اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

ناگفته‌های پرونده ریحانه جباری از زبان قاضی



اخبار,اخبار اجتماعی,تجاوز جنسی

 

 اخبار اجتماعی - برای جلب رضایت اولیای دم مساعدت می كنم
ناگفته‌های پرونده ریحانه جباری از زبان قاضی

  داستان ریحانه جباری را احتمالا شنیده‌اید. دختری 19 ساله كه مردی را با ادعای دفاع از ناموس خودهفت سال پیش به قتل رساند.

پرونده ریحانه از زمان رسیدگی تا امروز كه در اجرای احكام قرار دارد با حواشی بسیاری همراه بوده است. ابهامات گسترده‌ای در رابطه با پرونده او در رسانه‌های مجازی منتشر شد كه دل هر انسان عدالت خواهی را به درد می‌آورد. اما همه حقیقت آنچه در شبكه‌های مجازی منتشر شده، نیست. كافی است برای رسیدن به حقیقت ماجرا نگاهی به پرونده ریحانه و اعترافات او داشته باشیم تا بدانیم او خواسته یا ناخواسته مرتكب قتلی شده كه برای رهایی از طناب دارفقط باید چشم به رافت قلوب اولیای دم داشته باشد.

 

کنکاش در پرونده‌ای که سال‌ها از مختومه شدن آن می‌گذرد کار آسانی نیست، به خصوص اگر بهترین دوستتان بگوید: بررسی دوباره پرونده ریحانه به نفع او نیست لطفا ننویس اگر گزارش کمکی نمی‌کند منتشر نکن! پای خون یک انسان در میان است! اما برای رسیدن به حقیقت باید به سوالات و ابهامات پاسخ داد، به همین دلیل برای ما بهترین گزینه نشستن پای صحبت‌های مردی بود كه حكم قصاص را صادر كرد واشراف كامل به این پرونده دارد. قاضی بازنشسته حسن تردست در گفت‌و‌‌گو با روزنامه «قانون» به بازخوانی پرونده ریحانه جباری پرداخت و به ابهامات مطرح شده طی چند ماه اخیر پاسخ داد.


جناب تردست شما قاضی پرونده ریحانه جباری بودید و حکم به قصاص او دادید. بعد از گذشت ۷ سال نظر شما در رابطه با پرونده ریحانه جباری چیست، هنوز او را قاتل می‌دانید؟
چه چیزی ممکن است نظر بنده را در مورد پرونده‌ای که با کمال حوصله، تامل وتعمق ودر یک دادرسی عادلانه با رعایت تشریفات کامل آیین دادرسی کیفری توسط پنج قاضی رسیدگی شده واز ناحیه چند مرجع عالی قضایی اعم از دیوانعالی کشور ومراجع نظارتی تأیید شده است ، تغییر دهد؟!

 

طبق قوانین موضوعه قانون مجازات اسلامی هیچ تردیدی دراینکه خانم ریحانه جباری مرتکب قتل عمدی شده است، وجود ندارد. صادقانه متذکر می‌شوم چون در این پرونده ادعا شده بود مقتول وابسته وزارت اطلاعات است ومحتمل بودتحقیقات ابتدایی در دادسرا به‌لحاظ اثر گذاری نهاد امنیتی ازمسیر قانونی خارج و حقوق قانونی متهمه، رعایت نشده باشد،

 

لذا حقیرطبق رویّه خدمتی (ازابتدای شروع خدمت قضایی از زمان دادیاری) بیش از معمول ومتعارف به این پرونده حساسیت نشان دادم ودر جلسات دادرسی مانند یک رسیدگی ابتدایی مانند بازپرس تحقیق  سوال وجواب کردم واگرهر کس حتی غیراهل فن منصفانه وقانونمدار وعدالت خواهانه رای۲۴ صفحه‌ای محکومیت مستند ومستدل ایشان را که متکی به اظهارات خود متهمه به‌ویژه اظهارات جلسات دادرسی بود را بخواند مطمئن خواهد شد کوچک‌ترین خدشه‌ای برحقانیت آن وارد نیست وطرفه اینکه۱۳قاضی عالی‌رتبه قضایی آن را تایید کرده‌اند ویک نظریّه  خلاف در آن وجود ندارد ومتصور نیست که همه اشتباه کرده باشند ممکن است عواطف اشخاص عادی را ازمسیرحقیقت دورکند ولی در مقام قضاوت قاضی نباید ونمی‌تواند تحت تاثیراحساسات اعلام نظر کند.

  در حال حاضر کمپین حمایت از ریحانه جباری و تلاش برای جلب رضایت اولیای دم فعال شده است. شما مطالب آن‌ها را دیده‌اید؟
مقالات وآرای اشخاص عادی و اهل فن را دیده‌ام واز ضعف دستگاه قضایی در پاسخگویی به دروغ پراکنی بنگاه‌های رسمی معاندمتاسفم. بنده شخصا در تمامی احکام صادره قصاص، با آموزه‌های اسلامی آرزومندم که در مرحله اجرا با توجیه عاقلانه و عادلانه وبا عاطفه اولیای دم نسبت به جلب رضایت ایشان اقدام و قصاص منتفی شودودرهرمورد که پرونده منجر به رضایت شده است شاکر خداوند رحمان شده‌ام.

