اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
هشدار درباره کم شدن قد بچهها
گفته می شود در سالهای 1997-1960 ژاپنیها با استفاده از برنامه های دولتی گسترده در بهبود تغذیه کودکان، توانستند دو سانتیمتر به متوسط قد کودکان خود اضافه کنند و در پایان این برنامه، جشن ملی در آن کشور برگزار شد.
یک فعال حقوق بشر می گوید در 20 ساله اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی، 5 سانتیمتر از قد کودکان کم شده و بجاست برای این موضوع، عزای عمومی اعلام شود.
وحیدکاظم زاده، دبیر منطقه 7 کمیسیون حقوق بشر اسلامی که در نخستین جلسه کارگروه حمایت از حقوق کودکان شمال غرب کشور سخن می گفت با بیان اینکه تغذیه ناصحیح و غیراستاندارد کودکان در کشور ، حقوق کودکان را نقض می کند، توضیح داد: " طی دو دهه اخیر به دلیل پایین بودن مصرف سرانه فرآوردههای لبنی در کشور 5 سانتی متر از قد کودکان کشور کاسته شده است فاجعه بار است."
به گفته این فعال حقوق کودکان، اگر به خاطر کاهش 5 سانتی متری قد کودکان کشور، عزای ملی برگزار شود روا خواهد بود.
گفته می شود در سالهای 1997-1960 ژاپنیها با استفاده از برنامه های دولتی گسترده در بهبود تغذیه کودکان، توانستند دو سانتیمتر به متوسط قد کودکان خود اضافه کنند و در پایان این برنامه، جشن ملی در آن کشور برگزار شد.
بی اعتنایی به حقوق کودکان در 5 سال اخیر
این فعال حقوق بشر، همچنین با انتقاد از دولتهای نهم و دهم که در پنج سال گذشته، قوه اجرایی را در کشور در اختیار داشته اند، می افزاید: "آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی و قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در کشور مهجور مانده و در طول 5 سال گذشته اقدام درخوری جهت تحقق آن صورت نپذیرفته است."
این در حالی است که در هفته های گذشته، عده ای از جوانان با هماهنگی یکدیگر، برنامه هایی را برای ایجاد حساسیت عمومی برای احقاق حقوق کودکان، ترتیب داده اند. در جدیدترین این برنامه ها، جوانان تهران در یکی از مناطق شلوغ پایتخت، شروع به شستن شیشه خودروهای عبوری کردند و درآمد حاصل از کار خود را به کودکان کار و کودکان خیابانی اهدا کردند.
اکنون، فعالان حقوق کودکان می گویند اگر به وضعیت این کودکان رسیدگی نشود، سوء استفاده جنسی و نهایتا افتادی در وادی اعتیاد در انتظار درصد بالایی از آنهاست. آنها همچنین می گویند تعداد کودکان خیابانی در سالهای اخیر بیشتر شده و فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، بیکاری، رشد فزاینده اعتیاد به موادمخدر، افزایش طلاق و مهاجرت از روستاها به شهرهای بزرگ علت آن است.
حقوق کودکان
در جلسه کارگروه حمایت از کودکان شمال غرب کشور، انتقادات دیگری نیز از دولت شد. فعالان حقوق کودک در این نشست تاکید کردند بازی کردن و لذت بردن از دوران کودکی، آموزش و تحصیل در سنین پایه، امنیت روانی توام با محبت والدین یا سرپرست قانونی و از همه مهمتر، نداشتن دغدغه تامین معیشت در دوران خردسالی، از جمله اساسی ترین حقوق هر کودکی است که باید توسط دولت ها رعایت شود.
