اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
منتقدان روحانی از چه می ترسند؟
لزوم تمرکز بر انعطاف پذیری در مذاکره با ایران
منتقدان روحانی از چه می ترسند؟
دیپلماسی ایرانی: به دنبال پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران، برخی با بدبینی ادعا می کنند جانشینی احمدی نژاد تندرو با چهره ای میانه رو که سابقه ریاست مذاکرات هسته ای ایران را بر عهده داشته، نمی تواند از حرکت تهران در جهت دستیابی به سلاح هسته ای جلوگیری کند.
بارابارا اسلاوین در مقاله ای در المانیتور می نویسد، برمبنای این تحلیل ها ایران حدود یک سال با ورود به باشگاه هسته ای فاصله دارد و دولت روحانی این واقعیت را تغییر نخواهد داد. این دسته از تحلیلگران ادعا می کنند روحانی غرب را در زمینه پتانسیل موجود در مذاکرات برای حل مساله هسته ای ایران فریب خواهد داد و این درحالی است که در این مدت نصب سانتریفوژها در تاسیسات هسته ای ایران ادامه می یابد و مقادیر بیشتری اورانیوم غنی شده تولید می شود.
برخی کارشناسان که نگاه بدبینانه تری دارند می گویند هیچ گزینه ای – شامل اقدام نظامی – نمی تواند در صورت تصمیم گیری ایران برای ساخت سلاح هسته ای، مانع تحقق این هدف شود. به گمان آنها اکنون چالش پیش رو مدیریت پیامد های ناشی از ایران هسته ای است.
البته نباید این نکته را فراموش کرد که تصمیم گیری در مورد هسته ای شدن ایران به یک تصمیم سیاسی از سوی مقام معظم رهبری و مشاوران ایشان بستگی دارد که شامل حسن روحانی نیز می شود. این در حالی است که هر گونه اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران می تواند انگیزه مقامات برای تولید بمب هسته ای را تقویت کند.
با این وجود نمی تواند گفت که در 18 ماه آینده، قدرت های خارجی نمی توانند هیچ اقدامی در مورد ایران انجام دهند. اینکه مذاکرات هسته ای با ایران تا کنون به نتیجه نرسیده، ناشی از خطاهایی است که دو طرف داشتند. به بیان دیگر طرف مذاکرات هسته ای با ایران به جای اینکه دست روی دست بگذارد باید فضای مذاکرات را بهبود بخشیده و توانایی روحانی در عمل به تعهداتش در خصوص روابط سازنده تر با جامعه بین المللی را در بوته آزمون قرار دهد.
روحانی تبلیغات انتخاباتی خود را با شعار شفافیت در برنامه های هسته ای آغاز کرد. گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) باید از فاصله زمانی حال حاضر تا تحلیف روحانی برای آماده سازی جزئیات بسته ای جدید استفاده کند که در مقابل برخی محدودیت ها در فعالیت های هسته ای ایران، لغو گام به گام تحریم ها را میسر می کند.
کنگره آمریکا نیز باید تا زمانی که روحانی بتواند در استراتژی مذاکره ای ایران نفوذ کند، از تصویب تحریم های جدید خودداری کند. چرا که همواره موقعیت اعمال تحریم های جدید وجود دارد. برای مثال پس از 6 ماه و به نتیجه نرسیدن گفت و گو های هسته ای با ایران، کنگره می تواند در جهت اعمال تحریم های بیشتر اقدام کند.
اکنون به جای تبلیغ علیه توانمندی ها و شخصیت سیاسی روحانی، باید روی افزایش انعطاف پذیری طرفین در مذاکرات تمرکز کرد.این یک حقیقت است که در زمان ریاست روحانی بر هیات مذاکره کننده هسته ای ایران، همزمان با پیشرفت مذاکرات، برنامه های هسته ای ایران نیز بدون واکنش شورای امنیت، توسعه چشمگیری یافت. با این حال وی ناچار بود توجیهی برای منتقدان سیاست هایش پیدا کند که همواره از وی به دلیل تعلیق غنی سازی انتقاد می کردند.
