اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
مربی ورزشی قربانی رابطه پنهانی با زن متاهل
متهم پرونده كه مدعی است قرار بود از همسرش جدا شود بعد از اینكه وارد خانه شد و مرد غریبه را دید، او را با ضربات چاقو به قتل رساند.
كیفرخواست علیه مردی كه مربی بدنسازی را در پی رابطه با همسرش به قتل رسانده بود، صادر شد و این مرد بهزودی در دادگاه كیفری محاكمه میشود.
متهم پرونده كه مدعی است قرار بود از همسرش جدا شود بعد از اینكه وارد خانه شد و مرد غریبه را دید، او را با ضربات چاقو به قتل رساند.
پنجم مرداد یك سال پیش مردی به نام امیر به ماموران پلیس ملارد كرج مراجعه و اعتراف كرد جوانی را به قتل رسانده است. این مرد گفت، نمیداند مقتول كیست و او را در خانهاش دیده است.
امیر بازداشت شد و پلیس به خانه او رفت تا صحنه قتل را بررسی كند. گفتههای شاهدان پرونده نشان داد مقتول، جوانی 28 ساله به نام آرش بوده و چند ماهی است كه در غیاب امیر به خانه او رفتوآمد میكند و با ژاله -همسر امیر- رابطه دارد.
امیر در بازجوییها گفت: یك سال بود كه با همسرم هیچ رابطهای نداشتیم و نمیتوانستیم همدیگر را تحمل كنیم به همین دلیل هم قرار شد توافقی از هم جدا شویم و دادخواست طلاق را دادیم و منتظر نوبت دادگاه بودیم. همسرم هنوز در خانه من زندگی میكرد و پیش سه فرزندم بود.
آن شب من سركار بودم اما از همكارم خواستم نیمساعت جای من باشد تا به پمپ گاز بروم. دلشوره عجیبی داشتم و فكر میكردم در خانهام اتفاقی افتادهاست. خیلی حالم بدبود. تصمیم گرفتم به خانه بروم و سری به خانوادهام بزنم.
وقتی رسیدم، دیدم پسر بزرگم نیما خیلی مضطرب است و بریدهبریده حرف میزند چیزی به من نگفت، وارد خانه كه شدم زنم سرم داد زد كه این چه وقت خانه آمدن است.
متهم ادامه داد: شك كردم و فهمیدم اتفاقی افتادهاست. من یك دختر و پسر دیگر هم دارم كه زنم گفت آنها خواب هستند. متوجه شدم چراغ حمام روشن است. در حمام را باز كردم و دیدم مردی غریبه در حال پوشیدن لباسهایش است.
فوری به آشپزخانه رفتم و یك چاقو برداشتم و چند ضربه به آن مرد زدم. بعد زنم را به باد كتك گرفتم. من اصلا آن مرد را نمیشناختم و نمیدانستم چرا به خانهام آمده است.
به دستور بازپرس، ژاله همسر امیر هم بازجویی شد. او گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود و ما از همان ابتدا كه با هم ازدواج كردیم، اختلاف داشتیم اما مشكل این بود كه هنوز یك سال از ازدواجمان نگذشته بود كه دخترمان به دنیا آمد و یك سال بعد هم پسرم نیما به دنیا آمد و به خاطر این دو بچه، ما همدیگر را تحمل میكردیم 10 سال گذشت در حالیكه نمیخواستیم بچهدار شویم صاحب یك پسر دیگر شدیم.
به هر حال، وجود سه بچه هم نتوانست كاری كند كه ما بتوانیم با هم خوب باشیم و زندگی آرامی داشتهباشیم تا اینكه یك سال پیش، بعد از درگیریهایی كه با شوهرم داشتم برای جدایی تصمیم نهایی را گرفتم و با مربی بدنسازی پسرم آشنا شدم. آرش، مرد جوان و خوبی بود. او خیلی مهربان بود و با رفتارهایش توانست نیما را خیلی به خودش نزدیك كند.
