اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
واکنش سایت هاشمی به اظهارات جنجالی
بازار داغ واكنش ها به اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی درخصوص سوریه طی هفته گذشته، پایگاه اطلاعرسانی هاشمی رفسنجانی را بر آن داشت تا با انتشار سخنان منتشرنشدهای از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، عکسالعمل نشان دهد.
روزنامه دنیای اقتصاد: بازار داغ واكنش ها به اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی درخصوص سوریه طی هفته گذشته، پایگاه اطلاعرسانی هاشمی رفسنجانی را بر آن داشت تا با انتشار سخنان منتشرنشدهای از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، عکسالعمل نشان دهد.
این پایگاه به سخنان هاشمی رفسنجانی در چهارم دیماه سال 91 و در دیدار ابراهیم بحرالعلوم وزیر نفت سابق و فرستاده ویژه دولت عراق استناد میكند كه ضمن ابراز نگرانی از اوضاع کشور سوریه هشدار داده بود «هر گونه کشتار مردم قطعا وضع آینده آن کشور را سختتر خواهد کرد.»
هاشمی در این دیدار ادامه داد: «مساله سوریه هم یکی از نگرانیهایی است که من خودم شخصا دارم. تا این حکومتهای علوی در آنجا بودند زمینه مساعدتر بود. ظاهرا هم شانس بقای بسیار کمی هست.» هاشمی در بخش دیگری از این گفتوگو گفت: «به خصوص اینکه الان گروههای مسلح زیادی در سوریه هستند که تحت هیچ فرمانی نیستند. انسان نگران میشود که اگر مساله سوریه تمام شود اینها به سمت عراق بیایند، اینها شیعه نیستند.
سلفیها هستند و غیرسلفیهایشان هم انسانهای تند و تیزی هستند که مسائل نظامی را بر سیاسی مقدم میدانند. سلاحهای سوریه اگر دست اینگونه آدمها بیفتد، خطرناک است؛ چون هم سلاح شیمیایی دارند و هم سلاحهای دیگر. سوءاستفاده اسرائیل مساله دیگری است که به همه ما برمیگردد.» انتشار این سخنان، نه تنها به معنای تكذیب سخنان هاشمی در مازندران تلقی نشده، بلكه از پیشبینی یك سال گذشته هاشمی رفسنجانی درباره مساله سوریه حكایت دارد.
در پی بازتاب متفاوت اظهارات اخیر هاشمی در مازندران در خصوص حمله آمریكا به سوریه، علی مطهری نماینده تهران در مجلس نیز با بیان اینكه اظهارات هاشمی به معنی حمایت از حمله آمریکا نیست، گفته بود: من خودم این فیلم را دیدم، قاعدتا آن فیلم نمیتواند ساختگی باشد. به نظر من آقای هاشمی این حرف را زده و نظرش همین است و میخواهد راه جدیدی باز کند، لابد ایشان مصلحت را در این میبیند. در این میان برخی نمایندگان همچون زاکانی خواستار پخش فیلم سخنان هاشمی و بررسی وزارت اطلاعات شدهاند.
این پایگاه به سخنان هاشمی رفسنجانی در چهارم دیماه سال 91 و در دیدار ابراهیم بحرالعلوم وزیر نفت سابق و فرستاده ویژه دولت عراق استناد میكند كه ضمن ابراز نگرانی از اوضاع کشور سوریه هشدار داده بود «هر گونه کشتار مردم قطعا وضع آینده آن کشور را سختتر خواهد کرد.»
هاشمی در این دیدار ادامه داد: «مساله سوریه هم یکی از نگرانیهایی است که من خودم شخصا دارم. تا این حکومتهای علوی در آنجا بودند زمینه مساعدتر بود. ظاهرا هم شانس بقای بسیار کمی هست.» هاشمی در بخش دیگری از این گفتوگو گفت: «به خصوص اینکه الان گروههای مسلح زیادی در سوریه هستند که تحت هیچ فرمانی نیستند. انسان نگران میشود که اگر مساله سوریه تمام شود اینها به سمت عراق بیایند، اینها شیعه نیستند.
سلفیها هستند و غیرسلفیهایشان هم انسانهای تند و تیزی هستند که مسائل نظامی را بر سیاسی مقدم میدانند. سلاحهای سوریه اگر دست اینگونه آدمها بیفتد، خطرناک است؛ چون هم سلاح شیمیایی دارند و هم سلاحهای دیگر. سوءاستفاده اسرائیل مساله دیگری است که به همه ما برمیگردد.» انتشار این سخنان، نه تنها به معنای تكذیب سخنان هاشمی در مازندران تلقی نشده، بلكه از پیشبینی یك سال گذشته هاشمی رفسنجانی درباره مساله سوریه حكایت دارد.
