اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
موسوی لاری: ما که نتوانستیم با لباس شخصی ها کاری بکنیم!
موسوی لاری: ما که نتوانستیم با لباس شخصی ها کاری بکنیم!
حجت الاسلام و المسلمین موسوی لاری وزیر كشور دولت اصلاحات گفت: پیام اصلی انتخابات این بود که مردم میخواهند خودشان را اثبات کنند. همچنین، وقتی مردم بخواهند از شرایطی به عنوان شرایط سخت عبور کنند، خواستار تغییر میشوند و این تغییر را در رأی خود نشان میدهند.
وی با اشاره به اینكه معتقد است ماهیت اصلاح طلبی، اعتدال است، افزوده : آقای روحانی در شعارهای انتخاباتی، شعارهای اصلاحطلبانه داده و باید نماد اصلاحطلبی معتدل باشد و تا به حال هم خوب عمل کرده است. اعتدال به معنای «به نفع جریان رقیب صحنه را خالی کردن» نیست.
این عضو شاخص مجمع روحانیون مبارز ادامه داد: از نظر من به طور کلی دو نوع گفتمان در جامعه وجود دارد، که از مجلس دوم در سال 63 به موازات هم جلو آمدند؛ اصلاحطلبی و اصولگرایی. اعتدال در واقع روش طرح یکی از این دو گفتمان است و خودش یک گفتمان نیست. اصولگرایان و اصلاحطلبان در بیان حرفهایشان میتوانند معتدل باشند یعنی روش مطالبات عاری از افراط و تفریط باشد.
در نشست تخصصی حزب جوانان ایران اسلامی که شب گذشته در دفتر این حزب برگزار شد، حجتالاسلام والمسلمین موسوی لاری با حضور در میان این جمع، به بررسی پیامدهای انتخابات 92 پرداخت.
عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به اولین پرسش که در رابطه با پیام انتخابات و مفهوم اعتدال مطرح شد، گفت: در سال 75 وقتی بحث انتخاب رییسجمهور بعد از آقای رفسنجانی مطرح شد، فضای کشور شکل خاصی داشت؛ اوضاع مجلس پنجم و روی کار آمدن جریانی که با تفسیر اصل 99 قانون اساسی در سالهای 69 و 70 شرایط ویژهای پیدا کرده است. مجلسی در دوره چهارم شکل گرفت که بیش از 45 نفر از اعضای مجلس سوم در حالیکه نماینده مجلس بودند، به همراه تعداد زیادی از نیروهای مرتبط با این مجموعه که خود را برای انتخابات مجلس چهارم آماده کرده بودند ردصلاحیت شدند که در سه دوره قبل خود بیسابقه بود.
موسوی لاری در ادامه گفت: نتیجه چنین برخوردی، منزوی شدن و کنارهگیری برخی نهادها، احزاب و تشکلها بود که رغبتی برای حضور در مجلس پنجم پیدا نکردند. مجلس پنجم در چنین فضای خاصی شکل گرفت. حزب تازهنفس کارگزاران بوجود آمد و بخشی از فعالیتهای رسمی را به عهده گرفت. این فضا با توجه به مشکلاتی که دولت هاشمی در اجرای برنامههایش پیدا کرده بود نظیر مشکلات معیشتی و اقتصادی و در کنار آن، فشاری که بر احزاب بود، با وجود همه تمهیداتی که برای پیروزی دوباره جریانی که از مجلس چهارم به بعد پیروز میدان بود، چیده شده بود، مردم در خرداد 76 به مسیر دیگری رفتند.
این فعال سیاسی اضافه کرد: البته فشار آن سالها قابل قیاس با فشار سالهای 91 و 92 نیست و فشار سالهای اخیر بسیار بیشتر بوده است. با این حال در این دوره هم مردم در دقیقه 90 تصمیم گرفتند به صحنه بیایند و مشابه خرداد سال 76 عمل کنند، یعنی کاندیداهایی که تصور میشد همه امکانات در اختیارشان است از نظر مردم در حاشیه قرار گرفتند و با توجه به علائمی که مردم از جریان اصلاحات دریافت کردند، آمدند و پشت عده دیگری که امکانات بخصوصی نداشتند درآمدند.
وزیر پیشین کشور ادامه داد: پیام اصلی انتخابات این بود که مردم میخواهند خودشان را اثبات کنند. همچنین، وقتی مردم بخواهند از شرایطی به عنوان شرایط سخت عبور کنند، خواستار تغییر میشوند و این تغییر را در رأی خود نشان میدهند. در چند روز منتهی به انتخابات بود که مردم تصمیم گرفتند با شرکت در انتخابات شرایط را تغییر دهند. پیام انتخابات بسیار روشن و در واقع همان «تغییر» است؛ تغییر در راهبردها، روشها، افراد، سلیقههای حاکم، آزادی نشریات و ... .
موسوی لاری در ادامه در رابطه با گفتمان اعتدال، گفت: از نظر من به طور کلی دو نوع گفتمان در جامعه وجود دارد، که از مجلس دوم در سال 63 به موازات هم جلو آمدند؛ اصلاحطلبی و اصولگرایی. اعتدال در واقع روش طرح یکی از این دو گفتمان است و خودش یک گفتمان نیست. اصولگرایان و اصلاحطلبان در بیان حرفهایشان میتوانند معتدل باشند یعنی روش مطالبات عاری از افراط و تفریط باشد.