آنها می گویند دولت نباید با تبلیغات و شعارهای توخالی، مانع از کمک کردن مردم به کودکان کار و خیابان شود. یکی از این فعالان تاکید دارد: "با تبلیغات و شعارهایی دال بر این که نباید از کودکان دستفروش حمایت کرد تا پدیده کودکان خیابانی حل شود، نمی توان مشکلات این کودکان را مرتفع کرد و نباید از مردم توقع داشت وقتی که دولت ازاین کودکان حمایت وافی به عمل نمیآورد، آنان نیز حمایت های انسانی و بشر دوستانه خود را از این کودکان بر باد رفته قطع کنند و تنها در صورتی می توان از عموم مردم انتظار داشت که به کودکان خیابانی یاری نرسانند که مردم قانع شوند نهادهای رسمی از کودکان خیابانی حمایت های قانونی، عملی و دلسوزانه به عمل می آورد."
با این همه، رشد فزاینده عوامل آسیب زا به خانواده ها، منجر به افزایش کودکان کار و خیابان شده و امروزه نه تنها در کلانشهرهای کشور، بلکه در مناطق دور افتاده نیز شاهد حضور کودکان در خیابانها هستیم. کودکانی که از سوی نهادهای حمایتی مانند سازمان بهزیستی نیز به درستی، پشتیبانی نمی شوند. تا جایی که مقامات قضایی نیز از عدم حمایت سازمانهای دولتی از کودکان خیابانی، انتقاداتی را مطرح کرده اند.
به طور مثال، چندی پیش سرپرست دادسرای زاهدان از اداره کل بهزیستی در سیستان و بلوچستان انتقاد کرده بود چرا کودکانی را که به حکم قضایی به این سازمان تحویل می دهند، فردا در خیابانها مشاهده می کنند. برخی از منتقدان سازمان بهزیستی از جمله خباز، نماینده کاشمر معتقد است سازمان بهزیستی توان مالی برای پذیرایی از اقشار مختلفی که مطابق قانون، نگهداری از آنها بر عهده این سازمان است، ندارد. ولی سازمان بهزیستی می گوید این توانایی را دارد. با این همه هنوز مشخص نیست چرا کودکان کار و کودکان خیابانی، هر روز افزایش پیدا می کنند.
منبع: خبرآنلاین
ویدیو مرتبط :
قد کوتاهارو دس کم نگیرید !!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
والدین از بچه ها کم اطلاع ترند!
درزمان بلوغ باید راجع به مسائل جنسی و بهداشت بلوغ بیپرده تر صحبت کرد، درست است؟در این سن آموزش باید چطور باشد؟
چون این سؤال خیلی از خانوادههاست. آنها احساس میکنند وقتی فرزندشان بالغ میشود ، خودشان بیشتر دستپاچه میشوند. نمیدانند چطور درباره ی این مسائل باید سر صحبت را باز کنند.
آموزش زودرس و شتابزده ی مسایل جنسی به کودکان میتواند به اندازه ی آموزشهای با تأخیر و پنهانسازی آسیبزا باشد. آموزشهای جنسی باید به تدریج، زمانبندیشده، متعادل و متناسب با ویژگیهای سنی و با لحاظ حرمت و احترام و همچنین پرهیز از افراط و تفریط داده شود
ارائه ی تربیت جنسی دو شکل دارد. یک شکل مستقیم که مستقیماً اطلاعات جنسی را در اختیار بچهها قرار میدهیم. به ویژه مسایلی که در ارتباط با وظایف شرعی زمان بلوغ است. گاهی وقتها این آموزشها شکل غیرمستقیم دارد که ممکن است مناسبتر هم باشد.
- گاهی اوقات بچهها شروع میکنند دراین باره سؤالهایی میپرسند و ما غافلگیر میشویم. نمیدانیم که چطور باید جواب بدهیم. حتی گاهی این سؤالات را نشنیده میگیریم.
شما این را قبول دارید؟ اگرنه، بفرمایید که به عنوان یک پدر یا مادر، به این سؤالات چطور باید پاسخ دهیم؟
* در پاسخ به سؤالات جنسی کودکان قبل از بلوغ باید یک سری مسایل مورد توجه قرار بگیرد:
اول: این که وقتی با این سؤالها مواجه شدیم، باید به خودمان مسلط باشیم و از نگرانی و شرم دچار لکنت نشویم.
