اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

نقض حکم قصاص نوجوان متهم به قتل




اخبار حوادث - نقض حکم قصاص نوجوان متهم به قتل

دیوانعالی کشور حکم قصاص پسرنوجوانی را که به هوا‌خواهی از دوستش برادر او را به قتل رسانده ‌بود، براساس قانون جدید مجازات اسلامی نقض کرد و خواهان رسیدگی مجدد به این پرونده شد.

به گزارش شرق، متهم که زمان قتل 16ساله ‌بود پیش از این در شعبه 113 دادگاه کیفری ‌استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم شده‌ بود.

این پرونده یک‌سال قبل تشکیل شد و ماموران باخبر شدند مرد جوانی به نام کیان در جنوب تهران با ضربه چاقو به قتل رسیده ‌است. حضور پلیس در محل و انجام تحقیقات اولیه نشان داد کیان توسط پسر نوجوانی به نام علیرضا مورد حمله قرار گرفته و با ضرب چاقوی او نیز به قتل رسیده‌ است.

 

با توجه به بررسی‌های انجام‌گرفته علیرضا شناسایی و بازداشت شد. متهم در ابتدا منکر قتل شد اما با توجه به مدارک موجود در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: من کیان را نمی‌شناختم و ارتباطی هم با او نداشتم.

 دوستی‌ام با کیوان برادر کوچک کیان بود ما خیلی با هم دوست بودیم کیوان برایم از آزارهای برادرش می‌گفت و توضیح می‌داد چون برادرش بزرگ‌تر است مرتب او را دعوا می‌کند و کتک می‌زند با این حال من کاری به آنها نداشتم روز حادثه هم با کیوان تماس گرفتم و قرار شد با هم برای فروش چاقو به عبد‌ل‌آباد برویم. من و کیوان با هم در خیابان بودیم که کیان ما را دید و درگیر شد.

 

کیوان فرار کرد اما کیان موفق شد من را گیر بیندازد و کتکم بزند من هم چاقویی را که در جیبم ‌داشتم بیرون آوردم و اصلا هم متوجه‌ نشدم ضربه چطور وارد شد فقط می‌خواستم از خودم دفاع کنم و کیان را بترسانم تا دست از سرم بردارد وقتی که او از من فاصله گرفت فرار کردم.

متهم در پاسخ به این سوال که چرا چاقو همراه خودش داشت، گفت: برای اینکه آن را بفروشم و پولی داشته ‌باشم آن را در جیبم‌ گذاشتم. من هیچ‌وقت چاقو حمل نمی‌کردم. کیفرخواست علیه متهم با تکمیل تحقیقات و با توجه به مدارک موجود در پرونده صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری ‌استان تهران فرستاده ‌شد.

 

با تشکیل جلسه رسیدگی بعد از اینکه نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و درخواست صدور حکم مجازات برای متهم کرد اولیای‌دم در جایگاه حاضر شدند و تقاضای صدور حکم قصاص کردند. رییس وقت دادگاه علیرضا را برای دفاع از خود به جایگاه دعوت کرد. علیرضا گفت: من قصد کشتن کیان را نداشتم و اصلا هم نفهمیدم ضربه چطور وارد بدن او شد. درگیری به من ربطی نداشت.

 کیان و برادرش کیوان که با من دوست بود، با هم دعوا داشتند وقتی کیان برای زدن کیوان رفت من خواستم آنها را جدا کنم و دعوا تمام شود و اصلا نفهمیدم که ضربه چطور وارد شد. کیان من را گیر انداخت و من نتوانستم مثل کیوان فرار کنم. بعد از متهم، وکیل‌مدافع متهم در جایگاه حاضر شد. او به شرح زندگی علیرضا پرداخت و گفت: علیرضا نوجوانی است که به‌دلیل نداشتن پدر در فقر شدید به سر می‌برد و تحت پوشش کمیته امداد امام‌خمینی(ره) قرار دارد.

 

او نوجوانی بسیار آرام و درسخوان بود و اکنون هم در کانون اصلاح‌وتربیت درسش را ادامه می‌دهد و با معدلی بالا امتحاناتش را پشت‌سر می‌گذارد. روز حادثه نیز علیرضا نه درگیری‌ای با کیان داشته و نه حتی او را می‌شناخته و نه انگیزه‌ای برای درگیری داشته‌ است، چاقو را هم مطابق آنچه خودش اقرار کرده برای فروش همراه خود برده ‌بود. باید این نکته را در نظر گرفت که او خانواده‌ای بسیار فقیر داشته و فروش چاقو برای به‌دست‌آوردن پول امری عادی است.

