اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
وزیر اطلاعات دولت اصلاحات: هیچ کس حق نیتخوانی ندارد
علی یونسی: هیچ کس حق نیتخوانی ندارد
آرمان- علی یونسی نامش با دولت اصلاحات در جامعه مطرح شد و همگان او را به عنوان وزیر اطلاعات این دولت شناختند البته او آنچنان هم ناشناخته نبود چنانکه پیش از آن در سمتهای قضایی و امنیتی هم مشاغل مهمی داشت.
مشی میانه روی را برای خود انتخاب کرده و هنوز هم این مشی را ادامه میدهد. علاقه ای به عضویت در احزاب ندارد اما بهخوبی بر لزوم فعالیتهای حزبی در کشور تاکید دارد.
وزیر اطلاعات دولت اصلاحات معتقد است که حضور پرشور مردم در انتخابات سال 92 برای خروج کشور از مشکلات و فشارهای بینالمللی و تحریمها ضروری است. او یکی از موفقیتها در کشور را همدلی دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب میداند و در عین حال تاکید دارد که رئیسجمهور بعدی نباید اهل جار و جنجال بوده بلکه باید مرد روزهای سخت باشد. علی یونسی در گفتوگو با آرمان تاکید دارد که مولفه امنیت بر هر مولفه دیگری اعم از نان و آزادی اولویت دارد. متن کامل این گفتوگو در ادامه میآید:
این روزها به چه اموری مشغول هستید؟
مطالعه، تحقیق و رسیدگی به امور شخصی و خانواده.
یعنی فعالیت سیاسی ندارید؟
فعالیت سیاسی در قالب حزب و تشکیلات سیاسی ندارم.
فعالیت سیاسی چه اشکالی دارد که از آن پرهیز میکنید؟
بیشتر عمر کاری و اداری من در جایی بوده که با فعالیت سیاسی قابل جمع نبوده است؛ چراکه به لحاظ قانونی، قضات یا مأموران امنیتی حق فعالیت سیاسی حزبی و گروهی ندارند.
حالا که بازنشسته شدهاید، آیا باز منعی دارید؟
خیر ندارم؛ ولی عادت کردهام که عضو هیچ حزب و گروهی نباشم.
آیا به فعالیت سیاسی و حزبی و تعدد احزاب اعتقاد دارید؟
بله اعتقاد دارم. تعدد احزاب قانونی و نشاط سیاسی شرط لازم و زیربنای حکومتهای مردمسالار است، بدون آنها اداره جامعه حالت روان به خود نمیگیرد.
به نظر شما دلیل و فلسفه منع قانونی عضویت قضات، نیروهای نظامی، انتظامی و اطلاعاتی در گروهها و احزاب سیاسی چیست؟
فلسفه آن روشن است. پرهیز از شائبه مهندسی انتخابات و سلطه نظامیها بر قوای سهگانه که اگر چنین اتفاقی رخ دهد، آنوقت گردش سالم قدرت و رقابت سیاسی از بین میرود. البته علل و اسباب دیگری هم وجود دارد که در جای خود باید به آن پرداخت.
بهنظر شما علت کرختی احزاب سیاسی چیست؟
از نظر قانون، احزاب سیاسی مشکلی ندارند ولی بهطور کلی فعالیت حزبی در کشور ما به دلایل گوناگون هنوز نهادینه نشده است. بخشی از محدودیتهای حزبی و سیاسی در احزاب، برمیگردد به فرهنگ و روحیه فردی و جمعی ما ایرانیان که هریک در جای خود پهلوانی قوی و پیروزیم اما در جمع، تیم و گروه یکدیگر را تحمل نمیکنیم.
امروز احزابِ موسوم به اصولگرایی کمتر مشکل دارند اما احزاب اصلاحطلب مثل آنها نیستند.
بله، همینطور است. خب احزاب اصلاحطلب سعی میکنند در چارچوب قانون عمل کنند و بهانه بهدست رقیب ندهند مانند روزنامهها. اگر یک روزنامه در قالب قانون و مقررات حرکت کند، کمتر با مشکل مواجه میشود. من علت اصلی مشکلات مورد اشاره را در افراط و تفریطها میدانم؛ البته قبول دارم که برخی رفتارها در برخورد با احزاب کاملا یکسان نیست.