اما شرایط حال حاضر با آن دوران متفاوت است. از سال 2005 تا کنون ایران پیشرفت های قابل ملاحظه ای در برنامه های هسته ای داشته و در مقابل هزینه سنگینی نیز پرداخت کرده است که شامل کاهش صادرات نفتی و ارزش پول ملی و افزایش بی سابقه نرخ تورم و بیکاری می شود. بسیاری بر این باورند که نارضایتی عمومی از این شرایط بود که پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری را رقم زد. حالا رای دهندگان به روحانی از وی انتظار دارند با دشمنان وارد مذاکره شده و به توافق برسد و از دنبال کردن سیاست های مقاومتی خودداری کند.
هرچند آمریکا، ایران را به دلیل برخی سیاست ها به باد انتقاد می گیرد اما باید گفت که ایالات متحده در گذشته سابقه توافق با کشورهایی را دارد که در مقایسه با تهران تندرو تر بودند اما در نهایت واشینگتن از در سازش درآمد و منافع خود و متحدانش را تضمین کرد. شاید برخی انتقاد ها در مورد سابقه روحانی و توانمندی های وی در آینده ناشی از نگرانی از این موضوع باشد که آمریکا و ایران در نهایت به سوی آشتی گام بردارند.
باتوجه به سابقه روابط ایران و آمریکا، خوش بینی در مورد تغییرات بزرگ در آینده نزدیک ، دور از منطق است اما در عین حال نباید از برخی تجدید نظر ها در روابط فی مابین قطع امید کرد. به زودی مشخص خواهد شد که آیا امکان مذاکره و توافق با رئیس جمهور جدید ایران وجود دارد، یا خیر./دیپلماسی ایرانی
ویدیو مرتبط :
روحانی خطاب به منتقدان: به جهنم!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جمهوری اسلامی: منتقدان روحانی،چرا دربرابرسخنان احمدی نژاد که مورد تمسخردنیابودسکوت کردند؟/انتقاد رسالت از روحانی:منتکشی از سوی چه کسی بوده اوباما یا روحانی؟
روزنامه جمهوری اسلامی: منتقدان روحانی،چرا دربرابرسخنان رئیس جمهورقبلی که موردتمسخردنیابودسکوت کردند؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت:
*این روزها اعتراض به مکالمه تلفنی رؤسای جمهور ایران و آمریکا در آخرین لحظات سفر دکتر روحانی در نیویورک، به خبر اول رسانههای جناح افراطی و موضوع مهم سخنان عناصر وابسته به این جناح تبدیل شده است.
*خوشبختانه تاکنون رئیسجمهور و دستیاران ایشان و هیچیک از اعضای دولت یازدهم به این برخوردهای منفی اعتراضی نکرده و حداکثر بعضی از آنها به دادن توضیحاتی درباره ماوقع اکتفا کردهاند. این خویشتنداری رئیس و اعضای دولت قابل تقدیر است و درست با همین روش است که میتوان سیاستهای اعتدالی را محقق ساخت.
*از اعتراضات باید استقبال شود و هیچکس نباید معترضین را طرد نماید یا کار آنها را خارج از چارچوب و دور از هنجارهای مورد نظر نظام جمهوری اسلامی بداند. اصولاً یکی از اهداف روی کار آمدن دولت یازدهم اینست که فضای نقد را باز کند و زمینه را برای اعتراض و اظهارنظرهای مخالف فراهم سازد.
*اگر کسی حق نداشته باشد و یا جرأت نکند به دولت آقای روحانی اعتراض کند و عملکرد شخص رئیسجمهور را نقد نماید، چه فرقی میان این دولت و دولتهای نهم و دهم میتوان یافت؟
در دولتهای نهم و دهم، روال این بود که رئیسجمهور در یک برنامه پربیننده تلویزیونی به مخالفان خود تهمت بزند، اهانت کند و نسبتهای نادرست به آنها بدهد ولی متهمان درحالی که به دروغ متهم شدهاند حق دفاع از خود را نداشته باشند و رسانه ملی نیز هرگز به آنها اجازه دفاع از خود را ندهد. همین رویه در سطح جامعه رواج یافت و افراطیون هرچه میخواستند میگفتند و میکردند و هیچیک از کسانی که آماج حملات آنان قرار میگرفتند حق دفاع از خود را نداشتند.
* تجدید رابطه با آمریکا و مقدمات مربوط به آن قطعاً از مصادیق سیاستهای کلان است و به همین دلیل، در این زمینه حرف آخر را باید از رهبری شنید و تکلیف رابطه با آمریکا را تصمیم ایشان تعیین میکند.
