اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

مرد همسرکش از اعدام نجات یافت


دوازدهم دی ماه سال 84 مردی به نام جواد در یک اقدام خشن همسرش به نام صغری را با روسری‌اش خفه کرد.

روزنامه شرق: دوازدهم دی ماه سال 84 مردی به نام جواد در یک اقدام خشن همسرش به نام صغری را با روسری‌اش خفه کرد.

عامل جنایت در بازجویی‌ها گفت: چند سال پیش با صغری ازدواج کردم و بعد از مدتی متوجه شدم وی با مردی ارتباط پنهانی دارد به همین خاطر او را طلاق دادم و حتی مجبور شدم کارم را در شهرمان رها کنم و برای ادامه زندگی به تهران آمدم.

وی افزود: چند ماه بعد از جدایی‌مان صغری با من تماس گرفت و خواست فرصتی دوباره به او بدهم و از نو زندگی‌مان را شروع کنیم، پذیرفتم و صغری با برادرش به خانه‌ام در تهران آمد و پس از عقد موقت زندگی‌مان را زیر یک سقف شروع کردیم.

این مرد جنایتکار گفت: چند ماهی از زندگی‌مان گذشت که متوجه رفتارهای مرموز دوباره همسرم شدم. مدتی او را تحت نظر گرفتم و احساس کردم باز رفتارهای پنهانی‌ای دارد. خیلی خشمگین شدم تا اینکه روز جنایت بین ما درگیری به وجود آمد. از او خواستم که هر چه زودتر خانه‌ام را ترک کند اما توجهی نکرد.

در حالی که همسرم نشسته بود روسری‌اش را که دور گردنش بود به دست گرفتم و کشیدم تا او را از خانه بیرون بیندازم. در ورودی آپارتمان را باز کردم و محکم روسری را کشیدم. دستم خسته شده بود، روسری را رها کردم و برای کشیدن سیگار از خانه بیرون رفتم دقایقی بعد وقتی آمدم دیدم صورت صغری سیاه شده و نفس نمی‌کشد. آنجا بود که فهمیدم خفه شده است. باور کنید در زندگی به او خیلی فرصت دادم اما او قدرش را ندانست. این در حالی بود که در زندگی چیزی برایش کم نگذاشته بودم و همه امکانات رفاهی را برایش مهیا کرده بودم.

این مرد در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و چهار قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت و به قصاص نفس محکوم شد و پس از تأیید در دیوانعالی کشور در لیست اعدام قرار گرفت.

پس از گذشت 10 سال خانواده قربانی جنایت حاضر به پرداخت تفاضل دیه نشدند و مرد محکوم به مرگ در زندان بلاتکلیف ماند تا اینکه دادستان تهران نیز با توجه به شکایت مرد قاتل برای وی تقاضای اعمال ماده 429 قانون مجازات اسلامی را کرد.

صبح دیروز این مرد اعدامی در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار تنها به لحاظ جنبه عمومی تحت محاکمه قرار گرفت.

جواد وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: من قصد قتل همسرم را نداشتم و تنها به خاطر اینکه او را از خانه‌ام بیرون بیندازم روسری‌اش را محکم چسبیدم و کشیدم و ناگهان دیدم از پای درآمده است.

وی افزود: بعد از قتل دست و پایش را با دستمالی بستم و داخل حمام خانه بردم و وسایل خانه‌ام را به حراج گذاشتم. به مشهد رفتم و در آنجا به خانواده‌ام گفتم که صغری را کشته‌ام.

از این وضعیت خسته‌ شده‌ام چرا که 10 سال است بلاتکلیف در زندان به سر می‌برم و حتی تفاضل دیه را بخشیدم تا هر چه زودتر اعدام شوم اما خانواده همسرم به دادگاه مراجعه نکردند.

در پایان سه قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند و با احتساب ایام بازداشتی مرد قاتل را به پرداخت دیه 12 میلیون تومانی محکوم کردند.


ویدیو مرتبط :
هواداری که از سقوط نجات یافت

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نجات مرد همسرکش از چوبه دار



اخبار حوادث -  نجات مرد همسرکش از چوبه دار

مرد میانسال که همسرش را به قتل رسانده‌ بود، با رضایت اولیای‌ دم از قصاص نجات پیدا کرد. او به لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.

 ماموران پلیس اوایل سال 88 جسد زنی به نام سیما را در خیابانی خلوت در تهران پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات برای پیدا کردن قاتل این زن آغاز شد. شوهر مقتول به نام منوچهر مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت هیچ اطلاعی از نحوه به قتل رسیدن همسرش ندارد و اصلا در جریان نیست سیما روز حادثه کجا رفته ‌بود.