ما باید بپذیریم که نسبت به حکومت ایدهآل و آرمانیِ مردمسالار تأخیر تاریخی داریم؛ نخبگان و احزاب سیاسی هم برخاسته از همین جامعه و تاریخ هستند و از فرهنگ سیاسی و همکاری جمعی و بردباری سیاسی و تحمل همدیگر بهره اندکی دارند؛ ازین رو است که هر حزب و گروهی که مسلط شود، سعی خواهد کرد همه رقبای خود را برای همیشه از میدان رقابت حذف نماید.
منظور از فرهنگ سیاسی چیست؟
سابقه سیاسی به معنای امروزی و جامعه مدنی در کشور ما خیلی زیاد نیست. اینگونه ادبیات از مشروطه به بعد در کشور ما پیدا شد. انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی هر دو برای اهداف آزادی، قانون، پارلمان، مردمسالاری، عدالت، نفی سلطه و استبداد بوده ولی اینگونه ارزشها در سطح عموم و جامعه، نهادینه نشده است؛ بهویژه در انقلاب مشروطه که آن هم در سطح نخبگان که خیلی آن روزها محدود و معدود بود، رواج داشت.
در عین حال، نخبگان جامعه هم، آن ارزشها را کاملاً هضم نکرده بودند. لذا شما میبینید از درون مشروطه، حکومت ستمشاهی پهلوی ظهور میکند و رضا خان مستبد، روی حکام مستبد قاجار را در جنایت سفید میکند. اگر مشروطه موفق میشد و فرهنگ جامعه را کاملاً دگرگون میکرد، هرگز استبداد پهلوی نمیتوانست جای آنرا بگیرد. خلاصه آنکه فرهنگ نابردباری سیاسی در جامعه و نخبگان ما، یک فرهنگ ریشهدار تاریخی است ما باید به آنجا برسیم که بگوییم: «زنده باد مخالف».
قانون اساسی یک کاغذ است که کلماتی بر روی آن نوشتهاند. مهم اجرای آن است. اگر در زمان اصلاحات شعار ما آزادی مخالف بود، آیا به واقع خود اصلاحطلبان در مورد مخالفان خود در آن دوره این شعار را اعمال کردند؟
من در مقام تأیید یا نقد اصلاحطلبی نیستم که این بحث، خود زمان فراخی میطلبد؛ اما در دوران اصلاحات فرهنگ سیاسی عمومی، بسیار پیشرفت کرد یعنی بسیاری از ارزشهای مدنی در جامعه توانست بسط یابد. یکی از بزرگترین خدمات دولت اصلاحات به فرهنگ، تاریخ و سیاست ملی این بود که توانست بسیاری از ارزشها را تعمیق بخشده و بسط دهد یعنی ارزشها را از محدوده مجامع سیاسی به سطح جامعه آورد.
در دوران اصلاحات، تندروهایی که در بین آنان (اصلاحطلبان) بودند، بیش از اینکه خدمت کنند، به این جریان ضربه زدند. از ابتدا تا امروز، افراطیگری یک آفت بزرگ برای آزادیخواهی و دموکراسی طلبی بوده است.
این آزادیخواهی و رسیدن به دموکراسی، الزامات فراوانی هم برای فرهیختگان و نخبگان و هم برای جامعه ایجاد میکند و باید دوران گذار را طی نماید. اگر دچار فرازونشیب و افراطوتفریط شود، مانند جنینی در رحم مادر، دچار مشکلشده و سقط میشود. این مسأله مشکل مهمی بود که اصلاحطلبان داشتند و در زمان مشروطه نیز وجود داشت؛ بدون آن که بخواهم شبیه سازی تاریخی کرده باشم چرا که هر واقعه ای در تاریخ منحصر بهفرد است و عینا قابل تکرار نیست. به هر حال در زمان مشروطه، تندروی به اندازهای بود که مردم میگفتند: «برای ما امنیت مهمتر از اصلاحات و آزادی است».
در ابتدای مشروطه همه بهدنبال آزادی بودند اما وقتی دیدند آزادی، امنیت، رفاه و نان را به خطر انداخته، گفتند: «رضاخان را میخواهیم که امنیت به ما بدهد». مطمئن باشید اگر مردم بین آزادی و امنیت مخیر باشند، امنیت را انتخاب میکنند. افراد تندرو و افراط گرا این ضربه را به اصلاحات زدند همانطور که افراطیهای جریان اصولگرا نیز لطماتی به این جریان میزند.
