام میدهند، ادامه میدهد: «این تولیدات مشترك باید به صورت انبوه باشد، تا نتیجههای اقتصادی خوبی داشته باشد.
البته بخش كارهای ملی و مذهبی كه مختص فرهنگ خودمان است، واقعا به حمایتها و سوبسیدهای دولتی نیاز دارند كه نگرانی درباره بازگشت اقتصادی این آثار وجود نداشته باشد و بیشتر بحث فرهنگسازی مطرح شود.
برای مثال كشورهای اروپایی هم در گیشه تولیدات انیمیشن سینمایی كمتر موفق بودهاند و برای رفع این مشكل دست به تولیدات مشترك با دیگر كشورها زدند و با استفاده از پتانسیل یكدیگر در اكران آثار هم حیطههای بیشتری را در بر بگیرند و هم در بازگشت سرمایه موفقتر عمل كنند. چون در این صورت تعداد سالنهای بیشتری درگیر اكران میشوند.»
داستان را در انیمیشن فراموش كردهایم
رییس آسیفا در بخشی از گفتههایش تاكید میكند در تولید انیمشین مانند سینمای اجتماعی كشور، فیلمنامهها و داستانهای خوبی نداریم. او ادامه میدهد: «ما تكنیكها را میشناسیم، موسیقی خوب میسازیم، اما چون روایت داستانی خیلی خوبی نداریم، نمیتوانیم مخاطب را با خود همراه كنیم.
شاید به همین دلیل است كه در انیمیشنهای كوتاه موفقتر بودهایم، چون این هنر به خودی خود جذابیتهای بصری دارد و در كارهای كوتاه حتی اگر داستان خوبی نباشد، میتوان مخاطب را همراه كرد.» با این حال صادقی میگوید در سریالهای انیمیشنی كه سالهاست در تلویزیون كشورهای دیگر پخش میشود، ٦٠٠-٥٠٠ قسمت را شامل میشوند و برای آنها تیمهای متعدد فیلمنامهنویسی وجود دارد تا برای همان مدت زمان كم یك داستان كامل نوشته شود، اما در ایران علاوه بر اینكه این اتفاق نمیافتد، معمولا كمترین میزان هزینهها روی فیلمنامه خرج میشود و اهمیت چندانی به آن نمیدهند.
نداشتن كشش دراماتیكی و داستانی دلیل میشود برای اینكه مخاطب با اثر همراه نشود. شاید گاهی با تكنیك ساده اما داستان درست بتوان بیننده را بهتر از هر اثر دیگری جذب كرد.
خلق شخصیتها در آثار سینمایی جذابیت دارد
هادی محمدیان، كارگردان انیمیشن «شاهزاده روم» كه این روزها اكران شده و اتفاقا هم مورد استقبال قرار گرفته است به اعتقاد برخی یك سر و گردن بالاتر از انیمیشنهای تولیدی در ایران است كه هم از داستان خوبی بهره گرفته و هم تكنیك بالایی دارد.
محمدیان كه فارغالتحصیل رشته گرافیك است و مدتها به شكل انفرادی كار كوتاه و سریال انجام داده است، حالا با یك گروه ۱۰۵ نفره در مدت زمان ۱۵ ماه با بودجهای حدود دو میلیارد تومان این انیمیشن را تولید كردهاند.
این كارگردان تولید انیمیشن سینمایی را جذاب میداند و میگوید: «وقتی موجودیتی را از عدم میسازیم و میتوانیم دنیای تازهای را كه در ذهن داریم، خلق كنیم، برای خودمان بسیار جذاب است.
محمدیان با تاكید بر اینكه نمیتوان مخاطب انیمیشن را میان بزرگسالان و كودكان جدا كرد، میافزاید: «سینمایی «شاهزاده روم» برای زنده شدن سینمای كودك ساخته شد تا همه كودكان و نوجوانانی كه در اطراف خودمان میبینیم از سینما حقی داشته باشند، اما مطمئنا در اثر حرفهایی برای بزرگترهایی كه همراه كودكان خودشان در سالن هستند هم داریم.»
توجه به سلیقه مخاطبهای جهانی باعث میشود در تولید اثر توجه بیشتری داشته باشیم و مفاهیم را بهگونهای بیان كنیم كه برای همه قابل فهم باشد.
محمدیان در این زمینه توضیح میدهد: «وقتی در فیلمهایی كه میسازیم به مخاطب ایرانی فكر كنیم، ناخودآگاه از بیان نكتههایی كه تصور میكنیم ایرانیها از آن خبر دارند، خودداری میكنیم.
اما با در نظر گرفتن مخاطب جهانی حرفها را به شكلی بیان میكنیم كه برای همه جذابیت داشته باشد و اطلاعات را به شكل ساده و روشنی بیان خواهیم كرد.»با این اوصاف اوضاع انیمیشن در سینمای ایران میتواند بهتر باشد؛ اتفاقی كه با كمی درایت و سرمایهگذاری روی نیروی انسانی و ابزارها میافتد.
این صنعت نوپا در ایران میتواند منبع درآمد مناسبی برای قشر جوانی باشد كه همه زندگیشان را روی طرحهای هنری گذاشتهاند و حتی برای اشاعه فرهنگ ایرانی- اسلامی كه این روزها زیاد دربارهاش میشنویم، بهترین ابزار باشد.