در پی بازتاب متفاوت اظهارات اخیر هاشمی در مازندران در خصوص حمله آمریكا به سوریه، علی مطهری نماینده تهران در مجلس نیز با بیان اینكه اظهارات هاشمی به معنی حمایت از حمله آمریکا نیست، گفته بود: من خودم این فیلم را دیدم، قاعدتا آن فیلم نمیتواند ساختگی باشد. به نظر من آقای هاشمی این حرف را زده و نظرش همین است و میخواهد راه جدیدی باز کند، لابد ایشان مصلحت را در این میبیند. در این میان برخی نمایندگان همچون زاکانی خواستار پخش فیلم سخنان هاشمی و بررسی وزارت اطلاعات شدهاند.
ویدیو مرتبط :
واکنش کواکبیان به اظهارات جنجالی کارشناس تلویزیون که گفته بود
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
واکنش سایت مصباح به اظهارات هاشمی
پس از انتشار خاطره ی آیت الله هاشمی رفسنجانی از قهر 10 ساله ی رهبر معظم انقلاب با «آقایی که مبارزه با رژیم شاه را حرام می دانست»، سایت آیت الله مصباح یزدی متن گفتگوی او با مرحوم عسگراولادی را در رابطه با اظهارات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر کرد.
انتخاب: پس از انتشار خاطره ی آیت الله هاشمی رفسنجانی از قهر 10 ساله ی رهبر معظم انقلاب با «آقایی که مبارزه با رژیم شاه را حرام می دانست»، سایت آیت الله مصباح یزدی متن گفتگوی او با مرحوم عسگراولادی را در رابطه با اظهارات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر کرد.
سایت مصباح یزدی آورده است:
از اوایل انقلاب تاکنون، سلیقه بنده این بوده که در هیچ حزبی مشارکت نکنم. ارادت بنده به مرحوم آقای بهشتی و اظهار لطف ایشان به من، همکاریهای بنده با مرحوم آقای باهنر در خصوص جمعیتهای مؤتلفه و ارادت بیاندازه بنده به مقام معظم رهبری را همه میدانند.
همه این دوستان در تأسیس حزب جمهوری اسلامی شریک بودند، اما سلیقه شخصی بنده، شرکت در آن حزب نبود. البته من هیچگاه آن را تخطئه نمیکنم، اما میگویم: بنده آن کاری را میکنم که در پیشگاه خداوند برای آن جوابی داشته باشم.
پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف میآورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که: ما سالها با هم همکارهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی. امروز ما یک جبهه ضد امپریالیسم تشکیل دادیم و همه کسانی که با امپریالیسم و استعمار مخالفند باید برای پیروزی در این جبهه مشارکت کنند.
ایشان در سخنهایشان روی جبهه ضدامپریالیسم بسیار تأکید کردند. بنده به ایشان عرض کردم: آقای هاشمی! من طلبهای هستم که دغدغهام اسلام است. اگر این یک حرکت اسلامی است و بناست کاری برای اسلام شود، بنده هم هستم. حال، بنده در این جبهه ضد امپریالیسم باید چه کار کنم؟
ایشان گفتند: مسأله شریعتی و شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیستها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروههایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیستها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجفآبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم!
گفتم: مطرح کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه میخواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن! گفتم: من آنها را نمیشناسم. چیزهایی درباره آنها شنیدهام، اما تا آنها را نشناسم همکاری نمیکنم. گفتند: ما میشناسیم. گفتم: من کار شما را تخطئه نمیکنم. شما پیش خدا حجت دارید و کارتان را بکنید، اما من تا آنها را نشناسم، تأیید نمیکنم. گفتند: نماز شبشان ترک نمیشود، ماهیانه دوازده هزار تومان حقوق میگیرند و از این مقدار فقط پانصد تومانش را مصرف و بقیهاش را صرف مبارزه میکنند، چنینند و چنانند. گفتم: همه اینها را که فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کار میکند، با او همکاری نمیکنم. از اول تا آخر این گفتوگو مقام معظم رهبری هم نشسته بودند و هیچ نمیگفتند و فقط صحبتهای آقای هاشمی بود و جوابهای بنده. پس از این گفتوگو آقای هاشمی با نارحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.
بیان شد که سلیقه بنده اینگونه است و این در حالی بود که بسیاری از دوستان ما در آن جبهه به اصطلاح ضد استعماری شریک بودند. البته کمکهای آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پولهایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمیگویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفهشان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم. شاید من اشتباه کرده باشم، اما اگر اشتباه هم کردهام، خودم را معذور میدانم.