 

لیکن با کمال تأسف طبق تجارب پرونده‌های مشابه، مداخله وجوسازی سیاسی یک عده حقوقدان سیاسی‌کاروخارج نشین وداخل کشور که به‌فکر چهره‌سازی به قصدمخالفت سیاسی با نظام حکومتی این کشورو زیر سوال بردن مطلق دستگاه قضایی، هستند، همیشه کسب رضایت از شکات سخت و ناممکن شده است. این افراد باسوءاستفاده از شبکه‌های گسترده اجتماعی ورسانه‌ای متوسل به دروغ و قلب واقعیت‌شده وبا زدن تهمت به مقتول موجب کدورت بیش از پیش اولیای دم شده وامکان جلب رضایت ایشان راازبین می‌برند.

  نظر خانواده مقتول در رابطه با رضایت و عدم قصاص چگونه بود؟
دریکی ازمراجعات خانواده مقتول به‌دادگاه به ایشان عرض کردم که وکلای متهمه روش غلطی را در دفاع از وی به کار بردندوبا طرح تجاوز به‌عنف، درنتیجه نهایی، هم   علیه موکله خود  اقدام کرده هم موجب ناراحتی شما شدندولی به‌هرحال پدرتان با آن سن ودارای شان خانوادگی واجتماعی درایجادرابطه غیر اخلاقی با چنین دختری مرتکب گناه شده است از طرفی هم با توجه به وضع خانوادگی وروحی و روانی این خانم وروابط خشن پدر، مرضی خداوند تبارک وتعالی است که ازگناه بزرگ این دختربدبخت بگذرید.

 

پسر مقتول که جوان تحصیلکرده و برازنده‌ای بود جواب داد: قریب به این مضمون که ما چطوری رضایت بدهیم؟ اولا این خانم اصلاپشیمان نبود و یک ذره ازخود ناراحتی وعذاب وجدان نشان نداد وحقیقت رابطه خود را نگفت وبعد این‌ها پدرم رامانند یک عده اوباش وهرزه خیابانی متجاوز به زورقلمدادکردند، حالا رضایت بدهیم نمی‌گویند که اولیای دم هم خودشان قبول دارند که پدرشان مقصر بوده وقصد تجاوز داشته و به‌همین دلیل رضایت دادند.

  صداقت و پشیمانی ریحانه جباری می‌توانست تاثیری در جلب رضایت اولیای دم داشته باشد؟
بله، اگرخانم جباری بر خلاف تعلیمات وکلای سیاسی‌منش خود (که با خوراک این‌گونه پرونده‌ها زمینه پذیرش پناهندگی سیاسی برای خود فراهم کرده‌اند)، ازخود صداقت نشان می‌داد ومی‌گفت که در شرایط روحی وروانی سخت دچار اشتباه شده واز کرده خود اعلام پشیمانی وطلب بخشش می‌کردمانند خیلی از پرونده‌ها می‌توانست رضایت اولیای دم را که دارای تمکن مالی هستند بگیرد.

  شرایط روحی و روانی ریحانه جباری چگونه بود؟
شرایط روحی و روانی این خانم به گونه‌ای بوده که حتی تصور قتل پدر هم از وی می رفت چون حسب پرینت اس‌ام اس‌های تلفن وی بایکی از جوانانی که با وی رابطه نا‌مشروع داشت (نام اودر پرونده پیوست است) که حاوی لقب‌های قبیح وتوهین بسیار زشت به پدرش است. می‌گوید که (....) امشب به تیپ هم زدیم واین (...) را امشب می‌کشم وقتی در مورد این پیامک این شخص سوال می‌کند ریحانه خانم جواب می‌دهد که پدرم هر وقت مست می‌کند مرا زیر کتک می‌گیرد.

  آیا اعترافات ریحانه براثر فشار در مراحل اولیه بازجویی نبوده است؟
بسیاری از دلایل ما در احرازقتل ومحکومیت ایشان حرف‌ها و اعترافاتی است  که درجلسات دادگاه به‌طور روشن وصریح توسط متهمه بیان شده است. حتی استناد ما بر اعترافات او دردادگاه است نه حتی دوران بازجویی که ظنّ تحت فشار اعتراف کردن مطرح شود اودر دادرسی با حضور وکلای خود به راحتی از اقدامات خود حرف می‌زد. دلایل کافی و روشن است.

  در فضای مجازی وکیل سابق او مصطفایی مدعی شده است او هنگام خروج با توجه به قفل بودن درب با اضطراب و مشکل خارج شده و در مملو از جای چاقو است که نشان می‌دهد او نمی‌توانسته در را باز کند. این ادعا درست است؟
 کاملا این ادعا خلاف واقع ودروغ محض است. همان‌گونه که عرض کردم حرف‌های این آقای مدعی قانون و عدالت وحقوق بشر کاملا مانند یک سیاست‌مدار کذاب است که در یک میتینگ انتخاباتی به هر وسیله‌ای ولو خلاف قانون و انصاف ووجدان متوسل می‌شود.