شاید بخشی از حامیان هم با دیدن این روند، از دین گریزان شوند یعنی ضربهای که افراطیهای جریان اصولگرا به دیانت و اخلاق میزنند، افراطیهای دموکراسیخواه به ارزشهای مدنی و دموکراسی میزنند. البته باید انصاف داد که اصولگرایان، جریان غالب اصلاحات را که بر پایه تحمل و مدارا بنا شده بود نادیده گرفته و رفتار عده بسیار قلیل تندرو را در جبهه اصلاحات، ملاک و مبنای قضاوت و داوری خود قرار دادند وگرنه بنیاد اصلاحات و رفتار اغلب داعیه داران آن، بر رواداری و تحمل بنا شده بود.
تقابل آزادی و امنیت حرف قابلقبولی است. قبل از انتخابات ریاست جمهوری قبلی، برخی منکر این تقابل بودند و برخی دیگر میگفتند این اتفاق نیفتاده است. نظر شما چیست؟
ایجاد تعادل بین این ارزشهای حیاتی سختترین کار حکومت است. این سه ارزش، شامل آزادی، عدالت و امنیت میشود که برقراری تعادل میان آنها، بسیار کار دشواری است. بهطور مثال، کمونیستها آمدند و گفتند عدالت را بر هر ارزش دیگری ترجیح میدهیم ولی در بسیاری از جاهای دیگر گفتند آزادی را ترجیح میدهیم. در قانون اساسی، اصلی درباره استقلال و آزادی وجود دارد که این دو را مکمل یکدیگر میداند.
هیچکدام نباید نافی یکدیگر باشند و هیچکس نمیتواند با تمسک به آزادی، به استقلال کشور خدشه وارد کند یا با تمسک به استقلال، به آزادی کشور ضربه بزند. این اصل، موضوع مهمی در قانون اساسی است. مردم هوشمند ایران بهخوبی حساسیت شرایط و خطیر بودن موقعیت کشور را درک میکنند و میدانند که انتخابات مهمتر از امنیت است چرا که امنیت از دل انتخابات بیرون میآید. مردم میبینند اگر این ملاحظات را نکنند، چه بسا به سرنوشت افغانستان، عراق و سوریه دچار شوند پس برای مردم بیش از هر مؤلفه دیگری، امنیت دارای ارزش است.
اگر امنیت تأمین شود، میتوان به سراغ سایر ارزشها رفت. بهطور مثال، میتوان بدون عدالت، آزادی و.. . زندگی کرد و زیست اما نمیشود بدون امنیت زندگی کرد. مردم میبینند بهدلیل فقدان امنیت در عراق چه بلایی سر مردم این کشور آمد، زمانیکه امنیت مخدوش شود، عدالت و آزادی هم مخدوش شده و از بین میرود.
گذار به دموکراسی که مد نظر شماست، آیا در راستای روند تکاملی جامعه است؟
روند تکاملی یک روند اجتنابناپذیر برای یک ملت و یک کشور است. همه کسانی که نسبت به سرنوشت کشور دلسوز هستند (چه اصلاحطلب و چه اصولگرا)، موافقند ایران عقبماندگیهایی دارد و این عقبماندگیها هزینهها، سختیها و مشکلاتی دارد اما چگونه باید از آنها عبور کرد؟ اصلاحطلبان میگویند: «باید با توسعه سیاسی مشکل را حل کرد». تکنوکراتها توسعه اقتصادی را مطرح میکنند، برخی هم میگویند: «با تنظیم روابط حسنه با تمام دنیا به نتیجه میرسیم». هر کس استراتژی خود را دارد. تا آنجا که من مطلع هستم، اغلب از سر دلسوزی برای توسعه و نجات کشور راهحل ارائه میدهند البته بگذریم از افراطیهای دو جناح که این خود حدیث دیگری است.
اما اسم آن را گذار به دموکراسی نمیگذارند؟
حالا گذار به توسعه بگوییم بهتر است. من گذار به توسعه را مناسبتر میدانم چون توسعه شامل همه اینها میشود. چه بسا دموکراسی کامل برای جامعهای که مشکلات فراوان دارد، مانع توسعه هم باشد. دموکراسی برای ترکیه با دموکراسی برای افغانستان از زمین تا آسمان تفاوت دارد. در جامعهای مانند افغانستان که ٩0 درصد مردم آن بیسواد هستند، دموکراسی را چطور باید تعریف کرد؟
آیا باید کارت الکترال برای مردم افغانستان آورد تا رأی دهند؟ در آنجا هنوز عدهای غالب هستند که تحصیل را برای زن حرام میدانند. هنوز بسیاری از شهرها در دست طالبان است. این وضعیت افغانستان است پس دموکراسی در آنجا باید تعریفی متناسب با شرایط خود داشته باشد.