وی تصریح کرد: انتظار از آقای روحانی این است که او و دولتش نماینده اعتدال اصلاحطلبی باشند. ما چون در گذشته به این مقوله نپرداختهایم برخی فکر میکنند اعتدال یعنی جریانی مقابل اصولگرایی و اصلاحطلبی، اما من اینگونه فکر نمیکنم.
این عضو مجمع روحانیون مبارز همچنین گفت: شاخص جریان اصولگرا در این چند سال این بوده است که همیشه با بال حذف رقیب پرواز میکردند و نه با بال اثبات و تواناییهای خود. نتیجه این بود که در انتخابات، همیشه بین چند کاندیدا از این جریان رقابت وجود داشت و جریان دیگری اصلا نبود.
اصولگراها هم میتوانند به عنوان طرفداران یک اندیشه، باور یا تلقی از زندگی اجتماعی بیایند و بنا را بر رقابت با رقیب بگذارند نه حذف رقیب و ردصلاحیت. یک بخش از این کار به این دلیل است که چون میخواهند بیدردسر به صحنه بیایند، مردم و خواستههای آنها را نادیده میگیرند و به ابزارهای قانونی و شبهقانونی متوسل میشوند تا حذف رقیب کنند و به افکار عمومی کاری ندارند. اصلاحطلبان اتفاقاً آن ابزار ار در دست ندارند. آنها در هیچ مقطعی طرفدار حذف نبودهاند.
وی به بیان خاطرهای پرداخت و اظهار کرد: در زمان انتخابات مجلس، خود من چهار نفر از فرماندارانم را کنار گذاشتم به دلیل اینکه متوجه شدم در هیأت اجرایی عدهای را بدون دلیل و صرفاً به خاطر خط و فکر سیاسی ردصلاحیت کردند اما متاسفانه جریان اصولگرا چنین نمیکند.
آقای روحانی فعلاً با در دست داشتن این ابزار - یعنی اعتدال - اما در چارچوب آرمانهای اصلاحطلبی وارد میدان شدند؛ البته من معتقدم ماهیت اصلاحطلبی، اعتدال است. آقای روحانی در شعارهای انتخاباتی، شعارهای اصلاحطلبانه داده و باید نماد اصلاحطلبی معتدل باشد و تا به حال هم خوب عمل کرده است. اعتدال به معنای «به نفع جریان رقیب صحنه را خالی کردن» نیست.
موسوی لاری در برابر پرسشی درباره سخنرانی هفته گذشته هاشمی رفسنجانی مبنی بر اینکه «هشت سال گذشته اشتباه خود ما بوده است» و همینطور در رابطه با پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان در هشت سال گذشته، پاسخ داد: اگر منظور آقای هاشمی از اشتباه، عدم وحدت کاندیداهای اصلاحطلب در انتخابات 84 است، من این را قبول دارم. قبلاً هم گفتهام که اگر اصلاحطلبان به جای اجماع بر عدم ائتلاف، به ائتلاف میرسیدند، هشت سال آینده برای خود آنها بود. این اشتباه بنیادین و اساسی اصلاحطلبان بود اما اگر غیر از این است، باید از خودشان سوال شود.
گمشده اصلاحطلبان در سال 92 پیدا شد و آنچه در این دوره موجب پیروزی در شرایط یأس مطلق بود، همین خردورزی اصلاحطلبان بود. اصلاحات تمامقد پشت روحانی ایستاد و آقای عارف هم بزرگوارانه کنار رفت.
وزیر کشور دولت اصلاحات درباره پرسش دیگری در ارتباط با انتخابات مجلس آینده با توجه به نوع حرکت دولت حسن روحانی، گفت: آقای روحانی با اینکه خود را نه اصولگرا و نه اصلاحطلب معرفی کرده، در زمین اصلاحات در حال حرکت است. مشکلات روحانی ممکن است دامنگیر اصلاحات هم بشود و اصلاحات هم باید پاسخگو باشد. دولت روحانی برای اصلاحطلبان میتواند یک گشایش باشد و همینطور هزینه.
عضو مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به این اظهارنظر که "دولت روحانی به بحث سیاست خارجه و اقتصاد توجه بیشتری دارد و این منجر به کمکاری در عرصه سیاست داخلی شده است"، گفت: باید دید روحانی در رابطه با شرکت دادن مردم، امنیتی نبودن فضا و میدانداری رسانهها چقدر پایبند خواهد بود.
یک مقدار از توسعه سیاسی، نتیجه قهری فضای موجود و رأی مردم و روی کار آمدن دولت متفاوت با دولتهای گذشته است اما درباره اینکه کدام در اولویت است، اقتصاد معیشتی، فعالیت سیاسی در داخل، میدانداری از احزاب و تشکلها یا سیاست خارجی، آنچه مدنظر روحانی و تیمش است این است که اگر ما آن دروازههای قفل شده بین خود و خارج از کشور را باز کنیم، هم در خارج و هم در داخل، بهتر میتوانیم تعامل داشته باشیم و در عین حال نگاهی هم به داخل داریم؛
مطبوعات، احزاب و تشکلهای مدنی؛ اما سیاست خارجی را جدیتر گرفته و مدیریت داخلی را سهلتر. همین جهتگیری اگر خوب پیش برود، موجب توسعه سیاسی داخلی میشود.