* رئیسجمهور روحانی، قبل از سفر به نیویورک و در ایام حضور در نیویورک بارها اعلام کرد درباره مسائل این سفر دارای اختیارات کامل است. از آنجا که این سخن رئیسجمهور با تکذیب رهبری مواجه نشد، روشن است که درست است و آنچه وی انجام داده در چارچوب اختیاراتی بود که داشت.
*خوشبختانه، معترضان همگی در زمره کسانی هستند که خود را پیروان ولایت معرفی میکنند و حتی معتقدند اعتراضاتشان نیز در راستای حمایت از ولایت و رهبری است.
اگر آنها در این ادعای خود صادق هستند، باید عدم تکذیب سخنان رئیس جمهور، که به معنای تأیید آن از ناحیه رهبری یا لااقل عدم مخالفت ایشان است، را مورد توجه قرار دهند و در برابر آن ایستادگی نکنند. البته نقد منصفانه به ویژه در مورد چگونگی برخوردها، امری طبیعی است و کسی نمیتواند این حق را از مخالفان سلب نماید، اما رعایت اعتدال در نقد و اعتراض، انتظار به جائی است که از آنان میتوان داشت.
* اگر مخالفان بخواهند دست از افراط بردارند و اهل اعتدال باشند، باید به نقاط قوت سفر رئیسجمهور و اقدامات برجسته وی نیز توجه کنند. پیشنهاد طرح "جهان علیه خشونت و افراطی گری" و طرح موضوع مهم و حساس "ائتلاف برای صلح" در برابر "ائتلاف برای جنگ" در سخنرانی رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل، منطق کوبندهای بود که توانست تمام توپخانههای تبلیغاتی آمریکا، اروپا و صهیونیسم بین الملل را که همواره ایران را با چهرهای خشن و جنگجو معرفی میکردند از کار بیاندازد و خود آنها را به عنوان منشأ جنگ افروزی و خشونت و افراطیگری زیر سؤال ببرد.
این سخنرانی را که همه هیأتها در آن حضور داشتند با سخنرانی رئیسجمهور سابق که برای صندلیهای خالی صحبت میکرد مقایسه کنید و به این سؤال پاسخ بدهید آیا این سخنرانی مایه عزت ملت ایران و نشان دهنده قدرت و منطق نظام جمهوری اسلامی نبود؟
در این سخنرانی ادعای مدیریت جهان توسط رئیسجمهور ایران مطرح نشد، کاری که رئیسجمهور سابق کرد و مورد بیاعتنائی و ریشخند قرار گرفت ولی دکتر روحانی با منطق قوی، مدیریت جهانی را نقد کرد و به سران کشورها راهکار مدیریت صحیح را نشان داد.
*معترضان همان کسانی هستند که از 8 سال قبل تاکنون شاهد رفتارهای غیرمتعارف رئیسجمهور سابق بودند که به رئیسجمهور آمریکا نامه نوشت ولی جوابی دریافت نکرد. در سفر آخر خود به نیویورک بارها به بیانها و زبانهای مختلف برای ملاقات و مواجهه و مذاکره با دولتمردان آمریکائی اعلام آمادگی کرد ولی با بیاعتنائی مواجه شد و در یکی از سفرهایش به آمریکا در سیاسیترین شورای متعلق به دولت آمریکا شرکت کرد و هیچ سخن مؤثری نگفت و نشنید، این حضرات اینها را دیدند ولی هیچ عکس العملی نشان ندادند و اعتراضی نکردند و حتی به تحسین او نیز پرداختند!
دفاع روزنامه رسالت از عملکرد احمدینژاد در پرونده هستهای و نقد به دوران حضور روحانی در دبیری شورای عالی امنیت/ منتکشی از سوی چه کسی بوده اوباما یا روحانی؟
روزنامه رسالت در سرمقاله خود به قلم کاظم انبارلویی نوشت:
1- یک هفته پیش از سفر آقای روحانی به آمریکا، رویترز و نیویورکتایمز از قول سخنگوی کاخ سفید و مشاور امنیت ملی اوباما خبر دادند دولت اوباما به نتانیاهو پیغام محرمانه داده است که مطمئن باشید در مذاکرات با ایران هیچ امتیازی نخواهیم داد و تحریمها را هم لغو نخواهیم کرد.