دموکراسی یک وحی منزل و مدل ثابت نیست. بهطور مثال، برای آمریکا که ریشه انگلیسی دارند، مدل حکومتی، جمهوری است اما انگلیسیها هنوز نظام شاهی دارند. دموکراسی باید فرصت مشارکت را برای مردم فراهم آورد بهنحوی که مردم یا مستقیماً رأی دهند که این بهترین نوع دموکراسی است، یا نخبگان و نمایندگان مردم حضور داشته باشند که در آنجا مهمترین بخش، احزاب هستند که میتوانند نقش اساسی در هدایت جامعه داشته باشند چرا که اصلیترین وظیفه احزاب، تربیت مردم است؛ نه اینکه فقط کارکرد انتخاباتی داشته باشند و دیگر هیچ!
احزاب ما فقط در انتخابات ظاهر میشوند، تابلو میزنند و بعد از انتخابات، کار آنها تمام شده و نقشی برای اصلاح، تربیت و آموزش جامعه و رشد و تعالی اندیشه سیاسی مردم انجام نمیدهند، در حالیکه انتخابات، تنها یک مورد از دهها کارکرد احزاب را تشکیل میدهد. انتخابات هر چهار سال یکبار برگزار میشود و باید احزاب، هم و غم اصلی و وظیفه جوهریشان، رشد فرهنگ و فهم سیاسی آحاد جامعه باشد که در ایران اینگونه نیست و احزاب فقط در بزنگاههای انتخاباتی پیدایشان میشود یا فعالتر میگردند.
اساساً رابطه انتخابات با امنیت ملی در ساختار جمهوری اسلامی چگونه تعریف شده و دارای چه اهمیتی است؟
به یک معنا، امنیت، فلسفه وجودی نهاد حکومت است و باید نخستین اولویت آن باشد. در گذشته عنوان میشد که فلسفه حکومت، تأمین امنیت است. تا قرن بیستم هم همین اعتقاد وجود داشت و اکنون نیز در برخی از کشورهای توسعهنیافته این نظریه طرفدارانی دارد. این درست است که امنیت مهمترین فلسفه حکومت است اما تنهاترین فلسفه نیست. مؤلفههای دیگری مانند عدالت، آزادی، رفاه،توسعه و... نیز ارزشهای مهمی هستند که دولتهای جدید در پی آنها میباشند.
تعریف دولت نیز با گذشته تفاوت زیادی پیدا کرده است به نحوی که در گذشته، دولت حاکم بود اما در حال حاضر، دولت خادم مردم تلقی میشود. در گذشته، مردم رعیت و دولت ارباب بود البته هنوز هم در اذهان برخی مردم اینگونه است که دولت، اربابی عمل میکند و پول و نان به مردم میدهد. بنابراین همه توقع دارند که از دولت چیزی بگیرند. موضوع عجیب هم این است که در برخی مناطق، مردم از دولت بیش از هر چیز دیگر، نان میخواهند یعنی تصورشان این است که آنها عضو کمیته امداد هستند و دولت صندوق است.
در دولتهای نهم و دهم پرداخت پول به مردم را دیدیم. ارائه پول نقد به مردم از نظر اقتصادی بدترین شیوه است که مردم را تنبل میکند و نشاط کار را از آنان میگیرد. در اینکه دولت باید به افرادی که ناتوان از انجام کار هستند، پول بدهد، تردیدی نیست، دولت باید به افراد ناتوان کمک کند اما وظیفه اصلی دولت، تولید کسبوکار است.
با این شیوه توقع مردم بالا نمیرود؟
برای مردم توقع ایجاد کردن و دولت را بدهکار نمودن و بعد به وعدهها عمل نکردن، در نهایت جامعه را آسیبپذیر خواهد کرد.
رابطه انتخابات و امنیت ملی را از دید جامعه اسلامی توضیح دهید.
امنیت دارای دو بخش است. یک بخش آن اجتماعی و عمومی است که نیروی انتظامی مکلف به تأمین آن است مانند سرقتهای مسلحانه، دزدیهایی که انجام میشود، شرارتها و.. . که این موارد در هر حکومتی وجود دارد اما در جامعه ما، بخشی مربوط به مسائل و بگومگو بین گروههای سیاسی است.