نیما همیشه دوست داشت پدری مهربان داشته باشد و هركس كه به او كمی محبت میكرد جای پدرش را در دل او میگرفت. آرش هم نسبت به نیما همین حس را داشت، آنها رابطه خیلی خوبی با هم داشتند كمكم من هم با آرش آشنا شدم و رابطه ما خیلی جدی شد وقتی شوهرم نبود آرش به خانه ما میآمد، آن شب هم چون امیر شب كار بود من به نیما گفتم آرش را برای شام به خانه دعوت كند ما با هم بودیم كه شوهرم سر رسید.
او در مورد اینكه رابطهای هم با آرش داشته است یا نه گفت: آن شب هیچ رابطهای با آرش نداشتم اما قبل از آن چند بار به لج شوهرم با او رابطه برقرار كردم.
ادعای این زن از سوی فرزندانش هم تایید شد. آنها گفتند پدرشان آدم بداخلاقی است و مادرشان را خیلی اذیت میكرد. نیما به پلیس گفت: روز حادثه پدرم حالت عادی نداشت مثل دیوانهها شدهبود او آرش را با چاقو زد و آنقدر سریع این كار را كرد كه ما نتوانستیم جلو او را بگیریم بعد به سراغ مادرم رفت و مادرم را تاجایی كه میتوانست كتك زد او همیشه مادرم را كتك میزد. سر چیزهای كوچك بهانه میگرفت و او را میزد. به جز مادرم ما هم از دست كارهای پدرم خسته شدهبودیم و راضی بودیم آنها از هم جدا شوند.
با توجه به گفتههای متهم و شاهدان صحنه قتل بازسازی و بعد از صدور قرار مجرمیت از سوی بازپرس كیفرخواست علیه متهم صادر شد. این در حالیاست كه خانواده آرش هم برای متهم درخواست قصاص كردهاند.
همچنین پرونده رابطه نامشروع ژاله با آرش هم برای رسیدگی به همراه پرونده قتل به دست امیر برای رسیدگی به دادگاه كیفریاستان البرز فرستاده شده است. متهمان بهزودی در دادگاه كیفریاستان البرز و در حضور پنج قاضی محاكمه میشوند.
متهم پرونده كه مدعی است قرار بود از همسرش جدا شود بعد از اینكه وارد خانه شد و مرد غریبه را دید، او را با ضربات چاقو به قتل رساند.
پنجم مرداد یك سال پیش مردی به نام امیر به ماموران پلیس ملارد كرج مراجعه و اعتراف كرد جوانی را به قتل رسانده است. این مرد گفت، نمیداند مقتول كیست و او را در خانهاش دیده است.
امیر بازداشت شد و پلیس به خانه او رفت تا صحنه قتل را بررسی كند. گفتههای شاهدان پرونده نشان داد مقتول، جوانی 28 ساله به نام آرش بوده و چند ماهی است كه در غیاب امیر به خانه او رفتوآمد میكند و با ژاله -همسر امیر- رابطه دارد.
امیر در بازجوییها گفت: یك سال بود كه با همسرم هیچ رابطهای نداشتیم و نمیتوانستیم همدیگر را تحمل كنیم به همین دلیل هم قرار شد توافقی از هم جدا شویم و دادخواست طلاق را دادیم و منتظر نوبت دادگاه بودیم. همسرم هنوز در خانه من زندگی میكرد و پیش سه فرزندم بود.
آن شب من سركار بودم اما از همكارم خواستم نیمساعت جای من باشد تا به پمپ گاز بروم. دلشوره عجیبی داشتم و فكر میكردم در خانهام اتفاقی افتادهاست. خیلی حالم بدبود. تصمیم گرفتم به خانه بروم و سری به خانوادهام بزنم.
وقتی رسیدم، دیدم پسر بزرگم نیما خیلی مضطرب است و بریدهبریده حرف میزند چیزی به من نگفت، وارد خانه كه شدم زنم سرم داد زد كه این چه وقت خانه آمدن است.