دوم: این که باید شنونده ی خوبی باشیم و اجازه بدهیم کودک سؤالش را کامل بپرسد.
موقع جواب دادن هم نباید جوابهای ما با شوخی و مسخرگی همراه باشد. نباید دروغ گفته شود. مثلاً بعضی پدر و مادرها به فرزندشان میگویند ما تو را خریدیم. این اطلاعات غلط باعث میشود بچهها وقتی کمی بزرگتر شدند، به پدر و مادرشان بیاعتماد شوند. پس پاسخها باید درست باشد و بر مبنای خرافهها نباشد.
آموزش باید تدریجی باشد. لازم نیست همه ی اطلاعات را یک جا در اختیار کودک قرار دهند و باید از شرح و بسط بیمورد پرهیز کنند. همان طور که اشاره شد، باید متناسب با سن و درک کودک و به زبان ساده و قابلفهم باشد. در سنین دبستان و پیش از دبستان پاسخها اگر غیر مستقیم باشد، بهتر است. در ضمن اگر سؤالی را اشتباه پاسخ دادیم، باید به اشتباهمان اقرار کنیم و اطلاعات درست را در اختیار آنها قرار دهیم.
- خیلی از والدین هستند که نه این اطلاعات را دارند و نه از این شیوهها خبر دارند.از کجا باید چیزهایی شبیه به اینها را یاد بگیرند؟
* مسئله فقط کمبود اطلاعات و دانش پدر و مادرها دراین باره نیست. در یک تحقیق که چند سال قبل انجام دادیم، از پدر و مادرها پرسیدیم که چرا شما آموزشهای جنسی به فرزندتان نمیدهید، پاسخها متفاوت بود، عدهای میگفتند حیا مانع میشود، گروه دیگری میگفتند ما میخواهیم این اطلاعات را بدهیم، اما خودمان هم نمیدانیم چطور این کار را انجام دهیم، گروه دیگر هم از پیامدهای منفی این اطلاعات هراس داشتند.
پس موانع این عدم آموزش فراوان است، اما اگر مسئله ی کمبود آموزش باشد، این اطلاعات باید از طریق رسانههای جمعی، انجمن اولیاء و مربیان، کارگاههای آموزشی که در دیگر کشورها تحت عنوان آموزشهای شهروندی سازمانهای غیردولتی این کار را انجام میدهند. اما باید درست گفته شود و حساسیت ایجاد نشود.
- والدینی هم هستند که این اطلاعات را ندارند و میگویند ما که از این شیوهها بلد نیستیم، خوب، بچه خودش بزرگ میشود و یواش یواش چشم و گوشش باز میشود. این چه اشکالی دارد؟ سؤال من این است که آموزش ندادن مسایل جنسی به بچهها چه عوارضی دارد؟
*اگر آموزشهای لازم در سن مناسب به فرزندان داده نشود، ممکن است آنها در سن بالا از منابع دیگر این اطلاعات را به شکل نادرست و بیحد و حصر به دست بیاورند. در یک تحقیق که انجام دادهایم از نوجوانان اول دبیرستان پرسیدیم اطلاعات جنسی را از کجا به دست میآورید. در پاسخ 44 درصد دوستان، 20 درصد کتاب، 13 درصد والدین، 11درصد معلمها و 9 درصد رسانههای مختلف مانند ماهواره و اینترنت را منبع کسب اطلاعات جنسی معرفی کردند.
- خب، این چه اشکالی دارد؟
*این آمارها نشان میدهد والدین، مدارس و معلمها نتوانستهاند نقش خود را به خوبی انجام دهند. فراموش نکنید که کسب اطلاع از دوستان، به ویژه اگر این دوستان اختلاف سنی داشته باشند، خیلی خطرناک و نامناسب است.
