اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
وقتی کارگردان «قیصر» مدیر تلویزیون شد
وقایع و اتفاقها در طول ١٠ سال اخیر، باعث شد تا جامعه ایرانی به احساس قبض و بستگی برسد. اتفاقها و بحرانها در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و در همه زمینهها این احساس بستگی را به جامعه ما داد تا اینروزها انحصار تمركز مردم به موضوع مذاكرات هستهای و تحریمها برسد و توافقی كه منتظرش هستند.
حالا دیگر مردم همه اتفاقهای زندگی خود را به زمانی برای بعد از اعلام نتیجه مذاكرات موكول كردهاند؛ ماشین و خانه و كالا نمیخرند چون امیدوارند كه با توافق و برداشته شدن تحریمها، قیمتها پایین بیاید؛ ازدواج نمیكنند چون اگر تحریمها برداشته شود و اوضاع اقتصادی بهتر، شرایط بهتری برای ازدواج خواهند داشت.
فیلم و ساختمان نمیسازند چون بند به مذاكرات شدهاند و همهچیز را بسته به مذاكرات و لغو تحریمها كردهاند؛به زمانی كه همین روزهاست تا نتیجه انتظارشان مشخص شود و برای آینده خود برنامهریزی كنند.
مردم همهچیز را بستهاند و منتظر نتیجه مذاكرات ماندهاند. در چنین شرایطی با اعلام نتیجه مذاكرات، همه این انتظار به سر میآید و با رسیدن مذاكرات به نتیجه و توافق، ناگهان شاهد بسط و گشایشی میشویم كه تنها دیگر به اقتصاد مربوط نیست.
مردم از نظر روانی در تمنا و رویای این اتفاق هستند و فارغ از تمام نتیجههای اقتصادی، سیاسی و...، از آنجایی كه این تمنا و رویا، در جامعه ای با شرایط این روزها جواب داده میشود، و مردم به خواست خود میرسند، شبیه درختانی در فصل بهار شكوفا میشوند.
گشایش، آنها را امیدوار و پرانگیزه میكند. آنها نتیجه صبر و برنامهریزی خود را میبینند و میدانند كه دیگر وقت حركت است. به اینترتیب متن جامعه به سمت شكوفایی حركت میكند و چنین جامعهای ناخودآگاه به سمت فرهنگ و هنر هم میرود، چون فرهنگ و هنر یكی از نیازهای اصلی جامعهای است كه میخواهد به سمت پیشرفت و گسترش و بهبود قدم بردارد.
اما در این میان مهمترین نكته، مدیران فرهنگی و نگاه مدیریتیشان به این جریان روبه بهبود است. مدیران باید از همین روزها برای آینده برنامهریزی كنند. شكوفایی آن بهار به دست مدیرانی است كه درست شبیه یك باغبان دلسوز باید این بهار را مراقبت كنند و این فرصت استثنایی را از دست ندهد.
مدیریت فرهنگی باید همراه مردم شود و از همین روزها با دیدن نشانههایی مثل حساسیت مردم حتی به اتفاقهایی مثل لغو تعداد محدودی كنسرت، این جامعه و خواستهای فرهنگیاش را بشناسد و با آنها همراه و همدل شود.
اگر مدیریت فرهنگی این فرصت را از دست دهد، اگر نتواند این رسیدن به تمنا و رویا را درست مدیریت كند و با نبض جامعهای چنین حساس همراه شود، در نهایت بازهم مردم را در مقابل خودش میبیند و این فرصتسوزی است كه هوشیاری امروز مدیران فرهنگی نباید مجالی به آن بدهد.
ویدیو مرتبط :
پاسخ صریح و بی پرده کارگردان به مجری تلویزیون ....
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
دلتنگی کارگردان تلویزیون برای دخترش!
دلتنگی کارگردان تلویزیون برای دخترش!
وقتی من و همسرم از هم جدا شدیم. هر دوی ما دلمان میخواست با دخترمان باشیم. او به دلیل اتفاقات زندگیش کوچ کرد و رفت و همه دلش را در زندگی من باقی گذاشت...
مسعود فروتن کارگردانی که بیشتر در حوزه تلویزیون کار کرده است به تازگی با نگارش یادداشتی که موضوعیت آن «دلتنگی» بوده از خاطرات تلخی گفته که به واسطه جدایی از همسر و به تبع آن دوری از فرزند دختری که بسیار هم او را دوست داشته نصیبش شده است. فروتن در یادداشتی که برای «مغرب» نوشته از سالهای بدون رویایی گفته که به سبب دوری از دخترش برایش پدید آمده است. متن کامل یادداشت این کارگردان را در ادامه می خوانید:
وقتی من و همسرم از هم جدا شدیم
سالهاست که رویا ندارم. سالهاست اگر خواب می بینم خیلی یادم نمی ماند ولی سالهاست که وقتی دخترم را خواب می بینم دلم میخواهد بخوابم شاید ادامه خوابم را ببینم. سالها را نمی شمارم. نمیدانم کی بود؟ هم خیلی دور دورها بود هم انگار همین چند لحظه پیش بود. وقتی من و همسرم از هم جدا شدیم. هر دوی ما دلمان میخواست با دخترمان باشیم. او به دلیل اتفاقات زندگیش کوچ کرد و رفت و همه دلش را در زندگی من باقی گذاشت...او آن طرف بی تابی می کرد و دخترم اینجا مادر میخواست و نداشت و من آخر حرف پریچهر خواهرم را گوش کردم که برایم نوشت:«دختر برای بزرگ شدن مادر میخواهد چون الگو لازم دارد و اگر بدون مادر بزرگ شود هویت نخواهد داشت.»
دلخوشم به خواب دخترم
من دخترم را فرستادم که در دورها زندگی کند و از تنهایی و غریبی مادرش بکاهد. همراه با همه قلبم که مواظبش باشد و راه توشه، سفرش و من اینجا دلخوشم به خوابهایی که گاهی می بینم...وقتی دخترم را خواب می بینم از خواب بیدار میشوم، خودم را به خواب می زنم تا شاید ادامه آن خواب باز به خوابم بیاید اما نمی آید و دیگر خوابم نمی برد و باید همان «خواب نیمه» را مزه مزه کنم./شبکه ایران