متهم ادامه داد: شك كردم و فهمیدم اتفاقی افتادهاست. من یك دختر و پسر دیگر هم دارم كه زنم گفت آنها خواب هستند. متوجه شدم چراغ حمام روشن است. در حمام را باز كردم و دیدم مردی غریبه در حال پوشیدن لباسهایش است.
فوری به آشپزخانه رفتم و یك چاقو برداشتم و چند ضربه به آن مرد زدم. بعد زنم را به باد كتك گرفتم. من اصلا آن مرد را نمیشناختم و نمیدانستم چرا به خانهام آمده است.
به دستور بازپرس، ژاله همسر امیر هم بازجویی شد. او گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود و ما از همان ابتدا كه با هم ازدواج كردیم، اختلاف داشتیم اما مشكل این بود كه هنوز یك سال از ازدواجمان نگذشته بود كه دخترمان به دنیا آمد و یك سال بعد هم پسرم نیما به دنیا آمد و به خاطر این دو بچه، ما همدیگر را تحمل میكردیم 10 سال گذشت در حالیكه نمیخواستیم بچهدار شویم صاحب یك پسر دیگر شدیم.
به هر حال، وجود سه بچه هم نتوانست كاری كند كه ما بتوانیم با هم خوب باشیم و زندگی آرامی داشتهباشیم تا اینكه یك سال پیش، بعد از درگیریهایی كه با شوهرم داشتم برای جدایی تصمیم نهایی را گرفتم و با مربی بدنسازی پسرم آشنا شدم. آرش، مرد جوان و خوبی بود. او خیلی مهربان بود و با رفتارهایش توانست نیما را خیلی به خودش نزدیك كند.
نیما همیشه دوست داشت پدری مهربان داشته باشد و هركس كه به او كمی محبت میكرد جای پدرش را در دل او میگرفت. آرش هم نسبت به نیما همین حس را داشت، آنها رابطه خیلی خوبی با هم داشتند كمكم من هم با آرش آشنا شدم و رابطه ما خیلی جدی شد وقتی شوهرم نبود آرش به خانه ما میآمد، آن شب هم چون امیر شب كار بود من به نیما گفتم آرش را برای شام به خانه دعوت كند ما با هم بودیم كه شوهرم سر رسید.
او در مورد اینكه رابطهای هم با آرش داشته است یا نه گفت: آن شب هیچ رابطهای با آرش نداشتم اما قبل از آن چند بار به لج شوهرم با او رابطه برقرار كردم.
ادعای این زن از سوی فرزندانش هم تایید شد. آنها گفتند پدرشان آدم بداخلاقی است و مادرشان را خیلی اذیت میكرد. نیما به پلیس گفت: روز حادثه پدرم حالت عادی نداشت مثل دیوانهها شدهبود او آرش را با چاقو زد و آنقدر سریع این كار را كرد كه ما نتوانستیم جلو او را بگیریم بعد به سراغ مادرم رفت و مادرم را تاجایی كه میتوانست كتك زد او همیشه مادرم را كتك میزد. سر چیزهای كوچك بهانه میگرفت و او را میزد. به جز مادرم ما هم از دست كارهای پدرم خسته شدهبودیم و راضی بودیم آنها از هم جدا شوند.
با توجه به گفتههای متهم و شاهدان صحنه قتل بازسازی و بعد از صدور قرار مجرمیت از سوی بازپرس كیفرخواست علیه متهم صادر شد. این در حالیاست كه خانواده آرش هم برای متهم درخواست قصاص كردهاند.
همچنین پرونده رابطه نامشروع ژاله با آرش هم برای رسیدگی به همراه پرونده قتل به دست امیر برای رسیدگی به دادگاه كیفریاستان البرز فرستاده شده است. متهمان بهزودی در دادگاه كیفریاستان البرز و در حضور پنج قاضی محاكمه میشوند.