وی درباره ضربه‌ای که به بدن مقتول برخورد کرده‌ است نیز گفت: موکل من متوجه نشده که ضربه چطور وارد بدن مقتول شده و قصد و نیتی برای این کار نداشته‌ و با توجه به سن کمی که داشته و عدم‌قدرت درک و تشخیص درست دست به این کار زده‌ است.

هیات قضات بعد از دفاعیات متهم و وکیل‌مدافع او وارد شور شدند و علیرضا را به قصاص محکوم کردند رای صادره مورد اعتراض متهم و وکلایش قرار گرفت و پرونده به شعبه 9 دیوانعالی کشور فرستاده‌ شد، هیات قضات بررسی‌کننده این شعبه بعد از بررسی دقیق پرونده اعلام کردند از آنجایی که مطابق ماده 91 قانون جدید مجازات اسلامی نوجوانان زیر 18سال باید مورد بررسی رشد عقلی قرار گیرند، بنابراین حکم قصاص نقض و درخواست بررسی متهم به‌لحاظ رشد عقلی در زمان ارتکاب جرم می‌شود.

علیرضا با توجه به نقض حکم باید یک‌بار دیگر برای محاکمه آماده‌ شود و در صورتی‌که پزشکی‌قانونی رشد عقلی او را در زمان ارتکاب قتل تایید نکند، پسر نوجوان از قصاص نجات خواهد یافت.
اخبار حوادث -  روزنامه شرق


ویدیو مرتبط :
تعویق یک حکم قصاص

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قتل دانیال کوچولو به دست ناپدری/ حکم قصاص نقض شد



قتل دانیال کوچولو به دست ناپدری/ حکم قصاص نقض شد

حکم قصاص ناپدری که متهم به قتل کودک خردسال است از سوی قضات شعبه 15 دیوان عالی کشور نقض شد.

به گزارش خبرنگار مهر، پنجم اردیبشهت 89 ماموران پلیس از مرگ کودکی به نام دانیال در بیمارستان الغدیر تهران باخبر شدند. هر چند مادر دانیال به کادر بیمارستان گفته بود کودکش به خاطر خونریزی شدید بینی جان خود را از دست داده است اما وجود زخم‌های روی بدن این کودک مرگ وی را مشکوک نشان می‌داد.

بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت بدن این کودک بارها به وسیله اجسام داغ سوزانده شده و آثار فراوانی از کبودی روی نقاط مختلف بدن وی وجود دارد. گزارش پزشکی قانونی نیز علت مرگ را خونریزی شدید مغزی به خاطر وارد شدن ضربه شدید به سر وی اعلام کرد.

به همین خاطر پرونده‌ای برای این مرگ مشکوک تشکیل شد. در ادامه تحقیقات میدانی ماموران نشان داد دانیال به کرات از سوی ناپدری و مادر خود مورد آزار قرار گرفته است همسایه‌ها به کارآگاهان گفتند بارها صدای گریه این کودک را شنیده‌اند و بعضی از شاهدان هم در اظهاراتی تلخ اعلام کردند بارها و بارها صدای ناپدری دانیال را شنیده‌اند که خطاب به وی گفته است: گریه کن، دوست دارم صدای گریه ات را بشنوم.

ادامه تحقیقات حاکی از آن بود که عباس، ناپدری دانیال در قتل وی و صدیقه مادردانیال در این کودک آزاری فجیع شرکت داشته وهر دو از نظر قانونی مجرم هستند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در جلسه دادگاه پدر دانیال به جایگاه آمده و در حالی که با گریه‌های خود جو دادگاه را به شدت متاثر کرده بود به قضات گفت: چیزی به 7 سالگی دانیال نمانده بود و من می‌خواستم پس از رسیدن وی به این سن او را پیش خود ببرم.

خیلی وقت بود دانیال را ندیده بودم چون صدیقه او را از من مخفی می‌کرد. روز حادثه صدیقه با خواهرم تماس گرفته و گفته بود برای دانیال مشکلی پیش آمده و در بیمارستان بستری شده و 500 هزار تومان پول برای درمان وی نیاز است. خود را که به بیمارستان رساندیم متوجه اتفاق تلخی شدیم که برای پسرم افتاده بود. من کاری به جدایی خود از صدیقه ندارم و اینکه او شوهر کرد هم به خودش مربوط است اما اگر او نمی‌خواست دانیال را نگهداری کند بچه‌ام را تحویل من می‌داد. من که از خدایم بود او را خودم نگه دارم. آقای قاضی دانیال پاره تن من بود و این زن و مرد او را به بی‌رحمانه‌ترین شکل از من گرفتند. من از خون او نمی‌گذرم و برای عباس طلب قصاص و برای صدیقه طلب مجازات قانونی دارم.