موسوی لاری در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه "اگر شما وزیر کشور بودید، حکم آقای قالیباف را برای شهرداری امضا میکردید و با توجه به تجارب شخصی خود و سازوکارهای قانونی و مباحث حقوقی، تحلیل خودتان چیست؟" گفت: بحث حقوقی باید به صورت موردی بحث شود. باید ببینیم مشکلی هست یا خیر.
رییس مجلس گفته امضای حکم بلامانع است اما اداره قوانین مجلس ابهام ایجاد کرده و گفته قانون گذشته شهرداری در سال 65 اصلاح نشده است. مرجع حقوقی باید نظر بدهد، خود اعضای شورای شهر بروند و تفسیر را از مجلس که وظیفه تفسیر قوانین را دارد، بخواهند. اگر اشکال هم از امضای حکم توسط وزیر باشد، باید بروند به دیوان عدالت اداری مراجعه کنند.
این عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز در برابر پرسش دیگری مبنی بر اینکه "در اوایل انقلاب قانون بسیار خوبی در مورد احزاب تصویب شد اما در دهههای بعدی اجرایی نشد. در زمان شما و سایر دورههای وزارت کشور چگونه بوده است؟" پاسخ داد: حزب در ایران جایگاه خودش را پیدا نکرده است.
آنها که آمدهاند، توانستند تأثیرات اندکی بگذارند اما ذائقه مردم ایران از تحزب، ذائقه شیرینی نیست. تحزب به معنای واقعی در ایران کمتر شکل گرفته است. بعد از انقلاب هرچه به جلو رفتیم بیشتر با مشکلات آشنا شدیم و مردم کم و بیش ذهنیت بهتری پیدا کردند. در دوره هشت ساله اصلاحات، دوره طلایی نگاه به احزاب، تشکلها و نهادهای مدنی را شاهد بودیم؛ احزاب، شناسنامهدار شدند، محترم شمرده شدند، خانه احزاب تشکیل شد و یارانه ویژه دریافت کردند که البته مشکل مالی آنها را حل نمیکرد اما مایه دلگرمی آنها بود، چراکه دولت آنها را رقیب خود نمیدانست.
صرفنظر از ذهنیت منفی تاریخی نسبت به احزاب در طول سالهای گذشته، در مقطع اصلاحات قدمهایی جهت زدودن این نگاه و تقویت احزاب برداشته شد و اگر همانها ادامه پیدا میکرد، احزاب مقتدری داشتیم اما در هشت سال گذشته جریانهای مردمی مورد بیمهری قرار گرفتند.
وی همچنین در پاسخ به پرسشی در رابطه با تأثیرات مثبت و منفی انتخابات سال 88 در انتخابات 92، گفت: حوادث 88، هم تأثیرات مثبت و هم منفی خود را داشته است. مثبت از این جهت که ذهنیت عمومی جامعه این است که از این وضعیت باید بیرون آمد و منفی از این جهت که احزاب به طور خاص و درست نتوانستند کاندیدای خود را معرفی کنند. آمدن مردم به صحنه انتخابات، نقطه مثبت است اما این ترس وجود دارد که دولتمردان جدید نتوانند تفسیر خوبی از این حضور مردم بدست بیاورند و اگر فاصلهای ایجاد شود و مردم را خوب درک نکنند، معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد.
موسوی لاری در پایان در برابر پرسش یکی از حاضران مبنی بر اینکه "آیا قانونی برای برخورد با «لباسشخصیها» وجود دارد؟" به شوخی گفت: ما که نتوانستیم با آنها کاری کنیم؛ البته بسیاری از آنها در حال حاضر تغییر شکل یافتهاند و سینماگر و هنرمند شدند./نواندیش
ویدیو مرتبط :
بیایید برای امام زمان کاری بکنیم
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
موسوی لاری:خاتمی فعلا نمیتواند کاری از پیش ببرد/ توکلی در دوران خاتمی می گفت "بنزین 80 تومانی گران است، باید 26 تومان باشد"
موسوی لاری وزیر کشور خاتمی می گوید:خاتمی فعلا نمیتواند کاری از پیش ببرد/ خاتمی از هر کس حمایت کند، عبدالله نوری هم حمایت می کند/ توکلی در دوران خاتمی می گفت "بنزین 80 تومانی گران است، باید 26 تومان باشد"
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب : وزیر کشور دولت اصلاحات می گوید: اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، بالطبع حضور اصلاحطلبان با تمام توان مشکل خواهد شد.
حجت الاسلام موسوی لاری اضافه می کند: من چشمم آب نمیخورد که موانع اصلاح طلبان با کوشش آنها برطرف بشود.
وی در بخش دیگری از گفت و گو با روزنامه آرمان، می گوید: اساس و پایه تمام مشکلات اقتصادی که امروز داریم تثبیت قیمتها در آن زمان بود.