ویدیو مرتبط :
عاقبت رابطه پنهانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جوان 24 ساله قربانی رابطه پنهانی با زن متاهل
اسرار قتل میوهفروش دورهگردی كه اواخر ماه گذشته مفقود شده بود با اعترافات زنی كه با وی ارتباط پنهانی داشت فاش شد.
اسرار قتل میوهفروش دورهگردی كه اواخر ماه گذشته مفقود شده بود با اعترافات زنی كه با وی ارتباط پنهانی داشت فاش شد.
زنی روز 24 آذر به پلیس آگاهی تهران رفت و خبر داد پسر 24سالهاش به نام جعفر مفقود شده است. او گفت: «پسرم میوهفروش دورهگرد است و دیروز نیز مثل همیشه برای فروش میوه از خانه خارج شد اما دیگر خبری از او نیست.»
كارآگاهان برای افشای سرنوشت جعفر فهرست مكالمات تلفنی و پیامكهای وی را به دست آوردند و فهمیدند او با زنی 38ساله به نام شهلا در ارتباط بوده و آن دو پیامكهایی را برای هم ارسال میكردند.
به همین سبب شهلا بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ابتدا گفت اصلا جعفر را نمیشناسد اما وقتی دید این انكارها فایدهای ندارد فاش كرد این مرد توسط شوهرش به قتل رسیده است.
شهلا در اعترافاتش گفت: «من همیشه از جعفر میوه میخریدم. یك روز وقتی شوهرم حسن به سفر رفته بود باز هم سراغ جعفر رفتم و میوه خریدم و او فهمید شوهرم در خانه نیست. آن شب زنگ در به صدا درآمد و من صدایی شبیه به صدای شوهرم را شنیدم و فكر كردم او زودتر از سفر برگشته است اما وقتی در را باز كردم ناگهان جعفر داخل آمد.
او دستمالی را جلو دهانم گرفت و من بیهوش شدم. وقتی به خودم آمدم فهمیدم آن مرد به من تجاوز كرده است. او از خانهام فرار كرده بود. بعد از آن از لحاظ روحی به شدت آشفته بودم و شوهرم بعد از برگشتن از سفر متوجه این موضوع شد اما هرچه سوال كرد حقیقت را نگفتم. من نمیتوانستم آن اتفاق را تحمل كنم.
برای همین تصمیم به خودكشی گرفتم اما مرا به موقع به بیمارستان رساندند و نجات پیدا كردم. بعد از آن وقتی به خانه برگشتم حسن من را به باد كتك گرفت تا حقیقت را به او بگویم. من هم توضیح دادم چه اتفاقی افتاده است. بعد از آن حسن با همدستی پسرعمویش سراغ جعفر رفتند و او را كشتند.»
ماموران بعد از شنیدن این اعترافات دو متهم مرد را بازداشت كردند. حسن در بازجوییها همان حرفهای همسرش را تكرار كرد اما كارآگاهان كه احتمال میدادند شهلا موضوعی را پنهان میكند به بازجویی از وی ادامه دادند تا اینكه این زن دیروز در جلسه بازپرسی كه در داسرای جنایی تشكیل شد اعترافاتش را تغییر داد و گفت: «من از چهار ماه قبل با جعفر رابطه داشتم و او همیشه از من میخواست از شوهرم جدا شوم تا با هم ازدواج كنیم. جعفر خیلی به من ابراز علاقه میكرد و البته من هم او را دوست داشتم. وقتی شوهرم به سفر رفت جعفر به خانه ما آمد و با هم رابطه برقرار كردیم، اما بعد از آن دچار عذاب وجدان شدم و تصمیم به خودكشی گرفتم. بعد از مرخص شدن از بیمارستان به شوهرم گفتم جعفر به زور به من تعرض كرده است.»
