اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

همسرم را كشتم تا دیگر به من نگوید معتاد!


«چرا مادرم در كانال آب افتاده، چشمانش چرا باز مانده؟ چرا همه دارید او را تماشا می كنید؟، اینجا چه خبر است»، الناز این سوال ها را می پرسید.

روزنامه اعتماد: «چرا مادرم در كانال آب افتاده، چشمانش چرا باز مانده؟ چرا همه دارید او را تماشا می كنید؟، اینجا چه خبر است»، الناز این سوال ها را می پرسید.

 آن روز از خانه خانواده شوهرش به شفت آمده بود تا روز مادر را در كنار مادر 37 ساله اش باشد. همه اعضای خانواده دور جسد مادر حلقه زده بودند. «الناز» جیغ می زد. می گفت سیاه بخت می شدم نمی دیدم این روز را. همه این جملات را عروس جوان به گیلكی می گفت.

    
همه دیگر شنیده بودند كه حسین پدر 44 ساله الناز این كار را كرده است. همه دیده بودند كه «شهناز» مثل هر روز برای سركشی به شالیزار همراه همسرش رفته بود. «شهناز» مشغول كار شده بود و نمی دانست در «بیجار» آنها قرار است چه اتفاقی روی دهد. ضربه بیل، سبزی نشاهای برنج را به آخرین تصویری كه این زن جوان از دنیا دید تبدیل كرد و نتوانست شاهد تبریك گفتن 3 فرزندش در روز مادر باشد.

ماجرا از كجا آغاز شد

    
صبح یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال 92 بود كه حسین و همسرش برای نشای برنج به بیجار روستای خود رفتند. هنوز كارشان تمام نشده بود كه حسین از پشت سر و با بیل دو ضربه به سر همسر 37 ساله اش وارد كرد و او را بر زمین انداخت. پدر شهناز گفت كه دامادش این گونه اعتراف كرده است. هنوز همسرش تكان می خورد و با اینكه توان سخن گفتن نداشت، با نگاهی متعجب به او می نگریست حسین طنابی كه از قبل تهیه كرده بود را دور گردن همسر خود انداخت به صورت ضربدری دور گردنش تا آنجایی فشرد كه رنگ همسرش كبود شد. وقتی از مرگ همسر خود مطمئن شد دست و پای او را با طناب بست و جسد او را به كانال عمیقی در روستای خودشان انداخت.

جسد كجا كشف شد

دایی بزرگ شهناز (مقتول) مشغول كار در بیجاری در نزدیكی بیجار خواهر زاده اش بود كه صدای «شهناز را كشتم، بیایید جنازه اش را ببرید» را از دور شنید كه مدام تكرار می شد. وقتی به سمت صدا دوید از دور داماد خواهرش را دید كه با دستان خونی و صورتی آشفته می گوید: «كشتمش تا دیگر به من تهمت نزند» دایی شهناز كه ابوالحسن نام دارد به سرعت به سمت كانال رفت و جسد خواهرزاده اش را در آن دید كه با سری خونی و چشمانی باز در آب افتاده است. به سرعت به سمت حسین رفت و با او گلاویز شد. هنوز مدت زیادی از شروع درگیری نگذشته بود كه همه اهالی روستا دور این دو نفر جمع شدند. كمی بعد نیز پلیس به جمع شان اضافه شد.

فرزندان، جسد مادر خود را دیدند
    
هنوز پنج ماه از عقدكنان «الناز» كه تنها فرزند متاهل این زوج بود نگذشته بود كه این اتفاق برای مادرش افتاد. وی درباره لحظه یی كه متوجه این خبر شد به خبرنگار «اعتماد» گفت: شب قبل از حادثه خانه پدری همسرم بودم. ساعت 10 صبح با همسرم به مناسبت روز مادر به سمت خانه پدری ام در روستای شالدره در حركت بودیم كه به محض نزدیك شدن به كوچه خودمان افراد زیادی را دیدیم كه دور كانال ولیعصر(عج) جمع شده بودند.