کمهزینهترین مدل، مشارکت مردم در انتخابات است؛ یعنی باید رقابت را از میادین تخاصم به میدان رقابت سیاسی، رقابت شایستگان و صندوقهای رأی کشاند که این مدل، مدل مردمسالاری است و احزاب ملی میتوانند آن را به بهترین نحو اجرایی کنند. احزاب ملی باید در طول سال مدام با مردم کار کنند، برنامه بدهند و رقیب را کنترل نمایند که اشتباهی صورت نگیرد و مردم را برای برنامه خود آماده نگه دارند که این موارد، امنیت را با کمترین هزینه تأمین خواهد کرد.
هر روش دیگری که بخواهد احزاب رقیب را از بین ببرد، مانند حزب بعث عراق که احزاب دیگر را سرکوب میکرد و میکند، سبب میشود اکثریت مردم به حاشیه رفته و نقشی در توسعه کشور نداشته باشند که در این صورت، کشور در یک افسردگی سیاسی قرار خواهد گرفت و نخبگان، سرخورده و توده،ةتفاوت خواهند شد و در این صورت است که توسعه، علم و فرهنگ فراموش شده و همه به فکر حفظ منافع خود خواهند بود و ملت و توسعه کشور فراموش میشود. پس باید بیاموزیم که مردمسالاری کمهزینهترین راه برای تأمین امنیت ملی و توسعه کشور است.
چه نگاهی به امنیت در چارچوب انتخابات وجود دارد؟
مسئولان اجرایی کشور باید مشارکت عمومی مردم را مد نظر داشته باشند یعنی در این راستا برنامهریزی نمایند طوریکه حداکثر مردم در انتخابات شرکت کنند و انتخابات با مشارکت حداکثری برگزار شود اما نابردباری سیاسی سبب میشود که وقتی حزبی به قدرت، دولت و.. . میرسد، در راه کنار گذاشتن بقیه حرکت میکند تا تنها خودش باقی بماند.
همانطور که اشاره نمودید، با روی کار آمدن یک جریان، نیروهای جریان دیگر به حاشیه میروند. این مساله در معادلات سیاسی و فرهنگی چه نتایجی دارد؟
هر چه مشارکت در انتخابات کاهش یابد، امنیت کشور آسیبپذیرتر خواهد شد. از سوی دیگر، نفس انتخابات را هم نباید امنیتی کرد. مدیریت انتخابات باید بهگونهای باشد که مردم رقابت کنند نه عداوت؛ مردم نباید دشمن یکدیگر شوند. ما بلد نیستیم رقابت کنیم و فوری رقابت را تبدیل به عداوت میکنیم. خانوادهها به جان هم میافتند و دشمنی به سطح خانواده کشیده میشود.
باید یاد بگیریم که تقسیم جریانهای سیاسی به دو بخش نیست بلکه به سه بخش است: موافق، مخالف و معاند؛ باید یاد بگیریم که هر مخالفی، دشمن نیست و همچنین باید یاد بگیریم که چگونه با هم رقابت کنیم. نمونه کامل برای رقابت سیاسی، یک مسابقه فوتبال است که همه مردم با دقت و حساسیت نگاه میکنند و هواداران هر تیمی واقعاً حامی آن تیم هستند اما رقابت را تبدیل به دشمنی نمیکنند.
بهنظر شما اساس و علت اصلی اختلاف اصولگرایان و اصلاحطلبان در چیست؟
بهنظر من اختلاف اساسی ندارند و همه در اصول اساسی با هم مشترک هستند.
این اصول مشترک چیست؟
بهطور مثال، هر دو گروه، قانون اساسی را قبول دارند و کسی که این قانون را قبول دارد یعنی رهبری و ولایت فقیه را قبول دارد. کسی که حاضر است طبق قانون اساسی و قوانین موجود عمل کند یعنی همه موارد را پذیرفته است اما اینکه مثلا، حزبی را متهم کنیم که در ضمیر و باطن خود قانون اساسی را قبول ندارد، پسندیده و قابل قبول نیست.
کسی حق ندارد دیگری را متهم کند که در دل، قانون اساسی را قبول ندارد. تنها خداوند است که از ضمایر قلوب خبر دارد. همین که کسی ملتزم به قانون است، کافی است. هیچکس حق ندارد نیتخوانی کند. این موضوعی است که هم در قانون و هم در اصول اخلاقی به آن تأکید شده است.