 

طبق اوراق پرونده ودست‌خط خود متهمه در بازپرسی وحتی حسب اظهارات مکرر خانم جباری در دادگاه، درب ورودی قفل نبوده و بعد ازوارد کردن ضربه‌کارد آشپزخانه که دوروز قبل خریداری ودر کیف خود داشت با آرامش از خانه خارج شده است. طبق صورت‌مجلس بازپرس در معاینه محل وقوع جنایت قبل از شناسایی فرد ضارب ودستگیری وی، فقط آثار یک ضربه جسم نوک تیز روی درب بوده است ونه چند ضربه، که مؤید آن اظهارات صریح و روشن خود متهمه است.

  توضیح ریحانه در رابطه با وارد کردن یک ضربه به در با چاقو چه بود؟
وقتی از متهمه در دادگاه سوال شد: چرا به در باچاقو زدی وی جواب داد:.... چون هیجان زده بودم وهول کرده بودم یک ضربه با چاقو به در زدم از وی سوال شد: درب قفل بود؟ وی جواب داد: نه قفل نبود. و وی ادامه می‌دهد بعد از زدن ضربه چاقو مقتول گفت منو زدی؟؟!! وبه‌طرف من صندلی را پرتاب کرد وبعد مقتول از پله‌ها رفت پایین ومن‌هم با آسانسورخارج شدم، (اگردر قفل بود چطور  می‌توانست بلافاصله خارج شود) (به‌علت شدت جراحات که بریدگی ناف اصلی ریه بود مقتول فقط ازطبقه پنجم تا پله‌های طبقه سوم می‌تواند برود و پس از چند بار گفتن دزد! دزد! درهمان‌جا، جان می‌دهد).

  ریحانه بعد از فرار چه‌کاری انجام‌می‌دهد؟
ریحانه ادامه می‌دهد در خیابان مخفی شدم وصبر کردم. بعد از اینکه آمبولانس وماشین ماموران را دیدم با آژانس رفتم خانه.

  همسایه‌ها متوجه فریادی یا درخواست کمکی از سوی ریحانه نشده بودند؟
محل وقوع قتل آپارتمان پنج طبقه مسکونی بود که کوچک‌ترین صدایی یا فریاد متهمه می‌توانست همسایه‌ها را متوجه موضوع کند. درتحقیقات از همسایگان مجاور گفته‌اند که: فقط صدای برخورد چیزی به‌دیوارراشنیدیم (این صدا‌‌ همان پرتاب صندلی توسط مقتول بودکه متهمه بیان کرده است).

  وکیل سابق ریحانه برای دفاع مشروع خواندن، حمل چاقو را برای حفظ امنیت تردد در خیابان‌های تهران بیان کرده، شما با این ادعا موافق هستید؟
دراین خصوص متهمه کوچک‌ترین اشاره‌ای برصحت ادعای وکیل خودنکرده وبلکه برای اولین بار دوروز قبل ازقتل، توسط متهمه خریداری شده است ودرطول تحقیقات مکررجز این نگفته است!!!!! بنده شرف ووجدان انسان‌های منصف بی‌تعصب را به این ادعای سخیف آقای مصطفایی شهادت می‌طلبم که: چند دختر وزن در تهران با خود چاقو حمل می‌کنند؟؟!!! آیا این توهین به ساحت پاکیزه زنان ودختر ایرانی نیست که آن‌ها را با اراذل واوباش در یک ردیف قرار می‌دهند؟؟!!. البته بنده هم حسب تجارب خدمتی قبول دارم که اشخاصی از افراد لاابالی با خود آلات جارحه و چاقو، حمل می‌کنند.

 

ولی نوعاً این ویژگی رفتاری جوانانی است که زندگی بی‌بند وباری دارند وبه‌لحاظ روحیات ورفتارناهنجاراجتماعی وروابط با خلافکاران درمعرض تعدّی ودرگیری خشونت‌آمیزهستند والاعموم جامعه ما انسان‌های شریف و  با خانواده‌ای هستند که ازدرگیری وناهنجار‌‌های اجتماعی پرهیز می‌کنندو باید بگویم درحال حاضرکشورایران درنُرم جهانی (بدون سیاست بازی) دربین کشورهای دنیا (همسایگان، کشورهای‌آفریقایی، آمریکا، آمریکای مرکزی) ازامن‌ترین کشورهای جهان قلمدادمی‌شودکه شهروندان تاپاسی ازنیمه شب درخیابان‌ها، رستوران‌ها و مراکزتفریحی آزادانه وبا آرامش، بدون مزاحمت ترددمی‌کنند که حتی مورد تعجب واقرارگردشگران خارجی قرار گرفته است.

  آیا رابطه ریحانه با مقتول یک رابطه کاری بود؟
خانم جباری حداقل سه بار در دادگاه گفت من به مقتول سرویس می‌دادم تا او هم به من خدمات بدهد. اصلاً رابطه کاری مطرح نبود. دراصطلاح این گروه از جوانان بی‌بندوبار، منظورازسرویس دادن، ایجاد روابط نامشروع ودر اختیار قراردادن خوداست، متهمه قبل ازرابطه با مقتول با چند نفررابطه ویژه داشته وطبق اعترافات در دادگاه، ایشان با مدیرشرکت محل کارخودچند باربه ویلای اودرسیرا (جاده چالوس) رفته اندوباکره نبوده است.