جانکری که از سوی اوباما مأمور به حل و فصل مناقشات آمریکا شده است نیز پس از مذاکرات 1+5 و گفتگو با ظریف، فهرستی از مطالبات غیرمنطقی و غیرقانونی آمریکا را بیپرده مطرح کرد و بدون آنکه بگوید آمریکاییها در ازای این مطالبات چه امتیازی به ایران میدهند، با همین اباطیل سر و ته مصاحبه را جمع کرد.
او گفت: اقدامات عملی ایران برای اعتمادسازی میتواند شامل دسترسی سریع بازرسان به تأسیسات فردو، امضای پروتکل الحاقی، توقف داوطلبانه غنیسازی در حد بالا و... باشد.
لبخند همیشگی بر لبان آقای ظریف در مذاکرات میتواند دو تفسیر داشته باشد؛ یکی بیخیالی درمورد مطالبات طرف مقابل و اصرار ایران بر دیدگاههای خود به این مفهوم که آنها کار خود را میکنند، ما هم کار خود را، لذا در این گذر زمان پروسه دستیابی ایران به دانش صلحآمیز هستهای فرآیند زمانی خود را طی میکند و به این بگومگوها توجه ندارد.
یکی هم اثبات عدم صداقت آمریکاییها پس از 8 سال و تأکید روی مواضع آشتیناپذیر ملت ایران با دولتمردان دروغگو و قلدر آمریکا!
8 سال پیش که آقای روحانی و همکارانش پرونده هستهای یا بهتر بگویم پرونده عادیسازی روابط ایران با غرب و بویژه آمریکا را در دست داشتند، تمام اقدامات اعتمادساز را انجام دادند اما غربیها قدم به قدم جلو آمدند، امتیاز گرفتند و امتیازی ندادند. دولت نهم و دهم که آمد محکم به دهان آنها کوبید و فرآیند غنیسازی را تا ورود قهرمانانه ایران به باشگاه اتمی جهان عملیاتی کرد.
اکنون دولت و ملت ایران در موضع بالاتر و اقتدار قرار دارند. ظهور این اقتدار در رونمایی نیات بدخواهانه آمریکاییها مهم است. لذا بار دیگر، هم برای ملت ایران و هم ملتهای جهان روشن خواهد شد؛ اولاً: دولت ایران در برابر خواستهای نامشروع طرف مقابل کوتاه نخواهد آمد. ثانیاً: آمریکاییها هنوز آدم نشدهاند که بشود بهعنوان یک طرف قابل اعتماد به آنها تکیه کرد، لذا ترک مخاصمهای در کار نیست.میشود روی خندههای آقای ظریف از این دو زاویه هم حسابی باز کرد.
2- آمریکاییها اشتیاق زیادی به گفتگو با ایرانیها نشان دادند. از پیش معلوم بود به این موضوع، نیاز ضروری دارند. لذا رسماً به گفته خانم سوزان رایس مشاور امنیت ملی کاخ سفید در همان ابتدای ورود روحانی به آمریکا تمایل اوباما برای ملاقات با رئیسجمهور کشورمان را اعلام کردند اما آقای روحانی نپذیرفت. با توجه به نفرت افکار عمومی ایران نسبت به رئیسجمهور آمریکا و چارچوبهای مأموریت آقای روحانی در نیویورک، این عدم پذیرش معقول و قابل تحسین و قابل پیشبینی بود.
اما در دقیقه 90 آمریکاییها کار خود را کردند، بنا به قول آقای روحانی هنگامی که وی نیویورک را ترک میکرد، تلفنی از کاخ سفید به صدا درآمد و اوباما پشت خط بود. طبیعی بود بیپاسخ گذاشتن آن قدری اخلاقی نمینمود. در تلفن حرف تازهای غیر از گفتگو و نطقهای رسمی در سازمان ملل مبادله نشد و حاوی نکته جدیدی نبود جز عذرخواهی آقای اوباما از ترافیک خیابانهای نیویورک!
همین جناب سرکار خانم سوزان رایس که مبتکر ملاقات روسای جمهور دو کشور بود که مقبول نیفتاد بلافاصله آمد و گفت: تماس از سوی ایرانیها بوده است! ما به رئیسجمهور خودمان اطمینان داریم لذا در اینکه آمریکاییها دروغ گفتهاند هم شک نداریم. این اتفاق نشان میدهد که در مذاکرات 1+5؛ اولاً روی صداقت آمریکاییها اصلا حساب باز نکنیم. ثانیاً وعدههایی را که هنوز هم از آن رونمایی نکردهاند، جدی ندانیم.