ممکن است با تجربه کردن علائم بلوغ که اطلاعی از آن ندارند، دچار سردرگمی و افسردگی شوند، حتی موارد کمی این حالت منجر به خودکشی شده است. نتیجه ی یک تحقیق هم نشان داده 36 درصد دختران و 11درصد پسران بعد از وقوع بلوغ شان شوکه شده و به شدت دچار سردرگمی میشوند.
- بعضی خانوادهها تصور میکنند آموزش مسایل جنسی به فرزندان باعث میشود آنها، به اصطلاح، چشم و گوششان باز شود. یا این که اگر پدر و مادر درباره ی این مسائل با فرزندانشان حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته میشود. نظر شما چیست؟
* من هم موافقم که موضوع، موضوع بسیار حساس و ظریفی است. اما معتقدم اگر در ارائه ی آموزشهای جنسی به فرزندان عفت کلام را رعایت کنیم و حرمتها را حفظ کنیم و اطلاعات را به شکل غیرمستقیم ارائه دهیم، این مشکل پیش نمیآید. در بحث آموزشهای جنسی رعایت عفت و حیا خیلی مهم است.
میزانی از شرم و حیا لازم است اما نباید مانع از این شود که ما اطلاعات جنسی به فرزندانمان بدهیم. باید توجه داشت در طرح مسایل جنسی از به کارگیری کلمات سبک و زشت پرهیز کنیم. زیادهگویی نکنیم و به حواشی نپردازیم.
- این طور که میگویید وظیفه ی پدر و مادرها دراین باره خیلی زیاد میشود. واقعاً میتوان انتظار داشت که والدین بتوانند این همه وقت بگذارند و بار آموزش همه ی مسائل را خودشان بکشند؟
* البته یکی از وظایف مهم والدین در برابر فرزندشان، همین بحث آموزش و تربیت جنسی است. سخت است ولی به هر حال بار اصلی این وظیفه به عهده ی آنهاست. بعضی پدر و مادرها در تربیت جسمی ، تغذیه و سلامت جسم و تربیت اجتماعی و عقلانی فرزندشان خیلی دقت میکنند، اما تصور میکنند آموزشهای جنسی وظیفه ی آنها نیست.
توجیه آنها هم این است که موضوع، موضوع سخت و حساسی است. اما از والدین که بگذریم، تربیت جنسی در درجه ی بعد وظیفه ی مدرسه، نظام آموزشی و جامعه هم هست.
- مدارس ما چقدر در این باره پشتیبانی شدهاند؟ اصلاً برنامهریزیای برای این کار شدهاست؟ میدانند چه چیز را باید چطور آموزش دهند؟
* البته این برنامهریزیها هنوز انجام نشده، چون هنوز به اهمیت و ضرورت آموزش جنسی در مدارس پی نبردهایم و این موضوعی است که کارشناسان گوناگون تربیتی باید دور هم بنشینند و هر چه سریعتر درباره ی آن تصمیم بگیرند و برنامه بریزند.
- غیر از مدرسه به جامعه هم اشاره کردید. منظورتان از آموزش از طریق جامعه دقیقاً چیست؟
* برخی موضوعات هست که اگر در جامعه رعایت شود، تربیت جنسی صحیحتر و سالمتر صورت میگیرد. مثلاً جلوگیری از روابط عنان گسیخته ی بین زن و مرد یا این که خانمها زیورها و زینتهایشان را به دیگران نشان ندهند. یا مسئله ی هویت جنسی و این که معلوم شود فردی زن است یا مرد.
برخی مسائل هم هست که ظاهراً ربطی به مسائل جنسی ندارد، اما مطالعات نشان داده که به طور غیرمستقیم روی سلامت جنسی نوجوانان و جوانان تأثیر دارد، مثل ترویج ورزش همگانی، پرکردن اوقات فراغت، رفع بیکاری و مسائلی مانند اینها. به طور کلی میتوان گفت خانواده، مدرسه و جامعه نقش مکمل دارند و اگر یکی کارش را نادرست انجام دهد، دچار مشکل میشویم.