لاری می افزاید: آقای حدادعادل، احمد توکلی، آقای باهنر آمدند و گفتند ما میخواهیم به ملت شریف ایران یک هدیه بدهیم، هدیه نوروزی. و اول اینکه جلوی افزایش 10 درصدی حاملهای انرژی را میگیریم این نعمتی است که ما داریم
وی به نقل از یک فرد اقتصادی از میان این سه نفر، که ظاهراً احمد توکلی است آورده است: چه کسی گفته قیمت بنزین 80 تومان؟ قیمت بنزین 26 تومان بیشتر نیست!
متن کامل این گفت و گو در پی می آید:
*به نظر شما تمام کسانیکه بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی و تشکیل اتاق فکر اصلاحطلبی اصرار میکنندٰ در یک گروه قرار دارند؟
جریان اصلاحطلبی در جامعه ما با پیشینهای که دارد، ناشناخته نیست. در این طیف هم چهرهها و هم عناصر تاثیرگذار شناخته شده حضور دارند. چه در تهران و چه در استانها و شهرستانها.
اصلاحطلبان مجموعهای هستند که شفاف عمل میکنند. به طور کلی سیاسیون در جامعه ما به صورت طبیعی به 2 خط اصولگرا و اصلاحطلب تقسیم میشوند؛ وقتی میگوییم اصلاحطلب طبعاً هم افراد، هم نهادها، احزاب و تشکلهای مختلف در اینجا مطرح هستند. اتاق فکری که مطرح میکنیم قاعدتا به این معنا نیست که بناست احزاب مختلف جای خودشان را به یک تشکیلات دیگر بدهند. شاید منظور این باشد که جریانات اصلاحطلب که در قالب افراد شاخص یا احزاب و تشکلها، خواستهها و مطالباتی دارند که تقریباً مشخص است، اینها برای پیشبرد خواستهها و مطالبات خودشان که بارها هم عنوان کردهاند، زیر چتر نظام جمهوری اسلامی است و در قالب مطالبات برخاسته از قانون اساسی است، باهم تعامل داشته باشند.
این همفکری به نظر من الان وجود دارد؛ بالاخره یک جایی به نام شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هست که احزاب مختلف در آن دور هم جمع میشوند. همین تشکلها در خانه احزاب با سایر حزبها هم نوعی بده بستان فکری دارند یا خانه احزاب هم اصولگرا و هم احزاب اصلاحطلب حضور دارند. حرفهایشان و دیدگاههایشان را مطرح میکنند، چهرهها و شخصیتهای مختلف هم هر کدام از تریبونی که دارند استفاده میکنند و نظرشان را طرح میکنند.
اما گروهی میخواهند که در فضای کشور، قانون اساسی معطل نماند. قانون اساسی ما نظام ما را جمهوری اسلامی مطرح کرده است. جمهوری بودن در همه جای دنیا یک تعریفی دارد؛ اصول 6 و 7 و 101الی 107 و اصول مربوط به انتخابات مجلس و انتخابات ریاستجمهوری، انتخابات خبرگان، همه اینها راهکارهای تحقق جمهوریت را نشان دادند.
*اصلاحطلبان راه برونرفت از فضای فعلی را در چه میدانند؟
اصلاحطلبها میگویند این اصول از قانون اساسی نباید به بهانهای معطل بماند، اصل جمهوریت، اصل تکیه بر رای مردم و اصل مبتنی بودن نظام در آرای مردم باید در جامعه بروز و ظهور داشته باشد بنابراین اگر انتخاباتی برگزار میشود، باید این انتخابات رقابتی باشد و همه سلیقهها، همه دیدگاهها و همه کسانیکه حاضرند بر مدار قانون اساسی فعالیت سیاسی داشته باشند، بتوانند در انتخابات شرکت بکنند و هیچ کس را به خاطر داشتن گرایش اصلاحطلبانه یا غیر اصلاحطلبانه از گردونه رقابت خارج نکنند.
*جایگاه اتاق فکر در این تفکر کجاست؟
خوب این یک حرفی است کاملا تعریف شده و مشخص. اگر منظور اتاق فکری باشد برای پیگیری این خواسته، در حقیقت بیشتر اتاق عمل میخواهد. اتاق، پیگیری مطالبه میخواهد، اتاق، تعامل جناح رقیب. یک حرکتی باید صورت بگیرد که این خواسته محقق بشود وگرنه فکر میکنم مطالبه اصلاحطلبان مشخص در ذیل قانون اساسی هست و حرف هم یک کلمه هست که جمهوریت نظام با همه ویژگیهایش مورد توجه قرار بگیرد.
یک کلمه است اسمش را بگذارید اتاق فکر یا اتاق هماهنگی در کار یا پیگیری مطالبات، هرچه میخواهید اسمش را بگذارید. نیاز دارد به اینکه این مجموعهای که قانون اساسی را قبول دارد، جمهوری اسلامی را قبول دارد، ولی نسبت به روند امور که حوزههای فرهنگی، سیاسی و مسائل مدیریت داخلی، انتقاد دارد. اینها باید بیایند و حرفهایشان را بزنند و برای انتخابات،دیدگاههایشان را مطرح بکنند، برنامههایشان را بیاورند و ارائه کنند تا مردم به برنامههایشان رای بدهند.