در مورد اختلافات بین اصولگرایان و اصلاحطلبان که در سؤال قبلی طرح شد، بار دیگر میگویم که این اختلافات، مسئله مهم و اساسی نیست بلکه نداشتن فرهنگ سیاسی و اخلاقی سببساز اینگونه اختلافات است. ما ایرانیها نمیتوانیم با هم کار کنیم، رقابت بلد نیستیم و فرهنگ و کمترتقوای سیاسی داریم.
برخی اصلاحطلبان گلایه دارند که تندروهای اصولگرا به آنها میگویند: «در چارچوب نظام نیستید»؛ در این حالت چه باید کرد؟
استفاده از روشهای افراطی لطماتی به همزیستی سیاسی وارد خواهد کرد. این روش ناپسند، در میان معدودی از گروههای اصلاحطلب هم وجود دارد؛ مثلا آنگاه که عملکرد برخی از گروههای اصلاح طلب را نمیپسندند، آنها را اصلاحطلب بدلی مینامند!! هر دو گروه اصولگرا و اصلاحطلب گرفتار افراطیهای درون خود هستند.
این روزها ما شاهد حملات تند عناصر افراطی اصولگرا به آقای عسگراولادی هستیم. کسی که نسبت به همه جریانهای سیاسی اصولگرا حق پدری دارد اما بهدلیل اظهارنظر سیاسی خاص خود، شدیداً مورد هجوم قرار گرفته است.
نظر شما در باره انتخابات سال 1392 چیست؟ اگر مسئول یک حزب سیاسی بودید، چگونه شرکت میکردید و برای حضور پرشور مردم چه راهکاری را توصیه میکردید؟
ما در حالی به انتخابات سال ١٣٩٢ نزدیک میشویم که با فشارها و تحریمها در حال مبارزه هستیم. از سویی هم برخی مدیریتهای اقتصادی باعث ایجاد مشکلاتی در این بخش شده است که هیچ دلسوزی آن را نمیتواند نادیده بگیرد اما انتخابات سال ١٣٩٢ بهعنوان یک فرصت طلایی و مبارک برای خروج از مخاطرات پیشرو است و با مشارکت همه مردم، احزاب، گرایشهای سیاسی و کاندیداهای مورد اعتماد مردم، میتوان همه خطرات و تهدیدات را مرتفع ساخت.
من شخصاً با توجه به همه ملاحظات موجود، شرکت در انتخابات را لازم میدانم و نامزدی را ترجیح میدهم که جامع ویژگیهای مشترک دو جریان سیاسی بزرگ کشور یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان باشد. همچنین به کاندیدایی رای خواهم داد که سردار نظام و مملکت باشد و نه سرباز! رئیسجمهور آتی، با رویکردهای متفاوت داخلی و خارجی روبهروست. رئیسجمهور بعدی باید مرد روزهای سخت باشد. هم زبان مردم را بداند و هم بلوغ و هوش و زیرکی و ژرف نگری برخورد با مسائل بینالمللی را داشته باشد.
اهل جار و جنجال و هیاهو برای هیچ نباشد و از تجربه لازم و کافی برای تعامل با نیروهای داخل و مفاهمه با قدرتهای خارجی برخوردار باشد./آرمان
ویدیو مرتبط :
حال و روز وزیر و معاون دولت اصلاحات در اروپا
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نظر وزیر اطلاعات دولت خاتمی درباره نشاندن پهپاد آمریکایی
وزیر اطلاعات دولت هفتم و هشتم درباره فرو نشاندن پهپاد آمریکایی توسط نیروهای مسلح کشورمان گفت: این اقدام موفقیت اطلاعاتی بزرگی برای نظام دارد.
حجت الاسلام علی یونسی در گفتگو با مهر درباره فرو نشاندن پهپاد (هواپیمای بدون سرنشین) آمریکایی توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران گفت : این اقدام بی شک یکی از موفقیت های بزرگ به شمار می رود که با الطاف خفیه خداوندی بدست آمده است.
وی افزود: این اقدام موفقیت های اطلاعاتی بزرگی برای نظام در بر دارد و نشان از توانمندی نیروهای مسلح در حفظ امنیت کشور محسوب می شود.
وزیر اطلاعات دولت هفتم و هشتم درباره فعالیت های وزارت اطلاعات در مقطع کنونی و همچنین دستگیری جاسوس آمریکایی نیز گفت: از آنجایی که اطلاعات دقیقی در این زمینه ندارم نمی توانم اظهار نظر کنم..../ مهر