او ادامه داد: «وقتی شوهرم دروغ من را باور كرد خواست جعفر را به خانه بكشانم بعد حسن و پسرعمویش او را كشتند و جسدش را در بیابانهای رباطكریم انداختند.»
در حال حاضر تحقیقات از متهمان در حالی ادامه دارد كه جنازه مقتول پیدا شده است.
منبع: شرق
زنی روز 24 آذر به پلیس آگاهی تهران رفت و خبر داد پسر 24سالهاش به نام جعفر مفقود شده است. او گفت: «پسرم میوهفروش دورهگرد است و دیروز نیز مثل همیشه برای فروش میوه از خانه خارج شد اما دیگر خبری از او نیست.»
كارآگاهان برای افشای سرنوشت جعفر فهرست مكالمات تلفنی و پیامكهای وی را به دست آوردند و فهمیدند او با زنی 38ساله به نام شهلا در ارتباط بوده و آن دو پیامكهایی را برای هم ارسال میكردند.
به همین سبب شهلا بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ابتدا گفت اصلا جعفر را نمیشناسد اما وقتی دید این انكارها فایدهای ندارد فاش كرد این مرد توسط شوهرش به قتل رسیده است.
شهلا در اعترافاتش گفت: «من همیشه از جعفر میوه میخریدم. یك روز وقتی شوهرم حسن به سفر رفته بود باز هم سراغ جعفر رفتم و میوه خریدم و او فهمید شوهرم در خانه نیست. آن شب زنگ در به صدا درآمد و من صدایی شبیه به صدای شوهرم را شنیدم و فكر كردم او زودتر از سفر برگشته است اما وقتی در را باز كردم ناگهان جعفر داخل آمد.
او دستمالی را جلو دهانم گرفت و من بیهوش شدم. وقتی به خودم آمدم فهمیدم آن مرد به من تجاوز كرده است. او از خانهام فرار كرده بود. بعد از آن از لحاظ روحی به شدت آشفته بودم و شوهرم بعد از برگشتن از سفر متوجه این موضوع شد اما هرچه سوال كرد حقیقت را نگفتم. من نمیتوانستم آن اتفاق را تحمل كنم.
برای همین تصمیم به خودكشی گرفتم اما مرا به موقع به بیمارستان رساندند و نجات پیدا كردم. بعد از آن وقتی به خانه برگشتم حسن من را به باد كتك گرفت تا حقیقت را به او بگویم. من هم توضیح دادم چه اتفاقی افتاده است. بعد از آن حسن با همدستی پسرعمویش سراغ جعفر رفتند و او را كشتند.»
ماموران بعد از شنیدن این اعترافات دو متهم مرد را بازداشت كردند. حسن در بازجوییها همان حرفهای همسرش را تكرار كرد اما كارآگاهان كه احتمال میدادند شهلا موضوعی را پنهان میكند به بازجویی از وی ادامه دادند تا اینكه این زن دیروز در جلسه بازپرسی كه در داسرای جنایی تشكیل شد اعترافاتش را تغییر داد و گفت: «من از چهار ماه قبل با جعفر رابطه داشتم و او همیشه از من میخواست از شوهرم جدا شوم تا با هم ازدواج كنیم. جعفر خیلی به من ابراز علاقه میكرد و البته من هم او را دوست داشتم. وقتی شوهرم به سفر رفت جعفر به خانه ما آمد و با هم رابطه برقرار كردیم، اما بعد از آن دچار عذاب وجدان شدم و تصمیم به خودكشی گرفتم. بعد از مرخص شدن از بیمارستان به شوهرم گفتم جعفر به زور به من تعرض كرده است.»
او ادامه داد: «وقتی شوهرم دروغ من را باور كرد خواست جعفر را به خانه بكشانم بعد حسن و پسرعمویش او را كشتند و جسدش را در بیابانهای رباطكریم انداختند.»
در حال حاضر تحقیقات از متهمان در حالی ادامه دارد كه جنازه مقتول پیدا شده است.
منبع: شرق