ما بهعنوان جریان اصلاحطلب، خواسته و مطالبه مشخصی داریم و آن هم، پیاده شدن اصول مرتبط با مردمسالاری، جمهوریت نظام و جلوگیری از خدشه به این اصول نیاز به یکنوع هماهنگی و تعامل داریم. چه تعامل درون جبههای، چه تعامل با سایر جریانات که جریانات رقیب یا جریان حاکمیت.
*در حال حاضر لیدر جریان اصلاحات، چه کسی است با توجه به اینکه شما قرابتهایی با آقای خاتمی و عبدالله نوری دارید، آیا دیدگاه بین این دو چهره شاخص درخصوص انتخابات را تایید میکنید؟
ببینید من اصلا این که آقای عبدالله نوری یک چیزی میگوید یا آقای خاتمی یک چیز میگوید اصلا قبول ندارم. برای اینکه آنهایی که اسمشان را بردید و سایر دوستانی که به نحوی در جبهه اصلاحات بهعنوان چهره شناخته شده مطرح هستند، دیدگاههایشان یک مقداری متغیر است و ما بهعنوان جریان اصلاحات از هر نوع فعالیتی که نشانگر حضور همه افراد جامعه در تمشیت امور کشور باشد، استقبال میکنیم.
ما فکر میکنیم که اکثریت جامعهمان اصلاحطلب هستند یعنی عقبه مردمی اصلاحات به مراتب از جریان اصولگرا بیشتر است. آقای نوری دلش میخواهد این مجموعه در صحنه حضور داشته باشد و آقای خاتمی هم همینطور اما ساختن نهادهای جدید و موازی مشکلی را حل نمیکند. اصلاً مشکل ما این نیست که مثلا ساختار هماهنگشدهای برای تعریف نداریم. حالا بیایم از سراسر کشور افرادی را جمع کنیم دوباره بیاییم، نهادسازی جدید بکنیم، بیفایده است چرا که ما احزاب شناخته شده فعال داریم.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم بهعنوان یک نهادی داریم که این مجموعه را پوشش میدهد. افراد شاخصی که بهعنوان پیشکسوت، پیشقراول، یا لیدر بهعنوان کسی که مورد توجه عامه اصلاحطلبان هستند وجود دارند. من بارها گفتهام جریان اصلاحطلب از انسجام کافی برخوردار است و مشکلی وجود ندارد. موضوعی هم برای اختلاف ندارد.
بالاخره اختلاف به وجود میآید که یک جریان، قدرتی در اختیارش هست. حالا هرکسی میخواهد، تلاش کند تا بخش بیشتری از این قدرت را داشته باشد. جبهه اصلاحات که چیزی در اختیارش نیست. نه در حوزه اقتصاد، نه در حوزه فرهنگ و نه در حوزه سیاست داخلی و نه سیاست خارجی. تمام ارکان قدرت الان در اختیار جریان اصولگرا هست. آقای نوری این بحث را سه، چهار ماه پیش مطرح کردند؛ خود او هم الان به این نتیجه رسیده که برای ما، هماهنگی سازکارهای موجود هم کفایت میکند. الان مطالبه ما خیلی مطالبه پیچیدهای نیست، مطالبه ما اجرای اصول مرتبط با جمهوریت نظام است.
*مطالباتی بارها از سوی اصلاحطلبان عنوان شده است اما ظاهراً تمایلی برای اجرایی شدن این درخواستها وجود ندارد و احزاب اصلاحطلب هم که فعالیت ندارند. با این حال سرنوشت این مطالبات را چگونه میبینید؟
این موانع را باید برطرف کرد. احزاب باید بتوانند بیشتر فعالیت بکنند بنابراین ما برای انسجام درون جبهه اصلاحات، همین سازکارهای موجود هم جواب میدهد.
ما نیاز آنچنانی نداریم، مهم برطرف شدن موانع به وجود آمده است و آن هم در اختیار جبهه اصلاحات نیست. طرف مقابل باید در این قصه گامهایی بردارد، جریان مقابل باید بپذیرد که میدانداری مطلق بهعنوان یک جریان در حوزه سیاست به نفع جامعه نیست. یک جامعهای که دو گرایش در آن هست، اصلاحطلب و اصولگرا. شما اگر دیوار آهنی جلوی اصلاحطلبان بکشید که نیایند و وارد فعالیت نشوند، آن جریان مقابل هم نمیتواند کار کند.
مثل یک پرندهای است که شما یک بالش را میبندید و با آن یک بال هم نمیتواند پرواز کند. در نظام جمهوری اسلامی، اگر شما یک بالش که اصلاحات هست را ببندید حتما با آن بال که اصولگرا هست، زمینگیر خواهد شد.