 

حسب دلالت پرینت تلفن وی اس‌ام‌اس‌های رد وبدل شده بین ایشان، به‌طورصریح روابط بسیار نزدیک حتی بچه‌دار شدن را نشان می‌دهد ونیزاین رابطه، مورد اعتراض یکی از دوستان پسرش که قبلاً نامزد متهمه بوده قرار گرفته که مستندات مسلم آن در پرونده پیوست است.


چند نمونه کوچک مطابق پرینت مخابرات قابل ارائه دررسانه‌عمومی عرضه می‌شود:
مدیرشرکت: اگرمهم نبودی اینقدربهت گیرنمی‌دادم ولی فکرمی‌کنی می‌خواهم خونت را توی شیشه کنم. مدیر:... دوستت دارم منم خیلی می‌خوامت.


مدیر:.... من عزیز تو نیستم جیگرتم اونم جیگر لال. متهمه:..... این خانه ویرانه که باربسته به جانم... مدیر: مواظب باش دستت‌رو نبری. متهمه:.... نخیرنیت من توبودی «توهم» در اومد دیگه.. زود توضیح بده!


علیرغم رابطه نزدیک نامشروع متهمه با مدیرش در‌‌ همان زمان به نامزدش پیامک میفرستد که به‌خدا دیونتم، نامزد متهمه:... تووقتی با....... ریخته روی هم با من خداحافظی کردی...... کثافت! این آخرین اس‌ام اس از طرف من بود.

  باتوجه به فاصله سنی به چه دلیل این رابطه شکل گرفته بود؟
مستفاد از اظهارات خود متهمه که در پرونده پیوست است، وی در بیان علت رابطه خود بامرد مسن می‌گوید: می‌خواستم یک مقدار سرویس کنترل شده بدهم وسرویس بگیرم ونشان بدهم عُرضه دارم بدون احتیاج به خانواده خودم را تامین کنم. وی در مورد نحوه آشنایی با مقتول می‌گوید: در خیابان می‌رفتم یک کمری چند بارترمز کرد.... وبعدسوار شدم آهنگ (دیدو) گذاشت بعد ازسنم وکارم پرسید و..... من هم چند سوال کردم از کارش و... یک زنگ زدم به گوشی اش تا  شماره تلفنم را ذخیره کند. لذا آن‌ها یک ماه قبل از قتل با هم به رستوران می‌رفتند.

 

در اس‌ام اس بازی، لطیفه برای هم می‌فرستادند ودر روز قتل هم طبق وعده قبلی مقتول به شرکت محل کار متهمه مراجعه و با رضایت کامل باهم به منزل می‌روند. در تحقیقات از همکاران، یکی از همکاران وی اظهار داشته که:... به دنبال ریحانه یک آقایی با ماشین تویوتا کمری آمد وریحانه می‌گفت که دوست پدرم است ومی‌خواهیم ماشین کمری را از او  بخریم. حتی مدیر تخم مرغی را برای گذاشتن زیرچرخ ماشین به‌وی می‌دهد.

  با توجه به تجارب ۳۰ ساله قضایی شما، دلیل قتل چه بود؟
شرایط خاص محیط خانوادگی ورابطه ناهنجار والدین با هم وآثار مخرب درگیری‌های درون خانواده برشخصیت متهمه وروحیه مردانه وخود شیفتگی و خود بزرگ بینی وتصمیم گیری در  لحظه عصبانیت وی  شاید مهم‌ترین دلیل ارتکاب قتل باشد. وی در دادگاه می‌گوید که دربچگی دلم می‌خواست بازی‌های پسر‌ها را بکنم وازاینکه نمی‌توانستم مانند پسر‌ها با تبرهیزم بشکنم ناراحت می‌شدم.

 

به‌همین دلیل برای استحکام رسیدگی وجلوگیری ازهرگونه شائبه و خلل در تحقیقات در مراحل رسیدگی به پرونده، یک بانوی روان‌شناس تعیین کردیم که درجلسه دادرسی حالات او را ببیند وبا مصاحبه با متهمه ورفتار‌شناسی درخصوص شخصیت متهمه اظهارنظرکند. روان‌شناس منتخب معتقد بود او دچار خود شیفتگی است. دلیل قتل هم به شرایط روحی و عدم ثبات شخصیتی او باز می‌گردد. البته دچار جنون ومسلوب الاختیار نبوده تا مبری از مسوالیت قانونی باشد.

 

از طرفی حسب اظهارات متهمه چون مقتول به‌خاطر مسائل کاری و خرید لوازم پزشکی زیاد سفر می‌رفت به‌وی قول سفر به کشورهای اروپا داده بود اما او را نبرده بود که باعث دلخوری و عصبانیت ریحانه شده بود. یا یکبار قرار بود برای گردش روز پنج شنبه، ماشین تویوتا کمری خود را به او بدهدتا باهمکارانش به تفریح برود که با عدم انجام این کار باعث ناراحتی شدید ریحانه شده بود و او می‌گفت نزد دوستان بسیار غرورش جریحه دار شد وضایع شده است.