 



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

درادامه دادگاه صدیقه که خود متهم به کودک آزاری بود به عنوان یکی از اولیای دم از عباس همسر صیغه‌ای‌اش به اتهام قتل دانیال شکایت کرده و خواهان قصاص وی شد.

سپس رئیس دادگاه از متهم ردیف اول خواست به جایگاه آمده و به دفاع از خود پرداخت. متهم گفت: دانیال شب‌ها جایش را خیس می‌کرد و شب ادراری داشت. آن شب هم همین اتفاق افتاد. من برای اینکه او را تنبیه کنم مجبورش کردم چند ساعت ساکت باشد و حرفی نزند.پس از چند ساعت که می‌خواستم سر کار بروم او یکمرتبه شروع به فحش دادن به من کرد.

من وقتی دیدم دانیال این فحش‌های زشت را تکرار می‌کند با پشت دست به دهن وی زدم که باعث شد سرش به اوپن آشپزخانه بخورد. بعد از چند دقیقه بود که او دچار خون دماغ شد. چون این اتفاق زیاد می‌افتاد ما نگران نشدیم آخر او زیاد خون دماغ می‌شد. مادرش برای شستن صورتش او را به دستشویی برد اما او بیهوش شده و سرش به کاسه توالت خورد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم. من او را از دستشویی بیرون آورده و نبضش را لمس کردم ولی او نبض نداشت. او را احیا کردم ولی فایده‌ای نکرد و دستانش شل شد و افتاد. فهمیدم مرده است.وقتی هم که او را به بیمارستان رساندیم این موضوع تایید شد.

نوبت به صدیقه رسید که تا از خود در مقابل اتهام کودک آزاری دفاع کند. صدیقه به دادگاه گفت: سال 81 بود که من با شاهرخ پدر دانیال ازدواج کردم. من سر کار می‌رفتم و پزشکیار بودم ولی پدر دانیال از من خواست سر کار نروم و قبول کردم. ما از همان ابتدا با هم درگیری داشتیم و بعد از اینکه دانیال به دنیا آمد شاهرخ او را از من گرفته و مرا از خانه بیرون انداخت. بعد از مدتی با پادرمیانی بزرگ‌ترها با هم آشتی کردیم اما دوباره دعوایمان شد و این بار من دانیال را برداشته و با خود بردم. سال 85 از شاهرخ جدا شدم و حضانت دانیال را تا 7 سالگی بر عهده گرفتم.

از طریق یکی از دوستانم با عباس آشنا شده و به صیغه وی درآمدم. عباس دروغ‌های زیادی به من گفته بود.  او وعده داده بود مرا به استخدام سفارت ایران در سوئیس درآورد. عباس خودش را مامور امنیتی معرفی کرده و با دستبندو گاز اشک آور به خانه می‌آمد.او مدعی بود لیسانس حقوق دارد و 10 واحد درس کودکیاری پاس کرده و نحوه برخورد با کودکان را بلد است. یکروز که به خانه آمدم دیدم عباس دارد تریاک می‌کشد و چسبی هم روی دست دانیال زده است. پرسیدم چه شده گفت دست دانیال را سوزانده است.

صبح روز حادثه داشتم نماز صبح می‌خواندم که دیدم دانیال خود را خیس کرده است. لباس‌هایش را عوض کردم و سعی کردم عباس متوجه نشود چرا که او را آزار می‌داد. بر حسب اتفاق عباس بیدار شد و دانیال را مجبور کرد تا صبح بیدار بماند. چند ساعت بعد صبحانه عباس را آوردم و خودم برای شستن ظرف‌ها به آشپزخانه رفتم. یکمرتبه جیغ دانیال را شنیدیم خود را به اتاق رساندم و دیدم عباس دانیال را سوزانده است. با عباس جر و بحث کردم که چرا این کار را کرده است و رفتم پماد سوختگی بیاورم که دیدم عباس چند ضربه پشت سر هم به دهن دانیال زد که باعث شد سر دانیال محکم به اوپن بخورد.

در ادامه زن همسایه به عنوان شاهد به جایگاه آمده و گفت من بارها و بارها فریاد عباس را می‌شنیدم که پس از کتک زدن دانیال به او می‌گفت گریه کن تا صدای گریه‌ات را بشنوم.

در پایان دادگاه هیئت قضات وارد شور شد و عباس را به قصاص محکوم کردند. عباس و صدیقه همچنین به اتهام کودک آزاری به 6 ماه حبس محکوم کردند.

با اعتراض متهمان پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات شعبه 15 دیوان عالی کشور حکم قصاص عباس و شش ماه زندان صدیقه را نقض کردند . اما حکم شش ماه زندان عباس تائید شد. با نقض حکم متهمان بار دیگر پای میز محاکمه قرار خواهند گرفت./مهر