اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
نقشه کثیف 2 جوان هوسران برای آزار یک دختر
دختری که طعمه نقشه شوم دو جوان قرار گرفته بود با مراجعه به دادگاه کیفری استان تهران خواستار رسیدگی به این ماجرا شد.
چندی قبل دختر جوانی به نام «ن» به دادگاه کیفری استان تهران رفت. او که شرایط روحی بدی داشت و دست و پایش می لرزید گفت: دو پسر جوان او را بیهوش کرده و مورد آزار و اذیت قرار داده اند.
«ن» در شکوائیه اش گفت: من شاغلم، مدتی قبل به طور اتفاقی با جوانی به نام «م» آشنا شدم. او در همان برخورد اول گفت: به من علاقه دارد و می خواهد با من ازدواج کند اما من به او علاقه ای نداشتم و همان ابتدا پاسخ آخرم را دادم. اما او سماجت می کرد. مدتی از خواستگاری «م» گذشته بود که او تماس گرفت و گفت می خواهد درباره موضوع مهمی با من صحبت کند.
هر چند تمایل نداشتم اما اصرارهایش باعث شد سراغش بروم. ابتدا قرار بود در یک پارک یا کافی شاپ صحبت کنیم اما وقتی سوار خودروی او شدم گفت: کلید خانه دوستش در اختیار او است. وقتی «م» مخالفتم را برای رفتن به آن جا دید قسم خورد می خواهد با من صحبت کند. من هم قبول کردم و به آن جا رفتیم. وقتی وارد شدیم او برایم شربت آورد.
چون تشنه بودم آن را نوشیدم. اما خودش به بهانه ای به آشپزخانه رفت. چند لحظه بعد چشمانم همه جا را تیره و تار می دید. نفسم بالا نمی آمد و حال خوشی نداشتم. بعد از آن متوجه چیزی نشدم تا این که وقتی چشمانم را باز کردم هوا تاریک شده بود. من وضعیت بدی داشتم و فهمیدم «م» مرا مورد آزار و اذیت قرار داده است.
درد زیادی در بدنم حس می کردم و دست و پاهایم بی حس بود. بعد از آن از فرط بی حالی روی زمین افتادم و وقتی به هوش آمدم جوان دیگری آن جا بود. او دستم را گرفت و یک لیوان نوشیدنی به من خوراند. باز هم بیهوش شدم. دیگر چیزی متوجه نشدم تا این که چند ساعت بعد متوجه شدم باز هم مورد آزار و اذیت قرار گرفته ام.
فکر می کردم تمام این ها فقط کابوس است اما همه چیز واقعیت داشت. وقتی در این باره از پسر جوان که اسمش «ب» بود سوال کردم او گفت اگر در این باره چیزی به کسی بگویی سرت را می برم. بعد از آن چند روز خودم را در خانه حبس کرده بودم اما بالاخره تصمیم گرفتم از این دو جوان شیطان صفت شکایت کنم. آن ها با آبرویم بازی کرده اند و باید مجازات شوند.
در پی اظهارات دختر جوان رئیس دادگاه دستورات لازم را صادر کرد و قرار است به زودی به اتهام دو جوان متجاوز رسیدگی شود.
ویدیو مرتبط :
آزار و اذیت دو دختر در عربستان توسط پسران جوان
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آزار و اذیت دختر جوان توسط راننده هوسران
اخبار حوادث - آزار و اذیت دختر جوان توسط راننده هوسران
دختر جوان التماس میكرد و راننده شیطانصفت در تاریكی خیابانهای مركز تهران با سرعت در حركت بود.وقتی داخل خلوتگاه شدند، پسر جوان بیاعتنا به اشكهای طعمهاش به اجرای توطئه سیاه خود دست زد.
این شیطان تصور میكرد اگر دختر جوان رها شود از ترس آبرویش نزد پلیس نخواهد رفت و حالا در بازداشتگاه انتظار دارد به خاطر گریههایش او را ببخشند.
شب 4 آذرماه و در حالی كه دقایقی از ساعت 21 گذشته بود، خانوادهای عصبانی و ناراحت با پلیس 110 تماس گرفتند و خبر از ربوده شدن و اذیت و آزار دخترشان دادند. پدر خانواده به پلیس گفت: دخترم به نام سمیه توسط یك پسرجوان ربوده و به خلوتگاه شیطانیاش برده شده است.
با حضور پلیس برای انجام تحقیقات، دخترجوان پیش روی آنان قرار گرفت و گفت: از خیابان شهید قندی میخواستم به میدان ولیعصر بروم، سوار یك سمند سفید رنگ شدم، راننده تا میدان فاطمی آمد و ناگهان آنجا تغییر مسیر داد. پرسیدم چرا تغییر مسیر داده، ترافیك را بهانه كرد و گفت این مسیر خلوتتر است. كمی كه جلوتر رفتیم وی به سمت میدان انقلاب رفت.