  یعنی ریحانه با قصد قبلی مرتکب قتل شده بود؟
خانم جباری باخود شیفتگی به دنبال اثبات خود به خانواده بحران زده‌اش بود وشاید با روحیه مردانه خود ، فکر می‌کرد با کنترل سرویس دادن‌هایش دست وی است وبازیچه‌شدن را تحمل نمی‌کرد ولذا وقتی مقتول به‌طرف وی می‌آید تا اورا طبق معمول این‌گونه روابط، لمس کند وی امتناع کرده ودر مقابل این جمله که «روسریت را درآر وراحت باش وجایی نمی‌تونی بری»، به‌شدت عصبانی ووقتی مقتول برای نماز دوم به‌طرف سجاده می‌رود،

 

ریحانه بدون اعلام اعتراض و یا فریاد اینکه می‌خواهد منزل را ترک کند از کیف خود چاقوی ۲۵ سانتی تازه خریداری شده را درآورده وناگهان ازپشت به کتف او با شدت ضربه می‌زند که به‌علت بلندی تیغه چاقو از بین استخوان‌ها وارد فضای سینه شده وناف اصلی ریه را می‌شکافد وحتی چاقو را هم باخود می‌برد وبا جلد مقوایی زیر تختش پنهان می‌کند. آثارخون در سجاده و صندلی کنار آن مشهود ودر پرونده مضبوط است.

  یعنی ضربه ریحانه نوعا کشنده بود؟
مشخصا ضربه وارده ریحانه به‌علت نوك تیز بودن کارد وتیغه فولادی بلندآن، ضربه را نوعا کشنده می‌کند زیرا وارد ریه شده بود. ادعای ضربه ساده به کتف که از سوی اقای مصطفایی طرح شده خلاف نظریه صریح کالبدشکافی مرکز پزشکی قانونی است.

  خود ریحانه در مورد نحوه قتل چه گفته؟
گفت می‌ترسیدم به من تجاوز کند. چند بارازمن خواست روسری‌ام را بردارم اما من اینکار را نکردم. متاسفانه متهمه هیچ حرف و رفتاری از خود نشان نمی‌دهد که مقتول را متوجه اکراه وی کند. «از وی سوال می‌شود آیا مقتول خشونتی نشان داد یا عملی انجام دادکه نشان دهد قصددارد به‌زور تجاوز کند؟ وی جواب می‌دهد: نخیر.

 

ونیز ازوی پرسیده شد وقتی امتناع تورا از دست زدن دید چرا پشت به‌تو کرد جواب می‌دهد رفت نماز دیگرش را بخواند». بازسازی صحنه جنایت هم نشان می‌داد که سجاده روی زمین پهن بوده وآثار خون روی سجاده و آینه وجود داشت  كه حکایت می‌کند درلحظه قتل و وارد کردن ضربه کارد مقتول پشت به متهمه روی سجاده بوده است.   اصولا ریحانه یک کلمه غیر این درطول مراحل مختلف تحقیقات ودادرسی نگفته است.

 

صرف‌نظرازعمل غیرشرعی واخلاقی مقتول، باتوجه به زاویه داشتن روحی وروانی این‌گونه افراد بی‌اعتقاد نسبت به مذهب ونماد آن نماز، به‌نظرم نماز خواندن وی دراین شرایط که اورا به‌ظاهر مذهبی نشان می‌دهد برنفرت متهمه افزوده است  وامید خدمات گرفتن از این مرد مذهبی (باضعف ایمان ومقهور شیطان) به باد می‌رود چون قبل از ورود به خانه این حس وذهنیت وجود نداشته به‌طوری که در مسیر خانه، مقتول کاندوم می‌خرد ودرداخل منزل جلوی چشمان ریحانه خانم روی میز می‌گذاردوبرای وی ناآشنا نبوده است.

  ادعا شده داروی بیهوشی در شربت ریحانه وجود داشت. شما نوشیدنی‌ها را به آزمایشگاه فرستادید؟
دو لیوان محتوی آبمیوه روی میزبوده که ثابت می‌کند دونفر بودند ومحتوای هردو لیوان برای سم‌شناسی ارسال وحسب گزارش کار‌شناسان آزمایشگاه یکی از لیوان‌ها فاقد هرگونه سم یا دارو بوده ولی در لیوان دوم داروی دیفنوکسیلات که داروی ضد اسهال است مشاهده شده است.

  از دیگر ابهامات مطرح شده در پرونده ریحانه، خرید لوازم پیشگیری از بارداری از داروخانه است. این اتفاق افتاده؟
ابهامی در خرید آن وجود ندارد. زیرا رفتن یک زن ومرد به یک خانه خلوت به‌قصد صرف خوردن قهوه نیست ونیت ایشان عمل جنسی بوده است که در مسیر به‌خانه کاندوم خریداری شده. نکته قابل تامل اینکه این وسیله روی میز قرار داشته وکاملا در معرض دید بوده و خانم ریحانه با توجه به تجربه‌های قبلی به آن ناآشنا نبوده است و خرید لوازم پیشگیری از بارداری نشانه تجاوز نیست فقط نشانه قصد رابطه جنسی است.

  شما موافق تلاش برای جلب رضایت اولیای دم هستید؟
توصیه می‌کنم این سیاهکاران سیاستکار سرنوشت این‌گونه محکومان را با تبلیغات رسانه‌ای وگزافه گویی‌هایی برای نمایاندن خود وچهره سازی مجازی به نتیجه تلخ اجرای قانون وگرفتن فرصت رضایت اولیای‌دم دچارنکنند.