*این جریان 7 سال قدرت را در اختیار داشته و اصلاحطلبان هم سکوت کردند. ادامه این روند را چگونه بررسی میکنید و آیا اصلاحطلبان برنامهای مدون برای حضور در انتخابات دارند؟
آنچه در حوزههای مختلف بویژه در عرصه اقتصاد و سیاست داخلی در مناسبات اجتماعی و.... اتفاق افتاده و امروز شاهد آن هستیم محصول میدانداری یک جریان است و بیاعتنایی به جریان دیگر. خوب این که الان عملی شده؛ پس انسجام درونی اصلاحات به اعتقاد من الان در وضع نرمال و خوبی است و ساختارهایی که هست، جواب میدهد پس نیازبه اتاق فکر دیگر یا تشکیلات دیگر نیست.
آقای نوری هم خودشان به این نتیجه رسیده که این مسائل نگاهش به انسجامبخشی درونی که هست. به قول شما آقای خاتمی بهعنوان یک کسی که نماد جریان اصلاحات است، حرفهای اصلاحطلبانهای را میزند. اکثریت اصلاحطلبان هم ایشان را قبول دارند.
خود آقای نوری هم با ایشان یک نشستهایی دارند. اصلا خود آقای نوری خودش را در معرض اینکه بگوید قطبی در مقابل قطبهای موجود است، نبوده. یک پیشنهادی هست که ما بیشتر منسجم بشویم، جلوتر که رفته است، انسجام جریان اصلاحات را به وضوح دیده است.
موانع باید برطرف بشود. موانع را هم دیگران باید برطرف بکنند و اگر موانع برطرف نشود، فقط اصلاحات نیست که ضربه میخورد، همه لطمه میبیند. یک اکثریت از نیروهای فعال مثبت، با تجربههای مدیریتی و قدرت بالای مدیریتی از گردونه تاثیرگذاری وقتی خارج شود، قطعا این مساله بیهزینه نخواهد بود.
*گزینه اصلی مطرح اصلاحطلبان در این نشستها برای حضور در انتخابات کیست؟
اصلاحطلبها تا این لحظه، راجع به فردی اصلاً بحث نکردند، نه آقای جهانگیری، نه آقای نجفی، نه هیچ شخص دیگری اما گمانهزنیهای مختلفی هست. ممکن است هیچ یک از اینها هم نباشد و یک فرد دیگری بیاید بنابراین این بحث به نظر من موضوعیت ندارد.
من به شما اطمینان میدهم هر تصمیمی که آن جریان محوری اصلاحات که آقای خاتمی نماد اصلیاش هست بگیرد، آقای نوری هم حمایت میکند. جریان رقیب در انتخابات مجلس آمدند جبهه پایداری و جبهه متحد تشکیل دادند که بتوانند رقابت را تعریف کنند، در جایی جریان اصلاحطلب بهصورت رسمی وارد شده بودند و بگویند که انتخابات ما رقابتی است.
آرام آرام همان چیزی که خودشان به صورت تصنعی و ساختگی ایجاد کرده بودند بهعنوان جبهه پایداری و جبهه متحد، معلوم شد که با هم اختلاف دارند و در انتخابات ریاستجمهوری نتوانستند به نتیجه برسند هنوز با هم کشمکش دارند و علیه هم افشاگری میکنند. اگر سایتهایشان را نگاه کنید، میبینید که علیه هم مطلب مینویسند. از آن طرف اردوگاه اصلاحطلبان یک اردوگاه آرامی هست. جریان مقابل میآید یک چیزی را علم میکند که بگوید، آنجا هم چیزی هست و دو دستگی وجود دارد.
*این جلسات تنها موضوع انتخابات را بررسی میکند؟ و چه افرادی در این جلسات حضور دارند؟
آقای خاتمی از 6 و 7 سال پیش همین جلسات مشورتی را با تعدادی از دوستان داشته است و الان هم، گاهی چند نفر اضافه میشود گاهی کمتر میشوند و گاهی اضافه میشوند و گاهی از شهرستانها دیدار دارند، همه این چیزها هست. بنابراین کپیسازی از اختلاف جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایی برای اردوگاه اصلاحطلبها یک چیز غلطی است چون چنین موضوعی وجود ندارد.
*پاسخ سوالم را نگرفتم. برنامه اصلاحطلبان برای انتخابات چیست؟ چه راهکاری را در نظر دارند؟
ببینید ما کاملاً دلمان میخواهد جریانی که امروز در عرصه مدیریت کشور حضور دارد. متوجه این واقعیت بشود که پرندهای به نام جمهوری اسلامی با یک بال، نمیتواند پرواز کند. اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، بالطبع حضور اصلاحطلبان با تمام توان مشکل خواهد شد. من چشمم آب نمیخورد که موانع اصلاح طلبان با کوشش آنها برطرف بشود.
*گمانهزنی اصوگرایان و طرح چهرههای اصلاحطلب در انتخابات را چگونه بررسی میکنید؟ اگر کاندیدای اصلاحطلبان به میدان نیاید، امکان دارد از چهره اصولگرا حمایت کنید؟
ببینید ما وقتی که کاندیدایی نداریم، معنایش این است که جریان مسلط بر امور کشور احساس میکند که اصلاح طلبان که اکثریت جامعه پشت سرش هست حالا نیازی به حضورش در صحنه نیست. اگر این طرز تفکر که نیازی به حضور اصلاح طلبان نداریم، حاکم شود، این مساله که جریان اصلاحطلب بیاید و از یک کس دیگر حمایت کند،دیگر چه معنایی دارد؟!
