اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

ناگفته های رادان از رویدادهای 88



اخبار,اخبار سیاسی ,احمدرضا رادان


اخبار سیاسی - ناگفته های رادان از رویدادهای 88: خبر نداشتم بازداشتی ها را به کهریزک می برند

 جانشین فرمانده نیروی انتظامی می‌گوید: در زمان فتنه از انتقال آن افراد به کهریزک بی خبر بودم، چون کهریزک جای آن‌ها نبود، همچنین بعد از وقایع کهریزک هجمه‌های زیاد به ناجا صورت گرفت ولی بعدا مشخص شد ناجا در قضیه کهریزک مقصر نبوده است.

-احمدرضا رادان متولد 1342 در اصفهان هستم، پدرم در کوهپایه اصفهان است، اما من در اصفهان متولد شدم و در آنجا هم زندگی کردم.

-آفتابه‌انداختن به گردن مجرم فقط یک بار انجام شد که به دستور ما نبود و دیگر تکرار نشد، وقتی که ما می‌گوئیم کرامت انسانی از انسان صحبت می‌کنیم پس کارها و حرکات انسانی را مد نظر داریم اما هیچ کدام از کارهای اراذل و اوباش انسانی نبود، آن‌ها اعمال مجرمانه‌ای انجام می‌دادند و مردم را تهدید می‌کردند که حق شکایت کردن ندارند و حتی با آزار و اذیت‌ها سبب می‌شدند که افراد از شر آن‌ها کوچک کنند، بعد دوباره نشانی خانه‌شان را برای آزار پیدا می‌کردند.

-زندان رفتن و مجرم بودن برای آن‌ها افتخار بزرگی بود، مردم تهران در آن سال یک نفس کشیدند و آمار جرم پائین آمد، کاری کردیم که بفهمند در زندان نمی‌توانند خوش گذارانی کنند، 98 درصد آن‌هایی که در زمره اراذل و اوباش بودند دور اعمال مجرمانه را خط کشیدند و یک عده از آن‌ها فرار کردند و حتی عده‌ای اعلامیه ترحیم خودشان را روی دیوار منزلشان چسباندند.

-با همکاری مقامات قضایی طرح مبارزه با اراذل را اجرا کردیم، در یک زمان بد حجابی مسئله اول مردم بود که با آن برخورد کردیم، بعد اراذل و اوباش که با آن هم بر طرف کردیم و بعد از آن ترافیک مسئله اصلی مردم شد.

-مواد فروشی خرده را قول می‌دهم اگر شرایط فراهم شود برای همیشه جمع کنم، معتادها را هم برای همیشه جمع کنم، البته با آن شرایطی که مد نظر ما است و بدانند که دیگر در حق آن‌ها اغماض نمی‌شود.

-تا زمانی که فرمانده تهران بزرگ بودم دقت می‌کردم که چه کسی باید به کهریزک برود زیرا آن‌جا به آن‌ها خوش نمی‌گذشت، کهریزک جای اراذل و اوباش و مواد فروش‌ها بود، آنجا شرایطی بود که به آن‌ها خوش نمی‌گذشت و همه چیز برای آن‌ها فراهم نبود، این شرایط به گونه‌ای نبود که آن‌ها بخواهند دوباره به آنجا برگردند، غیر از اراذل و اوباش هیچکس دیگری نباید به کهریزک می‌رفت.

-در زمان فتنه من از انتقال آن افراد به کهریزک بی خبر بودم، چون کهریزک جای آن‌ها نبود؛ آن‌ها افرادی فریب خورده بودند و حتی آن‌هایی که در فتنه فعال بودند، بعد از وقایع کهریزک هجمه‌های زیاد به ناجا شد که بعدا مشخص شد ناجا در قضیه کهریزک مقصر نبوده است.

-در ایام فتنه چند بار در تلویزیون اعلام کردیم که کارتان قبیح است و آن‌ها از خط قرمز عبور می‌کردند، برخورد ما در برابر جرم آن‌ها کم بود تا زمانی که دیگر از خط قرمزها عبور کردند؛ ما با کسی تعارف نداریم، تا وقتی که زنده باشم اجازه عبور از خط قرمزها را به کسی نمی‌دهیم و در این بحث قطعا جای شکی نیست.

