اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

نامه مشایی یه عزت الله انتظامی/ تعطیلی رسمی ستاد هاشمی



مشایی به عزت الله انتظامی نامه نوشت

مشایی به عزت‌الله انتظامی نامه نوشت

اسفندیار رحیم مشایی در نامه‌ای به استاد عزت‌الله انتظامی، خطاب به وی گفت: «از وضعیتی که پیش آمد خیلی متاثر شدم. روا نیست که در پی یک عمر تلاش خاطرتان مکدر شود.» در این نامه آمده است:

«به نام خدای مهربان

استاد عزیزم جناب آقای انتظامی

با سلام و ادب و احترام

از این فرصت استفاده کرده، ارادتم را تجدید می‌کنم. از وضعیتی که پیش آمد خیلی متاثر شدم. روا نیست که در پی یک عمر تلاش خاطرتان مکدر شود. برایتان سلامتی و سرزندگی آرزو می‌کنم و بارانی را که هم‌اکنون شروع به باریدن گرفته است، به فال نیک می‌گیرم.

دوستدار و مشتاق دیدار

اسفندیار رحیم مشایی 

تعطیل شدن ستاد هاشمی

ستاد هاشمی رسما تعطیل شد

اعضای ستاد آیت الله هاشمی رفسنجانی ساعت 11 امروز ظهر کار خود را به طور رسمی پایان داده و ستاد وی تعطیل شد.

این در حالیست که شب گذشته و قبل از اعلام اخبار ساعت 21 ستاد هاشمی خالی از مسوولان بوده و عملا کسی فعالیت نمی کرد.

در همین حال امروز اعضای ستاد هاشمی با آیت الله دیدار خواهند داشت.

اسحاق جهانگیری از دیدار اعضای ستاد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با وی خبر داد و گفت: اعضای ستاد انتخاباتی عصر امروز به عنوان حسن ختام کار با وی دیدار خواهند کرد.

وی با بیان اینکه هاشمی هیچ اعتراضی به نظر شورای نگهبان نخواهند داشت و این خواسته خود ایشان است، افزود: هاشمی برای انجام وظیفه به صحنه انتخابات آمد و الان هم هیچ اعتراضی ندارد.

رئیس ستاد هاشمی گفت: آقای هاشمی مثل سابق استوانه نظام است و در جهت پیشبرد اهداف اساسی انقلاب پای کار خواهد بود.    

محمد غرضی,انتخابات ریاست جمهوری

غرضی: ۵۵ میلیون رأی دارم

محمد غرضی کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در گفت‌وگو با تسنیم به برخی از برنامه‌هایش برای تشکیل دولت احتمالی در صورت تصدی پست ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: من برای انتخابات کیسه‌ ندوخته‌ام. من می‌خواهم یک دولت "ضد تورم" تشکیل دهم تا نسل‌های بعدی در آتش تورم نسوزند.

وی ادامه داد: من از متن مردم در کابینه‌ام استفاده می‌کنم. اصطلاحات اصولگرا و اصلاح‌طلب حاشیه‌‌های متن مردم هستند که هر از چند گاهی به قدرت رسیده و پس از مدتی کمرنگ یا حذف می‌شوند.

وزیر پیشین پست و تلگراف و تلفن در ادامه تأکید کرد: متن مردم از حاشیه‌ها متفاوت است. حاشیه‌ها عمق ندارد و تعدادش کم است.

غرضی اظهارداشت: من متن مردم را قبول دارم. اگر اصلاح‌طلبان، اصولگراها و یا مستقلین در متن مردم قرار گیرند، من هم با آن‌ها همراه هستم، اما اگر در حاشیه باشند من با آن‌ها سازگاری ندارم.

وی در ادامه با اشاره به اینکه می‌تواند رأی بالایی از مردم را کسب کند افزود: من معتقدم که 55 میلیون نفر به من رأی می‌دهند. تمام مردم موافق این هستند که دولتی روی کار بیاید که تورم نداشته باشد. من با دولت غیر متورم موافق هستم.

منابع:ایسنا/تابناک/تسنیم

 

 

 


ویدیو مرتبط :
یه تیکه جالب از استاد عزت الله انتظامی خنده دار

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نامه عزت‌الله انتظامی درباره همراهی ‌مشایی


استاد عزت الله انتظامی در نامه ای تلاش‌هایش برای ثبت بنیاد فرهنگی و هنری و چگونگی حضورش در وزارت کشور هنگام ثبت نام یکی از کاندیداها را شرح داد.

خبرگزاری فارس: آقای بازیگر که مدتی است برای ثبت بنیاد فرهنگی و هنری تلاش می کند و هنوز به نتیجه ای نرسیده است در نامه ای که در اختیار خبرگزاری ها قرار داد از فعالیت هایش برای ثبت این بنیاد و چگونگی حضورش در وزارت کشور در هنگام ثبت نام یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری شرح داد.

توضیحات عزت‌الله انتظامی درباره همراهی با ‌مشایی در وزارت کشور

متن کامل نامه به شرح ذیل است:

پروردگارا کمک کن بتوانم حرف دلم را بزنم...

برای مردم سرزمینم...