به هر حال، سلیقه من از ابتدا تا کنون این گونه بوده است. هر جا فهمیدم حرکتی برای اسلام ضرر دارد، با همه توان به میدان آمدم و ملاحظه هیچچیز را نکردم که کسی خوشش یا بدش بیاید. وقتی نمیفهمیدم که چیزی برای اسلام مفید است، کمک نمیکردم. به دنبال پست و مقامی هم نبودم. اگر گاهی مسئولیت کوچکی هم عهدهدار شدم، تشخیص دادم که وظیفه شرعی است؛ وگرنه دنبال چیزی نبودم، نه حزبی و نه جمعیتی. به عنوان یک طلبه درس میخواندم، درس میدادم و اگر گاهی چیزی میگفتم، آنجایی بوده که فکر میکردم به اسلام ضربه میخورد.
سایت مصباح یزدی آورده است:
از اوایل انقلاب تاکنون، سلیقه بنده این بوده که در هیچ حزبی مشارکت نکنم. ارادت بنده به مرحوم آقای بهشتی و اظهار لطف ایشان به من، همکاریهای بنده با مرحوم آقای باهنر در خصوص جمعیتهای مؤتلفه و ارادت بیاندازه بنده به مقام معظم رهبری را همه میدانند.
همه این دوستان در تأسیس حزب جمهوری اسلامی شریک بودند، اما سلیقه شخصی بنده، شرکت در آن حزب نبود. البته من هیچگاه آن را تخطئه نمیکنم، اما میگویم: بنده آن کاری را میکنم که در پیشگاه خداوند برای آن جوابی داشته باشم.
پیش از پیروزی انقلاب، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی رفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف میآورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که: ما سالها با هم همکارهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی. امروز ما یک جبهه ضد امپریالیسم تشکیل دادیم و همه کسانی که با امپریالیسم و استعمار مخالفند باید برای پیروزی در این جبهه مشارکت کنند.
ایشان در سخنهایشان روی جبهه ضدامپریالیسم بسیار تأکید کردند. بنده به ایشان عرض کردم: آقای هاشمی! من طلبهای هستم که دغدغهام اسلام است. اگر این یک حرکت اسلامی است و بناست کاری برای اسلام شود، بنده هم هستم. حال، بنده در این جبهه ضد امپریالیسم باید چه کار کنم؟
ایشان گفتند: مسأله شریعتی و شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیستها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروههایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیستها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجفآبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم!
گفتم: مطرح کردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه میخواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن! گفتم: من آنها را نمیشناسم. چیزهایی درباره آنها شنیدهام، اما تا آنها را نشناسم همکاری نمیکنم. گفتند: ما میشناسیم. گفتم: من کار شما را تخطئه نمیکنم. شما پیش خدا حجت دارید و کارتان را بکنید، اما من تا آنها را نشناسم، تأیید نمیکنم. گفتند: نماز شبشان ترک نمیشود، ماهیانه دوازده هزار تومان حقوق میگیرند و از این مقدار فقط پانصد تومانش را مصرف و بقیهاش را صرف مبارزه میکنند، چنینند و چنانند. گفتم: همه اینها را که فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کار میکند، با او همکاری نمیکنم. از اول تا آخر این گفتوگو مقام معظم رهبری هم نشسته بودند و هیچ نمیگفتند و فقط صحبتهای آقای هاشمی بود و جوابهای بنده. پس از این گفتوگو آقای هاشمی با نارحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.
بیان شد که سلیقه بنده اینگونه است و این در حالی بود که بسیاری از دوستان ما در آن جبهه به اصطلاح ضد استعماری شریک بودند. البته کمکهای آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پولهایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمیگویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفهشان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم. شاید من اشتباه کرده باشم، اما اگر اشتباه هم کردهام، خودم را معذور میدانم.
به هر حال، سلیقه من از ابتدا تا کنون این گونه بوده است. هر جا فهمیدم حرکتی برای اسلام ضرر دارد، با همه توان به میدان آمدم و ملاحظه هیچچیز را نکردم که کسی خوشش یا بدش بیاید. وقتی نمیفهمیدم که چیزی برای اسلام مفید است، کمک نمیکردم. به دنبال پست و مقامی هم نبودم. اگر گاهی مسئولیت کوچکی هم عهدهدار شدم، تشخیص دادم که وظیفه شرعی است؛ وگرنه دنبال چیزی نبودم، نه حزبی و نه جمعیتی. به عنوان یک طلبه درس میخواندم، درس میدادم و اگر گاهی چیزی میگفتم، آنجایی بوده که فکر میکردم به اسلام ضربه میخورد.