وقتی دیدم ماجرا مشكوك است خواستم پیاده شوم ولی وی درها را قفل كرد و با یك پیچگوشتی تهدیدم كرد. حتی چند ضربه هم به سویم نشانه رفت تا بترسم. من كه كاملاً ترسیده بودم التماس میكردم اجازه دهد بروم ولی وی به حرفم گوش نمیداد. آنقدر رفت تا به خیابان وحید نظری رسیدیم. مرا داخل یك خیابان بنبست برد، هوا دیگر تاریك شده بود و من همچنان در چنگال این مرد اسیر شده بودم.
سمیه از یك فرصت استفاده كرد و توانست فرار كند، او هنگام فرار موفق شده بود پلاك خودروی سمند سفید را بردارد. سراسیمه و ناراحت به خانه رسید. سعی كرد به خانوادهاش چیزی نگوید ولی پدر و مادرش با دیدن او آنقدر نگران شده بودند كه پای صحبتهایش نشستند. سمیه به خانوادهاش از پسر جوانی كه تیشرت و شلوار جین به تن داشت و بوی تند الكل از دهانش بیرون میزد حرف زد و ماجرا را گفت و اینگونه كار به دست پلیس سپرده شد.
مأموران تجسس كلانتری 129 جامی با شنیدن سرنوشت تلخ این دختر با راهنمایی های سمیه كه شماره سمند سفید رنگ و نشانی خلوتگاهی که به آنجا کشیده شده بود و ظاهر و شكل شمایل جوان شیطان صفت را به پلیس داده بود، به در خانهای رسیدند كه صاحب سمند سفید حضور داشت.
زن صاحبخانه وقتی در را به روی پلیس باز كرد و با سؤالات مأموران مواجه شد، از دو پسرش حرف زد كه یكی همان لحظه خانه بود و دیگری در محل كارش بهسر میبرد. پسرش كه در خانه بود بیرون آمد، دختر جوان گفت او نبوده ولی متهم شباهت زیادی به این پسر داشته است، مأموران دریافتند جوان شیطانصفت برادر وی است. به دنبال وی رفتند اما پیدایش نكردند، بعد از چند ساعت متهم با برادرش تماس گرفت و قول داد خود را به پلیس معرفی كند.
ساعت 9 صبح 5 آذرماه متهم وارد كلانتری 129 جامی شد، سمیه كه با دیدن او انگار همه آن لحظههای ناگوار را به خاطر آورده بود به سمت او یورش برد. پسر جوان كه محمد نام دارد همه ادعاهای سمیه را انكار كرد. او گفت: «در آن ساعتی كه این دختر خانم میگوید من در مغازهام بودم و ساعت تصاویر دوربینهای مداربسته هم نشان میدهد این خانم دروغ میگوید.»
ادعای ضبط تصاویردوربینهای مداربسته، مأموران تجسس را به مغازه پسر جوان كشاند. پس از بررسی فیلم مشخص شد محمد به مأموران دروغ گفته است، با این وجود همچنان این جوان 19 ساله اتهام خود را انكار میكرد.
با دستور دادیار پرونده، «محمد» راهی بازداشتگاه شد. نیمههای شب شده بود كه نتوانست به انكار خود ادامه دهد و به افسر نگهبان همه ماجرا را اعتراف كرد. او گفت حالت عادی نداشته و از كاری كه كرده پشیمان است و میخواهد دخترجوان او را ببخشد.
با این اعترافات پرونده با دستور دادیار دادسرای ناحیه 11 تهران به دست پلیس تخصصی سپرده شد تا تحت بررسی بیشتر قرار گیرد.
جوان شیطانصفت در این مرحله وقتی بازجویی شد و شنید خانواده سمیه از وی گذشت نمیكنند به گریه افتاد و گفت: «آن روز در حال رفتن به خانه بودم كه دخترجوان را دیدم و وی را سوار كردم. ابتدا قصدی نداشتم،
در مسیر ناگهان وسوسه به جانم افتاد و در میدان فاطمی بودم كه به سمت خانهمان در نزدیكی انقلاب تغییر مسیر دادم. وقتی دیدم این دختر میخواهد سروصدا كند همزمان با بستن قفلهای در، پیچگوشتی را به سمت دختر وحشتزده گرفتم، وی بیشتر ترسید و تسلیم شد. سریع به خانه رفتم، التماس میكرد اما نمیدانم چرا گوشهایم ناشنوا شده بود.»
وی افزود: «پس از اجرای نقشه شیطانیام با تصور اینكه دختر جوان از ترس آبرویش شكایت نخواهد كرد وی را رها كردم و باور نمیكنم وی دست به افشاگری زده باشد.»
جوان شیطان صفت گفت: نخستین بارم بود كه دست به چنین حماقتی زدهام، میدانم نه تنها باعث شدهام این دختر و خانوادهاش دچار یك مشكل شوند بلكه خانواده خودم را نیز به دردسر انداختهام، از همه خجالت میكشم و امیدوارم من را ببخشند.
اخبار حوادث - روزنامه ایران