 

ازتجارب تلخ گذشته مانند پرونده مرحوم بهنود شجاعی که مداخلات علنی ورسانه‌ای کردن موضوع باعث انفعال اولیای دم شد و نامبرده را از امکان گرفتن رضایت اولیایدم محروم ساخت عبرت گیرند. هرچند اینجانب بازنشسته شدم وصرفنظر از اینکه هیچ تردیدی در استحقاق قصاص خانم جباری ندارم وآن‌را حق مسلم خانواده محترم می‌دانم ولی برای رضای خدابا توجه به اینکه قصاص حیات است ولیکن خداوند تبارک وتعالی اولیای دم را دعوت به عفو و بخشش کرده است. بنده حاضرم در جلب رضایت ایشان به‌طریق مقتضی مساعدت کنم.

اخبار اجتماعی - بهارنیوز


ویدیو مرتبط :
اولین گزارش تلویزیون از پرونده ریحانه جباری

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ناگفته‌های زندگی «ریحانه جباری» از زبان مادرش



اخبار,اخبار اجتماعی,حکم ریحانه جباری


اخبار اجتماعی -  ناگفته‌های زندگی «ریحانه جباری» از زبان مادرش


روزنامه اعتماد گفت‌وگویی را با مادر ریحانه جباری - متهم به قتل یک پزشک - منتشر کرده است.

این گفت‌وگو در پی می‌آید:

درباره شرایط خانوادگی‌تان صحبت کنید. ریحانه فرزند چندم شماست؟
ریحانه فرزند اولم است. من سه دختر دارم. دختر کوچکم دانشجوی کارشناسی رشته حسابداری است. دختر وسطی‌ام دانشجوی کارشناسی ارشد و ریحانه هم ترم سه رشته نرم‌افزار کامپیوتر بود.

اخیرا یکی از افراد مرتبط با این پرونده در گفت‌وگویی خانواده شما را خانواده‌ای از هم‌گسیخته معرفی کرده بود. در پاسخ به این اتهامات چه حرفی دارید؟
من و شوهرم 28 سال قبل با یکدیگر ازدواج کردیم. در این مدت نه او به من خیانتی کرد و نه من به او. من دانشجو بودم. بعد بچه‌دار شدم. تحصیلاتم ادامه پیدا کرد ولی ریحانه را که دو سه ماهه بود با خودم سر کار می‌بردم. در این محیط پر تنش هنر که خیلی حرف‌ها در آن هست و ساعت مشخص کاری هم ندارد من با شرافت زندگی کردم. مثلا نیمه‌شب فیلمبرداری بود و من باید می‌رفتم.

 

هر زن یا مردی که بخواهد خانواده‌اش را هم نگه دارد باید برنامه‌ریزی خوبی داشته باشد که هم خانواده و هم شغلش را نگه دارد. با این حال من درس خواندم و فوق لیسانس گرفتم. من هم به ریحانه و خواهرهایش گفتم باید درس بخوانید چون ما آدم‌های ثروتمندی نیستیم و باید زحمت بکشیم. با اینکه من بازیگر بودم اما اینطور نبود که درآمد زیادی داشته باشم. در خانواده ما تحصیلات اهمیت زیادی دارد و من هم بچه‌هایم را به درس خواندن تشویق می‌کردم. از آرامش ریحانه که حالا قرار است برود پای چوبه‌ دار می‌توانید بفهمید او در محیط پرتنشی زندگی نکرده است. حرف‌هایی که در این‌باره زده شده دروغ محض است.

برگردیم به تیرماه سال 86. چه زمانی فهمیدید دخترتان مرتکب قتل شده است؟ اصلا او چطور دستگیر شد؟
ساعت 8 شب ریحانه آمد خانه. بی‌نهایت پریشان بود. در تمام عمرم هرگز دخترم را به این شکل ندیده بودم. صبح رفته بود سر کار و ظهر به من زنگ زد که دکتر سربندی با من تماس گرفته و برای دیدن دفترش قرار گذاشته است. من گفتم زودتر بیا و این قرار را کنسل کن چون قبلا سربندی تماس می‌گرفت شماره‌های عجیب روی گوشی ریحانه می‌افتاد و ... گفتم آدم ناشناس برای تو خوب نیست.

آیا ریحانه هم شماره مرحوم سربندی را داشت؟
نه، تا آن روز رابطه یک‌طرفه بود و فقط سربندی زنگ می‌زد.

چطور با یکدیگر آشنا شده بودند؟ آیا قبلا با یکدیگر رابطه‌ای داشتند؟
روزی که با یکدیگر آشنا شده بودند ریحانه با خوشحالی آمد خانه و گفت خدا یک مورد کاری خوب رسانده. من در بستنی‌فروشی با یک مردی آشنا شدم. یک نفر به اسم سربندی را دیدم. جراح است و می‌خواهد مطب راه بیندازد و بعد هم می‌خواهد تبلیغ کند و کار چاپی دارد و ... خیلی خوشحال و امیدوار بود.