-خانواده‌ام آمادگی و پذیرش زندان رفتن من را داشتند چراکه کارهای من برای حمایت از ولی زمان بود، ابوذر وقتی که به ربذه رفت برای حمایت از ولی رفت؛ اگر زندان هم می‌رفتم خودم و خانواده‌ام خوشحال بودیم چون برای حمایت از ولی زمان این کار را انجام داده بودم،‌ در ایام فتنه 88، روزها من می‌رفتم در خیابان‌ها و با فتنه گران برخورد می‌کردم و شب‌ها برای بازجویی و پاسخگویی می‌رفتم؛ این سبب شده بود که عزمم راسخ تر شود، در همان زمان توسط غربی‌ها تحریم شدم و این من را خوشحال تر کرد چراکه تلاش آن‌ها با فتنه گران را در یک راستا می‌دیدم.

-من افتخار می‌کنم که در کنار فرمانده‌هایی همانند آقای لطفیان کسب تجربه می‌کردم، هیچ زمان از عملکرد خودم در فتنه 88 پشیمان نیستم و اگر بازهم باشم و بازهم فتنه‌ای باشد دوباره برخورد قاطع می‌کنم،‌ من به خودم می‌بالم در نیرویی خدمت می‌کنم که در ایام فتنه هیچ کدام از نیروهایش دچار تعلل نشد و جلوه‌های ویژه‌ای را از بچه‌ها دیدم که فقط در جنگ می‌شود گذشت، ایثار و صبر آن‌ها را دید.

-بچه‌های ناجا فشار و هجمه زیادی را از جاهای مختلف تحمل کردند و شرایط سختی را گذراندند، عملیات روانی زیادی روی آن‌ها بود، در شرایط سختی بودند که انسان شرمنده می‌شود چون برخی از آن‌ها 8 ماه در خیابان خوابیده بودند،‌ آن روزها غرور انگیز بود و تجربه ای رابه ما داد که حتما این تجربه به راحتی به دست نمی‌آمد؛ توانمندی‌های زیادی را به ما داد، در زمینه سایبر، هم‌افزایی با نیروهای بسیج و وزارت‌خانه خیلی بالا رفت و تجربه‌های زیادی را کسب کردیم.

-باید صحنه‌ای پیش بیاید تا مردم در آن حاضر شوند و جوانان اکنون ما از جوانان زمان انقلاب بهتر نباشند، بدتر نیستند؛ فتنه 88 نشان داد که این جوانان چه‌قدر در صحنه حاضر هستند، 9 دی نیز ثابت کرد که جوانان همان تفکری را دارند که جوانان زمان انقلاب و دفاع مقدس داشتند، البته باید صحنه و شرایطی به وجود بیاید تا مردم بتوانند ارادت خود را به انقلاب نشان دهند.

-دوست دارم وقتی بازنشسته شدم در یک پایگاه بسیج باشم و بتوانم دغدغه‌های پدر و مادر جوانان را درک کنم، آن‌ها را هدایت کنم و یک لشکری از بچه‌های حزب اللهی‌ها تشکیل بدهم.
اخبار سیاسی - تسنیم
 


ویدیو مرتبط :
ناگفته های ضرغامی در خصوص وقایع شب انتخابات 88

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ناگفته های سردار احمدی مقدم از حوادث سال 88؛ از ماجرای عبور وانت پلیس از روی یک عابر تا احضار رادان به دادسرا



سردار احمدی مقدم , ماجرای عبور وانت پلیس از روی یک عابر

ناگفته های سردار احمدی مقدم از حوادث سال 88؛ از ماجرای عبور وانت پلیس از روی یک عابر تا احضار رادان به دادسرا

روز 18 تیر سه‌شنبه بود. غروب پنج روز بعد 23 تیر، ما در میدان، ورزش می‌کردیم بچه‌ها زنگ زده بودند و مرا پیدا نکرده بودند. به تلفن آقای رادان زنگ زدند و او به من گفت که بچه‌ها می‌گویند از کهریزک یک‌سری را آوردند، یکی در راه و دیگری هم نزدیک زندان اوین به کما رفته. او را به بیمارستان شهدای تجریش بردند.