خوب این اقلیت آمده خودش را تقسیم کرده به پایداری و غیر پایداری تا با هم رقابت کنند. حالا اصلاحطلبان بیایند از این حمایت بکنند یا از آن یکی حمایت بکنند چه فرقی میکند؟ مهم این است که جریان رقیب اصلاحات بپذیرد که اصلاحات دلسوز جامعه است، برای مسائل جامعه تلاش میکند.
پیشبینیهایی که چهرههای اصلاحات راجع به مسائل اقتصادی ،سیاسی ،فرهنگی و اجتماعی میکردند همه اینها محقق شده بود. از همان اول داد زدند که آقا شما روندی که برای اقتصاد در پیش گرفتهاید این روند اقتصادی منطقی نیست.
امروز دیگر به گل نشستن کشتی اقتصاد را همه مشکلات اقتصادی را میبینند وقتی انتقادات دلسوزانه و کارشناسانه جدی گرفته نشد و متولیان امر آشنا به معایب خودشان نشدند لذا در جهت اصلاحش بر نیامدند. مجلس هفتم یادتان هست؟
آقای حدادعادل، احمد توکلی، آقای باهنر آمدند و گفتند ما میخواهیم به ملت شریف ایران یک هدیه بدهیم، هدیه نوروزی. و اول اینکه جلوی افزایش 10 درصدی حاملهای انرژی را میگیریم این نعمتی است که ما داریم.
اصلا یکی از همانهایی که مدعی اقتصاد هم بود گفت: چه کسی گفته قیمت بنزین 80 تومان؟ قیمت بنزین 26 تومان بیشتر نیست. به نظر من اساس و پایه تمام مشکلات اقتصادی که امروز داریم تثبیت قیمتها در آن زمان بود. اگر آن روز افزایش ده درصدی که به صورت یک شیب ملایم قیمتها را واقعی میکرد پذیرفته بودند. ما امروز با این مشکلات اقتصادی در این حد مواجه نبودیم.
الان یکی میگوید مشکلات امروز مربوط به تحریمهاست ،دیگری میگوید مربوط به سوءمدیریت هاست. تحریمها بیشترین نقش را داشته است. سوءمدیریت هم به همان شکل و همین سوءمدیریتها بخشی از عامل تحریمها شده است. یعنی اینها چیزی نیست که از هم تفکیک کنیم و بگوییم آقا شما طرفدار تحریمها هستید یا سوء مدیریت. نه خیر این مجموعه مکمل هم هستند.
چه اینهایی که امروز میگویید عامل مشکلات اقتصادی تحریمهاست چه آنهایی که میگویند سوءمدیریت. هر دوی این موارد در آفرینش این قصه یا آمادهسازی شرایط برای وضعیت موجود موثر بودهاند. خوب ما که یادمان نمیرود دولتنهم آمد تمام ارکان تصمیمگیری مدیریت اقتصادی را از سازمان برنامه گرفته تا شورای پول و اعتبار و شورای پول و اقتصاد همه را منحل کرد.
برخی کارشناسان بودجه میگفتند این دولت هر چه میخواهد تصمیم میگیرد و هر پولی را هر جایی بخواهد از هر ردیف به هر ردیف دیگر منتقل میکند. چه کسی این کار را کرده همین آقای توکلی، آقای حداد عادل، آقای باهنر. پس من سخنم این است آنچه که بر جامعه ما امروز حاکم است خوبیها و بدیها هرچه هست محصول مدیریت 8 ساله جریان اصولگراست.
*اما حالا اصولگرایان خود را از حامیان دولت جدا میدانند؟ حتی توکلی و باهنر به منتقدان اصلی دولت تبدیل شدهاند.
نمیتوانند خود را جدا کنند. این افراد در آنچه امروز به وجود آمده سهیم هستند. هیچ امکان تفکیکی هم نیست. احمدینژاد از متن اصولگرایی بیرون آمده است. حالا اینها میخواهند خرج خودشان را جدا بکنند اما نمیتوانند. باید تمام جریانهای اصولگرایی پاسخگوی هرچه دراین هشت سال اتفاق افتاده باشند. اصولگرایان در عملکرد دولت با هم شریکند.
یک راهی هست که بیایند صادقانه نقد خودشان را شروع کنند و بگویند ما در برخی عملکردهایمان اشتباه کردیم. بهترین و زبدهترین مدیرهای 30 ساله کشور در این مدت کنار بودند. خوب معلوم است وقتی که تمام عناصر زبده که تجربههای مدیریتی دارند کنار میروند و آدمهای جدید روی کار میآیند که مشکلاتی ایجاد میکند. این یکی از گذرگاههایی است که باید از آن عبور کنند. یعنی باید بپذیرند که در رفتار با مدیران با تجربه راه درستی طی نکردهاند.معتقد هستم که اگر اصولگرایان به جای این چیزها بگویند هر بشری ممکن است خطا کند ما هم اشتباه کردیم بهتر است.