الناز افزود: با دیدن خاله هایم، خواهر و دختر دایی هایم به سمت آنها رفتم و مادرم را دیدم كه در كانال عمیق شالدره افتاده، روی آب آمده و چشمانش نیمه باز است. الناز همان طور كه گریه می كرد، ادامه داد: خواهرم به من گفت: بابا، مامان را كشته است. جیغ می زدم و همه را به كنار هل می دادم تا به مادرم برسم و او را از آب بیرون بكشم كه پدرم به من و همسرم حمله كرد و ما را كتك زد.


تا پدرمان قصاص نشود آرام نمی گیریم
    
الناز در ادامه گفت: «در این روستا از هر كس بپرسید تایید می كند مادر من آزارش به مورچه هم نمی رسید و بسیار مهربان بود». وی افزود: «من هرگز از خون مادرم نمی گذرم و تا پدرم قصاص نشود آرام نمی گیرم». فرزندان دیگر این زن جوان و همچنین پدر او نیز خواستار قصاص همسر شهناز هستند و هیچ یك حاضر به دادن رضایت نیستند.

مرد معتاد دست بزن نیز داشت

    
حسین یازدهمین روز از اردیبهشت امسال دوباره گرفتار پلیس و ماموران كلانتری مركزی شهرستان شفت شد. بار اولی نبود كه دستبند بر دست خود می دید. گزارش ها حاكی از آن است كه حسین 44 ساله كه اعتیاد به كرك نیز دارد بارها همسر و فرزندانش را به شدت مورد ضرب و جرح قرار داده است تا جایی كه آخرین بار در دی ماه سال گذشته توسط ماموران كلانتری مركزی بازداشت شده، به زندان افتاده و درست 20 روز به نوروز 92 باقیمانده آزاد شده است.

ایزدپناه، پدر شهناز درباره دامادش كه اكنون متهم به قتل است گفت: وی به شدت اعتیاد دارد، كارهای نادرستی می كند و روی همسر و فرزندانش هم دست بلند می كرد. پدر شهناز ادامه داد: در روستای ما طلاق اتفاق بسیار بدی است ولی آنقدر كه حسین دخترم را كتك می زد و آزار می داد همه ما از او می خواستیم به خانه من بیاید و از همسرش جدا شود ولی او همیشه می گفت من سه فرزند دارم و برای آنها هرگز این كار را نمی كنم.

پرس و جوهای خبرنگار «اعتماد» از محل زندگی مقتول در روستای شالدره و منزل پدری او (كه به فاصله 50 متری هم بودند) حاكی از آن است كه مقتول زندگی بسیار ساده و دور از رفاهی را داشته كه همان اندازه از رفاه را نیز پدرش برایش تهیه كرده بود. بر اساس این گزارش شهناز این منزل بدون حمام و بدون هیچ امكانات دیگری را در حالی تاب آورده بود كه همسرش اوستاكار نجاری بود و درآمد نسبتا خوبی داشت.

یازدهم اردیبهشت ماه امسال حسین به اتهام قتل همسرش بازداشت و فردای آن روز روانه زندان در رشت شد. وی در اعترافات خود انگیزه اش را از این قتل این گونه اعلام كرده بود: همه به من تهمت معتاد بودن به كرك می زدند، تصمیم داشتم پس از كشتن همسرم فرزندانم را نیز بكشم ولی مردم نگذاشتند.


ویدیو مرتبط :
اگر کسی این را نگوید گناه کرده است!؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پدر زنم معتاد بود ، او را كشتم




جوانی كه متهم به قتل پدر زن خود است، انگیزه خود از قتل پدر زنش را اعتیاد شدید وی عنوان كرد.


روز ۲ آذر ۸۵، طی تماس تلفنی با مركز فوریت‌های پلیس، خبر كشته شدن مرد مسنی به مأموران مخابره شد.