مگر چه کسی آنجا بوده؟ بنابراین ایشان اصلا خبر نداشت، تازه آنجا فهمید که عده‌ای در کهریزک بازداشت بودند. این خودش نشانه‌ای از ‌بی‌گناهی او بود.

 فرمانده نیروی انتظامی در گفت‌وگو با هفته‌نامه مثلث به بیان محرمانه‌هایی از انتخابات سال 88 پرداخته است.

به گزارش  انتخاب، اهم اظهارات سردار اسماعیل احمدی مقدم در پی می‌آید:

* ایشان (رهبر معظم انقلاب) از حوادثی که پیش آمد خیلی مغموم و ناراحت بودند. در جلسه‌ای 7 یا 8 نفر از مسئولان همچون فرمانده سپاه، وزیر اطلاعات، دبیر شورای عالی امنیت ملی و آقای رئیسی نایب‌ رئیس قوه‌قضائیه، محضر رهبر معظم‌ انقلاب جمع بودند. صبح همان روزی که رئیس‌جمهور آقایان اژه‌ای و صفارهرندی را عزل کرد.

 

حضرت آقا گفتند «من این جلسه را گذاشتم چون از اول نگران این حوادث و اردوکشی خیابانی بودم. متاسفانه خونی به زمین ریخته شد البته قتیل‌الازدحام هم داریم (کسانی که در شلوغی زیر دست و پا می‌مانند و کشته می‌شوند) اینهایی که این کارها را کردند چه جوابی دارند؟ خون‌هایی به زمین ریخته شده ولی این جلسه را گذاشتم زیرا می‌خواهم سه چهار مساله هر چه زودتر روشن شود؛

 

اولا کسانی که کشته شدند پرونده‌شان قطعی شود که اینها چه جوری کشته شدند؟ با گلوله بوده؟ به ضرب چه کسی؟ پرونده کهریزک، کوی دانشگاه و کوی سبحان (مواردی که آن روزها در صحن مجلس مطرح شد) دستگاه‌ها برای رسیدگی به اینها یک زمانی را اعلام کنند تا همه تمام شود. ضمن آنکه نباید حقی از کسی تضییع شود.» حتی من آن موقع یادم است که گزارشی به ایشان داده بودند که سردار رادان به کهریزک رفته است.

* به رهبر معظم انقلاب خبر رسیده بود، ایشان فرموده بودند که «شدید برخورد کنید حتی اگر ایشان است باید محاکمه شود.» من بعد از چند روز فاصله در جلسه خصوصی در شهریور به حضرت آقا گفتم: «این آثار مثبتی ندارد.

 

شاید در نیرو تاثیر منفی بگذارد.» ایشان گفتند: «چرا این حرف را می‌زنید؟ اگر دیگران به دلیل خطای برخی مأموران به شما حمله می‌کنند چرا شما باید از مامور دفاع کنید؟ شما موضوع را دست بگیرید و اعلام کنید که با مامور متخلف در هر رده‌ای که هست برخورد می‌شود.» من هم تسلیم شدم و گفتم: «آقای رادان! دادسرا احضار کرده شما تشریف ببرید.» به سردار رجب‌زاده هم گفتم شما هم بروید. اتفاقا خوب شد. برای آقای رادان در همان مرحله رسیدگی دادسرا منع تعقیب صادر شد چون یکی از شهود من بودم که اصلا آقای رادان خبر نداشت.

* روز 18 تیر سه‌شنبه بود. غروب پنج روز بعد 23 تیر، ما در میدان، ورزش می‌کردیم بچه‌ها زنگ زده بودند و مرا پیدا نکرده بودند. به تلفن آقای رادان زنگ زدند و او به من گفت که بچه‌ها می‌گویند از کهریزک یک‌سری را آوردند، یکی در راه و دیگری هم نزدیک زندان اوین به کما رفته. او را به بیمارستان شهدای تجریش بردند. مگر چه کسی آنجا بوده؟ بنابراین ایشان اصلا خبر نداشت، تازه آنجا فهمید که عده‌ای در کهریزک بازداشت بودند. این خودش نشانه‌ای از ‌بی‌گناهی او بود.