درباره روز حادثه صحبت کنید.
ریحانه گفت نتوانستم قرار را کنسل کنم. او آمد. خیلی پریشان بود. روسری‌اش را درآورد که بعد‌ها فهمیدم روی روسری‌اش خون بوده و من لکه خون را ندیدم. گفتم چی شده؟ زد زیر گریه و گفت که مامان من تصادف کردم و با ماشین دوستم زدم به کسی. ریحانه خیلی عشق رانندگی داشت. گفت خیلی خسارت‌بار بود. گفتم خب اگر با ماشین به ماشین کسی زدی عیبی ندارد.

 

دخترم می‌خواست من شوکه نشوم و ذره ذره ماجرا را بگوید. او شام نخورد و خوابید. ساعت دو نیمه شب بلند شدم دیدم یک مرد داخل خانه‌مان است. گفتم تو کی هستی؟ دیدم ریحانه هم از اتاقش بیرون آمد. روسری و مانتو تنش کرده بود. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده. گفتم تو کی هستی؟ گفت من بازپرس هستم. دخترت با ماشین به عابر زده و فرار کرده. او تلفنی با ریحانه تماس گرفته بود و گفته بود بیا کلانتری اما ریحانه گفته بود من چطوری نصف شب بیایم بیرون.

 

ریحانه گفته بود قول می‌دهم فردا بیایم اما ردیابی کرده بودند و آمده بودند جلوی در خانه و زنگ زده بودند به ریحانه و گفته بودند ما پشت در هستیم بیا. وقتی ما خانه بودیم از ریحانه بازجویی کرده بودند. به ریحانه گفته بودند با چی زدی؟ گفته بود با چاقو. همان موقع مانتو و روسری و چاقو را از ریحانه گرفته بودند. گفتند بیاید کلانتری عباس‌آباد. من ریحانه را دعوا کردم که چرا به عابر زدی و به من نگفتی. دخترم را دعوا کردم و از خانه بیرون رفت.

نخستین دیدار شما با دخترتان چند روز بعد از دستگیری‌اش بود؟ او این ماجرا را برای شما چطور روایت کرد؟
بازپرس پرونده آخر شهریور اجازه داد دخترم را ببینم. وقتی دیدمش گفت یک کاغذ و خودکار بدهید. نامه‌ای نوشت و به ما داد. نوشته بود دوران سختی داشته و ...

اصلا ریحانه چرا همراه مرحوم سربندی به دفترش رفته بود؟
ریحانه کلا سربندی را سه مرتبه دیده بود. یک بار اوایل اردیبهشت، بار بعدی چند روز پیش از قتل و روز قتل. هر سه مرتبه با «ش» بود. مرحوم سربندی روز قتل به تنهایی رفته بود دنبال ریحانه اما کمی جلوتر «ش» سوار شده بود. گفته بود امروز مسیر من با تو یکی است و خودم می‌آیم دنبالت.

ظاهرا چند پیامک هم بین ریحانه و دکتر سربندی رد و بدل شده بود. شما از محتوای این پیامک‌ها اطلاعی دارید؟
ریحانه و آقای سربندی چهار پیامک رد و بدل کردند. اولی درباره روز 7/ 7/ 2007 بود که این اتفاق افتاد که ریحانه با علامت سوال جوابش را داد. در دومی ریحانه می‌پرسد پس منتظر باشم آقای دکتر؟ و پیامکی هم سربندی می‌فرستد که من نزدیک شرکت هستم. فقط همین.

برخی به این پرونده به چشم یک قتل ساده نگاه می‌کنند اما برخی آن را یک معما تلقی می‌کنند و آن را دارای یک سناریوی از قبل طراحی‌شده می‌دانند. شما در این‌باره چه نظری دارید؟
به نظر من این یک قتل بود. شیطان در هر جایی که فسادی بر پا شود حاضر است. این شیطان در آن خانه حاضر بود. دفاعی از ریحانه نمی‌کنم چون خطایی کرده اما از عملکرد مقتول هم دفاعی نمی‌کنم. به دلیل اینکه یک مرد در میانسالی و در دوره تکامل یک انسان، دختر نوجوانی هم‌سن دختر خودش را برده به جایی که متعلق به عمه‌اش بود. در ضمن ریحانه به دلیل سن دکتر به او اعتماد کرد. اگر ریحانه این آقا را آورده بود خانه خودمان می‌گفتیم ریحانه مرد را اغفال کرده و دلبری کرده و چون دختر فاسدی بوده مرد را برده به آن خانه و بعد سر پول دعوا شده و او را کشته. اما اینطور نبود. دخترم برای نخستین مرتبه وارد آنجا شده بود. نمی‌دانم این حرکت مقتول چه توجیهی دارد.

آیا ریحانه قبلا هم با خود چاقو حمل می‌کرد؟
هرگز این رسم در خانواده ما نبود. ریحانه در زمان دانشجویی تا قزوین می‌رفت و بر می‌گشت و هرگز چاقو نداشت. البته می‌گفت دوستان گفتند باید بیشتر مواظب باشی و ... اما من می‌گفتم تو چیزی لازم نداری.

در پرونده درباره پیامکی تحقیق شده که ریحانه خطاب به یکی از دوستانش گفته می‌کشمش. شما در این‌باره چیزی می‌دانید؟
بعد از صدور کیفرخواست دادیار اظهارنظر پرونده وقتی به پیامک‌ها رسید از کیفرخواست ایراد گرفت. گفت یک پیامک فرستاده شده که می‌کشمش و چرا در این‌باره تحقیق نشده است.