مأموران با حضور در محل‌ حادثه با جسد بی‌جان مرد مسنی روبه‌رو شدند. تنها یك روز بعد از شروع تحقیفات پلیس، داماد پیرمرد به عنوان مظنون اصلی دستگیر و به ارتكاب قتل پدر زن خود اعتراف كرد.



متهم به قتل به نام شاهین، از حدود ۴ سال قبل در باداشت به سر می‌برد و امروز برای آخرین بار در شعبه ۷۴ دادگاه كیفری استان تهران حاضر شد و به بیان آخرین دفاع خود پرداخت.



عطار، نماینده دادستان ضمن قرائت كیفرخواست، گفت: شاهین ۲۸ ساله، متهم به مباشرت در قتل عمدی پدرزن خود است و با عنایت به كیفرخواست صادر شده و نظریه پزشكی قانونی مبنی بر عدم جنون متهم زمان ارتكاب جرم و با توجه به اقرار صریح متهم و نظر به اینكه اولیای دم رضایت دادند، از جنبه عمومی جرم و بر اساس ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، تقاضای صدور حكم قانونی دارم.


● قاضی تردست، رئیس شعبه ۷۴ دادگاه كیفری استان تهران، از متهم خواست در جایگاه قرار بگیرد و خود را معرفی كند.



▪ متهم: شاهین هستم، ۲۹ ساله.



● قاضی: آیا اتهام قتل عمد را قبول داری؟



▪ متهم: بله، قبول دارم. پدر همسر من، پسرعموی پدرم بود كه از كودكی او را عمو خطاب می‌كردم. سال ۸۱ دختر او را به عقد خود درآوردم.



● قاضی: چه عواملی باعث بروز مشكل در زندگی شما شده بود؟



▪ متهم: همسرم من را دوست نداشت و در زندگی خیلی من را اذیت می‌كرد. او به شدت مغرور بود و به خاطر وضع زندگی همیشه بهانه‌گیری می‌كرد.



● قاضی: چه مدت با همسرت زندگی كردی؟



▪ متهم: سال ۸۱ او به عقد من درآمد و یك سال بعد با هم ازدواج كردیم. در سال ۸۵ نیز از هم جدا شدیم. من از زندگی سیر شده بودم ولی در عین حال همسرم را دوست داشتم.تمام تلاش خود را برای رفاه بیشتر او در زندگی به كار گرفتم ولی او قدر نمی‌دانست و اعتنایی به من نمی‌كرد. كم‌كم من هم به طلاق راضی شدم، اما زمانی كه برای طلاق اقدام كردیم به دلیل گم شدن شناسنامه همسرم موفق به جدایی نشدیم.



● قاضی: چرا یك ماه قبل از حادثه، خودكشی كردی؟



▪ متهم: از زندگی سیر شده بودم، دیگر تحمل زندگی را نداشتم. بعد از دستگیری و در زندان نیز اقدام به خودكشی كردم ولی با وجود اینكه رگ‌های دست و پاهایم را بریدم، زنده ماندم.



● قاضی: از چه زمان و چه نوع ماده مخدری استفاده كردی؟



▪ متهم: بعد از ازدواج و شروع مشكلات، شروع به مصرف مواد مخدر كردم و بیشتر حشیش و شیشه مصرف می‌كردم.



● قاضی: آیا همسرت به خاطر مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلی درخواست طلاق داد؟



▪ متهم: خیر، او خودش با رفتارش باعث شد من به مصرف مواد مخدر كشیده بشوم.


● قاضی: در مورد روز حادثه توضیح بده.



▪ متهم: حدود یك ماه بود كه همسرم را ندیده بودم و آن روز برای اینكه از او خداحافظی كنم به خانه پدرش رفتم. همسرم در خانه نبود و پدر معتادش تنها در خانه بود.قبل از رفتن به آنجا تصمیم به خودكشی گرفته بودم. به پدر زنم علاقه زیادی داشتم و زمانی كه او را در آن وضعیت دیدم، ناراحت شدم.



تصمیم گرفتم قبل از خودكشی و برای اینكه او را از این وضعیت خلاص كنم، او را بكشم. در یك فرصت او را خفه كردم و همه قرص‌هایی كه در منزل او بود را با خود بردم.