* البته آقای رادان در اردیبهشت‌ماه 88 (یک ماه قبل از انتخابات) جایی بازدید داشت. در راه از بازداشتگاه جدید که در حال ساخت بود همراه تیم مهندسی پلیس امنیت و آگاهی بازدید می‌کند. این بازداشتگاه مدرن، تمیز و ساختش جدید است، فقط انشعابات آب و برقش وصل نبود و می‌شد با موتور برق موقتی از آن استفاده کرد که در این صورت دیگر آن اتفاق نمی‌افتاد. برای آقای رجب‌زاده پرونده اتهامی ‌درست شد اما او نیز در دادگاه تبرئه شد.

* حضرت آقا حتی زمانی که غائله خوابید و تمام شد روی حقوق افراد دقیق بودند، با خانواده‌های کشته‌شدگان کهریزک یکی یکی دیدار و از آنها دلجویی کردند. شاید فکر کنند مدیریت سیاسی است. این هم باشد اشکالی ندارد اما این کار ایشان از بعد امامت و پدری و ولایت بود و واقعا هم موثر افتاد. حالا یک اتفاقی افتاده این دلیلی بر بروز هر رفتاری از نهادهای حکومتی نیست. حقوق مردم در جای خودش باید رسیدگی شود.

* اتفاقا یک مورد که من نگفتم ماجرای دو نفر از ماموران نیروی انتظامی ‌است که محکوم به قصاص شدند. حکم قتل عمد بر اساس سه بند صادر می‌شود؛ اینکه کسی نیتش قتل و سلاح و آلت قتل هم کشنده باشد، دومی‌ آلت قتل است ولی نیت قتل نیست، سوم نیت قتل است ولو اینکه ابزار قتاله نباشد.

 

من در جلسه خصوصی نزدیک نوروز به حضرت آقا گفتم که اینها براساس بند «ب» به قصاص محکوم شدند، حال آنکه نیت قتل نداشتند. مداخله جنابعالی را می‌طلبد و برای این کار استدعا داریم. ایشان گفتند که «چنین مطالبه‌ای از من نکنید چون فتوای من هم همین است ... از من نخواهید چیزی را خلاف نظر فقهی خودم بگویم.» این طور شد که ما پیگیری خود را رها کردیم اما خود شاکیان رفتند و رضایت دادند بدون اینکه ما هیچ وساطتی کنیم.

* میدان ‌ولیعصر با قضیه عاشورا متفاوت است. عاشورا چیز دیگری بود. آنچه روی سایت‌ها رفت در میدان ولیعصر (عج) در ابتدای خیابان بلوار کشاورز بود که یک وانت نیروی انتظامی ‌از روی یک نفر عبور کرد. حقیقت ماجرا این است که ما خیلی در پزشکی قانونی و بیمارستان‌های اطراف گشتیم کسی را در این‌باره پیدا نکردیم.

 

آن وانت دنده‌عقب آمد و از روی یک نفر رد شد اما ماجرا این بود که ماشین دست‌ یک سرباز بود، وقتی به شلوغی بر‌ می‌خورد دنده‌عقب می‌گیرد که در این هنگام یک نفر زیر چرخ ماشین می‌رود. واقعا هم هر چه گشتیم کسی را پیدا نکردیم. چند‌ ماه قبل اواخر سال 91 بود که اطلاع دادند یک خانواده‌ای پیدا شده که ادعا دارد شوهرش در جریانات سال 88 به چنین شکلی کشته شده. اتفاقا دوستان رفتند و رسیدگی کردند و دیدند این همان فرد است. خانواده آن بنده خدا هم نمی‌دانستند که این همان اتفاق است.

 

فکر می‌کردند آن فرد در جایی تصادف کرده و مردم او را به بیمارستان بردند که فوت می‌کند. بعد پزشکی قانونی به خانواده او برای شناسایی اطلاع می‌دهد تا مشخص شود متوفی متعلق به خانواده آنهاست یا خیر. خانواده متوفی می‌روند او را شناسایی می‌کنند. وقتی مشخص شد که فرد متوفی این حادثه کیست، بچه‌ها را فرستادیم دلجویی و جبران کنند و حتی برای تشکیل پرونده کمک کردیم. البته انجام وظیفه بود. /انتخاب