کسی که خطایش را میپذیرد بهعنوان یک آدم صادق تلقی میشود. مردم هم کسی را که خطایش را میپذیرد بهتر میپذیرند تا اینکه بیاید توجیه کند. اگر دولت یک سری مشکلات در تصمیمگیریها داشته، مجلس هم پشت سرش بوده، آقای احمدینژاد مثلا در سیاست خارجی یک حرفی زد و کمیسیون امنیت ملی مجلس هم همان را دنبال کرد در نتیجه نمیتوان اینها را از هم جدا تلقی کرد. باید بپذیرند که برخی کارها اشتباه بود یا اعلام کنند که میخواهیم راه بهتری را انتخاب کنیم. یکی از چیزهایی که باید به آن توجه شود این است که پرندهای به نام جمهوری اسلامی نمیتواند با یک بال پرواز بکند.
*چهرههایی چون عارف، نجفی و جهانگیری که الان بهعنوان کاندیدای اصلاح طلبان مطرح هستند با هماهنگی جبهه اصلاحات آمدهاند یا مستقل هستند؟
چهرهای مثل عارف آدم بسیار متدین، فهمیده و با شخصیتی است که اگر بیاید بر اساس احساس تکلیف میآید. اما برداشت خود من این است که اگر جریان اصلاحات به نتیجه نرسد یا به نتیجه دیگری برسد که فرد دیگری را مطرح کند دکتر عارف حتما از تصمیم عمومی اصلاحطلبان حمایت میکند.
*با شرایط موجود حضور اصلاحطلبان در انتخابات چگونه خواهد بود؟
جریان اصلاحطلبی یک جریان ریشهدار در متن جامعه هست. احزاب و تشکلهای اصلاحطلب حرکتشان بر محور قانون اساسی است. موانع هم برای مجمع روحانیون هست و هم برای سایرین. ببینید در مجمع روحانیون چه چهرههای روحانی وابسته به امام(ره) و فکر امام در آن جمعاند. تنها تشکلی است که شخص امام روی شکلگیری آن نظر مثبت داشت.
این تشکل با این مشخصات، سوابق و پیشینه حتی یک سایتی که اطلاعیهها داخلیش یا خبرهای معمولی داخلیش رو منعکس بکند ندارد. شما ببینید آقای موسوی خویینیها دادستان کل کشوراز طرف امام بود، آقای امام جمارانی نماینده امام در اوقاف، آقای خاتمی نماینده امام در کیهان بود و بعد بهعنوان وزیر ارشاد و سپس بهعنوان رئیسجمهور و همین طور آقای محتشمی و دیگران.
*نتیجه این مسائل را در چه میدانید؟
اگر از من بپرسید میگویم که این مساله هم به مجمع روحانیون لطمه میزند و هم به دیگران. اگر جریان مقابل خودشان را بخشی از نظام میدانند و دلسوز نظام هستند. بنده سلیقه آنها را قبول ندارم و آنها هم سلیقه من را قبول ندارند.
اگر اینها میخواهند جامعه پایدار و با نشاط بماند باید در برخی رفتارهایشان تجدید نظر کنند. من فکر نمیکنم اصلاح طلبان خیلی دلشان لک زده باشد که پستی و سمتی داشته باشند. ولی حتما دغدغه نظام را دارند. بنابراین آنچه امروز در عرصه مدیریت و اقتصاد بهعنوان واقعیت خود را نشان داده است محصول نوع نگاه جریان اصولگراست.*گمانهزنی در مورد حضور سید محمدخاتمی در عرصه انتخابات یازدهم را چگونه میبینید؟
آقای خاتمی یک نیروی خوش فکر است که در مدیریت انعطاف پذیر و خودش را حق مطلق و طرف مقابل را باطل مطلق نمیداند. راههایی را که برای اداره کشور به ذهنش میآید با قدرت و قاطعیت بیان میکند. این ویژگی آقای خاتمی است و من فکر میکنم این نگاه اگر در جامعه ما همهگیر شود خیلی از این ندانمکاریها برطرف میشود. آقای خاتمی درهر شرایطی که طیف اصلاحطلب در تمشیت امور جامعه وتصمیمگیریها برای توسعه و بالندگی ایران نقش داشته باشند موثر است اما آقای خاتمی نمیتواند فعلا کاری از پیش ببرد.
*در حال حاضر شرایط سیاسی کشور و وضعیت اردوگاه اصلاحطلبان را چگونه میبیند؟
جریان عقدهای خارج نشین که از انقلاب اسلامی وجمهوری اسلامی لطمه خورده هر لحظه دلش میخواهد که این نظام نباشد و جریان متصلبی که فکر میکند خودش فقط نماد این نظام هست و دیگران اصلا نباید باشند.
این جریان هم از روی ناآگاهی به مسیری میرود که کمکی به اداره امور نمیکند. بالاخره این نظام متعلق به یک نسل نیست، نسلهای آینده هم باید باشند اما روند موجود متاسفانه نیازهای نسل آینده را به طور کامل برآورده نکرده است. این فرض را که من دارم و اصلاحطلبان نیز این نگاه را دارند اینکه جریان اصولگرایی هم قاعدتا باید در برخی رفتارشان تجدید نظر کنند./انتخاب