● قاضی: همسرت ادعا كرده است كه بیكاری شما علت بروز مشكلات بوده است.



▪ متهم: دروغ است، چون زمانی كه من به زندان رفتم، حدود ۸ میلیون تومان پس‌انداز داشتم

.

● قاضی: خواهر همسرت گفته است كه شما پدر او را قبلاً هم تهدید كردی.



▪ متهم: چنین چیزی صحت ندارد.



● قاضی: قبل از ارتكاب قتل، از داروهای اعصاب و روان استفاده می‌كردی؟



▪ متهم: افسردگی داشتم اما قرص مصرف نمی‌كردم.



● قاضی: در بعضی از تحقیقات مدعی شده بودی كه مقتول، ‌همسرت را به فساد كشانده بود.



▪ متهم: یادم نمی‌آید.



● قاضی: چند وقت قبل از قتل، همسرت خانه را ترك كرده بود؟



▪ متهم: از حدود ۸ ماه قبل از قتل، جدا از هم زندگی می‌كردیم.



● قاضی: آیا همسرت نجیب بود؟



▪ متهم: نه‌خیر، نمی‌دانم.



● قاضی: چند ماه قبل از قتل فهمیدی كه همسرت با مردان دیگر ارتباط دارد؟



▪ متهم: چند ماه



● قاضی: چرا او را طلاق ندادی؟



▪ متهم: شناسنامه‌ همسرم گم شده بود.



● قاضی: مشكل اخلاقی همسرت را با كسی بازگو كرده بودی؟



▪ متهم: من آدم توداری هستم و درباره این موضوع با كسی حرف نزدم.



● قاضی: همسرت دچار مشكل اخلاقی شده بود، پس چرا به جای او، پدرش را كشتی؟



▪ متهم: او دچار بدبختی شده بود و كسی با او كاری نداشت. خانه پسرش تنها یك كوچه با خانه او فاصله داشت ولی من برای او از راهی دور غذا می بردم.او را كشتم تا راحت بشود. مرگ برای او بهتر از زندگی بود.


● قاضی: آیا شما معتقد هستی كه هر كس در زندگی سختی كشید باید او را كشت؟



▪ متهم: خیر، من در كار خدا دخالت كردم.



● قاضی: در زندان دارو مصرف می‌كنی؟



▪ متهم: تحت درمان هستم ولی تصمیم گرفتم دیگر قرص مصرف نكنم.



● قاضی: رابطه خانواده‌ات با تو بعد از وقوع قتل چگونه است؟



▪ متهم: خوب است، به ملاقات من می‌آیند و از نظر مالی به من كمك می‌كنند.



● قاضی تردست از وكیل مدافع متهم خواست با قرار گرفتن در جایگاه آخرین دفاع خود را از متهم بیان كند.



● وكیل: موكل من نه به قصد قتل، بلكه به خاطر خودكشی به خانه مقتول رفته است. او قصد دیدار با همسرش را داشته است، ولی زمانی كه با وضعیت نابسامان پدرزن خود روبه‌رو می‌شود، تصمیم به قتل او می‌گیرد.



او بعد از قتل به خانه خواهرش رفته و بعد از ساعتی آنجا را به سمت امامزاده‌ داوود ترك كرده است. به قصد خودكشی تعداد زیادی قرص مصرف می‌كند كه به دلیل حضور مأموران كلانتری در محل، از مرگ نجات یافت.



او به خاطر كشته شدن شخصی كه چند سال قبل در خودروی او دچار سانحه شده بود، همیشه خود را مقصر می‌داند. من از حضور دادگاه تقاضای رأفت در حق موكل دارم.



● قاضی خطاب به متهم: آخرین دفاع خود را بیان كن.



▪ متهم: درخواست می‌كنم فرصتی دوباره به من بدهید تا به خود بقبولانم كه می‌توانم در آینده راه درستی را در پیش بگیرم.