اینکه دو طرف ابا دارند بگویند منتکشی از سوی چه کسی بوده است، نشان میدهد افکار عمومی نسبت به نفس این تماسها و نوع گفتگوها حساس است. در ایران یک نفرت همیشگی از جنایات و حقکشیهای آمریکا وجود دارد.
در جهان اسلام دوستداران ایران و اسلام و انقلاب اسلامی به این گفتگوها حساسند و دوست ندارند ایران فریب وعدههای توخالی آمریکا را بخورد. آن سوی معادله هم ملت آمریکا مشکلی با ملت ایران ندارد. اما لابی صهیونیستی به شدت به این مسئله حساس است. نتانیاهو نان سیاسی خود را در روغن دشمنی آمریکا با ایران میزند و میخورد، دولت رژیمصهیونیستی را با همین جیره غذایی به عنوان یک دولت جنایتکار و تبهکار تغذیه میشود و از مردم سرزمینهای اشغالی رای میگیرد.
لذا اوباما در توضیحات خود در باب این مکالمه میگوید ما طرف اسرائیلی را توجیه کردیم. وی گفته؛ این کار را با نتانیاهو هماهنگ کرده بود!
معلوم است این تماس یک کار شرافتمندانه نبوده است لذا هیچ یک از طرفین گفتگو مسئولیت آن را که چه کسی اول زنگ زد نمیخواهند بپذیرند.
گوشهای از این حساسیت را میتوان هنگام ورود روحانی به تهران و شعار مرگ بر آمریکا و گله برخی از کسانی که به فرودگاه برای استقبال رفته بودند، بهخوبی دید.
3- گفتگوها فعلا پایان یافته و تا دور جدید چند روزی فاصله داریم. آنچه ردوبدل شده یک مشت حرف و تعارف بوده است. با آنکه طرف ایرانی از حرف هم فراتر رفته، قدری هم عمل کرده اما طرف آمریکایی در حوزه عمل وارد نشده و حتی یکی از تحریمها و یا تهدیدها را تخفیف هم نداده یا متوقف نکرده است. یعنی هنوز جوهر امضای هرساله رئیسجمهور آمریکا مبنی بر تجدید تحریم، خشک نشده است.
هر انسان عاقل و منطقی که ناظر بر این گفتگوهاست، منتظر این است ببیند نتیجه این گفتگوها بر توقف تحریم یا برداشتن برخی از تحریمها چیست؟
لذا راستیآزمایی جدید آمریکا روی این نکته متوقف است که آنها برای ترک مخاصمه با ملت ایران چه اقدامات عملی میکنند بنابراین مهمترین شاخص توفیق در گفتگوها و ارزیابی مذاکرات، کاهش تحریمهاست. اینکه اشتون گفته است 12 ماه طول میکشد که نتایج معلوم شود، نشان میدهد سیر و سلوک آنها در دور جدید گفتگوهای 1+5 با ایران تغییر نکرده و در بر پاشنه قبلی میچرخد.
اگر پاسخ نرمش ایران را با "وعده نقد" ندهند زمان واکنش "قهرمانانه" ایران هم فرا میرسد. دولت و ملت ایران نشان دادهاند برای چنین پاسخی تردید نمیکنند.
دیپلماسی خارجی ایران در این مقطع، ظریفکاریهای دقیقی دارد. به همین دلیل وزیر خارجه ایران با همین نام همه نبوغ دیپلماتیک خود را برای تحقق حقوق ملت ایران باید بهکار گیرد.
کار دولت و دیپلماتهای آن شبیه حرکت در میدان مین است. اگر دقت نکنند هر لحظه ممکن است فاجعهای رخ دهد. ملت ایران تاب زورگوییهای آمریکا را ندارد و بیش از 35 سال است با استبداد جهانی میجنگد، اگر لازم باشد تا ابد این کار را ادامه میدهد اما زیر بار باجخواهیهای آمریکا نمیرود. آمریکا باید تسلیم اراده ملت ایران شود و از سنگاندازی در راه پیشرفت و ترقی کشور بویژه پیشرفتهای علمی در فناوریهای نوین، دست بردارد.