 

نقص پرونده گرفت و دوباره پرونده را برگرداند. بازپرس پرونده دوباره پرونده را بررسی کرد و فردی را که مخاطب این پیامک بود بازجویی کرد که جریان این پیامک چیست؟ او می‌گوید من گفتم بیا جایی ببینمت و ریحانه گفته من پدرم خانه است نمی‌توانم بیایم. او می‌گوید همیشه باباها دردسر هستند و ریحانه می‌گوید آره فکر می‌کنم باید بکشمش. بازپرس پرونده در این‌باره تحقیق و اعلام کرد این پیامک هیچ ربطی به این قتل ندارد. حالا نمی‌دانم چرا به این پیامک‌ها دامن زده می‌شود.

در شبکه‌های اجتماعی، کمپین‌هایی در حمایت از دخترتان ایجاد شده و حتی کار به برخی شبکه‌های ماهواره‌ای نیز کشیده شده است. شما از آنها کمک خواستید؟
من اگر اهل کمپین بودم همان سال‌ها این کارها را انجام می‌دادم. یک روز شنیدم یکی از رادیوهای خارجی درباره ریحانه حرف می‌زند. رفتم سراغ مصطفایی را بگیرم، پیدایش نکردم. پیغام دادم نمی‌خواهم پرونده، رسانه‌ای شود. اما پیش از این روزنامه‌های داخلی این خبر را کار کردند. من دیگر دسترسی به وکیلمان نداشتم. در این مدت از اسپانیا، آمریکا، کانادا و خیلی رسانه‌های خارجی برایم پیغام گذاشتند و گفتند می‌خواهیم مصاحبه کنیم اما من قبول نکردم. به هیچ عنوان با رسانه‌های خارجی صحبت نکرده و نمی‌کنم.

شما بارها اعلام کردید خودتان را به خانواده مرحوم سربندی نزدیک می‌دانید. چه چیزی می‌تواند خانواده مقتول را به خانواده متهم به قتل نزدیک کند؟
بشریت و محبت می‌تواند ما را به هم نزدیک کند و اینکه این ماجرا یک حادثه بود. مردی برای آنها پدر بود. برای پیرزن پسر بود. بچه من باعث شده آنها از داشتن او محروم شوند. آن فرد رفته آن دنیا اما من از اینکه یک مادری اشک می‌ریزد ناراحت می‌شوم. از اینکه پسر نوجوانی را می‌بینم پدرش فوت شده ناراحت می‌شوم. من مسئولم در مقابل آنها. با آنها همدردی می‌کنم. من خودم را برای تصمیم‌گیری جای دختر و پسر مقتول می‌گذارم.

در این مدت برای جلب رضایت اولیای دم چه تلاش‌هایی انجام داده‌اید؟
هنوز دادگاه شروع نشده بود. به ما آدرس و تلفن از این خانواده نمی‌دادند. دستی ما را از هم دور نگه می‌داشت. من به وکیل اولیای دم دسترسی پیدا کردم. دفعه اول ریحانه یک نامه نوشت که من برای محروم کردن شما از کسی که دوستش داشتید از شما معذرت‌خواهی می‌کنم. گذاشتیم در قرآن بردیم دفتر وکیل. پسر مقتول آمد و صحبت کردیم. او آن روز برخورد خوبی نداشت. ما هم خواهش کردیم و گفتیم ببخش. گفتیم غلط کرده و ... هنوز دقیق نمی‌دانستیم چه اتفاقی افتاده است اما فایده‌ای نداشت.

نتیجه تلاش‌ها چه بود؟
پسر بزرگ مقتول گفت حکم را اجرا می‌کنم اما ریحانه را قلبا بخشیده‌ام.

خانواده مرحوم سربندی اعتقاد دارند ریحانه رازی را پنهان می‌کند. آیا با این نظر موافقید؟
ریحانه باید من را قانع می‌کرد تا من از او دفاع کنم. من صدها بار ریحانه را بازجویی کردم و فقط کتکش نزدم. بارها به او فشار روحی آوردم که بگو اما من را قانع کرد. او دروغ نمی‌گوید و این حادثه به همین شکل اتفاق افتاده است.

در خبرها اخبار ضد و نقیضی درباره زمان اجرای حکم شنیده می‌شود. آیا از سوی واحد اجرای احکام دادسرای جنایی زمانی برای اجرای حکم به شما اعلام شده است؟
نخیر به ما چیزی اطلاع ندادند. همچنان که درباره توقف اجرای حکم چیزی به ما نگفتند.

حس مادرانه‌تان درباره سرنوشت دخترتان چه می‌گوید؟
حس من منفی نیست. وقتی شیطان فضا را پر می‌کند ناامید می‌شوم اما ته قلبم همیشه می‌گویم دخترم باز هم به آغوش من برمی‌گردد. من هم به دستگاه قضایی و هم به دلسوزان داخل نظام امیدوارم. با تمام وجود دعا می‌کنم. تنها خواسته من از خدا این است که این بچه به من برگردد و اگر برگردد تا آخر عمرم همه توانایی‌هایم در اختیارش خواهد بود. اگر هم برنگردد به همه اثبات می‌کنم که قصاص ریحانه اشتباه بود.

اخبار اجتماعی - روزنامه اعتماد