من عزت الله انتظامی هستم

شنبه 21 اردیبهشت ماه 1392 ساعت 3 بعدازظهر بود که از دفتر ریاست جمهوری به من اطلاع دادند « آماده باشید ماشین می آید دنبالتان». خوشحال شدم. ماه ها برای ثبت بنیاد دویده بودم. چند روز قبل از مراسمِ اعطا نشانِ درجه یک هنری در بهمن ماه 1391 (که به علت بیماری نتوانستم در مراسم شرکت کنم) ما چند هنرمند منتخب را به دفتر ریاست جمهوری دعوت کردند تا از مزایای مادی و معنوی این نشان با خبرمان کنند. آنجا درخواست بنیاد فرهنگی و هنری را مطرح کردم. چند روز بعد آقای رییس جمهور نامه فوری زدند به وزرا مربوطه فرهنگ و ارشاد و کار... مدتی گذشت... نتیجه ای حاصل نشد. ناچار فکر کردم دست به دامن آقای مهندس مشایی شوم. هفته ی قبل به ایشان پیغام داده بودم که واجب العرضم و برای مذاکرات باید خدمت برسم. فورا لباس پوشیدم. چیزی نگذشته بود که خبر دادند ماشین آمده. با سرعت رفتم پایین. شخصی که در مسیر مرتب با بی سیم صحبت می کرد به کسی که آن طرف خط بود گفت "بله ایشان آمدند." حرکت کردیم. راننده چراغِ گردانِ قرمز رنگ را بالای ماشین قرار داد، با سرعت خیابان ها را طی می کرد و شخص بی سیم به دست هم مرتب خبر می داد که ما کجا هستیم و کی می رسیم. من جلوی ماشین پهلوی راننده نشسته بودم. مردم با حیرت نگاهم می کردند که مرا با این ماشین و با این سرعت کجا می برند! نزدیک کاخ ریاست جمهوری با بی سیم شماره، رنگِ ماشین و اسم سرنشینان را گفتند تا برای ورود هماهنگ شود. دستور دادند از درب خیابان ولی عصر داخل شویم. به جلوی ساختمان رسیدیم. محوطه پر از مردهای پیر و جوان و پلیس بود. مرا پیاده و بلافاصله سوار ماشین دیگری کردند. مدارک و اسناد موزه قیطریه و بنیاد را با خودم برده بودم، حتی برای آقای بی سیم به دست هم مطالب خودم را تعریف کردم. خیلی با محبت گفت "چیزی نیست. انشاالله همین امروز تمام میشود.ناگهان آقای مشایی سمت ماشین ما آمد شیشه ماشین را پایین کشیدم و گفتم مختصر عرضی دارم که به کمک شما احتیاج است. گفت با ما بیایید همین امروز انجام می دهم. آقای مشایی سوار ماشینِ بزرگِ سفید رنگی شد و ما بلافاصله پشت سر او حرکت کردیم. بالاخره بنیاد داشت ثبت می شد... دوندگی هایم به نتیجه میرسید و نگرانی هایم رفع میشد... «بنیاد فرهنگی و هنری عزت الله انتظامی»... ناگهان دیدم میدان فاطمی هستم... گلدسته های مسجد نور... ماشین با سرعت جلوی یک درب آهنین ایستاد. تازه فهمیدم اینجا وزارت کشور است! همه جا پراز پلیس بود. ماشین آقای مشایی جلوتر رفت. به محوطه که رسیدیم من را از راهروهای طولانی بردند... به جایی رسیدیم که مملو از جمعیت بود. آقای رییس جمهورو مشایی و عده ای دیگر، همه آنجا بودند. مرد جوانی آمد و مرا همراه خودش باز به راهروهای تودرتو دیگری برد. واقعا خسته شده بودم... مجبور بودم با عصا پا به پای او راه بروم. به سالن بزرگی رسیدیم. آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم و روی صندلیِ وسط نشستم. مردِ جوانِ همراهم گفت باید برویم جلوتر. گفتم نمی توانم از اینجا تکان بخورم. بهرحال او رفت و مرا تنها گذاشت. نمی دانستم آنجا چه خبر است فقط پر از سروصدا و آدم های جورواجور بود... کمی گذشت... درب سالن ناگهان باز شد و جمعیت حمله کرد داخل. صندلی ای که من روی آن نشسته بودم یک وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. با داد و فریاد من بالاخره دو سه نفر به دادم رسیدند. صندلی را درست کردند و من را روی آن نشاندند. جمعیت به داخل سالن هجوم برد. حیران مانده بودم چه کار کنم؟ ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس جمهور و چند نفر دیگر که همراه آنها بودند از روبرو به طرف من می آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین های عکاسی. آقای مشایی گفت «چی شده؟ یه خرده شاد باشین! » من حرفی نداشتم که بزنم. عکاس ها تند و تند عکس می گرفتند. عکسشان را که گرفتند محل را ترک کردند و من بازهمان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم. مرد جوان که آمد مرا ببرد خانه گفتم چه شد؟ گفت «امروز که دیگه نمیشه بعدا انشاالله اوراق و براتون میاریم»...

 توضیحات عزت‌الله انتظامی درباره همراهی با ‌مشایی در وزارت کشور

مردم سرزمینم!

من برای شما همیشه همان عزتم، همانی که از سیزده سالگی در تماشاخانه های لاله زار با تشویق های شما بزرگ شده ام... همانی که همراه شما با درد های ایران بسیار گریسته ام و با شادی هایش لبخند ها زده ام... برای شما من همیشه همان عزتم... بچه ای از سنگلج...

بنیاد فرهنگی و هنری یادگاری است از من برای جوانان و مردم سرزمینم... آرزومندم این میراث ماندگار را همراه شما بنا کنم...

عزت الله انتظامی

جمعه، 27 اردی بهشت ماه 1392 تهران