گفته‌های این مرد درحالی بود که پزشکی‌قانونی تایید کرد سیما به قتل رسیده و نحوه قتل فشار بر عناصر حیاتی گردن بوده ‌است. ضمن اینکه کارآگاهان متوجه شدند مقتول در محلی دیگر کشته شده و سپس جنازه‌اش به خیابان انتقال یافته ‌است.

 

به دستور بازپرس تحقیق درباره زندگی شخصی سیما آغاز شد. یافته‌ها نشان می‌داد سیما و شوهرش چهار فرزند دارند. آنها اختلافات شدیدی باهم داشتند هرچند فرزندانشان بزرگ بودند و زندگی مستقلی داشتند اما زوج میانسال در تمام این سال‌ها نتوانسته ‌بودند مشکل خود را حل کنند. کارآگاهان همچنین پی بردند سیما و منوچهر از مدتی قبل از حادثه دچار اختلافات شدیدی شده‌ بودند و با هم صحبت نمی‌کردند. از سوی دیگر مشخص شد سیما راننده شخصی داشت و جوانی به نام اردشیر برایش کار می‌کرد.  ظن پلیس نسبت به اردشیر و منوچهر قوت گرفت و ماموران آنها را به صورت جداگانه مورد بازجویی قرار دادند. منوچهر منکر قتل شد و گفت چون با همسرش صحبت نمی‌کرد، در جریان کارهای او نبود و اگر قتلی اتفاق افتاده کار شخصی دیگر است.


در ادامه وقتی اردشیر پشت میز بازجویی نشست قتل را انکار کرد و گفت: سیما یا در خانه بود یا با من به خرید می‌رفت و کارهایش را انجام می‌داد. او پژو 206 را به من داده ‌بود تا برایش رانندگی کنم. سال‌ها بود که سیما را می‌شناختم. او پسرهای بزرگ داشت و من با یکی از آنها خیلی دوست بودم. می‌دانستم این زن با شوهرش اختلاف دارد. این اختلاف به بچه‌ها هم کشیده ‌شده ‌بود. یکی، دو نفر از بچه‌ها طرفدار مادرشان و بقیه طرفدار پدرشان بودند. موضوع خیلی پیچیده ‌شده ‌بود. روز حادثه سیما با من تماس گرفت و باهم به خرید رفتیم و بعد هم من او را به خانه بازگرداندم اما نمی‌دانم بعدش چه اتفاقی افتاد. من شاهدی دارم که می‌تواند توضیح بدهد بعد از پیاده ‌کردن مقتول با دوستانم بودم.»


اردشیر درباره علت اختلاف سیما و شوهرش گفت: شوهر سیما به خاطر حجاب این زن خیلی ناراحت بود و مرتب به او می‌گفت تو نباید با این لباس‌ها به خیابان بروی و باید لباس‌های پوشیده‌تری بپوشی. منوچهر می‌گفت سیما شیشه هم می‌کشید اما من ندیده ‌بودم.


با توجه به نوع اختلاف مقتول و شوهرش ظن پلیس نسبت به منوچهر بیشتر شد و ماموران این مرد را بار دیگر مورد بازجویی قرار دادند او در نهایت به قتل سیما اعتراف کرد و گفت: «بارها به او گفته‌بودم با حجاب باش، شیشه نکش و آبروی من را نبر. ما نوه داریم، نباید این کارها را بکنی اما سیما رفتارش را تغییر نمی‌داد. مرتب با من دعوا می‌کرد. اواخر به من اعتنا نمی‌کرد و می‌گفت اگر ناراحت هستی می‌توانیم از هم جدا شویم. او می‌خواست طلاق بگیرد اما من زنم را دوست داشتم و می‌خواستم آنطور که من می‌گویم لباس بپوشد. روز حادثه با هم درگیر شدیم. او خیلی ناراحت بود، فحاشی کرد و من که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم او را خفه کردم.


پرونده بعد از پایان بازجویی‌ها و صدور کیفرخواست علیه متهم به دادگاه کیفری‌ استان تهران رفت. متهم در جلسه محاکمه به قتل اعتراف و ادعا کرد چون زنش به حرفش گوش نمی‌داد و اختلاف آنها شدید شده ‌بود او را به قتل رساند. با درخواست اولیای‌دم رای بر قصاص صادر شد اما با توجه به اینکه اولیای‌دم بعد از مدتی اعلام رضایت کردند منوچهر از قصاص نجات پیدا کرد و این بار پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری‌ استان تهران ارسال شد. بنابر این گزارش متهم به‌زودی به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه می‌رود.
اخبار حوادث - شرق